دانلود مقاله بلوغ

Word 50 KB 3939 26
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مفهوم بلوغ را بطور کلی به منزله دوره‌ای از حیات انسانی تلقی می‌کنند که «مرحله‌ بی‌فراری و نابسامانی» است.

    مرحله ای از زندگی فرد که در آن، این نابسامانی‌ها و آشفتگی‌ها اجتناب ناپذیر است.

    اما واقعیت این است که اینگونه اندیشیدن در مورد بلوغ اندکی افراطی و غیرقابل قبول می‌‌باشد.

    چرا که وقتی، کودک از محیط سرشار از آرامش، امنیت و محبت یک خانواده به حیات خویش ادامه می‌دهد این دوره آشفته و نابسامان را هم به خوبی و بدون هیچگونه نظم و اختلالی سپری خواهد کرد و پا به عرصه مرحله بعدی زندگی یعنی دوره بزرگسالی خواهد گذاشت.

    اما، با وجود این، تغییر و تحولات روانی و جسمانی مهمی در شخص روی می‌دهد که خواه ناخواه وی را از دوره کودکی و دوره بزرگسالی جدا می‌سازد و او را در دوره‌ای مابین این دو، قرار می‌دهد که همان «مرحله بلوغ» است.

    عده‌ای از روان‌شناسان، دوره نوجوانی و بلوغ را به اعتباری دوران آشوب، طغیان و سرکشی نام نهاده‌اند.

    منظور از ذکر این واژه‌ها در مورد بلوغ، این تصورنیست که نوجوانان افرادی سرکش و آشوبگر هستند بلکه نظر آنها در این مورد به انقلاب درونی دوران بلوغ متوجه است و نه جنبه‌ ظاهری و خارجی آن.

    چرا که در این مرحله تغییرات فیزیولوژیکی با تغییراتی در رفتار توام بودن و نوجوانان در تطابق و سازش خویش با محیط دچار اشکال می‌شود.

    سن بلوغ در این که سن بلوغ در چه زمانی آغاز و در چه سنی پایان می‌گیرد اتفاق نظر وجود ندارد و بسیار دشوار است که سن معینی برای شروع و پایان مرحله بلوغ تعیین نمائیم، چرا که در مرتبه اول علائم بلوغ گوناگون و متنوع است ودیگر اینکه آغاز بلوغ به حسب ساختمان جسمانی و وضعیت روحی و روانی افراد، متفاوت است.

    مسئله دیگری که از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد این تحقیقات دانشمندان اروپا و امریکا موید این نظر است که سن بلوغ نوجوان امروز نسبت به زمان نوجوانی پدران و مادران ما اندکی متفاوت است.

    بعبارت دیگر نسل کنونی زودتر از نسل‌های گذشته به مرحله بلوغ می‌رسد و این زودرسی بلوغ، در شهرها، بویژه شهرهای صنعتی و پرآشوب بارزتر به چشم می‌خورد.

    علت این امر شاید وضعیت خاص زندگی شهرنشینی جدید و محیط پرورشی نوینی است که نوجوانان نیز از آن بی‌بهره‌ نیستند.

    این عوامل موثر عبارتند از: سینما، رسانه‌های گروهی شامل رادیو، تلویزیون، مطبوعات، کتاب‌‌های ویژه کودکان و نوجوانان، بهبودی وضع تعلیم و تربیت در بیشتر خانواده‌ها، وضع تغذیه‌ و بهداشت فردی و روانی مناسب‌تر نسبت به نسل‌های گذشته.

    که تمام این عوامل در این زودرسی نسبت به گذشته بی‌تأثیر نیستند.

    تحولات فیزیکی (بدنی) شورع مرحله بلوغ در پسر و دختر با یک سری تغییرات بیولوژیک همراه است و یک تا دوسال قبل از آغاز دوره بلوغ، رشد عمومی بدن دچار تغییرات و دگرگونیهایی می‌شود که این تحولات، مقدمات بلوغ را فراهم می‌آورند که این مرحله «دوره پیش از بلوغ» نامیده می‌شود.

    پس از‌ آن طرح عمومی بدن در پسران و دختران دستخوش تحول ناگهانی می‌شود که این تغییرات در پسرها بین سنین 15 – 11 سالگی و در دخترها بین سنین 12 – 9 سالگی ظهور می‌نماید.

    در پسرها، شانه‌ها پهن‌تر می‌گردد، چربی اضافی دستها و پاها بتدریج ظهور می‌یابد.

    رویش مو در پشت لبها‌ آغاز شده و بتدریج چانه و گونه‌ها را نیز دربرمی‌گیرد که معمولا در سن 18 سالگی صورت نوجوان پسر کامل شده و به یک مرد جوان شبیه می‌شود، در عین حال رویش مو در سینه و دیگر اندام نیز آغاز می‌شود.

    صدای پسران نیز تغیر می‌:ند که در آغاز این تغییر، صدا دورگه شده و سپس بم می‌‌گردد و تن صدای مردانه را به خود می‌گیرد.

    اما آنچه که در این رشد سریع جسمانی قابل توجه می باشد رشد استخوانهای دستها و پاها است.

    حداکثر سرعت رشد استخوانی در پسرها حدود سن 15 – 14 سالگی است و در این هنگام، بویژه استخوانهای پاها رشد بسیار سریع و چشمگیری دارند و پاها کشیده‌تر می‌شوند و در نتیجه به نوجوان یک ظاهر ناموزون می‌ بخشد، که در این حالت معمولا تمام نوجوانان در کارهایشان به گونه‌ای دچار عدم تعادل و بی‌مهارتی می شوند.

    و همانگونه که اشاره شد علت این امر، رشد بیش از حد استخوانهای بلند است که در نتیجه دستها و پاها قدرت تطبیقی خود را از دست می دهند.

    در دخترها، بطور طبیعی، مرحله‌ بلوغ یک تا دوسال زودتر از جنس مخلفشان آغاز می‌شود.

    در مرحله بلوغ دختران، آنچه در وهله نخست جلب توجه می‌کند بزرگ شدن باسن، شکل گرفتن و کامل شدن پستان ها و سپس رویش مو در اعضاء مختلف آغاز می‌گردد.

    صدای دخترها نیز اندکی دورگه می‌شود ولی بم بودن صدا که در پسرها دیده‌می‌ شود در آنها به چشم نمی‌خورد و در نهایت، بتدریج شکل ظاهر دخترها یک هیأت زنانه به خود می‌گیرد.

    از نظر پزشکی، فعالیت عدد اندکرین‌(عدد داخلی) در این مرحله بیش از دوران دیگر رشد می‌شود و همین امر موجب تحولات ناگهانی در اندام نوجوانمی‌شود و مخصوصا این فعالیت در غدد جنسی بارزتر دیده می‌شود بطوری که در این هنگام ظهور نخستین علائم عادت ماهانه در دخترها و اولین احتلام شبانه در پسرها و رود بدون تردید آنها به دوره حساس و پیچیده بلوغ اس.

    در ضمن باید توجه داشت که در بدن دخترها مقدار اندکی هورمون مردانه و در بدن پسرها مقداری هورمون زنانه تولید می‌شود.

    هورمون مردانه‌ (تستوسترون) باعث می شود که بر روی پوست صورت اکثر دختران و پسران در دوره بلوغ، بثورات (جوش) جلدی ظاهر شود که اصطلاحاً آنرا «جوش غرور» می‌گویند.

    از نظر رشد بدنی لازم است بدانیم که رشد جسمانی در پسرها از سن 12سالگی آغاز و در سن 19 – 18 سالگی پایان می گیرد و در دخترها رشد بدنی از سن 9 سالگی شروع و در سن 17 – 16 سالگی خاتمه می‌یابد.

    نکته مهم اینکه قبل از آغاز مرحله بلوغ، پسرها از لحاظ رشد جسمانی جلوتر از دخترها هستند.

    اما از هنگام شروع بلوغ، دخترها از نظر رشد بدنی از پسرها جلوتر می‌باشند و این حالت رشد تا سن 14 سالگی در آنها ادامه می‌یابد که مجددا پسرها برتری رشد بدنی خود را برجنس مخالف بدست آورده و تاپایان مرحله بلوغ، این برتری را حفظ می‌نمایند.

    جالب است بدانیم که بطور نسبی حداکثر سرعت رشد جسمانی در پسرها 15 سالگی و در دخترها 12 سالگی است.

    تحولات روانی دوره بلوغ تعدادی از روانشناسان که براین اعتقادند دوره بلوغ از سن 12 سالگی شروع و در سن 18 سالگی پایان می‌گیرد.

    این دوره را به سه مرحله تقسیم نموده‌اند و برای هریک از این مراحل سه گانه ویژگیهای نیز برشمرده‌اند: الف- (14 – 12 ): از خصوصیت مهم این مرحله ، ظهور روح اجتماعی، استقلال طلبی و گرایش به زندگی گروهی در نوجوانان است.

    ب – (15 – 14سالگی): ویژگی‌ اختصاصی این مرحله گرایش به جنس مخالف است.

    ج – (18 – 15سالگی): در این مرحله، تمایل به ایده‌آل پرستی و احساس عشق کامل نسبت به جنس مخالف بروز می‌‌نماید.

    می بینیم که بلوغ، با مراحل قبلی رشد تفاوت اساسی و قابل توجهی دارد و بطور کلی، رشد روانی در دوره بلوغ در وهله نخست رنگ جنسی و تناسلی دارد و در وهله دوم به شکل یک «بحران» نمایان می‌شود و سرانجام به صورت یک دوره شکل گیری و ساخته شدن شخصیت درمی‌آید.

    نخستین اثری که حاکی از تغییر و تحول روحیه نوجوان است بیداری عواطف و احساسات جنسی وی نسبت به جنس مخالف است که در حدود 16 سالگی در پسرها و درخترها اندکی زودتر بوجود می‌آید.

    در این مرحله از رشد این گرایش بتدریج روبه فزونی است، چرا که فعالیت غدد تناسلی آغاز شده و نوجوان، بخوبی دریافته است که با دوران قبلی حیات خود تفاوت فاحشی یافته است و به سبب بیداری این احساس، تخیلات و رویا‌پردازی‌های مربوط به امور جنسی درمرحله بلوغ بسیار آشکار و بارز است.

    ناگفته نماند که در اوایل بلوغ، بین پسرها و دخترها جدایی خاصی محسوس است که این جدایی در پسرها بارزتر است، بدین علت که آنها علاقمندی بیشتری به تشکیل گروه همسان نشان می‌دهند.

    و در این زمان است که دخترها و پسرها، هر یک عقیده‌ای خاص درباره جنس مخالف خویش دارند.

    دخترها می‌گویند: پسرها، خشن، بی‌ادب، مضحک و غیرقابل تحمل هستند.

    حال آنکه پسرها، دختران را لوس و ترسو توصیف می‌کنند.

    حالت روانی دیگری که در نوجوان پدید می‌آمد، عصیان و پرخاشگری است که نسبت به اطرافیان و بویژه والدین خویش بروز می‌دهد.

    در اینجاست که والدین باشگفتی بسیار از درک کودک خود اظهار عجز و ناتوانی می‌کنند: نمی‌دانم چه شده، دختر خوب و آرامی بود ولی حدود یکسال است که خیلی عصبانی است و … چه شده،!

    پسرم بسیار خوب و سربراه بود، احترام پدر و مادرش را داشت ولی حالا نسبت به همه چیز لاقید و بی‌تفاوت شده است و ….

    تا دو سال قبل مشکلی نداشتیم ولی کم‌کم خیلی زود عصبانی می‌شود و فریاد می‌کشد ….

    نمی‌توانم با دخترم کوچکترین حرفی بزنم، خیلی زود عصبانی می‌شود و با من و پدرش جر و بحث می‌کند و … در این حال، نوجوان تمایل دارد که «خودش» باشد، کسی به او امر و نهی نکند.

    اینک خود را کودک قلمداد نمی‌کند، به تصورش، او «بزرگسال» است، همچون پدر و مادرش.

    پس می‌اندیشد: «من با دیگر بزرگسالان تفاوتی ندارم پس می‌توانم خود، فکر کنم و تصمیم‌بگیرم.» و همین موضوع سرآغاز کشمکش و تضاد شدیدی بین او و والدین اوست.

    از سوی دیگر، خود نوجوان هم از این تغییر ناگهانی اخلاق و رفتار خویش در تعجب است، بطوری که گاه، سردرگم است و نمی‌داند از این رهگذر به دنبال چه چیزی است اما یک امر مسلم را می‌داند که مخالف تمام ایده‌ها و ارزش‌هایی است که تاکنون خود و پدر و مادرش بدان اصول پای‌بند بوده‌اند.

    دراینجا، نوجوان پسر که همانندی با پدر را تا امروز پذیرفته بود و وی را ایده‌آل می‌دانست اکنون دیگر از همسان بودن با وی چشم پوشی می‌:ند و می‌‌خواهد روشی دیگر برای ساخت و شکل گیری شخصیت خویش برگزیند.

    همچنین است دختر که نسبت به مادر عصیان می‌ورزد و بنظر می‌رسد که نوجوانی که پا به مرحله بلوغ می‌گذارد، دیگر والدین خویش را پذیرا نیست و در همین زمان است که نوجوان پسر، مبادرت به کشیدن سیگار می‌کند و شبها دیرتر به منزل می‌آید و این حالتها ناشی از حس استقلال طلبی و عدم وابستگی اوست.

    اما ناگفته نماند تربیتی و فرهنگی تقریبا یکسان و مشابهی است که در تمام جوامع بشری اعم از جوامع ابتدائی، پیشرفته و صنعتی وجود دارد و آن، اینکه از پسرها، انتظار می‌رود جسور، بی‌باک، فعال، اجتماعی و تا حدودی نیز خشن باشند.

    اما دخترها باید با وقار، متین، آرام و جدی باشند.

    به نظر می‌رسد که نوجوان از این عصیانگری در پی هدفی است، اینکه در جستجوی «خویشتن سازی» است و می‌خواهد برای خود شخصیت والا و برتری بسازد.

    و مایل نیست هیچکس، حتی پدر و مادر او در این امر مهم را به اتمام برساند.

    اما بهرحال شخصی را که برتر تصور می‌کند الگوی شخصیتی خویش قرار می‌دهد، این فرد چه کسی است؟

    قهرمانان ادبی، هنری، سینمایی، سیاسی و … در اینجاست که بعد دیگری از تحول روانی این دوره مشاهده می‌شود: قهرمان‌گرایی.

    نوجوان در دوره بلوغ در تلاش است تا شخصیت خویش را به نحو ارزشمندی تکمیل و برجسته نماید و برای دستیابی به این هدف لاجرم الگویی برای خویش بر می‌گزیند، او در پی هویت‌یابی خویش است و دبینسان می‌کوشد تا با تقلید از قهرمانان ایده‌آل خود،خویشتن را چون او قلمداد و تصور کند و موفقیت‌ها، کامیابی‌ها و شکست‌های قهرمان مورد علاقه خویش را نیز از آنان خود می‌پندارد.

    مسئله حائز اهمیتی که در اینجا مشهود است، این که دخترها بیشتر قهرمانان و شخصیت‌های برجسته ن را الگو قرار می‌دهند و پسرها، قهرمانان مرد را به عنوان الگوی تکمیل کننده شخصیت خویش برمی‌گزینند.

    چرا؟

    واضح است که هیچ مردی نمی‌خواهد الگوی شخصیتی خود قرار دهد.

    بنابراین از خصوصیت بارز دوره بلوغ حس ستایش و احترامی است که نسبت به دیگران ابراز می‌شود و نیز نوجوان مایل است مورد احترام و ستایش قرار گیرد.

    و گاه می بینمی که نوجوان از قهرمان وشخصیت انتخابی خویش به وگونه‌ای مبالغه آمیز ستایش می :ند که به مرحله «عشق» نسبت به آن قهرمان می‌رسد.

    و این ، بدان مفهوم است که نوجوان عاشق یک هنر پیشه سینما ویا یک قهرمان ورزشی می‌شود که شاید در تمام دوران زندگیش او را ندیده و شاید هم هرگز وی را نبیند.

    اما در هر صورت این عشق چنان شدید است که نوجوان در تصور و خیال خویش او را به حد پرستش دوس داد و درواقع او قهرمان اید‌ه‌آل نوجوان است.

    از دیگر مشخصات مرحله بلوغ، تمایل به زندگی گروهی در میان همسالان است.

    گرچه نوجوان از سویی در محیط خانوده پرخاشگر است و عصیان می‌‌کند ولی از سوی دیگر میل باطنی شدیدی نسبت به همسالان خود می‌یابد و علاقمند اسد در گروه همسن خود مقامی را کسب نماید و مسولیتی را در گروه برعهده داشته باشد.

    جالت توجه آنکه در این هنگام یک حالت وفادرای نسبت به گروه در او پیدا می‌شود چرا که خود را متعلق به آن می‌داند و به گروه خویش علاقه‌ای وافر دارد و به آن عشق می‌ورزد.

    از دیگر ویژگی روانی مرحله بلوغ، اندیشیدن و استدلال کردن منطقی است، بدین معنی که نوجوان، علاقه‌ شدیدی به استدلال کردن امور و مسائل پیچیده دارد، بعبارت بهتر نوجوان، تمایل دارد که همه چیز را با مدرک و دلیل کافی و قانع کننده بپذیرد.

    کنجکاوی او تحریک شده و گرایش به حل مسائل در او زیاد می‌شود دیگر مایل نیست هر چیزی را بدون چون و چرا قبول کند.

    در این هنگام است که نوجوان از بحث و جدل و گفتگوهایش لذت می‌برد و با سرسختی از ایده‌ اعتقادی که برگزیده است به دفاع می‌پردازد.

    اما نکته حائز اهمیت این است که اینگونه بحث و استدلال کردن در نوجوان بیشتر جنبه تفریح به خود می‌گیرد تا کشف واقعیت‌ها، چرا که مشاهده می‌شود نوجوان، وقتی بطور گروهی در مناظره‌ای حرکت می‌‌کند از عقیده‌ای بسیار سخت دفاع می‌کند ولی روز دیگر در موقعیتی جدیدی آن اعتقاد را بدست فراموشی سپرده و ایده‌ای دیگر را مورد دفاع قرار می‌دهد.

    حادثه جوئی نیز یکی دیگر از خصیصه‌های دوره بلوغ است و بروز این ویژگی‌ بدین سبب است که نوجوان دائم در جستجوی آزمایش های نوینی است تا خود را بروز دهد.

    وی هیچ توجهی به دشواریها و مشکلات ناشی از این تجربیات جدید را ندارد.

    در این هنگام او، خود به استقبال خطر می‌رود وسعی برفائق آمدن برآن را دارد.

    نمونه اینگونه تلاش در کارها و مسولیت‌هایی که نوجوان برعهده می‌گیرد ویا در گردش‌‌ها و فعالیتهای گروهی نوجوانان آشکار است.

    و سرانجام اینکه، بارزترین خصوصیت دروه بلوغ، گرایش نوجوان به تنهایی و انزواطلبی است.

    در این سن، اگرچه نوجوان، بیشتر وقت خود را با گروه همسالان می‌‌گذراند ولی تمایل به گوشه گیری و انزوا دارد و می‌خواهد ساعتی چند با خود تنها باشد و در دنیای شگفت ‌افکار، ایده‌ها و آرزوهای خویش غرق شود.

    و لحظاتی چند از دنیای پرآشوب محیط واقعی خود خارج شده و به دنیای شیرین، زیبا، پرماجرا و جذاب خیال سیر کند.

    به علت اینکه نوجوان گاهی در برخورد و پذیرش بلوغ خود، بویژه بلوغ جسمانی خویش احساس ضعف و ناتوانی می‌کند و از حقیر بودن خویش رنج می‌برد، بحث جداگانه‌ای به عقده حقارت (کهتری) اختصاص داده شد.

    لازم به ذکر است بیشتر مواردی که در این بحث می‌آید از نظریات آلفرد آدلر (A.Adler – 1870 - 1937) اقتباس شده که اصل حقارت را در روانشناسی مطرح نمود که مورد پذیرش اکثریت روانشناسان قرار گرفته است.

    عقده حقارت، هنگامی بوجود می‌آید که انسان در برابر مشکلی قرار گیرد که برایش غیر منتظره است.

    در این حال، فردآمادگی پذیرش آن را نداشته و بدین سبب تصور می‌کند که قدرت حل آن مشکل را نیز ندارد.

    بنابراین احساس شکست نموده و اندوهگین و عصبانی می‌شود که نخستین و بارزترین علامت وجود عقده حقارت در فرد، خشم و تنفرناشی از آن است.

    نکته مهم این است، اگر چه احساس حقارت همیشه ایجاد ناراحتی و عصبانیت در فرد می کند ولی باید توجه داشت که این امر، کوچکترین کمکی به رفع مشکل نمی‌کند زیرا این مشکل و شکست ناشی از آن بدون اینکه برطرف‌شده باشد در خودآگاه شخص باقی می‌ماند.

    و معمولاً رایج‌ترین واکنش فرد نسبت به قده حقارت خویش این است که سعی می‌‌کند خود را موفق کامیاب بداند واز درک مشکل موجود غافل شود.

    اینک ببینیم در دروه بلوغ، چگونع عقده حقارت و خودکم‌بینی به شخصیت درحال تکمیل نوجوان لطمه میزند: اشاره شد از جمله مواردی که برای نوجوان خیلی شایان توجه و مهم است.

    چگونگی اندام اوست که گاه می‌تواند سلامتی نوجوانرا به خطر اندازد، اندام فوق‌العاده کوتاه و یا قامت فوق‌العاده بلند و از دیدگاه‌ اطرفیان بی‌ریخت و مضحک می‌تواند در نوجوان عقده حقارت بوجود آورد.

    همچنین است نقص‌های جسمانی مادر زادی و یا معلولیت‌‌های بدنی پس از تولد که براثر سانحه و حادثه‌ای نوجوان بدان گرفتار می‌شود می‌تواند در او عقده حقارت ایجاد نماید.

    نوجوانی که از آغاز کودکی، تحت حمایت‌های شدید و افراطی والدین خود بوده و بسیار پرمدعا و خودخواه شده است، حال که باید به زندگی گروهی همسالان بپوندد و سازگاری اجتماعی خویش را به بهترین نحو ممکن بروز دهد، اهداف خودخواهانه وی ارضاء نمی‌شود دچار عقده حقارت می‌گردد و اینگونه نوجوانان هستند که در مرحله بلوغ در انزوای کامل بسر می‌برد و از هر نوع فعالیت اجتماعی با همسالان خود، دوری نموده و از ناراحتی‌های درونی رنج می‌برد.

    از سوی دیگر کودکی که از محبت خانوادگی بهر‌ه‌ای نگرفته، به هنگام بلوغ، از حقارت و بی‌کفایتی خویش احساس رنج و اندوه‌ می‌کند، در اینگونه موارد آنقدر حالت کهتری شدت می‌یابد که نوجوان،خود را در برابر تمام رویدادهای زندگی عاجز می‌داند و آنها را غیر قابل حل می‌پندارد.

    در این حال خود را تحت حمایت دیگران قرار داده و از خود شخصیتی وابسته می‌سازد که هیچگاه اعتماد به نفس نخواهد یافت.

    اما باید دقت داشت که عکس این حالات نیز وجود دارد، نوجوانی که خود را در زمینه‌ای شکست‌خورده و حقیر می‌کند مصمم می شود که استعددهای نهفته دیگرخویش را به مرحله آزمایش بگذارد که این حالت «جبران» نامیده می‌شود.

    یعنی در این حالت، نوجوان راه دیگری برمیگزیند که در آن شکست و حقارت نباشد و منجر به کامیبابی وی شود.

    و آنگاه که فرد، به حد افراط تلاش کند تا برنقص خویش مسلط شود، این حالت «جبران افراطی» نام می‌گیرد.

    زنان و مردان بیشماری بوده‌اند که این راه را برگزیده و برنقص خویش فائق آمده‌اند، به گونه‌ای که از سرشناس‌تری افراد جامعه خود و بلکه مهمترین افراد جهان شده‌اند از جمله می‌توان از دموستن (Demosthene) نام برد که از لکنت زبان رنج می‌برد ولی بعدها بزرگترین خطیب و سخنور یونان گردید.

    زودرسی بلوغ بلوغ زودرس پدیده‌ای فیزولوژیک اس که در هر جنس پسر و دختر دیده می‌شود، همانگونه که از نام آن برمی‌آید، در این حالت، فرد زودتر از همسالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر می سازد.

    شایعترین بلوغ زودرسی 11 – 10 سالگی است و بطور کلی، ظهور علائم بلوغ، قبل از سن 10 سالگی در پسران و قبل از سن 8 سالگی در دخترها، زودرسی بلوغ قلمداد می‌شود.

    در زودرسی بلوع، فرد علائم بلوغ از زودتر از همسالان خود ظاهر می‌سازد و اگر چه تمام علائم و نشانه‌های بلوغ کامل و طبیعی را ندارد ولی بطور چشمگیری مشخص می‌‌گردد که وی با افراد همسن خود تفاوت دارد و این اختلاف، در اولین نگاه در رشد سریع جسمانی اودیده می‌شود بطوریکه شکل ظاهری طفل، همانند یک مرد یازن جوان می‌گردد.

    اما آن تناسب ظاهری که در اندام افراد جوان وجود دارد در آنها به چشم نمی‌خورد.

    از مسائل مهمی که پژوهش‌های علمی نشان می‌دهند مسائل مربوط به هوش نوجوانانی است که مبتلا به بلوغ زودرس هستند.

    طبق آمارهای ارائه شده از این تحقیقات 75% این افراد از نظر هوش، با افراد همسن خود تفاوتی ندارند.

    15% آنها علیرغم برخورداری از هوش طبیعی از یک نوع ابلهی در کلام و رفتار خود برخوردارند و 10% آنها نیز از نظر اعمال هوش بسیار قوی می‌باشند که علت این امر بدرستی مشخص نشده است.

    عوامل پدید آورنده‌ بلوغ زودرس است که مهمترین آنها عبارتند از: الف: عوامل محیطی و تربیتی.

    ب: اختلالات عدد داخلی و هورمونی.

    ج: بیماریهای عصبی و بویژه وجود تومورهای مغزی.

    د: عوامل توارثی و ژنتیک.

    نوجوانی که به بلوغ زودرس دچار شده است، به علت وضعیت خاص وراثتی و جسمانی خود غالباً در یک حالت افسردگی و اضطراب بسر می‌برد و عده‌ای از آنها نیز بیش از حد زود رنج و حساس می‌شوند و به علت کم‌رویی و احساس خجالت از حضور در گروه همسالان کناره گیری کرده و بتدریج گوشه‌گیر و منزوی می‌شود.

    بلوغ زودرس در دخترها شایعتر است، در دخترها نیز کم و بیش علائم بلوغ طبیعی دیده می‌شود، عادت ماهانه‌ در آنها برقرار می‌گردد ولی مانند بلوغ طبیعی منظم نیست.

    گاهی نیز در تعداد اندکی از دختران مبتلا به بلوغ زودرس عمل تخمک گذاری صورت می‌گیرد که امکان باروری و زایمان وجود دارد.

    می توان گفت بلوغ زودرس در واقع نوعی بیماری است و بروالدین دلسوز است که با دیدن علائم از بلوغ زودرس در فرزند خود وی را به متخصص مربوطه ارجاع دهند تا براساس علت‌یابی به درمان آن اقدام نمایند.

    چرا که سهل‌انگاری در شناخت نوجوانی که مبتلا به بلوغ زودرس است نه تنها خود آسیب می‌بیند بلکه می تواند خطراتی برای جامعه و خانواده خود داشته باشد.

    زیرا آنها معمولا زودانگیخت هستند، عصبانیت و پرخاشگری دارند که گاهی کنترل خشم از عهده آنها خارج شده و اقدام به اعمال خشونت‌آمیز می‌کنند.

    و نیز ممکن است به علت انزوا و گوشه گیری به افسردگی شدید و پی‌آمدهای ناگوار آن مبتلا شوند.

    واضح است که خطر، بویژه متوجه دختران است که در صورت عدم تربیت صحیح و محیط نامساعد زندگی مورد استفاده‌های جنسی قرار می‌گیرد.

    بلوغ دیررس همچنان که بلوغ زودرس در هر دو جنس پسر و دختر دیده می‌شود، تأخیر در بلوغ نیز در هر و جنس شایع است و شیوع آن در پسرها بیشتر از دختران است.

    بطور کلی می‌توان اظهار داشت هرگاه تا سن 17 سالگی آثا و نشانه‌های بلوغ در فرد ظاهر نشود، وی دچار بلوغ دیررسی شده است.

    در بلوغ دیررس، رشد سریع استخوانها وجود دارد ولی ترشح هورمونها جنسی که باعث بوجود آمدن صفات ثانویه جنسی و علائم بارز بلوغ طبیعی هستند صورت نمی‌گیرد.

    اما در مورد بلوغ دیررس نکته حائز اهمیت این است که بدانیم، در هر صورت نوجوانی که مبتلا به بلوغ دیررس شده است، به مرحله بلوغ طبیعی می رسد با این تفاوت که از همسن‌های خود، دیرتراین مرحله حساس رشد خود را پشت‌سر می‌گذارد.

    از نظر عاطفی، مهمترین مشکلی که برای نوجوانان مبتلا به بلوغ دیررس بوجود می‌آید احساس حقارت است.

    بدین علت که نوجوان تصور می‌‌کند مبتلا به نقص جسمانی شدید جبران‌ناپذیری است و به همین سبب بیشتر اوقات عصبانی و پرخاشگر است، در فعالیت‌های گروهی شرکت نمی‌کنند و افسرده و بی‌حوصله است.

    در مورد بلوغ دیررس هم عوامل متعددی دخالت دارند که از مهمترین آنها عوامل طبیعی و تربیتی، اختلالات هورمونی و غدد داخلی و عوامل ژنتیکی را می‌توان نام برد.

    تصورات باطل در مورد بلوغ قبل از اینکه «بلوغ» مورد توجه اندیشمندان و محققین واقع شود و درباره آن بحث و مطالعه علمی صورت گیرد، نظر عامه مردم راجع به بلوغ، پندارو اندیشه‌ای دیگر بود که بررسی‌های علمی بیشتر این تصورات را غیر واقعی و مردود می‌داند.

    با وجود این، هنوز هم عموم مردم تصورات و استنباط‌های نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونه‌هایی از این نوع پندارها بدین شرح است: به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دوره‌ای از رشد طبیعی انسان است که بسیار خطرناک می‌باشد.

    حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت.

    اعتقاد براین است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری شدید است و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل والدین، آنهایی هتند که نوحوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی می پذیرند وسعی می‌کنند وی را یاری دهند که برخشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فائق آید.

    از قرن‌ها پیش اعتقاد براین است که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض می‌شود.

    واین تصور، اشتباهی بیش نیست و هیچگاه، شخصیت عوض نمی‌شود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحله‌ای که در آن، نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی خویش دست یابد.

    تصور بر این است، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ، زودتر آغاز می‌شود.

    در صورتیکه بررسی‌های دقیق علمی، صحت این استنباط را با دیده تردید می‌نگرد، گو اینکه چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت ورانی و مسائل ژنتیکی در پیدایش وظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در منطق گرمسیر، افراد زودتر به استقبال بلوغ می روند، غیر قابل قبول است.

    اعتقاد همگان براین است که حرکات ورزشی برای نوجوان زیا‌ن‌آور است، اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را به اثبات برساند.

    و باید توجه داشت نوجوانی که درحال رشد است همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد به ورزش نیز نیازمند است ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را درنظر گرفت.

    در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی نوع ورزش مورد علاقه خود را انتخاب نماید.

    اعتقاد بر این است که در هر زمانی چگونگی بروز آثار و علائم بلوغ در نوجوان متفوت است و این امر خلاف واقعیت است.

    نکته مهم این است که نوجوان با توجه به مسائل تربیتی و فرهنگی عصر و زمان خود رفتاری را بروز می دهد و نباید انتظار داشت که یک نوجوان در قرن حاضر، طرز تفکر و نگرشی همانند افراد قرن پنجم و ششم داشته باشد و باید توجه داشت که ظهور علائم بلوغ غیرقابل تغییر و در تمام اعصار یکسان است اما طریق بروز و ظهور علائم و نشانه‌ها‌ی آن به ویژگیهای سنتی و فرهنگی جامعه بستگی دارد.

    بیشتر مردم براین باورند که نیروی جنسی در دوره بلوغ ظاهر می‌گردد.

    حال آنکه تحقیقات علمی ثابت کرده است تمایلات جنسی در آغاز کودکی در افراد وجود دارد ولی به هنگام بلوغ، نیروی جنسی بعد جدیدی به خود می‌گیرد و فعالیت آن آشکارتر می‌شود.

    ظهور علائم جنسی در نوجوان دلیل برآن نیست که او قدرت تولید مثل نیز یافته است بررسی‌های علمی ثابت نموده که در دختران فاصله زمانی حدود 2 سال بین نخستین عادت ماهانه و اولین تخمک‌گذاری به منظور جایگزینی جنین وجود دارد.

    بنابراین نباید چنین تصور کرد که به محض مشاهده اولین تظاهرات جنسی، نوجوان برای تولید مثل‌ آمادگی دارد.

    اعتقاد بر این است که به هنگام بلوغ، نوجوان برای ازدواج و تشکیل خانواده‌ای جدید آمادگی دارد.

    اما باید توجه داشت که بلوغ روانی نیز در این اهمیت دارد.

    بسیاری از افراد از نظر نیروی جسمانی و جنسی دارای رشد لازم، به منظو انجام وظایف زناشوئی هستند اما از نظر رشد عاطفی – روانی جهت قبول کردن مسؤلیت‌ها اجتماعی آن از رشد ت کافی برخوردار نیستند.

    تصور اشتباه دیگر این است که عده‌ای معتقدند نوجوانی که از نظر جسمانی رشدی سریع و نسبت به همسالان خود از اندامی قوی‌تر برخوردار باشد از لحاظ نیروی عقلانی و اعمال هوش ضعیف است.

    در صورتیکه چنین ارتباطی را پژوهش‌های علمی بی‌اساس و غیرقابل قبول می‌دانند.

    تاکنون دانستیم که یک کودک، مراحل رشد را طی می‌کند تا به حساسترین دوره حیات خویش یعنی مرحله بلوغ می رسد و در این دوره است که شخصیت، روبه تکامل می‌رود و با دوران دیگر رشد متفاوت می‌باشد.اما باید دید کمال شخصیت چگونه حاصل می‌شود؟

    بدین منظور ابتدا باید ببینیم شخصیت به چه مفهومی است؟

    بدون اینکه وارد بحث عمیق و بسیار جالب شخصیت شویم، نظری عمومی بر آن خواهیم داشت تا مقصود ما که شناخت نیازهای نوجوان است حاصل گردد.

    شخصیت، در واقع رفتارهایی است که فرد به منظو سازگاری با محیط خویش و در نتیجه بهتر زیستن از خود بروز می‌دهد، جوهر شخصیت، عمل فرد است، اعمالی که فرد انجام می‌دهد، در حقیقت نشان دهنده، خود اوست.

    اما شخصیت فرد چگونه شکل می گیرد؟

    در اینجا باید کل وجود فرد را به عنوان شخصیت وی درنظر گرفت که در این حالت مشاهده می‌شود وی از دو عنصر اساسی متشکل است: وراثت، آنچه که از پیش تعیین شده و به وی اهداء شده باعث تجربه‌آموزی وی می‌شود و شخصیت او را متبلور می‌سازد.

    و عامل سومی کهدر ارتباط با دو عنصر اساسی ساخت شخصیت است که بویژه در مورد انسان می‌تواند مطرح باشد و آن، تفکر و اندیشه و به عبارتی «خود» فرد است، عاملی که در اختیار و اراده فرد می‌ باشد و تصمیم‌گیرنده است.

    اینک، پرسشی دیگر مطرح است: چه چیز باعث ارتباط فرد با محیط می‌شود؟

    جواب به این سوال این است: نیازها.

    و نیاز یعنی کشش و تمایلی که فرد رابه عمل وا می‌دارد.

    بنابراین، بدون نیاز، شخصیتی وجود ندارد.

    روان‌شناسسان، هریک به نوعی نیازهای انسان را طبقه‌بندی کرده‌اند که شکل کلی و عمومی آن بدین صورت است: الف: نیازهای جسمانی مانند: گرسنگی، تشنگی.

    ب: نیازهای روانی مانند: عشق و محبت.

    ج: نیازهای اجتماغی مانند: عضویت در گروه.

    آبراهام مزلو (A.

    Maslow – 1970)، مشهورترین طبقه‌بندی را از نیازهای بشر ارائه می‌دهد.

    وی نیازهای انسانی را به شرح ذیل بصوت یک هرم ترسیم می‌کند که قاعده آن را نیاز زیربنا یا اساسی تشکیل می‌دهد.

    بدین‌صورت: نیازهای فیزیولوژیک.

    نیاز به امنیت نیاز به تعلق، عشق و محبت.

    نیاز به احترام به نفس و باارزش بودن.

    نیاز به دانستن و درک زیبایی.

    نیاز به معرفت و درک زیبایی.

    نیاز به خودشکوفایی و تحق خویشتن.

    الف – نیازهای فیزیولوژیک: به علت رشد سریع جسمانی و فعالیت بدنی در این دوره، نوجوانان نیاز به تغذیه و ورزش مرتب و سالمی دارد.

    نوع غذایی که وی باید مصرف برساند تا کالری بیشتری برای اندام درحال رشد او بدست آید باید سرشار از ویتامین، مواد معدنی و بویژه مواد پروتئینی باشد.

    در این دوره از رشد، استراحت و تفریح را نباید از نظر دور داشت که این امر بویژه در سلامت جسمانی و روانی نوجوان حائز اهمیت بسیار است.بطوریکه می‌توان گفت از ضروری‌ترین نیازهای برای نوجوانان می باشد خلاصه مرحله بلوغ، دوره ای از رشد است که در آن تغییر و تحولات روانی و جسمانی برای فرد بوجود می‌آید، به همین سبب آن را دوره‌ای «خاص» از زندگی قلمداد می‌کنند و اعتقاد همگان برآن است که علیرغم مسائل و مشکلاتی که این دوره از رشد برای نوجوانان و اطرافیانش بوجود می‌آورد ولی باید گفت دوره‌ای است که ثبات و تکوین شخصیت در این دوره صورت می‌گیرد.

    عده‌ای، دوره بلوغ را با شگفتی می‌نگرد و عده‌ای دیگر نسبت به ان بی‌تفاوتند که در هر دو صورت مشکلات ناشی از تحولات این دوره حساس از رشد بیشتر شایان توجه می‌شود حال آنکه اگر، بلوغ را رویدادی طبیعی قلمداد کنیم که از مراحل اجتنباب ناپذیر رشد انسان است آنگاه به وضوح می‌بینیم دشواریهایی که برای والدین و نوجوانان بوجود می‌آید کاهش می‌یابد.

    در مرحله بلوغ، از نظر جسمانی، رشد اعضاء بدن سریعتر می شود و چون تمام اندام‌ها و عضلات با یکدیگر بطور هماهنگ رشد نمی‌یابند نوجوان با یک عدم تعادل جسمانی روبرو می‌شود.

    و از مهمترین و بارزترین رویدد مرحله بلوغ، بیداری فعالیت جنسی در هر دو جنس پسر و دختر است.

    و نکته قابل توجه آن است که دخترها زودتر از پسرها به مرحله بلوغ می‌رسند و زودتر هم این مرحله را به پایان می‌رسانند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مقدمه دوره بلوغ سرشار از تنش‌های عاطفی و روانی است. نوجوان که در حال جدا شدن از وابستگی‌های دوره کودکی و ورود به دوره بزرگسالی است با تضادها و کشمکش‌های گوناگون روانی روبرو خواهد شد. آگاهی از این تغییرات سبب می‌شود تا نوجوان با هوشیاری به تحریکات محیطی پاسخ دهد و دگرگونی‌های درونی خود را کنترل نماید به‌گونه‌ای که قادر باشد در شرایط مناسبی از نظر سلامت و استحکام روانی با مشکلات ...

اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی با توجه به ویژگیهای خاص نوجوانی ، این دوران با مشکلات خاص خود نیز مواجه است. برخی از این مشکلات شیوع بیشتری داشته و گاه نیازمند مداخله کمتری هستند، اما برخی دیگر در حد یک ناسازگاری ، یک بیماری و یا اختلال روانی اجتماعی قابل توجه بوده و نیازمند اقدامات مداخله‌گرانه هستند. فراهم نبودن شرائط تربیتی مناسب ، عدم آشنائی اولیا و مربیان با نیازها و ویژگیهای ...

ما ضمن مباحث گذشته به تناسب از اهمیت دوران نوجوانی و طبعاً مسأله بلوغ سخن می آوریم و اینک برای تکمیل آن مباحث و فراهم آوردن مدخل و مقدمه ای برای مباحث بعدی با رعایت اختصار مواردی را عرضه می داریم: شرایط این مرحله: دوران بلوغ را به دلیل اهمیت و نفوذ بخشی و هم از جهت روابط و مراودت با عناوینی نسبتاً گویا به صورت زیر معرفی کرده اند: - دوران انتقال: به دلیل انتقال نوجوان از مرحله ...

مقدمه: نوجوانی، بلوغ و جوانی دوران حساس زندگی هر فردهستند. دوران نوجوانی زمانی است که تغییرات ظاهری و درونی با هم همراه می شوند تا کمال فرا رسد. در این دوران نه تنها رشد جسمانی آهنگی سریع دارد بلکه تکامل احساسات، روابط اجتماعی و منطقی نیز حرکتی تند و رو به جلو دارند. بلوغ دوران شناخت خود و پدیده های پیرامون خود است و شناخت یعنی تولد و زندگی دوباره. جوانی دوران تجارب سبز است. سبز ...

بلوغ تولدی دیگر برخی معتقدند که دوره بلوغ بحرانی ترین مراحل زندگی به حساب می آید و دوران طوفان و تلاطم است. همه وجود نوجوان دستخوش جریانات سهمگین تحول و تغییر است. عده ای این بحران را وابسته به تغییرات جسمی، روحی و روانی نوجوان می دانند و عده ای اعتقاد دارند که عبور از مرحله بلوغ طبیعی است. آنچه که موجب بحران می شود،‌عدم برقراری ارتباط صحیح و منطقی بزرگترها با نوجوان است. در ...

-1مقدمه : ارتباط غیر کلامی ابتدایی ترین وسیله پیوند میان انسانها بوده و انسان اولیه به کمک آن با همنوع خود و حتی با حیوانات رابطه برقرار می کرد و نیازهای خود را با ترسیم آن برآورده می ساخت با پیدایش زبان گفتاری ، اختراع خط، صنعت چاپ ، پیشرفت جوامع، تغییرات ، تحولات شدید صنعتی و … نیاز انسان را به ارتباط پیچیده و مؤثر بیشتر کرده است. خود باوری توانایی است که فرد از طریق ابراز آن ...

1-1 بیان مسأله بازی وسیله ای طبیعی برای بیان و اظهار خود است، آدلر1 روانشناس معروف در سال 1937 می گوید: هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقت کشی نگاه کرد. لندرث2 در سال 1995 اظهار می دارد که بازی برای کودک مساوی با صحبت کردن برای یک بزرگسال است، بازی و اسباب بازی کلمات کودکان هستند. ابتدا مکاتب مختلف روشهای یکسانی را در درمان کودکان و بزرگسالان در پیش می گرفتند، اما به ...

دشوارترین حیات انسان ازجهت تربیتی ، دوره نوجوانی است .این دوره که حدودسنی 18_12سال رادربرمی گیرد منطبق بادوره راهنمایی ودبیرستان است .بیش ترین مشکلات تربیتی دراین دوره پیش می اید واغلب درهمین دوره است که فرزندان یاازدست می روندیادرمسیرسعادت گام می نهند. این دوره مرحله انتقال ازدران کودکی به به دوران چوانی یا بزرگسالی است . نوجوان ازیک سودرحال هجرت ازوابستگیهای دوران کودکی است ...

مقدمه : کدام دوره زندگی جالب توجه تر از بلوغ و نوجوانی است؟ قطعا بخشی از پاسخ به تغییر چشمگیر از ناباروری به باروری بر می گردد/. خصوصا این موضوع برای افرادی که با تغییرات زیستی ، روان شناختی و اجتماعی سروکار دارند . جالب توجه تر است اما بخشی دیگر مربوط به دوران بلوغ و نوجوانی است ، ولی متاسفانه اغلب تصویری از این دوران ارائه می شود که چندان جالب نیست . مثلا این دوران رامجموعه ای ...

نوجوانی مرحله ای از مراحل تحول و رشد انسان است که محدوده سنی آنرا بین 11-12 سالگی تا 18-19 سالگی می دانند. البته این محدوده سنی به زعم برخی صاحب نظران به 3 مرحله ابتدای نوجوانی از 11 تا 15 سالگی؛ اواسط نوجوانی 14 تا 17 سالگی و اواخر نوجوانی از 17 سالگی به بعد تا 18 یا 19 سالگی تقسیم می شود. این مرحله را با رشد سریع قد و وزن و تغییرات فیزیولوژیکی متناسب می دانند که البته جنبه های ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول