مقصود از تهیه این مقاله به دست دادن گزارشی از نظرات گوناگون و متفاوت باستانشناسان در زمینه بنای تاریخی کنگاور است که برخی نظرات در پارهای از موارد به سبب بعد نگرش و نوع تحلیل نسبت به سایر نظرات حیرتآور است. حیرت آور از حیث اینکه هنوز بخش عمدهای از اطلاعات و مدارک و اسناد در زمینه این اثر تاریخی در پردهای از ابهام قرار دارد و باستانشناسان و صاحب نظران هر کدام به استناد دلایلی محدود به تجزیه و تحلیل این اثر تاریخی پرداختهاند، که بدون گمان راه و رسم تحقیقات علمی همه جانبه اینگونه نبوده است هر چند راه اظهار نظرات علمی همواره باید مفتوح باشد ولی فتح باب این اظهار نظرها محدود به میزان اطلاعات و پژوهشهای انجام گرفته است که باید در همان محدوده گزارش شوند و از اظهارنظرهای قطعی و عجولانه پرهیز داشت. در این گزارشها به وضوح با این مشکلات مواجه هستیم و نویسندگان و کارشناسان با اطلاعات نظرات صریح خود را تحریر نمودهاند و به همان دلایل و شواهد خود نیز اکتفا کردهاند کهاینک در صدد نقد آنها نیستیم همین بس که خواننده وقتی با نظرات گوناگون این باستان شناسان مواجه میشود، در مییابد که هنوز در زمینه اثر تاریخی کنگاور اظهارنظر قطعی منوط به پژوهشهای آتی است و نیاز به بررسی همه جانبه کلیه اسناد و مدارک داشته که در طی سالها تحقیق و پژوهش و کاوش و مرمت اثر به دست خواهد آمد. اینک دیدگاههای باستانشناسان خارجی و ایرانی را در خصوص این بنای تاریخی گزارش نموده، باشد در ضمن این گزارشها به نتایج روشنی دست پیدا کنیم :
]1[ پروفسور ارنست هرتسفلد (سال 1934 میلادی- 1313 شمسی)
هرتسفلد در «تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی» اینگونه در باب بنای تاریخی کنگاور اظهارنظر میکند :
«- مقاله دوم : (عصر یونانی) ... در آثار ادبی نیز مآخذی درباره ابنیه «استخر» و «خورهه» در دست نیست، ولی در باب «کنگاور» در کتاب «جغرافیای ایران» تألیف «ایزیدروس چرکسی» (Isidoros of charax) در سال اول قبل از میلاد، نام برده شده است.
این کتاب را مؤلف به فرمان «اوگستوس (Augustus) قیصر روم برای «کایوس قیصر» (Caius Caesar) تألیف کرده است که قیصر در آن موقع خود را حاضر میکرده که حمله «اسکندر» را در مشرق تجدید کند. در کتاب «مواضع پارت» (تأسیسات پارتی Statios parthicae کتاب جغرافی لاتینی) که اشاره به کتاب جغرافیایی ندارد، از شاهراه بزرگ، مابین »فرات» تا سرحدّ «هندوستان» از «کنگاور» نام برده و میگوید : در آنجا معبد مشهوری است که برای خدای «آرتمیس» (Artemis- خدای مادینه یونان) یعنی «آناهیتا» که در آن زمان یعنی 200 سال قبل از تاریخ کتاب بنا شده است.
تجزیه و تحلیل معماری به صورتی عجیب از اشکال سرستونهای سبک عصر «دوری» (Doric) با مهره های سبک «کورینت» جزئیات آن معبد را نشان میدهد. در «شام» نیز ابنیه و آثار متعدد موجود است. که سبک یونانی اخیر (هلینیزم) در آن زمان با صورتهای دیگر از امتزاج معماری هر دو سبک اندک اندک جانشین سبک کلاسیک یونانی باستانی شده است، نمایان میکند. نفوذ آن سبک در آثاری در زمان ابتدای امپراطوری روم به وقوع پیوسته و از آن پس اسلوبهای معماری بر روی اصول ثابته «ویتروویوس» مقرر گردیده است.[1]
[2] لوئی واندنبرگ
واندنبرگ در کتاب »باستانشناسی ایران» مینویسد : «کنگاور که «ایذیدور از اهل خاراکس (Isidoro de charax) قرن اول پیش از میلاد، در کتاب تاریخ اشکانیان (Marsiones parthicae)، آن را «کنکوبار» (Concobar) نامیده، دارای آثاری از زمان سلوکیها میباشد که در حدود 200 سال پیش از میلاد ساخته شده. از معبدی که برای الهه آناهیت در این محل ساخته شده بود، بیش از چند ستون باقی نمانده که برای ساختمان خانههای شهر بکار برده شده است- ساقه این ستونهای صاف بوده و سرستون آنها از نوع سرستون دوری (Dorique) میباشد که روی آن یک «بالش کرنتی» قرار دادهاند.»[2]
نتایج گزارش واندنبرگ :
گزارش ایذیدور در قرن اول پیش از میلاد (خط بطلان برساسانی بودن).
زمان ساخت : 200 سال پیش از میلاد (گذشت زمان تا دوره خاراکسی به همین مقدار برای بنا ضرورت دارد).
متعلق به دوره سلوکیان (نه پارتیان)- اواخر دوره سلوکیان.
هدف از بنا : برای پرستش الهه آناهیت.
سبک معماری : براساس سرستونها دوریک و به تبع یونانیان بوده است.
[3] کلمان هوار
کلمان هوار درباره اثر تاریخی کنگاور میگوید: «- فصل سوم= هنر در عصر اشکانیان :
- از اشکانیان چیزی مگر سکههائی و چند اثر معماری باقی نمانده است. ویرانههائی که میتوان به دوره اشکانیان منتسب دانست محدود به پنج بنا است: 1- معبد کنگاور. 2- عمارت الحضرا (هاترا). 3- بنای کوچک فراش آباد. 4- گور دخمهای درورکه. 5- و کاخ بابل. و بقایای کاخ شوش را که بر ویرانههای تالار بار اردشیر با حافظه بنا گردیده بود میتوان بر آنها افزود.
کنگاور: در کنگاور که در عصر باستان کنکوبار (Concobar) نام داشت باز ماندههای پرستشگاهی یافت شده است که در سبک آرایش شباهت زیادی با معابد یونانیان دارد.
این بنا از یک تالار مرکزی و حیاط پهناوری ساخته شده و بدلی از سبک معماری یونانی است. ایذیدور خاراکسی میگوید : که بنای کنگاور و پرستشگاه آرتمیس بود. در اکباتان یا همدان کنونی معبدی از جهت پرستش آناهیتا قرار داشته که تا دوره برخورد ایرانیان با رومیان هنوز مردم برای این ایزد بانو قربانی میکردند. ستونهای معبد همدان تقلید ناشیانهای از معماری سبک دوریک و خود بنا آمیختهای از اسالیب گوناگون را نشان میدهد.»[3]
[4] گریشمن
در فصل چهارم (دوره سلوکیان= غرب ضد شرق و عکسالعمل شرق) راجع به شهرسازی سلوکیان مینویسد: «سلوکیان کمتر از نه شهر در ساحل خلیج فارس بنا نکردهاند و از آن جمله است انطاکیه در پارس بوشهر امروزه- که جانشین شهر کهن ایلامی گردید.
- نواحی حاصلخیز نیز دقت آنان را به خود جلب کرد، مخصوصاً«مثلثی که بین کرمانشاه و همدان و بروجرد واقع است، و از زمین های کاملاً مشروب به کار میرود. (شهری) در دشت کرمانشاه، که سربازان اسکندر آن را با نساء (نیسا) – مسقطه الرأس دیونیسوس- یکی دانستهاند. در دینور و کنگاور مؤسسات یونانی بنا شد، هگمتانه (همدان) مجدداً تعمیر گردید. در بخش جنوبیتر، لائودیسه- نهاوند امروزین- ساخته شد. شهری دیگر در کرهه (نزدیک اراک) بنا گردید. رگای (ری) قدیم، که اکنون در حومه تهران است به نام اروپوس (Europos) خوانده شد. در پارت شهری به نام نسا- الکساندر پولیس بنا شد که پیش از شهر صد دروازه (هکاتوم پیلس) که آن هم شهری یونانی بود و به علت آن که بیش از چهار دروازه داشته بدین نام موسوم گردیده بود، یکی از نخستین پایتخت های پارتیان گردید.[4]
- گریشمن همچنین در باب اوضاع اقتصادی معابد گزارش میدهد : «همه زمینها، به حکم فتوحات متعلق به شاه بود. معابد نیز دارای زمینهایی بودند، و هر چند ما اطلاعی از املاک آنها در ایران نداریم. از پیش باید قبول کنیم که معابد مهمی مانند معابد هگمتانه (همدان)، کنگاور یا نهاوند میبایست دارای متصرفاتی بزرگ با دهکدههایی باشند که رعایا و شاید بردگان، برای تغذیه آن همه روحانیان مرد و زن، مغنیان و مغنیات، مطربان، غلامان و خدمتگزاران، به کشت و زرع مشغول باشند. معابد ثروتهای بسیاری داشتند. و شاهان سلوکی مانند آنتیوخوس سوم یا آنتیوخوس چهارم، هنگامی که دچار مشکلات مادی میشدند، از غارت آنها به عنوان این که به حکم سلطنت همه این ثروتها متعلق به شاه است خودداری نمیکردند.
در امکنهای که معابد ربه النوع آناهیته (ناهید) نانایا (Nanaia) وجود داشت، شاه به منزله، زاوش (Zeus) و شوهر ربه النوع به شمار میرفت و از او طلب جهیز میکرد.[5]
گریشمن در مورد معبد کنگاور و سایر معابد دوره سلوکی میگوید : «این معابد به موازات معابدی که به سبک و طرح یونانی در همان عهد (سلوکیان) در ماد، کنگاور، کُُرهه و نهاوند بنا شده بود، قد برافراشته شاهد استقامت و پایداری فرهنگ ایرانی بودند.[6]
گریشمن هنر دوره، سلوکی را به سه دسته تقسیم کرده بود و اینگونه توضیح میدهد:
«...
هنر ایرانی به معنای اخص : دسته اول به وسیله معماری معبد نورآباد معرفی میشود که چنانکه گفتیم تقلیدی است از معابد هخامنشی پاسارگاد و نقش رستم.
هنر یونانی- ایرانی : جز بقایای سه بنائی که لااقل دو تای آنها معبد بودهاند، چیز دیگر را به دسته دوم نمیتوان اسناد داد. در استخر، خرابههای ساختمانی مهم که هویت آنها معلوم نشده، کشف گردیده که تقلیدی است از سرستون کرنتی (Corinthien) بدون تخته روی سرستون، و این امر حاکی از رابطه ستون ایرانی با سرستون یونانی است.
- در معبد کنگاور پرستشگاهی با طرح غربی ساخته شده و تصور میرود در حدود 200 قبل از میلاد بنا شده باشد در ساختمان اصلی استعمال قطعات سنگی سطحه تخت جمشید تقلید شده، اما ستونهای آنها دارای سرستون دوری (Dorique) است که بر فراز آنها تخته های کرنتی (Corinthien) قرار گرفته است.
هنر هلنی. [7] »
[5] ایدت پرادا
پرادا در «هنر ایران باستان» راجع به بنای تاریخی کنگاور نوشته است: «در کنگاور نزدیک کرمانشاه، بقایای یک بنای عظیم با مصالح «سنگهای بزرگ چهارگوشه» و ساختمان ستون داری بر بالای آن، بر اساس اختلافهای مفروض با شیوههای ساختمانی پارتی، به وسیله هرتسفلد به دوران سلوکی نسبت داده شده است. به هر حال، این اختلافها در هیچ بنای مسلم پارتی در ایران شناخته نشدهاند.
از معبدی که آنتیوکوس سوم برای پرستش همسر خود لئودیکا فرمان بنای آن را داده بود هیچ اثری بر جا نمانده است.
- احتمال میرود بناهای سلوکی (سنت معماری) یونانی را در بکار بردن سنگ خوب، مصالح به خوبی تراشیده شده، و ستونهای مرمر یا سنگ آهکی دنبال کرده باشند و در نتیجه مطمئناً همه آنها به وسیله کشاورزان محلی که در بیشتر قسمتهای خاور نزدیک برای سنگهای تراشیده حریص هستند از بین رفته است.[8]»
[6] آندره گُدار
گدار در مقاله «صنایع زمان سلوکی و اشکانی»، بنای کنگاور را اشکانی دانسته وگوید : «آثار ابنیه زمان سلوکی و پارت در روی فلات ایران بسیار کمیاب است... در «خورهه» دو ستون از معبدی از زمان سلوکی باقیست. در کنگاور آثار کمی از معبدی از زمان اشکانی برپاست... [9]»
[7] مالکوم کالج
مالکوم کالج صاحب کتاب «پارتیان» در این باره مینویسد : «... اما معماری دینی شاهنشاهی به تعداد رسوم و آیین آن پر تنوع نبود. در این بخش نشان ابتکار در دو سده اول حکومت پارتی کمتر به چشم میخورد. سنتهای کهن همچنان چنگ انداخته و از نفوذ خویش نمیکاستند.
در 170 ق.م پرستشگاه انو- انتوم در اوروک به شیوه کهن بابلی ساخته شده. سنت یونانی موجب پدید آمدن میخهای بسیار بزرگ (اگر چه از طریق اصلی انحراف جسته بودند). در خورهه و کنگاور در مغرب ایران گردید. در اینجا یک حیاط بزرگ چهارگوش با دیوار بلند که در کنار آن ستونها قرار داشتند و در وسط معبدی به سبک یونانی با ردیف ستون و در مدخل آن ستون بر پا داشته بودند وجود دارد. انحرافی که معماران در شکلهای یونانی در ساختن این مکانهای مقدس پدید آوردهاند مایع خنده میان باستانشناسان آثار یونان و روم شده است. در خورهه معماران ستونهای شگفت بلند سنگی را برآوردهاند که پایه آنها به سبک شرقی و بسیار برآمده است با تنه یک میزان از سر و ته. بی تناسبی در نسبتهای قطر پایه و بلندی ستون به 1:11 است. سر ستونها از نوع (بومی شبه یونی) هستند. یعنی گونهای از سرستون آسیایی که مدتها پیش از آنکه سرستون ایونی خاص خود را ابداع کنند در آسیا رایج بود.
ایذیدور خاراکسی پرستشگاه کنگاور (Concobar) را به الهه آرتمیس یا به اصطلاح ایرانی آناهیتا نسبت داده است. حجاری آن سنت هخامنشی را نمودار میسازد. شکل معماری آن مشتمل است بر ستونهای دوریک که بر فراز آن قسمت هموار سر ستون کورنتی بر پایههای ایونی قرار دارد.
شکلهای کهن هنر یونانی چنان دگرگون شدهاند که به دشواری میتوان با مقایسه تاریخ آن را تعیین کرد. اما گویا به دو سده اخیر پیش از میلاد مربوط میشود. عجیب آنکه معماری کنگاور گونهای ظرافت در بر دارد.[10]»
[8] ولادیمیر گریگورویچ لوکونین (رئیس بخش سکههای ساسانی موزه آرمیتاژ لنینگراد)
لوکونین که از بنای تاریخی کنگاور نیز دیدار کرده حاصل بازدید و مطالعات خود را طی مقالهای اینگونه گزارش میکند : «عبادتگاه آناهیتا در کنگاور یکی از مشهورترین آثار باستانی ایران است که در جاده تاریخی بین همدان و کرمانشاه قرار دارد.
یادآوری دربارهاین معبد به کرات در منابع گوناگون ذکر شده است. در ابتدا ویرانههای معبد را بهطور مفصل الف. فلاندن و پ. کست شرح داده بودند، طرح بازسازی معبد به شرح زیرین توسط آنها پیشنهاد شده بود : سکویی به ابعاد 200 * 230 متر از بلوکهای سنگی انباشته گردیده و از چهار طرف تزئین و در ستونهای سه ردیفه طوری ساخته شده که تشکیل زاویه قائمه دادهاند. روی هم رفته 144 ستون در یک ردیف و 432 ستون در سه ردیف.
در مرکز کاخ، عبادتگاه به شکل مستطیل قرار گرفته که در بین ستونها محصور شده است ( 11 ستون به سمت طول مستطیل و 6 ستون به سمت عرض مستطیل) در ورودی با دو ستون محافظت میشود.