مقدمه : پرو، کشوری کم توسعه یافته در آمریکای لاتین ، یکی از جنجالی ترین ومهمترین دروه هادرکل تاریخ طولانی خود را میگذراند.
به همین علیت ، بیشتر خبرهایی که این روزها ازپرو میآیند ، مهیج هستند.
این مقاله- علمیرغم آن که در ابتدا چنین مقصدی نداشتیم به مادر تعیین عواملی که باعث این وضعیت جنجال برانگیزشده است، کمک میکند.
مابه این عوامل تز جنبه تکامل دسترسی زنان در ابتدا به آموزش و در وهله بعد به مدیریت آموزش میپردازیم .
موارد خاصی که درآن اداره آموزش عالی پرو به زنان سپرده شده است ، بسیارکم ومحدود میباشد.
این موارد بعنوان پیروزی هایی خاص وواقعا قابل ستایشی محسوب میشوند، یاحتی میتوانید بعنوان اولین نتایج فرایندی در حال بلوغ وطولانی ولی باشروعی دیر هنگام تلقی شود.
اداره آموزش عالی پرو بطور سنتی به مردان محول شده است .
دسترسی زنان به این مسئولیت به موازات مردان ، نقطه پایانی براین تبعیض غیر عادلانه ومضحک درطی قرن های اخیرخواهد بود.
باید به زنان ، که توانایی هایی هم طراز مردان دارند، عملا ونه صرفا درحد تئوری ، فرصت های مساوی داده شود وآن ها باید دارای حقوق مساوی با مردان باشند.
علوه براین اگر به انچه گفتیم عمل شود، دسترسی زن پرویی به هدایت واداره موسسات آموزش عالی ، همانقدر به نفع کل کشور بعنوان یک مجموعه خواهد بو، که به نفع موسسات به تنهایی،وباعث میشود ازدو اشتباه فعلی ونتایج منفی متعاقب آن ها اجتناب شود: اشتباه اول که ما آن را اشتباه « آلفا» خواهیم نامید، این است که وقتی بین دو کاندیدای مرد وزن بامدارج دانشگاهی ومدیریتی یکسان ، بایستی یکی انتخاب شود، این مرد است که ترجیح داده میشود- به این دلیل که مرد است - وزن تنزل داده میشود- چون او یک زن است .
تکرار مداوم این اشتباه ، نشان دهنده فقدان مستمر فرصت های مساوی است ، ودرعین حال این تبعیض ناعادلانه ادامه پیدا میکند وباعث ایجاد ناراحتی وبیزاری بخشی از زنان جامعه مامیشود.
اشتباه دوم که ما آن اشتباه « بتا» خواهیم نامید، وقتی اتفاق میافتد، که زنی بامهارت های علمیومدیریتی ، که به نحو محسوسی برتراز همکار مذکرش است ، به سادگی ازمسئولیت سرپرستی موسسه کار گذاشته میشود، چون زن است ، بنابراین هم موسسه وهم کشور فرصت سود جستن از استعدادهای این فرد را ازدست میدهند.بی تردید کسی قصد ندارد برای غلبه برتبعضی که قرن ها وجود داشته ، زنان را تنها به این دلیل که زن هستند وبدون توجه به قابلیت های علمیومدیریتی یشان ، به اداره موسسات آموزش عالی بگمارد.
آنچه ما درجستجوی آن هستیم ، درابتدا شرایطی ثمربخش وحقیقی است که درآن زن ومرد از فرصت های مساوی بر خوردار باشند.
ودر مرحله بعد شرایطی فراهم شود تازمانی که ازنظرمدارج بالای علمیشاخص هستند، فرصت یابند به موسسات شان وکل جامعه خدمات درجه اولی که شدیدا مورد نیاز است ، ارائه دهند.
تاریخچه مشارکت زنان در جامعه پرو همه اسناد موجود براین واقعیت دلالت میکنند که هزاران سال قبل ونیز درحین امپراطوری اینکا Lnca Empire ، گروه های اجتماعی مختلفی که در سرزمین قعلی پرو زندگی میکردند، فوق العاده مرد سالاربودند.
میدانیم که طی امپراطوری اینکا وظیفه ؟
(معلمین مذکر) تدریس پسران جوان نخبگان Clito امپراطوری بود.
درمیان زنان جوان تنها به یک گروه منتخب – ؟
مهارت هایی نظیر هنربافندگی ، وتهیه غذا ونوشابه جهت مصرف در دربارامپراطوری ومراسم مذهبی آموزشی داده میشد.
حداکثر %1/0 از جمعیت مونث چنین تعلیماتی را دریافت میکردند.
بعد از استیلای اسپانیا اولین نشانه های توجه دولت به ترویج آموزش زنان ، در زمان استعمار ودرسال 1726 مشاهده شد.
این بدان معناست که بیشتر از دویست سال به زنان توجهی از لحاظ آموزشی نشده وآنان نادیده گرفته شدند.
درسال 1726 این وضعیت برای اولین بارمورد تردید قرار گرفت ، وپیشنهاد شدبه زنان نقش های جدیدی در جامعه استعماری داده شود.
این عقیده رشد کرد وبالغ شد، ولی خیلی آرام وآهسته .
تنها درسال 1822 بود که برای اولین بار در پرو آزادی خواهانی به نام مارتین Martin وبولیوار Bolivar پیشنهاد کردند، تحصیل درمدارس برای دخترها مانند پسرها امکان پذیر باشد.
اولین مدارس مخصوص دخترها درسال 1825 در کاسکوCusco ولیما Lima تاسیس شد.
تادرسال 1840 هنوز تعداد مدارس دخترانه ، انگشت شمار بود وتعداد شرکت کنندگان دراین مدارس بسیار اندک بود.موانع اصلی دراین راه ، به این صورت ثبت شده است : الف) نیاز به معلمین بیشتر.
ب) عدم تمایل والدین به فرستادن دخترانشان به مدرسه.
درسال 1855 قوانین سراسری برای آموزش همگانی ، برای اولین بار صراحتا حق تحصیل را برای جمعیت مونث ونیز حق ورود به تحصیلات متوسطه رابرای آن ها قائل شد.
این امتیازی بود که تاآن زمان ققطه به پسران تعلق داشت .باید خاطرنشان کنیم ، دوزن برجسته نقش چشمگیری در به دست آوردن این هدف ایفاکردند.
این زنان ترزاگونزالس ، فانینگ Teresa Conzalesde و الویراگارساگارسیا Elvira Garciay Garica بودند.
درسال 1876 اولین آموزشگاه تربیت معلم تاسیس شد وخلائی که برای مدت زمانی طولانی در کشور احساس میشد، پرکر.
راهبه هایی از جمعیت مرکز مذهبی Congregation of the Sacred Heart عهده دارسازماندهی وهدایت مدرسه شدند.
این جمعیت توسط رئیس جمهور مانوئل پرادو Manuel Prado به پرو دعود شده بودند، و کسی که تحت تاثیرآموزش فوق العاده خواهرانش درفرانسه قرارگرفته بود ولی حالا تمایل داشت چنین آموزشی را درکشورخودش تحقق ببخشد.
سرپرست اولین گروه راهبه ها که واردشدند، مادرپیوری Mother Purray بود.
درسال 1901 قانون آموزش بازمانی Organic Education Law حق ورود به دانشگاه را برای زنان قائل شد.
چند سال بعد (1908 ) زن پیرویی اجازه داشت، تقاضای عنوان ودرجه دانشگاهی بکند.
بهتراست به این نکته نیزتوجه کنیم که همه این پیروزی ها طوری طراحی و پرداخته شده بودند، که دختر بچه ها وزنان جوان که به شاخه اجتماعی متنفذ وممتاز جمعیت کشورتعلق داشتند، ازآن بهره مند شوند.
بنابراین دسترسی زنان به تحصیلات ابتدایی ، متوسطه و دانشگاهی تنها به حال کمتراز 10 % جمعیت مونت پیرویی مفید واقع شد.
درعمل بیشتراز90 % اززنان پیرویی قادربه استفاده از این فرصت ها نبودند.
در اقدامیجهت اصلاح، (Elbeit Partially) این تبعیض جدی، درسال 1905 دولت پیرو تحصیلات ابتدایی را برای پسرهای 6 تا 14 ودختران 6 تا12 سال اجباری اعلام کرد.
ولی مانند بسیاری از مقررات دولتی دیگر این « اجبار» نادیده گرفته شده، چرا که جامعه پرویی درهر صورت قادر به تبعیت ازآن نبود: چون به اندازه کافی مدرسه وجود نداشت ودرمواردی که مدرسه هم موجود بود، هزاران وهزاران خانواده استطاعت فرستادن پسران ودختران شان به مدرسه را نداشتند.
به همین دلیل بعد از سه دهه ، درسال 1933 رایگان بودن آموزش ابتدایی اعلام شد.
علی رغم این قضیه وبعد از چندین دهه تحت فشاربودن، این قانون چیزی بیشتر از یک بیانیه برجسته کارایی نداشت .
با درنظرگرفتن وضعیت بسیاربد،اسفناک وغیر مطمئن هزاران کلاس مدرسه درسرتاسرکشور، حتی امروز نیزاین اهداف کاملا اجرا نشده اند: فقدان میز تحریر، تخته سیاه ، سقف ولوله کشی .
ومعلمینی که اکثرآنها حدود صد دلار درماه درآمد دارند.
دهه 1930 شاهد آغاز فرانید تلیفق انبوه بچه ها – پسران ودختران درنظام آموزشی است .
بعد از قرن ها تبعیض شدید وگسترده علین زنان ، تنها درسال 1933 بودکه فرصت های مساوی دسترسی به آموزش در پرو ایجاد شد.
از طرف دیگر دسترسی زنان به آموزش ، درواقع فقط یک تساوی ظاهری بود درمیان پسرها ودخترهایی که تازگی حق تحصیل را برای نخستین بار یافته بودند، کسانی بودند که 15 –10 نسل قبل ترشان درمدرسه ودانشگاه بوده اند، درحالی که در مورد بقیه 15 –10 نسل قبل شان ، بیسواد بودند.
بنابراین نتایج حاصله نمیتوانست یکسان باشد، بخصوص اگر به خاطر بیاوریم که درمورد گروه اول یک شغل باثبات در پیشرفته ترین عرصه های اقتصادی وتولیدی پرو، تقریبا منتظرشان بود وبرخلاف آن ها درموردگروه دوم : بخصوص دختران مقدر شده بود در کارهای مزرعه تحت شرایط عقب مانده کشاورزی به والدین خود کمک کنند، آن ها بعلت عدم استفاده از مهارت های خواندن ونوشتن که درمدرسه آموخته بودند، محکوم به بی سواد ماندن از طرف دیگر دسترسی زنان به آموزش ، درواقع فقط یک تساوی ظاهری بود درمیان پسرها ودخترهایی که تازگی حق تحصیل را برای نخستین بار یافته بودند، کسانی بودند که 15 –10 نسل قبل ترشان درمدرسه ودانشگاه بوده اند، درحالی که در مورد بقیه 15 –10 نسل قبل شان ، بیسواد بودند.
بنابراین نتایج حاصله نمیتوانست یکسان باشد، بخصوص اگر به خاطر بیاوریم که درمورد گروه اول یک شغل باثبات در پیشرفته ترین عرصه های اقتصادی وتولیدی پرو، تقریبا منتظرشان بود وبرخلاف آن ها درموردگروه دوم : بخصوص دختران مقدر شده بود در کارهای مزرعه تحت شرایط عقب مانده کشاورزی به والدین خود کمک کنند، آن ها بعلت عدم استفاده از مهارت های خواندن ونوشتن که درمدرسه آموخته بودند، محکوم به بی سواد ماندن وضعیت فعلی The Present Situation تعجب آورنیست که برای جمعیت پنج سال وبیشتربین سال های 1940 و 1981 ارقام زیر ثبت شده باشد: اگر چه میزان بیسوادی بطور چشمگیری افت پیدا کرده ، ولی درصد مولفه زنان جمعیت بیسواد افزایش داشته است .
نتایج بالا بادیاگرام زیر که مربوط به جمعیت 15 سال وبیشتر است ، تایید میشود: اعداد فوق نشان میدهند که دراین گروه سنی ،( تعصب علیه تحصیل دختران) درسال 1991 – 4 برابر بیشترازپسران تاثیرگذار بود.
اگر از زاویه دیگری به این قضیه نگاه کنیم ، متوجه میشویم جمعیت پرویی بسیار نامتجانس است .
ازطرفی تفاوت های بزرگ (دردرآمدطبقات مختلف اجتماعی دیده میشود)، باتوجه به دسترسی مشکل به تحصیل در نواحی آندآن Andean پرو ازدید خانواده های روستایی ، منفعتی از تحصیل فرزندانشان عاید اقتصاد خانواده نمیشود.
بدین لحاظ عجییب نیست اگر میبینیم که 100 % جمعیت بیسواد به سطح فقیر جامعه پرویی تعلق داشته باشد وآنه هم روستائیان ویاکسانی هستند که به تازگی به مناطق شهری مهاجرت کرده اند.
واز طرف دیگرحق رفتن به مدارس ابتدایی ، متوسطه وآموزش عالی برای 100% بچه هایی که به طبقات مرفه جامعه تعلق دارند، محفوظ وتضمین شده است .
اتفاقی نیست که درپرو، کشوری چند ملیتی،100 % بیسواد به اقوام زیرتعلق دارند:آندآن Andean بومی، سیاهان و آمازونی های بومی.
درحالی که 100 %اخلاف مهاجرین اروپایی قدیمی، وجدید، دسترسی کامل به سطوح مختلف آموزش دارند.
این دو وضعیت تاسف برانگیز، متاسفانه – عمدا یاسهوا – نتیجه تمرکزسرمایه گذاری آموزش درشهرهاست ، که به ضررمناطق روستایی بوده است .
همچنین اتفاقی نیست که درسال 1961 از هر100 زن بیسواد،24 نفر از آنان متعلق به مناطق شهری وی 76 نفر آن ها از مناطق روستایی بوده اند.
و بازهم اتفاقی نیست اگرمیبینیم درسال 1981، 77% ازجمعیت مونث کوتابامباس Cotabambas که یکی از استان های آندآن است ودر ارتفاع 3500 متری ازسطح دریا قرار دارد، ودارای اقتصاد ضعیف روستایی است ، ؟
، بیسواد بوده اند( بالاترین رقم بیسوادی درکشور) ودرهمان زمان لیما Lima که نسبتا پست نهفته ترین مرکز شهری در پرو میباشد، تنها 8% ازجمعیت مونثش را بعنوان بیسواد ثبت کرده است.
(کمترین رقم درکشور) ارقام سال 1991 نرخ بیسوادی برای منطقه آپوریماک را 6/36% نشان میدهد، که هنوز بالاترین رقم در کشور است و برای لیما – کالائو Lima-Callao این رقم زیر 2% است که همچنان پایین ترین رقم در کشور میباشد.
در این ارتباط از آنجائیکه هر روز بیشتر مشخص میشود، که رستری به فرصتهای شغلی ( و همه آنچه این مشاغل برای آینده فرد به ارمغان میآورند) به تحصیل بستگی دارد و فرصت های تحصیلی نیز (نظیر سایر مزایا) فقط در شهرها قابل دسترسی است، درطی چند دهه گذشته، جمعیت روستایی پرو بصورت انبوه به سمت شهرها هجوم آوردهاند: همانطورکه تا بحال متوجه شدیم، شهرها همیشه ازحمایت بیشتر دولت برخوردار بوده اند و این به ضرر مناطق روستایی میباشد.
باید اضافه کنیم، درعین حال، مناطق ساحلی نیز همیشه به مناطق کوهستانی آند آن ترجیح داده شده اند.
بنابراین بالاترین میزان جمعیت مؤنث بیسواد، مربوط به منطقه روستایی و کوهستانی آند آن (کوتابامباس Cotabambas)، (آپوریماک Apurimac) میباشد، درحالیکه بالاترین ارقام جمعیت باسواد به مناطق شهری ـ ساحلی (لیما) تعلق دارد.
دسترسی به تحصیلات ابتدایی و متوسطه دختربچه های پرویی درطی صد و شصت سال گذشته، از فرصتهای یکسانی برای دست یافتن به تحصیلات ابتدایی، برخوردار بوده اند.
نمودارهای کلی این واقعیت را تأیید میکنند: (*) تخمینی ازنظر تاریخی تلفیق اغلب زنان پرویی، درتحصیلات متوسطه تقریباً یک نسل بعد شروع شد: میبینیم که نسبت 40% برای زنان درمقاطع ابتدایی، متوسطه و آموزش عالی، درهرمورد، بعد از یک نسل بدست آمده، چنانکه ارقام زیر هم نشان میدهد: این ارقام نشان دهنده ارزش والایی است که آموزش برای افرادی که به آن دسترسی دارند، دارد.
واضح است، زمانی که در دهه 1940 تحصیلات ابتدایی داشتند، بهترین مشوقین برای دخترانشان بودند تا وارد تحصیلات متوسطه شوند.
و آنهائیکه دردهه 1960 واجد تحصیلات متوسطه بودند، دخترانشان را به ادامه تحصیل در سطح عالی ترغیب کردند.
همه اینها، چنانکه اشاره کردیم، همزمان با خیل عظیم مهاجرت جمعیت روستایی به شهرها انجام پذیرفت.
انفجار جمعیتی در آموزش The Demagraplic Explosianin Edvcation دلایل متعددی برای رشد انفجاری تعداد افرادی که به بعضی مقاطع تحصیلی در پرو دست یافته بودند وجود داشت.
نمودارهایی که در زیر میآیند، شاهد گویایی براین مدعاست.
درصد میزان رشد ثبت شده، برای سالهای 1981-1940 اینگونه بوده است: در پرو مانند بسیاری از کشورهای دیگر، جمعیت عظیمیاز دانش آموزان وارد مدارس و دانشگاههای دولتی میشوند.
ارقام زیر مربوطه به سال 1991 میباشد: بنابراین بی مناسبت نیست اگر مقایسه ای داشته باشیم بین میزان سرمایه گذاری دولت پرو درامر آموزش و تقاضای روبه رشدی که برای آموزش دولتی وجود دارد.
درسالهای بین 1990-1981 جمعیت دانش آموزی مشغول به تحصیل در مدارس و دانشگاههای دولتی 46% افرایش داشت: و میبینیم که درهمین سالها، هزینه سرانه دولت برای آموزش سرانه بطور رسمی31% افت پیدا کرده بود.
واحد پولی که دراین جدول مورد استفاده قرارگرفته است “سول پرو” به ارزش سال 1990 آن است: این بدان معنا نیست که هرچه برتعداد متقاضیان آموزش عمومیافزوده میشد، اعتبار مالی تخصیص داده شده به آن، کاهش مییافت.
دو پیامد تأسف برانگیز که این وضعیت که قابل اغماض نیستند، عبارتند از: طبق بندهای صریح قانون اساسی پرو، تحصیل دراین کشور اجباری و آزاد است درحالیکه این بندها عملی نشده و عزم دولتی بسیار ؟؟؟
برای نیل به این اهداف موردنیاز میباشد.
2) نیازهای جامعه پرو و تلاشهای دولت این کشور با یکدیگر هم خوانی ندارد.
عملکرد دولت پرو منعکس کننده نیازهای جامعه آن نیست.
این مسئله نارضایتی عمیقی را موجب شده است.
این عوامل براختلافاتی که کشور را در برگرفته، تأثیر میگذارد.
بنابراین، چون اقتصاد کشور پا به پای نرخ تقاضا برای آموزش رشد نکرد و دولت پرو اعتبار مالی موردنیاز برای آموزش را تأمین نکرد، میتوانیم از رشد انفجاری جمعیت دانش آموزی اینطور نتیجه بگیریم که کیفیت خدمات آموزشی برای اکثر آنها، روزبروز تنزل میکند.
روشن است، حالا که هدف دسترسی یکسان همه طبقات اجتماعی به آموزش از لحاظ کمیحاصل شده است، ازنظر کمیتحقق یافته، هدف بعدی دراین راستا (که البته هنوز یک هدف تلویحی است)، افزایش بنیادی در کیفیت سطح آموزشی کشور، درطی دهه های آتی است.
تحقق این امر با رعایت عوامل زیر ممکن میشود: بهبود زیربناهای آموزشی، فراهم کردن مدارسی با مواد کمک آموزشی بهتر و بیشتر، مدرنیزه کردن روشهای تدریس، افزایش کیفیت محتویات دوره های تحصیلی و منطبق کردن برنامه های تحصیلی با نیازهای مختلفی که با توجه به تفاوتهای جغرافیایی شدید بین مناطق کشور و وضعیت متغیر پیشرفت اقتصادی پرو وجود دارد.
آموزش عالی و آموزش دانشگاهی Higher Education and University eclu….
بدون تردید طی پنج دهه گذشته، آموزش یکی از مهمترین ـ اگر نگوئیم مهمترین ـ دغدغه های زنان پرو بوده است.
با چنین انگیزه ای حصول روزافزون تفوق علمیدور از انتظار نیست.
و منطقی است که توقع افزایش تقاضا برای تحصیلات دانشگاهی و بطورکلی آموزش عالی را طی سالهای آینده داشته باشیم.
با روند روبه رشدی که جمعیت زنان درمقاطع ابتدائی، متوسطه و آموزش عالی داشته اند، چنانکه تا بحال دیده شده، منطقی است که همان روال درمقطع دانشگاهی هم دیده شود.
اما میبینیم که اینگونه نبوده است: برخلاف انتظاری که ما براساس روند طی شده داشتیم، درصد زنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، نه تنها افزایش نیافت، بلکه کاهش پیدا کرد.
این امر با بحران عمیقی که در اقتصاد پرو از اواسط دهه 1970 بوجود آمد، قابل توضیح میباشد.
در واقع از یک طرف کاهش جدی درتولید ناخالص محلی (GDP) gross domestic product فارغ التحصیلان را ازیافتن حرفه و درآمدی متناسب با انتظارات آنها و زحمتی که برای تحصیلات شان متحمل شدند، محروم کرده است و ازطرف دیگر افت درآمد هزاران خانواده، آنها را از پرداخت هزینه دانشگاه فرزندانشان عاجز میکند.
تحت چنین شرایطی است که تعصبات سنتی چیره میشوند: وقتی خانواده ای بعلت فقر مالی، میبایست تصمیم بگیرد که کدامیک از فرزندانش را به مدرسه بفرستد، این انتخاب تقریباً بدون استثناء درمورد پسران صورت میگیرد.
وقتی قراراست دختر یا پسری به دانشگاه فرستاده شود، باز همان ملاکها بکار میروند.
بنابراین تحت چنین شرایطی عملاً متغیرهای حرفه ای و درآمدی متناسب با انتظارات آنها و زحمتی که برای تحصیلات شان متحمل شدند، محروم کرده است و ازطرف دیگر افت درآمد هزاران خانواده، آنها را از پرداخت هزینه دانشگاه فرزندانشان عاجز میکند.
مشاغل زنانه Female Vocations این قضیه به توضیح افزایش بیش از حد تمایل زنان به مشاغل زیر کمک میکند: الف) مشاغل کوتاه مدت (1 تا 3سال) و ب) مشاغل “زنانه” (شغل منشیگری، پرستاری، تدریس درکودکستان و غیره) صدها مرکز جدید آموزش عالی در دهه گذشته بوجود آمد.
باتوجه به منابع ناچیزی که اخیراً به آموزش تخصیص داده شده است، این مراکز جدید آموزشی باید میوه سرمایه گذاری و ابتکار عمل بخش خصوصی باشند.
بعید است که غیر از این باشد.
اما متأسفانه چون دوست کنترل بسیار ضعیفی را اعمال میکند، اکثر این مراکز جدید آموزش عالی باتوجه به زیربنا و عملکردشان و نیز محتویات دوره ها و سطح حرفه ای شان در حد مطلوب نیستند.
درنهایت باید متوجه باشیم که برجستگی فعلی (ولی موقت) مشاغل زنانه که بطوروسیعی درمورد آن تبلیغ میشود و نیز حرفه های کوتاه مدت، پوششی است برتمایل جامعه پرو به سلطه مردانه.
سیمای آموزشی جدید برای زن پرویی توده عظیمی(مثل بهمن) که به آموزش دسترسی پیدا کردند، باعث ایجاد تغییراتی در سیمای آموزشی زنان پرویی شد.
جامعه ای که تقریباً 70% زنانش در دهه 1940 بیسواد بود، در دهه 1980 به حدی پیشرفت کرده بود که 77% جمعیت مؤنث آن حداقل تحصیلات ابتدایی را تمام کرده بودند.
میبینیم که تغییرا گویا و چشمگیر هستند.
و مهمتر اینکه به فهم بعضی از واقعیتهای مرتبط درجامعه معاصر پرو کمک میکند.
البته جدول زیر از لحاظ درک مطالب بعدی به مراتب بیشتر کمک میکند: اگر چه ورود گسترده مردم به نظام آموزشی طی 5 دهه گذشته، به نفع اکثر مردم پرو بوده است ولی کاملاً مشخص است که این منفعت بطورچشمگیری ؟؟؟
شده است، بخصوص در مورد دستیابی به آموزش عالی (ازجمله تحصیلات دانشگاهی) اشتباه است اگر بعلت ارقامیکه پیش روی ماست، فکر کنیم دستیابی به آموزش هدیه ای بود که جامعه پرو به راحتی به زنانش تقدیم کرد و این هدیه خطر درک نشدن و کمتر مورد قدردانی قرارگرفتن را که خارج از تحمل افکار مردسالارانه دهه های 1930 و 1940 بود، بهمراه داشت.
چنین نیست بلکه درخواست روزافزون زنان برای آموزش، ما را مطمئن میکند که بدون شک، آموزش یکی از ارزشمندترین آرزوهای زنان پرویی آرزویی که بی جهت برای دهه های متمادی و حتی قرنهای زیادی نادیده گرفته میشد.
و زن پرویی به محض اینکه فرصت عمل یافت، بدون تعلل و بدون لحظه ای درنگ به این آرزو جامه عمل پوشاند.
در واقع صعود جدید مبهوت کننده زن پرویی به بالاترین قلل مدارج تحصیل باعث بعضی از با ارزش ترین دست آوردهای او شده است: او مصممانه وارد بازار کار شد و نقش چشمگیری را در تأمین مخارج خانواده از درآمد خودش بعهده گرفت.
مشارکت چشمگیر او در اقتصاد خانواده، موجب شده تا وضعیت اجتماعی در شرایط اقتصادی و بحرانی حاضر کمتر از آنچه انتظار میرود پیچیده باشد.
زنان درخور ستایش زیادی هستند که بعلت اینکه شوهرانشان آنها را ترک کرده اند یا قادر به کارکردن نیستند، از نظر مالی مستقلند و کل مسئولیت تأمین معیشت خانواده را بعهده گرفته اند.
زن پرویی نقش بلامنازعی درهدایت مؤسسات و شرکت های اقتصادی پیدا کرده است، مشارکتی با اهمیت که درحل یکی از ضروری ترین مشکلات در بحران بسیار مؤثر بوده است.
زنان همچنین درحال کسب موقعیت رهبری در بزرگترین مناطق شهری کشور هستند.
اخیراً تروریستی خائن با قتلی که انجام داد، برجسته ترین رهبر محلی لیما، ماریا النامویانو Maria Elena Moyano را در زمره یکی از شهدای ملت قرارداد.
برای اولین بار درتمام تاریخ پرو، سه زن در پنج سال گذشته، در پست وزارت خدمت کرده اند، ایلدا یوریزار llda Urizar ، وزیر بهداشت و مرسده کابانیلاس Mercedes Cabanillas و گلوریا هلفر Gloria Helfer که هردو وزیر آموزش و پرورش بوده اند.
من معتقدم، پیروزی غیرقابل توجیه و جهانی تیم والیبال زنان پرو هم مدیون همان علتهایی هستند که ذکر کردیم.
در واقع والیبال زنان تنها ورزش موردعلاقه مردم است که در دو دهه گذشته، موجب مسرت توده مردم پرو شده است.
بنابراین ممکن است، شکوفایی پرحرارت تیم زنان، ریشه در دسترسی پرشور و گروهی زنان پرویی به آموزش داشته باشد.
دسترسی به مدیریت آموزش عالی روشن است که به منظور تحقق امر دسترسی زن پرویی به مدیریت آموزش عالی نه به عنوان یک مسئله مجزا که البته در جای خود از اهمیت خاصی هم برخوردار است، اما بعنوان یک روال متداول، میطلبد که شرایط خاصی از قبل مهیا باشد.
یکی از آنها که مهمترین شان نیز هست، هم اکنون وجود دارد.
چنانکه تا بحال متوجه شدیم، جامعه زنان پرویی، عملاً قسمتی از سیستم آموزشی کشور را میسازند.
اما این کافی نیست.
زنان پرویی برای اینکه صلاحیت مدیریت آموزش عالی را داشته باشند، حتماً باید به این سطح از آموزش رسیده باشند.
در واقع این گرایش، روند رو به رشدی را در پرو دارد.
همچنین ضروری بود که صدها و هزاران زن وارد حیطه تدریس در مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها شوند.
این تنها راهی بود تا گروه مهمیاز زنان شکل بگیرند که مانند “سنگ معدن” هایی “quarry” باشند که مدیران آموزش عالی از آنها استخراج شوند.
آمار مربوط به زنانی که طی دودهه گذشته، مشغول تدریس در دانشگاه بوده اند، از قرار زیر است: اگر چه پیشرفت تا بحال کند بوده است (درمقایسه با ارقامیکه ما درمورد سایر مقاطع تحصیلی قبلاً دیده ایم) اما جای تردید نیست که مطمئناً چنین رشدی درحال اتفاق افتادن است.
همچنین باید توجه کنیم، ورود زنان پرویی به عرصه تدریس دانشگاهی، پدیده اجتماعی خیلی جدیدی محسوب میشود.
زیرا این حالت تنها در دوره ای اتفاق میافتد که زنان حضور گسترده ای در آموزش دانشگاهی داشته باشند، بدین معنی که حداقل دونسل بعد از زنان به آموزش ابتدایی به وقوع خواهد پیوست.
بنابراین، این جدیدترین پدیده در میان بقیه است یا بعبارت دیگر پدیده ای است که طولانی ترین زمان را برای تحقق یافتن، به خود اختصاص داده است.
این پدیده، همانطورکه جدید و ؟؟؟
است، رشدش نیز هنوز کند است.
اما انتظار داریم وقتی حداقل دونسل گذشت، ارقام رشد بیشتری را نشان دهند.
در آن زمان این پروسه به حدی از بلوغ و پویایی خواهد رسید که قبلاً درمورد پروسه ورود زنان به تحصیلات ابتدایی، متوسطه و آموزش عالی مشاهده کردیم.
دلیلی ندارد که غیر از این فکر کنیم.
در آن وقت بسیاری از زنان قادر خواهند بود، وارد عرصه مدیریت آموزش عالی در پرو بشوند و روز به روز هم برتعدادشان افزوده خواهد شد.
امروز ما میتوانیم به سادگی نشان دهیم که تقریباً از 700 نفری که رئیس دانشگاه در دانشگاههای مختلط (مرد / زن) پرو بوده اند، فقط یک زن موفق به کسب این مقام شده است: دکتر ایلس ویسوکی Dr.
llse Wiswowsky که رئیس دانشگاه لیما درطی دهه 1980 شد.
باید اشاره کنیم این “پیروزی” با ارزش دریک مؤسسه نسبتاً جدید نیز اتفاق افتاد: در اولین دانشگاه خصوصی پرو که توسط متخصصین از اساتید دانشگاه و افرادی که بخاطر فعالیتهای سازمانی شان مشهور و مورد احترام بودند، تأسیس شده بود.
تنها از منشائی میتوان چنین انتظاری داشت، که اشتیاق، نوگرایی و بهترین عقاید روشنفکرانه از بدو تأسیست، در آن بوجود آمده باشد.
UNIFE-The Universided Femenina Sagrade cororon – (“مرکز مذهبی دانشگاه زنان”) The Sacred Heart Uni.
For women ، اولین دانشگاه مخصوص زنان در پرو، که درسال 1962 توسط راهبرهای مرکز مذهبی تأسیس شد، و در قوانین خود قید کرده است، که جایگاه ریاست دانشگاه باید همیشه به یکی از اعضاء جمعیت مرکز مذهبی که تحصیلاتش درحد phd باشد، تخصیص یابد.
تا بحال چهار راهبر عهده دار این مقام بوده اند.
دانشگاههای قدیمی، تاریخی و سنتی مانند سان مارکوز San Marcos در لیما، یا دانشگاههای کاسکو Cusco ، تروجیلو Trujillo یا آرکویپا Arequipa هرگز رئیس دانشگاه زنا نداشته اند.
نه دانشگاه قدیمیکاتولیک لیما و نه دانشگاههایی که در آغاز قرن حاضر برای رشته مهندسی عمران و زراعت agronomists تأسیس شدند و نه حتی حدود سی دانشگاه خصوصی و دولتی که طی سی سال گذشته در پرو تأسیس شدند، رئیس هیچکدام از آنها زن نبوده است.
التبه میتوان پیش بینی کرد، رؤسای زن دانشگاه از این دهه به بعد بیشتر و بیشتر انتخاب شوند و این پروسه در اولین دهه های قرن بعدی تثبیت شود.
موانعی که باید برداشته شوند ما بجای اینکه بدون هیچ کوششی منتظر بمانیم تا این پروسه اتفاق بیفتد، بهتر است تلاش کنیم تا موانعی که ممکن است وقوع آن را به تعویق بیندازد و مانع تثبیت آن شود را از میان برداریم.
دراین راستا خطوط عملیاتی زیادی وجود دارد که باید انجام شوند، از جمله: مردسالاری نهفته در متون قوانین حاکم بردانشگاهها، میبایست اصلاح شود.
در قوانین دانشگاه پرو (قانون 23733 دسامبر 1983) درحال حاضر هر وقت که صحبت از اعضاء هیئت عملی teaching community میشود، لغات مورد استفاده در فرم مذکرشان استفاده میشوند (*) : “رؤسای دانشگاه” rectors ، “معاویین رئیس دانشگاه” vice-rectors ، “رؤسای دانشکده” deans ، “مدیران” directors ، “اساتید دانشگاه” professors ، “اساتید دانشگاه معمولی” ordinary professors (اساتید “رئیس” principal ، “معاون” associate یا “دستیار” auxiliary) ، “اساتید ویژه” extraodinary pro..
(اساتید “ممتاز” emeritus ، “افتخاری” honorary ، “پژوهشی” gresearch “مهمان” visitiy) ، “اساتید قراردادی” professors an contract ، “مدیران کار” heads of practice حذف کلی اشکال مؤنث این لغات، حرکت ظریف مردسالارانه ای است که در حال حاضر در متن قوانین بسیاری از کشورها اصلاح میشود.
این اتفاق باید در پرو هم به وقوع بپیوندد.
ضرورت آن فقط از جنبه ظاهری قضیه نیست، بلکه این تغییر پیچیدگی و اهمیت بسیار زیادی دارد.
همچنین قانون باید روشن و رسا اعلام کند، هر زمان که پیش زمینه های عملی و قانونی مناسب وجود داشته باشد، چه زنان و چه مردان مجاز هستند تا به هرکدام از سطوح و سلسله مراتب دانشگاهی دست یابند.
اگر چه ممکن است متناقض و طنزآمیز به نظر آید، ولی باید حتماً از اداره آمار رسمیبخواهیم تا ارقام مربوط به بخشهای آموزشی، زنان از مردان و شهری از روستایی چه برای دانش آموزان و چه برای معلمین تفکیک شوند.
در “چکیده آمار اجتماعی، 1991” که توسط مؤسسه مالی آمار و پردازش اطلاعات پرو انتشار یافت، چنین جزئیاتی گنجانده نشده بود.
ما با وقوف به این امر که دسترسی زنان به تحصیل پدیده نوئی است، موظف هستیم از روند توسعه آن آگاه باشیم و پیشرفتش را تحت نظربگیریم و این مسیر نخواهد بود مگر اینکه اطلاعات مناسبی در اختیارمان باشد.
همزمان وظیفه دیگری نیز باید تقبل شود که زمان بیشتری میبرد و با مورد اول نیز کاملاً مرتبط است.
در واقع در پرو، مانند کشورهای دیگر تعابیر ضمنی ایدئولوژیکی آئین ماخ در جامعه جایگزین شده است که خصوصیات “استقلال” ، “سیتزه جویی” ، ”سیطره” ، ”قدرت” ، “شهادت” و غیره را به مردان اختصاص داده است.
و چون تلویحاً اینطور القاء شده که رهبری یک مؤسسه به چنین خصوصیاتی نیاز دارد، ازنظر بسیاری از مردم این تصور غلط که رهبری مؤسسات باید حق انحصاری مردان باشد، کاملاً منطقی است.
بی تردید، این مسئله یکی از موانعی است که غلبه برآن مستلزم صرف انرژی زیاد و کارسخت و طولانی است.
بعضی از راهکارهای پیشنهادی براساس بررسی هایی که تا بحال انجام شده و نکات پیشین، به خود اجازه دادیم، طرح کلی چند راه حل را بدهیم که هم در پرو قابل استفاده باشد و هم در نهایت به موقعیتهای دیگری هم تعمیم داده شود.
خطوط کلی عملیاتی تبلیغ و اشاعه این واقعیت که اگر سرمایه گذاری برای آموزش توسط مردم و دولت انجام شود، پایه قابل اتکائی برای کشور خواهد بود تا برآن بنا شود و توسعه و پیشرفت کشور را تضمین میکند.
Local Gover… Reginal Goverments the state درچنین اوضاع و احوالی، دولت، دولتهای منطقه ای و دولتهای محلی باید مجبور شوند، درتوزیع بودجه الویت را به آموزش درهمه مقاطع (در واقع بیشترین درصد را به این مقوله اختصاص دهند) بدهند.
لیکن برای حفظ انجام و افزایش کارآیی، حداقل درد و دهه ای که در پیش داریم، میبایست اولویت به آموزش پیش دبستانی initial و ابتدایی داده شود.
هر زمان که هدف تجهیز مدارس ابتدایی (متناسب با نیازهای قرن بیست و یکم) تحقق یافت، اولیت بعدی آموزش متوسطه است و الی آخر.
این پروسه مستلزم صرف زمانی طولانی و هزینه ای گزاف خواهد بود.
البته باید به یاد داشته باشیم، در این پروسه تلاش میشود، قرنها تبعیض و مسامحه فقط درعرض یک دوره چند دهه ای اصلاح شود.
2) تأکید قطعانه براین نکته که برنامه درسی بکار رفته درهمه مقاطع و اقسام آموزش منطبق با وضعیت واقعی کشور، مناطق طبیعی متنوع آن و آنچه برای توسعه خاص کشور موردنیاز است، باشد.
3) حمایت قوی سیستمیکه توسط آن دولتهای محلی (شهرداری هرمنطقه) اداره مدارس را عملاً دراختیار بگیرند و این کار را با آموزش پیش دبستانی و ابتدایی شروع کنند و مسئولیت تنظیم مقررات کلی و واگذاری بودجه دولت را به وزارت آموزش بسپارد.
بدون شک عملکرد دموکراتیک دولتهای محلی در چند دهه اخیر علیرغم وجود شرایط بحرانی در کشور، باعث کاربرد عقلانی تر و منطقی تر منابع اندکی که وجود داشته و دارد شده است.
در مورد بعهده گرفتن نقش مهم شان در حوزه آموزش هم چنین انتظاری از آنها میرود، چرا که آنها بطور فزاینده ای تعهد و تجربه بیشتری نسبت به این امر که از هرجهت مهم است کسب خواهند کرد.
4) به منظور برانداختن اساس آئین منسوخ ماخ که هنوز در پرو وجود دارد، میبایست گسترش مدارس مختلط عمومیو خصوصی به شدت تشویق شود.
5) مراکز، برنامه ها و یا سمینارهایی حول محورهایی چون مدیریت و هدایت آموزش (برای تحصیلات پیش دبستانی، ابتدایی، متوسطه، عالی و دانشگاهی) برای مدرسین زن و مرد اجرا شود.
6) در قوانینی که درحال حاضر بردانشگاههای پرو حاکم هستند، قید شده که بالاترین مقام مدیریتی ممکن است تنها به آنهائیکه به نوک قله حرفه تدریس رسیده اند، اختصاص یابد.
در بعضی از دانشگاهها مانند UNIFE و دیگران، مقرراتی وجود دارد که این احتمال را درحد اعضاء یک مؤسسه بخصوص محدود میکند.
این محدودیت باید مورد بررسی کامل و جامع قراربگیرد.
بایستی احتمال تفرض بالاترین پست دانشگاه (ریاست دانشگاه، مقام ریاست یا هرنام دیگری که به آن بدهیم) به فردی خارج از مؤسسه یا دانشگاه هم داده شود، که هم ارتباط معنوی نزدیک و مؤثری با دانشگاه دارد و هم مشارکتش منجر به نتایج ارزشمند و بی شماری میشود.
تحت چنین شرایطی پست جانشین ریاست دانشگاه یا معادل آن میتواند در اختیار سایر اعضاء در سلسله مراتب دانشگاه یا مؤسسه قرارگیرد.
شایان ذکر است که اگر چه این اعمال ممکن است.
مستقیماً به نفع زنان نباشد ولی با کمک به کل اجتماع که زنان نیز جزئی از آن هستند، راه را برای بهره مند شدن بیشتر زنان نیز هموار میکند.
خطوط خاص عملیاتی برای جمعیت زنان و یا حتی اگر بخواهیم اختصاصی تر عمل کنیم، برای مدرسین زن دانشگاه ها و سایر مؤسسات آموزش عالی، برنمونه هایی از زنان که از طرق دموکراتیک به پست ریاست دانشگاه یا مدیریت این مؤسسات دست یافته اند، تأکید و در مورد آنها تبلیغ شود.
این موارد باید الگو بشوند و باعث تحریک و تقلید سالم بین مدرسین زن ودانش آموزان در حرفه تدریس شوند این امر همچنین باید منجر به افزایش تعداد و کیفیت توده عظیم مدرسین زنی شود که هدایت و مدیریت آموزش عالی را بعهده میگیرند، گردد.