مقدمه: الحمد لله رب الرض و السماء و صلوات الله و سلامه علی محمد و آل محمد و عجل الله تعالی فی فرجهم.
هدف اولیه این پایان نامه ارتقاء کیفیت پارچه چادر مشکی داخلی بود.
اما با تحقیقات انجام شده در این زمینه به این نتیجه رسیدیم که این عمل به سادگی امکان پذیر نیست و در تولید این پارچه تکنیکهای زیادی به کار می رود که از طرفی امتحان خود را به خوبی پس داده اند و از طرفی از نظر مبانی نظری اطلاعات زیادی در این مورد در دسترس نیست.
به همین جهت تصمیم بر آن شد که ضمن انجام آزمایشات تعیین شده یک پایه گذاری اولیه جهت شروع تحقیقات بیشتر پیرامون این تکنیکها انجام گیرد.لازم به ذکر است که توجه به مبانی نظری این تکنیکها میتواند در آینده موجب تحولاتی در صنعت نساجی گردد.
در این پایان نامه به طور مختصر به بیان این تکنیکها و طرح سوالاتی می پردازیم که موجب گشایش گرههای علمی پیرامون تولید پارچه چادر مشکی می شود ان شاءالله.
ارتباط چادر مشکی و حجاب علت عمده و اساسی استفاده از پارچه چادر مشکی پوشاندن تمام سطح بدن و برجستگیهای بدن زن و همچنین جلوه ننمودن وی در سطح اجتماع می باشد.
بنابراین جهت یک بررسی ریشه ای و عمیق می بایست ابتدا به تاریخچه این نوع پوشش و کلاً پوشش با این نیت که حجاب نامیده می شود پرداخت.
تاریخچه حجاب در بین ملل و اقوم مختلف با توجه به مدارک تاریخی قدر مسلم این است که قبل از اسلام حجاب در میان بعضی ملل وجود داشته است.
در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است.
اما در عصر جاهلیت عرب وجود نداشته و به وسیله ی اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 کتاب «تاریخ تمدن» ترجمه فارسی، راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد و دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می کرد همسایگان می توانستند سخنان او را بشنوند در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد» در جمله ی «بی آنکه چیزی بر سرداشت» همان پوشش پارچه ای مانند روسری و چادر می تواند اشاره شده است .
همچنین وی در جلد اول همان کتاب و در صفحه 552 راجع به ایران باستان پس از داریوش می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و ...» وی همچنین درباره تاریخچه حجاب در اسلام در جلد 11 «تاریخ تمدن» صفحه 111 می گوید: «حجاب و خواجه داری در ایام ولید دوم (127-126 هجری قمری) معمول شد.» او طوری سخن می گوید که گویی در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) کوچکترین دستور یا آیه ای درباره ستر و پوشش زنان مسلمان صادر نشده است و زنان قرن اول با بی حجابی کامل رفت و آمد می کرده اند.
در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 از ام سلمه که یکی از همسران پیامبر گرامی اسلام (ص) است نقل می کند که ام سلمه می گوید: «پس از آنکه آیه سوره احزاب «یُدنیهنَ عَلَیهنَّ مِن جَلابیهنَّ» نازل شد، زنان انصار چنین کردند.» آیات 27 تا 31 سوره نور بیانگر وجوب رعایت ستر و حجاب برای زنان مسلمان است.
پس مشخص می شود که حجاب اسلامی از همان صدر اسلام وجود داشته است.
ضمن اینکه تاریخ اسلام این ادعا را رد کرده است و احادیثی نیز از ائمه اطهار (ع) در مورد جزئیات و حدود رعایت حجاب اسلامی نقل شده است که می توان دراین مورد به کتب «وسائل الشیعه ، جلد 3» و نیز «کافی، جلد 5» رجوع نمود که از کتب معتبر شیعه می باشند.
آنچه که از بررسی اسناد تاریخی حاصل می شود این است که حجاب اسلامی از نظر فلسفه وجودی، معقول ترین و منطقیترین علل را دارد و از نظر حدود نیز ضمن کامل بودن آنها از حجابهای مانند آنچه در مورد برخی از زنان ایرانی گفته می شود سهل تر است.
1-3- از چادر دوره اشکانی تا چادر مشکی پوشش چادر ایرانی در دوره اشکانیان نیز برای زن ایرانی ذکر شده است که در زیر تصویر زن ایرانی با حجاب دوره اشکانیان دیده می شود.
طبق تحقیقات انجام شده چادر مشکی به همراه چادر سفید، روبنده و چاقور که نوعی شلوار جوراب دار بوده است در دوره زندیه مورد استفاده بوده است و از آن زمان تاکنون چادر مشکی مورد مصرف بوده است و به عنوان پوشش زنان شیعه ایرانی شناخته شداست.
در زیر تصویری از زن ایرانی دوره زندیه با پوشش چادر سفید و چادر مشکی دیده می شود: 1-4-پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جهت تأمین نیاز داخلی ورفع وابستگی در این زمینه تلاشهایی صورت گرفت که متأسفانه تاکنون شاهد رشد چشمگیری در این زمینه نبوده ایم.
از جمله علل عمده این عقب ماندگی را می توان سرمایه گذاری ضعیف در بخش تحقیقات نبود ستاد یا مرکز پیگیر در این زمینه و همچنین مشکل بزرگ وجود مافیای سودجو در جریان واردات پارچه چادر مشکی می توان د باشد.
در سال 65-1364 یک هیأت علمی ایرانی جهت بررسی مراحل و تخمین بودجه مورد نیاز جهت راه اندازی چند کارخانه تولید پارچه چادر مشکی در ایران از طرف بنیاد مستضعفان جمهوری اسلامی ایران به کره جنوبی اعزام گردید که طی تحقیقاتی به این نتیجه رسید که با به کارگیری بودجه ای که دو یا سه سال صرف خرید این محصول از کشورهای خارجی می گردد می توان چند کارخانه چادر مشکی راه اندازی نمود که نیاز داخلی را برطرف نماید.
نظام خاصی که جهت تولید این پارچه و یا کلاً پارچه های مختلف در کشور کره جنوبی دیده شده است جالب و قابل ملاحظه است و شاید بتوان با راه اندازی نظام تولیدی مشابه آن برخی از مشکلات پیش روی تولید کنندگان خصوصاً در زمینه تولید پارچه چادر مشکی را برداشت.
1-4-1- نظام تولید خوشه ای در این نظام تولیدی کل مجموعه ریسندگی، بافندگی و رنگرزی و تکمیل و عرضه کالا منسجم نبوده بلکه یک یا چند بخش م یتواند به صورت خوشه ای عمل کند.
به عنوان مثال طبق گزارش کارشناس نساجی که از نزدیک شاهد این نظام تولیدی بوده است بخش بافندگی به صورت خوشه ای عمل می نماید و به صورت کارگاههای کوچک و یا حتی یک ویا دو ماشین بافندگی در خانه ها عمل می کند.
مدیریت مرکزی می تواند پس از تولید نخ در کارخانه ریسندگی آن را میان بافندگان پخش نموده سپس پارچه بافته شده را تحویل گرفته وبه کارخانه منتقل ماید و سپس کالای نهایی را به سیستم عرضه کالا منتقل نموده و در ضمن عملیات تبلیغات کالا را اداره نماید.
مزیتهای این سیستم به طور کلی عبارت است از: بخش قابل توجهی از سرمایه ثابت شرکت می تواند صرفه جویی شود به این صورت که هر گروه بافنده خود مسئول خرید و گهداری از ماشین بافندگی می باشدو فقط به صورت فردی کار می کند.
از آن جهت که بهترین پارچه های چادری با دستگاه ماکویی بافته می شوند و قیمت آن دستگاه نیز بسیار پایین است در زمینه تولید پارچه چادر مشکی استفاده از نظام تولید خوشه ای بخش بافندگی مفید به نظر می رسد.
تمام انرژی واحدهای تولیدی صرف تولید و افزایش کیفیت و بهره وری اقتصادی خواهد شد و این واحدها از ارتباط مستقیم با مسائل مدیریتی محفوظ می مانند.
در نظام های مالیاتی مختلف بسته به قوانین امکان کسر مالیات یا حذف آن از بخش خوشه ای وجود دارد که در این زمینه باید بررسی های بیشتری انجام شود.
به هر حال نظام تولید خوشه ای، نظامی تجربه شده می باشد که شاید بتواند در زمینه تولید پارچه چادر مشکی با کاهش هزینه تولید و افزایش کیفیت کالای نهایی راهگشای امر خودکفایی کشور در این زمینه باشد.
1-4-2- مصرف داخلی طبق گزارشات مندرج در مطبوعات ایران مصرف داخلی این پارچه در سالهای اخیر حدود 30 میلیون متر مربع در سال ذکر شده است که این رقم بالا نشان دهنده بازار مناسبی برای تولید کنندگان این پارچه می باشد.
گفته می شود که معمولاً تجار عرضه کننده این پارچه آن را از کارخانه تولید کننده بدون مارک خریداری کرده و مارک مورد نظر خود را بر روی پارچه درج می کنند.
با این حساب خطر تقلب در بازار فروش این پارچه زیاد می باشد و خریدار به جای نام کارخانه تولید کننده با نام کمپانی عرضه کننده پارچه مواجه است.
1-4-3- کارخانجات داخلی بر اساس تحقیقات انجام شده تاکنون چند کارخانه در سطح کشور دست به تولید این پارچه زده اند که عبارتند از: کارخانه حجاب شهرکرد که در راستای اجرای طرح حجاب احداث شده است و دارای کارخانه بافندگی حجاب و کارخانه تکمیل لاله نقش می باشد.
بنابر گفته یک مقام عالی رتبه این کارخانه فعالیت آن در زمینه تولید پارچه چادر مشکی به سال 79-78 باز می گردد و از سال 82 تاکنون نیز فعالیت خود را به طور جدی پیگیری نموده است.
کارخانه کرپ ناز کرمانشاه که طبق تحقیقات انجام شده با فراز و نشیبهایی مواجه بوده که به علت کمبود اعتبار مالی فعالیت آن در زمینه تولید پارچه چادر مشکی مختل شده و از فعالیت فعلی آن در این زمینه اطلاعی نداریم.
کارخانه ایران مرینوس قم که در نیمه دوم سال 85 پارچه چادر مشکی با نام «الزهرا» را تولید نموده است و سابقه تحقیقات 4 ساله در این زمینه را دارد.
تا دی ماه 85 این کارخانه نخ جهت تولید پارچه چادر مشکی را از کره جنوبی وارد کرده و مراحل بافندگی و رنگرزی و تکمیل را انجام می داده است.
طی آزمایشات انجام شده پارچه تولیدی کارخانه ایران مرینوس مورد بررسی قرار گرفته و پارچه ای با مارک فرست کلاس به عنوان نمونه خارجی و یک پارچه مطلوب مصرف کننده، هم از نظر کیفیت و هم از نظر قیمت در نظر گرفته شده است.
1-5-خصوصیات جلب کننده نظر مشتری لازم به ذکر است که خصوصیاتی که رضایت مشتری را جلب می کنند عبارتند از: زیر دست نرم و لطیف (به دلیل سلیقه عمومی زنان) مقاومت سایشی مناسب از آن جهت که معمولاً لبه های انتهایی چادر در معرض سایش است.
از آنجایی که این پارچه تمام اطراف بدن مصرف کننده را می پوشاند و از هر طرف در معرض گیر کردن به اشیاء مختلف است می بایست از استحکام کششی مناسبی برخوردار باشد.
هدف نهایی از مصرف این پارچه ستر و پوشیدگی کامل است و روشن است که این پارچه نباید بدن نما باشد و نور نباید به راحتی از آن عبور کند.
با توجه به رنگ تیره آن و استفاده مداوم در طول سال از این پارچه مناسب است که نفوذ پذیری هوا در این پارچه به حدی باشد که حرارت بدن را به راحتی تخلیه کند تا در فصول گرم سبب رنجش مصرف کننده نگردد.
البته اگر آب و هوای هر منطقه را در تولید پارچه برای آن منطقه دخالت دهیم موضوع متفاوت خواهد بود.
زیرا در نقاط سردسیر نفوذ پذیری هوا مطلوب نیست.
ثبات رنگ که شاید مهم ترین عامل باشد.
خصوصاً ثبات نوری رنگ که البته دستیابی به آن کار دشواری است.
چروک پذیری کم فصل دوم ساختار لیف و ریسندگی نخ مصرفی در پارچه چادر مشکی 2-1- پلی استر تنها لیف مصرفی طی تحقیقات انجام شده پارچه های چادر مشکی معمولاً از فیلامنت 100% پلی استر بافته می شوند.
در اینجا جای این سوال است که با توجه به مشکلات عمده ای که پیش روی تولید کندگان است خصوصاً در زمینه رنگرزی پلی استر با ثبات نوری بالا، آیا نمی توان از لیف دیگری که مشکلات پلی استر را نداشته باشد و خصوصیات مورد نظر مصرف کننده را تأمین نماید ضمن اینکه از نظر اقتصادی نیز به صرفه باشد استفاده نمود؟
پاسخ به این سوال خود تحقیقات جامعی را می طلبد که از حوزه این تحقیق خارج است.
2-2- ساختار فیزیکی لیف پلی استر اهمیت وجود نقاط کریستال و آمورف و تأثیر آنها بر خواص لیف بر کسی پوشده نیست در یک ماده کریستالی مولکولهادر یک مسیر مشخص و مرتب شده در یک شبکه کریستالی قرار می گیرند مانند کریستال نمک، در مورد پلیمرهایی که الیاف را تشکیل می دهند ساختمان کریستالی باید کم وبیش در مولکول لیف تشکیل گردد تا الیاف بتوانند خواص مورد نیاز صنعت نساجی را دارا باشند.
کریستالی بودن پلیمر باعث افزایش قدرت کشش و استقامت می گردد ولی از طرفی افزایش بیش از اندازه کریستالی در ساختمان لیف یک حالت خشک و شکننده به پلیمر می دهد وجود قسمت آمورف که باعث ایجاد خاصیت الاستیسیته و خاصیت جذب رنگ پلیمر می باشد ضروری و لازم است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای رسیدن به حالت الاستیسیته پارچه چادر مشکی که از خصوصیات اجتناب ناپذیر این پارچه است وجود نقاط آمورف زیاد ضروری است و مهم تر از این مطلب آن است که با توجه به رنگرزی دشوار پلی استر و اهمیت ثبات رنگ در پارچه چادر مشکی جهت دستیابی به عملیات رنگرزی پارچه پلی استر که ثبات رنگ بالایی داشته باشد وجود نقاط آمورف زیاد در لیف پلی استر ضروری می نماید.
آرایش یافتگی مولکولها در الیاف یعنی قرار دادن زنجیر بزرگ مولکولی در امتداد محور طولی الیاف.
طرز قرار گرفتن مولکول در یک لیف طبیعی (که در آن قسمتی از مولکولها در امتداد لیف قرار دارد) و متوسط انحراف از محور طولی لیف مشخصه ایست از هر لیف طبیعی .
در مورد الیاف مصنوعی این امکان وجود دارد که درجه آرایش یافتگی را بتوانیم کنترل کرده و درصد آن را مطابق نیاز تعیین نماییم زیرا اگر یک ماده پلیمری که در آن مولکولها بطور نایکنواخت قرار گرفته در شرایط خاصی تحت تأثیر کشش (Drawing) در یک جهت مشخص قرار گیرد مولکولهای آن ماده پلیمری سعی می کنند که خودشان را در همان جهت قرار دهند.
برای دستیابی به نقاط کریستال بیشتر یکی از راهها آن است که زجیر مولکولی بطور موازی و کاملاً نزدیک به هم باشند.
طبیعی است که جهت دستیابی به نقاط آمورف بیشتر از کریستال در لیف پلی استر علاوه بر اقدامات ساختاری که طی آنها چنین ساختاری به عنوان هدف ذوب ریسی پلی استر تعیین می شود می بایست حتی الامکان از کشش الیاف تولیدی نیز پرهیز نمود تا در اثر تغییر وضعیت قرار گرفتن زنجیرهای مولکولی نقاطآمورف به نقاط کریستالی تبدیل نشوند.
این مطلب در تولید نخ به کار رفته در پارچه «الزهرا» رعایت شده است.
یعنی یکی از مهم ترین خصوصیات فیزیکی فیلامنت به کار رفته در پارچه چادری «الزهرا» دارا بودن نقاط آمورف بیشتر از نقاط کریستال است که همانطور که اشاره شد این خصوصیت می تواند به سهولت رنگرزی پارچه پلی استر و نیز خاصیت الاستیسیته پارچه تکمیل شده کمک کند.
2-3- نمره نخ نمره نخ مصرفی جهت تولید این پارچه ظریف می باشد واضح است که برای رسیدن به پارچه ای با بافت ظریف و برخی خصوصیات فیزیکی مانند انعطاف پذیری زیاد، استفاده از نخ نمره ظریف ضروری است.
نمره فیلامنت استفاده شده در پارچه «فرست کلاس» تقریباً den 102و نمره فیلامنت استفاده شده در پارچه «الزهرا» تقریباً den 163 می باشد.
نکته دیگری که در مورد نمره نخ می توان به آن اشاره کرد این است که برای نخ تار و پود یک نمره استفاده می شود.
2-4- تاب نخ 2-4-1- تاب در متر نخ یکی از مهم ترین خصوصیات نخ مصرفی در پارچه های چادر مشکی تاب نخ است.
معمولاً فیلامنت های پلی استر مصرفی در این پارچه ها دارای تاب زیادی می باشند وشاید در تمام موارد تاب نخ از حد استاندارد بیشتر باشد.
به عنوان مثال تاب استاندارد برای فیلامنت پلی استر نمره den 102 عددی بین 968 تا 1110 تاب در متر می باشد در حالی که تاب نخ تار پارچه «فرست کلاس» تا 2275 تاب در متر و تاب نخ پود این پارچه تا 1754 تاب در متر اندازه گیری شده است و این نشان دهنده تاب فوق العاده زیاد این فیلامنت ها می باشد.
همچنین در مورد فیلامنت بکار رفته شده در پارچه «الزهرا» تاب نخ تار و پود حدود 1500 تاب در متر می باشد در حالی که تب استاندارد برای فیلامنت پلی استر عددی بین 764 تا 877 تاب در متر می باشد.
با زیاد شدن تاب و گذشتن از مرز تاب استاندارد خطر تاب زنده و به وجود آمدن پا ملخی در نخ افزایش می یابد که خود پا ملخی نیز مشکلات عمده ای را در جریان تولید پارچه به وجود می آورد.
2-4-1-1- تاب زنده و مشکلات آن تاب زنده، تمایل به پیچ خوردن یا باز شدن تاب نخ بصورت غیر ارادی می باشد.
این پدیده در کیفیت و کمیت محصولات نساجی نقش مهمی را ایفا می کند.
بطوریکه 4% از اشکالات موجود در محصولات نساجی را ناشی از تاب زنده می دانند.
تاب زنده در مراحل بوبین پیچی، دو لا کنی، دو لا تابی و چله پیچی باعث افزایش پارگی و در نتیجه کاهش تولید می شود.
در مرحله چله پیچی با کاهش کشش نخ، پاملخی تشکیل شده از عبور نخ در قسمتهای مختلف دستگاه از جمله شانه و میله راهنما ممانعت به عمل می آورد در مرحله بافندگی نیز تشکیل پاملخی در بین نخهای چله باعث بهم پیچیدگی و پارگی آنها می شود.
2-4-1-2- پا ملخی بطور کلی برای کلمه پاملخی یک مفهوم بدین شرح را می توان در نظر گرفت: به علت وجود نیروی پیچش در نخها، فضای پیچ در پیچی در نخ به وجود می آید که در یک لحظه نخ بدور خودش و در خلاف جهت تاب اصلی پیچیده می شود.
حلقه ایجاد شده را اصطلاحاً پاملخی گویند.
پاملخی به تاب نخ بستگی دارد.
عامل دیگر برای تشکیل پاملخی، خواص مختلف الیاف تشکیل دهنده نخ است.
با آزمایشات انجام شده در این زمینه این نتیجه حاصل شده است که پایداری پاملخی به کیفیت سطح نخ بستگی دارد بطوریکه یک سطح مویی اثر را زیاد می کند.
بنابراین و با توجه به ظرافت نخ مصرفی در پارچه چادر مشکی پاملخی حاصله درنخ تولیدی با تاب بسیار ناچیز نیز از پایداری بالایی برخوردار است و برای رفع آن می بایست تمهیداتی در کنترل تاب زنده نخ اندیشید.
پاملخی همچنین در پارچه های بافته شده نیز تأثیرات سویی به جا می گذارد به علت عدم وجود کشش کافی در حین عملیات بافندگی یا قبل از آن، طول کوچکی از نخ پود در حدود 5-1 سانتی متر به واسطه تاب زنده، به دور خودش می تابد.
این عیب به پاملخی پودی (weft snarl) معروف است.
و بعضی مواقع با slub یک شباهت جزئی دارد.
زمانی که نخ پود به هر نحو شل شود، پاملخی ایجاد می شود که غالباً در زمان افتادن ماکو یا بازگشت آن از جعبه ماکو رخ می دهد.
تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهد که بیشتر مواقع پاملخی در نزدیکی چله به وجود می آید.
جهت کاهش تعداد پاملخی در حین بافندگی می توان نخهای پود را در قسمتهایی که خیلی طولانی و آزاد هستند به وسیله چنگگ کنترل نمود و یا با تغییر محل چشمه ماکو به کاهش تعداد پاملخی کمک نمود.
2-4-1-3 – جلوگیری از تشکیل پاملخی از بین بردن تاب زنده (Deading) ، ممانعت از فعالیت نخ می باشد.
یکی از روشهای جلوگیری از تشکیل پاملخی که از قدیم تاکنون استفاده می شود نگهداری در انبار یا اصطلاحاً (Jarn storage) می باشد.
در این روش بسته های نخ برای یک دوره از زمان خاص، در یک درجه حرارت و رطوبت نسبی معینی ذخیره می شوند.
دو عیب بزرگ این روش آن است که اولاً امروزه لازم است جهت افزایش تولید، مواد سریعاً از تمام مراحل کارخانه عبور نماید، به همین دلیل باید در نخها سریعاً پاملخی از بین برود.
دوام اینکه هزینه انبار داری در این روش بالاست.
چنانچه جهت محافظت نخها در مقابل فرسایش و احیاناً لکه دار شدن پارچه ها، باید وقت زیادی را صرف نموده و هزینه بالایی را متقبل شد.
روش دیگر از بین بردن تاب زنده، بخار دادن به خها می باشد.
جهت نیل به این هدف از تجهیزات ویژه ای مثل جعبه بخار یا مکش بخار استفاده می وشد.
توسط مواد شیمیایی، تحت یک شرایط استاندارد می توان به وسیله ی تثبیت الیاف، تمایل پاملخی را کاهش داد بدون آنکه الاستیسیته نخ کاهش یابد.
2-4-1-4- علت استفاده از نخ با تاب زیاد شاید مهم ترین علت استفاده از فیلامنت پلی استر با تاب در متر زیاد استفاده از نیروهای درونی نخ که در اثر تاب بیش از حد در نخ به وجود می آید، در جهت رسیدن به حالت افتادگی پارچه چادر مشکی باشد.
این حالت (افتادگی) بسیار مهم می باشد و یک پارچه چادر مشکی حتماً باید دارای این حالت باشد.
البته راپورت بافت، راپورت تاب، راپورت جهت تاب و عملیات انجام شده در مرحله رنگرزی و تکمیل نیز بر این خصوصیت مؤثرند اما جنس فیلامنت مصرفی و میزان تاب را می توان به عنوان یک بستر و پایه برای عملیات بعدی در جهت رسیدن به حالت افتادگی پارچه در نظر گرفت.
2-4-2- جهت تاب نخ یک لا که در پارچه چادر مشکی استفاده می شود در جهات s و z تاب داده می شود و از نخ با تاب جهت s و z هم در جهت نخهای تار و هم برای نخهای پود استفاد می شود ترکیب میزان تاب در متر و جهت تاب مختلف عناصری را برای تشکیل راپورت تاب در پارچه های چادر مشکی به وجود می آورد که راپورت تاب محل چینش این عناصر را در جهت نخهای تار و پود مشخص م یکند و یک پیچیدگی فنی در بافت پارچه های چادر مشکی به وجود می آورد که از شگردهای دستیابی به کیفیت مطلوب این پارچه ها می باشد این گونه چینش عناصر تاب خصوصیات فیزیکی در پارچه به وجود می آورند که می تواند در رسیدن به کیفیت مطلوب پارچه چادر مشکی ما را یاری کند.
2-4-2-1 فرضیه رفتار نخهای مجاور پر تاب با جهات تاب متفاوت در پارچه از آن جهت که در زمینه راپورت تاب کتاب یا مقاله ای یافت نشد و این تکنیک در پارچه چادری استفاده می شود ناچار به طرح فرضیات زیر گشتیم.
اگر دو نخ با تاب استاندارد و جهات یکسان را در یک دندانه شانه قرار دهیم به دلیل عمل نکردن نیروی تاب زنده رفتار عادی خواهند داشت و قاعدتاً در پارچه مشکلی را ایجاد نخواهند کرد.
اما اگر دو نخ با تابی حدود 2 برابر تاب استاندارد و هم جهت را در یک دندانه شانه قرار دهیم نیروی تاب زنده در امتداد نخ عمل نموده به وسیله ی گشتاور حاصله سعی دارد تاب نخ را باز کند و ایجاد پاملخی کند و در این صورت چون جهت گشتاور حاصل از هر دو نخ یکسان است دو نخ به یکدیگر پیچیده شده و به یک طرف کشیده می شوند.
چون تاب زنده تمایل دارد که در نقاط نازک نخ متمرکز شود این حادثه نیز در نقاط نازک به وجود خواهد آمد.
بسته به گشتاور حاصله و تراکم پودی پارچه یک ناهماهنگی و پیچیدگی نخهای تار در پارچه حاصل می شود.
هرچه گشتاورها قوی تر و تراکم پودی کمتر باشد این ناهماهنگی و پیچیدگی شدید تر خواهد شد و بر عکس.
تراکم پودی در واقع میدان مانور گشتاورها را تعیین می نماید.
هر چه این میدان کوچکتر باشد قدرت پیچیدگی نیز کمتر خواهد بود.
پیچش تارها به دور یکدیگر باید در منطقه ای که کشش از روی آنها برداشته یا کم می شود رخ دهد.
به هر حال اگر این ناهماهنگی ها در جهت پود نیز تکرار گردد پارچه ای نامنظم خواهیم داشت.
اما اگر دو نخ پر تاب با جهت های متفاوت s و z را از یکدندانه شانه بگذرانیم گشتاورهای حاصله از نیروی تاب زنده هر کدام دیگری را خنثی نموده ضمن اینکه نخها در نقاط نازک که تجمع تاب زنده بیشتر است به یکدیگر می پیچیند.
در صورتی که تاب یکی به حد قابل ملاحظه ای بیشتر باشد گشتاور حاصله از تاب زنده آن نخ می تواند بر گشتاور نخ دیگر غلبه کرده در نتیجه نخ اول به دو نخ دوم بیشتر بتابد.
در این حالت نیز یک ناهماهنگی ایجاد خواهد شد اما در مقایسه با حالت قبل با این تفاوت که پیچیدگی حاصله به یک طرف کشیده نشده و در مرکز مشترک بین دو امتداد نخ های تار حاصل می شود.
اگر این امر در جهت پود نیز تکرار شود یک سری پیچیدگی و ناهماهنگی های خواسته و منظم در پارچه حاصل خواهد شد که قاعدتاً بر روی خواص فیزیکی پارچه تأثیراتی خواهد گذاشت.
در ادامه به کشف راپورت تاب پارچه مورد آزمایش و نیز بررسی تأثیر این راپورت بر خصوصیات فیزیکی پارچه طی آزمایشات انجام شده می پردازیم.
الف) راپورت تاب در پارچه فرست کلاس آزمایشاتی با استفاده از دستگاه تاب سنج Compotex جهت روشن شدن راپورت تاب پارچه مذکور انجام شده که با توجه به نمره نخ مذکور تحت کشش N 58/0 انجام شده است.
نتایج حاصله عبارت است از: راپورت اولیه برای نخ های تار راپورت اولیه برای نخ های پود پارچه فرست کلاس پارچه فرست کلاس اگر خطاهای آزمایش و نواقص حفظ تاب نخ در حین عملیات بافندگی چشم پوشی کنیم و تابها را رند کنیم به نتایج جالب توجهی دست می یابیم که به کمک آنها راپورت تاب استفاده شده در این پارچه را می توان حدس زد.
راپورت تاب برای نخ های تار راپورت شده برای نخ های پود پارچه فرست کلاس پارچه فرست کلاس ملاحظه می شود که یک راپورت چهار تایی برای نخ های پود و یک راپورت چهار تایی نیز برای نخهای تار به دست می آید.
راپورت تاب نخهای تار عبارت است از: Z Z S S 2000 1700 2000 2000 = Tpm در مورد نخ های تار احتمالاً هر چهار نخ از یک دندانه شانه راهنما عبور می کند یعنی 4= r است در این صورت نمره شانه 5/14 خواهد بود.
با این حساب نخهای عبوری از یک دندانه شانه راهنما به یک از دو روش زیر چیده می شوند: حالت اول: جهت باز شدن Z Z S S حالت دوم: S Z Z S حالت سوم: Z S S Z با توجه به جهات باز شدن تاب می توان گفت که در حالت اول دو نخ S به یکدیگر و دو نخ Z نیز به یکدیگر می پیچند.جهت گشتاور این دو زوج نخ مخالف یکدیگر بوده اما غلبه با گشتاورنخ S میباشد.این امر میتواند موجب حفظ یک نیروی زنده و دائمی در ساختمان پارچه گردد.همچنین میتواندموجب ایجاد بی نظمی های خواسته در پارچه گردد.
در حالت دوم و سوم دو نخ با تابهای S و Z در یک دندانه با هم درگیر شده و یک پیچیدگی ایجاد میکنند که تعادل این پیچیدگی با افزوده شدن نیروی حاصل از باز شدن تاب نخ سوم Z یا S موجب غلبه نیروی نخ سوم می شود که البته این نیرو در مقابله با نیروی نخ چهارم رده شانه قبلی در مورد حالت دوم کاملاً خنثی شده و غلبه با نیروی S است (به علت تاب بیشتر نخ S) و در مورد حالت سوم نیز غلبه با نیروی بازکننده تاب نخ S خواهد بود.
اما در مورد نخهای پود، راپورت تاب عبارت است از: Z Z S S 1600-1500 1300-1100 1700-1600 1600-1500 = Tpm تنظیم راپورت تاب در مورد پود نیز به گونه ای است که غلبه با گشتاور حاصله از نخهای S باشد.
در نتیجه این درگیری و غلبه ها یک سری پیچیدگی ها و ناهماهنگی هایی که در مجموع تحت یک نظم خاص قرار می گیرند حاصل خواهد شد که این مجموعه ناهماهنگی های منظم از ویژگی های پارچه های چادر مشکی می باشد و شاید در پدید آمدن حالت لختی و افتادگی این پارچه مؤثر باشد.
با توجه به مطالب گفته شده در بخش (3-3-2) متوجه می شویم که در واقع راپورت تاب اصلی برای نخهای پود این پارچه یک راپورت دوتایی می باشد.
بدین صورت که نخ پود شماره 1 دارای تابی حدود 1600 و جهت تاب S می باشد که در برگشت ماکو و هنگام قرار دادن نخ پود شماره 2 حدود 100 تاب این نخ باز شده و نخ پود 2 دارای تابی حدود 1500 و جهت S می باشد.
نخ پود شماره 3 دارای تابی حدود 1600 و جهت Z بوده که در برگشت ماکو و هنگام قرار دادن نخ پود شماره 4 حدود 400 تاب نخ باز شده و در نتیجه نخ پود شماره 4 دارای تابی حدود 1200 و جهت Z می باشد.
با توجه به ساختار پارچه متوجه می شویم که پودهای شماره 1 و 2 و نیز شماره 3 و 4 به هم متصل بوده و در واقع یک پود هستند و این به خاطر سیستم پودگذاری ویژه برخی ماشین های ماکویی است.
تاکنون تأثیرات ناشی از چینش تاری و پودی تاب نخها در پارچه را در یک فضای یک بعدی تاری و یا یک فضای یک بعدی پودی بررسی کردیم.
اما اگر بخواهیم به تأثیرات حقیقی این راپورتهای تاب دست یابیم ارزیابی مجموع راپورتهای تاب تاری و پودی باهم و حداقل در یک فضای دو بعدی ضروری می نماید.
بدین صورت که به عنوان مثال رفتار نخ تار شماره 1 با جهت تاب Z و2000= Tpm در مقابل نخ پود شماره 1 با جهت تاب S و 1600-1500= Tpm چگونه خواهد بود و اگر به جای نخ پود 1 نخی دیگر با جهت تاب Z و یا میزان تاب در متر متفاوت قرار می گرفت نخ شماره 1 چه رفتاری نشان خواهد داد و در مجموع در یک صفحه دو بعدی که یک وجه آن را نخهای تار و یک وجه دیگر را نخهای پود تشکیل می دهند برآیند رفتارهای متقابل آنها چه خصوصیتی را برای پارچه حاصل خواهد کرد؟
2-4-2-2- علت استفاده از راپورت تاب به نظر می رسد دو عامل موجب استفاده تولید کنندگان از راپورت تاب در این پارچه ها شده است: تسهیل دست یابی به افتادگی پارچه چادری: فیلامنت پلی استر حالت خشکی و انعطاف ناپذیری به پارچه خام چادری می دهد که طی عملیات تخریبی که در بخش رنگرزی وتکمیل بر روی این پارچه انجام می شود این حالت از بین می رود اما به نظر می رسد استفاده از راپورت تاب تاری و پودی خود کمکی به افزایش حالت افتادگی پارچه خام می کند که در نتیجه موجب می شود که در بخش رنگرزی و تکمیل آسیب زدن کمتری به پارچه نیاز باشد و از آن رو که آسیبهای وارده به پارچه در بخش نهایی بر روی خصوصیات فیزیکی پارچه از جمله مقاومت سایشی و استحکام کششی آن تأثیرات نامطلوبی می گذارد، تقویت حالت افتادگی قبل از ورود پارچه به مرحله رنگرزی و تکمیل موجب کاهش نیاز به آسیب زدن به پارچه می شود.