‹‹بخش اول››
هویت یابی
(یکی ازوظایف مهم درتعلیم وتربیت یک نسل، یاری دادن آن برای یافتن هویت خویش است . روان شناسان، دوره نوجوانی یعنی حد فاصل بین 13 تا 18 سالگی را دوره حساسی برای یافتن هویت می دانند.درصورتی که نوجوان بتواند دراین مدت برای خویش تصویری رضایت بخش وامید آفرین بدست آورد، مراحل بعدی زندگی را با تعادل، پرشور وپرتحرک آغاز خواهد کرد. نوجوان درچنین وضعیتی قدم دردوره های جهانی خواهدگذاشت، به گونه ای که می داند چه می خواهد ومی داند که چه راهی پیش رو دارد وچه باید بخواهد. درصورت تحقق ناپذیری این هویت ، نوجوان دچار‹‹ آشفتگی نقش ›› خواهد شد. یعنی درمورد خود ونحوه رفتاری که می بایدداشته باشد ، دچار تردیدی می شود.درچنین صورتی، انتخاب یک الگوی مشخص برای او مشکل خواهد شد به همین لحاظ ممکن است هرچند صباحی، به رنگی وشکلی درآید.
درجوامعی که پیچیدگی وتنوع رفتاری، زیاد به چشم می خورد، الگوهای متعددی درمقابل نوجوان وجود خواهدداشت، که او را درانتخا ب یک یاچند الگو برای همانند سازی، یعنی انتخاب شیوه ای برای زیستن باالهام از آن الگوها، با مشکل مواجه می سازد.درجوامع ساده، مانند جوامع روستایی وعشایری، هویت یابی نوجوانان با مشکلات کمتری مواجه خواهد بود. دراین گونه جوامع معمولاً چند نوع شغل وشخصیت معدودبه منزله الگوهای قالبی درمقابل نوجوان قراردارند که نوجوان دربرخورد با مشکلات می تواندبا آنها همانند سازی کند. از این رو درجوامع ساده ایران به فراوانی با نوجوانان 14 یا 15 ساله ای روبرو می شویم که مانند مردان وزنان آن جامعه رفتار می کنند ودرجمع آنان وتقریباً همپای آنان رفتار کرده، اظهار نظر می کنند.
یکی از مسائل مهم درهویت یابی ، ‹‹ هویت یابی جنسی›› است.وقتی سخن از هویت یابی است، می باید نوجوان درمورد جنسیت خویش ونقش های مربوط به آن نیز به تصور روشنی دست پیدا کند. پسر باید به این نکته واقف شودکه مرد کیست وچه خصوصیاتی لازم است داشته باشد. دختر نوجوان نیز لازم است درمورد اینکه زن کیست وچه خصوصیاتی باید داشته باشد، به تصور روشنی باید برسد.)1
____________________
1- روابط دختر وپسر درایران- دکتر علی اصغر احمدی- صحافی آرین- تهران- پاییز 80- ص 16و13و14.
‹‹بخش دوم››
معنی جوانی ونوجوانی
مجموع فرازونشیب دوران زندگی بشر درسه مرحله خلاصه می شود: کودکی، جوانی، پیری.
جوانی منزل قوت ونیرومندی ایام زندگی است که از دوطرف محفوف به ضعف وناتوانی است ازطرفی ضعف ایام کودکی وازطرف دیگر ناتوانی دوران پیری.
بشردرپیمودن راه زندگی وطی کردن پستی ها وبلندی های آن مانند کوه نوردی است که یک روز دامنه ی فراز را می پیماید تاخود را به مرتفع ترین قله ی کوه برساند، وروز دیگر از دامنه ی نشیب عبور می کند تا با آخرین نقطه ی نزولی برسد.موقع پیمودن دامنه ی نماز، هرروزی که بروی می گذرد چشم اندازش وسیع تر می گردد، ونقطه ی تماشایی اش را بیشتر می بیند.
وقتی که برقله کوه قدم می گذارد به همه جا مسلط می شود وعالی ترین نازل را مشاهده می کنیم. برعکس موقع پیمودن راه نشیب، هرروزی که براو می گذرد چشم اندازش محدودتر می شود ونقاط تماشایی یکی پس ازدیگری پنهان می گردند تا بکلی همه مناظر زیبا از نظرش غائب می شوند. 1
___________________
1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هیئت نشر معارف اسلامی- تهران- آذرماه 44 - ص 1و2.
درباره جوان
ایام جوانی رسیدن به مرتفع ترین وعالی ترین منازل زندگی است. دردیدگاه جوان مناظر زیبا وچشم اندازهای مطبوع ودل پسند، بسیار است. روح جوان لبریز از آمال وآرزو وسرشار از عشق وامید است.
ایام جوانی دوران درخشندگی وفروغ زندگی است. دوران سرور وشادمانی، دوران قوت وقدرت، دوران نشاط وامید، دوران کار وکوشش ودوران شور وهیجان.
علی علیه السلام فرموده اند: دو چیز است که قدر وقیمتشان را نمی شناسند مگر کسی که آن دو را ازدست داده باشد، یکی جوانی ودیگر تندرستی وعافیت است. در این حدیث علی علیه السلام نعمت جوانی را درردیف بزرگترین نعمت های الهی، یعنی صحت وسلامت آورده است وبه اندازه ای آنرا مجهول القدر دانسته که می فرماید تنها درموقع فقدان جوانی می توان به ارزش آن پی برد. 1
___________________
1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هیئت نشر معارف اسلامی- تهران- آذرماه 44 - ص 3و7.
‹‹ بخش سوم››
بلوغ روانی وجنسی جوان
ازنقطه نظر روابط شخصی درخانه معمولاً سال های بین 12 تا 16 سالگی برای جوان ودیگر اعضای خانواده بسیار دشوار است. اغلب پدر ومادرها اوج این دوران را بین 13 تا 15 سالگی می دانند اما دراین دوره مشخصات به حد زیادی متغیر است. اولین تجلی تغییر جوان درخواست استقلال است. این مسئله دارای دامنه ی وسیعی است . نوجوان از کنترل وراهنمایی می رنجد و می خواهد درمورد خود فکر کند وچون فردی مستقل عمل نماید وآنچه را که نشان دهنده بچگی اوست می کند. آرزویش بزرگ جلوه کردن است. از قبول الگو ومعیار خانوادگی به عنوان تنها چیز قابل پذیرش سر باز می زند. درباره هر مطلب جزئی وبی ارزش زندگی روزانه به بحث می پردازذ. از 13 سالگی به بعد نوجوان می خواهد دوستان خویش را خود انتخاب کند. درانتخاب لباس اظهار رأی می کند درباره ی ضرورت وقت شناسی ودقت، زود خوابیدن، ظاهر تمیز، نظافت درمنزل، شرکت درکارهای عادی منزل و .... وهزاران مسئله ی روزمره که درهر خانواده بوجود می آید بحث کند مخصوصاً نسبت به هرچیزی که سبب تبعیض بین برادران وخواهران گردد زود رنج وآزرده خاطر می شود. نسبت به آزادی بچه های بزرگ تر رشک می برد واگر احساس نماید که والدین اجازه آزادی بیشتری به آنها می دهند حسادت می کنند ورنج می کشند. نوجوان وجوان درحال رشداحساس کینه ودشمنی می کنند اما درمورد بچه های کوچکتر معتقدند که والدین انها را بیشتر آزاد می گذارند وتوجه کمتری دارند. بنابراین جوان درگروه خانواده بین دو حد قرار گرفته واغلب احساس می کند که درخانواده مردود بوده ودرک نمی شود. بنابراین جوان مستعد پذیرش هستند واحساس می کنند همه سعی دارند کوشش واعمال آنها را جهت رسیدن به استقلال بی اثر کنند. تمام خانواده مایلند آنها را درهمان وضع نگه دارند. نوجوان از احساس اعتقاد به خود به دورند وبرای آنها درک هماهنگی حرکات با، سن وچگونگی تفاوتشان از دیگر مردم ویا احساس درستی یا نادرستی عملی مشکل است. هیجانات به علت تغییرات جسمی وروانی که جوان می گذراند، نامتعادل است. احساس جوان خیلی شدید است وهمیشه کاملاً جدی است. جوان مایل است تجربه جدید بیاموزد وسعی می کند زندگی را با دودست درچنگ گیرد.هنوز به مرحله ای نرسیده است که قادر باشد به آینده دور بنگرد. اما خواهان همه چیز درهمان لحظه است. بدون آنکه فکر کند، آیا آن لحظه برای آنچه که می خواهد درتحصیل آن بکوشد مناسب است یانه.
آنها کاملاً فاقد حضور ذهن هستند ومایلند به هرچیزی چون توپی درکنار دروازه حمله برند. یکی ازخواص آنها تمنای خلوص وصداقت برای خودشان ودیگران است. اما غالباً این تمنا منجر به بحث درباره ظرز تفکر آنها می شود که معمولاً سبب انتقاد می شود.
بزرگترها از آن چون نوعی گستاخی وبی تربیتی یا می کنند. یادآوریش خیلی مهم است که جوان تازه بالغ هرچند ناجور باشد نسبت به پدر ومادر خود عشق می ورزندوبه آنها بیشتر ازقبل نیاز دارندوپس از یک صحنه تند خویی که معمولاً ازهیچ ناشی می شود ومنجربه بیرون رفتن طوفان جوانی ازاتاق وکوبیدن درمی گردد. غرور خودرا به کناری گذاشتن ومعذرت خواستن مشکل است وبرای والدین توصیه می شود. این کارعاقلانه نیست. درخیلی ازمواقع بهتر است پس ازمدتی به اتاق بچه رفت ومثل معمول شب بخیر گفت . درغیر او خیلی غمگین بوده وممکن است نتواند بخوابد. برخورد صبح روزبعد باید با تبسم معمول همراه باشد. اغلب نوجوانان فقط محبوسند ومشتاقانه درآرزوی رفع اختلاف وآشتی هستند. بعضی پدر ومادرها اگر نادان ونا آگاه باشند، بچه ها را درموقعیتی قرارمی دهند که نمی توانند به راحتی روابط خوب خود را بدون تحقیر علنی خودشان درمحفل خانوادگی ازسرگیرند شاید بچه ها پیش پدر ومادراهمیت زیادی به تحقیرشدن ندهند، اما تحقیر دربرابر برادرها وخواهر ها غیر قابل تحمل است.
___________________
سیری درکتاب -دوریس اوداوم- انتشارات توس- تهران- اسفندماه 54- ص 30و31و32و37.
رشد اجتماعی
رشد اجتماعی به تدریج صورت می گیرد و در دوره ی جوانی به کمال نسبی می رسد. یک جوان که از نظر اجتماعی رشد یافته است: خود کفا و مستقل است. میانه رو و معتدل است. مسئولیت پذیر است. با گذشت و افع کننده است. صبور و شکیبا است آینده نگر، امیدوار و خوش بین است. اهل تعاون و همکاری است. زندگی را آسان می گیرد. گشاده رو، متواضع و خوش خلق است. از لحاظ اجتماعی، تحول نوجوان و جوان دلبستگی دارد به اینکه در چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رشد نموده باشند، زیرا محیط های اجتماعی درساخت فکری و شخصیتی آنها تأثیرات مختلف به جای می گذارند. در دوره جوانی، علی رغم رفتار و ظاهر کاملاً متغایر، والدین بیش از همیشه در زندگی نوجوان مطرح هستند. آنها خانه ای محکم و استوار را مهیا می سازند که نوجوان با پذیرفتن خطر از آن جدا می شود اما می تواند در عین حال اطمینان خاطر داشته باشد که همیشه مکانی مطمئن و قابل تحمل برای بازگشت وجود دارد اتفاقاً، آنچه که والدین آن را بی احترامی نسبت به خود می دانند، تعریف و تمجید از آنهاست. والدین اعتراض می کنند که: برای دوستانت هرکاری می کنی، اما نوبت به ما که می رسد ما را خیلی دست کم می گیری. بله، دقیقاً همینطور است.اگرچه دوستان متفاوتی می آیند و می روند و دوستی های او بسیار ناپایدار است، اما خوانواده هر گز از بین نمی رود و عشق والدین به فرزند، بسیار به اثبات است.
_____________________
مسائل نوجوانان و جوانان-دکتر محمد خدایان فرد- صحافی بهمن- تهران- 1380- ص 21.
‹‹ بخش چهارم››
بررسی مشکلات سنی
دوران بلوغ دوران آشفتگی فکر و در عین حال آرامش زندگی است. آدمی در این سن به همه افراد و همه توانایی های آنها بدبین است ومعمولاً همه را با نظر حقارت می نگرد حتی نسبت به علم و عالم بی توجه است. عالم شدن را امری بسیار آسان می بیند و حتی هیچ نسبت به آنها که از خود تعریف می کنند و احیاناً از علیت و شخصیت خود سخن می گوید متنفر است. وضعی تقریباً نامتعادل دارد در جمع فوق العاده شاداند و در تنهایی ناراحت است و البته بسیاری از موارد خود طالب انزوا می شود و در عالم خود به فکر خود فرو می رود. او کمتر با پدر و مادر می تواند کنار آید و اغلب در برابر فرمانهایشان حالت و مقاومت دارد.
در برابر مسائل جدید و آنچه که مطابق طبعش نباشد پرخاشگر است و در تبادل امر و نهی ها عاصی می شود. دوست و رفیق جویی شیوه ی عادی اوست. دوستی های عمیق توأم با دفاع از هم و همراه با گذشت و فداکاری که اغلب متکی به احساسات است دراین دوره به اوج می رسد.
فرد بالغ اغلب خیالبافی می کند و در رؤیا بسرمی برد خیالات او اغلب جنسی و در طلب جنس مقابل است. گاهی این امردر او لوح پیدا می کند و وقتی که زمینه را مساعد نبیند همجنس گرا می شود و از اینجاست که انجرافات جنسی سدر فرد پدید می آید و دامنه پیدا می کند. در چنین دوره ای است که والدین باید به کمکش بشتابند و او را از آشوب روانی دور دارند. تهیه سرگرمی ها، واداشتن جوان به تفریحات مشروع، دادن کارهای دستی به آنان، سرگرم کردنشان به کارهای هنری، ورزش های سبک، پیاده روی ها، گلکاری، نقاشی های زیبایی های طبیعی و از این قبیل موجب تکلیف و تعادل آن می شوند. وگر نه خیالاتش که اوج گرفته دست به استضاء می زند که عواقب مطلوبی ندارد.
___________________
خانواده و تربیت کودک- دکتر علی قائمی امیری- دارالتبلیغ اسلامی- تهران-شهریورماه 55- ص448.
‹‹بخش پنجم››
نیازهای دوره نوجوانی و جوانی
نیازهای روانی دوره نوجوانی و جوانی که درجه اهمیت آنها معمولاً با توجه به محیط زندکی و موقعیت و آداب و رسوم اجتماعی در محیط های مختلف متفاوت می باشند عبارتند از نیاز به مهربانی و محبت:
رابطه نزدیک محبت آمیز یا چند شخص مؤثر در زندگی غالباً ایجاد رضایت می کند. خانوداده معمولاً یکی از کانون های گرم و محبت زا بوده است و نیاز به مهربانی و محبت شامل دوست داشتن و دوست داشت شدن می شود که همه سنین عمر ادامه دارد و کمبود و فقدان آن تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح افراد به وجود آورده، رابط آنها را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد. اگر نوجوان و یا جوانی ازمحبت در کانون خانواده سیراب نشود، آنرا در خارج از خانواده جستجو می نماید که زمینه ای بسیاری از فریبها و انحرافات از همه جا فراهم می شود.
محبوبیت نوجوانان وجوانان در گروه همسالان تابع توانایی انجام دادن اموری است که در گروه اجتماعی آنها موجب کسب وجهه می شود.
نیاز به مذهب و فلسفه حیات، مذهب عامل آرامش و رضایت روح است وفرد را از بسیاری از تشویش ها، اضطراب ها وترس ها نجات می دهد وبه عنوان یک تکیه گاه روحی مورد نیاز می باشد. نوجوان یا جوان که سر تسلیم دربرابر هیچ کس فرود نمی آوردوعلیه همه قدرت ها عصیان می کند، دردرون متوجه ضعف ها وحقارت های خود می باشد، عظمت ، قدرت وبقا ودوام را درمذهب می بیند، فلسفه زندگی وحیات خودرا درمذهب جستجو می کند وآن معنایی برای زندگی خویش می یابد.
نیاز به احساس هویت وشناخت خود؛ نیاز به احساس هویت وشناخت خود وحفظ تعادل روانی وعاطفی درمقابل عوامل فشارهای درونی وبیرونی نیز ازنیازهای اساسی می باشد؛ نوجوان می خواهد احساس کند شخصی منحصر به فرد وخاص است ومایل است اطمینان پیدا کند که خودش رانپذیرفته است.
افسردگی
افسردگی اختلال شایعی است که دربین کودکان ونوجوانان مشاهده می شود. عوامل متعددی دربروز افسردگی نقش دارند . افسردگی با مشکلات زیادی مرتبط است. که ازآن جمله می توان به مشکلات تحصیلی، مشکل درسازگاری با دیگران، وخودکشی اشاره کرد. بنابراین شناخت علائم ونشانه های این اختلال به شما کمک خواهد کرد تا به محض مشاهده ای علائم اختلال به کمک کودکان ونوجوانان بشتابید.
1- احساس غمگینی وناراحتی دربیشتر اوقات روز.
2- کاهش قابل ملاحظه ای علاقه مندی به فعالیت های لذت بخش .
3- احساس بی ارزشی یا گناه . 4- احساس خستگی وفقدان انرژی.
5- اعتماد به نفس پایین. 6- احساس درماندگی وناتوانی .
7- کاهش یا افزایش قابل ملاحظه ای اشتها.
8- اختلال درخواب به شکل افزایش یا کاهش خواب.
9- کندی روانی حرکتی. 10- تحریک پذیری واز کوره دررفتن.
11- اختلال درتمرکز حواس. 12- ناتوانی درتصمیم گیری.
13- حساسیت بیش ازحد، به راحتی گریه کردن.
14- خودکم بینی . 15- افکار خودکشی.
16- احساس بدبینی وناامیدی. 17- کاهش فعالیت های اجتماعی.
18- افت کارکرد تحصیلی. 19- احساس طرد شدگی .
20- احساس نگرانی. 21- تغییرات رفتاری قابل ملاحظه .
22- شکایت های بدنی.
توجه داشته باشید، مشاهده این علائم الزاماً به معنای وجود اختلال افسردگی نیست. بنابراین از برچسب زدن به کودکان ونوجوانان حداً خودداری کنید وبه منظور بررسی بیشتر مسئله ودریافت کمک مناسب ، فرد را به یک مشاوریا روانشناس ارجاع دهید. ازسرزنش کردن نوجوانی که مشکوک به افسردگی است ، خودداری کنید سعی نمایید با فرد همدلی نمایید وبه او نشان دهید که مشکلش را درک می کنید وفرد را تشویق کنید تادرفعالیت های جذاب شرکت کند.