طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجاله ً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
طالقان از انقلاب ... تا انقلاب
حوادث و دگرگونیهای بهد از انقلاب مشروطه طالقان را نیز در جریان تحولات تازه ای قرار داد که چهره آنرا در بخشهای آینده خواهیم دید اما به این نکته نیز باید اشاره گردد که آن تغییرات نتوانست دلبستگی مذهبی و اعتقادی مردم این منطقه پرنام و آوازه را کاهش دهد گوئی روحیه حمایت و نگهبانی از فرهنگ پویای اسلام همه جا و همه وقت همراه آنان خواهد بود از تلاش سیاسی و مذهبی نمونه که بعدها کوششهای دو نسل را در بر گرفت و به انقلاب اسلامی پیوند یافت باید نام برد و آن همکاری مرحوم حاج سید ابوالحسن طالقانی پدر آیت اله طالقانی با مرحوم حاج عباسقلی پدر آقای مهندس بازرگان است که با تشکیل جلسات منظمی جهت ارشاد و راهنمائی علاقمندان بمسائل مذهبی و انتشار مجله ای بنام « بلاغ » در سال 1303 بود که در نهضت بیدارگری دنیای اسلام در میان مردم تأثیر خود را بر جای گذاشت و ناشر افکار این گروه شناخته می شود .
نخستین مدرسه در طالقان قبل از سال 1299 با موافقت وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه از محل در آمد موقوفات بصورت ملی تأسیس گردید و بنای فرهنگ طالقان در سال 1306 با افتتاح دبستان سعادت در دهکده سفچخانی پی ریزی شد و در سال 1309 به شهرک ( مرکز بخش ) منتقل گردید و آمار سازمانهای فرهنگی این بخش در سال 1344 – 1345 بصورت زیر گزارش داده شد .
1 – تعداد دبیرستان چهاریاب
2 – تعداد دبستان 51 باب
3 – تعداد کلاسهای سپاه دانش 12 باب
4 – تعداد کلاسهای سالمندان 12 باب
5 – جمع دانش آموزان دبستانها و کلاسهای سپاه دانش 3513 نفر این گزارش جمع دهات طالقان را 73 قریه دانسته و دوازده روستا را فاقد دبستان اعلام می نماید و باز در همین گزارش جمعیت طالقان سی هزار نفر تخمین زده است که در حدود ده درصد مردم آن بیسواد می باشند و باید دانست که منظور از ده درصد بیسواد کسانی می باشند که خواندن و نوشتن را نمی دانند در اینصورت باید گفت تعداد افراد بیسواد کمتر است زیرا هستند کسانی را که می توانند بخوانند اما توانائی نوشتن را ندارد .
برای اولین بار در چهارم تیر ماه 1326 اتومبیلی تا پل شهرک رفت و در بیست و پنجم مرداد ماه 1338 دستگاه بی سیم در طالقان بکار افتاد و در 28 آبانماه 1344 رشته سیم تلفن از طریق آبیک – صمغ آباد بشهرک کشیده و آغاز بکار شد و بر توسعه ادارات و سازمانهای دیگر آن نیز افزوده گردید .
پروژه احداث سد طالقان نیز می تواند چهره اقتصادی و اجتماعی این دهستان را با تغییرات بنیادی بهتری نشان دهد از مسایل اقتصادی و عمومی که بگذریم باید در زمینه کوششهای انسانی و سیاسی به سالهای پس از جنگ دوم جهانی برگردیم راههای ماشین رو به گسترش آن کمک کرد و کاشانه مردم انسان دوست آن مانند گذشته ها و از زمانهای دور پناهگاه ستمدیدگان گردید که در جستجوی مکان امنی برای خود بودند مرحوم نواب صفوی از جمله آنان که در سال 1334 مدت سه ماه در طالقان و بیشتر در روستای ورکش زندگی مخفیانه ای را میگذرانید بیشک از جمله عوامل پیشرفت اندیشه های سیاسی و اجتماعی افزایش و گسترش رسانه های گروهی و تسهیل در رفت و آمد و در بخشی از آن محبوبیت آیت اله طالقانی در میان مردم روستاها بوده است او هر وقت که با تعبیر مختلف می گفت « من افتخار می کنم که از شما مردم زحمتکش می باشم » موجی از احساسات انسانی را بر می انگیخت و چون روشن بین و صادق بود سخنانش بر دل می نشست هر بار که بطالقان می آمد مردم روستاها به استقبال او آمده و یا در دستجاب چند نفری بدیدنش میرفتند و اگر این دیدارها از نظر سیاسی دارای مشکلاتی بوده است شبها به ملاقاتش می شتافتند و پیش از طلوع آفتاب از دهکده خارج می شدند . کوشش های سیاسی در آخرین سالهای رژیم گذشته افزایش بیشتری یافت . بسیاری از اعلامیه ها در طالقان آسانتر بدست می آمد . حتی پاره ای از مقالات جراید بیگانه در آنجا ترجمه و تکثیر می شد .