از لحاظ جغرافیایی، حومه یک مکان فیزیکی است در منظر جامعه شناختی، حومه جایگاه طبقه کارگر و خصوصاً مهاجرین می باشد اگر چه در آنجا کم و بیش شاهد آرسیتو گراسی، کارکنان، تکنسین های کادر متوسط و جوانان با طبقه اجتماعی خاص می باشیم .
● تعریف و فرآیند شکل گیری حومه:
از لحاظ جغرافیایی، حومه یک مکان فیزیکی است در منظر جامعه شناختی، حومه جایگاه طبقه کارگر و خصوصاً مهاجرین می باشد اگر چه در آنجا کم و بیش شاهد آرسیتو گراسی، کارکنان، تکنسین های کادر متوسط و جوانان با طبقه اجتماعی خاص می باشیم . طبق فرهنگ لغت اربانیسم، حومه یک قلعه و شهری شده در اطراف یک شهر است. واژه (Banl,eue) از دو قسمت Ban به معنی ممنوعیت و lieue به معنی مکان تشکیل شده است. حومه قبل از هر چیز یک تعریف اداری دارد و تحت نفوذ مرکز شهر است اما این تعریف اداری گاه، مطابق با واقعیت نیست: یعنی یک شهر می تواند دارای قلمرو یا ضمیمه ای کلی یا جزیی از حومه های خود باشد و یا حوزه ای که عمدتاً به منطقه مسکونی اختصاص می یابد و در بیرون از شهر قرار دارد، حومه خوانده می شود. پس یک حومه ممکن است به صورت روستا جلوه کند یا شهر را شامل شود.[۱] رشد پرشتاب شهر بر زایش حومه سبب است از نظر حقوقی، حومه قلمرو فراتر از حصار شهری را در بر می گیرد در حالیکه وابسته به شهر است به نظر ماکسن دریو از دیدگاه جغرافیایی حومه نیز متأثر از شهر و متناسب با خواست شهریان است و بر این اساس در فعالیت های کشاورزی حومه تأکید بر کشت سبزی و صیفی جات مورد نیاز است.
در زایش حومه ها نقش توسعه خطوط آهن و اتومبیل به ویژه وسایل نقلیه اختصاصی را نمی توان به دست کم گرفت، منتهی تأثیرگذاری آنها در زایش حومه ها و شکل پذیری میدان جاذبه شهری به گونه همسان نیست چرا که علی رغم پیشرفت های اقتصادی و تکنیکی هنوز نمی توان اثر مورفولوژی زمین را در تعیین مسیر خطوط آهن نادیده گرفت و بر این اساس حومه های نوزادی که بر اثر توسعه خطوط آهن در نقشه جغرافیا ظاهر می شوند تابع شبکه راه های آهنی هستند که در گسترش خود کم و بیش از شرایط طبیعی تبعیت کرده و بر این اساس در میدان جاذبه شهری نیز ناهماهنگی هایی را به وجود آورده اند اما گسترش شبکه خطوط اتوبوسرانی به ویژه وسایل ارتباطی اختصاصی در ناحیه شهری از انعطاف پذیری ویژه ای بهره مند است و به سادگی و با هزینه زیربنایی کم تر بر رشد و توسعه راه ها و ساخت حومه ها در پیرامون ما در شهرها کمک می کند و بر ایجاد منطقه شهری هماهنگ با میدان مغناطیسی یکنواخت و یکدست موجب می شود.[۲] بین حومه و حوادث اجتماعی ( از قبیل انقلاب صنعتی، اجتماعی و فرهنگی) وجود دارد. در اروپا ، انقلاب صنعتی، به دو دلیل اساساً ، علت مهاجرت، مهاجرت و شکل گیری حومه بوده است:
۱) یکی نیاز به نیروی کار برای بخش صنعت
۲) دیگری افزایش مسئولیت های اجتماعی و آموزشی به عنوان نمونه در ایران ظاهراً انقلاب سفید به عنوان انقلاب صنعتی را به عهده داشته است به طور کلی حومه مخصوصی جدید و مربوط به انقلاب صنعتی است زیرا به دلایل اداری یا کارکردی ساکنان دوست ها به شهرها آمدند و در حومه ها متمرکز شدند و به تدریج در اطراف جاده های اصلی جایگزین گردیدند. حومه، همانند دیگر اشکال شهری حالت کاربری نظام مند در فضا را یافته است اولین مرحله شکل گیری حومه- در پی انقلاب صنعتی بوده است این حومه ها بیشتر در اطراف شهرها صنعتی مثل پاریس یافت می شوند. کارخانه ها و سکونت گاه های کارگری، از عوامل اصلی پدید آمدن این حومه ها هستند نیاز به فضای مناسب بازار، خصوصاً بازارهای مصرفی صنعتی وجود رودخانه ها، کانال های آب ، نزدیکی به جاده های اصلی را می توان از دیگر عوامل این پدیده شمرد.
دومین مرحله شکل گیری حومه اغلب با گسترش محله های مسکونی ارتباط دارد در این مرحله حومه ها از لحاظ پایبندی به سنت ها، الگوهای مالی و مسکن و در دسترس بودن فضا، متضاد تند پدیده های اجتماعی نامناسب، مثل جنگ ها نیز می توانند عامل مهمی در شکل گیری حومه ها باشند، در این حالت بخش اعظم جمعیت حومه ها در کنار شهرها متمرکز می شوند که از مصونیت بیشتری برخوردار باشند. البته اگر جنگ های شهری رخ داده باشد شاید از این روست که معنی حومه مترادف با ناامنی است، اما بعد از جنگ ساکنان حومه ها به تدریج به حوزه های نفوذ شهر راه می یابند و روستاییان جایگزین آنها در حومه ها می گردند در پایان جنگ جهانی دوم در اروپا شاهد افزایش زاد و ولد و سرریز شدن جمعیت به طرف شهرها بود.
از این رو کشورهایی از جمله فرانسه با بحران مسکن مواجه شدند کدر این راستا دولت ها اقدام به ارائه طرح های مختلف نمودند در ۱۹۴۸ در فرانسه قانون آزادی اجاره مسکن تصویب شد که طبق آن ساکنان قبلی تحت نظارت قرار گرفتند تا از ایمنی خاصی برخوردار باشند از سوی دیگر دولت کلیه نهادهای مرتبط با امر مسکن را تشویق به ساخت ساختمان های جدید و پیشرفته با استحکام بیشتر نمود بر اساس این ضرورت ها در فرانسه موسسات (HLM) به کمک دولت شکل گرفتند دولت به تدریج از لحاظ مالی وارد امرو مربوط به مسکن گردید و امکانات فراوانی را برای ساخت (HLM)ها فراهم آورد. به طریقی می توان گفت که دولت مشارکتی اجباری را برای نهادهای و موسسات و دست اندرکار ساخت مسکن باعث شد برای حل مشکل مسکن مقررات و قوانین تنظیم شد که بیشتر بر محور ساخت استیجاری قرار داشت. سازمان های درگیر ساخت و ساز به طور سیستمی به سری (انبوه سازی) گردش یافتند. تراکم این ساختمان ها بین ۵۰۰ تا چند هزار نفر بود. هدف از انبوه سازی کاهش بحران مسکن و ایجاد اشتغال خصوصاً در (مناطق شهری دارای اولویت) (Z.U.P) بود به تدریج این مناطق شهری نیز شکل جدیدی از حومه ها را یافتند. با این تفاوت که با تراکم زیاد ولی در فضای محدود قرار داشتند.[۳]
● تقسیم بندی حومه ها و تحول آنها:
به نظر مدلن، فرایندهای شکل گیری حومه نشان می دهند که نه ما با یک مقوله واحدی که حومه نامیده می شود سر و کار نداریم بلکه با مقوله های متعددی به نام حومه روبرو هستیم از این رو، او به معرفی انواع مختلف حومه ها می پردازد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
الف) حومه های صنعتی:
این حومه ها عمدتاً در دوران صنعتی قرن ۲۰ شکل گرفته اند. کشورهایی که دارای این حومه ها هستند بیشتر از فضاها جهت استقرار صنعت و اسکان کارگران صنایع استفاده نموده اند به تدریج با انتقال صنایع، این حومه ها تبدیل به محله ها شده اند.
ب) حومه های صنعتی سنتی:
این حومه ها در کنار خطوط راه آهن، مسیرهای آب و مناطق جدید صنعتی احداث شده اند.
ج) حومه های سکونتی:
این حومه ها جنبه های مختلفی دارند از نظر ساخت این حومه ها در اشکال زیر نمود پیدا می کنند:
مجتمع با بافت شهری متراکم، محله ها با خانه های انفرادی و محله های مشترک با برنامه ریزی اختیاری (مثل حومه های آمستردام) ، یا به شکل متراکم ، محله های قدیم و جدید (مثل حومه های متوسط پاریس) از نظر الگوی انسجام جمعیت شبکه های حمل و نقل متنوع تأسیسات، مکان های اشتغال ، مراکز خدمات رسانی و تجاری از نظر طبقه های اجتماعی، محله های انبوه و نامناسب از لحاظ کیفیت زندگی و انظر فاصله تا مرکز: محله های نزدیک متوسط یا بزرگ به چشم می خورد . از لحاظ آسیب شناختی یک سوال اساسی مطرح است : چرا مهاجرت به سوی حومه و حاشیه صورت می گیرد؟ ابتدا یادآوری می شود که از لحاظ رشد جمعیتی برای محله های قدیمی وجود دارد. لذا شهروندان یا تازه وارد باید در جاهای دیگری اسکان یابند. در اینجا محدودیت فیزیکی حومه ها از فضاهای موجودی است که از تازه واردان استقبال کند. این محدودیت قابل طرح است ولی حرکت گریز از مرکز دلایل دیگری دارد. شاید علت اصلی را بتوان در حضور قبلی روسای خانواده ها دانست که قبلاً وارد مناطق حاشیه ای شده اند این شناسایی قبلی از نظر اقتصادی آنها را ترغیب به مهاجرت می کند. آنهایی که از لحاظ اقتصادی، توانایی لازم را دارا هستند می توانند مستقیماً وارد مرکز شهر شوند و از لحاظ فرهنگی از امکانات مناسب تری برخوردار شوند با توجه به این که آنها مشکلات را می شناسند راحت تر می توانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند و با تنش های فرهنگی کمتری مواجه شوند. رشد جمعیت حومه ها زمینه ساز ایجاد محله های منظم شده است و این محله ها با تخریب حلبی آبادها (مثل حلبی آبادهای داکار، آبیجان، نایروبی، دارالسلام و ... ) به شهرها متصل شده اند.
به عنوان نمونه پیکین در داکار با گسترش حومه خود از این طریق بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر را در خود جای داده است.[۴] و ماکس دریو، حومه ها را بر حسب فاصله¬یی که از شهرها دارند به حومه های نزدیک، میانه ودور طبقه بندی می کند البته بر این تقسیم بندی نمی توان همیشه تأکید داشت چرا که بعضی از شهرهای کوچک فاقد حومه های نزدیک و دور و اصولاً شعاع جایگزینی حومه از شهر بر حسب اهمیت شهر تغییر می یابد و با توسعه شهرها و گسترش راه ها پس روی از پشت حصار شهرها آغاز می شود /// سنی ها رییس در مطالعه ی که زیر ////(suburbs) انجام داده حومه را زیر شش عنوان طبقه بندی کرده است:
۱) حومه های صنعتی که کارگران مراکز صنعتی این حومه ها از شهر می آیند.
۲) حومه های صنعتی که کارگران واحدهای صنعتی آن مقیم خود حومه هستند بدیهی است اگر این حومه ها به فاصله بیشتری از شهر قرار بگیرند و از خودمختاری نسبی برخوردار باشند به عنوان اقمار شهر باید از آنها نام برد.
۳ و ۴) حومه های نیمه اقامتگاهی و نیمه صنعتی
۵) حومه های خوابگاهی:
در سال ۱۹۲۲ آنوین نظریه ی متفاوت با نظریه ها وارد بیان کرد در طرح وی شهرکهای //// به صورت حومه های خوابگاهی در اطراف یک شهر بزرگ قرار می گرفتند. آنوین در این طرح ایجاد مراکز صنعتی اداری و تجاری را پیشنهاد نمی کند به این ترتیب وی نظریه هاوارد را درباره چگونگی کاربری های باغشهرها که نوعی از شهرک های //// هستند یعنی مجموعه های خودیار و متشکل از مساکن و مراکز کار و خدمات کنار می گذارد و در این طرح ساکنان یک شهر بزرگ مجبور بودند روزانه برای رفتن به سر کار خود از حومه به شهر و برعکس در رفت و آمد باشند بدین ترتیب از مشکلات ترافیکی که از معضلات اساسی شهرهای بزرگ بود کاسته شد.
۶) حومه های معدنی و یا صنعتی نواحی معدنی
ژرژ شابو و بوژ گارنیه: با عناوین دیگری حومه کار را طبقه بندی می کنند:
۱) حومه های اقامتگاهی دور افتاده
۲) حومه های اقامتگاهی فقیرنشین که جمعیت این حومه ها به سبب بالا بودن اجاره بهای ساختمان در شهر به این حومه ها پناه آورده اند.
۳) حومه های صنعتی:
آنجا که خانه های کارگران در پیرامون صنایع جایگزین شده است.
۴) حومه هایی که مردم شخصاً خانه های خود را با مصالح کم ارزش ساختمانی و غیربهداشتی می سازند و اکثراً این مساکن به شکل حلبی آباد است.
۵) حومه هایی مجهز با کوچه های فضادار و سالم و مساعد برای گذر و تبادل نظر حومه نشینان.
۶) حومه های که در گودها جایگزین شده و در گل فرو رفته است هر یک از تقسیم بندی ها از نظرگاه ////انجام گرفته و دور از نقد و انتقاد نمی تواند باشد. برای مثال در تقسیم بندی های بالا اشاره¬یی به حومه های کشاورزی و توریستی نشده است. حومه ها به هر شکلی یا هر نقشی که باشند حالت ایستا ندارند و تابع تحول و توسعه اند این دگرگونی و آهنگ آن در رابطه با شهر و بر حسب میل و خواسته شهر انجام می گیرد این تحول را از مرکز شهر رو به حومه (سیلوی رمبر) جغرافیدان فرانسوی مورد تحلیل قرار داده که در خور توجه خاصی است. سیلوی رمبر براین اوراست از مرکز شهر رو به حومه شهر از دو عامل ساختمانی کهنه و نو متأثر است: مرکز شهر مظهر آثار تاریخی و گذشته شهر است و بیانگر فراز و فرود ادوار تاریخی و سمبل عظمت و زیبایی شهر است و اصولاً دست نخورده می ماند و جز به حکم ضرورتهای تاریخی مورد پاک سازی هماهنگ سازی و بازسازی قرار نمی گیرد و عظمت مرکز شهر در پناه حفظ این آثار و عدم تحمیل شرایط جدید شهرسازی //// مسیر است و این جا نقطه مقابل حومه بوده و هسته حفاظت شده شهر است در دوره این هسته حفاظت شده به تدریج آهنگ ملایم بناهای کهنه با ابنیه نوساز جابه جا می شود