دانلود مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه

Word 65 KB 4037 40
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه: بعد از نادر شاه روابط خارجی ایران از توسعه‌ای که در زمان او پیدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثمانی و نمایندگیهای تجارتی دول اروپایی در خلیج فارس گردید.

    در مدت 22 سال حکمرانی کریم خان زند (1757-1779) مردم از یک دوره ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابیهایی که در اثر جنگهای داخلی به وجود آمده بود تا حدودی ترمیم کنند.

    و در این دوران دوباره پای اروپائیها به ایران باز شد زیرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلی نمایندگی‌های تجاری اروپایی در ایران تعطیل شده بود.

    به طور کلی در مناسبات سیاسی خارجی کریم خان زند به دو دسته از کشورها بر می‌خوریم: 1- کشورهای همسایه مانند عثمانی و روسیه و تا حدودی هندوستان 2- کشورهای اروپایی دسته اول کشورهایی هستند که ارتباط آنها با دولت مرکزی ایران به دلیل سوابقشان از زمان صفویه بیشتر جنبه سیاسی داشت تا تجاری و بازرگانی و در دسته دوم کشورهای هلند، انگلیس و فرانسه قرار دارند که انگیزه اصلی ارتباط آنها با ایران کسب سود و منفعت از طریق ایجاد دفاتر بازرگانی در بنادر خلیج فارس بود، چه آنها ایران را کشوری سودآور می‌دانستند.[1] این کشورها با توجه به این که می‌خواستند در روابط خود با ایران با امپراطوری وسیع و گسترده عثمانی رقابت نمایند و به نوعی موازنه قوا دست یابند تا برای گسترش روابط خود با ایران عملاً باعث تضعیف و یا محدودیت قدرت رو به گسترش عثمانی را موجب شوند.

    سیاست خارجی کریم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهی به مصالحه و گاهی به جنگ و درگیری – بجز هندوستان – انجامید.

    در رابطه با کشورهای اروپایی وکیل ابتدا سعی کرد با توجه به ضعف مفرط نیروی دریایی خود کمک و پشتیبانی آنها را در سرکوبی میر مهنا که سواحل و بنادر جنوبی ایران و راههای آبی خلیج فارس را ناامن کرده بود به دست بیاورد تا جایی که حتی در رابطه با مزاحمتهای اعراب بین کعب به رهبری شیخ سلیمان تعهد کرد خسارت وارده به کشتیهای انگلیسی کمپانی هند شرقی را جبران کند ولی وقتی دورویی و ضعف پشتیبانی آنها را از طرحهای خود مشاهده کرد، دست به اقدامات دیگری زد که به آن پرداخته می‌شود.

    در عهد کریم خان هر چند روابط تجاری ایرانی بیشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندی خاصی می‌دید چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادی هندوستان مسلط شده است سعی کرد هرگز خود را اسیر سیاستهای اقتصادی و بازرگانی انگلیس نسازد.

    روابط ایران و عثمانی در عصر زند مناسبات ایران و عثمانی بیشتر جنبه ‌ سیاسی داشت اگر چه ارتباط بازرگانی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

    مرزهای طولانی مشترک بین دو کشور، اختلافات سیاسی بر سر اشغال برخی مناطق مرزی – که اغلب متقابلاً صورت می‌گرفت- و گاه جانبداری از برخی اعراب مرزنشین از جانب یکی از دو کشور، وجود اماکن مقدسه شیعیان در خاک عثمانی و علاقه شیعیان ایران به زیارت ایران اماکن و بالاخره راه تجاری ایران به بازار تجارت جهانی از طریق عثمانی به طور کلی موضوع اصلی ارتباط دولت ایران و دولت عثمانی را تشکیل می‌داد.

    زمانی به دلیل برخی از این موارد و گاه به علت تشدید یکی از آنها روابط ایران و عثمانی شکل دیگر به خود می‌‌گرفت.

    البته راه زمینی و تاریخی تجارت ایران به مرکز مهم بازار وقت یعنی حلب از خاک عثمانی می‌گذشت و این راه نسبت به سایر راه‌ها کوتاه‌تر بود.

    با این همه تجار ایرانی هفته ها و ماه‌ها در کشور عثمانی به سر می‌بردند تا بتوانند کالاهای خود را در مراکز تجاری وقت در نواحی غرب عثمانی عرضه کنند، البته غیر از مخارج راه و هزینه حمل و نقل، گاه می‌بایستی عوارض سنگینی نیز بپردازند همچنین زوار ایرانی نیز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند.

    افزون بر‌آن ایرانیان مسافر مورد آزار عثمانیان قرار می‌گرفتند که گاه تلفاتی نیز به همراه داشت همچنین عوامل دیگری نیز بر مناسبات ایران و عثمانی تأثیر می‌گذارد.[2] در زمان کریم خان اعراب بنی کعب که در ساحل راست اروند رود ساکن بودند و از تعدیات والی بغداد به ستوه آمده بودند به سرداری شیخ سلیمان از اروند رود گذشته و در ناحیه فلاحیه خوزستان ساکن شدند.

    هنگامیکه کریم خان مشغول انتظام امور غرب ایران بود شیخ سلیمان چند زورق فراهم آورد و مدخل اروند رود را در خلیج فارس بر روی مسافران و کشتیهای تجاری بست و به ویژه برای ابزار مخالفت با والی بغداد و حاکم بصره کشتیهای عثمانی را در دهنه رود توقیف کرد.[3] زمانیکه کریم خان در سیلاخور بود سفیری به نام محمد آقا سلام آغاسی از طرف عمرپاشا، والی بغداد به خدمت او رسید و پیغام آورد که اگر کریم خان بخواهد قبیله بنی کعب را که برای والی بغداد مزاحمت هایی ایجاد کرد که است سرکوب کند دولت عثمانی با در اختیار گذاشتن کشتی و آذوقه او را یاری خواهد کرد.

    وکیل با این پیشنهاد موافقت کرد، اگر چه کریم خان در رفع مزاحمتهای اعراب بی کعب کوشید، اما آنچنان که از جانب عمرپاشا قول داده شده بود، کمکی از عثمانی دریافت نکرد و همین امر زمینه‌ای برای عدم اطمینان بعدی به دولت عثمانی را به وجود آورد و تأثیر در تیرگی روابط ایران و عثمانی گذاشت.[4] جریان آن به این شرح بود که کریم خان پس از قبول درخواست دولت عثمانی از خرم آباد و دزفول گذشت و در اوایل رمضان سال 1178 وارد شوشتر شد و بعد از انتظام امور داخلی لرستان و خوزستان به سرکوبی اعراب بنی کعب پرداخت، شیخ سلیمان چون تاب مقاومت نداشت از دسترس سپاه ایران دور شد و به دریا پناه بود.

    سپس تلاش کرد که با ایرانیان از در آشتی درآید، به همین منظور پیکی به نزد کریم خان فرستاد و اعلام داشت، چنانچه با قبیله‌اش در خاک ایران به راحتی زندگی کند حاضر است مطیع خاندان زند باشد و حتی پسر خود را به عنوان گروگان به دربار کریم خان بفرستد.

    خان زند چون ترکها به تعهدات خود مبنی بر در اختیار گذاشتن کشتی و آذوقه عمل نکردند از تقاضای شیخ سلیمان استقبال کرد و زکی خان و سپاه او را که مأمور جنگ با بنی کعب بود فراخواند.

    اما ماجرای بنی کعب خاتمه نیافت.

    فتنه‌های میر مهنا و درگیری‌های کریم خان با او دوباره داستان بنی کعب را پیش آورد، پس از بازگشت کریم خان از نواحی غرب به شیراز شیخ سلیمان دوباره با انگلیسی‌ها درگیر شد و در تابستان 1179 دو فروند از کشتی‌ها را برای سرکوبی میرمهنا با او همکاری می‌کنند وی نیز آنان را در جنگ با شیخ سلیمان یاد می‌خواهند داد و بیست هزار تن از سپاهیان خود را از راه خشکی به کمک خواهد فرستاد.[5] ظاهراً علاقه کریم خان به سرکوبی میر مهنا که مشکلات فراوانی تولید کرده بود موجب شده بود تا وکیل الرعایا علیرغم عفو و بخشیدن اعراب بنی کعب، اندیشه محدود کرد ن قدرت آنان را در سر بپروراند، از همین رو وقتی آوازه قدرت نمایی میرمهنا در سواحل خلیج فارس پیچیده محمد صادق خان اعتضاد الدوله ، برادر کریم خان که در غیاب او امور فارس را بر عهده داشت ، سپاهی مجهز به سرکوبی میرمهنا فرستاد، اما این سپاه با مقاومت و تهاجم زعابی‌ها در هم شکست و به جانب شیراز عقب نشست، کریم خان سپاه دیگری را به فرماندهی امیر گونه خان افشار علیه میرمهنا تجهیز و اعزام کرد.

    میرمهنا که در خود یارای مقابله با سپاه جدید کریم خان را نمی‌دید ابتدا به جزیره خارگو (نزدیک خارک) عقب نشت و سپس به علت بی آبی و نامناسب بودن آب و هوا متوجه جزیره خارک شد و آنجا را با قهر و غلبه از چنگ هلندی‌ها خارج کرد.

    از این پس تاخت و تازهای میرمهنا در خلیج فارس به شهرت افزایش یافت و متمردین را به علت دستبرد و شلتاق او نه عبور از سمت دریا امکان داشت و نه احدی از تجار و مسافرین از اندیشه راهزنی او قدم به ساحل بحر عمان توانست گماشت.

    [6] میرمهنا در سال 1169 تأسیسات انگلیسی ها را در بند ریگ ویران ساخت و با حملات دریای خود تجارت را در خلیج فارس و زیانهای بسیاری به بازرگانان انگلیسی در بوشهر وارد کرد.

    بنابراین برای سرکوبی میرمهنا علاوه در ایران، دولت عثمانی هم که از ناحیه بصره دچار زیانهایی زیادی شده بود و همچنین انگلیسیها که تجارت خود را در خلیج فارس مختل می‌دیدند اظهار علاقه می‌کردند.

    [7] علاوه بر اینها، بازرگانان و مسافرین نیز که در امان نبودند، دست به دامان کریم خان شدند و دفع و ی را خواستار گردیدند، کریم خان نیز ابتدا دو سال به میرمهنا فرصت داد تا مگر او از روش خود دست بردارد و چون او بر شرارت خود افزود، زکی خان را مأمور سرکوبی او کرد و به شیخ سلیمان رئیس طایفه بنی کعب و شهبنداران کنگ و بندرعباس و بوشهر و کنگان فرمانهایی فرستاد تا زکی خان را در دفع میرمهنا یاری دهند، میرمهنا از شش جهت در خطر قرار گرفت و هم این وضع موجب شد تا بسیاری از هواخواهان و یاورانش توطئه قتل او را چیدند.[8] در این زمان زکی خان نیز که برای سرکوبی وی به نیروی دریایی نیاز داشت به انگلیسیها امتیازات داد تا آنان وسایل بحری و نیروی لازم را در اختیار زکی خان قرار دهند، ولی عملاً فقط یک کشتی کوچک را در اختیار او قرار دادند که باعث رنجش کریم خان و بدبینی وی نسبت به سیاستهای انگلیس گردید، زکی خان راه رسیدن آذوقه به میرمهنا را از هر سو بست و به حاکم بنادر جنوب و روساء عشیر سواحل خلیج فارس دستور داد کشتیها را آماده کنند، در چنین اوضاعی ، متحدان و یاران میرمهنا از ترس اینکه به کلی نابود شوند تصمیم گرفتند رئیس خویش را دستگیر و تحویل دهند.

    [9] از همین رو حسن سلطان نامی‌از زعمای طایفه زعابی، روزی که میرمهنا بی خبر از همه جا به سیر و گشت در بازار مشهد مشغول بود با جماعتی از یاران خود به او هجوم بردند، اما میرمهنا با زحمت از چنگ آنان جان به در برد و با چند تن از یاران خود به دریا زد.

    سرانجام میرمهنا با شجاعت خود را به دریا رساند ولی کشتی میرمهنا و غلامان او در دریا اسیر طوفان شدند و چون شب بود و تاریکی راه تشخیص آنها را بسته بود از این رو سحر گاه خود را در ساحل بصره دیدند و چون دریا هم طوفانی بود، سپس راه بازگشت هم نداشتند خاصه که آذوقه آنها هم تمام شده بود، میرمهنا که از نفرت مردم بصره نسبت به خود آگاه بود در صدد برآمد به صورت ناشناس برای تهیه آذوقه داخل شهر شود و سپس مجدداً به دریات بازگردد اما جمعی از اهالی بصره که ضررهای کلی و کینه‌ دیرینه از او در دل داشتند و در کنار دریا کشتی او را دیدند و وی را شناختند وی را دستگیر و نزد حاکم بصره بردند و به دستور عمر پاشا به قتل رسانیدند.

    نامی‌اصفهانی درباره‌ فرار میرمهنا به بصره و قتل او معتقد است: «با آنکه میرمهنا خیال رفتن به بصره را نداشت طوفان او را به بصره و مردم بصره که از دست او هزاران صدمه و رنج دیده بودند بر سر او تاختند وی را اسیر و محبوس کردند و به عمرپاشا والی بغداد گزارش دادند، عمر پاشا هم دستور قتل او را صادر کرد و به طور مخفی وی را به قتل رسانید.» سرجام ملکم نیز در کتاب خود در این رابطه نوشته؛ «میرمهنا مجبور شد بگریزد و حاکم بصره، علی الفوراً او را گرفته به قتل رسانید و جسد او را به صحرا انداخته طعمه سگان و عبرت کسان آن بعد ساخت.» به هر حال میرمهنا به قتل رسید اما ماجرای او پایان نیافت، اینک کریم خان مدعی کشندگان او شده بود، وکیل با عنوان اینکه میرمهنا یک ایرانی بوده و دولت عثمانی موظف به تحویل او به دولت ایران بوده و حق قتل او را نداشته به سختی اعتراض کرد.

    از همین رو فرمود فرمانی عقاب آمیز به سلیمان پاشای مسلم بصره نوشتند که ای مرد خام بی تجربه ناهوشیار و ای جاهل برگشته بخت سیه روزگار و ای مغرور تنگ مغز از خود بیگانه و ای کوردل بدتر از دیوانه پا از دایره حیا و ادب و انصاف بیرون نهادی .

    .

    چاکر یاغی و روگردان ما را از تو چر ا بردار کردی .

    در حقیقت میرمهنا صاحب سیف و قلم و به کمالات صدریه و معنویه آراسته بود و از کشور روم، خونبهایش بیش است، سپس بر ما واجب و لازم است که خونبهای چاکر رشید نادر خود را از تو بگیریم، خلاصه آنکه ، یا عادله خاتون خواهر پاشای بغداد را از بر ای ما بفرستید یا بصره را به تصرف کارگزاران ما بدهید یا آماده‌جنگ باشید.

    به طور خلاصه دلایل اختلاف ایران و عثمانی که سبب لشکرکشی ایران به بصره شد به شرح ذیل می‌باشد: 1 - برخی از مورخان یکی از دلایل این لشکرکشی به بصره را در عهد شکنی، دولت عثمانی در جریان مبارزه کریم خان با قبیله بنی کعب می‌دانند که دولت عثمانی برخلاف تعهدی که سپرده بود کمک نظامی لازم را به کریمخان نکرد.

    2 – همچنین در ماجرای مربوط لشکر کشی به عمان وقتی زکی خان عازم بندر عباس شد کریم خان از والی بغداد برای سپاهیان ایران از خشکی اجازه عبور خواست، در این زمان عثمانیها نه تنها این اجازه را ندادند بلکه با فرستادن آذوقه به یاری عمانی‌ها برخواستند.

    3- اعدام میرمهنا به وسیله والی بغداد که کریم خان آنرا به منزله دخالت در امور داخلی ایران تلقی کرده، و اعتراضاتی علیه این عمل والی بغداد عنوان نمود ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد.

    4- برخی معتقدند که چون انگلیسیها در سال 1188 تجارتخانه خود را از بوشهر به بصره انتقال دادند، این امر موجب اعتبار و رونق اقتصادی بصره و در مقابل وارد آمدن زیان بسیاری به تجارت خارجی ایران و بنادر ایرانی گردید.

    کریم خان که از انگلیسیها به شدت آزرده خاطر شده بود، با حمله به بصره هم می‌خواست زهر چشمی‌از آنان بگیرد و هم بصره را از رونق بیندازد تا دوباره تجارت بنادر ایران رونق یابد.

    5- پس ندادن اموال زوار ایرانی و ایرانیان مقیم عراق که طاعون آنها را به کام مرگ کشیده بود از سوی والی عراق، و از زمانی که کریم خان استرداد اموال را از عمر پاشا در خواست کرد این مسأله با بی‌توجهی والی مواجه شد.

    6- اخذ عوارض از ایرانیانی که قصد زیارت مکه و دیگر اماکن مقدس را داشته و می‌‌بایستی از خاک عثمانی می‌گذشتند در حالی که در گذشته هیچگاه ، هیچ حکومتی چنین باجی از حجاج نگرفته بود، به همین علت این امر مورد اعتراض کریم خان زند قرار گرفت.

    7- برخی منابع نیز علت اختلاف ایران و عثمانی را در اواخر عهد کریم خان بر سر حمایتی می‌دانند که کریم خان از ولاه کردستان معزول ساخت.

    ماجرا از این قرار بود که محمد پاشا برادر سلیمان پاشا حاکم کردستان عراق بود که بعد از مرگ برادر به حکومت آن دیار رسیده ولی به وسیله عمر پاشا خلع شده بود و کریم خان در خواست برقراری مجدد او را داشت اما عمر پاشا به این درخواست نیز وقعی نگذاشت .

    کریم خان سپاهی به سرداری علی مراد خان زند همراه محمد پاشا کرد و آنها را به جنگ عمر پاشا فرستاد.

    اما در گرماگرم جنگ، جناب علی مراد خان در حال مستی به دست ترکان افتاد و به همین سبب ناگهان خود را در میان سنگر دشمن یافت و لشکریان بی سردارش منهزم شدند، عمر پاشا از ترس کریم خان علیمرادخان را روانه ایران کرد.

    کریم خان می‌خواست او را بکشد ولی به بالاخره به شفاعت صادق خان او را بخشود.

    حوادث فوق زمینه را برای حمله به بصره و تسخیر آن آماده ساخت بنابراین طی نبردهای ابتدا به سرداری علی محمد خان زند و سپس صادق خان زند بصره محاصره شد، البته قبل از اینکه جنگ ایران و عثمانی شروع شود، کریم خان در سال 1774 عبدالله بیک کلهر را به سفارت به استانبول فرستاد.

    سفیر ایران از سلطان عبدالحمید اول تقاضا کرد سر عمر پاشا را برای کریم خان بفرستد و گرنه سپاه ایران به بصره حمله ور خواهد شد.

    سلطان عبدالحمید که در این هنگام سخت گفتار جنگ با روسها بود دستپاچه شد و بلافاصله محمود وهبی افندی را با نامه‌ای به سفارت نزد کریم خان فرستاد و در این نامه اشاره‌ای به روابط دوستی بین ایران و عثمانی و جلوس سلطان عبدالحمید شده بود و مسئله بصره می‌بایستی توسط محمد وهبی مطرح گردد، محمد وهبی قصد داشت تا با ادامه مذاکرات فرصت بیشتری بدست آورد و احتمال می‌داد که پس از مرگ وکیل که اکنون سالخورده بود مسئله بصره حل خواهد شد، به ویژه کریم خان در این زمان دچار بیماری نیز بود.

    اما کریم خان زیر بار نرفت و چون دولت عثمانی از عزل و تنیه عمر پاشا استنکاف نمود در فوریه 1775 (1188 هـ.

    ق) یک سپاه شصت هزار نفری به فرماندهی برادرش صادق خان مأمور فتح بصره نمود.

    سپاه ایران به سرداری صادق خان زند، برادر کریم خان، اول محرم سال 1189 به اهواز و روز پانزدهم همین ماه به کنار اروند رود رسید، صادق خان دستور داد برای گذشتن از آب بدون توجه به بارش توپهای توپخانه بصره و کشتی‌های انگلیسی، روی رودخانه پلی از قایق و الوار و زنجیر زده شود، ضمناً دو هزار نفر از شناگران ماهر به آن طرف رودخانه فرستاده شدند تا سازندگان پل را از سوی دیگر آب یاری کنند.

    پس از 18 روز پل حاضر شد و صادق خان توانست اوایل صفر 1189 سپاه خود را به آن سوی رودخانه بفرستد.

    بدین گونه شهر بصره در محاصره سپاه ایران قرار گرفت .

    پیشروی سپاه ایران در شرایطی بود که مدافعان بصره که توسط نمایندگان تجارتی انگلستان با توپ و تفنگ حمایت شده بود، لذا سپاه ایران با مقاومت فوق‌العاده عثمانیها و اهالی شهر مواجه شد، از همین رو صادق خان برای تصرف سریع شهر دستور داد قلعه‌هایی در مقابل آن ایجاد کنند، در این زمان بسیاری از اعراب منطقه برای مساعدت به طرفین آماده شدند از آب بگذرند و از جمله کسانی که به ایرانیان کمک کردند یکی حاجی ناصر رئیس قبایل جزایر بود که در مقابل تعهد حفاظت از آب سدهای رودخانه‌ها که به راحتی می‌توانست محاصره قوای ایران را متلاشی سازد به مدت یک سال زعامت قبایل و طوایف ناحیه‌جزایر را به دست آورد، و دیگر اعراب قبیله‌ بنی کعب بودند که قصد داشتند چهارده فروند کشتی به قسمت‌ علیای اروند رود که محل استقرار سپاه ایران بود بفرستند که با مخالفت انگلیسیها مواجه شدند و نتوانستند به سپاه ایران کمک کنند.

    در این میان اعراب عمان در صدد برآمدند به مردم بصره کمک کنند آنان ارزاق و مواد غذایی خود را از طریق ایران یا بصره تأمین می‌کرند، اما کریم خان اجازه‌صدور کالا را به آنان نمی‌داد، به همین دلیل ، با صد فروند کشتی جنگلی و غیر جنگلی و دیگر آلات و ادوات به طرف بصره آمدند.

    ولی به هر حال اعراب عمان توانستند در زیر‌آتش توپخانه ایران خود را به بصره برسانند.

    سرانجام حاکم بصره بعد از سیزده ماه محاصره به علت کمبود آذوقه و عدم کمک جدی از سوی بغداد ناچار تسلیم شد.

    در روز 28 سفر سال 1190 سلیمان آقا با تمامی‌اقوام خود و بزرگان بصره به خدمت صادق خان رسیدند و از وی امان خواستند و چند روز بعد سپاه ایران وارد بصره شد، به فرمان صادق خان هیچیک از سربازان دست به غارت نگشودند.

    پرداخت 125 هزار تومان غرامت جنگی بوسیله کریم خان تعیین شد.

    به هر حال بصره در 1190 بدست صادق خان و ناصر خان مفتوح گردید، صادق خان پس از چهار ماه اقامت در بصره علیمحمد خان زند را در آنجا گذاشت و خود با سلیمان آقا به شیراز به خدمت برادر آمد، در غیاب صادق خان قسمتی از اعراب خوزستان بر علیمحمدخان حکمران بصره شوریدند و به وسیله انداختن آب در میان سپاه ایران جمعی از ایشان را تلف کردند و حکمران زند نیز به دست غلام خود به قتل رسید، کریم خان بار دیگر صادق خان را در سال 1799/ 1192 به تنبیه اعراب سرکش و ضبط بصره روانه نمود صادق خان یا غیان را سرکوب کرده و به بصره آمد و تا صفر 1193 در آنجا بود، در این تاریخ که خبر مرگ کریم خان به او رسید به شیراز حرکت نمود و چون بصره خالی ماند ترکان عثمانی به سهولت آنجا را بار دیگر به تصرف خود درآورد.

    به نوشته دکتر نوایی: «فتح بصره آخرین قدرت نمایی زند و بلکه آخرین قدرت نمایی ایرانیان در عرصه سیاست خارجی بوده زیرا پس از این تاریخ دیگر ما ایرانیان در محاربه با کشورهای همسایه نه تنها به تصرف شهر مهمی‌موفق نیامدیم بلکه دچار شکستهای فراوانی در قفقاز و ترکمن صحرا و خراسان شرقی و حتی در بوشهر شدم.» البته به غیر از این موارد ارتباط دیگری هم دولت عثمانی با ایران داشته و آن در زمان، جنگ بین روسیه و عثمانی بود، در این زمان ایلچی روم با نامه‌محبت آمیز و برادرانه‌ای به دربار کریم خان جهت جلب پشتیبانی ایران آمد.

    سلطان عثمانی مایل بود بداند آیا مادامی‌که عثمانی سرگرم جنگ با روسیه است، دولت ایران می‌تواند عثمانی را از جنگ حفاظت از شهرهای بادکوبه و رشت و غیره مطمئن سازد، زیرا پشتیبانی و هوشیاری ایران در این مناطق، مانع می‌گردید که روسیه بتواند از طریق این مسیر سپاهیانی نقل و انتقال دهد به دنبال چنین درخواستی کریم خان فوراً نامه‌ای به فتح علی خان قبه‌ای نوشت و دستوراتی چند دال بر مواظبت از سواحل ایران و غرب دریای خزر و شهرهای آن نواحی به وی داد، همین برخوردهای عثمانی با روسیه باعث شده بود که به طور کلی روابط ایران و عثمانی در عصر زند- به استثنای چند مورد – از آرامش نسبی برخوردار باشد.

    روابط ایران و روسیه: پس از آنکه در زمان نادرشاه افشار روسها مناطق مازندران و گیلان و دیگر نواحی شمالی ایران را تخلیه کردند به علت آشفتگی اوضاع داخلی روسیه پس از مرگ پتر کبیر تا روی کار آمدن کاترین دوم، برخورد نظامی‌شایان توجهی با ایران نداشتند و چیزی که معلوم است این است که در زمان زندیه هم ایرانیان با قدرت در برابر تجاوزات مرزی روسها ایستادگی می‌کردند.

    در زمان کریم خان روابط ایران و روسیه بر اساس عهدنامه تجاری دوجانبه 1775 که در زمان پتر کبیر منعقد شده بود استوار بود، از این زمان به بعد وقایع داخلی ایران موجب شد که این کشور از دنیای خارج مجزا و روابط آن با دولت باختری قطع گردد.

    لیکن دولت روسیه پیوسته با ایران روابط سیاسی داشت و هر بار که هرج و مرج و انقلابات داخلی به این دولت فرصت می‌داد بی درنگ مرزهای شمالی ایران را مورد تحدید قرار می‌داد و هر بار، قسمت کوچکی از خاک این کشور را به بهانه ای مجزا کرد.

    از طرف دیگر دریای خزر زمینه مساعدی برای استقرار تجارت بین دو کشور فراهم کرده بود.

    بندر انزلی در ایران و هشتر خان در روسیه مهم ترین مراکز تجاری ایران و روسیه از راه دریای خزر بودند، این بنادر که در منتهی الیه راههای کاروانی ایران و هند قرار گرفته بودند و با وجود اغتشاش و هرج ومرج داخلی ایران مرکز فعالیت شدیدی گرید.

    جنگهای داخلی ایران در حقیقت انعکاس بسیار خفیف و بی اهمیتی در فعالیت تجاری این بنادر داشت.

    در این زمان همسایه شمالی ایران (روسیه)، بیشتر سرگرم رقابت با کشورهای اروپایی و نبرد با عثمانی بود.

    فرانسه که با روسیه و اتریش درگیر بود می‌خواست ایران و عثمانی را به هم نزدیک و این دو کشور مسلمان را علیه روسیه به جنگ وادار سازد، از همین رو پرسیمون، کشیش که دررأس هیأت سیاسی لوئی پانزدهم در سال 1751 به ایران و عثمانی آمد تا این هدف را تحقیق بخشد در آشوب قدرت نمائیها بین کریم خان دو مدعی دیگر او در آغاز کار آنها و با اینکه موفق به مذاکراتی هم با علیمردان خان، یکی از سه مدعی که در این زمان صدر اعظم ایران بود، شد ولی در نهایت نتیجه ای بدست نیاورد و احتمال می‌رود در آشوب های ایران به قتل رسیده باشد،‌اما از گزارشهای باقیمانده از پرسیمون نشان می‌دهد که روسها پس از قتل نادرشاه از راه تجارت با قفقاز به تحکیم و توسعه نفوذ خود در ایالات این منطقه پرداخته بودند و به تعبیر پرسیمون با استفاده از جنگهای داخلی ایران موفق شده بودند تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص دهند.

    در نبردی که بین عثمانی و کریم خان بر سر مسأله بصره در گرفت روسها سفیری به دربار کریم خان فرستادند و پیشنهاد اتحاد علیه عثمانی دادند.

    این پیشنهاد در حالی بود که روسها و عثمانیها نبردهای شدیدی را پشت سر گذاشته بودند و دولت عثمانی هر بار امتیازات تازه ای به روسها داده بود.

    شبه جزیره کریمه را متصرف شده و حاکمیت خوانین تا تار تحت الحمادیه عثمانی را پایان داده بود.

    کریم خان از این پیشنهاد استقبال کرد، اما اجل مهلت نداد که آن را عملی سازد.

    در سال 1197 / 1783 فرمانده روس و ینوویچ، پس از مدتی تفحص در سواحل دریای خزر در بندر انزلی و شهرهای رشت، آمل، ساری و بار فروش با چند کشتی وارد سواحل ایران در نزدیکی اشرف شد.

    سفر وینوویچ به بهانه تجارت صورت گرفت، اما کشتیهای جهانبانی که به نیابت عمومی‌خود ایالت مازندران را اداره می‌کرد، تقاضای قطعه ای زمین جهت احداث ساختمانی برای استحکامات نظامی‌نمود فعالیت های این هیأت در سواحل مازندران بنا بر خواسته آغامحمد خان قاجار و فرمان فتح علی خان جهانبانی و سرداری حاجی آقا عمرنلو خنثی گردید.

    در سال 1199 ق پوت کمین ژنرال روسی در اصفهان به حضور علی مراد خان زند رسید و تقاضای دولت روسیه را مبنی بر انحصار تجارت در گیلان و مازندران و اجازه احداث به یک باب ساختمان در شهر در بندرها به اطلاع خان زند رساند.

    علی مراد خان به علت جنگهای داخلی و آشفتگی اوضاع با این درخواست موافقت کرد در همین زمان دولت فرانسه نیز نماینده ای به نام فریردوسووبوف به منظور جلوگیری از گسترش تجارت روسها در ایران به دربار فرستاد و با علی مراد خان به مذاکره پرداخت.

    از روابط ایران و روسیه در زمان علی مراد خان اطلاع چندانی در دست نیست.

    روابط ایران و هند دولت کریم خان با هندوستان که دارای موقعیت اقتصادی و بازرگانی خاصی در منطقه بود، روابط بسیار حسنه سیاسی و تجاری داشت که در تبادل سفرا و هیئتهای بین دو کشور نمود پیدا می‌کرد.

    در سال 1184 سفیر رسمی‌حاکم دکن حیدر علی خان بهادر به شیراز آمد و به حضور کریم خان رسید.

    او هدایایی نیز با خود آورده بود و مدت2 ماه در دربار مسکن گردید مولف لگش مراد در رابطه با ورود سفیر پادشاه هندوستان به شیراز و هدایایی که وی به نشانه روابط دوستانه کهن خود به همراه آورد چنین می‌نوسید: « در اواخر سال 1184، ایلچی عظیم الشأن که صاحب دستگاه فراوان بود با نامه عنبرین مشامه و مکتوب دوستی ختامه و تنسوقات و هدایای لایقه از جمله دو زنجیر فیل قوی پیکر منظر بعضی مرصع آلات قبل شمامه عنبرین و ممیزه اشیاء نفسیه و ...از جانب حیدر نایی پادشاه والاجاه ملک دکن در شیراز به درگاه دارای زمین و فرمانفرمای زمین آمد.

    » کریم خان وقتی خبر ورود ایلچی را به دو فرسخی شیراز شنید، دستور داد عده ای از بزرگان امرای دولت وی با دسته ای از مطربان و نغمه سرایان به استقبال او رفته و وی را با کمال احترام داخل شهر کنند وی را در ارگ به حضور پذیرفت و بر جمیع امرای ایران در صدر مجلس خود جای داد.

    سفیر هند نامه ای به کریم خان تقدیم کرد و پس از دو ماه توقف در شیراز وکیل اذن مراجعت خواست اما هیچ گونه اشاره ای به محتوای نامه پادشاه نکرد و جواب نامه ای که کریم خان به سفیر میرزا سلیم خراسانی فرزند مولانا علی اکبر ملاباشی زمان نادرشاه داد تا آن را به وی تسلیم نماید نمی کند، شش سال بعد پادشاه دکن در سال 1190 هنگامیکه کریم خان موفق به فتح بصره شده بود، نماینده ای به نام محب علی خان ایرانی الاصل از اعاظم هندوستان که ایلچی سابق سابقه و تشخص بیشتری داشت، با هدایای نظیر قماشهای نفیس...

    به شیراز فرستاد، کریم خان به سبک سابق دستور داد در دو فرسخی شهر از او استقبال شود و سپس او را به حضور پذیرفت محب علی خان نامه پادشاه هندوستان را به کریم خان تقدیم کرد و پس از دو ماه توقف در شیراز با پاسخ نامه وکیل به دکن بازگشت، کریم خان این بار سفیری را به دکن فرستاد.

    متأسفانه منابع زندیه در مورد انگیزه این دو سفارت هند سخنی نگفته اند ولی بسیار بعید است که هدف از این مأموریتها صرفاً تعارفات معمول سیاسی و احترامات و تجدید عهد دوستی دو طرف باشد.محتمل ترین اقدام این سفرا را باید تلاش در راه پایان بخشیدن به جنگ میان ایران و عمان به شمار آورد، ادامه این جنگ از نظر روابط بازرگانی که وی با هر دو طرف داشت به زیانش بود و بحران در این لحظات با لشکر کشی امام مسقط برای درهم کشیدن محاصره بصره به اوج خودش رسیده بود.

    طبق گزارشهای گروگانیهای گمپانی هند شرقی به نامهای بیومنت وگرین، که در بندر ریگ اسید و به شیراز منتقل شدند، حیدر علی خان به کریم خان پیشنهاد کمک دریای و برقراری پیوندها و ازدواج را نپذیرفت ولی قول داد که در بندر عباس پایگاهی بازرگانی به آنان واگذار کند.

    سفیر هند در سال 1188 به ایران آمد یعنی درست زمانی که لشکر کشی زکی خان برای حمله به عمان صورت گرفت.

    این عملیات نظامی‌ بدلیل اسارت او در جزیره هرمز به دست شیخ عبدالله بنی معین ناکام ماند.

    سال بعد ناوگان دریایی امام مسقط برای نجات بصره از محاصره سپاه زند وارد جنگ شد، و این موید این مطلب است که این سفرها که در رابطه با جلوگیری از اقدامات کریم خان علیه عمان بود، بی نتیجه بوده است، چون عمانیها پس از تحمل شکست و خسارتی سنگین بدون هیچ نتیجه ای از برابر سپاه زند عقب نشستند.

    در هر حال محتوای نامه های دو طرف هر چه باشد، تغییری در روابط دوستانه بین کریم خان و پادشاه دکن ایجاد نکرد.

    چون از دیر باز هندوستان به عنوان ملجأ و پناهگاهی تبدیل شده بود برای کسانی که نمی‌توانستند فشارهای دوره نادری را تحمل کنند.

    آرامش دوره کریم خان برای این افراد که از علمای دینی و سفرا و ادبای برجسته جامعه بودند، زمینه مناسبی فراهم کرد تا آنان را مجدداً به ایران بازگرداند.

    کارستن نیبور می‌نویسید:« تجارت هندوستان با ایران از طریق بیست نفر هند که در شیراز از سکونت داشتند، صورت می‌گرفت، وی اضافه می‌کند کریم خان دستور داد برای تشویق این بازرگانان هندی و ترغیب آنان به اقامت در شیراز از کاروانسرایی ساخته شود و در اختیار آنان قرار گیرد.» این تجار پارچه های لطیف هندی و شکرلاهور و ادویه چینی و مخصوصاً ظروف چینی ساخت روسیه و پارچه های پنبه ای و ....

    را به ایران وارد و در مقابل شراب شیراز، مس، گوگرد و سایر موارد مصرفی را به هندوستان منتقل می‌کردند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    آصف، محمدهاشم، رستم التواریخ، تصحیح محمد مشیری، تهران: امیرکبیر، 1368.

    2- اعتماد السلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، ج / 2، تهران، دنیای کتاب.

    3- پری، جان، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران: فرامرز، 1376.

    4- پناهی سمنانی، کریم خان زند، تهران: نشر ندا، 1375.

    5- حقیقت، عبدالرفیع، روابط خارجی ایران.

    6- حزین لاهیجی، محمدعلی، سفرنامه حزین لاهیجی، تصحیح علی دوانی، تهران: اسناد انقلاب اسلامی، 1375.

    7- جونز، سرهارد فورد، آخرین روزهای لطفعلی خان زند، ترجمه هما ناطق، تهران: امیرکبیر، 1356.

    8- رجبی، پرویز، کریم خان زند و زمان او، تهران: امیرکبیر، 1352.

    9- سالکیس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، ج / 2 ، تهران؛ دنیای کتاب، 1370.

    10- شعبانی، رضا، تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران در دوره افشاریه و زندیه، تهران: سمت، 1380.

    11- شمیم، علی اصغر، از نادر تا کودتای رضا خان میرپنج، تهران: مدبر، 1368.

    12- شیرازی، علی رضا، تاریخ زندیه، تهران: گسترده، 1356.

    13- غفاری کاشانی ، گلشن مراد، به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد، تهران: زرین، 1369.

    14- گلستانه، ابوالحسن بن محمدامین، مجمل التواریخ پس از نادر، به اهتمام مدرس رضوی،‌تهران: ابن سینا، 1344.

    15- مالکوم، سرجان ، تاریخ ایران ، ترجمه میرزا حیرت، ج / 2 ، بی جا.

    16 -محمود،‌محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19 م ، ج 1 ، تهران: اقبال، 1336.

    17- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، تهران: امیر کبیر، 1380.

    18- میرخواند، میرمحمد سیدبرهان الدین خوارزمشاه، تاریخ روضه الصفا، ج / 9 ،‌تهران؛ اساطیر ، 1376.

    19- نامی اصفهانی، میرزا محمدصادق موسوی، گیتی گشای ‌زندیه، تصحیح سعید نفیسی، تهران: اقبال ، 1377.

    20- نفیسی، سعید ، تاریخ اجتماعی و سیاسی دوره معاصر، ج / 1 ، تهران:

    21- نیبور، کاریستین، سفرنامه نیبور، ترجمه پرویز رجبی، بی جا: توکا، 1354.

    22- نوائی، عبدالحسین، کریم خان زند، تهران: سپهر، 1368.

    23- ورهرام، غلامرضا ، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زندیه، تهران: معین ، 1366.

    24- ویلم فلور، هلندیان در جزیره خارک در عصر کریم خان زند، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: توس، 1376.

    25- هدایتی، هادی، تاریخ زندیه ، تهران:

مقدمه در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برخوردار بوده است. ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌‌‌‌ای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

مقدمه: بعد از نادر شاه روابط خارجي ايران از توسعه‌اي که در زمان او پيدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثماني و نمايندگيهاي تجارتي دول اروپايي در خليج فارس گرديد. در مدت 22 سال حکمراني کريم خان زند (1757-1779) مردم از يک دوره ‌

استان فارس در جنوب ايران بين مدارهاي 27 درجه و 2 دقيقه تا 31 درجه و 42 دقيقه و 50 درجه و 42 دقيقه تا 55 درجه و 36 دقيقه طول شرقي نصف النهار مبدأ واقع شده است. اين استان از شمال به اصفهان و يزد ، از غرب به استانهاي بوشهر و کهکيلويه و بوير احمد ،

پیش سخن تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ...

شیعه در شروع سلسله قاجار پایه گذاری نظام سیاسی و اجتماعی مذهب شیعه امروز تشیّع «اثنی عشری » از سال 907 قمری که توسط شاه اسماعیل صفوی مذهب رسمی ایران شد، تا اول سلسله قاجاریه دورانهای مختلفی را پشت سر گذاشت . در دوران شاهان پرقدرت صفوی ، گرچه شاهان احترام زیاد به علمای شیعه می گذاشتند، ولی علما قدرت کافی برای دخالت در کار سیاست و دولت نداشتند. پس از اینکه سلطنت به دست شاهان ضعیف ...

چکیده مقاله حاضر به بررسی اثرات متقابل تولید و صادرات با تکیه بر صادرات غیرنفتی وعوامل مؤثر برآنها از طریق روش حداقل مربعات دومرحله‌ای می‌پردازد. نتایج نشان می‌دهند که صادرات غیرنفتی و تولید ناخالص داخلی هر دو بر روی یکدیگر تأثیرات معنی‌داری می‌گذارند ولی تأثیرات GDP بر صادرات غیرنفتی به مراتب بیشتر است. از طرف دیگر، تأثیرات متغیرهای پولی مانند نرخ ارز و نرخ مبادله در کنار ...

صنایع کوچک در ایران و اندونزی چکیده یکی از راههای توسعه صنعتی که در سالهای اخیر موردتوجه کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته قرارگرفته، روی آوردن به کوچک سازی صنایع و اتکا به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط به عنوان موتور توسعه صنعتی و اقتصادی است. در ایران، صنایع کوچک علی رغم اینکه از مزایا و امتیازات چشمگیری در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور برخوردار است، اما با تنگناهای زیادی ...

چکیده تورم، همواره از شاخص‌ های مهم اقتصادی قلمداد گردیده و نظرات مختلفی درباره آثار آن بر اقتصاد یک کشور وجود دارد. در هر حال، همگان بر این امر توافق دارند که تورم شدید آثار جبران‌ناپذیری بر اقتصاد داشته و باید کنترل گردد. در این زمینه اقتصاددانان مکتب کلاسیک معتقدند که تورم یک پدیده پولی بوده و رشد نقدینگی عامل اصلی بروز آن می‌باشد، بطوری که، در بلندمدت، پول خنثی است. در میان ...

جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترين پديده هاي اجتماعي هستند که سرنوشت اجتماعي جوامع انساني را دستخوش تغيير مي کنند. جنگ ايران و عراق، حادثه تاريخي بزرگ و سرنوشت سازي بود که در بستر مجموعه اي از عوامل و زمينه هاي متفاوت شکل گرفت و از تاريخ 31 شهريور سال 1

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول