زندگانی خصوصی رضاشاه به قدری نظم داشت که حتی آب خوردن و سیگار کشیدن وی از روی ساعت و دقیقه بود. مثلاً هر وقت به ساعت خود نگاه میکرد، پیشخدمت میفهمید که در این دقیقه گیلاس آبخوری یا فنجان مخصوص چای را باید بیاورد.
او چهار ساعت بعد از نصف شب بیدار شده و لباس پوشیده آماده میشد قبل از سلطنت به وسیله اسب یا درشکه و بعد از سلطنت (که قدری پیر و شکسته شده بود) سوار اتومبیل شده و هر روز به یکی از سربازخانهها و مؤسسات ارتش سرکشی میکرد و آخرین مؤسسهای را که بازدید مینمود دانشکده افسری بود.
بعضی از اوقات سرزده وارد طویلههای ارتش شده و با دستمال خود به پشت اسبها کشیده اگر خوب تیمار و شستشو نشده بودند مهترها را با دست خود شلاق میزد.
وقتی از بازبینیهای نظامی فراغت حاصل میکرد ساعت پنج و نیم بعد از نصف شب بود آن وقت سینی ناشتائی و یک منقل پر از آتش در جلو او حاضر و پس از صرف صبحانه همانطور با لباس ساعتی استراحت مینمود.
ساعت هفت صبح رئیس شهربانی را میپذیرفت و در همین ساعت بود که پایههای دیکتاتوری خود را قدری مستحکم تر مینمود.
گزارشهای جنایتکارانه در همین ساعت به عرض میرسید و اوامر سهمگین که احیاناً متضمن نابود ساختن عائلهها و افراد بیگناه بود در همین ساعت صادر میگردید.