16 سال حکومت استبدادی رضاخان
پهلوی اول
مقدمه
22 بهمن سال 1357، روز خاتمه بیش از دو قرن حکومت پادشاهان در ایران بود. در طول تاریخ کشور ما، اکثر پادشاهان در مقابل منافع ملی، فرهنگ و ارزشهای مردم قرار داشتند اما خاطره تلخ پادشاهان قاجار و فجایع سیاه رژیم پهلوی فراموش نشدنی است در دوران قاجار سرآغاز بیداری مردم و ایجاد شکاف عمیق میان پادشاهان با خواست مردم بود که تبلور این مبارزه را در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه می توان دید و انحراف مشروطه از مشروعه و تبدیل فاصله پادشاهان با مردم به مقابله با خواست و اراده آنان در وقوع انقلاب اسلامی به رهبری قائده اعظم حضرت امام خمینی «ره» بررسی حکومت سیاه و استبداد 16 ساله پهلوی اول می تواند فاصله گیری حکومت از امت مسلمان ایرانی و زمینه های ایجاد ناامیدی از حکومت پهلوی را نمایان ساخت که ما در این مجموعه بصورت اجمالی سعی کردیم به صورت ویژه به حکومت 16 ساله استبدادی رضاخان می پردازیم.
معرفی رضاخان میرپنج
رضاخان در 24 اسفند 1256/ ربیع الاول 1295 ه . ش در آلاشت از بلوک سواد کوه پا به عرصه حیات گذاشت آخرین فرزند یک درجه دار جزء فوج سوادکوه موسوم به عباسعلی خان فرزند مراد علی خان بوده است.
پدر او را داداش بیگ هم می خواندند. نوش آفرین مادر رضاخان با شنیدن خبر فوت شوهرش در تهران به علت اینکه شوهرش همسر و فرزندان دیگری داشت از آلاشت راهی تهران شد. اما در امام زاده هاشم طفل شیرخوار او که چهل روزه بود بر اثر سردی هوا بی حس شده و کاروانیان تصور کردند او جان سپرده است. طفل را از مادرش جدا کردند و قرار شد او را در همان جا یعنی امام زاده هاشم به خاک بسپارند. اما طفل بر اثر گرمای اسطبل و شاید نفس گرم اسبان از حالت مدهوشی که آنرا مرگ پنداشته بودند به در آمد و مادر او را با خوشحالی فرزندش را به تهران آورد.
نوش آفرین مادررضا شاه برادری بنام نصرا... خان داشت که در تهران به عنوان خیاط در قزاقخانه خدمت میکرد، نصر ا... خان، نوش آفرین و فرزند او را تحت تکفل گرفت. در چهارده سالگی رضاخان وارد فوج سواد کوه شد. در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه وی درجه دار فوج شد و سال بعد به قزاقخانه انتقال یافت. رضاخان به علت داشتن قد بلند و جثه قوی در قزاقخانه ترقی کرد و بتدریج از درجه داری به معین نایبی و نایبی دوم و نایبی اول و سلطانی و یاوری رسید.
در روزگار درجه داری، محافظت سفارتخانه های هلند و آلمان به او محول شد و دیپلمات های سفارت آلمان که این موضوع را در نظر داشتند در دوران سلطنت او، اتاقک محلی پاسداری وی را به نحوه زیبایی تزئین کردند. رضاخان با عده زیادی دوست شده بود و یکی از کسانی که نسبت باو حسن نظر یافت اردشیر ریپورتر، گزارشکر خبرگذاری رویتر و جرالندن و از پارسیان (زردتشتیان) هند مقیم ایران بود. که در حوادث مشروطه دست داشت و در سالهای بعد نام او در اغلب وقایع به میان می آمد.
در سال های پس از انقلاب آشکار شده است که اردشیر ریپورتر وسیله معرفی رضاخان به افسران انگلیسی نظیر کلنل اسمیت و ژنرال آیرون ساید بوده است.
رضاخان در طول دوران سربازی، درجه داری و افسری در مناطق مختلف ایران انجام وظیفه کرده و آشنائی کامل به اوضاع و احوال ایران یافته بود او که در اوان عمر بی سواد بود بتدریج نزد آشنایان مختصر سوادی آموخت. اما انشاء او بسیار اولیه بود. و چند نامه ای که مربوط به دوران صاحب منصبی اوست و باقی مانده است. کم سوای او را نشان میدهد. رضاخان پس از اینکه سلاح های جدیدی خریداری شدن در سفرهای مظفر الدین شاه از اروپاء به ایران رسید. یکی از درجه داران معدود قزاقخانه بود که با طرز کار مسلسل شصت تیر معروف به ماکسیم آشنائی پیدا کرد و از این رو معروف به رضاخان ماکسیم یا رضاخان شصت تیری شد در جوانی او با قزاق دیگری بنام علیشاه (امیر رحمی) از قزاقان سرشناس به شرارت می پرداختند که به این خاطر شوشکه کشی (یک نوع شمشیر کج) شهرت داشتند و در محلات جنوب شهر تهران از جمله محل فجر غائله می آفریدند.
رضاخان مدتی در تهران و مدتی در کرمانشاه و مدتی در تبریز انجام وظیفه کرد. مدتی در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود و در همین ایام یکی از محققان تصویری از او را در کنار وزیر مختار هلند در حالی که دیپلمات هلندی سوار بر اسب است یافته و به چاپ رسانده است. قدر مسلم در جریان جنگ های محمد علی شاه یا مشروطه خواهان تبریز، او در صف سپاه استبداد بود و با شصت تیر معروف خود به سوی مشروطه خواهان شلیک میکرده است.
صفات سرشتی و اکتسابی رضاخان آمیزه ای بود از گستاخی و تهور، سوء ظن، بیرحمی و شقاوت، علاقه مند به نظم و دیسپیلین ظاهری، بی توجهی به وضعیت رفاهی مردم، بر این اندیشه پا فشردن که دیگران تا توانسته اند دزدیده و خورده اند و اکنون حق اوست که برای خود و خانواده اش به رفاه و ثروت دست یابد بود
نسبت به اوضاع جهان بسیار ناآگاه در مسایل سیاست بین المللی کم اطلاع و به قول تقی زاده، نسبت به قدرت انگلستان بسیار خاضع و خاشع بود به شوروی و امکان براندازی رژیمش از سوی آن دولت، بسیار بدبین و هراسان و نگران دایم بود و نسبت به آلمان بسیار خوش بین و نسبت به دیگر کشورهای اروپا دوستدار جذب سرمایه و انتقال فرهنگ و آداب و رسوم آنها بود.
تقسیم بندی دوران حکومت رضاخان
دوران فرمانفرایی رضاخانه به سه دوره تقسیم میشود.
اول از کودتا تا سلطنت : که به علت برقرار کردن امنیت در نقاط دور افتاده و تشکیل ارتش متحد الشکل اقداماتش تا حدودی مورد تأیید عموم بود گرچه در این دوره جنایات و حوادث ناخوشایندی نیز روی داد.
دوره دوم : از آغاز سلطنت تا 1310 که اصلاحاتی در کشور رخ داد و بیشتر این اصلاحات نه از مخیله شاه بلکه از رهنمودهای رجالی بود که به خدمت او در آمده و تحصیلات علمی خوبی در داخل و خارج از کشور داشتند.
دوره سوم : از 1310 تا 1320 که اختناق و دیکتاتوری از یک سو و گردآوری مال و تصرف املاک مشغله شاه شد و او به کلی منزوی گردید و رجال با شخصیت یا نابود یا تبعید شدند. یا داوطلبانه کنج انزوا یا عزیمت به خارج را پذیرفتند. در این دوران که همزمان با ریاست نظمیه سرلشکر محمد تقی خان ابراهیم و سپس سرهنگ رکن الدین مختاری بود حکومت پلیسی بر کشور حکمفرما شد و شاه تنها مقام و محور تصمیم گیرنده گردید و تمام اصلاحات کشور ناشی از نبوغ او قلمداد شد و مردم توده ناچیز بی ارزشی انگاشته شدند که حتی در اعلامیه های رسمی از بردن نام ملت برای آنان مضایقه می شد و به جای آن اهالی کشور خوانده میشدند.
هرچند دوران قزاقی رضاخان ، سردار سپه ای و جمهوریخواهی او و خلع احمد شاه و کودتا که سیدضیا انجام داد و خضوع او در مقابل علما و تظاهر به اسلام خواهی تا قبل از سلطنت از لحاظ تاریخی نکات عبرت آموز و مهمی در تاریخ ایران می باشد.