مقدمه
با نام و یاد خدای یکتا سخن خود را آغاز می کنم و پا در راه تحقیقی می گذارم که سخن درباره آن زیاد گفته شده است. هدف از این تحقیق نتیجه گیری از وقایع گذشته و حال نیست بلکه با بیان اتفاقات، تماما تصمیم گیری را به عهده خواننده و شنونده آن میگذارد .
بحث را با موضوع انقلابها در جهان آغاز می کنیم . رخدادی که یک ملت در آن شریک هستند و برای کشوری بهتر دست به انقلاب می زنند. پس از آن به سراغ اسلام در جهان می رویم و ترس و واهمه ای که غرب از آن دارد را بیان می کنیم و بعد از آن به سراغ ایران، این چهارراه تمدن جهان می رویم و در مورد جنگ ها و بزرگترین انقلاب آن بحث می کنیم سپس با ارائه یک کارنامه از دولت اخیر و راه حل های برون رفت از این چالش بحث خود را خاتمه می دهیم.
در آغاز سخن خود را با دو بیت شعر شروع می کنم:
من و تو در گذر تندباد حادثه ها
هزار مرتبه اوج و هزیزها دیدیم
مپوش چشم امید از وطن
که ما زین بیش به عمر خویش چه ضد و نقیض ها دیدیم
انقلاب ها در جهان
انقلاب ، اگر به دنبال حوادث و رخدادهایی که با این واژه یا کلماتی هم ردیف این واژه توصیف میشوند باشید پا در راهی بس بزرگ و بی پایان گذارده اید راهی که آغاز آن به درستی مشخص نیست و پایانی هم ندارد . شاید این پیچیدگی متاثر از حضور گسترده ای است که ملت ها و مردم در انقلاب دارند.
انقلاب در مفهوم به معنای پیدایش و عصری نو در تاریخ یک کشور است. علت این پیدایش و ظهور عصری نو در تاریخ یک کشور علتهای زیادی دارد که مهمترین علت آن عدم رضایت جامعه و مردم از وضعیت حاکم است. از آنجا که هر عملی دارای موافقین و مخالفین می باشد اداره یک کشور نیز به همین ترتیب است و اگر اکثریت مردم در جبهه مخالف باشند آن زمان است که رویداد یک انقلاب ممکن می شود. البته در این میان تمایزهایی بین انقلاب ها وجود دارد که باعث می شود آن انقلاب بزرگ و اجتمایی باشد.
در گذار تاریخ، این کره خاکی به خود حوادث زیادی دیده است و در میان این حوادث انقلاب از بزرگترین حوادث بشری شناخته می شود. در این میان به بحثی کوتاه در مورد مهمترین انقلابهای چند قرن اخیر می پردازیم.
انقلاب آمریکا:
این انقلاب مربوط به اواخر قرن 18 است. در آن زمان 13 دسته مهاجر به آمریکا اعلام استقلال خود از دولت بریتانیا را اعلام کردند و این سرآغاز دوره ای از جنگ برای آمریکا و انگلیس بود، این جنگ ها از سال 1775 تا 1783 ادامه پیدا کرد و در پایان با پیروزی آمریکا در میدان جنگ به اتمام رسید.
از علل پیدایش این انقلاب می توان به گرفتن مالیلتهای زیاد توسط دولت انگلیس و امضای پیمان اتحاد در برابر انگلیس توسط مهاجرین و قتل عام مردم بوستون در رابطه با محموله چای و همچنین نفوذ افکار لیبرالیسم و جمهوری خواهانه به مردم دانست.
از تغییرات این انقلاب نیز می توان به تغییر در نظام دولتی آمریکا ونیز خارج شدن از زیر سلطه انگلیس نام برد.
انقلاب فرانسه:
این انقلاب نیز مربوط به اواخر قرن 18 و به الهام از انقلاب آمریکا رخ داد. شروع این انقلاب در سال 1789 با حمله مردم به زندان باستیل شروع شد و با شورش های مردمی ادامه یافت در 1792 کشورهای انگلیس اسپانیا و اتریش برای حمایت از لویی شانزدهم با نیروهای انقلابی درگیر شدند این جنگ ها تا 1802 ادامه پیدا کرد در این بین رژیم پادشاهی برانداخته شد و حکومت به دست افراطیون افتاد و لویی شانزدهم و همسرش اعدام شدند. پس از اعدام رهبر افراطیون به نام روبسپیر و در دست گرفتن قدرت توسط ناپلئون و امضای صلح با کشورهای اروپایی این انقلاب به پایان رسید.
همانند دیگر انقلابها گرفتن مالیاتهای زیاد و فشار به مردم و نیز الهام از انقلاب آمریکا از عوامل پیدایش این انقلاب بود.
از تغییرات این انقلاب تغییر در نحوه اداره فرانسه بود. از مردم خواسته شده بود تا همدیگر را بجای «مادام» و «موسیو» همشهری خطاب کنند. یک تقویم جدید درست شد. این تغییرات مدت زیادی دوام نیافتند. اما تغییرات دیگری از قبیل به کار گرفتن سیستم اندازه گیری «متریک» و استفاده از فرانک فرانسه به عنوان پول رایج کشور، دوام یافتند.
انقلاب روسیه:
جنبشی سیاسی در روسیه که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی (که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود) انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت:
ابتدا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ بود که تزار نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه، را از سلطنت خلع کرد.این انقلاب پس از کمی کش و قوس دولت موقت، به رهبری الکساندر کرنسکی، را به قدرت رساند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ است. انقلاب اکتبر که تحت نظارت حزب بلشویک (منشعب از حزب سوسیال-دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش میرفت، قدرت را طی یک یورش نظامی همه جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم از دولت موقت گرفت. در این انقلاب افراد بسیار کمی کشته شدند.
اسلام در جهان(گذشته ، حال ، آینده)
گذشته:
پس از ظهور اسلام در میان اعراب و پذیرفته شدن آن ، مسلمانان به فکر ترویج و ارائه اسلام به جهانیان افتادند. سرآغاز این ترویج نامه های پیامبر به حاکمان کشورهای بزرگ آن زمان یعنی رم و ایران بود که مورد پذیرش حاکمان وقت قرار نگرفت.
پس از فوت پیامبر عنان خلافت مسلمانان که در دست ابوبکر بود تصمیمی مبنی بر حمله به ایران گرفت که این حمله به دلایل بسیاری با پیروزی اعراب و شکست ایرانیان همراه بود و ایرانیان اولین کسانی بودند که به زور شمشیر به اسلام گرویدند.
پس از ایرانیان سرزمین های رم و جنوب اروپا و شمال آفریقا نیز زیر سلطه و تریتوری اسلام درآمدند و بدین ترتیب بود که اسلام در جهان گسترش یافت.
بحث اسلام در ایران را در جای خود مطرح می کنیم ولی اینکه اروپاییان آن زمان که بیشتر مسیحی یا یهودی بودند و تمام منافع خویش را با گسترش اسلام حقیقی در خطر می دیدند چه بلایی بر سر اسلام آوردند همین بس که مسلمانان در پارک های بارسلونای اسپانیا به شراب خواری و معشوق بازی مشغول بودند. با نابودی تقریبی اسلام در اروپا و سلطه دوباره کلیسا اروپا به دوران تاریک خود نزدیک می شد.
در چندین قرن بعد از ظهور اسلام این دین نتوانست جایگاه خود را در میان کشورهای اروپایی مستحکم کند.
علت اصلی عدم رشد واقعی اسلام و جایگزین شدن اسلام به صورت کامل در میان مردم جهان از آغاز ظهور اسلام و بعد از پیامبر وجود خلفای عرب بوده است . این خلفا بعد از پیامبر خود را جانشین او اعلام کردند و امامان را که برای هدایت مردم بودند یا در زندان و یا در گوشه ای از شهر مراقبت می کردند.
همین خلفا بودند که بعد از حمله به ایران جنایات مختلفی چه در باب مسئله فرهنگی و چه اجتمایی انجام دادند. با این وجود اگر حکومت واقعی به دست امامان بود ایرانی که در زمان ورود اسلام مورد تهاجم اعراب قرار گرفت با محبت بیشتری روبرو می شد و سیر تاریخ تغییر می کرد.
پس از شهادت امام عسگری و امامت حضرت صاحب الزمان خداوند به او دستور داد که به صورت پنهانی زندگی کند و از این زمان غیبت صغری و سپس غیبت کبری شروع شد و اسلام و مسلمانان در جهان وارد عصر تازه ای شدند . در این دوران حکومت به عهده ولی فقیه و مجتهدین می باشد و از آنجا که هیچکس توانایی یک امام معصوم را در پیشبرد اهداف اسلام ندارد ضرباتی و طی آن اصلاحاتی در اسلام رخ داد که به شرح آن میپردازیم.
اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لا اقل طرفدار اصلاح طلبی است . زیرا اصلاح طلبی ، هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان عملیات اجتماعی اسلام است . البته هر امر به معروف و نهی از منکر لزوما مصداق اصلاح اجتماعی نیست ولی هر اصلاح اجتماعی صداق امر به معروف و نهی از منکر است.
بررسی دقیق نهضتهای اصلاحی دوره اسلام و تحلیل علمی آنها بسیار مفید و حیاتی است . بدیهی است که جنبشهائی که داعیه اصلاح داشتهاند ، یکسان نبودهاند . برخی داعیه اصلاح داشته و واقعا هم مصلح بودهاند . برخی بر عکس ، اصلاح را بهانه قرار داده و افساد کردهاند . برخی دیگر در آغاز جنبه اصلاحی داشته و سرانجام از مسیر اصلاحی منحرف شدهاند .
. قیامهای علویین در دوره اموی و عباسی غالبا قیامهای اصلاحی بوده است . بر عکس ، جنبش بابک خرم دین و چند جنبش دیگر از این قبیل آنقدر آلوده و پلید بود که برای جهان اسلام نتیجه معکوس داد ، یعنی از تنفر مردم و خشم مردم نسبت به دستگاه جور خلفای عباسی که این نهضتها علیه آن بپا شده بود کاست.
از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم مسیحی به بعد یک جنبش اصلاحی در جهان اسلام آغاز شده است . این جنبش شامل ایران و مصر و سوریه و لبنان و شمال آفریقا و ترکیه و افغانستان و هندوستان میشود. در این کشورها کم و بیش داعیه داران اصلاح پیدا شده و اندیشه های اصلاحی عرضه کردهاند.
جنبشهای جدید در جهان اسلام به دنبال یک رکود چند قرنی صورت گرفت و تا حدی عکس العمل هجوم استعمار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی غرب بود و نوعی بیدارسازی و رنسانس ( تجدید حیات ) در جهان اسلام به شمار میرود البته ناگفته نماند که خود جهان و مردم جهان نیز از دست دولت های خود خسته شده و به دنبال پناهگاهی برای آمال خود می گردند.
بدون تردید سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صد ساله اخیر ، سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی است.
پس از سید جمال ، دومین شخصیتی که نامش به عنوان مصلح در جهان تسنن ، بالخصوص در جامعه عرب ، برده میشود شیخ محمد عبده شاگرد و مرید سید جمال است.
سومین قهرمان اصلاح ، در جهان سنی عرب ، شیخ عبدالرحمن کواکبی است . کواکبی اهل سوریه و صفوی نژاد است ، یعنی نسب به شیخ صفیالدین اردبیلی میرساند با زبان ترکی و فارسی آشنائی داشته و از پیروان عبده و به یک واسطه از پیروان سید جمال به شمار میرود.
در خارج از جهان عرب برخی مصلحان که بتوان آنها را " قهرمان " نامید کم و بیش ظهور کردند . اقبال لاهوری را قطعا یک قهرمان اصلاح در جهان اسلام باید به شمار آورد که اندیشه های اصلاحیش از مرز کشور خودش هم گذشت.
آنچه تا کنون گفتیم مربوط به جهان تسنن بود . هر چند سید جمال که سلسله جنبان نظریه اصلاح است خود ایرانی و شیعه است ، ولی آنچه تا کنون گفتیم مربوط به حرکات اصلاحی در جهان تسنن بود. حرکتهای اصلاحی در جهان تشیع ، حال و وضع دیگری دارد و با آنچه در جهان تسنن گذشته تفاوت دارد .
در جهان تشیع سخن اصلاح کمتر به میان آمده و طرح اصلاحی کمتر داده شده و در باره اینکه " چه باید کرد ؟ " کمتر تفکر به عمل آمده است . اما علی رغم همه اینها در شیعه نهضتهای اصلاحی ، مخصوصا نهضتهای ضد استبدادی و ضد استعماری بیشتر و عمیق تر و اساسی تر صورت گرفته است . در تاریخ جهان تسنن ، جنبشی مانند جنبش ضد استعماری تنباکو به رهبری رهبران دین که منجر به لغو امتیاز انحصار تنباکو در ایران شد و استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو به زانو در آمدند ، و یا انقلابی مانند انقلاب عراق که علیه قیمومت انگلستان بر کشور اسلامی عراق بود و منجر به استقلال عراق شد و یا قیامی مانند قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی ایران را مبدل به رژیم مشروطه کرد و یا نهضتی اسلامی به رهبری رهبران دینی مانند آنچه در ایران امروز میگذرد مشاهده نمیکنیم.
این جنبش ها و اصلاحات تمام اصلاحات چند قرن اخیر نبوده و فقط چکیده ای از آن برای درک اصلاحات در جهان اسلام است با مشاهده این اصلاحات درمی یابید که بیشتر این جنبش ها و اصلاحات در برابر نفوذ و استعمار اروپا و آمریکا بوده. پس به این نکته پی می بریم که دشمن اسلام در جهان غربی های به ظاهر متمدن هستند که آبرو و منافع خود را باگسترش اسلام در خطر می بینند.
حال:
درباره اسلام در جهان کنونی بیشتر سخنانی را از رهبران سیاسی کشورها را مطرح می کنم تا اظهار نظر شخصی خودم.
جملهای بسیار معروف از رهبر کبیر انقلاب است که فرمودند:
امروز جهان تشنهی فرهنگ اسلام ناب محمدی است.
در مقابل نظریهای که، به پایان نقش تاریخی اسلام معتقد است، امروزه شاهد تأکید سیاستمداران دنیا، بر نقش بنیادین و اساسی اسلام در جهان امروز هستیم. یکی از سیاستمداران معروف غرب، با تأیید رشد بسیار سریع اسلام در جهان امروز میگوید:
هگل (فیلسوف آلمانی) معتقد بود: نقش اسلام با گذشت زمان پایان یافته است؛ ولی این قضاوت دربارهی این دین جهانی، اشتباهی بیش نبود. و بسیاری از اروپاییها نیز دچار تصور نادرست هگل، از اسلام شدهاند.
حضرت امام (ره) در جایی دیگر فرمودهاند.
بحمداللّه اسلام در همهی دنیا یک جلوهای کرده است؛ شما بدانید پرتو اسلام از مرکز ایران، به همهی دنیا رفته است. انقلاب ما صادر شده است و در همهجا اسم اسلام است و مستضعفان به اسلام چشم دوختهاند.
روزنامهی سیدنی مرنینگ هرالد، در یک جمله نوشت:
اسلام از مرزهای جغرافیایی عبور میکند، مکتبهای سیاسی و رژیمهای ملی را پشت سر میگذارد و کشورهای گوناگون، شاهد تحرک سیاسی و رشد پایندهی اسلام خواهند بود .
گزارشگر شبکهی تلویزیونی cnn امریکا در یک برنامهی نیم ساعتهای که در سال 1374، پس از ماه مبارک رمضان اجرا کرد، این جمله را بیان کرد:
ماه رمضان امسال، نشانگر رشد فزایندهی اسلام و علاقهی روزافزون دنیا به فراگیرترین دین جهان بوده است.
کلاوس کینکل (وزیر پیشین امور خارجهی آلمان) در یک مقالهای نوشته است:
در حالی که اسلام، در سی سال پیش از این، هیجده درصد جمعیت دنیا را داشت؛ اینک به یک چهارم جمعیت دنیا؛ یعنی، یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر رسیده است.
و در پایان تنها یک جمله می گویم : آینده از آنِ اسلام است.
آینده:
با این حرف هایی که گفته شد شاید بتوان گفت که آینده جهان در دست مسلمین است و با ظهور امام زمان اسلام به صورت کامل در جهان مستقر می شود پس احتیاجی به تلاش و جان کندن ما نیست .
درست است که اسلام در جهان رو به افزایش است ولی اینها به مدد انقلاب ایران است و این پیشرفت ها در جهان نتیجه نسخه برداری دیگر جوامع از نسل اول و دوم انقلاب است و اما وظیفه نسل سوم و چهارم و گام هایی که این نسل باید بردارند:
این گام بسیار مهم و خطیر است و اگر به درستی برداشته نشود، همه زحمات نیم قرن گذشته دو نسل قبل بر باد خواهد رفت و عقبگرد وحشتناکی خواهیم داشت، که معلوم نیست دوباره چه وقت قابل جبران باشد و شاید قرنها وقت ببرد. امام یکی دو بار گفته بودند که اگر ما شکست بخوریم و نتوانیم پرچمی را که برداشتیم، درست در قله ای که باید، مستقر کنیم چنان سیلی سختی به اسلام خواهند زد که معلوم نیست تا چند قرن دیگر سر بردارد؛ چون صاحبان قدرت و ثروت جهان در یکی دو دهه گذشته زهر اسلام را چشیده اند و قدرت و پتانسیل عظیم اجتماعی آن را تجربه کرده اند.
اگر ما بتوانیم از تجربه «جامعه سازی جدید» که الان درگیرش هستیم، موفق بیرون بیاییم، یک رنسانس دوباره ای در جهان اسلام و حتی سراسر جهان اتفاق خواهد افتاد. معمولا برای ساختن یک فرد، چند دهه وقت باید گذاشت، با این که عمرش هم بیشتر از چند دهه نیست. اما پروژه پی ریزی یک جامعه جدید، چند سده طول می کشد. باید بگوییم چند دهه برای ساختن جامعه جدید و فرهنگ جدید کار کرده ایم. اگر ما بتوانیم در تجربه جامعه سازی دینی موفق شویم و این پروژه را درست پیش ببریم، پی ریزی ساختمان کامل این جامعه، چند قرن طول خواهد کشید. چنان که دست کم 4 تا 5 قرن روی تمدن غرب کار شد تا به اینجا رسید. اگر ما این پروژه را درست پیش ببریم، بزرگترین پدیده هزاره اخیر اتفاق خواهد افتاد.
باید توجه داشت که مانیفست تحول بزرگ جهان اسلام، به دست ما نوشته می شود و کوچکترین اقدام در این زمینه، زیر ذره بین تاریخ قرار خواهد گرفت. ملتهای بسیاری منتظرند از روی دست دانشجویان و طلاب، نسخه برداری کنند. ملتهای زیادی نظاره گرند که جامعه و حکومت جدید در ایران، چگونه پیش می رود و در فاصله ده سال و بیست سال، از ما مو به مو تقلید خواهند کرد. همیشه جامعه هایی که خط تاریخ را شکسته اند، با فاصله کوتاهی مورد الگوبرداری سایر جوامع قرار گرفته اند. امروز جوامع اسلامی دیگر در حال الگوبرداری از انقلاب ما و فداکاریهای نسل اول و دوم انقلاب هستند. اما باید کاری کنیم که در دو دهه آینده، جوامع اسلامی بتوانند از روی پروژه حکومت و نحوه حکومت ما هم الگو برداری کنند. اگر نتوانیم انقلابی را که در سطح جهان اسلام راه انداخته ایم، به سامان برسانیم و نتوانیم جایگزین مناسبی در برابر الگوهای ارتجاعی و الگوهای غربی ارایه دهیم، آن وقت تمام تلاشها و فداکاریها، به یأس مجدد جهان اسلام خواهد انجامید.
اگر ما نتوانیم جامعه جدید را درست بسازیم، همه ملتهایی که به هوای انقلاب ما انقلاب کردند، در یکی دو دهه آینده مأیوس می شوند و در نیم قرن آینده وضع فلاکت بار تری بر جهان اسلام مسلط خواهد شد.
جامعه جدید، جامعه ای است که از زیر فشار عادات غلط و خرافی گذشته رها شود و درعین حال، به دام خرافات مدرن که از طرف غرب به ملتها تحمیل می شود، نیفتد.
پس مبینیم که راهی پیش روی ما آنچنان ساده نیست و شاید سخت تر از یک انقلاب باشد همانگونه که گفته می شود (چند بار انقلاب کردن و خراب کردن راحت تر از یک بار ساختن است) پس باید با امید و تلاش با نگاهی به گذشته پر افتخار خود از آن درس گرفته و با برنامه ریزی در زمان حال پیش به سوی آینده ای روشن برویم. آینده ای که در انتظار ما و در انتظار جهانیان است.
سخن آخر در این بخش اینکه : ایرانیان از آغاز سپیده دم تاریخ تا به امروز فقط خدای یگانه را پرستش کرده اند
ایران در جهان(گذشته ، حال ، آینده)
گذشته ما ایرانیان همیشه با ابهامات مختلفی روبرو بوده ، از آنجا که این سرزمین همیشه مورد توجه جهانیان در غرب و شرق بوده این منطقه آبستن حوادث زیادی بوده است که به صورت مختصر وتیتروار از آن عبور می کنیم.
این گذشته را می توان به چند دوره تقسیم کرد:
دورههای تاریخ ایران:
ایران پیش از آریاییها
ایران ماقبل تاریخ و قبل از پیدایش خط که در مورد آن بحث های زیادی وجود دارد . بحث در مورد این دوران نیازمند فصلی کلی است و اینجا از آن می گذریم .
2- شاهنشاهیهای ایران
( ایلامیان ، ماد ، هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان ، ساسانیان )
پس از ورود آریاییها به ایران تاریخ این کشور وارد مرحله ای جدید شد . این قوم از سال 7000 ق-م تا 4000 ق-م به تدریج به ایران مهاجرت کردند و در نواحی مختلف این سرزمین ساکن شدند. پس از گذشت چند هزار سال و گذشت دوران میان سنگی این اقوام که در نواحی مختلف ایران ساکن بودند به فکر تشکیل حکومت افتادند نخستین دسته از آریاییان که در نواحی غرب ایران موفق به تشکیل حکومت شد، قوم ماد بود. پارس ها، قوم دیگر آریایی، ابتدا در نواحی شمال و غرب ایران ساکن شدند و سپس به تدریج به سوی جنوب کوچ کردند.
پارس ها شاهنشاهی هخامنشیان را بر پا کردند. این سلسله را می توان یکی از پر افتخار ترین سلسله های پادشاهی ایران نام برد. در این زمان ایران در برگیرنده 28 کشور مختلف بود که شاهان هخامنشی در آن به عدالت حکومت می کردند. از این بزرگی همین قدر بدانید که چه غربیان و چه اعراب و چه در قرآن از کوروش موسس این سلسله به نیکی یاد شده و مورد تمجید واقع شده است.
در قرآن از کوروش با نام ذوالقرنین نام برده شده است و در کتاب المیزان علامه طباطبایی درباره این نام مفصل توضیح داده شده است.