دانلود مقاله سبزوار و مشروطیت

Word 79 KB 4077 29
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • درآمد:‌ در تاریخ معاصر ایران قیام های متعددی علیه استبداد و استعمار به وقوع پیوسته است.

    از آن جا که اکثر آن ها منطقه ای بوده وهمراهی سایر نواحی کشور را با خود نداشتند، محکوم به شکست گردیدند .

    اما نهضت مشروطیت که منجر به تغییرساختار نظام سیاسی و اداری ایران گردید ، از این نقیصه مبرا بوده است .

    چرا که این جنبش ملی ارتباط و پیوستگی خود را همانند حلقه های یک زنجیر با بیشتر نقاط ایران برقرار کرد و همین عامل یکی از رموز پیروزی آن بوده است .

    شهرستان سبزوار نیز با توجه به سوابق تاریخی و موقعیت خاص ارتباطی آن به سهم خود در پیروزی این نهضت مؤثر بوده است .

    اگر چه نقش آن در مقایسه با نواحی دیگر همچون آذربایجان و فارس اندک است .

    اما اقشار مختلف مردم این شهر ، روحانی ، بازرگان و عامه مردم (زن ومرد و کوچک و بزرگ) هر یک به اندازه توان خود همراهی کرده اند .

    ولی کمبود منابع و پراکندگی اطلاعات موجود درآنها سبب شده ، وضعیت سیاسی اجتماعی و حوادث دوره مشروطه خواهی این خطه از میهن مان کمتر جلوه کند .به هر صورت در این فصل تلاش می شود با توجه به محدودیت های موجود نقش سبزواری ها در پیروزی این نهضت بزرگ به تصویر کشیده شود.

    1- موقعیت جغرافیایی و طبیعی سبزوار سبزوار دومین شهر خراسان رضوی پس از مشهد می باشد .

    این شهر از نظر موقعیت جغرافیایی در غرب خراسان رضوی قرار دارد .

    از شمال و شمال غربی به اسفراین و بجنورد ، از جنوب به بردسکن، از شرق به نیشابور و از غرب به شهرستان شاهرود از توابع استان سمنان منتهی می‌شود .

    مساحت این شهر 20484 کیلومترمربع و ارتفاع آن از سطح دریا درمنابع مختلف بین 940 تا 977 متر ذکرگردیده است .

    از نظر جغرافیایی درموقعیت 57 درجه و 43 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی نسبت به نصف النهار گرینویچ قرار دارد.

    فاصله آن با مرکز استان (مشهد) 220 کیلومتر و با پایتخت (تهران) 660 کیلومتر است .

    اگر چه در منابع تاریخی و جغرافیایی درباره حدود وسعت شهرستان سبزوار نظریه های گوناگونی ارائه شده است، اما با توجه به حوادث طبیعی، تاریخ پرفراز و نشیب این ناحیه و همچنین مقایسه آنها با یکدیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود .

    برای روشن شدن مطلب به برخی از نوشته های منابع در این خصوص اشاره می شود: ابن فندق در تاریخ بیهق ، طول حدود سبزوار را تا قومس و خوار و طابران و عرض آن را از دیه سبه که سرحد ولایت طریثیت است تا دیه نودیه خالصه می داند.[1] اعتماد السلطنه در کتاب مراه البلدان در این زمینه می نویسد:«از اول خاک بیهق تا نیشابور شصت فرسخ است .

    سابقاً دارالملک این ناحیه خسروجرد بوده اما حالا سبزوار است .

    وسعت خاک بیهق از حوالی نیشابور تا دامغان بیست و پنج فرسخ است وعرضش هم همین قدر است.»[2] لازم به ذکر است نویسنده (اعتماد السلطنه)از نظر میزان فاصله میان نیشابور و بیهق و دامغان دچار اشتباه شده است چرا که فاصله کنونی بیشتر از آن است .

    شاید علت آن کمبود امکانات و وسایل اندازه گیری دقیق بوده باشد و این گونه تفاوت‌ها و اختلاف نظرها طبیعی به نظر می رسد.

    ازجمله محققانی که اخیراً در تاریخ و جغرافیای این ناحیه و سایر نقاط ایران تحقیقات گسترده ای انجام داده است «لسترنج» شرق شناس معروف است .

    وی با مطالعه منابع قدیمی و مقایسه میان آنها به این نتیجه رسیده است که :«ولایت بیهق تا آخر ریود[روستای ریوند] امتداد داشت و وسعت آن 25 فرسخ در 25 فرسخ بود».[3] در حال حاضر این شهرستان دارای 7 بخش با نامهای جغتای، جوین، ششتمد ، داورزن ، خوشاب، روداب و بخش مرکزی می باشد.

    بنابر این سبزوار از دیر باز از توابع خراسان بوده است و در آخرین تقسیمات کشوری که خراسان به سه استان تقسیم گردید (1383ش) سبزوار جزو شهرهای خراسان رضوی باقی ماند.

    «از نظر آب و هوایی هوای سبزوار معتدل و خشک بوده ، بیشترین درجه حرارت آن در تابستان 42 درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستان 8 درجه زیر صفر است .

    میانگین باران سالیانه سبزوار به 220 میلیمتر می رسد.»[4] در کتاب سفرنامه خراسان وکرمان که در عهد مظفر الدین شاه نگارش شده ، درباره ویژگی های طبیعی و انسانی این شهر چنین آمده است .

    « سبزوار از شهرهائی است که بعد از فتنه چنگیزی احداث شده است .

    هوایش خنک است .

    غله و فواکه خوب از اینجا بیرون می آید .

    این شهر جزء خراسان است .

    لکن اهالیش به محبت و صفا وذوق و همت بر سایر اهالی شهرهای خراسان حالیه رجحان دارند.»[5] از نظر قومی بیشتر مردم سبزوار آریایی و ایرانی الاصل اند ، ولی با ورود مردمان گوناگون به این شهر (مغولان و ترکان و اعراب ) و آمیختن با ساکنان محلی ، نسلی بازمانده از آنان و محلیان بوجود آمده است.[6] درباره تعدادجمعیت این شهر در دوره قاجار منابع مختلف آمارهای متفاوت ارائه داده اند .

    از جمله در سفرنامه خانیکوف آمده است:«….شهر [سبزوار] ظاهری زیبا دارد .

    جمعیت آن زیاد نیست (12 تا 15 هزار نفر) اما بسیار پررونق و فعال می نماید.»[7] جرج کرزن در کتاب ایران‌وقضیه ایران آورده است: « … سبزوارمرکز ناحیه ای است حاصلخیز که به‌واسطه قحطی سال 1871 .

    م صدمه بسیار دیده و این روزها در مرحله تجدید حیات است .

    قبل از قحطی جمعیتش سی هزار نفر بوده ، بعداً تا کمتر از ده هزار تن رسیده و حالا بالغ بر هیجده هزار نفر است .»[8] 2- پیشینه تاریخی پس از بیان موقعیت جغرافیایی ، به شرح مختصری پیرامون پیشینه تاریخی سبزوار پرداخته می شود.

    هر چند آغاز محدوده زمانی این پژوهش از اواسط دوره ناصری است.

    اما از آن جا که نام این شهر در منابع تحت عنوان بیهق و سبزوار آمده است ، لازم است درباره واژه‌های مزبور با استناد به منابع معتبر مطالبی ذکر شود .

    بیهق در اصل بیهه (به فتح اول و سوم) بوده ، به زبان پارسی ، بهین (بیهین) یعنی بهترین ناحیت نیشابور.[9] ابوالحسن بیهقی همچنین درباره بنای بیهق نوشته است که :« مردی بوده در روزگار بهمن الملک که او را بیهه خوانده اند و آن جا که مقابل آمنا باد است دیهی کرده است .

    این نیز بنا نموده و اینجا بیهق نام گرفته است [10]…» در خصوص وجه تسمیه سبزوار نیز باید گفت: بنابر آن چه در منابع مختلف وجود دارد، تا زمان حمله مغولان عموماً نام این ناحیه همان بیهق بوده است و فقط در چند جا نامی از سبزوار، سابزوار، سوزوار و … نیز آمده است .

    سبزوار همان «ساسویه آباد»است که داستان بنای این شهر را ابن فندق در تاریخ بیهق به طور کامل توضیح داده است و در مورد معنی آن نوشته است : «سبزوار شهری بزرگ شد با انواع درخت میوه دار و سایه بخش، پس مردمان این را سابزوار نوشتند یعنی سازوار.»[11] عقیده مردم محلی بر آن است که : هلاکوخان مغول زمانی که به این آبادی رسید چون از کمبود علوفه برای چهارپایان خسته شده بود از مردم این ناحیه سؤال کرد:«سبزی واردی؟»یعنی آیا سبزی و علوفه است؟

    اما مردم محل فکر کردند او نام این محل را می پرسد و به او جواب مثبت دادند.

    بنابر این سبزواردی کم کم به سبزوار تغییر شکل یافت.،اما این سخن سندیت تاریخی ندارد و مورد تأیید مورخان نمی باشد.

    ابن فندق تاریخ بنای بیهق را هم زمان با اوایل تشکیل دولت ساسانیان (قرن سوم میلادی) دانسته است .

    وچون در ناحیه بیهق دو شهر مهم خسروگرد و سبزوار بزرگ ترین مناطق آن محسوب می شدند، بنابر این تاریخ بنای بیهق، سبزوار و خسروگرد با هم اندکی تفاوت دارند و هر کدام از این دو شهر(سبزوار و خسروگرد) به نوبت دارالملک و مرکز ناحیه بیهق بوده اند.

    درباره چگونگی بنای سبزوار آمده است که : ساسویه بن شاپور ملک آن را بنا کرده است و شاپور ملک همان کسی است که شهر نیشابور را بنیان گذارده است .

    شهر سبزوار در اصل ساسویه آباد نام داشته است.[12] به استناد این سخن نیشابور را شاپور ساسانی و سبزوار را پسرش ساسویه بن شاپور بنیان نهاده اند.

    همین منبع در جای دیگر بنای شهر را به شخصی به نام ساسان پسر بهمن بن اسفندیار…نسبت داده است .

    همچنین افضل الملک در این باره آورده است که: شهر بیهق در قدیم در همین محل کنونی بوده است و مناره (مناره خسروگرد) در وسط شهر قرار داشته است و بعد که این شهر خراب شده است ، شهر سبزوار در کنار آن بنا شده است .[13] و بعد همین شخص ادعا می کند که شهر سبزوار بعد از فتنه چنگیز تأسیس شده است.[14] اما آنچه به واقعیت نزدیک تر است، اینکه تاریخ بنای شهر به دوره ساسانیان بر می گردد و بعد از حمله مغول و ویرانی آن ، دوباره بازسازی شده است .

    درباره بنای خسروگرد نیز میان نویسندگان اختلاف نظر است .حافظ ابرو عقیده دارد که:کیخسرو و بعد از قتل افراسیاب در این ناحیه قلعه ای ساخت که آن را خسروگرد می نامند و در زمان وی روستایی از توابع سبزوار و به طور کلی جزو ناحیه نیشابورمحسوب می شد.[15] اما ابن فندق خلاف نظریه فوق بر این عقیده است که:خسروگرد را یزد خسرو پسر ساسویه بن شاپور ملک(یعنی پسر کسی که شهر سبزوار را بنیان نهاد) بنیان نهاده است .

    و مدعی بنای خسروشیر جوین خسروآباد بیهق و خسروگرد است.[16] همان طور که اشاره شد بنای بیهق به دوره قبل از ساسانیان و بنای سبزوار به اوایل حکومت آنان(ساسانیان) می رسد.

    بر همین اساس بیات معتقد است که :«بیهق جزو پارت قدیم و بعد از آن جزو حکومت ساسانیان شده است.»[17] با ورود اسلام به ایران ، ناحیه بیهق نیز در عهد خلافت عثمان فتح و مردم آن مسلمان شدند.[18]از قرن اول تا هفتم هجری حوادث گوناگونی در سبزوار رخ داده است که به دلیل گستردگی وعدم ضرورت بیان آنها در این پژوهش ،به ذکر نام آنها بسنده می شود.

    چرا که توضیح وتفسیر این حوادث خود پژوهشی مستقل و جدا را می طلبد .

    از جمله وقایع تاریخ سبزوار در این دوران می توان به پناهندگی نصربن سیار به بیهق (132 ه)،حمله حمزه آذرک و قتل عام مردم این شهر(231 ه) ، طغیان احمد بن عبدالله خجستانی علیه عمر و لیث در سبزوار (261 ه)، جنگ میان رافع بن هرثمه و عمرو لیث صفاری در سبزوار(283 ه )، شورش امیر ابوجعفر احمد بن مسلم الزیادی علیه منصوربن نوح بن عبدالملک(364ه )، جنگ های متعدد غزنویان و سلجوقیان در ناحیه بیهق (429 ه)و غارت این شهر توسط امرای خوارزمشاهی اشاره کرد.[19] با شروع یورش مغولان در اوایل قرن هفتم هجری به ایران،خراسان و از جمله سبزوار به شدت آسیب دیدند.

    به طور مثال پس از کشته شدن تغاجار داماد چنگیز، نورکای نویان که موفق به فتح نیشابور نشد به همراه تعدادی از سپاهیان خود عازم فتح سبزوار گردید و طی سه شبانه روز جنگ توانست شهر را فتح و حدود هفتاد هزار نفر را در این جنگ به قتل برساند.[20] این قتل وغارت ها و حس بیگانه ستیزی مردم این دیار سرانجام به صورت قیام سربداران نمایان می شود .

    این حادثه از روستای باشتین سبزوار به سال 736 ه ق آغاز و رهبری آن را امین الدین عبدالرزاق باشتینی که خود از ملازمان دربار ابوسعید ایلخانی بود بر عهده داشت که شرح آن در کتب نوشته شده در این زمینه به تفصیل آمده است.در زمان آخرین امیر سربداران (خواجه علی مؤید) بود که تیمور گورکانی به سبزوار حمله کرد و وی تسلیم گردید و در رکاب او قرار گرفت و به این ترتیب دولت شیعی سربداران همانند دیگر حکومت های محلی که پس از ایلخانان در ایران شکل گرفته بودند، توسط تیمور منقرض گردید.

    پس از آن در دوره صفویان به دلیل اینکه اکثریت مردم این شهر شیعه بودند مورد توجه قرار می گیرد و رو به آبادانی می گذارد.

    کمبود اطلاعات در منابع تاریخ معاصر ایران درباره وضعیت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی سبزوار ، باعث شده در این دوره تصویر واضحی از اوضاع این شهر ارائه نشود و جز نام چند حاکم چیز دیگری به چشم نخورد .

    از جمله درباره حکومت سبزوار در عهد آقا محمد خان قاجار آمده است.

    «سبزوار در دست یک رئیس غیلی چی(قلیچی) که از یک قبیله ترک بوده، قرار داشت .»[21] درباره حکام سبزوار در دوره فتحعلی شاه نیز منابع به صورت پراکنده مسائل زیر را بیان کردند .« … سعادت قلیخان بغایری [22] [بقایری] از امراء و خوانین خراسان بوده که در سبزوار حکومت داشته و در سال 1232 ه ق که فتح خان وزیر شاه محمود با سی هزار سوار برای گرفتن مشهد عزیمت نمود ، چون قبلاً به‌وسیله ارسال رسل و رسائل با امراء و خوانین خراسان سازش کرده بود به‌واسطه عزیمت او درگوشه و کنار خراسان غوغا و انقلابی راه افتاد.

    و با اینکه شجاع السلطنه [برادر عباس میرزاولیعهد و فرزند فتحعلی شاه و حاکم خراسان ] و سردارانی که همراه خود داشت غائله فتح خان راخاتمه دادند .

    معذالک خود فتحعلی‌شاه هم در این سال به سمت خراسان رهسپار گردید.و دربام صفی آباد برای مطیع کردن سعادت قلی‌خان و برادرش مرتضی قلیخان که دم از یاغیگری می زدند ، توقف نمود.

    وهر دو برادر پس ازمحاصره و تصرف قلعه بام در مقابل فتحعلی شاه ، بناچار اطاعت کردند »[23] در سال 1243 ه ق که حسنعلی میرزا شجاع السلطنه برای قضایای جنگ روس و ایران [جنگهای مرحله دوم ] به تهران خواسته شده که به سمت آذربایجان اعزام گردد .

    نامبرده حکومت سبزوار را به پسر سوم خود ارغون میرزا واگذار کرد ، سپس به‌سمت تهران رهسپار گردید .

    [24] «قهرمان میرزا پسر هشتم عباس میرزا نائب السلطنه برادر اعیانی محمد شاه قاجار ، در سال 1247 قمری که عباس میرزا نائب السلطنه پس از سروسامان دادن به امور یزد و کرمان به سوی خراسان عزیمت نمود .

    هنگام ورود به سبزوار حکومت این محل را به قهرمان میرزا داد و محمد رضا خان فراهانی پسر عم میرزا ابوالقاسم قائم مقام را به سمت پیشکاری و وزارت او تعیین نمود.»[25] «قهرمان میرزا پسر هشتم عباس میرزا نائب السلطنه برادر اعیانی محمد شاه قاجار ، در سال 1247 قمری که عباس میرزا نائب السلطنه پس از سروسامان دادن به امور یزد و کرمان به سوی خراسان عزیمت نمود .

    هنگام ورود به سبزوار حکومت این محل را به قهرمان میرزا داد و محمد رضا خان فراهانی پسر عم میرزا ابوالقاسم قائم مقام را به سمت پیشکاری و وزارت او تعیین نمود.» از آنجا که سبزوار در اثر حملات اقوام گوناگون از جمله افغانها در قرن هجدهم میلادی ویران شده بود .« درعهد فتحعلی شاه توسط علی یارخان مزینانی که از حکام سرکش خراسان بود تعمیر وآباد گشت .

    کارتجارت در آنجا رونق فراوان یافته ، زیرا که مرکز عمده کشت پنبه شده است و همچنین بازار فروش و صادرات پشم می باشد.

    و یک تجارتخانه ارمنی در آنجاست که از طریق استرآباد با روسیه تجارت دارد .

    پنبه و پشم صادر و قند و چیت وارد می کند.

    در بازار پارچه پشمین زبری می بافند وکوزه های مسی بی قواره از محصول معادن که در آن حدود هست که می گویند غنی ترین معادن شمال ایران است .» در سال های 1313 و 1314 هـ ق که به ترتیب مطابق آخرین سال سلطنت ناصر الدین شاه و اولین سال پادشاهی مظفر الدین شاه بوده است ، حاکم سبزوار شخصی به نام اسدا..

    خان والی فرزند محمد خان والی بوده است.

    سرانجام از دیگر شاهزادگان که در دوره مظفری در سبزوار حکومت داشته ، حاجی محمد میرزا می باشد .

    در سفرنامه خراسان و کرمان درباره شخصیت وی چنین آمده است: «نیکو سلوک بااهالی ، مردی درست حساب، قانع و خوش رفتاری است .

    به سلسله عرفا ارادات دارد .

    رعایا از قناعت او تمجید دارند.» چنانکه بیان شد ، در تواریخ معاصر ایران چیزی جز نام پراکنده حکام سبزوار نیامده است و کمبود اطلاعات مانع از ارائه یک تصویر کلی از پیشینه تاریخی و سیاسی سبزوار در عهد قاجار می گردد .

    3- تشیع و نقش روحانیت سبزوار در مشروطیت بعد از ورود اسلام به ایران و فتح نواحی مختلف این سرزمین، خراسان و از جمله ناحیه بیهق (سبزوار) نیز به‌دست اعراب مسلمان افتاد.

    درباره چگونگی مسلمان شدن مردم سبزوار ابن فندق در تاریخ بیهق چنین آورده است: «عبدالله عامر بن کریز در سنه ثلاثین من الهجره[30 هـ ق] از راه کرمان به دیوره آمده و به بیهق بگذشت.اهل بیهق گفتند چون اهل نیشابور ایمان آرند، ما موافقت می کنیم و ایمان آریم و با عبدالله بن عامر بن کریز و لشکر اسلام جنگ نکردند.» با مسلمان شدن مردم خراسان بسیاری از اعراب مسلمان به این منطقه آمدند و در شهرهایی مانند نیشابور و بیهق ساکن شدند.

    اکثر این مهاجران از صحابه پیامبر اسلام (ص) و شیعیان حضرت علی (ع) بودند و همین مسأله یکی از عوامل گسترش و نفوذ تشیع در خراسان و بخصوص ناحیه بیهق بوده است.

    اگر چه اکثریت مردم سبزوار شیعه دوازده امامی هستند، به‌ندرت شیعه هفت امامی (شیعه اسماعیلی) نیز در آن یافت می شوند و اهل تسنن نیز به عنوان اقلیت مهاجر به این منطقه وارد شده اند.

    یکی از علل اهمیت سبزوار حفظ و احیای تشیع در ایران است.

    قیام یحیی بن زید (125 هـ .

    ق) در سبزوار و حمایت مردم این شهر از او و وقوع قیام شیعی سربداران (736 هـ .ق) علیه حاکمان بیگانه مغول شاهدی بر این مدعاست.

    در مطلع السعدین آمده است: « مردم سبزوار اکثراً شیعه مذهب می باشند و مردم نیشابور اکثراً سنی.» تعصب مردم سبزوار در مذهب تشیع شهرت بسیار داشته است و از اهل سنت برائت می‌کردند.

    این ویژگی در حال حاضر نیز در میان مردم سبزوار که بسیار دوستدار خاندان اهل بیت می باشند وجود دارد .بنابراین مردم این شهر که با الهام از ایده های دینی و اعتقادی خویش در طول تاریخ خود در برابر ظلم و استبداد و بی عدالتی قیام کردند.

    این بار در دوره قاجار در همراهی با مردم دیگر نواحی ایران در برابر استبداد ناصری بپا خاستند و نقش خود را در برپایی حکومت قانون و مشروطه به معرض نمایش گذاشتند.

    ازدوره صفویه به بعد، کشورهای غربی در ابعاد مختلف جامعه ایران رخنه کردند .

    زمانی که به آغاز دوره مشروطیت نزدیک می شویم ، نفوذ بیگانگان در سیاست و اقتصاد و فرهنگ جامعه بیشتر احساس می شود .

    علما از زبونی دولتمردان در برابر خارجی‌ها ناراحت بودند.

    حاکمیت مستشاران خارجی در سازمان های دولتی به خصوص در مالیه و قزاقخانه ، آنها را به خشم می آورد .

    همین طور وام گیری های متعدد دولت و گرو گذاشتن منابع مالی کشور علما را به این نتیجه رساند که دولت قاجار که در گذشته بر اثر ضعف بخش‌هایی از خاک ایران را از دست داده ، اکنون هم خاک مملکت اسلامی را به کفار می‌فروشد .

    در عین حال اندیشه اصلاح جامعه در برخی از علما و مجتهدان عالی رتبه به وجود آمده بود .

    تعدادی از آنها از پیشرفت کشور و تحولات جدید پشتیبانی می کردند .

    همچنین از مبارزه بازرگانان ایرانی با قدرت اقتصادی اروپائیان طرفداری می نمودند و به تدریج نقش سیاسی بیشتری برای خود می خواستند .

    باید توجه داشت که علما ارتباط فکری وسازمانی با اصناف و بازرگانان داشتند واینها عواملی بود که در دوره مشروطیت تأثیر چشمگیری گذاشت.

    به اعتقاد بسیاری از مورخان واقعه رژی (اعطای امتیاز توتون و تنباکو) در دوره ناصری‌، سرآغاز حرکت مردم علیه استبداد و استعمار بوده است.

    با انتشارخبر اعطای این امتیاز علاوه بر روس ها (که از یک طرف این امتیاز را وسیله نفوذ بیشتر اقتصادی و سیاسی انگلیس درایران می دانستند و از طرفی دیگر بر اثر آن ، منافع بازرگانان روسی را به خطر افتاده می دیدند ) علما و مراجع تقلید نیز به خاطر ماهیت استعماری و وطن فروشانه این قرار داد همراه با بازرگانان ودست اندرکاران توتون و تنباکو در ایران که منافع خود را در خطر می دیدند با این امتیاز مخالفت کردند .

    به همین دلیل میرزای‌شیرازی مرجع تقلید مردم با صدور فتوای کوتاهی باعث لغو این قرار داد شد .

    با صدور فتوا مردم مبارزه سیاسی علیه امتیاز تنباکو را یک وظیفه شرعی و تکلیف دینی دانستند وقلیان‌ها را شکسته وتوتون و تنباکوی فراوانی را به آتش کشیدند .

    حتی در حرم شاهی نیز زنان از تهیه قلیان برای شاه خودداری کردند .

    ناصر الدین شاه که مقام خود را در خطر می‌دید ، سرانجام با پرداخت غرامتی به تالبوت امتیاز را لغو کرد .

    مردم سبزوار نیز بر اساس وظیفه شرعی و دینی خود از فتوای میرزای شیرازی پیروی کرده و با مردم دیگر نواحی ایران هم صدا شدند .

    « از تلگرافاتی که بعدها در قضیه صدور فتوای میرزای شیرازی در شهرهای مختلف رد وبدل شد معلوم می شود که در شهرهایی چون سبزوار ، کرمانشاه و یزد نیز اعتراضهایی نسبت به شرکت رژی شد .

    ولی تفصیلی از این وقایع در منابع و اسناد و مدارک نیامده است.» تلگراف میرزا ابراهیم شریعتمدار از علمای سبزوار ، برای رفع شایعه جعلی بودن فتوای تحریم تنباکو ، به یکی از نمایندگان میرزای شیرازی (حسین النوری ) بیانگر واکنش مردم سبزوار به این امتیاز است .

    همان طور که بیان شد شرحی از چگونگی عکس‌العمل های سبزواری ها در منابع مکتوب نشده است .

    اما تلگراف زیر پاره ای از وقایع را نشان داده است که عیناً نقل می شود: « سبزوار ـ جناب مستطاب عماد الاسلام آقای میرزا ابراهیم شریعتمدارـ دام علاه ـ چون به جهت مفاسد مداخله اجانب در بلاد اسلام ، بندگان حضرت حجه الاسلام ـ دام ظله العالی ـ حکم به حرمت استعمال مطلق دخانیات بای نحوٍ کان فرموده اند که البته به اطلاع جناب عالی رسیده ، محض اعلای [اعتلای ] کلمه حق عرض می شود که فعلاً هم حکم به حرمت باقی اند و تا رفع مداخله آنها از داخله و خارجه به خودشان محقق نشده ، اعلام به رخصت نفرمایند .

    حکم به حرمت باقی و اجتناب لازم و رخصت نیست.» «حسین النوری» از رویدادهای دوره مظفری که به عنوان یکی از عوامل انفجاری درحرکت مشروطه‌خواهی ایران محسوب می شود ، ماجرای کتک خوردن یکی از مجتهدان کرمانی به‌نام حاج‌میرزا محمد رضا است.

    وی که به تازگی از نجف آمده بود و ادعای پیشوایی (امام‌جماعت مسجد شاه بازار کرمان ) داشت ، متشرعان را علیه شیخیان برانگیخت.این امر منجر به زد وخورد و خونریزی میان این دو گروه مذهبی گردید .

    به همین دلیل ظفر السلطنه حاکم وقت کرمان حاج محمد رضا را دستگیر کرد و دستور داد او را به شدت کتک بزنند و سپس او را از کرمان تبعید کرد .

    این حادثه که توهین به مقام اجتهاد و روحانیت محسوب می شد باعث تحریک وتهیج مردم برضدسیاست دولت توسط‌علمای مشروطه خواه(طباطبایی‌وبهبهانی) گردید .

    انتشار این خبر ( کتک خوردن حاج میرزا محمد رضا مجتهد در کرمان) و نیز اشاعه بدرفتاری دیگر حکمرانان از جمله در قزوین و سبزوار نسبت به ملایان که به صورت شدیدتری عملی گردیده بود در کلیه محافل روحانیت و عوام تأثیری نامطلوب بخشیده و سبب شد رؤسای روحانیان مخالف دولت دور هم گرد آیند و طرحی اساسی برای مبارزه با عین الدوله بریزند.» 4- نام و نشان علما و مجتهدان از آن جا که بعضی از افراد در پیدایش تحولات و حوادث مهم تاریخی نقش به سزایی دارند ، شناخت شخصیت و بیوگرافی آنان در آگاهی بهتر از مسائل ، تأثیر بسیاری دارد .

    اگرچه خود حوادث درمنابع به چشم نمی خورند ،‌اما شرح حال این افراد در کتب گوناگون آمده‌است .

    به همین جهت در این قسمت به ارائه زندگینامه رهبران مشروطیت سبزوار پرداخته‌می‌شود.

    الف ـ حاج میرزا ابراهیم مجتهد سبزواری «حاج میرزا ابراهیم مجتهد سبزواری معروف به شریعتمدار فرزند حاج میرزا اسماعیل و از نواده های میرزا مهدی شهید بوده و از اعقاب میرسید ولی علوی می باشد .

    در سال 1235 هجری قمری در سبزوار زاده شد .

    پس از تحصیل مقدمات در سبزوار در آغاز جوانی به مشهد رفت و درحوزه درس چند نفر از علمای روحانی طراز اول حاضر واز محضر هریک حظ و بهره ای وافر یافت .

    پس از آن به‌اصفهان رفته و محضر شادروان حاج محمد ابراهیم کرباسی‌مجتهد معروف را درک نمود .

    سپس برای تکمیل تحصیلات خویش رهسپار نجف گردید و در آنجا از حوزه درس شیخ محمد حسن اصفهانی صاحب جواهر الکلام ومرحوم شیخ مرتضی انصاری مستفیض و به‌مقام اجتهاد نایل گردید و پس از آن به سبزوار بازگشت .

    در سبزوار در ایام حیاتش به تدریس و دادن فتاوی و اجرای احکام و ملکداری اشتغال داشت .

    نامبرده از مالکان بزرگ خراسان بود که در بیشتر جاها آب و ملک داشته است .

    ناصرالدین‌شاه در دو سفری که به خراسان رفت در باغ او که حوض خانه عالی داشته است وارد شده و میرزاابراهیم شریعتمدار از وی پذیرایی نموده است .» محمد حسن خان اعتماد السلطنه که در سال 1300 قمری به همراه ناصرالدین‌شاه به خراسان رفت، هنگامی که به سبزوار وارد شده در روزنامه خاطراتش راجع به وی این چنین می نویسد : «منزل سبزوار است .

    عصر برای دیدن حاجی میرزا ابراهیم مجتهد بزرگ آنجا رفتم.

    او را طوری که معروف است با سواد ندیدم !عامل است املاک زیاد دارد .

    قریب شصت و پنج سال عمر دارد .

    بسیار قطور است دو ساعت با او بودم همه را صحبت از زراعت و املاک و رعیتی می کرد.» مجتهد سبزواری در سال 1316 قمری در سن هفتاد سالگی در سبزواردرگذشت.

    وی عالمی مدبر و روشن ضمیر بود و عمر خود را با کمال عزت و احترام طی نموده است .

    آثار خیری که از آن مرحوم باقی مانده از این قرار است: 1- مدرسه صلوات معروف به مدرسه شریعتمدار در سبزوار که ظاهراً در سال 1305 قمری از مال شخصی خود ساخته است و مورد استفاده است و مدرس بزرگ و با شکوهی دارد .

    2- موقوفاتی که وقف بر طلاب مدرسه مزبوره و زوار ارض اقدس و اطعام در مجلس تعزیه حضرت سید الشهداء (ع) نموده است .

    3- حمامی در جنب مدرسه مزبوره واقع در بازار قدیم سبزوار که فعلاً مخروبه است .

    4- کاروان‌سرای مشهور به سرای آقا.

    5- آثار خیری در کاشمر و خیرات دیگر.

    همچنین«برادر کوچکتر وی مرحوم حاج میرزا زین العابدین درآغاز مشروطیت سخت مشروطه خواه شد ودر حقیقت رئیس مجاهدین گردید .

    پس از اینکه در سال 1326 قمری مجلس به‌توپ بسته شد و نمایندگان دوره اول به اطراف و اکناف پراکنده شدند و در سال 1327 قمری محمد علی‌شاه با ترتیبات خاصی از سلطنت خلع گردید.

    در این ایام رئیس الطلاب (حاج میرزا زین العابدین ) برای اعاده مشروطیت سوار اسب می‌شد و قطار فشنگی برخود حمایل کرده و تفنگی روی دست می گرفت و مجاهدین مسلح هم در رکاب او بودند ،در خیابان‌ها و کوچه ها به‌گردش می پرداخت و مردم را به خواستن حکومت مشروطه تبلیغ می کرد.

    بعد از همه این کارها به نجف رفت و در آنجا مجاور گردید و درسال 1335 قمری حدود سن 90 سالگی در آنجا در گذشت .» از دیگر برادران اومرحوم حاج میرزا حسن شهید غفوری بود .

    (1332ـ1251 هـ ق)« او از شاگردان و تربیت یافتگان شیخ مرتضی انصاری (وفات 1281هـ ق) صاحب مکاسب در فقه و رسائل در اصول بود .

    مرحوم حاج میرزا حسن غفوری یکی از برادران مرحوم حاج میرزا ابراهیم شریعتمدار سبزوار (1235-1315 هـ ق) از فقهاء متعین عصر ناصری بود .

    آن مرحوم در استبداد صغیر از مخالفان مشروطیت شد.

    بعد از شکست نهائی محمد علی شاه قاجار در 1331 هـ .ق) از ایران تبعید شد و در عربستان به دست راهزنی کشته شد و به همین دلیل او را شهید می گویند.» ب ـ علوی سبزواری «آیت الله حاج میرزا حسین علوی سبزوار فرزند مرحوم میر سید حسن به سال 1262 هـ ق در سبزوار پای به دنیا نهاده است… به هفده سالگی با اجازت حکیم زمانه ، حاج ملا هادی سبزواری به مجلس درس وی حاضر شده و کتاب اسفار و سایر علوم حکمت و معقول را نزد آن حکیم ربانی تحصیل نموده ، آنگاه به عتبات رفته و علوم شرعیه و منقول را در نجف اشرف نزد فاضل اردکانی و میرزای شیرازی [مرحوم حاج میرزا حسن شیرازی ، که با فتوای وی قرار داد توتون و تنباکو لغو گردید]قرارگرفته است …..پس از ده سال توقف و تلمذ در نجف ، در سال 1300 هجری قمری به سبزوار بازگشته ، از مدرسان عالی مقام زمان خود و مرجعیت و ریاستی تمام به‌هم می رساند و به آقای حاج میرزا حسین بزرگ مشهور می‌گردد .

    شخص مورد بحث دارای تألیفاتی نیز می باشدکه ازآن میان می‌توان حاشیه برفرائد شیخ انصاری درموضوع ظن و برائت را برشمرد.» حاج میرزا حسین بزرگ در 22یا 23 ماه شوال 1352 برابر 19 بهمن 1312 خورشیدی ، پس از نود سال در سبزوار در گذشت و در آرامگاه استادش (حاج ملا هادی) به خاک سپرده شد.

    مرحوم حاج میرزا حسین اهل آزاد منجیر می باشد و هم اکنون نیز طائفه وی د رآنجا زندگی می کنند.

    و فرزندانش نیز از علم بی بهره نبوده اند یکی از آنان میرزا حسن علوی،از دوره ششم تا داوزدهم نماینده سبزوار در مجلس شورای ملی بوده است.

    ایشان شاگردان زیادی داشته است که برجسته ترین آنان می توان : حاج سید عبدالله برهان ، حاج میرزا علی اکبر نوقانی ، فاضل هاشمی ، حاج شیخ محمد ابراهیم مدرس،امین الشریعه و آیت الله حاج میرزا حسین فقیه را نام برد.

    در کتاب خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران در یک جدول جریان های فکری و سیاسی عصر مشروطه به سه گروه تقسیم شده است (استبداد خواهان ، اسلام گرایان محتاط و بی تفاوت و مشروطه خواهان) و نام مجتهد سبزواری در گروه اسلام گرایان محتاط و بی‌تفاوت ذکر گردیده است .

    ابوالفضل شکوری مؤلف کتاب مزبور دیدگاه مهدی ملک زاده را نسبت به مجتهد سبزواری مورد انتقاد قرار می دهد و می نویسد: «مهدی ملکزاده ……با اینکه سندی در اثبات طرفدار استبداد بودن آخوند ملاقربانعلی زنجانی و رجال هم فکر و هم خط او در نقاط دیگر ایران مانند مجتهد سبزواری در خراسان و سید عبدالحسین لاری در فارس نتوانسته است پیدا کند ،با این حال دچار تناقض گویی و یاوه سرایی شده است ، تا از آن طریق بتواند این جریان فکری اصیل و ضد استبداد را استبدادی معرفی کند .

    او در ضمن درج تلگرافهای منسوب به علما در تبریک به محمد علی شاه ، چون از این قبیل رجال مومن سندی دردست نداشته مجبور شده به اصالت فکری آنان وجدایی شان از محمد علی شاه و مستبدان اعتراف کند.

    لذا می نویسد از نظر حقیقت گویی این نکته را ناگفته نمی گذاریم که اشخاصی که این احکام و فتاوا را داده اند همه را نباید در یک ردیف قرار داد و با یک نظر قضاوت کرد و به یک چشم نگاه کرد .

    عده ای از این اشخاص مثل آخوند ملاقربانعلی زنجانی و حاجی سید حسین سبزواری از روز اول نهضت مشروطیت با مشروطه مخالف بودند وتا زنده بودند در مسلک خود پابرجا واستوار ماندند .

    عده ای دیگر با رشوه و پول تن به طرفداری استبداد در دادند و با محمد علی شاه دمساز شدند .

    باز در جای دیگری از کتاب خود (ملک زاده) حرکت مشروعه خواهی را با استبداد طلبی مرادف گرفته و در تحریف اهداف مجتهدان بزرگ مشروطه خواه می نویسد : با اینکه همه مأموران دولت و حکام ، دست نشانده محمد علی شاه بودند و از او دستور داشتندکه در تقویت مخالفان با مشروطه آنچه در قوه دارند فروگذار نکنند .

    اکثر شهرها و ولایت‌های ایران نسبت به مشروطیت با وفا بودند و از آن طرفداری می کردند .

    فقط در زنجان شیخ قربانعلی که در حدود صد سال داشت و ملای متنفذی بود ، به کمک مشروطه مشروعه برخاست و مشروطه طلبان را تکفیر کرد .

    و به تحریک او جمعی زخمی و کشته شدند و در سبزوار حاجی میرزا حسین مجتهد که از مستبدان معروف بود بر ضد انجمن ملی قیام کرد و مردم را به جنگ با مشروطه طلبان تحریک کرد و خانه هایی چند به غارت داد و خونها ریخت .»

  • فهرست:

     

     

    درآمد

    1-موقعیت جغرافیایی و طبیعی سبزوار

    2-پیشینه تاریخی

    3-تشیع و نقش روحانیت سبزوار در مشروطیت

    4-نام و نشان علما و مجتهدان

    5-نقش بازرگانان سبزوار در مشروطیت

    6-طبقات متوسط و فرو دست

    نتیجه گیری:‌ 

    منبع:

    ندارد.

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

« مختصری از تاریخ نگاری در ایران تا عصر پهلوی » نتیجه می گوید: «نخستین بار ایرانیان تاریخ را درک کردند و آن را به دورانهای مختلف تقسیم کردند» و هرودوت تاریخ خویش را چنین آغاز می کند: «به روایات ایرانیان بهترین تاریخ شناسان هستند….». غرض از نقل دو قول مذکور این بود که در آغاز، علم تاریخ در بیشتر کشورهای شرق و غرب، علمی ناشناخته بود و فقط در ایران وقایع روزانه در بار و رویدادهای ...

هنگامی که در تمام خراسان در زمان حکومت امویان مردم به رهبری ابومسلم خراسانی سردار شجاع ایرانی قیام ضد اموی خود را شروع کرده بودند ، سناباد در کنار شهر نوغان ، روستایی بیش نبود . در اوج حکومت عباسیان ، وقتی هارون الرشید به خراسان آمد تا آتش شورش را خاموش سازد ، در اینجا درگذشت ، و فرزند نیمه ایرانیش به خلافت برگزیده شد . زمانی که حضرت رضا ( ع) در ادامه همان مبارزه ضد خلافت و شیعه ...

در سال ۱۲۵۹ ق . در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران ، ملا عباس کجوری از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم ، صاحب فرزندی شد و او را فضل الله نام نهاد . فضل الله پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد . در سال ۱۲۵۹ ق . در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران ، ملا عباس کجوری از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم ، صاحب فرزندی شد و او را فضل الله نام نهاد . فضل ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

پيشگفتار بهار آخرين استاد شعر کلاسيک فارسي است . شاعري از تبار بزرگان که به ويژه قصيده سرايي ، ادامه دهنده راه استاداني چون رودکي و عنصري و فرخي و ناصر خسرو و سنائي و انوري بشمار مي آيد ؛ اما در عين حال نسبت به گرايش هاي شعر نو عنادي ندارد و خود ني

سابقه سکونت بشر بر روی زمین به میلیون ها سال پیش برمی گردد . او زندگی خود را از طبیعت شروع کرد و پس از سپری کردن دوره های مختلف به مرحله مد نیت و شهرنشینی رسید . در این دوران طولانی حوادث و وقایع تلخ و شیرین فراوانی بر او گذشته و تغییر و تحولات بسیاری در زندگی اجتماعی او رخ داده است . انسان موجودی اجتماعی است و لازمه آن تعامل و تقابل با همنوعان و حاکمیت نظم و قانون است . اما به ...

بهار آخرين استاد شعر کلاسيک فارسي است . شاعري از تبار بزرگان که به ويژه قصيده سرايي ، ادامه دهنده راه استاداني چون رودکي و عنصري و فرخي و ناصر خسرو و سنائي و انوري بشمار مي آيد ؛ اما در عين حال نسبت به گرايش هاي شعر نو عنادي ندارد و خود نيز در زمينه

قلمرو حکومتی قاجاریه در ایران زمین اویماق ( یا قاجار) با شرکت در اتحادیه قزلباش و دستیابی به برخی مقامات سیاسی و نظامی و چند پاره شدن در عهد شاه عباس اول ، با یورش افغانها در راستای سلطنت خواهی قرار گرفت . طایفه قوانلو با شکل دادن سپاهی منظم ( پس از مرگ کریم خان ) به سرکردگی آقا محمد خان و با از میان برداشتن رقیبان سلطنت " قاجاریه " را بنا نهاد و تهران را به پایتختی برگزید . ...

مقدمه درآمد:‌ در تاریخ معاصر ایران قیام های متعددی علیه استبداد و استعمار به وقوع پیوسته است. از آن جا که اکثر آن ها منطقه ای بوده وهمراهی سایر نواحی کشور را با خود نداشتند، محکوم به شکست گردیدند . اما نهضت مشروطیت که منجر به تغییرساختار نظام سیاسی و اداری ایران گردید ، از این نقیصه مبرا بوده است . چرا که این جنبش ملی ارتباط و پیوستگی خود را همانند حلقه های یک زنجیر با بیشتر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول