و از نشانه های خدا بر شما این است که از جنس خودتان برایتان همسرانی آفرید تا به واسطه آن آرامش یابید .
((قران کریم )) به طور یقین شیرین ترین حادثه ای که در زندگی همه اتفاق می افتد ازدواج است و برای دختر و پسری که با هم ازدواج می کنند پرداختن به وظایف همسری و جلب رضایت همسر از مهمترین مسائل است .
ما در مجموعه حاضر سعی داریم به صورت ساده و مختنصر به موضوعاتی نظیر انتخاب همسر مناسب , گذر از دوران نامزدی و عقد و همچنین تداوم زندگی زناشوئی با موفقیت و کامیابی اشاره نمائیم .
اکثر افراد جامعه در طول زندگی به خصوص اوایل زندگی با مشکلات زیادی روبرو می شوند به خصوص مشکلات اقتصادی مثل نداشتن مسکن , مخارج زندگی , نداشتن شغل دائم و ...
.
اما با این وجود بسیاری از اختلافات زوج ها و حتی بسیاری از طلاق ها به خاطر مسائل اقصادی نبوده است بلکه ندانستن راه و رسم زندگی و نشناختن همدیگر باعث این جداییها گردیده است .
هدف ما این است که شما با ملاک های انتخاب همسر مناسب , نحوه گذر از دوران عقد و اصول زندگی مشترک اشنا شوید و فضای زندگی را برای همدیگر ارام بخش کنید .
با خواندن و بکار بردن این اصول و کمک گرفتن از مشاوران مسائل خانوادگی مطمئن هستیم به موفقیت هایی در زندگی خواهید رسید و احساس خوبی از انتخاب همسر خود و از کنار هم بودن خواهید داشت .
ضمن اینکه به شما می گوییم : مطالب این جزوات با یک بار خواندن ممکن است فراموش شوند و یا مدت زیادی طول بکشد تا بتوانید انها را بکار بگیرید پس این مطالب را بارها بخوانید تا فراموش نکنید و همچنین صبور باشید تا بتوانید آنها را در زندگی بکار گیرید و اگر باز هم مشکل داشتید با یک مشاوره یا روانشناس مسائل خود را در میان بگذارید .
امیدواریم با بکار بستن مواردی که توصیه خواهد شد همیشه زندگی شما با سعادت و شادکامی همراه باشد .
راهکارهایی برای ایجاد روابط صمیمانه تر شوهر با زن به حرف های همسرتان گوش کنید و سئولاتی از او بپرسید .
بکوشید بدون ارائه توصیه های نا خاسته , به مدت 20 دقیقه به حرف های او گوش کنید .
سعی نکنید در قبال مشکلات او راه حل ارائه دهید , در عوض با او هم فکری و همدلی کنید.
علاوه بر مناسبت های ویژه , در مواقع دیگر نیز برای تنوع به او شاخه گلی هدیه کنید .
از قیافه و ظاهرش تعریف و تمجید کنید .
وقتی ناراحت است به احساساتش احترام بگذارید .
وقتی خسته است به او پیشنهاد کمک بدهید .
وقتی می خواهید دیر تر به منزل بروید , به او زنگ بزنید و خبر دهید .
از محل کار به او زنگ بزنید و حالش را جویا شوید یا موضوع هیجان انگیزی را برای او تعریف کنید یا بگوئید که او را دوست دارید .
کاری کنید که بداندوقتی ازاو دورمی شوید , دلتان برایش تنگ می شود .
10-در حضور دیگران محبت خود را بیشتر به او نشان دهید .
11-برای او بیشتر از فرزندان اهمیت قائل شوید و کاری کنید که بچه ها بدانند شما اول از همه به همسرتان توجه دارید .
12- با او به گونه ای رفتار کنید که در اوایل ازدواج رفتار می کردید .
13- به شیوه ای با گفت و گو کنید که نشان دهید که شما خواهان رسیدن به خواسته های او هستید .
14- فرصت خاصی را فراهم کنید که با هم تنها باشید .
15- وقتی آرایشگاه می رود و مدل موهایش را تغییر می دهد , از فرم جدید او تعریف کنید.
16- وقتی به حرف های او گوش می دهید , تماس چشمی خود را با او حفظ کنید .
17- اگر از شما در خواست کمک و حمایت کرد , بی آنکه در خواست او را نا بجا تلقی کنید به او پاسخ مثبت دهید .
18- وقتی همسرتان در دکراسیون منزل تغییراتی ایجاد کند از حسن سلیقه او تعریف و تمجید کنید .
برای آزمودن افراد همنشینی کافی است حضرت علی (ع) چگونه همسر مناسب خود را انتخاب کنیم دوران نوجوانی و جوانی مانند یک دریای طوفانی است .
در این دوره جسم و روان دچار التهاب و هیجان است .
اندیشیدن به اینده و طرح هایی برای زندگی , ابزار عقیده , دوست داشتن و دوست داشته شدن , همسر یابی و رسیدن به فرد اید آل هم به جوان محبت می دهد و هم احساس ارزشمند بودن , هم احساس بالغ شدن و هم رسیدن به آرزوهای دیرینه .
جوانی که در استانه ازدواج قرار می گیرد به دلیل موقعیت سنی و عدم تجربه در این زمینه با سوالاتی روبرو می شوند که دست یافتن به پاسخ سوالاتشان امنیت بیشتری در جهت معیارهای زندگی مشترک به انها خواهد داد و اب اصول علمی و اخلاقی نسبت به زندگی نگاه خواهد کرد و پایه های زندگی آنها از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود .
نکات مثبت گفته شده زمانی صورت واقعیت به خود می گیرد که عشق و علاقه از روی شناخت و با درنظر گرفتن تمام جوانب امر و ملاکهای لازم باشد .
اما دیده می شود که اکثر جوانانی که پایه های ازدواج خود را با روابط عاشقانه ای که در ابتدا شور و جوششی بی حد و حصر دارد و بر اساس احساسات زود گذر و بدون شناخت کافی اغاز می شود بنا می کنند غالباپس از مدتی روابطشانبه سردی می گراید .
در اغاز این روابط , احساسات مانع از در نظر گرفتن حقایق , واقیتها و ارزشهای خانوادگی و اجتماعی می شود , اما اندکی بعد از واقیتهای ریز و درشت زندگی مانند عدم رضایت والدین , قدرت تصمیم گیری والدین , نقش انان و سازگار نبودن دیدگاههای عقیدتی , اخلاقی فرهنگی و واقعیت های دیگر زندگی بلعث می شود این عشق سطحی کاملا رنگ بازد و حتی گاهی جای خود را به نفرت دهد .
در نظر گرفتن این مسائل در زندگی باعث ثبات , پایداری و تداوم زندگی می شود .
در امر ازدواج ابتدا باید تفکر کرد و منطقی تصمیم گرفت و سپس عمل کرد و در نهایت به احساس اجازه ورود داد (به عبارتی ابتدا شناخت پیدا کنید بعد اقدام کنید و سپس به خودتان اجازه عاشق شدن بدهید ) .
دختر و پسر جوان برای تشکیل زندگی مشترک هدف خود را باید معین کنند .
هر کاری که هدف و انگیزه نداشته باشد در نهایت ناتمام و یا دشواری به بار خواهد آورد .
اما مسئله مهمی که باید در نظر داشت این است که فرد ابتدا بایستی شناخت کافی از خود داشته باشد و ببیند در خود توان بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی مشترک را دارد یا نه ؟
وهمچنین انتظاراتش از زندگی با همسر اینده اش چیست و چه انتظاراتی از طرف مقابل دارد .
از دیگر ویژگیهای لازم برای ازدواج موفق این است که فرد از رشد عقلی برخوردار باشد یعنی : برای رسیدن به اهداف خود در زندگی برنامه ریزی کند .
در تصمیم گیریها بیشتر از عقلش تبعیت کند تا احساساتش .
مسئولیت پذیر باشد و مسئولیت اعمال , رفتار وتصمیمات خود را بر عهده بگیرد .
بنا به دلایل مذکور باید مناسبات و روابط البته در چهارچوب خانواده باید انقدر باشد که دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یکدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند .
در هنگام همسر بایستی دختر و پسر از همدیگر شناخت پیدا کنند ولی ممکن است به واسطه مسائل مختلف ان دو نتئانند لازم و کافی را بدست اورند .
دوران نامزدی زمان بسیار مناسبی است تا درکمال ارامش و خونسردی و با یررسی دقیق , رفتارهای طرف مقابل را مورد ارزیابی قرار داده و درصورت شناخت کامل اقدام به ازدواج نمایند .
دوستی های قبل از ازدواج : بدون شک ارتباطی که بین دختر و پسر قبل از ازدواج بوجود می اید باید در جهت شناخت یکدیگر برای یک ازدواج موفق باشد و اگر غیر از این باشد مشکلات فراوانی برای آنها بوجود می اید .
تحقیق نشان می دهد اکثر دوستی های خیابانی منجر به مسائل خواص شده و موجب شکست خصوصا دخترها بوده است .
اگر طرفین می خواهند از یکدیگر شناخت پیدا کنند باید این اشنایی با اطلاع خانواده باشد .
دختر و پسر باید از هم شناخت داشته باشند اما شناخت از جنس مخالف با وجود افرادی از جنس مخالف است که سالها با مال زندگی کرده و ما انها را در طول زندگی از نزدیک می شناسیم .
برای یک دختر شناخت پدر , عمو , برادر , دائی و یا پسرهای فامیل و دوستان خانوادگی و برای پسر شنالخت مادر , خواهر , عمه , خاله , دختران فامیل و یا دوستان خانوادگی می تواند نشانگر واقعیت وجودی جنس مخالف باشد .
این شناخت باعث می شود که اولا از خیال پردازی و تصور رویائی در مورد جنس مخالف پرهیز شود و دوم اینکه ترسها , دلهرها , احساس خصومت و خشونت به جنس مخالف از ذهن حذف شده یا اصلاح گردد و دیگر اینکه در هنگام برخورد با جنس مخالف خونسردی و متانت حفظ شود و همه اینها کمک می کند که دختر و پسر در برخورد با یکدیگر احترام متقابل را رعایت کنند , بر اعصاب خود مسلط باشند و واقعیت های وجودی یکدیگر را بپذیرند و با عقل و منطق تصمیم گیری نمایند .
گاهی اوقات افراد به وصورت اتفاقی یکدیگر را می بینند و از هم خوششان می اید و به یکدیگر علاقه مند می شوند ( بخصوص در سنین پائین مثلا 17 یا 18 سالگی ) اما باید این نکته را متذکر شد که قبل از 20 سالگی اولا احساسات و هیجانات جوانی غلیان دارد و دیدگاهها و شخصیت فرد به ثبات نرسیده است و بعد از مدتی فرد می فهمد که اینها احساسات زودگذر بیش نبوده و ثانیا جوان دیدگاههای خاصی دارد و بر اثر جهان بینی خاص خود مایل است که دیگران خود را با وی سازش دهند و انتظار دارد همه چیز بر اساس دیدگاه فکری او باشد بنابراین پایداری ورانی و عاطفی ندارد گاهی اوقات افراد به وصورت اتفاقی یکدیگر را می بینند و از هم خوششان می اید و به یکدیگر علاقه مند می شوند ( بخصوص در سنین پائین مثلا 17 یا 18 سالگی ) اما باید این نکته را متذکر شد که قبل از 20 سالگی اولا احساسات و هیجانات جوانی غلیان دارد و دیدگاهها و شخصیت فرد به ثبات نرسیده است و بعد از مدتی فرد می فهمد که اینها احساسات زودگذر بیش نبوده و ثانیا جوان دیدگاههای خاصی دارد و بر اثر جهان بینی خاص خود مایل است که دیگران خود را با وی سازش دهند و انتظار دارد همه چیز بر اساس دیدگاه فکری او باشد بنابراین پایداری ورانی و عاطفی ندارد .
عشق سالم چیست ؟
عشق واقعی این است که انسان بتواند علایق و احساسات خود خواهانه شخصی را کنار بگذارد .
عشق واقعی بدون رسیدن به درجه ای از پختگی هرگز ممکن نیست .
این عشق ارام ارام شکل می گیرد و به کمال می رسد و فرد را برای یک زندگی زناشوئی و مسئولیت هایش اماده می کند .
عشق به معنای به دیگری اندیشیدن است , دلواپس دیگری بودن و نشان دادن حساسیت به نیاز های دیگران .
تفاوتهای زن ومرد زن و مرد در تمام زمینه های زندگی خویش با یکدیگر فرق دارند .
زن و مرد جدای از این که به گونه ای متفاوت ارتباط برقرار می کنند ، اندیشه ، احساس ، واکنش و عمل آنها نیز متفاوت است .
یکی از راههایی که کمک بزرگی به بقا و دام زندگی می کند و زندگی زناشویی را استحکام می بخشد درک این تفاوتهاست .
ما انتظار داریم همسرمان که از جنس مخالف است و بر اساس خلقت با ما تفاوت دارد و تکمیل کننده ما است مانند ما احساس داشته باشد و عمل کند و این جاست که زن ها به اشتباه فرض را بر اسن اساس می گذارند که اگر شوهرم مرا دوست دارد بایستی مانند من فکر کند .
مردها نیز به اشتباه انتظار دارند که همرسشان باید مانند آنها بیندیشد ، ارتباط برقرار کند و از خود واکنش نشان دهد .
درک گشترده تفاوتهای میان زن و مرد کمک می کند که بسیاری از مشکلات مذربوط به رواببط زناشویی حل شود.
ما آگاهی دقیقی از تفاوتهای میان زن و مرد نداشته و متاسفانه وقتی را ههم جهت درک و توجه به یکدیگر در نظر منمی گیریم و به همین دلیل است که به فردی پر توقع ، زود رنج و بی حوصله تبدیل می شویم .
در چنین شرایطی با وجود بهترین و پرشورترین حسن نیتها ، مهر و محبت به فراموشی سپرده می شود و گاهی در روابطمان مشکلاتی پدید می آید .
رنجش و تنفر ، از هم گسیختن روابط زناشویی و افزایش بی اعتمادی و بی اعتنایی و تحکیم از جمله پیامدهای این توجهی و عدم آگاهی می باشد .
نیازهای اساسی عاطفی در زن و مرد : بیشترین نیازهای پیچیده عاطفی خویش را می توانیم در نیاز به عشق و محبت خلاصه کنیم ، زن و مرد هر یک دارای نیازهای اساسی عاطفی هستند که اهمیت همه آنها به یک اندازه است .
از مهم ترین نیازهای اساسی زن مورد عشق و علاقه قرار گرفتن ، درک شدن ، احترام ، عشق ورزیدن به همسر ، اعتماد و اطمینان خاطر از سوی همسر است ،در حالی که از مهم ترین نیازهای اساسی عاطفی مرد اعتماد همسرش به او ، پذیرش ، قدرشناسی ، تحسین ، تشویق و تائید از سوی همسر خویش می باشد .
اشاره به نیازهای زن به آن معنا نیست که مرد نیازمند آنها نیست .
مرد هم نیازمند مورد علاقه قرار گرفتن ، درک شدن ، احترام ، عشق ورزی ، اعتماد و اطمینان خاطر است .
اما منظور از نیاز اساسی آن است که شخص پیش از آن که بتواند به نیازهای همسرش توجه کند ، باید یکی از نیازهای اساسی اش برآورده شود .مرد هنگامی به نیازهای اساسی زن توجه می کند که نیازهای اساسی خودش برآورد شده باشد .
برای زن نیز همین گونه است .
گاه پیش می آید که زن آن چه را که خودش نیازمند آن است به همسرش عطا می کند و از یاد می برد که نوع عشقی که همسرش نیاز دارد چیز دارد چیز دیگری است .
به همین ترتیب ،مرد نیز به نیازهای خویش توجه دارد و این حقیقت را فراموش می کند که نوع عشقی که او محتاج آن است ،همیشه متناسب با نیازهای همسرش نیست و کمکی به او نمی کند .
از انجا که نیازهای اساسی عاطفی زن مورد توج قرار گرفتن ودرک شدن و مورادی از این قبیل است لذا خودبه خود زن می کوشد به شوهرش توجه زیادی داشته باشد و او را درک کند اما مرد ممکن است چنین توجه و حمایتی را ناشی از عدم اعتماد همسرش نسبت به خود بداند .
نیاز اساسی مرد آن است که همسرش به او اعتماد داشته باشد نه اینکه از او مراقبت کند .
همسران باید نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند و و چیزی را از دید دیگری پنهان نکنند و هرگاه شک و تردیدی را احساس کردند صادقانه پرسیده و مسئله را باز کنند و جای شک و شبهه را از بین ببرند .
بدبینی و بدگامانی یکی از بزرگترین آفت هایزناشویی است دو نفر که با هم در زیر یک سقف زندگی می کنند باید به گونه ای اعتماد و پذذیرش بینشان برقرار باشد و گرنه پس از مدتی که با هم زندگی کردند به علت این که نتوانستند یک ارتباط خوب بین خودشان برقرار کنند ظاهراً با هم زندگی می کنند ولی در واقع هر یک جداگانه دنیایی متفاوت برای خود می سازند.
زن نیاز دارد که کسی نیازها و خواسته هایش را درک کند ، به او توجه کند ، و بدون این که قضاوت کند راه حل ارائه دهد ، پای صحبت و درد دل او بنشیند .
در گذشته زنها از یکدیگر حمایت می کردند و برای همدرد دل می کردند اما امروزه این فرصت را ندارند .
در ساختار جدید جامعه اگر قرار باشد زنان صحبت کنند معمولاً فقط با همسر خود صحبت می کنند .
مردان نیز بر اساس ساختار جنسی خود در موقعی که زن درد دل می کند می خواهند روی موضوع قضاوت کنند و حوصله گوش دادن به این گونه صحبتها را ندارند و باعث رنجش آنها می شوند .
زیرا وقتی زن صحبت می کند مرد فکر می کند از دست او شاکی است و یا او باعث فشار و ناراحتی اشت شده و یک خواهد به دفاع بپردازد در حالی که زن نیاز به یک گوش شنوا و آرام دارد تا خود را تخلیه کند .
مرد از راه گوش دادن به سخنان همسرش می تواند به گونه ای موثر نیازهای اساسی او را برآورد کند .
وقتی مرد بی آن که عصبانی شود ، می تواند به احساسات همسرش گوش کند ، این کار او هدیه ای ارزشمند به همسرش است .
هر چه زن بیشتر بتواند احساساتش را بین کند ، بیشترحس می کند مورد توجه شوهرش قرار گرفته است .
مردان زمانی که ناراحت هستند با قدم زدن و سکوت آرامش پیدا می کنند و زنها با توجه به ویژگی خود که تمایل به حرف زدن در موقع ناراحتی است ، شروع می کنند به سئوال از همسر و ریشه یابی ناراحتی او و شوهر این رفتار را به حساب تجسس و سلطه گری او تلقی می نماید .
همان گونه که مرد باید به منظور برآورده ساختن نیازهای همسرش به صحبت های او گوش کند ، زن نیز باید هنر نیرو بخشیدن به شوهرش را بیاموزد .
مردها زمانی انگیزه پیدا می کنند که احساس کنند مورد نیاز هستند .
زنان توقع دارند ، وقتی که به آراستگی خود توجه می کنند و یا در محیط خانواده تغییری ایجاد می کنند شوهرشان با ورود متوجه این تغییرات شود .
و این مسئله را بیان کند و واکنش نشان دهد .در حالی که ممکن است مرد احساس کند مطلب مهمی نیست و تازه ایراد گیری کند که چرا خود را خسته کرده … و زن احساس می کند بعد از این همه تلاش تازه همسر او به جای قدردانی به سرزنش و ایراد گیری پرداخته و همین موضوع به نظر ساد می تواند احساسات منفی نسبت به یکدیگر ایجاد کند .
زن وقتی مردی را دوست دارد خود را مسئول می داند که به کمک کند تا رشد یابد و منتظر فرصت است تا به او بگوید چه باید انجام دهد و کمکش کند تما در نظر مرد رفتار او سلطه جویانه و به قصد کنترل تعبیر می شود .
هنگامی که زن در صدد حمایت از شوهرش بر می آید در واقع به او نیرو می بخشد تا آن گونه که باید باشد .
وقتی زن به شوهرش اعتماد میکند و او را باور دارد مورد تحسین و تقدیر خویش قرار می دهد ، مرد نیرو می گیرد .
رمز و راز نیرو بخشیدن به مرد آن است که هیچ گاه سعی نکنید در صد تغییر یا اصلاح و پیشرفت او برایید.
برخی از همسران سعی دارند طرف مقابل را مانند خود و به دلخواه خود تربیت کنند .
این فکر و اندیشه بسیار دور از تفکر سالم است ، زیرا این واقعیت را باید پذیرفت که هر کس باید با خود واقعی اش زندگی کند .
همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید و باور داشته باشید.
حقیقت این است که مرد در برابر تغییر رفتار و خلق و خوی خویش مقاومت می کند اما وقتی احساس کند همسرش به او اعتماد دارد و او را مورد تقدیر قرار میدهد خود به خود شروع به تغییر ،رشد و ترقی می کند .
اگر زن و شوهر از آن چه واقعاً به آن نیاز دارند بهره مند شوند ، بی آنکه نیازی به ابزار محبت بیشتری باشد ، هیچ گاه از زندگی با یکدیگر خسته نمی شوند .
از نظر مردها ، رسیدن به هدف مهم است .برای مردها بیش از هر چیز موقعیت و پیشرفت است که موجب خرسندی و رضایت خاطر می شود زیرا می تواند شایستگی آنها را ثابت کند .
اما زنها برای عشق ،محبت ،برقراری ارتباط و زیبایی ارزش زیادی قائلند .
زنها از طریق گفتگو و مطرح کردن مسائل خویش و برقراری ارتباط صمیمانه به خرسندی می رسند .
برای زنها برقراری ارتباط اولویت دارد و مطرح کردن احساست شخصی خیلی مهم تر از رسیدن به اهداف و موقعیت است .
زنها به شرکت در میهمانیهای فامیلی و دوستانه ،رفتن در دل طبیعت ،قدم زدن در بازار و دیدن ویترین مغازه ها علاقمند هستند .
یکی از نشانه های محبت و عشق زنها این است که بی انکه درخواست کمک شود به همنوع خود کمک و یاری می رساند اما معمولاً وقتی زن به مرد پیشنهاد کمک می کند ، مرد احساس می کند که زن براین باور است که خودش به تنهایی از عهده این کار برنمی آید در حالی که وقتی به زن پیشنهاد کمک می شود این احساس در او بروز می کند که مورد محبت قرار گرفته است .
البته برای مردان بسیار مهم است که همسرشان به این باور برسد که شوهرش توان حل مشکلات و مسائل را دارد و در این خصوص به اعتماد داشته باشد و از دیگران برای حل مشکلات درخواست کمک و راهنمایی نکند.
آن چه باید بدانید : مرد باید بدانید که وقتی همسرش درباره مشکلات سخن می گوید در واقع قصد نزدیک شدن به او را دارد نه اینکه منتظر شنیدن راه حلهای اوست .
در این زمان او کسی نیاز دارد که با جان و دل به حرفهایش گوش دهد .
مردی که دچار نگرانی و استرس شده می کوشد تمام توجه خود را بر روی یک مشکل متمرکز کند واز دیگر مسائل غافل می شود ولی وقتی زنی دچار استرس شده فوری در صدد یافتن راه حلی برای مشکلاتش بر نمی آید بلکه با ابزار احساساتش و نیز درک شدن از سوی دیگران ترجیح می دهد به آرامش برسد.
مرد وقتی احساس کند که همسرش به او نیاز دارد انگیزه پیدا می کند و نیرو می گیرد ولی زن وقتی که احساس کند همسرش به او عشق می ورزد انگیزه پیدا می کند و نیرو می گیرد .
مردها شدیداً نیازمند آن هستند که از سوی همسرشان مورد قبول و پذیرش باشند ولی نهایتاً نیازمند آن هستند که همسرشان به حرفاشان گوش کند و احساساتشان را درک کند.
زن تصور می کند که اگر شوهرش او را دوست دارد بی آن که نیازی به درخواست داشته باشد از او حمایت می کند ولی مردها به طور غریزی انگیزه لازم را برای ارائه حمایت از همسر خویش ندارد ، بلکه زن باید از شوهرش درخواست کند .
اگر زن با لحنی ملایم و آرام از شوهرش بخواهد که به حرفش گوش کند ، مرد هم از این که به او توجه کند خوشحال می شود .
عناصر یک عشق سالم : برای رسیدن به یک عشق سالم ابتدا شناخت لازم است و برای شناخت هم زمان لازم است .
عشق بدون شناخت توهمی بیش نیست و بیشتر شیفتگی است تا عشق .
از دیگر عناصر عشق سالم , احترام گذاشتن به طرف مقابل , وفاداری نسبت به یکدیگر, داشتن صداقت و بالاخره مسئولیت پذیر بودن در مقابل یکدیگر است .
در عشق فدا شدن معنی ندارد .
باید هر دو طرف نسبت به همدیگر گذشت داشته باشند .
انتخاب همسر یکی از مسائلی است که تصمیم درمورد آن بیش از هر مسئله دیگری در زندگی نیاز به تامل و دقت داشته و عجله و شتاب در ان نتایج ناخوشایندی به همراه دارد .
برای این امر مهم باید بسیار اندیشید و مشورت ها کرد .
در اسلام نیز توصیه شده قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر اینده را مطالعه و اگاهانه شریک زندگی خود را انتخاب کنید .
برای انتخاب همسر بایستی معیار هایی را در نظر گرفت , این معیار ها عبارتند از : فرهنگ خانواده ها : بهتر خانواده هر دو نفر , از نظر فرهنگی , اقتصادی و سنت های رایج , نزدیک به هم باشند .
گاه در یک خانواده اداب و رسوم و سنت هایی رایج است که با سنت ها و فرهنگ خانواده دیگر مغایر است و این موضوع باعث مشکلات فراوانی در زندگی زناشویی می شود .
همچنین از نظر سطح اقتصادی هر چه به هم نزدیک تر باشند امکان بروز اختلافات کمتر است .
دختر و پسر باید خانواده های یکدیگر را بشناسند و با در نظر گرفتن معیار ها , ارزشها و اداب و رسوم جامعه و خانواده خود همسر خویش را انتخاب کنند .
بهتر است اعتقادات ارزش ها و روش زندگی دختر و پسر و خانوادهایشان نزدیک و شبیه یکدیگر باشد .
اعتقادات دینی و مذهبی : اعتقادات مذهبی از انعطاف ناپذیر ترین باور های فردی است بنابراین امکان تغییر انها در طول زندگی کمتر است .
دختر و پسری که با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج می کنند پس از احساسات پر شور جوانی در زمینه های مختلف از جمله تفاوت عقاید , اختلاف در تربیت فرزندان , نوع پوشش , انجام فرائض دینی و غیره دچار اختلاف می شوند .
بنابراین شدت پایبندی به این باور ها عامل مهمی است که دختر و پسر جوان باید ان را در نظر گرفته و در این خصوص با یکدیگر تشلبه داشته باشند .
وضعیت اقتصادی : برای شروع یک زندگی داشتن حداقل شرایط اقتصادی از جمله داشتن شغل برای پسر و نیز داشتن سرمایه ای ولو اندک برای شروع زندگی ضروری است .
دختر و پسری که قصد ازدواج دارند باید از مسائل مالی و اقتصادی یکدیگر با اطلاع باشند .
تحصیلات : برای انکه زن و شوهر بتوانند بهتر یکدیگر را درک کنند و نیاز های طرف مقابل را بر آورند , بهتر است از نظر تحصیلات در سطح مشابهی قرار داشته باشند زیرا این امر باعث می شود موضوعات مورد علاقه و برداشت های طرفین به هم نزدیک تر باشد .
تفاوت سنی : سن مناسب بین دختر و پسر بسیار مهم است .
معمولا بهتر است پسر 3 تا 7 سال از دختر بزرگتر باشد ولی اگر یکی از طرفین که شناخت و تجربه بیشتری در زندگی دارد بتواند از نظر اخلاقی و رفتاری طوری عمل کند که بتواند حالت روحی و رفتاری خویش را با همسر مورد علاقه اش تطبیق دهد و آن نقصان را با اعمال شایسته و عقل بالای سنی خود جبران نماید , مسئله اختلافات سن قابل حل خواهد بود .
زیبایی : زیبایی به عنوان یک معیار مطرح است .
دختر وپسراز نظر تناسب جسمی , شکل , قیافه و اندام بهتر است نزدیک به هم باشند و تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد .
البته برای انتخاب زوج مناسب خود یک اصل کلی را باید در نظر داشت و آن اینکه قیافه و ظاهر پس از مدتی عادی می شود و انچه در انتخاب همسر باید ملاک عمل قرار گیرد در مرحله اول معیار های مثبت انسانی است و زیبایی را هم می توان پس از ان مد نظر قرار داد .
چرا که معیار های انسانی افراد هستند که حجم بسیار عظیمی را در جریان زندگی در بر می گیرند .
نداشتن اعتیاد : داشتن اعتیاد به هر صورتی ( حتی به صورت تفننی ) یکی از مهمترین عوامل از هم پاشیدگی خانواده در عصر حاضر است .
دختران و پسران , باید بدانند که قبل از انتخاب همسر این مسئله را به خوبی بررسی نمایند .
فردی که دچار سو, مصرف مواد مخدر است ممکن است تا چند سال علائم مصرف خود را مخفی نگه دارد و حتی نزدیک ترین افراد خانواده او از موضوع اطلاع نداشته باشند ولی توجه به بعضی از مسائل مثل سیگار کشیدن , شکست در تحصیل , نداشتن شغل ثابت طی چند سال گذشته , بی ثباتی اخلاق و رفتار , به بررسی این موضوع به صورت عمقی کمک می کند .
تناسب در خصوصیات ( ولی نه یکسانی ): نباید به دنبال کسی باشیم که مثل خودمان باشد .
در ازدواج ما نمی خواهیم مثل هم شویم بلکه زن و شوهر هر کدام می توانند خصوصیات منحصر به فرد خود را داشته باشند .
اصولا زن و مرد با هم تفاوت دارند و این تفاوت ها در نیاز ها , ارزش ها , نحوه برقراری ارتباط , رفتار ها , معاشرت و 000 است و اتفاقا همین تفاوت ها باعث جذابیت و پذیرش بیشتر یکدیگر می شود اما اگر زن و مرد از این تفاوت ها اگاهی نداشته باشند با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند .
البته بایستی به این نکته اشاره کرد که در بعضی از خصوصیات شخصیتی بهتر است زن و مرد به یکدیگر نزدیک باشند ولی در بعضی دیگر باید درست متضاد یکدیگر باشند .
مثلا فردی که دارای شخصیت سلطه گر است با فردی که دارای همین خصوصیت است نمی تواند سازگاری داشته باشد .
اما بایستی بین زن و مرد تناسب وجود داشته باشد .
این تنسب شامل تناسب در علائق , تناسب در طبقه اجتماعی , امکانات اقتصادی و تشابهات ارزشی و غیره است .
به همین دلیل باید مناسبات و روابط البته در چارچوب خانواده انقدر باشد که دختر و پسر بتوانند شخصیت , انگیزه ها و توقعات یکدیگر را دقیقا مورد مطالعه قرار دهند .
در پایان لازم است یک نکته اساسی را خاطر نشان کرد و ان اینکه اموخته های طول زندگی را می تو.ان تغییر داد زیرا همه انها اکتسابی هستند و کافی است غلط بودنش به فرد ثابت شود تا میل به تغییر آن فزونی یابد , ولی عوامل ساختاری و شخصیتی افراد را به سختی می توان تغییر داد .
تغییر این گونه عوامل در صورتی حاصل می شود که هر دو طرف بپذیرند وجود تفاوتهای فاهش مسئله ساز است , پس باید تغییر کنند .
این تغییرات نیازبه گذرزمان , اموزش علمی , خواستن و به کار بردن تمرینات است .
تنها خواستن کافی نیست .
گذشت اگاهانه در زندگی و پاکسازی ذهن از تعصبات , نقش اساسی در تفاهم و سازگاری دارد .
تمام این تلاش ها زمانی ثمر بخش است که عشق و تفاهم در میان باشد .
عشق و علاقه , زمینه ساز گذشت گردیده و نقش موثری در میل به تغییر ادمی بازی می کند .
آن وقت زندگی معنای واقعی اش را پیدا می کند و این میسر نیست مگر به لطف فداکاری و گذشت هر دو طرف , که تغییر یک طرف هرگز کافی نبوده و نیست .
مهارتهای ارتباطی روابط خوب و سالم هنگامی ایجاد می شود که زن وشوهر بتوانند خواسته ها و نیازهای خود را به یکدیگر بگویند وحتی گاهی به درخواستهای یکدیگر نه بگویند .
از عواملی که در روابط زن و شوهر ایجاد مشکل می کند این است که آنها نمی توانند با هم درست صحبت کنند .
اگر حرفهای امروز باعث ایجاد شمکل شد باید از خود پرسید علت چیست و نحوه حرف زدن را عوض کرد .
معمولاً نحوه حرف زدن از کلمه هایی که استفاده می کنید تاثیر بیشتری دارد .
نحوه حرف زدن نشانه اعلان جنگ یا صلح است .
لذا زن و شوهر باید از لحن کلام مناسب در ارتباط با یکدیگر استفاده کنند .
البته در اکثرمواقع لحن کلام و نحوه حرف زدن در اول ازدواج محبت آمیز و دوستانه است اما متاسفانه این طرز حرف زدن حفظ نمی شود و به تدریج فراموش می شود .