شورای نگهبان:
شورای نگهبان از دو کلمه شورا و نگهبان ترکیب شده است. شورا نمایانگر ماهیت کار این نهاد است و ریشه قرآنی دارد. بر اساس دستور قرآن «و امر هم شوری بینهم» و « شاور هم فی الامر» شوراها از ارکان تصمیم گیری و اداره امور کشور هستند و شورای نگهبان از اهم این شوراهاست در چهار چوب شورا. گروهی متخصص صاحب نظر و دارای صلاحیت لازم گرد میآیند تا در مورد قوانین مختلف و از جمله مقررات مربوط به اداره امور مملکت به مشاوره بپردازند.
کلمه نگهبان معرف نوع و اهمیت این نهاد است و مراقبت وحراست دائمیرا میرساند. شورای نگهبان پاسدار و حافظ مستمر موازین اسلامیو قانون اساسی است. این شورا وظیفه ندارد که مصلحت فرد یا جمع یا هر دو را بسنجد. و یا وضع اجتماعی را بررسی کند و ضرورتهای روز را مورد ملاحظه قرار دهد ویا مصوبات مجلس را از جهت مفید و مضر بودن مورد ارزش یابی قرار دهد و یا تلاشی در اصلاح عبارات از لحاظ دستوری نماید هیچ یک از این موارد به شورای نگهبان مربوط نمیشود تا اساس تصویب یا رد مصوبات مجلس باشد . مصلحت اندیشی و تشخیص صلاح و مصلحت در واقع کار سیاسی و در درجه اول از وظایف مجلس شورای اسلامیاست و در حد نهائی هم به عهده تأسیس جدیدی است که به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام با اصلاحات اخیر در قانون اساسی ظاهر شده است.
شورای نگهبان در عین حال باید با درک درست از مقتضیات زمان ومسائل روز جهان ودور اندیشی ومتانت لازم موازین اسلامیرا حفاظت و از قانون اساسی حراست کند .شورای نگهبان با علم به این که احکام اسلام برای همه جهان و همه ادوار است و با شناخت زمان دقیق اجرا به آنها تحرک و جذابیت میدهد از چنین دیدگاهی شورای نگهبان عوامل وموجبات تزلزل اساس موازین اسلام و قانون اساسی را شناسایی میکند و اجازه نمیدهد که شکل قانونی به خود بگیرد . در واقع اولین و اصلی ترین وظیفه شورای نگهبان، نگهبانی است و لفظ به کار گرفته شده بامعنا تناسب دارد.
امروزه جمهوری اسلامیایران به جهت اتکاء به اسلام در یک موقعیت خاص جهانی قرار گرفته است هر جا سخن از اسلام به میان میآید بلافاصله ایران و حکومت اسلامیوقانون اساسی آن تداعی میشود.
و هر قانون و سازمان حکومتی که ایران ارائه کند عنوان اسلامیمیگیرد.
امت اسلام پس از قرنها خاموشی آهنگ انسان ساز اسلام را با تمام وجود احساس میکند . لازمه حفظ این موقعیت و استحکام بخشیدن به آن وتلاش در جهت بارورساختن آن اجرای قوانین اسلامیواقعی با تمام مشخصات اصلی آن است و مخصوصاً باید اسلامشناسان توجه نمایند موادی بیپایه و غیرمعقول و سبک به نام احکام اسلام مورد تصویب قرارنگیرد که اسباب بیاعتباری مکتب الهی اسلام باشد.
شورای نگهبان و شورای نگهبان قانون اساسی هردو مفهوم واحدی دارند. قانون اساسی درهمه جا عبارت شورای نگهبان را به کار برده جز در اصل 121 که بدون هیچ دلیل خاصی به شورای نگهبان قانون اساسی تصریح کرده است که البته مفهوم اصلی را تغییر نمیدهد.
جایگاه شورای نگهبان درقانون اساسی:
درحقوق اساسی ما شورای نگهبان پدیده جدیدی است. تدوینکنندگان قانون اساسی درپی مرجع صالحی بودند تا با قدرت کامل از موازین اسلام و اصول قانون اساسی پاسداری کند و با این تفکر اصول مربوط به شورای نگهبان را تدوین نمودند.
فصل ششم قانون اساسی به قوه مققنه اختصاص دارد و از دو مبحث تشکیل شده است مبحث نخست با عنوان مجلس شورای اسلامیبیان کننده شکل گیری و ترکیب کلی مجلس است .
مبحث دوم نیز با عنوان اختیارات وصلاحیت مجلس شورای اسلامیترتیب کار و چگونگی وظایف مجلس را توضیح داده است . در قانون اساسی هیچ فصل یا مبحث خاصی با عنوان شورای نگهبان دیده نمیشود تنها در ذیل مبحث دوم از اصل 91 الی 99 بدون تعیین عنوان و سرفصل به شرح تشکیل شورای نگهبان و وظایف و اختیارات آن پرداخته است.
اگر این قصور به آن علت باشد که قانون اساسی شورای نگهبان را قسمتی از قوه مقننه شناخته است باز هم اقتضا داشت که مبحثی جداگانه از فصل قوه مقننه در برگیرنده عنوان شورای نگهبان باشد همان طور که فصل مربوط به قوه مجریه دارای مباحثی است با عنوان ریاست جمهوری و وزراء ( مبحث اول) سپاه پاسداران ( مبحث دوم ) لازم بود که برای فصل مربوط به قوه مقننه نیز مباحثی مانند ترکیب و تشکیل مجلس شورای اسلامی، اختیارات وصلاحیت مجلس وشورای نگهبان در نظر گرفته شود.
در حالی که اکنون پس از اصل 90 اختیارات وصلاحیت مجلس شورای اسلامیپایان میگیرد یکباره و بی هیچ عنوانی از اصل 91 تا 99 به تشکیل و وضع شورای نگهبان و اختیارات آن پرداخته است و این در حالی است که ترکیب شورای نگهبان وصلاحیت و اختیارات آن به هیچ وجه در چهارچوب اختیارات و صلاحیت مجلس نمیگنجد.
در قانون اساسی علاوه از 9 اصل ( 91 الی99) که منحصراً شورای نگهبان و وظایف آنرا توصیف میکند در 11 اصل دیگر نیز این شورا مطرح شده ( اصول 4 و 68 و 69و72 و 108 و110 و 111 و 112 و 118 و 121 و 177 ) و بالاخره در برخی دیگر از اصول قانون اساسی نیز مانند اصول ( 6 و 12 و 59 و 73 و 77 و 78 و 82 و 83 و 85 و 105 و 115 و 116 و 119 و 123 و 126 و 138 و 139 و 170 ) اگر چه نام شورای نگهبان در آنها نیامده ولی مفاد آن به نحوی با کار این ارگان مربوط است.
محتوای اصولی که در آنها از شورای نگهبان نام برده شده با آن که چند اصل آن تقریباً تکراری است در مجموع نمایانگر این معنی است که ظریف ترین و دقیق ترین وظایف و مسئولیتها را در سازمان حکومتی بر عهده دارد.
ترکیب شورای نگهبان:
شورای نگهبان ارگانی است با ترکیب خاص فقیه و حقوقدان تنها دو گروه به این رکن راه دارند و آن قدر هم نزدیک اند که میتوان برای آنها یک عنوان واحد قائل شد در جامعه اسلامیفقیه در واقع حقوقدان اسلامیدر ابعاد وسیع آن است و حقوقدانی که دارای دیدگاه اسلامیباشد به فقیه بودن نزدیک است . جدا شدن دو عنوان فقیه و حقوقدان در گذشته نیز به دلیل دوگانگی بافت جامعه بوده و قانون اساسی نیز به جهت ملاک زمان این وضعیت را پذیرفته و چنین ترکیبی را از لحاظ تخصصی و آگاهیها برای شورای نگهبان لازم شمرده شورای نگهبان 12 نفر عضو دارد شش نفر فقیه وشش نفر حقوقدان.
عضویت فقها:
فقیه یعنی عالم و استاد در فقه و فقه نام علمیاست که محور علوم اسلامیاست این علم حد و مرز کارهای ممنوع و حرام و اعمال جایز و حلال را معین میسازد . پس در واقع تعیین کننده وظیفه و تکلیف انسان است . عالم به این علم کسی است که نسبت به موضوعات فقه صاحب نظر بوده و نیروی اسنتباط و اجتهاد پیدا کرده باشد فقه از علوم انسانی و اسلامیاست به خاطر آن که تکالیف انسان را بر مبنای اسلام معین میکند. دقیق ترین تعریفی که از علم فقه به وسیله علمای اسلامیارائه شده ( الفقه هم هو العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه ) است فقه عبارت از : فهمیدن و دانستن قوانین و احکام شریعت اسلام از راه ادله تفضیلی آنها.
در جمهوری اسلامیشریعت اسلام فقط از راه اجرای قوانین و احکام اسلامیاستقرار مییاید. اسلامیکه بر مبنای فقه قرار گرفته و معرف آن کسانی هستند که این علم را به کمال فراگرفته باشند. بنابراین فقیه در مرجع تشخیص قرار میگیرد زیرا هر جا جمهوری اسلامیمطرح میشود بر اسلام فقاهتی آن تأکید میشود. اسلامیکه پایههای آن بر شالوده وحی استوار گشته و طی بیش از ده قرن هزاران عالم عادل با انگیزه الهی تمام عمر خود را مصروف آن کرده و رسالت انسان مسلمان را در چهارچوب حقوق اسلای تعیین کرده اند. به همین مناسبت فقه اسلامیبا تمام تقسیمات و شاخه ها و اختلاف نظرها تنظیم کننده روابط انسان با خدا و انسان با ا نسان و با خویشتن است . و بخش عمده آن به نظم جامعه مربوط است تا اجتماع را محیطی قابل زیستن نگهدارد.
جمهوری اسلامیتا زمانی اسلامیاست که این پشتوانه ارزنده و غنی اسلامیرا در دنیای پر تحول حاضر همراه داشته باشد فقه که در واقع استوانه نگهدارجمهوری اسلامیاست پدیده ای مربوط به امروز و دیروز نیست یا چیزی نیست که اشخاص بر اساس منافع شخصی و طبقاتی و صنفی و قومیو نژادی آن را به وجود آورده باشند.
بلکه احکامیاست برای تمامیبشر در همه اعصار و هر جا قوانینی به نام اسلام مطرح گردد که انسانها را از تمدن و استفاده از تکنولوژی و دانش دور سازد و به جهل و توقف و نادانی و قهقرا کشاند طبعاً ارتباطی با اسلام ندارد. اندیشمندان ومتفکران اسلام باید متوجه این دقایق باشند.هنگامیکه امروز از استقلال و آزادی سخن میگوییم ویا شعار نه شرقی نه غربی را سر میدهیم تماماً به اتکای همین فقهی است که معرف اسلام ماست و اجازه میدهد ملل اسلامی، مستکبران ظالمان ،ستمکاران و قدرتهای جبار جهان را نفی و علیه آنها مبارزه کنند و خواهان آن نظام اجتماعی و سیاسی باشند که نوید دهنده عدالت و قسط است و در نتیجه سعادت و خوشبختی را به ارمغان میآورد.
طبق اصل چهارم قانون اساسی حاکمیت مطلق فقه بر همه انواع قوانین کشور تأکید دارد و تشخیص آن را بر عهده اسلام شناسان یعنی فقها گذاشته است تدوین کنندگان قانون اساسی با توجه به رفتار قدرتهای سلطه گر و ظالم جهانی در گذشته نسبت به اسلام و آگاهی از حیله ها و توطئه هایی که برای مقابله با اسلام و انقلاب به کار بسته اند و با علم به این که ضامن اصلی تداوم انقلاب و حفظ اسلامیت انقلاب زنده نگه داشتن موازین اسلامییعنی فقه است عبارت اصل چهارم قانون اساسی را تدوین کرده اند.
فقهای اسلام احکام شرعی را از منابع و ماخذ اسلام که در درجه اول قرآن و روایات است با دلیل و برهان استنتاج و استخراج میکنند فقهای شورای نگهبان از جمله امر تطبیق مصوبات مجلس با موازین شرعی را بر عهده دارند و موارد عدم تطبیق را رد میکنند.
اعضای فقیه شورای نگهبان از طرف رهبر برای شش سال منصوب میشوند و برای این انتصاب شرایطی لازم است که تشخیص آن منحصراً با رهبر است.
شرایط فقهای عضو شورای نگهبان:
رهبر باید دو شرط عدالت و احاطه به مقتضیات زمان و مسائل روز را در فقیهی احراز نماید تا او را به عضویت شورای نگهبان منصوب کند.
الف شرط عدالت : فقیه عضو شورای نگهبان باید عادل باشد حالت مقابل عدالت فسق است و بین فسق و عدالت وضعیت موثق بودن است برای عضویت شرط وثاقت کافی شناخته نشده وتنها بر عدالت تأکید شده است عدالت را چنین تعریف کرده اند:
« العادل من لا یکون مرتکباً علی الکبائر و مصراً علی الصغائر»
عادل کسی است که نه تنها مرتکب گناهان کبیره نمیشود بلکه در ارتکاب گناهان صغیره هم اصرار ندارد . تعریف دیگری که از عدالت شده این است .
« العداله عباره عن ملکه اتیان الواجبات و ترک المحرمات »
عدالت عبارت از این است که انجام واجبات و ترک محرمات برای انسان ملکه شود ، شاید بتوان بهترین توصیف و معرفی از فقیه عادل را از حدیثی گرفت که از حضرت امام حسن عسگری روایت شده « فاما من کان من الفقها صائناً لنفسه ، حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه »
ب) شرط احاطه به مقتضیات زمان و مسائل روز ، فقیه و مجتهد صاحب نظر باید آگاه به مقتضیات زمان باشد علت این امر که فقیه به فراگیری علم فقه پرداخته قطعاً به این دلیل نبوده که علم گذشتگان محفوظ بماند و یا عیناً به آینده منتقل شود بلکه برای این منظور بوده که از طریق احاطه به احکام اسلامی، نیرو و توان استنباط مسائل را پیدا کند به حل معضلات بپردازد و پاسخگوی احتیاجات زمان و مسائل روز باشد رکن اصلی اجتهاد، تطبیق احکام کلی با مسائل و حوادث جدید است .
فقیه در عین حال باید توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر مییابند تا بتواند در استنباط فقهی درست عمل کند . در قانون اساسی این مسأله مؤکداً تصریح شده زیرا اولین وظیفه فقیه عضو شورای نگهبان انطباق مسائل روز با موازین شرع است و این امر به آگاهی و شناخت کافی احتیاج دارد .
مسائل جهانی امروز و گرفتاریهایی که امت اسلامیبا آن مواجه اند و سیاستهای مسلطی که در امور کشورها اعمال قدرت میکنند همچنین نوع سازمانهای بین المللی و روش کار آنها شناسایی گروهها و احزاب با عقاید گوناگون ایجاب میکند که در فقه اسلام نقطه ابهامیباقی نماند و نظر اسلام در هر مورد قاطع و صریح اعلام شود .
قانون اساسی جمهوری اسلامیموازین و احکام اسلام را مبنا و اصل شناخته عدول مصوبات مجلس را از آنها غیر ممکن دانسته و فقهای شورای نگهبان را مرجع تشخیص قرار داده است . مرجعی که باید اعلام کننده نظر نهایی باشد تشخیص اینکه شخصی فقیه است یا نیست و اگر فقیه است آیا شرط عدالت را دارد یا ندارد و به علاوه آیا به مقتضیات زمان و مسائل روز آگاه است یا نیست به عهده مقام رهبری است که حکم عضویت را صادر میکند .
افرادی که به عنوان فقیه به اعتبار شناسایی و حکم رهبری به این مقام منصوب میشوند قابل ایراد و محل اشکال و رد از جانب مراجع دیگری نیستند . کسی نمیتواند ادعا کند که فقهای منصوب از جانب رهبری فاقد صلاحیت علمیاند یا عادل نیستند و یا آگاهی و شناخت آنها از مسائل و اوضاع جهان و مقتضیات روز مورد تردید است زیرا حق تشخیص تنها در اختیار رهبری است و ذهنیات افراد غیر خبره یا خبره با غرض نمیتواند در امر انتخاب تزلزلی ایجاد کند . در عین حال در این زمینه هم آزادی بیان را نفی نمیکنیم .
آزادی که باعث جلوگیری از اشتباهات میگردد برای اجتماع ضرورت حیاتی دارد . به هر حال بر فرض که اشتباهی در تشخیص شرایط فقهای شورای نگهبان رخ داده باشد رفع آن با دیگران نیست .
قانون اساسی به هیچ مرجع و مقامیاجازه مداخله در این امر را نداده و تنها رهبری میتواند اشتباه احتمالی را اصلاح نماید . داشتن شرایط عضویت شورای نگهبان و دریافت حکم انتصاب هیچ گونه مصونیت و امتیاز خاصی را برای این دسته از فقها ایجاد نمیکند و آنان همچون رهبر مانند هر فرد دیگری از افراد امت اسلامیدر برابر قانون و محاکم یکسانند .
عضویت و شرایط حقوقدانان عضو:
شش عضو دیگر شورای نگهبان را حقوقدانان تشکیل میدهند . حقوقدان یعنی عالم و استاد در علم حقوق یعنی کسی که بر مجموعه نظامات و اصولی که روابط افراد را با یکدیگر و با سازمانهای داخلی و بین المللی تعیین میکند آشنایی و احاطه کافی دارد به عبارت دیگر حقوقدان به انواع منابع حقوق و از جمله قوانین آشناست و تأثیر قوانین بر روابط اجتماعی را پیشاپیش میشناسد. حقوقدان باید در انواع قوانین از جهات تاریخی، قضایی ، فلسفی و تطبیقی تعمق کند و به اصول و قواعدی که قوانین موضوعه بر آن استوار است مسلط باشد.
سابقه و تجربه علمیبه حقوقدان امکان میدهد که از مبانی حقوق اساسی آگاهی یابد و قوانینی را که از مجلس میگذرد بررسی کند تا مجلس از چهارچوب قانون اساسی خارج نشود .
فراز دوم اصل 91 قانون اساسی در مورد شرایط شش عضو حقوقدان میگوید «شش نفر حقوقدان ، در رشته های مختلف حقوقی از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله رئیس قوه قضائیه به مجلس شورای اسلامیمعرفی میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند »
در این اصل شرایط مفصلی برای حقوقدان مقرر نگردیده و تنها به شرط مسلمان بودن اکتفا شده است .