در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند.
پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند.
فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند.
انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد.
ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد.
با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد.
قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.
ناپلئون به عنوان کنسول اول مادام العمر، انتخاب می گردد.
ناپلئون خود را امپراتور فرانسه نموده و همسرش ژوزفین امپراتریس می گردد.
زمانی فرانسه قدرتمندترین کشور اروپا بود. اما از اواخر قرن هجدهم، نظام حکومتی فرانسه، دچار بی کفایتی شده؛ دولت اغلب، کمبود پول داشت.
گیوتین
در 1791، در سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده می شود برای قطع سرانسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. اما بزودی تبدیل به سمبول خوفناک دوره وحشت گردید.
مالیاتهای سنگین
رعایا و مزرعه داران تنگدست می بایست مالیتهای سنگینی پرداخت می کردند و کارگرانی که در شهرها زندگی می کردند نیز همانند آنان در فقر و فلاکت می زیستند. اشراف زادگان وکشیشان مالیات اندکی پرداخت کرده و اغلب یا کار نمی کردند و یا بسیار کم کار می کردند. در سال 1788 افزایش قیمت مواد غذایی بر اثر برداشت اندک محصولات کشاورزی ، بسیاری از مردم فقیر را ناتوان از پرداخت مالیاتهایشان نموده بود.
سان کولوت
مردم بی چیز پاریس سان کولوت (بدون کولوتها) خوانده می شدند، زیرا آنها بجای کولوت (شلوارهایی که تا بالای زانو بودند) که در آن زمان بین فرانسویان ثروتمند مد بود، از شلوارهای عادی استفاده می کردند.
الهام گرفتن از مردم آمریکا
وقایع این دوران خصوصا انقلاب آمریکا، مردم فرانسه را به تفکر در مورد شیوه اداره کشور خودشان واداشت. بسیاری از مردم خواستار آزادی بیشتر از حکومت مطلقه پادشاه بودند.
مجلس طبقات عمومی
این مجلس قدیمی فرانسه برای اولین بار در طول 175 سال، در سال 1789 تشکیل شد. اعضای مجلس از سه گروه که به عنوان نمایندگان تمام فرانسه بودند، تشکیل شده بود. گروه اول کلیسا و گروه دوم اشراف بودند و بقیه مردم فرانسه به گروه سوم تعلیق داشتند. آنها دارای هیچگونه حق قانونی نبودند و برخلاف گروههای دیگر نمی توانستند از پرداخت مالیات خودداری کنند.
مجمع ملی
در سال 1789، مواد غذائی بسیار کمیاب و قیمتها بسیار بالا بود. و دولت تقریبا ورشکست شده بود. وقتیکه لوئی شانزدهم (93 – 1754) در ماه مه ، اعضای مجلس را برای ریشه یابی مشکلات کشور فرا خواند، دیگر بسیار دیر شده بود. بسیاری از نمایندگان مجلس سوم (مردم عادی) شکیبائی خود را از دست داده بودند. آنها از خواسته لوئی برای افزایش مالیاتها اطاعت نکرده و خود را یک مجمع ملی اعلام نمودند.
هجوم به باستیل
در 14 ژوئیه 1789 ساکنان خشمگین پاریس، از ترس حمله سربازان پادشاه بسوی زندان باستیل هجوم بردند. این شورش منجر به شکل گیری قیامی در سرتاسر فرانسه به نام «ترس عظیم» شد. در ماه آینده، مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و اتباع را که مشخص کننده حقوق طبیعی تمام شهروندان را پذیرفت و همچنین خواستار سطح عادلانه مالیات شد .
لوئی می گریزد
در ژوئن 1791 لوئی شانزدهم به همراه همسرش ماری آنتوانت (93- 1755) و فرزندانشان سعی در فرار از فرانسه داشتند. آنها در شهر وارن دستگیر، و به پاریس بازگردانده شدند. این شب که موسوم به «شب وارن» است، تبدیل به نقطه عطفی در انقلاب شد. لوئی حمایت بسیاری از مردمی را که تا آن زمان به او وفادار بودند از دست داد. در آوریل آینده دولت انقلابی علیه اتریش و پروس اعلان جنگ داد.
نظام پادشاهی از بین می رود.
بعد از قیام اوت 1792 و انتخابات ماه بعد، مجلس جدید پر از سر سخت ترین دشمنان لوئی شد. لوئی به اتفاق همسرش و فرزندانش به زندان افکنده شد و در 21 سپتامبر مجلس رای به انحلال پادشاهی داد. پادشاه متهم به خیانت شد و در 21 ژانویه 1793 اعدام گشت.