چکیده این تحقیق، پژوهشی است پیرامون علل گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر در این تحقیق جامعه آماری خود را با حجم نمونه 100 نفر و از میان معتادین مراجعه کننده به ستاد هماهنگی و توانبخشی سازمان بهزیستی (مرکز شهید اشرفی اصفهانی) برگزیدهایم.
در این تحقیق، 6 فرضیه مطرح و مورد بررسی قرار گرفت، که در نهایت تمامی فرضیههای ما مورد تأیید قرار گرفت.
به عبارت دیگر رابطه معناداری میان فرضیههای مطرح شده و علل گرایش جوانان به مواد مخدر وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده برای دستیابی به نتیجه، روش پیمایشی است که البته در ضمن از دو تکنیک، روش کتابخانهای و نیز پرسشنامهای برای جمعآوری اطلاعات سود جستهایم.
در پژوهش انجام شده سعی شد که نگاهی هر چند گذرا و سطحی به تعریف اعتیاد، مشخصههای اعتیاد مراحل اعتیاد، شناخت شخصیت معتادین، تاریخچه مواد مخدر در جهان و ایران و … داشته باشیم.
در انتهای تحقیق نیز پیشنهادات تحقیق را ارائه نمودیم تا بلکه در آینده محدودیتهای تحقیقی مانند آنچه که در تحقیق فوق صورت گرفته از میان برداشته شود.
مقدمه زندگی اجتماعی انسان تحت حاکمیت قواعد و هنجارهای اجتماعی است.
اگر ما از قواعدی که انواع رفتار را در زمینههای معینی به عنوان رفتارهای مناسب و رفتارهای دیگری را به عنوان رفتارهای نامناسب تعریف میکنند، پیروی نمیکردیم، فعالیتهایمان دستخوش هرج و مرج میگردید.
از سوی دیگر زندگی اجتماعی انسان با پدیدههای اجتماعی نمود مییابد.
پدیدههای اجتماعی در واقع واقعیتهایی هستند که جزء ذاتی زندگی اجتماعی بشر میباشند.
حال اگر برخی از این پدیدهها در وضعیتی قرار گیرند که از سوی جامعه، منفی تلقی شوند، ممکن است که در حیات مطلوب اجتماعی اثر نامناسب گذارده و یا آن را تهدید نمایند.
اما باید دانست که تلقی منفی از یک پدیده اجتماعی در همه جوامع یکسان نیست و شاید معدودی از این پدیدهها را بتوان یافت که وجود آنها در تمام یا اغلب جوامع همراه با تلقی منفی باشد.
همچنین در یک جامعه خاص نیز تشخیص مثبت یا منفی بودن یک پدیده در میان گروهها یا افراد مختلف، لزوماً یکسان نمیباشد.
در این میان تلقی رهبران سیاسی جامعه، فراتر از یک تلقی فردی بوده و به مقدار زیادی در روند حیات جامعه تأثیر دارد.
اعتیاد به مواد مخدر یکی از مسائل مبتلا به امروز جهان است.
پدیدهای است که بیش از پیش نسل امروز و فردا را تهدید به نابودی میکند و این امر تقریباً درد جدیدی است، روزی نیست که سمینارها و کنفرانسهایی با شرکت عدهای صاحب نظران دنیا در زمینههای جرم شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و… تشکیل نگردد و در پی از بین بردن این درد بیدرمان نباشند.
ولی از آنجا که در فکر شناخت زمینههای اعتیاد بر نمیآیند غالباً طرق درمان پیشنهادی آنان نیز چاره درد نمیکند.
این است که میبینیم هر روز بر تعداد معتادین چه در ایران و چه در جهان افزوده میگردد.
بیان مسئله مصرف مواد مخدر همچون خشخاش، هروئین، تریاک، ماری جوانا و … تا حدودی بهتر از دیگر انواع انحرافات نشان میدهد که تا چه حدی هر جامعه، برحسب زمان، مکان، جنس، سن، قوم، قبیله و طبقه مسائل جامعوی را تعریف و ارزشگذاری میکند.
امروزه مصرف این مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتیاد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع آسیب رسانده و نه تنها بصورت یک تهدید ملی بلکه فراتر از مرزهای ملی بصورت یک مسئله پیچیده جهانی در آمده که شعاع مضرات و اثرات زیانبار آن گریبانگیر کشورهای بیشماری شده است که شدت و وسعت این بحران که از گذشتههای دور بر جامعه جهانی سایر افکنده برحدی که علاوه بر مسئوولین کشورهای توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان مسائل علوم اجتماعی را نیز به خود معطوف نموده و علی رغم رویکردهای جامع و تمهیدات اتخاذ شده در حل و کاهش این معضل در سطح ملی، منطقهای و جهانی، هر روز عملاً شاهد وخامت بیشتر اوضاع و تشدید این مسئله مهم میباشیم.
اما اینکه چرا و چگونه اعتیاد بر مواد مخدر به عنوان مسأله تلقی میشود، بیشتر مربوط به نظر افراد و تجربه شخصی آنان است.
چرا که در سالهای اخیر تعداد فزایندهای از مدم عام شهرها طرز تلقی بامدار او اغماضی را پذیرفتهاند و معتقد شدهاند که این قوانین هستند که مواد مخدر را خطرناک جلوه میدهند و در نتیجه مسائل مربوطه را نیز پدید میآورند.
با این وجود در جامعه ما بسیاری از مواد مسأله ساز تلقی میشوند زیرا که اغلب آنها، افراد را ناکار میسازند و توانائی آنان را برای ساماندهی امور خویش، اداره زندگی شخصی و خانوادگی دچار اختلال میکنند.
و این مسئله بدان علت است که با مصرف این مواد، فرد معتاد حرمت ارزش های اخلاقی و جر هنجارهای جامعوی را پاس ندارند و در نتیجه قوانین را زیر پا گذارند و با پرخاش موجبات آزار دیگران را فراهم آورده و در نهایت دست بجرایم و جنایات آشکار یا پنهان مالی یا جانی بزنند.
اگر این واقعیت را بپذیریم که انسان موجودی است اجتماعی و ساخته پرداخته بنیادهای فرهنگی، اقتصادی و روابط و مناسبات اجتماعی جامعهای که در آن پرورش یافته، پس ناچار باید این به این حقیقت که پدیدههای ناهنجاری همچون، دزدی، روسپیگری، اعتیاد و … نیز ناشی از مناسبات و روابط حاکم در درون یک جامعه است.
به این ترتیب مشخص میشود که اعتیاد نه یک بیماری شخصی.
بلکه یک عارضه اجتماعی است.
به عبارت دیگر باید در کنار مسائل تاریخی و سیاسی گرایش به اعتیاد که البته از اهمیت ویژهای برخوردار است به جنبههای اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه کافی مبذول نمائیم و سادهانگاری مسئله را تنها در روابط با معتاد و خصوصیات شخصی و روانی آن ملاحظه کنیم.
چرا که اعتیاد یک مشکل اجتماعی است و باید در عمق جامعه ریشهیابی شود.
معمولاً واکنش اجتماعی مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف نمود که اعتیاد را بیشتر یک مسئله شخصی و فردی میدانند نه اجتماعی و این در حالی است که اعتیاد یک مسئله اجتماعی است و نه شخصی.
ما هنوز هم در دورهای هستیم که تصویر یک «معتاد محکوم است»، «مغعتاد مظنون است» و … در جامعه ما بدون اینکه بیان کرده باشند رواج دارد، تا شاید بتوان از شیوع آن جلوگیری کرد و اجرای قوانین را تشدید نمود اگر امروز، نسل جوان دیگر به شعارهای ضد اعتیاد اعتقادی ندارند بدین سبب است که انواع جدید از مواد و فرا شدهای مخدر در اختیار آنان قرار میگیرد.
بنابراین مسئله گرایش جوانان به مواد مخدر از این نظر اهمیت دارد که پارهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی، در زمینههای آماده فرد را به سمت اعتیاد سوق میدهند.
به بیان دیگر «معتاد شدن» ارثی نیست بلکه مجموعهای از شرایط فوق که دارای ریشههای متفاوتی هستند، زمینه ساز اعتیاد میشوند.
در هیچ موردی کنش اعتیاد از نسل پیشین به نسل پسین به میراث نمیرسد، بلکه تنها گرایش بدان است که میتواند جنبه ارثی داشته باشد.
بدینسان است که افراد تحت تأثیر انگیزههای جرم زای جامعه در معرض جرم قرار میگیرند.
در نتیجه از آنجا که شخصیت فرد معتاد محصول کارکردهای زیستی جامعوی است.
اهمیت طرخ و پرداختن به این مسئله که چرا جوانان به سمت اعتیاد کشیده میشوند و نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در این میان به روشنی هویدا میشود.
اهمیت و ضرورت مسئله تحقیق جامعه نسبت به مواد مخدر بسیار حساس است.
بسیاری از کشورهای جهان آن رامسئله اجتماعی حادی به شمار می آورند ومواد مخدر را بخصوص برای نسل جوان خطر اصلی می دانند.
چرا که مواد مخدر بسان شمشیر دو لبه ای عمل می کند که از یک طرف سودسرشار فراهم می آورد و از سوی دیگر بر پیکره اجتماع سم وارد می کند و باعث از دست رفتن نیروی انسانی و جمعیت فعال و کاهش توانایی های فکری و جسمی منابع انسانی، طبیعی و مالی که می توانستند نقش و تأثیر بسیار بسزایی در راه توسعه اقتصادی و اجتماعی و … ایفا کنند.
امروزه تجارت مواد مخدر بعد از قاچاق اسلحه بزرگترین و سودآورترین تجارت روی زمین است.
«قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر از طریق تجارت افیون در جهان سالانه مبلغ 500 میلیارد دلار سود به جیب استعمارگران سرازیر می کنند[1].» آمار و ارقام مربوط به این تجارت مسموم در ایران نیز قابل توجه و تأمل است.
خسارتهای اقتصادی ناشی از سوء مصرف و قاچاق مواد مخدر در ایران سالیانه بالغ بر 480 میلیارد تومان برآورد گردیده است.
که با توجه به افزایش نرخ تورم سالیانه ، این رقم در سال 1377 معادل 700 میلیارد تومان در سال تخمین زده می شود.
آسیب پذیری کشور ما با توجه به موقعیت ژئوپولیتیکی، واقع شدن در کوتاه ترین و ارزان ترین مسیر ترانزیت مواد مخدر همجوار با «هلال طلایی Golden crescent » به عنوان یکی از بزرگترین مناطق کشت و تولید مواد افیونی بسیار زیاد است.
نظر به اینکه روند شتابان افزایش جمعیت در کشور ایران و گستردگی پیامدهای ناشی از این معضل بر ساختار جامعه و اثرات منفی بر بهداشت فردی و جمعی، افزایش جرائم، بزهکاری، قتل، تجاوز ، خشونت، فساد و ازهم گسیختگی های خانوادگی و اجتماعی و … قابل تأمل و بررسی است.
آمارهای موجود نشان می دهد که نسبت مواد مخدر در سطح جهان در شش ماه اول سال 1985 میلادی نسبت به سال قبل رشد سرسام آور داشته است.
بطوریکه مصرف تریاک در سطح جهان 60 درصد، هروئین 45 درصد و کوکائین و حشیش نیز نسبت به شش ماه اول سال 1985 به میزان 175 درصد و 80 درصد افزایش داشته است و ال – اس – دی که از انواع خطرناک مواد مخدر است در کشورهای سرمایه داری هزاردرصد رشد مصرف داشته است.
اهمیت کلی پرداختن به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در جامعه رو به توسعه ایران، زمانی جدی بودن و ضرورت طرح آن را می نمایاند، که نگاهی به آمار و ارقام که بعضاً از منابع و سایر در مناسبتهای مختلف ارائه می گردد، داشته باشیم که این مهم خود گویای تصویر کلی از شدت ابعاد این مسئله اجتماعی و معضل همگانی در تمامی ساختارهای جامعه است.
در کشور ما، با وجود مبارزات شدیدی که بر علیه قاچاق مواد مخدر و مسأله اعتیاد شده ولی هنوز به عنوان یک معضل اجتماعی گریبانگیر جامعه ما می باشد و بسیاری از افراد که به این بلای خانمان سوز گرفتار هستند یا نابود می شوند، یا زندگی خانوادگی شان ازهم پاشیده می گردد.
«پای بندی ایران به مبارزه با مواد مخدر هیچ دلیلی شاخص تر از کشته شدن تعداد زیادی از پرسنل نیروی انتظامی نیست.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، 2356 نفر از افسران و پرسنل نیروی انتظامی کشته شده اند که این روند ادامه دارد[2].» در کشور ما، با وجود مبارزات شدیدی که بر علیه قاچاق مواد مخدر و مسأله اعتیاد شده ولی هنوز به عنوان یک معضل اجتماعی گریبانگیر جامعه ما می باشد و بسیاری از افراد که به این بلای خانمانسوز گرفتار هستند یا نابود می شوند، یا زندگی خانوادگی شان ازهم پاشیده می گردد.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، 2356 نفر از افسران و پرسنل نیروی انتظامی کشته شده اند که این روند ادامه دارد.»اهداف تحقیق شناخت کامل واقعیت هر موضوع و پدیده و یافتن رابطه علت و معلولی موجود بین امور و در نهایت یافتن راههای مقابله و جلوگیری از وقوع و ایجاد پدیدههای ناهنجار از طریق تجزیه و تحلیل منظم و بررسی بدون تعصب، از جمله اهداف این تحقیق، برقرار ذیل میباشد: 1- شناخت علل اعتیاد به مواد مخدر از جنبههای مختلف، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و روانی.
2- شناخت راههای مختلف پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر.
3- ارائه راه حلهایی که بتوان قشر جوان را از این ورطه خطرناک نجات داد.
4- شناخت نوع مواد مصرفی و شیوه استعمال آن.
پیشینه تاریخی تحقیق با توجه به مهم بودن موضوع تحقیق، تحقیقاتی چند در زمینه اعتیاد و گرایش و اثرات اعتیاد بر خانواده و جامعه انجام شده، که ذیلاً اشاره می کنیم.
1- تحقیقی در سال 1374 توسط حبیب آقا بخشی تحت عنوان اعتیاد پدر و اثرات مخرب آن بر خانواده با نوع طرح کاربردی انجام داده که به شرح زیر می باشد.
هدف بررسی، تأثیر اعتیاد پدر بر کارکردهای خانواده است.
به منظور شناخت تاثیرات اعتیادر پدر بر جامعه پذیری فرزندان نقش اقتصادی و حمایتی پدر و روابط اجتماعی اعضای خانواده این پژوهش از نوع مطالعات تبینی مقایسه ای است که به صورت مقایسه برنامه ریزی شده انجام گرفته و به مقایسه دو گروه از خانواده های پدر معتاد و غیر معتاد در شهر تهران پرداخته است.
گروه اصلی شامل یکصد خانواده ساکن تهران با مشخصات اعتیاد پدر به هروئین متجاوز از 5 سال و داشتن فرزندان 5-12 ساله می باشد گروه مقایسه شامل یکصد خانواده مشابه با گروه اصلی بدون اعتیاد پدر به مواد مخدر است که از طریق مانند گیری انتخاب شدند با جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهده مصاحبه از این گروه نتیجه می شود که در خانواده های پدر اعتیاد، جامعه پذیری فرزندان، نقش اقتصادی و اقتدار پدر روابط اجتماعی اعضای خانواده، دچار اختلال می گردد و نقش حمایتی پدر شدیداً کاهش می یابد.
2- تحقیق پیشگری توسط محمد حسین فرجاد تحت عنوان بررسی عوال روانی اجتماعی، بازگشت مجدد به اعتیاد در سال 1374 تحت عنوان کاربردی صورت گرفته است که به شرح زیر می باشد.
پژوهش حاضر طرح مقدماتی پژوهشی در سطح کلی است که با هدف شناخت عوامل روانی موثر بر بازگشت معتادان به اعتیاد طراحی شده است.
حجم نمونه آماری 203 نفر معتاد است.روش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه بوده است.
یافته ها نشان می دهد که (1) بیشتر معتادان مرد، دارای تحصیلات متوسطه، پدران و مادران بیسواد یا کم سواد، متولد شهر و مرکز استان، متأهل دارای خانواده های سازمانی رهن، رهن و اجاره هستند.(2) بیشتر هروئین مصرف می کنند.
(3) دوستان، عوامل مالی و فشارهای روانی از عوامل اصلی اعتیاد ذکر شده است.
در این تحقیق همچنین با استفاده از آزمون روانی 90 Scl روی 2030 معتاد مورد نظر مورد پژوهش واقع شده است، یافته ها نشان می دهد که بیشتر معتادان معتقدند که به رفتار دوستانه دارند.
معتادان نباید در مشاغل با افراد عادی رقابت کنند.
عصبی تر از افراد عادی هستند کمرو نیستند، کمتر موفق هستند نباید از آنها زیاد توقع داشت، نمی تواننند در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کنند میزان اشتیاق آنها به زندگی مثل افراد عادی است معمولاً نامرتب هستند.
غالباً مردم دارند، وظیفه شناس نیستند.
از خود راضی هستند.
بیشتر مأیوس می شوند.
از افراد عادی متنفر نیستند.
می توانند از خود مواظبت کنند، زندگی با افراد عادی برایشان مطلوب است.
جاه طلبند، متکی به نفس نیستند، با بیشتر افراد عادی به محبت نیاز داردند.
کم هوش تر نیستند و با افراد عادی متفاوتند و بیشتر نیاز به همدردی دارند.
3- تحقیق دیگری در سال 1359 توسط خانم فرخندانی علیزاده، زهره تحت عنوان بررسی تاثیر عوامل اقتصادی و خانوادگی و بعضی ویژگیهای شخصیتی روی اعتیاد نوجوانان و جوانان باسواد (25-15 سال) صورت گرفته که به شرح زیر می باشد.
هدف تحقیق شناخت نقش عوامل اقتصادی- اجتماعی و خانوادگی در روی آوردن افراد به اعتیاد و توصیف خصوصیات و ویژگی های فردی و شخصیتی فرد معتاد است.
این بررسی به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه از 121 نفر نمونه شامل 51 نفر مرد معتاد یا گروه آزمایش 47 نفر مرد غیر معتاد و 1 نفر زن غیر معتاد گروه اول انجام گرفته است.
نتایج نشان می دهد که اکثریت معتادین را جوانان 20-25 ساله با اعتیاد و هروئین 98% تشکیل داده است.
محیط های متشنج خانوادگی اعتیاد و والدین و نزدیکان فراوانی و در دسترس بودن محیط، پائین بودن سطح تحصیلی و اجتماعی نقش موثری در اعتیاد افراد داشته است، معتادان نسبت به گروه گواه دارای خصوصیات لوروتیک تر عدم ثبات عاطفی، هیجان پذیری، اضطراب بیشتری هستند، حالات غیر اجتماعی تر و تکروی بیشتری دارند.
درون گراتر هستند، اعتیاد به نفس و احساس خود کفایی دارند و احساس سلطه جویی کمتر می کنند، بدین معنا که بیشتر منفصل و پذیرا بوده و از رویارویی با حوادث گریزانند.
دیدگاههای نظری تحقیق جامعه شناسان برای فهم عمل انجرافات به عوامل اجتماعی و فرهنگی شکل دهنده رفتار انسان توجه دارند و در تبینهای جامعه شناختی خود بر ساخت اجتماعی الگوهای کنش متقابل فرد و دیگر اعضاء جامعه تکیه کرده، بر موارد زیر اشاره میکنند: 1) جامعه پذیری ناقص بر اساس این نظر اگر فردی به درستی اجتماعی نشده باشد، هنجارهای فرهنگی را در شخصیت خود عجین نمیسازد و به همین سبب نمیتواند میان رفتار شایسته و ناشایسته تمایز بگذارد.
2) انحراف آموختنی است: جامعه شناسان معتقدند که بسیاری از رفتارهای انحرافی، اکتسابی و قابل انتقال از شخص به شخص دیگری است.
3) نارسائیهای فرهنگی و ساختار اجتماعی: هر جامعه نه تنها هدفهای پذیرفته شده فرهنگی دارد، بلکه وسایل پذیرفته شده را نیز برای نیل به این هدفها در اختیار دارد.
هرگاه به عللی این وسایل در اختیار فرد گذاشته نشود احتمال میرود، منحرف گردد.
مهمترین نظریات انحرافات 1- نظریه بیهنجاری بیهنجاری حاصل وضعیت آشفتهای است که هنجارها از بین رفته و یا در تضاد قرار گرفتهاند.
جوامعی که در آنها بیهنجاری به شکل وسیع وجود داشته باشد، از آنجایی که اعضای آن جامعه برای رسیدن به مقاصد مشترک، خطوط راهنما در اختیار ندارند و احساس جدایی و بیجهتی میکنند، در خط تلاش قرار میگیرند.
هنگامی که فرد دچار حالت «آنومیک» میشود، وابستگی و احساس تعلق خود را به گرئوه از دست میدهد، هنجارهای گروهی را بعنوان سرمشق نمیپذیرد و از آنها میگریزد و برای مدتی در بیهنجاری یا دقیقتر در کم هنجاری و یا کژهنجاری به سر میبرد.
زیرا هنجار مطلوبی نمییابد تا جایگزین هنجارهای پیشین سازد.
برای اطمینان، البته تمام هنجارها را از دست نمیدهد ولی خودش را کنار میکشد و کمتر خود را با دیگران همنوا و همسان مییابد.
(شیخاوندی، 13).
جامعه شناسی به نام «م.
مک آیور» آنومی را بدینسان تعریف کرده است: « آنومی عبارت از حالت ذهنی کسی است که به اخلاقیات حاکم و خاستگاه آن پشت پازده، دیگر اقتصادی به جمع جامعه خویش ندارد و خود را مجبور به تبعیت و پیروی از آنها نمیبیند.
انسان آنومیک، از نظر ذهنی کنترل میشود و به تمایلات خود میپردازد و مسئوولیت هیچ چیز و هیچ کس را نمیپذیرد.
(شیخاوندی،13)، 2- نظریه تضاد: نظریه تضاد نیز مانند نظریه انحراف بر عواقب شخصی و اجتماعی و تمرکز ثروت و قدرت در دست عدهای معدود تکیه میکند.
نقطه عطف عمده این نظریه آن است که گروههای قدرتمند جامعه علایق مشترک اقتصادی و سیاسی دارند و اکثر برگزیدگان قدرت، از قدرت سیاسی خود برای تدوین و اجرای معیارهای قانونی حامی منابع خود استفاده یا در واقع سوء استفاده میکنند.
طرفداران این نظریه تا حدی تبیینهای متفاوتی را درباره چرایی بروز موقعیت مورد بحث در جوامع جدید عنوان میکنند.
3- نظریه پیوند افتراقی نظریه «اروین ساترلند» تحت عنوان پیوند براین نکته دلالت دارد که فرایند یادگیری رفتار مجرمانه بوسیله دوستان فرد مجرم تعیین میشود.
چهار گام زیر فرایند نظریه پیوند افتراق را به اختصار نشان میدهد: 1- رفتار تبهکارانه: مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل با دیگران، بویژه گروه دوستان آموخته میشود.
2- فراگیری رفتار مجرمانه: که مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و انگیزهها و گرایشهای مناسب برای بزهکاری است.
3- انسان بدان سبب مجرم میشود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد.
از این رو اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تأثیر شدید دارند، به جای حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.
4- پیوندهای تبهکارانه یک شخص میتواند از جنبههای خاص همچون فراوانی، طول مدت و شدت این تماسها متفاوت باشد و در تعیین تأثیر این پیوندها برشخص به ما کمک کند.
نظریه پیوند افتراقی را میتوان به انواع متحده جرم و بزهکاری نسبت داد.
مثلاً برخی از شواهد تبیین آن است که عدهای از جوانان شهری ممکن است برای نشان دادن صفات کله شرقی و جرأت حادثه جویی که برای آنان بسیار ارزشمند است به محذر روی بیاورند ظاهراً صرف هروئین یک جوان را در چشم همگنانش کسی میسازد.
(فلدمن، 1968) از این رو شخص با موقعیت مساعدی برای استفاده بیشتر از مواد مخدر روبرو میشود.
4- نظریه برچسب (انگ زنی) این تئوری را گاهی نگرش (رویکرد) واکنش جامعتی به انحرافات نیز مینامند.
تئوری انگ زنی با تأکید روی مسأله کلیدی مربوط به نحوهی تکوین حرف انحرافی درباره ریشهها و خاستگاه انحراف اولیه و تفاوت نرخ انحراف برحسب گروهها مسکوت است.
با این وجود این نظریه، نوعی کنش متقابل نمادین است و چون در محدوده سنت نظری قرار میگیرد، عمدتاً از طرفی چشم انداز آن با کنش متقابل بین منحرفان و سازشکاران سرو کار پیدا میکند و از سوی دیگر با مفاهیمی که اعضای سازمان یا گروه از اعمال و یا عکسالعملهای دیگران میگیرند سرو کار دارد.
این نظریه تأکید میکند که نفس رفتار، منحرفان را از غیر منحرفان متمایز میسازد، بلکه اعمال اعضای سازشکار جامعه است که این تمایز را فراهم میسازد.
این اعضا برخی از رفتارهای انحرافی را تفسیر کرده، برچسب انحرافی را به افراد نسبت میدهد.
برچسب خوردگان، جنایتکاران، بزهکاران، معتادان به مواد مخدر، الکلیست ها، روسپیان و بیماران روانی را شامل میشود.
5- نظریه ناهماهنگی از دیدگاه نظریه ناهماهنگی، در سازمان اجتماعی وجود گسترده اعتیاد در برخی نقاط جامعه ناشی از مشخصات سازمان اجتماعی است.
مصرف این مواد در برخی از بخشهای جامعه تشویق میشود و امکان دسترسی به آن فراهم است.
طرفداران این نظریه در این حالت جامعه را ناهماهنگ میدانند زیرا بخشی از مردم قادر به درک و جذب هدفهای جامعه نیستند و یا نمیتواننند با وصول به هدفهای مطلوب اجتماعی احساس رضایت و کفایت کنند در نتیجه به الکل و سایر مواد مخدر روی میآورند تا رضایتی که نتوانستهاند در رابطه به هدفهای جامعه کسب کنند از طریق دیگر بدست آورند.
طرفداران این نظریه از جهات دیگری نیز جامعه را ناهماهنگ میدانند.
در این حالت هنجارهای غالب اجتماعی مربوط به منع مواد مخدر قادر به تنظیم و نظارت بر مصرف این مواد نیست و از قدرت و نفوذ هنجارهای اجتماعی که مانع مصرف مواد مخدر هستند، نظیر سایر هنجارها به هنگام تغییرات اجتماعی کاسته میشود.
از سوی دیگر طرفداران نظریه ناهماهنگی معتقدند که اگر جامعه قادر به جلوگیری از مصرف این مواد با تهیه و توزیع آن نباشد، دچار ناهماهنگی میشود.
6- نظریه انحراف از هنجارها این نظریه مصرف مواد مخدر را انحراف از هنجارهای جامعه میداند.
در اذهان مردم عادی، مصرف کننده این مواد کسی است که احساس مسئوولیت نمیکند و به چیزی حزء ارضای اعتیاد در خود نمیاندیشد و همسالان یا افراد بدخواه باعث انحراف او شدهاند.
مجریان قانون بیشترین نظر را دارند که اعتیاد مانند امراض مسری است که از افراد معتاد به دیگران سرایت میکند.
جامعه شناسان این نظر را نسبتاً خام میدانند و میگویند معتاد کسی است که هنجارهای غالب جامعه را نپذیرفته و درک نکرده است و همانطور که «مرتون» میگوید، هنجارهای غالب را طرد کرده است.
علل اعتیاد از نظر فریمان و اسکات فریمان و اسکات معتقد هستند که هر چه درباره صفات شخصیتی معتادان مطالعه کنیم به ریشه یا علت اعتیاد نزدیک نخواهیم شد.
بیشتر تحقیقات امروزه متوجه راههایی است که شخص با این مواد آشنا میشود و کشف طرقی است که به اعتیاد میانجامد.
آنها میگویند برخلاف نظر همگانی شخص از طریق تماس یا فرستنده مواد، معتاد نمیشود، بلکه از طریق گروههای غیر رسمی نظیر میمانیها، از طریق همسالات و نیز ارتباط با کسانی که در رابطه مستقیم با این مواد هستند.
علل اعتیاد از نظر «فایت استون» وی از دسته دیگری از معتادان سخن میگوید که به دلیل ارضای جسمی آن را انتخاب میکنند و به مراحل مختلف اعتیاد اشاره میکند: دسته اول کسانی هستند که فقط در جستجوی کمی لذت و یا نشاط آن را مصرف میکنند و در آغاز دچار عکسالعمل بدنی ناشی از قطع مواد نمیشوند.
دسته دوم کسانی هستند که بدلیل آزردگی خاطر آنقدر مواد مصرف میکنند که رنج و ناراحتی خود را فراموش کنند، اما هنوز به صورت مصرف کننده منظم در نیامدهاند.
دسته سوم کسانی هستند که بطور منظم مواد را مصرف میکنند و آنقدر مواد ذخیره میکنند که در صورت قطع ارتباط با فروشنده خیالشان آسوده باشد و معمولاً از منابع مختلف مواد را تهیه میکنند.
این دسته، مصرف کننده دائمی هستند و سلامت آنها شدیداً لطمه خورده و قادر به انجام وظایف شغلی خود نیستند و پس از مدتی شغل خود را از دست میدهند.
تاریخ ادبیات تحقیق الف – عوامل مؤثر بر اعتیاد: آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات – دکتر محمدحسین فرجاد 1- زمینه های خانوادگی: متأسفانه اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد میشوند و پرورش می یابند تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور می شود.
چون بین اعتیاد پدر و فرزند از لحاظ ژنتیک رابطهای مستقیم وجود ندارد بلکه عمل مصرف پدر برای فرزندان عادی می شود ولی اگر مادری در دوران بارداری معتاد باشد فرزند معتاد متولد می شود که البته قابل علاج است ولی آنچه از نظر ما قابل اهمیت است اینکه واکنش های اجتماعی افراد خانواده معتاد بر اثر تکرار تثبیت شده و برای دیگر اعضاء خانواده عادی می گردد و عادی مصرف دارو به سهولت گرایش به مصرف دیگر اعضاء خانواده کمک می کند البته نباید فراموش کرد که گاه مصرف والدین در فرزندان تأثیر منفی می گذارد و ممکن است آنها را برای همیشه از مصرف داروی مخدر بیزار و گریزان کند.
2- فقر مادی خانواده: بیشترین معتادان هر جامعه را افراد فقیر تشکیل می دهند مثلا افرادی که در محله های شلوغ و پرجمعیت شهرهای صنعتی و تجاری زندگی می کنند.
بیشترین درصد معتادین در شهر نیویورک هستند البته نمی توان گفت بین فقر و اعتیاد رابطه مستقیم وجود دارد چون در هر جامعه ای عده زیادی از مردم فقیرند ولی معتاد نیستند عللی که این افراد را به این راه می کشاند یکی محرومیت های ناشی از فقر است که تنها راه فرار از این ناراحتیها را مصرف مواد مخدر می دانند.
عامل دیگر تولیدکنندگان سعی می کنند عوامل توزیع را از اینگونه افراد انتخاب کنند چون اولاً بعلت فقر تخصص و حرفه ای ندارند و در نتیجه بازار کارشان بی رونق است.
عوامل تولید سعی می کنند اول آنها را معتاد کنند و بعد از آنها برای فروش مواد مخدر استفاده نمایند چون کاری است بدون زحمت و با درآمد نسبتاً خوب و در عین حال به تخصص هم نیاز ندارند و بعد از مدتی فروش و توزیع برای شناخت ناشی از فقر آموزشی که خود از فقر خانوادگی ناشی می شود علت دیگری برای کشش در این راه است.
چون بین میزان آگاهی و شناخت با حدود تحصیلات و اعتیاد مردم رابطه معکوس وجود دارد و هنوز هم درصد افراد تحصیل کرده معتاد خیلی پایین است.
عوامل اجتماعی: 1- در دسترس بودن دارو: یکی از مهمترین عوامل اعتیاد در دسترس بودن اوست چون چیزی که براحتی در اختیار مردم قرار گیرد گرایش به آن آسانتر صورت می گیرد در ایران به تجربه ثابت شده است که اجازه مصرف تریاک حتی طی شرایطی خاص برای عده بخصوص به اعتیاد جوانان کمک کرده است.
و چه بهتر که وزارت بهداری و بهزیستی نیز به این مشکل اجتماعی بیشتر توجه کند چون حتی گرفتن اجازه مصرف برای عده ای وسیله درآمد خاص شده است که هم به نابودی افراد جامعه کمک می کند و هم رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه را که بوجود نیروی انسانی کارساز نیاز دارد متوقف می نماید.
در آمریکا ثابت شده است که در زمان قانونی بودن مصرف سیگار و حشیش درصد معتادین بسیار بالا بوده است و یا در کشور نپال که مصرف حشیش و ماری جوانا و هروئین آزاد است بالاترین رقم جذب توریست جوان را از جوامع صنعتی غرب دارد حتی برخی از دخترانی که به نپال می آیند مدت توقفشان طولانی می شود ممکن است برای مواد مخدر تن به خود فروشی بدهند.
2- نابرابری اقتصادی و اجتماعی: اختلاف طبقاتی در هر جامعه به بی ایمانی بیشترین افراد آن جامعه نسبت به شرایط اقتصادی موجود منتهی می شود و همین بی ایمانی نسبت به شناخت اجتماعی در گرایش به اعتیاد تأثیر بسزایی دارد.
یکی از دلایل عمدهای که جامعه آمریکا بالاترین رقم معتادین را دارد وجود طبقات اجتماعی مختلف در آن جامعه است طبقاتی بودن آن جامعه تضاد اجتماعی را زیاد می کند و شاید مواد مخدر راه درمان مناسبی در این زمینه برای مردم باشد.
3- اوقات فراغت: آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات – دکتر محمد حسین فرجاد اوقات فراغت هم به نوعی در ایجاد شرائط برای اعتیاد نقش دارد.
لحظات بیکاری و فراغت برای هر انسانی وجود دارد.
هر فرد در هر گروه سنی و در هر طبقه اجتماعی که قرار داشته باشد، ساعاتی را فارغ از کار و امور جاری روزمره خود خواهد بود.
این لحظات معمولا وقعتی است که شخص از نظر فکری یا جسمی خسته و به استراحت و سرگرمی و به قول عامه مشغولیت نیاز دارد.
این لحظات در گروه سنی بالا اغلب به مطالعه، استراحت، دید و بازدید و … می گذرد.
این گروه سنی و افرادی که تشکیل خانواده داده اند شاید از نظر اوقات بیکاری مسئله ای نداشته باشند.
گر چه پیش بینی و برنامه ریزی برای این قبیل افراد نیز امری قابل توجه است ولی طبقات سنی پائین – بخصوص نوجوانان – از نظر اوقات فراغت مسائل و مشکلات زیادی دارند.
در حال حاضر اوقات فراغت محصلین پس از خاتمه درس و مشق و تماشای تلویزیون و فوتبال در کوچه و خیابان است.
دختران محصل سرگرمی و امور اوقات فراغت خود را ظرف شستن، کمک به مادر و … ذکر کرده اند، جوانان فارغ التحصیل یا جوانان کارگر و کارمند اوقات بیکاری را پرسه زدن درخیابانها و حداکثر رفتن به سینما بیان داشته اند.
جوانان و نوجوانان در اوقات فراغت در معرض بد آموزیها و خطرات بسیاری قرار دارند، در رفتار بچه ها دقت کنید حرفهای زشت، شوخیها و حرکات زننده را از کوچه و در زمان فراغت فرا می گیرند.
بررسی و توجه به رابطه اوقات فراغت و اعتیاد و نقش آن در گسترش یا پیشگیری از اعتیاد حائز اهمیت است.
زیرا بررسیهای بعمل آمده نشان میدهد معاشرت با افراد معتاد و یا در مسیر دامهای گسترده قرار گرفتن، در حین فراغت واقع می شود و از آنجائی که اغلب معتادین دوست دارند برای یافتن همدرد بیشتر بوجود آوردن محیط مناسب برای ادامه کارهای خود احساس امنیت،فراهم آوردن زمینه توجه توزیع کنندگان و رساندن مواد به منطقه و در موارد بسیاری لذت بیشتر افرادجدید را به اعتیاد بکشانند و در این راه به کودکان، همسر و حتی، حیوانات هم رحم نمی کنند لزوم این توجه بیشتر احساس میگردد.
وجود زمینه ها و شرائط مناسب برای گرایش به اعتیاد که تشریح شده چنانچه با عدم کنترل والدین در مورد کودکان و همسران توأم باشد در 90 درصد موارد پیش آمدن اعتیاد عملی خواهد شد.
4- ستیزه والدین آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات، دکتر محمدحسین فرجاد، صفحه 154 و .155 در ارتباط و تماس با معتادین جوان به عده ای برخوردم که از روابط نامطلوب والدین شان با یکدیگر و با آنها این راه را انتخاب کرده بودند، چون وقتی محیط خانواده کانون و محیط مناسبی برای زندگی نباشد انسان سعی می کند.
بیشترین اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و این کار ارتباط او را با دیگران که چون شکارچیان ماهری به دنبال شکار می گردند زیاد می کند و آنها پس از شناخت شکل شخص در نقش انسانی دلسوز و با توجه به مشکلات دیگران ظاهر شده و برای فرار از این واقعیت تلخ او را به مصرف داروی مخدر دعوت می کنند و پس از چند بار مصرف معتادش می نمایند ولی پس از معتاد کردن شخص دیگر از آنها بعنوان دوستی دلسوز خبری نیست.
هر قدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد احتمال کشش بطرف اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی بیشتر است.