دانلود مقاله نقش زبان در ایجاد ارتباط

Word 47 KB 4122 48
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جامعه‌شناسی، و انسان‌شناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت می‌گیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.

    در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد.

    خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد می‌کند و دارای کدام ساخت است .

    در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربرد‌شناسی خواهیم پرداخت.

    طرح مسئله شاید رایج‌ترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه می‌دانیم، این است که ما صحبت می‌کنیم.

    بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش می‌دهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمی‌بابیم، با خودمان صحبت می‌کنیم.

    اگرچه زبان انسان، نقش‌های بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربرد‌‌های زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است.

    برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را می‌دانند: الف- برای سلام به کارمی‌رود.

    ب- برای خداحافظی به کار می‌رود.

    ج – گروه به طور صحیح می‌تواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.

    د – گروه به طور صحیح می‌تواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.

    ه - برای درخواست نمک به کار می‌رود.

    و - برای پرسیدن سن شخصی به کار می‌رود.

    ز - برای بیان اینکه باران می‌بارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    ما از این فهرست می‌توانیم به شمه‌ای از انواع گسترده کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم درباره انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار می‌بریم.

    احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن می‌اندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمی‌توانستیم به آنها بیاندیشیم.

    این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست .

    وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف می‌کنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این می‌کنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه می‌مند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها ‌یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز می‌شویم .

    صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوق‌العاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، می‌داند.

    افز‌ون بر این‌، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است.

    ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شده موقعیت اجتماعی صورت می‌گیرد.

    در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می ‌کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند.

    با مردمی که می‌شناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود.

    ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟

    ارتباط زبانی به آسانی حاصل می‌شود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی ن‌‌ماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد: 1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟

    2- ارتباط (موفق) چگونه صورت می‌گیرد؟

    برای مثال ، فرض کنید‌ که یک متکلم قصد د ارد تا به شنونده‌ای گزارشکند که جاده یخ زده است.

    چه چیزی متکلم را قادر می‌سازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟

    ‌ ( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.

    زبان‌شناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیده‌های ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند.

    به همین منوال ، می‌توان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد.

    روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جمله‌ها می‌کند، اما علاقه زیادی به ویژگی‌‌های پدیده‌های ارتباطی ندارد.

    در نهایت، برخی جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کرده‌‌اند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفته‌اند (یا فرض کرده‌اند که پاسخ آن را داده‌اند) .

    بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیده ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریه بسنده ارتباط شروع به شکل‌گیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.

    (الگوی پیام ارتباط زبانی) در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام می‌نامیم .

    وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض می‌شود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح می‌باشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 91 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.

    شکل 91 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که می‌خواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورت‌های زبان برای رمزگذاری پیام به منزله معنای آن سود می‌جوید وآن را تولید می‌کند.

    شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا می‌کند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمز‌گشایی شده ‌ موفق تضنیف می‌نماید.

    این الگو توجیه‌گر برخی ویژگی‌های متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیش‌بینی می‌کند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمز‌گشایی شده با پیام رمز‌گذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف می‌شود.

    به همین منوال، این الگو، زبان را به منزله ‌ پلی‌بین متکلم و شنونده می‌داند که اندیشه‌های « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش می‌شود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیله‌آی برای انتقال پیام مربوطه عمل می‌کند.

    الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جان‌لاک[1] بر می‌‌گردد، که در سال 1691 چنین نوشت: بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم.

    ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود.

    چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را می‌توان آموخت تا اصوات را به اندازه کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمی‌توان آن را زبان دانست.

    پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزله ‌ نشانه‌هایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایده‌ها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسان‌ها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.

    جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایده‌های غیر ملموس، که افکارشان آنها را می‌ساخت، برای دیگران شناخته شود.

    افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را می‌رسانند: متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر می‌گزیند، یعنی افکاری را که می‌خواهد آنها دریافت کنند.

    یا دستوراتی را که می‌خواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که می‌خواهد از آنها بپرسد.

    این پیام به شکل نمایی آوایی از گفته‌ها به واسطه ‌ نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمز‌گذاری می شود.

    پس این رمز‌گذاری تبدیل به سیگنالی برای اندام‌های تولید گفتار متکلم می‌شود، و او گفته‌ای را بیان می‌کند که دارای صورت آ‌وایی مناسب است، در عوض، اندام‌های شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت می‌کند.

    اصوات گفتاری که این اندام‌های تولید گفتار متکلم می‌شود، و او گفته ای را بیان می‌کند که دارای صورت آوایی مناسب است.

    در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت می‌کند.

    اصوات گفتاری که این اندام‌های شنیداری را تحریک می‌کنند، تبدیل به سیگنال عصبی می‌شود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمز‌گذاری کرده است.

    این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمز‌گشایی انتخاب می‌کند که متکلم برای رمز‌گذاری بر می‌گزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد می‌شود.

    ( کانز 1966 ، صص 103-104 ) تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیده ‌ ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است.

    برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزله ‌ مجرایی برای اندیشه ها می باشد.

    در زیر برخی از این استعاره‌ها داده شده‌اند.

    (3) a.

    Try to get your thoughts across better.

    b.

    You still haven’t given me any idea of what y ou mean.

    c.

    Try to pack more thoughts in to fewer words.

    d.

    The sentence was Fulled with emotion.

    e.

    Let me knoe if you find any good ideas in this essay.

    بنا به اظهارات ردی ( 1979 ، ص 290 ) ایده‌های اصلی که این استعاره‌ها را می‌سازند عبارتند از: 1) زبان مانند یک مجرا عمل می‌کند ، یعنی افکار را از یک شخص به دیگری انتقال می‌دهند، 2)در نوشتن و صحبت کردن ، مردم افکار یا احساسات خود را به کلمه منتقل می‌کنند، 3) کلمات این انتقال را به واسطه داشتن افکار یا احساسات انجام می‌دهند و این افکار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افکار و احساسات را یک بار دیگر از کلمات استخراج می‌کنند 1) زبان مانند یک مجرا عمل می‌کند ، یعنی افکار را از یک شخص به دیگری انتقال می‌دهند، 2)در نوشتن و صحبت کردن ، مردم افکار یا احساسات خود را به کلمه منتقل می‌کنند، 3) کلمات این انتقال را به واسطه داشتن افکار یا احساسات انجام می‌دهند و این افکار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افکار و احساسات را یک بار دیگر از کلمات استخراج می‌کنند.

    اینها قیاس‌های واضح ویژگی‌های اصلی الگوی پیام است، و این نشان می‌دهد که صحبت ما راجع‌ به زبان به جایی رسیده است که این برداشت از پدیده‌ ارتباط را منعکس می سازد.

    مشکلات موجود در الگوی پیام شنونده برای تعیین معنای بیانات، باید قادر باشد که جملاتی را که منعکس کننده‌ ویژگی‌های ساختی پییده زبان انسان است، از قبیل ابهام ساختگی و وابستگی‌های ناپیوسته ( بحث این موارد در فصل 5 را بخاطر بیاورید)، از طریق ذهنی پردازش کند.

    رمز‌گشایی معنای( معناهای ) یک جمله ، بدون شک بخشی مهم از ارتباط دژبانی است، ولی فرایند ارتباط با پردازش ویژگی‌های ساختی و رمز‌گشایی پایان نمی‌یابد.

    در واقع، موارد قابل ملاحظه بیشتری برای پردازش وجود دارد، و در اینجاست که الگوی پیام را به طور اجمال بررسی خواهیم کرد، و در این کار امیدواریم بتوانیم تصوری از اینکه تا چه حدی پردازش ارتباط پیچیده و غامض می‌باشد، ارائه نماییم.

    نخست آنکه بسیاری از جملات از لحاظ زبانی مبهم می‌باشند و شنونده باید تعیین کند که کدام معنای ممکن جمله، همانی است که متکلم می‌خواهد در آن لحظه منتقل کند.

    بنابراین ، از دیدگاه الگوی پیام، ابهام زدایی فرایندی است که اصول و قواعد بر آن حاکم نیست، و الگوی پیام بدون تردید هیچ اصولی از این نوع را ارائه نمی‌دهد.

    ولی در واقعیت، ابهام زدایی تصادفی و بدون قاعده نیست، بلکه معمولاَ کاملاَ قابل پیش بینی است.

    اگر چه موارد طنز آمیز سوء تفاهم برخی اوقات پیش‌ می‌اید و اما در کل، ما معنا و تفسیر صحیح و مناسب یک جمله‌ مبهم را در می‌یابیم.

    شنونده برای فائق آمدن بر ابهام، توجه کنید که بدون برخی سرنخ‌های اضافی ( مانند آهنگ گفتار مبالغه‌آمیز)،A نمی‌داند که B آیا جمله‌ای را اظهار می‌کند و یا سئوالی را می‌پرسد: اظهار : I t was worse getting Milwaukee’s weather!

    پرسش: which weather was it worse to get?

    این همان مشکل ابهام زدایی است.

    دوم اینکه، الگوی پیام توجیه‌گر این حقیقت نیست که پیام غالباَ حاوی اطلاعاتی درباره‌ چیزهای خاصی است که به آن ارجاع شده است، و چنین ارجاعی را نمی‌توان منحصراَ توسط معنای بیانات تعیین کرد.

    برای مثال ، عبارت The shrewd politicians را می‌توان در موقعیت‌های مختلف برای عطف به افراد مختلفی ، از قبیل وینستون چرچیل، ریچارد نیکسون ، و فارنکلین دی.

    روزولت به کار برد.

    ولی این عبارت هواره به یک معنا است( یعنی « سیاستمدارانی که زرنگ هستند») .

    شنونده‌ای که در شنیدن این عبارت، ریچارد نیکسون را در ذهن دارد، اما مورد ارجاع متکلم شخص فرانکلین روزولت است، پیام را به طور صحیح نخواهد فهمید.

    پس الگوی پیام باید با مکانیسم‌هایی برای مشخص کردن صحیح مورد اشاره به یک شخص ، مکان ، یا شیء تکمیل شود.

    این همان مشکل تعیین نیافتگی ارجاع ( به واسطه معنی) است.

    سوم اینکه ، الگوی پیام ارتباط موفق را فقط به عنوان تولید، شنیدن ، و فهمیدن عبارات معنادار می‌داند.

    ولی همه‌ اینها تنها چیزهایی نیستند که در ارتباط خیل هستند.

    چیزی که در الگوی پیام تا بدینجا وجود دارد، همان توجیه ثبت ارتباطی متکلم است، که به طور کل منحصراَ توسط معنای گفته‌ بیان شده تعیین نمی‌شود، بلکه بخشی از پیام منتقل شده است.

    برای مثال ، I’ll be there tonight می‌تواند پیش‌بینی ، قول، یا حتی تهدید باشد که بستگی به نیات متکلم در موقعیت‌های مناسب دارد.

    به رغم این نیات گوناگون از طرف متکلم، این جمله فقط دارای یک معنای صحیح است.

    این همان مشل تعیین نیافتگی نیت ارتباطی ( به واسطه معنا) می‌باشد.

    چهارم اینکه، الگوی پیام توجیه‌گر این حقیقت نیست که ما اغلب به صورت غیر تحت‌اللفظی صحبت می‌‌کنیم.

    یعنی منظور ما ممکن است آنی نباشد که کلمات ما معنا می‌دهند.

    موارد متداول چنین حالاتی ،‌طعنه ، گوشه و کنایه، و کاربردهای مجازی زبان از قبیل استعاره می‌باشند.

    بنابراین، متکلمی که می‌گوید : Oh.

    Thqt’s hust great در بافت مناسب می‌تواند دقیقاَ متضاد آنچه این کلمات معنا می‌دهند، گفته باشد.

    تصور کنید که صبح در سر راهتان به کلاس درس لاستیک اتومبیل پنچر شده باشد.) موارد غیر تحت‌اللفظی به ویژه برای توجیه توسط الگوی پیام دشوار هستند، چون در ارتباط غیر تحت اللفظی، پیام منتقل شده توسط متکلم، اصلاَ دارای معنای تحت‌ ا للفظی نخواهد بود.

    بلکه شنونده می‌خواهد معنای تحت‌اللفظی را در دانستن نیات واقعی متکلم در ارتباط به کار ببرد این همان مشکل غیر تحت‌اللفظی بودن است.

    پنجم اینکه، الگوی پیام توجیه‌گر این حقیقت نیست که ما بعضی اوقات در ارتباط منظورمان بیش از آن چیزی است که جملات ما معنی می‌دهد.

    ما بعضی اوقات به طور غیر مستقیم سخن می‌گوییم، یعنی بعضی اوقات می‌خواهیم یک عمل ارتباطی را به واسطه‌ انجام عمل ارتباطی دیگری، صورت دهیم، برای مثال کاملاَ طبیعی است که در تعمیرگاه اتومبیل این جمله را بگوییم My car has a flat tire ، البته با این نیت که آپاراتچی لاستیک پنچر را درست کند.

    فقط گزارش دادن وضع اتومبیل است، پس منظور متکلم چگونه می‌تواند چنین باشد که شنونده کاری برای او انجام دهد پاسخ این است که متکلم این جمله را به صورت مستقیم ( و تحت‌اللفظی) و با گزارش آن وضعیت که رضایت بخش نیست، بیان می‌کند و به صورت غیر مستقیم از شنونده می‌خواهد تا پنچری لاستیک را بیگرد.

    ولی شنونده از کجا می‌داند که متکلم به صورت غیر مستقیم یا به صورت مستقیم صحبت می‌کند؟

    یک بار دیگر، پاسخ همان تناسب بافتی است.

    در مورد بالا، فقط گزارش دادن یک لاستیک پنچر به تمیرکار ، از لحاظ با فتی غیر مناسب است.

    در مقایسه، اگر افسر راهنمایی و رانندگی از راننده‌ای که اتومبیل خود را در جای ممنوع پارک کرده‌ است.

    علت را جویا شود، همین جمله‌ ساده مبنی بر پنچر بودن لاستیک ، پاسخی خواهد بود که از لحاظ بافتی مناسب است.

    در این حالت شنونده( یعنی افسر راهنمایی و رانندگی) مسلماَ گفته‌ متکلم را به عنوان تقاضایی برای پنچر‌گیری تلقی نخواهد کرد.

    یک بار دیگر می بینیم که چنین نقش جالبی را تناسب بافتی در ارتباط موفق ایفاء می‌کند.

    متکلم می‌تواند یک جمله‌ یکسان را برای انتقال پیام‌های کاملاَ متفاوتی ،‌بسته به متن، به کار ببرد.

    این همان مشکل غیر مستقیم بودن است.

    ششمین و آخرین مشکل در مورد الگوی پیام این است که انتقال یک پیام همواره قصد و منظور بیانات ما نیست، و این الگو به هیچ وجه به این کار‌بردهای دیگر نمی‌پردازد.

    برای مثال، کنش‌های سازمانی ( = نهادی ) برای اخراج یا غسل تعمید کسی وجود دارند که نقش آنها تعبیر موقعیت سازمانی ( = نهادی) آن شخص است.

    همچنین کنش‌های کلامی سازمانی نیز از قبیل بیرون کشیدن بازیکن از روی پایگاه، ( در بیس بال) ، یا مجرم دانستن یک متهم وجود دارند، که مستلزم قضاوت صحت با عواقب سازمانی و اجتماعی است.

    توفیق ارتباطی، مسطمح نظر چنین گفته‌هایی نیست، چون بازیکن از بازی خارج می‌شود، کارمند اخراج می شود، و کودک غسل تعمید داده می‌شود، بدون توجه به اینکه این افراد در آن زمان جمله را فهمیده باشند.

    بنابراین ، ضروری نیست تا هر نیت ارتباطی برای اینکه این کنش‌ها موفقیت‌آمیز باشند، تشخیص داده شود، به همین منوال کنش‌های کلامی‌ای وجود دارند ( که کنش‌های تآثیری نامیده می شوند) که مستلزم ایجاد تآثیری در شنونده می‌باشند.

    برای مثال، متکلم ممکن است با نیت اغفال ، تأثیر گذار، یا فریب مخاطب چیزی بگوید، ولی مخاطب اگر نیت‌های ارتباطی همواره باید شناخته شوند.

    این همان مشکل کشن‌های غیر ارتباطی است.

    به طور خلاصه، الگوی پیام سؤآلات مطرح شده در را به صورت زیر پاسخ می‌دهد: ارتباط زبانی زمانی موفق است که شنونده پیام متکلم را دریافت کند.

    چون پیام‌ها به عنوان معنای بیانات قرار دادی شده اند.

    پس این الگو به وجود می‌اید، و توسط دانش مشترک از معنای یک بیان، شنونده می‌تواند پیام متکلم- یعنی نیت ارتباطی متکلم – را تشخیص بدهد.

    مشاهده کردیم که این پاسخ به سوال مهم ارتباط، به شدت ناقص است، البته از این لحاظ که این پاسخ بسیاری از موارد متداول ارتباط زبانی موفق را در بر نمی‌گیرد.

    برای مثال، الگوی پیام برای باز یافتن یک پیام معین باید چنین فرض کند که 1- زبان غیر مبهم است 2- آنچه متکلم بدان اشاره می‌کند توسط معنای بیانات تعیین می‌شود، 3- نیت ارتباطی توسط معنای جمله مشخص می شود4- متکلمین فقط به صورت تحت‌اللفظی صحبت می‌کنند، و 5- متکلم فقط به صورت مستقیم سخن می‌گوید، و بر این اشاره دارد که 6- متکلمین کلمات، عبارت‌ها و جملات را فقط برای ارتباط به کار می برند.

    آن شش مشکل که در بالا مورد بحث قرار گرفت، نشان می دهد که چرا الگوی پیام ساده نمی‌تواند بای توجیه غنای کامل کاربرد عادی زبان انسان بسنده باشد.

    به وضوح، بیش از فقط یک زبان مشترک مورد نیاز است تا شنونده بتواند نیات ارتباطی متکلم را براساس گفته های متکلم تشخیص دهد.

    باید نظامی مشترک از باورها و استنتاج‌ها در کا ر باشد، که به عنوان استراتژی‌های ارتباطی عمل نماید.

    9-2- رویکردی استنتاجی به پدیده‌ ارتباط اگر ارتباط بین نیت ارتباطی متکلم ( پیام ) و جمله، رمز‌گردانی قرار دادی پیام به صورت جمله به واسطه‌ معنا نباشد، پس این ارتباط چیست؟

    یعنی ارتباط بین اصوات و نیات ارتباطی که باعث می شود تا ارتباط در تمامی شکل‌هایش امکان‌پذیر باشد، کدام است؟

    اساساَ ، این ارتباط ، ارتباطی استنتاجی است .

    طبق نظریه‌ ارتباطی ارائه شده در اینجا ( به باخ و هارنیش ، 1979 رجوع کنید)، ارتباط زبانی وقتی موفق است که شنونده ، با شنیدن لفظ، نیت ارتباطی متکلم را تشخیص دهد.

    بنابراین، پاسخ‌های زیر را برای سؤآلات چنین مطرح می کنیم: ارتباط زبانی وقتی موفق است که شنونده نیت ارتباطی متکلم را تشخیص دهد.

    ارتباط زبانی به این دلیل حاصل می شود که متکلم و شنونده دارای نظام مشترکی از استراتژی‌های استنتاجی می باشند که از گفته‌های یک عبارت به شناخت شنونده از نیت ارتباطی متکلم منجر می‌گردد.

    اگر این رویکردی صحیح برای اعمال به ارتباط باشد، پس نیازمند آنیم که نکات بیشتری درباره‌ استراتژی‌های استنتاجی بدانیم.

    ما می‌خواهیم بدانیم چگونه چنین نظامی می‌تواند توجیه‌گر ارتباط موفق باشد، در حالی که محدودیت‌های الگوی پیام را نیز نداشته باشد.

    به ویژه ، مایلیم بدانیم چگونه مفهوم نیات ارتباطی را در نظر می‌گیرد، این نیات ارتباطی را منحصراَ تعیین شده توسط معانی لفظ‌های بیان شده نمی‌داند، توجیه‌گر طرق برقراری ارتباط از قبیل تحت‌اللفظی، غیر تحت‌اللفظی، مستقیم، غیر مستقیم می باشد.

    الگوی پیام در ارتباط زبانی، فقط در مورد شکل فوق‌العاده ایده‌آلی از ارتباط اعمال می شود.

    که در واقع هرگز رخ نمی‌دهد!

    با وجود این ، اگر شخصی سعی نماید تا یک نظریه واقعی از ارتباط عادی را ارائه دهد، در آن صورت این ایده که قواعد یا قراردادهای زبان اصوات را با پیام‌ها به (6) رجوع کنید.

    مرتبط می‌سازد، باید جای خود را به این ایده بدهد که نظام‌های استنتاج مورد نظر و باورهای مشترک در کارند، و اینکه ، در نتیجه کار اصلی بخش ارتباط در کاربرد شناسی همانا بررسی این نظام‌ها می باشد.

    در آنچه در زیر خواهد آمد، ما دقیقاَ همین کار را خواهیم کرد.

    ایده‌ اصلی کاملاَ ساده است: یعنی ارتباط زبانی نوعی حل معمای جمعی است، بنابراین متکلم باید لفظی را انتخاب کند که با عنایت به بافت گفته چنین تشخیصی را تسهیل سازد.

    از دیدگاه شنونده، مشکل همانا تشخیص صحیح نیت متکلم براساس کلماتی است که متکلم برگزیده و همچنین بافت گفته است.

    الگوی استنتاجی ارتباط چنین می‌گوید که در طی یادگیری صحبت به زبان خود، ما همچنین یاد می گیریم که چگونه با آن ارتباط برقرار نماییم، و یادگیری این، مستلزم فراگیری انواع باورهای مشترک یافرض‌ها و همچنین نظای از استراتژی‌های استنتاجی‌است این فرض‌ها ما را قادر می‌سازد تا نکات مفیدی در خصوص شنوندگان ( یا متکلمین) بالقوه حدس بزنیم ، و استراتژی‌های استنتاج نیز برای طرفین درگیر در امر ارتباط الگوهای کوتاه و مؤثری از استنتاج را ارائه می دهد که شخص آنچه را که باید سعی در انتقالش داشته باشد، از آنها بیان کند.

    روی هم رفته ،این فرض‌ها و استراتژی‌ها شالوده‌ای برای توجیه ارتباط زبانی موفق را ارائه می‌دهند.

    فرض ها فرض زبان (LP ) فرض بر این است که شنونده‌ قادر به تشخیص و تعیین معنا و مدلول‌های لفظ در بافت گفته است، مگر اینکه شواهدی عکس این وجود داشته باشد.

    فرض ارتباطی (CP) فرض براین است که متکلم با نیت ارتباطی قابل تشخیص سخن بگوید، مگر اینکه شواهدی عکس این وجود داشته باشد.

    فرض تحت اللفضلی بودن (LP) فرض براین است که متکلم به صورت تحت اللفضلی صحت می کند، مگر اینکه شواهدی عکس این وجود داشته باشد.

    فرض های محاوره ای (Con Ps) ربط: گفته های متکلم در ارتباط با محاوره است.

    خلوص نیت: متکلم در گفته اش خلوص نیت دارد.

    صادق بودن: متکلم سعی دارد چیزی را بگوید که درست باشد.

    کمیت: متکلم میزان مناسبی از اطلاعات (= همان مقدار اطلاعات را به دست دهد که مورد نیاز است) را ارائه می دهد.

    کیفیت: متکلم به قدر کافی شواهد برای چیزی که می گوید دارد.

    اگر متکلم و شنونده ای در موقعیتی معین فرض های بالا را مشترکاً داشتاه باشند، در آن صورت مشکل ارتباط موفق راحت تر حل می شود.

    ارتباط مستقیم و تحت اللفضلی: هنگامیکه به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کنیم، فقط یک کنش ارتباطی انجام می دهیم، و هنگامیکه به صورت تحت اللفضلی سخن می گوییم، آنچه می گویم هماهنگ و سازگار با منظور ما است.

    استراتژی مستقیم اولین استراتژی ما، یعنی استراتژی مستقیم، شنونده را قادر می سازد تا از چیزی که متکلم بیان کرده و او شنیده است، استنتاج کند که متکلم به صورت مستقیم چه چیزی را می گوید.

    (گام اول) کردار زبانی شنونده گفته ای را که متکلم بیان کرده، تشخیص می دهد.

    اولین نقیصه الگوی پیام، ابهام دخیل در بود.

    الگوی پیام این حقیقت را در نظر نمی‌گیرد که گفته بیان شده ممکن است مبهم باشد و اینکه معمولاً از شنونده انتظار می‌رود (از سوی متکلم) که باند کدام معنا در آن موقعیت صحیح است.

    غالباً یک معنا از لحاظ بافتی نامناسب است، و فرض بر این خواهد بود که متکلم فقط معنای مناسب را مد نظر داشته باشد.

    برای مثال، جمله Give me a cheap gas can می تواند دارای معنای‌بالقوه:Give me a can for cheap gasیاGive me a gas can which is cheap باشد.

    ما معمولاً معنای دوم را در نظر می گیریم، چون از قوطی های یکسانی برای گازگران قیمت یا ارزان استفاده می شود.

    بنابراین، شنونده با شنیدن لفظ باید تصمیم بگیرد که کدام معنای گفته همان معنای مورد نظر است.

    (گام دوم) معنای کاربردی شنونده تشخیص می دهد کدام معنای گفته، همان معنای کاربردی در آن لحظه است.

    حتی پس از اینکه شنونده لفظ را در بافت ابهام زدایی کرد، معمولاً کار دیگری قبل از تعیین آن کنش ارتباطی اجرا شده، باید از سوی شنونده باقی مانده باشد همچنانکه قبلاً ذکر شد، این کار مستلزم تعیین این موضوع است که متکلم به چه چیزی اشاره دارد.

    (البته اگر به چیزی اشاره داشته باشد).

    این موضوع یک مشکل محسوب می شود، چون ارجاع به ندرت فقط با معنای گفته تعیین می شود.

    این موضوع روشن تر خواهد شد، اگر ما بخاطر بیاوریم که یک پیام غالباً در مورد شخص، مکان، یا چیزی خاصی در دنیای خارج است، اما معنای یک لفظ در زبان، به ندرت (اگر نگوییم هرگز) بطور دقیق مشخص می کند که ارجاع به کدام شخص، مکان، یا شیء بوده است.

    در نتیجه گام بعدی استنتاج شنونده، همانا تعیین این خواهد بود که مورد اشاره متکلم کیست یا چیست.

    (گام سوم) ارجاع متکلم شنونده آنچه را متکلم به آن اشاره دارد، تشخیص می دهد.

    سومین مشکل در سر راه الگوی پیام مربوط به «پیام» است.

    یکی از جالب ترین حقایق درباره نیات ارتباطی این است که قرار است این نیات شناخته شوند، و وقتی شناخته شدند، این نیات برآورده می شوند.

    بسیاری از نیات دارای این ویژگی نیستند.

    اگر متکلمی جمله I’ll be there tonight را بیان کند، و آن یک قول باشد، شنونده باید تشخیص دهد که این جمله یک قول است تا در این صورت ارتباط موفق باشد.

    اگر به جای آن متکلم قصدش از بیان گفته، تهدید باشد، در نتیجه شنونده باید آن را به عنوان یک تهدید بداند تا ارتباط موفق باشد.

    (گام چهارم) مستقیم شنونده تشخیص می دهد که متکلم قصد دارد چه چیزی را به طور مستقیم منتقل کند.

    بنابراین، استراتژی مستقیم فقط همین است: یعنی از گام اول، گام های دوم و سوم و چهارم استنتاج می شود.

    استراتژی تحت اللفضلی: استراتژی بعدی، یعنی استراتژی تحت اللفضلی، شنونده را قادر می سازد تا از آنچه متکلم به صورت مستقیم انتقال می دهد (البته اگر به صورت تحت اللفضلی صحبت می‌کند) استنتاج کند که متکلم به صورت تحت اللفضلی (و مستقیم) چه چیزی را منتقل می کند.

    (گام پنجم) تناسب بافتی شنونده می فهمد که آیا از لحاظ بافتی مناسب خواهد بود که متکلم به صورت تحت اللفضلی سخن بگوید.

    (گام ششم) تحت اللفضلی شنونده آنچه را که متکلم سعی در برقراری ارتباط به صورت تحت اللفضلی (و مستقیم) دارد، تشخیص می دهد.

    شنونده ای که به استناد گام 6 عمل می نماید، چنین در نظر خواهد گرفت که متکلم به صورت تحت اللفضلی صحبت می کند و این کار را صرفاً براساس این موضوع انجام می دهد که در انجام آن هیچ عدم تناسب بافتی وجود ندارد.

    در خاتمه باید گفت که استراتژی تحت اللفضلی فقط همین است: یعنی از گام 4 استراتژی مستقیم، گام های 5و6 استنتاج می شوند، البته با عنایت به فرض تحت اللفضلی بودن و فرض های محاوره‌ای.

    ارتباط غیر تحت اللفضلی: برخی اوقات وقتی سخن می گوییم، منظور ما چیز دیگری از آنچه کلماتمان معنا می‌دهد، می باشد.

    وقتی آنچه می خواهیم منتقل کنیم مطابق با آنچه بیانمان به صورت تحت اللفضلی معنا می دهد، نیست، در آن صورت به صورت غیر تحت اللفضلی صحبت می کنیم.

    در زیر نمونه هایی از گفته هایی آورده شده که برخی اوقات به صورت غیر تحت اللفضلی بیان شده اند.

    اغراق: 1- هیچ کسی مرا درک نمی کند (تعدادی زیادی وجود ندارد که مرا درک کنند) a.

    No one understands me.

    (Not enough people understand me.) طنز، طعنه: هی، پسر این غذا خیلی باحاله.

    (غذا بسیار بد است) a.

    Boy, this food is terrific!

    (terrible) صنایع ادبی: من سه دست دارم (سه کمک کننده دارم) a.

    I’ve got three hands (workers( there to help.

    مجاز: کاخ سفید اعلام کرد.

    (دولت آمریکا اعلام کرد) a.

    The White House (the preisdent or staff) denounced the agreement.

    استعاره: وقت طلا است (وقت با ارزش است) a.

    Time is money.

    (Time is valuable.) (گام 5) عدم تناسب بافتی شنونده تشخیص می دهد که از لحاظ بافتی برای متکلم نامتناسب خواهد بود که به صورت تحت اللفضلی سخن بگوید.

    زمانی که شنونده دریافت که متکلم نمی تواند دقیقاً منظورش همان باشد که می‌گوید، مشکل حدس زدن منظور پیش می آید.

    در این مقطع، شنونده باید درباره اینکه نیت ارتباطی متکلم چه می تواند باشد، براساس اطلاعات مشترک و همچنین معنای تحت اللفضلی گفته بیان شده حدس هوشمندانه بزند.

    بنابراین، اطلاعاتی که شنونده باید تشخیص دهد تا ارتباط غیر تحت اللفضلی امکان پذیر باشد، این است که منظور متکلم، آنی نیست که گفته است، بلکه منظورش مربوط به آن است.

    (گام 6) غیر تحت اللفضلی شنونده آنچه را متکلم به صورت غیر تحت اللفضلی (و مستقیم) می گوید، تشخیص می دهد.

    وقتی شنونده ای به طور صحیح به گام 6 می رسد، ارتباط غیر تحت‌اللفضلی موفق است.

    ارتباط غیر مستقیم: در برخی موارد هنگامی که سخن می گوییم، فقط شکل مستقیمی از ارتباط را انجام نمی دهیم، بلکه به صورت غیرمستقیم صحبت می کنیم- یعنی منظور ما بیش از آن چیزی است که مستقیماً می گوییم.

    برای مثال: 1- در آنجا است a.

    The door is over there.

    (برای تقاضای ترک مکان به کار می رود) 2- گربه خیلی دوست داره دمش بکشی b.

    I’m sure the cat likes having its tail pulled.

    (برای درخواست از شنونده که دم گربه را نکشد) 3- داره دیر می شه!

    It’s getting late.

    (برای عجله کردن به کار می رود) توجه کنید که کنش های غیر مستقیم را می توان به واسطه کنش های تحت‌اللفضلی یا کنش های مستقیم غیر تحت اللفضلی انجام داد.

    مثال های (c),(a) مواردی از کنش‌های غیر مستقیم هستند که به واسطه کنش های مستقیم تحت اللفضلی صورت گرفته اند یعنی متکلم واقعاً منظورش همان بوده که گفته، ولی در ضمن منظورش بیشتر از آن بوده است.

    در مورد (b)، موضوع چنین نیست، یعنی منظور متکلم در واقع این نیست که گربه دوست دارد دمش را بکشند.

    بلکه، متکلم به طنز و طعنه سخن گفته است- یعنی منظور او مستقیم و اما غیر تحت اللفضلی چنین است که گربه دوست ندارد دمش را بکشند، و متکلم می خواهد تا شنونده با شنیدن گفته او از این کار دست بکشد.

    ولی شنونده از کجا می فهمد که متلکم صرفاً‌ به صورت مستقیم سخن نمی گوید؟

    شنونده از کجا می داند که باید دنبال کاربرد غیر مستقیم زبان و همچنین کاربرد مستقیم زبان بگردد، یک بار دیگر در اینجا نیز عمدتاً عدم تناسب بافتی در کار است.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

جامعه‌شناسی، و انسان‌شناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت می‌گیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد. در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد می‌کند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربرد‌شناسی خواهیم پرداخت. طرح مسئله شاید رایج‌ترین ویژگی تعامل ...

مقدمه از ارتباطات در میدان رقابت کار و زندگی به عنوان یک سلاح قدرتمند، اما بی‌خطر استفاده می‌شود. در عصر حاضر برای اندیشمندان و افراد موفق، «ارتباطات» تنها یک واژه نیست. آنان از ارتباطات استنباط عمیق‌تری دارند و در میدان رقابت کار و زندگی از آن به عنوان یک سلاح قدرتمند، اما بی‌خطر استفاده می‌کنند؛ زیرا بدون صدمه زدن و ‌آزردن دیگران با بهره‌گیری از ارتباط موثر ساده‌تر از دیگران ...

حقوق ارتباط جمعی ارتباط واطلاع:ارتباط و اطلاع از نظر تاریخی دو پدیده همسانند که انسان از طریق آنها به واقعیتها پی می برد؛ شناخت انسان در سایه مبادله اطلاعات و ارتباطات است که می تواند بیندیشد و به واقعیتهای تازه دست یابد. برنا فیلسوف و شاعر فرانسوی قرن 12 میلادی درباره موقعیت انسان چنین می گوید:ما همچون کودکی هستیم که روی شانه های موجوداتی عظیم ایستاده است،اگر می توانیم دورتر را ...

هوالمحبوب گفتم با گذشت زمان، تو نیز می روی . اما تو همچنان ماندی ، با نگاههای تیز و عمیق، با دستهایی که هنوز هم به زندگی جنگ می زنند و با تکه کلامهای تکراری. تو ماندی پررنگ ، آنقدر پررنگ که به تنهایی سوژه یک تحقیق شدی؛ « بچه های خیابانی» کسی نگفت که نام تورا بر روی نسیم دود آلود خیابانها و چهارراههای شهر نوشته اند. کسی ننوشت تو ،هشدار ظهور قشر جدیدی از کودکان خیابانی قرن اکنونی. ...

هوالمحبوب گفتم با گذشت زمان، تو نیز می روی . اما تو همچنان ماندی ، با نگاههای تیز و عمیق، با دستهایی که هنوز هم به زندگی جنگ می زنند و با تکه کلامهای تکراری. تو ماندی پررنگ ، آنقدر پررنگ که به تنهایی سوژه یک تحقیق شدی؛ « بچه های خیابانی» کسی نگفت که نام تورا بر روی نسیم دود آلود خیابانها و چهارراههای شهر نوشته اند. کسی ننوشت تو ،هشدار ظهور قشر جدیدی از کودکان خیابانی قرن اکنونی. ...

روش تحقیق : در این مقاله تحقیق براساس مقالات اینترنتی صورت گرفته که در آن تأثیر تبلیغات در عصر ارتباطات مورد تحقیق قرار گرفته است. مقدمه : تبلیغات بازرگانی، مخالفان و موافقان زیادی دارد. اما به هر حال واقعیتی است که خود را بر همه ما تحلیل کرده و آثار عمیق آن بر عرصه های مختلف اقتصادی،‌فرهنگی،‌اجتماعی و سیاسی، به معماران زندگی جمعی اجازه نادیده گرفتن آن رانمیدهد؛ به ویژه آنکه ...

ارتباط حيوانات ارتباط حيوانات عبارتست از هرگونه رفتار انجام شده از طرف يک حيوان که داراي تاثير بر روي رفتار کنوني يا بعدي ساير حيوانات است. مطالعه رفتار حيوانات که zoosemiotics ناميده مي شود، نقش بسيار مهمي در پيشرفت رفتارشناسي جانوري ، زيست شن

ارتباطات افزایش جریان اطلاعات هدفهای رفتاری شما پس از خواندن این گفتار و پاسخ به سوالات آن قادر خواهید بود: ارتباطات را تعریف کنید. نقش سنتی راتباطات را بیان نمائید. عقاید و نظریه‌پردازان پیشتاز مدیریت را بدانید. هدف ارتباطات را تعریف کنید. ارتباطات یک طرفه و دو طره را تشریح کنید. موانع ارتباطات اثربخش را تعریف کنید. غلبه بر موانع ارتباطات بین افراد را بیان کنید. ارتباط غیرموثر ...

مقد مه: ارتباطات ازواژه لاتین communis برآمده که به معنای مشترک(عموم) است. درواقع فرستنده پیام درپی آن است که ادراک مشترکی ازیک پیام برای هرگیرنده پیامی بد ست آورد. بنابراین هدف ارتباطات، دستیابی به اقدام هماهنگ بین پیام دهنده وگیرنده پیام می باشد. این بدین معناست که مفهومی که ازدرون فردی برخاسته است به میان دیگران راه یافته وتوسط دیگران برداشت می شود. یعنی درواقع ارتباطات، برخی ...

مدیریت و ارتباطات چکیده این مقاله مفاهیم و فنون ارتباط را در حوزه مدیریت و سازمان مورد بررسی قرار می‌دهد. عوامل پدیدآورنده تنش در سازمان، فرآیند ارتباط و اجزاء آن، راه‌های ایجاد ارتباط و انواع آن، انواع ارتباطات در سازمان، روش‌های بهبود و ارتباطات و شناسایی و رفع موانع ارتباطی برای ایجاد محیط و ارتباطات پویا در سازمان و تنش‌زدایی مباحث این مقاله را تشکیل می‌دهند. منبع : روزنامه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول