حسابداری صنعتی 1: منبع حسابداری صنعتی جلسه اول نشریه شماره 26 سازمان حسابرسی بارم : 5 نمره میان ترم ، 12 نمره پایان ترم ، 3 نمره کلاسی گزارشات صورتهای مالی : پردازش گزارشات صورتهای مالی بارخورد اطلاعات اولیه خام سیستم حسابداری مالی استفاده کنندگان : مدیران شرکت ، مردم ، حسابداران شرکت ، اعتبار دهندگان (بانک ) بستانکاران ، سهامداران دولت ، سرمایه گذاران بالقوه .
صورتهای مالی ، ترازنامه ، صورت سود و زیان ، صورت سود و زیان انباسته .
سیستم حسابداری مدیریت : حسابداری بهای تمام شده یا به بیان بهتر بهاء cost acounting سیستمی است که به محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات ارائه شده منجر می شود .
این درحالی است که سیستم حسابداری مدیریت عمدتاً بردنبال تحصیل اطلاعات بدست آمده در نتیجه استقرار سیستم حسابداری صنعتی جهت کمک به تصمیم گیریها و جهت دهی به اجرای امور و فعالیتهای سازمان های اقتصادی است .
برنامه ریزی و کنترل : هر یک از سیستم های حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت اهداف خاصی را دنبال می کند که اهداف مورد نظر در حسابداری صنعتی موارد متعددی می باشد که مهمترین آن برنامه ریزی و کنترل است .
شاید در تصور بسیاری از افراد اینگونه نقش بسته باشد که مفاهیم حسابداری صنعتی فقط مخصوص واحدهای صنعتی و تولیدی است در حالیکه در واقع اینگونه نیست .
مفاهیم برنامه ریزی و کنترل را نمی توان محدود به واحدهای تولیدی نمود و تمام سازمانهای اقتصادی می توانند از آن بهره گیرند در حسابداری مدیریت اهداف زیر دنبال می شود : 1-تامین اطلاعات مورد نظر مدیران جهت برنامه ریزی و تصمیم گیری .
2-کمک به مدیران و رهبری و کنترل فعالیتهای تحقیقاتی .
3-انگیزش مدیران و کارکنان برای فعالیت در راستای هدفهای سازمان 4- بخش و ارزیابی عملکرد واحدهای تابع مدیران و سایر کارکنان سازمان از حسابداری مدیریت به عنوان چتر و سایه بان شرکت یاد می کنند می توانند هر واحد اقتصادی از بلاهای معمول در امان نگه دارد .
مهمترین وظایف حسابداری مدیریت عبارت است از : 1-گزارش گری 2-جهت گیری 3-حل مشکل مقایسه حسابداری مالی و حسابداری صنعتی : از دیدگاههای متفاوتی می توان این دو سیستم مورد مقایسه قرار داد که عمده ترین آنها به شرح زیر می باشد : 1)از دیدگاه استفاده کنندگان : معمولاً اطلاعات سیستم حسابداری مالی جهت استفاده افراد بیرون سازمان تهیه می شود در حالیکه اطلاعات حسابداری سیستم بهای تمام شده استفاده کنندگان داخلی تهیه می شود .
2)از دیدگاه گزارشگری: تهیه صورتهای مالی در سیستم حسابداری مالی با توجه به مقررات صحیح و مستقیم و محدودیت های اعمال شده توسط قانون اعمال می پذیرد در حالیکه تهیه اطلاعات سیستم حسابداری بهای تمام شده از محدودیت کمتری در تهیه و نحوه گزارشات برخوردار است .
3)نکته قابل توجه دیگر زمان تهیه این گزارشات می باشد در سیستم حسابداری مالی صورتهای مالی معمولا در پایان دوره تهیه می شود در حالی که بهای تمام شده تهیه این اطلاعات با توجه به نیاز مدیریت شرکت می باشد .
3)دیدگاه مبنای ارزشگذاری : در سیستم حسابداری مالی تهیه اطلاعات با توجه به اصل بهای تمام شده تاریخی می باشد اما در سیستم حسابداری بهای تمام شده اطلاعات معمولاً با نگاهی به آینده و با ارزشگذاری نزدیک به قیمتهای حال (امروز ) تهیه می شوند و نیز ممکن است که این اندازه گیریها به صورت ریالی نبوده و به صورت فیزیکی بیان شوند مانند ساعت کار مصرف شده .
5-دیدگاه دامنه مشمول : حسابداری مالی نگاهی به کل شرکت در تهیه صورتهای مالی خود دارد در حالیکه در سیستم حسابداری بهای تمام شده اطلاعات ممکن است در بخش های ثابتی به صورت مجزا تهیه شوند .
موارد زیر را تعریف کنید : سیستم موجودی کالا ، سیستم ادواری و دائمی ، خرید مواد – پرداخت هزینه حمل ، تخفیف مواد ، برگشت مواد ، عیب و نقص و بدهی و دستمزد .
چرخه عملیات در شرکتهای عملیاتی و تولیدی (خدماتی ) : چرخه عملیات عموما از وجه نقد شروع می شود .
وجه نقد مطالبات هزینه عملیاتی کسب درآمد وصول مطالبات در آمدها معمولا به صورت مطالبات یا نسیه می باشد .
در این چره وجوه نقد که در شروع عملیات واحد اقتصادی از محل سرمایه گذاری سهامداران و در مراحل بعد از محل عملیات جاری وی ا استغراض تامین می شود صرف انجام هزینه هایی می شود که برای رسیدن به در آمد ضروری هستند .
این هزینه های عملیات شامل مواردی نظیر حقوق ، اجاره ، آب و برق و تلفن ، کرایه و تبلیغات و … می گردد در اثر انجام این هزینه ها در آمد ایجاد می شود که به صورت معمول نسیه است پس از وصول مطالبات مزبور وجوه نقد تامین می گردد و به این ترتیب چرخه عملیات این گونه واحدها تکمیل می شود .
چرخه عملیات در شرکتهای تجاری (بازرگانی ) : وجه نقد مطالبات کالاها فروش وصول مطالبات هزینه عملیات خرید چرخه عملیات در واحدهای تجاری کاملتر از واحدهای خدماتی می باشد در این چرخه وجوه نقد علاوه بر آنکه صرف انجام هزینه های عملیاتی می شود عمدتا برای خرید کالاهایی مصرف می شود که به قصد فروش خریداری شده اند که این کالا برای فروش عرضه شده معمولا به صورت نسیه فروخته می شوند .
در مرحله بعد که مطالبات وصول شد چرخه عملیاتی کامل می شود .
در این مبادله اقتصادی علاوه بر حسابهای هزینه لازم است حسابهای مناسب برای عملیات خرید و فروش کالاها نیز نگهداری شود .
چرخه عملیات در شرکتهای تولیدی: مطالبات کالای ساخته شده وجه نقد دایره تولید مواد اولیه هزینه عملیات فروش وصول مطالبات تکمیل محصول هزینه عملیات غیر نقدی خرید مصرف مواد هزینه دستمزد مستقیم سایر هزینه های تولید چرخه عملیات واحدهای تولیدی کاملترین چرخه عملیات واحدهای اقتصادی است در این چرخه نیز ابتدا وجوه نقد تامین شده که کنار مصرف آن برای انجام هزینه های عملیاتی شامل هزینه های اداری تشکیلاتی ، توزیع و فروش عمدتا برای خرید مواد اولیه صرف می شود این مواد در مکانی به نام انبار مواد اولیه ذخیره می شود ، در زمان لازم برای مصرف و کارگاههای تولیدی و خط تولید ارسال می گردد بخش دیگری از وجوه نقد به عنوان دستمزد به کارگران خط تولید پرداخت می شود تا عملیات (تفکیک ) تبدیل مواد اولیه به محصولات را انجام دهد .
علاوه بر این مجموعه گسترده ای دیگری از هزینه های درشت و ریز برای عملیات تبدیل مواد محصول ضروری است از جمله این هزینه ها می توان به حقوق سرپرستان تولید ، کنترل کیفیت ، برق ، آب ، تعمیرات ، عوارض و ..
اشاره نمود .
هزینه های دیگری نیز در همین راستا تحقق پیدا می کند که نقدی نیستند از جمله استهلاک ساختمان و ماشین آلات اشاره نمود .
در نهایت پس آنکه عوامل و امکانات تولید کامل شد تکمیل محصول به اتمام رسیده و خط تولید خارج و به مکان دیگری به نام انبار محصولات ارسال شده و در آنجا نگهداری می شود .
محصولات برای فروش عرضه شده و پس از آنکه فروخته شدند از انبار محصول خارج و معمولا به مطالبات تبدیل می شوند با وصول مطالبات چرخه مزبور کامل شده و مجددا وجوه نقد تامین می گردد .
منابع اقتصادی : 1-سرمایه ای (Expenditure ) 2-بهای تمام شده (wst ) 3-هزینه دوره (expense ) 4-زیان (loss ) تمام داراییهای ثابت و یا پیش پرداخت ها جزء منابع سرمایه ای می باشد .
بهای تمام شده : در واقع بعضی منابع طی تبدیل ، به بهای تمام شده تبدیل می شوند .
بهای تمام شده وقتی تبدیل به کالای ساخته شده تبدیل شد اگر فروش رفت تبدیل به هزینه دوره می شود ولی اگر فروش نرفت و در انبار ماند تبدیل به منابع سرمایه ای می شود که خود آنان یک نوع هزینه می باشد .
-با توجه به نمودار زیر منابع اقتصادی یک واحد اقتصادی تولیدی به اشکال مختلفی مصرف می شود برخی از منابع اقتصادی مصرف شده ماهیت سرمایه ای دارند و در این بخش منابع اقتصادی مصرف شده ای را مشاهده می کنیم که منابع حاصل از آنها در دوره های آتی حاصل می شوند این اقلام شامل دارائیهای ثابت (نامشهود و پیش پرداخت های بلند مدت و وجودیهایی است که در دوره بعد مستهلک شده یا مقتضی گردیده و یا به فروش خواهند رسید و در نتیجه منافع آنها به دوره های مالی آید تری یافته است .
بخشی دیگر از منابع اقتصادی واحد تولیدی در غالب بهای محصول مصرف می شوند بهای تمام شده مواد مصرف شده مستقیم ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه همه از این گروه هستند .
در بخش دیگر از منابع اقتصادی واحد تولیدی در غالب بهای محصول مصرف می شوند بهای تمام شده مواد مصرف شده مستقیم ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه همه از این گروه هستند .
در بخش دیگر نیز منابع اقتصادی نیز به صورت مستقیم به هزینه دوره تبدیل می شوند در این گروه می توان به تمامی هزینه های اداری و تشکیلاتی ، توزیع و فروش اشاره نمود .
این هزینه ها بدون توجه به حجم تولید یا فروش به صورت مستقیم به سود و زیان دوره منظور می شوند .
یکی دیگر از منابع و دیلایل مصرف منابع اقتصادی پوش زیانهای وارده است اینگونه اقلام در شرایط غیر عادی ایجادند ، و مانند هزنیه های دوره در زمان وقوع به سود و زیان دوره منظور می شوند .
منابع اقتصادی بهای تمام شده سرمایه ای هزینه دوره زیان اجزاء های محصول در نهایت به دو بخش تقسیم می شوند : در صورتی که کااهای تولید شده به فروش رسید باشد ارقام مواد مستقیم و دستمزد مستقیم و سربار کارخانه در قالب بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار گرفته و به عنوان هزینه دوره در مقابل در آمد فروش قرار می گیرد تا سود ناویژه به دست آید .
ولی اگر کالاهای فروش نرفته یا در جریان ساخت باشند اقلام مواد مستقیم و دستمزد مستقیم و سربار کارخانه متعلق به آنها در قالب موجودیها در ترازنامه به دوره بعد منتقل می شود تا در زمانی که فروخته شدند و درآمد آنها ایجاد شد به عنوان هزینه های هما دوره لحاظ شوند .
از سوی دیگر با استهلاک داراییهای ثابت تولید یا انقضاء پیش پرداختهای بلند مدت و یا فروش موجودی های کالا جریانی از منابع اقتصادی از اقلام سرمایه ای به سمت بهای تولید شکل می گیرد و در صورتی که استهلاک دارائیهای اداری و فروش مطرح باشد این جریان به سمت هزینه های دوره پیش می رود .
به این ترتیب با دقت بین ارقام سرمایه ای بهای محصول و هزینه های دوره و همچنین زیان متفاوت قایل شد .
ویژگی اقلام مستقیم : 1-نقش اصلی و اساسی 2-عمده بودن 3-قابلیت تخمین به یک واحد فعالیت (متغیر بودن ) در این طبقه بندی ساده اقلام بهای تمام شده را نیز به دو دسته زیر تقسیم نمود .
1-مستقیم(Direct ) 2-غیر مستقیم (indireet ) برای تشخیص بهتر اقلان مستقیم بهای محصول ضروری است ویژگیهای آن را به صورت دقیق شناسایی نمود و دیژگیهای اقلام مستقیم سه مورد فوق می باشد .
در صورتی منابع اقتصادی مصرف شده ای را در تولید مستقیم دانست که هر ویژی بالا با هم دارا باشند .
با توجه به دشواری برقراری هر سه ویژگی با هم معمولا تعداد هزینه های مستقیم در تولید اندک است و اکثر اقلام در سربار کارخانه طبقه بندی می کند .
منظور از بخش اصلی و اساسی این است که نتوان آن را از محصول حذف کرد و با حذف آن محصول به فروش نخواهد رسید یا فروش آن به شدت کاهش خواهد یافت .
در مورد ویژگی دوم (عمده بودن ) در ابتدا شاید اینگونه به نظر برسد که عمده بودن رقم نسبت به بهای تمام شده محصول است ولی در واقع اینگونه نسیت منظور عمده بودن رقم نسبت به هزینه های ردیابی است اگر منابع اقتصادی مصرف شده ارزان قیمت باشد ارزش ردیابی ندارد و در گروه سربار طبقه بندی خواهد شد .
سومین ویژگی ضروری اقلام مستقیم بهای تمام شده قابلیت تخصیص آن یک به واحد محصول و یا متغیر بودن است ویژگی متغیر بودن به این معناست که با افزایش نرخ فعالیت این هزینه با نرخ مشخص افزایش و با کاهش حجم تولید با همان نرخ خاص کل هزینه کاهش یابد.
پس هر هزینه مستقیمی متغیر هم است ولی عکس آن صادق نیست .
زیرا ممکن است یک هزینه ویژی متغیر بودن را داشته باشد ولی ویژگی های دیگری را از دست داده باشد نداشتن حتی یکی از این ویژگی ها باعث می شود که رقم در مجموعه سربار کارخانه طبقه بندی شود .
معمولا طبقه بندی بهای تولید به شکل زیر است 1-مستقیم(Direct ) -مواد مستقیم -دستمزد مستقیم 2-غیر مستقیم (indireet ) : سربار کارخانه هر چند این طبقه بندی بسیار رایج است و بهای تولید در اکثر موارد شامل مواد مستقیم ، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه است ولی همیشه اینگونه نیست .
کارخانه یخ سازی : آب سربار کارخانه است و برق جزء مواد مستقیم است .
گزارش جریان هزینه ها در قالب ثبت های روزانه در سیستم دائمی و ادواری : مثال : شرکت آلفا عملیات زیر در طی فروردین ماه انجام داده است مطلوب است ثبت عملیات مزبور به دو روش و ادواری در دفتر .
خرید 000/500 مواد مستقیم و 000/100 مواد غیر مستقیم .
دائمی : کنترل مواد 000/600 دفتر / ح پرداختی 000/600 ادواری : خرید مواد 000/600 نقد / ح پرداختی 000/600 در سیستم دائمی هر گونه مواد اولیه به حساب کنترل مواد ثبت شده و حسابهای تفسیری جداگانه برای هر یک از مواد مستقیم و غیر مستقیم نگهداری می شود .
در سیستم ادواری همان خرید مواد را ثبت می کنیم .
مصرف مواد .
مصرف 000/300 ریال مواد مستقیم و 000/60 مواد غیر مستقیم طی فرودین ماه .
دائمی : کنترل کالای در جریان ساخت 000/300 کنترل سربار 000/60 کنترل مواد 000/360 ادواری : ثبت نداریم در سیستم دائمی مواد مستقیم مصرف شده به حساب کالای در جریان ساخت و مواد غیر مستقیم مصرف شده در حساب کنترل سربار منظور می شود .
در سیستم ادواری مواد مصرف شده در پایان دوره از طریق موازنه حسابها به دست می آید و در طول دوره مالی هیچ گونه کنترل و میزان مصرف آن وجود ندارد .
تهیه لیست حقوق و دستمزد فروردین : مجموع حقوق دستمزد کارگران به صورت ناخالص مبلغ 000/000/1 ریال می باشد با توجه به اینکه حق بیمه سهم کارگر 7% هم بیمه کارفرما 23% و نرخ مالیاتت 10% می باشد .
کنترل حقوق و دستمزد 000/000/1 هزینه بیمه سهم کارفرما 000/230 (23% × 000/000/1 ) ×بیمه پرداختنی 000/300 (30% × 000/000/1) × مالیات پرداختنی 000/100 (10% × 000/000/1) حقوق پرداختنی 000/830 ( 1% (10+7) – 000/000/1) × که 000/300 ریال به اداره بیمه پرداخت کنیم و 000/100 ریال به اداره مالیات نیز پرداخت کنیم .
هرکارگر 30% حق بیمه باید پرداخت کند که 23 % آن را کارفرما و 7% آن را خود کارگر پرداخت می کند .
پس فقط 7% از کل حقوق خود شخص کم (کسر ) می شود .
در نسبت بالا توجه نمائید که تمام مطالبات براساس رقم حقوق ناخالص و دستمزد پرداخت ده است بیمه سهم کارگر 7% است که از مبلغ ناخالص حقوق کسر شده و به عنوان بیمه پرداختنی لحاظ می شود مطابق با اطلاعات این مثال از مبلغ ناخالص حقوق و دستمزد 10% نیز به عنوان مالیات کسر شده و به حساب مالیات پرداختنی منظور شد ، به این ترتیب باقی مانده حقوق که 83% مبلغ ناخالص را تشکیل می دهد به کارکنان پرداخت خواهد شد .
حق بیمه سهم کارفرما نیز به عنوان یک هزینه دیگر افزون بر حقوق دستمزد ناخالص بر عهده کارفرما بوده است که 23% می باشد .
و به حساب بیمه پرداختنی منظور شده است به این ترتیب حساب بیمهپ رداختی شامل 23% + 7% = 30% رقم حقق و دستمزد ناخالص است .(روش دائمی و ادواری یکی است ) تخصیص حقوق و دستمزد فرودین ماه : از میزان حقوق دستمزد شناسایی شده 60% آن به عنوان دستمزد مستقیم به تولید اختصاص یافت و 25% به عنوان دستمزد غیر مستقیم و 10% آن به عنوان هزینه های اداری و 5% نیز به دایره فروش اختصاص یافت .
کنترل کالا در جریان ساخت 000/600 (60% × 000/000/1) کنترل سرباز 000/250 ( 25% × 000/000/1 ) هزینه های اداری 000/100 ( 10% × 000/000/1) هزینه فروش 000/50 (5% × 000/000/1 ) کنترل حقوق و دستمزد 000/000/1 هزینه بیمه سهم کارفرما که 000/230 ریال می باشد فقط مخصوص کنترل سربار و هزینه های اداری و هزینه فروش کنترل سرباز 500/195 ( 25% × 000/230 ) هزینه های اداری 000/23 ( 10% × 000/230) هزینه فروش 500/11 (5% × 000/230) هزینه بیمه سهم کارفرما 000/230 حال هر دو ثبت فوق را یک ثبت مرکب می زنیم داریم کنترل کالا در جریان ساخت 000/600 کنترل سرباز 500/445 هزینه های اداری 000/123 هزینه فروش 500/61 کنترل حقوق و دستمزد 000/000/1 هزینه بیمه سهم کارفرما 000/230 در تخصیص حقوق دستمزد و ابتدا رقم حقوق دستمزد ناخالص تخصیص داده می شود با توجه به کارکرد نیروی انسانی در بخش های مختلف اطلاعات کارکرد آنها مشخص شده و براساس حقوق دستمزد هر یک به حساب بخش مربوط خود منظور می گردد در مرحله بعدی نوبت به تخصیص حق بیمه سهم کارفرما می باشد که 5% به عنوان هزینه فروش و 10% هزینه اداری منظور می شود نکته قابل توجه اینکه تمامی حق بیمه سهم کارفرما مربوط به کارخانه کلا به عنوان سربار تلقی می شود به بیان دیگر بابت حق بیمه سهم کارفرما هیچ رقمی مستقیما به حساب کالای در جریان ساخت منظور نمی شود .
ثبت روش ادواری نداریم هزینه های سربار قروردین ماه : هزینه سربار نقدی در فرودین ماه 000/200 ، انقضاء پیش پرداخت بیمه 000/40 هزینه استهلاک 000/60 ریال در سیستم دائمی و ادواری یک ثبت داریم : کنترل سربار 000/300 نقد 000/200 پیش پرداخت بیمه 000/40 استهلام انباشته 000/60 همانطور که در ثبت هزینه های سربار مشخص است با وقوع هزینه های غیر مستقیم تولید حساب کنترل سربار بدهکار شد و طرف حساب آن که بسیار متنوع و گوناگون و شامل حساب های نظیر وجه نقد ، حسابهای پرداختی ، موجودیهایی ، استهلاک ، انباسته و … می شود بستانکار خواهد شد .
تخصیص سربار به تولید (روش هزینه یابی واقعی ) : کنترل کالای در جریان ساخت 000/300 کنترل سربار 000/300 در روش ادواری ثبت نداریم مواد : در قیمت گذاری سیستم دائمی در هر لحظه چه از نظر مقداری و چه از نظر ریالی می دانیم که چه قدر است ولی در سیستم ادواری در هر لحظه حدودا ممکنه بدانیم چقدر است ولی هیچوقت قطعیت ندارد .
در سیستم ادواری در پایان سال موجودیهایمان را شمارش می کنیم موجودی مواد را بدست می آوریم .
همیشه در فروش انبار سعی می کنیم جنس که زودتر می آید به انبار هم به فروش برسد تا احتمال از بین رفت مواد کم شود که به این روش همان FiFo می گویند که این بحث فیزیکی قضیه است .
در سیستم هزینه یابی ممکنه بنا به دلایلی متفاوت اجناس به این شکل قیمت گذاری می شود که جنسی که دیرتر وارد انبار شوند زودتر از انبار بیرون رود که روش LiFo است .
LiFo منطقی تر است چون جنسی که دیرتر خریداری شده گران تر است پس بهتر است در فروش ابتدا این جنس را در نظر بگیریم که گرانتر است .
LiFo FiFo اگر ابتدا دوره 100 تا مجمودی با قیمت 89 ریال داشته باشیم خرید داشتیم 100 تا به قیمت 100 ریال حال اگر 100 تا مصرف کردیم که حال بحث اینجاست که این 600 تا را به مبلغی قیمت بگذاریم .
اولین صادره از اولین وارده → FiFo اولین صادره از آخرین وارده → LiFo 8900 = 89 × 100 58900=مواد کل مصرفی FiFo → 000/500 = 100 × 500 FiFo روش 000/50=100×500 باقیمانده 000/600=100×600 مصرف شده 8900=89 ×100 LiFo روش 900/48 = مواد باقی مانده 000/40 = 100× 400 = روش میانگین به طور متوسط کل موجودی به نرخ 99= =روش میانگین 400/59=99×600 مصرف شده 500/49 = 99 × 500 باقی مانده در مورد عملیات گردش مواد مستقیم به دو وجه زیر باید توجه نمود : 1-جریان فیزیکی گردش مواد 2-جریان هیزینه جریان فیزیکی گردش مواد : منظور از جریان فیزیکی نحوه گردش مواد و محصول در فرایند تولید و انبارهاست .
مقطعا تولید کنندگان و فروشندگان مواد و محوصلاتی که تاریخ مصرف دارند تلاش می کنند ابدا اقلام کهنه تر از بفروشنده و یا مصرف کننده تا از تاریخ گذشتن آنها جلوگیری شود .
به این نوع گردش عملیات اولین وارده (FiFE ) می گویند در شرایط عکس این حالت گردش عملیات از نوع اولین صادره از آخرین وارده LiFo خواهد بود .
و گاهی نیز گردش عملیات به گونه است که باعث مخلوط شدن موجودیهای طول دوره با خریدهای این دوره می شود که به این حالت از گردش عملیات روش میانگین گویند .
جریان هزینه ها : عبارت است از نحوه تخصیص اثر بخش های مختلف به اقلام فروخته یا مصرف ده و موجودیهای پایان دوره است هر چند شاید به نظر برسد که بین جربان فیزیکی دو جریان هزینه ها باید الزاما انطباقی وجود داشته باشد ولی اینگونه نیست .
معمولا در انتخاب ورش ارزیابی کالا باید به روش محصول صنعت توجه داشت و ثبات رویه نیز باید در سالهای بعد رعایت گردد .
مثال : در صورتیکه مانده اول دوره موجودی مواد در شرکت آلفا 100 کیلوگرم و با نرخ 89 ریال باشد و تنها خرید انجام شده در طی فروردین ماه 1000 کیلوگرم و با نرخ هر کیلوگرم 100 ریال بوده باشد به فروش 600 کیلوگرم از این مواد اعداد و ارقام برات امده از روش LiFO و FiFO و میانگین را در صفحه قبل بدست آورده این .
اول دورخ 100 89 8900 خرید 1000 100 000/100 ارسال شده 600 (همانطور که در شکل مشخص شده است در سیستم ادواری ، اشتباه شده است .
محاسبه سود ناویژه : محاسبه در سیستم دائمی سود ناویژه : در حسابهای T داشتیم که درآمد فروش بهای تمام شده کالای فروش رفته و خلاصه حساب سود و زیان که فروش منهای بهای تمام شده کالای فروش رفته می شود سود ناویژه : بهای تمام شده کالای فروش رفته خلاصه سود و زیان درامد فروش فروش ××× -بهای تمام شده کالای فروش رفته (××) سود یا زیان ناویژه ×× محاسبه سود ناویژه در سیستم ادواری : → LiFo خلاصه تولید عملکرد کالای در جریان ساخت پایان موجودی مواد پایان منظور از این حسابهای T عبارتست از اینکه در ثبت مثلاً بهای تمام شده کالای فروخسته شده بستنکلر و عملکرد بدهکار بوده است که برای بستن حساب بهای تمام شده کالای فروخته شده در بدهکار حساب عملکرد آمده است .
همانطور که در شکل مشخص شده است در سیستم ادواری تمام حسابهای موقت مربوط به مواد اولیه که در طول دوره مورد استفاده قرار گرفته اند به حساب خلاصه تولید بسته شده و موجودیهای مواد و کالای در جریان ساخت در پایان دوره با این حساب افتتاح می شوند .
در نهایت با موازنه حساب تولید می توان رقم بهای تمام شده کالای ساخته شده را بدست آورد .
رقم بدست آمده به حساب عملکرد منتقل می شود .
پس از انتقال بهای تمام شده کالای ساخته شده به حساب عملکرد مانده حساب موجودی کالای ساخته شده ابتدای دوره نیز به این حساب بسته می شود .
با انتقال مانده حسابهای مربوط به فروش به این حساب و همچنین افتتاح موجودی کالای ساخته شده پایان دوره به این حساب می توان سود ناویژه را از طریق موازنه بدست آورد .
مراحل محاسبه سود ناویژه در شرکتهای تولیدی : سود ناویژه در سیستم دائمی در هر زمان از طریق فرمول زیر قابل محاسبه است .
بهای تمام شده کالای فروش رفته – در آمد فروش = سود ناویژه در پایان دوره مالی نیز با بستن حسابهای در آمد فروش بهای تمام شده کالای فروش رفته به حساب خلاصه سود و زیان می توان به سود ناویژه رسید .
بهای تمام شده در آمد فروش 0 × × 0 خلاصه سود و زیان انواع روشهای هزینه یابی محصولات : 1-هزینه یابی واقعی 2-هزینه یابی نرمال 3-هزینه یابی استاندارد 4-هزینه یابی بر مبنای فعالیت هزینه یابی واقعی : در این روش تمامی هزینه های واقعی در مقاطع زمانی خاص به حساب تولید منظور می شود .
مزایا و معایب این روش عبارتند از : مزایا : 1-برآوردی نبودن اعداد و ارقام 2-سادگی 3-کم هزینه بودن معایب : 1-تاخیر طولانی در ارائه گزارش بهای تمام شده 2-بهای تمام شده متفاوت در شرایط فصلی هزینه یابی نرمال : در این شیوه هزینه یابی ، هزینه های غیر مستقیم تولید از قبیل بودجه شده و به جای سرشکن کردن ارقام واقعی به تولید با استفاده از نرخ جذب سربار خالصی به عنوان سربار جذب شده به تولید تخصیص داده می شوند .
این روش مسیر دارای مزایا و معایبی به شرح زیر می باشد : مزایا : 1-جلوگیری از محاسبه بهای متفاوت در شرایط فصلی 2-امکان محاسبه بهای تمام شده در فواصل کوتاه مدت معایب : 1-برآوردی بودن رقم سربار کارخانه 2-تحمل هزینه های مرتب با بودجه سربار 3-عدم رعایت اصول پذیرفته شده حسابداری در مبحث سربار سربار کارخانه : سربار کارخانه عبارت است از مجموعه هزینه های غیر مستقیم که هزینه ها شامل : آب و برق ، استهلاک مواد غیر مستقیم ، دستمزد غیر مستقیم ، تعمیرات با بیمه ، عوارض و نظایر آن می باشد .
این هزینه ها به محض وقوع یا در زمان خاص شناسایی شده و به حساب کنترل سربار کارخانه مظنور می شوند .
در روش هزینه یابی واقعی در پایان دوره خاصی مثلا فروردین ماه می توان مطمئن بود که مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به هر یک از اجزاء حساب کالای در جریان ساخت ردیابی شده باشد ولی امکان ندارد بتوان سهم بربار تولید را به سادگی تشخیص داد .
مشکلات تعیین سربار کارخانه برای یک مقطع زمانی خاص شامل موارد زیر است : 1-عدم امکان گرد آوری سریع 2-عدم امکان تخصیص به دایره یا سفارش خاص .
با توجه به متنوع بودن هزینه های سربار و رفتار متفاوت آنجا به کنترل در آوردن آنها بسیار مشکل و گرد آوری آنها در یک زمان کوتاه مدت تقریباً ناممکن است .
حتی اگر در سیستم های کاملا مکانیزه بتوان اطلاعات مربوط به هزینه ها را گرد آوری نمود مشکل دیگری وجود دارد که مانع از تعیین رقم واقعی سربار بدهی دایره یا هر سفاش خاص خواهد شد .
و شمکل این است که چه مبلغی از سربار باید به هر یک از دوایر و بار هر یک از انواع محصولات تخصیص داده شود .
راه حل این روش استفاده از هزینه یابی نرمال است .
در روش هزینه یابی نرمال از نرخ جذب سرباری برای تخصیص سهم سربار هر محصول کمک گرفته می شود .
این نرخ در سه مرحله و بشرح زیر محاسبه می شود : الف ) یقین سربار بودجه شده بر مبنای حجم فعالیت سال آینده که براساس نقطه نظر مدیریت و مطابق با روشهای بودجه اقام به برآورد سربار دوره آینده می شود .
ب)تعیین ظرفیت بودجه شده : مبنای مناسبی به عنوان ظرفیت انتخاب شده و حجم فعالیت بر مبنای آن بیان می شود مبانی مختلفی در این رابطه قابل استفاده می باشد مانند ساعت کار مستقیم ، ساعت کار ماشین آلات ، مقدار مواد مستقیم مصرفی و ..
.
ج) محاسبه حذب سربار : نرخ سربار از فرمول زیر بدست می آید: سربار بودجه شده = نرخ جذب سربار ظرفیت بودجه شده برای تعیین مبنای مناسب جهت تعیین نرخ جذب سربار باید با دو ویژگی زیر توجه نمود : 1-مبنای انتخاب شده باید با فعالیت مرتبط باشد .
به عنوان مثال در یک سیستم تولیدی دستی یا نیمه مکانیزه ساعت کار مستقیم ملاک خوبی خواهد بود .
در حالیکه ساعت کار ماشین آلات نمی تواند ملاک خوبی یا ملاک مناسبی باشد در صورتیکه سیستم تولید مکانیکی باشد بهتر است که از ساعت کار ماشینی استفاده شود .
2-ساده تر در اندازه گیری بودن : از بین موارد مختلف بهتر است مبنای انتخاب شود که ساده تر اندازه گیری شود .
پس از اینکه مبنای مناسبی جهت تعیین نرخ جذب سربار مشخص شد باید مقدار آن نیز تعیین شود که به مقدار آن ظرفیت گفته می شود در حسابداری صنعتی با ظرفیتهای متفاوتی به شرح زیر آشنا می شویم : الف ) ظرفیت ایده آ : (اسمی / تئوریک ) : این ظرفیت حدی از فعالیت است که تولید کنندگان دستگاه و ماشین آلات تعیین نموده اند و معمولا غیر قابل دسترس می باشد چون محدودیتهایی وجود دارد که دستگاه به آن ظرفیت نمی رسد .
ب) ظرفیت عملی : با در نظر گرفتن محدودیتهای عملی در شرایط بسیار ایده آل ممکن است که به ظرفیت دست یابیم و این در صورتی است که هیچگونه موارد غیر عادی واقع نشوند ظرفیتی است که یک مقدار پایین تر از ایده آل که در شرایط خاص غیر عادی نداشته باشیم می رسیم .
ج) ظرفیت واقعی مورد انتظار : اگر در یک دوره زمانی کوتاه محدودیتهای زیادی وجود داشته باشد و یا بلعکس در این دوره کوتاه زمانی شرایط ثبت زیادی پیش بینی شود از ظرفیت واقعی مورد انظتار استفاده می شود یعنی اگر همه شرایط بد را در نظر بگیریم مثلا مخازن برق داشته باشیم که در شرایط قطع برق استفاده کنیم .
د)ظرفیت عادی : ظرفیت عادی میانگین ظرفیتهای عادی دوره های گذشته می شود میانگینی از عملکرد واقعی سه پاسخ سال گذشته .
بهترین برآورد برای یک دوره بلند مدت آتی است .
هـ ) ظرفیت واقعی : این ظرفیت واقعیتی است که در پایان دوره تحقق یافته است .
توجه : در بحث بودجه از ظرفیت عادی استفاده می کنیم .
در روش هزینه یابی نرمال به جای سربار واقعی از رقم جذب سربار استفاده می شود و فرمول محاسبه سربار جذب شده عبارتست از : میزان فعالیت × نرخ جذب = سربار جذب شده .
هزینه یابی مرحله ای : چه آن طور که قبلا گفته شد شرکتها معمولا از دو روش هزینه یابی استفاده می نمایند سفارش کار و دیگری هزینه یابی مرحله ای .
روش هزینه یابی مرحله ای معمولا در صنایعی اتفاق می افتد که تولید برون وقفه ادامه دارد و مرحله ساخت به صورت مداوم و پیوسته بوده و واحد تجاری انبوهی از یک یا چند کالا را تولید می نماید .
تفاوت هزینه یابی مرحله ای و سفارش کار : 1-هزینه یابی سفارش کار معمولا در تولید محصول برای هر سفارش خاص اتفاق می افتد اما در هزینه یابی مرحله ای تولید محصول جهت انبار کردن آن می باشد 2-تهیه گزارش تولید در هزینه یابی سفارش کار برای هر سفارش و در هزینه یابی مرحله ای برای هر مرحله می باشد .