شرکتهای تجاری را می توان به سه نوع تقسیم کرد: نوع اول آنهایی هستند که در آنها دخالت دارند و نوع دوم شرکتهایی که اعتبار و شخصیت شرکا و در آن دخالت دارد، شرکت سهامی بارزترین آنها در نوع اول است و شرکت تضامنی کامل ترین آنها در نوع ثانی است.
شرکت های سهامی و تضامنی را درست در مقابل یکدیگر قرار می دهند، در شرکت سهامی شخصیت و اعتبار شرکاء به هیچ وجه دخالتی ندارد و فقط سرمایه نقش اساسی را دارد، ولی در شرکت تضامنی اعتبار و شخصیت شرکاء بیش از هر چیز شاخص شرکت است.
طبق ماده 116 قانون تجارت شرکت تضامنی شرکتی است که در تحت اسم مخوص برای امور تجاری بین دو و یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل می شود.
اگر دارایی شرکت برای تأدیدی تمام قروض کافی نباشد هر یک از شرکاء مسئول پرداخت تمام تروض شرکت است هر قراردادی که بین شرکاء بر خلاف این ترتیب داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث کان لم یکن خواهد بود.
بنابراین شرکاء شرکت مسئول پرداخت کل دیون و تعهدات شرکت می باشند علاوه بر آن مسئولیت تضامنی نیز دارند.
یعنی در صورت کسر سرمایه، هر یک از آنها به تنهایی در مقابل طلبکاران و اشخاص ثالث برای تأدید تمام حقوق آنها مسئول اند.
مثلاً شرکتی که بین پنج نفر با سرمایه یک میلیون ریال تشکیل شود هرگاه دومیلیون ریال تروض شود نسبت به یک میلیون ریال که علاوه بر استهلاک سرمایه بقیه طلب بستانکاران هر پنج نفر شریک متضامناً مسئول پرداخت اند و طلبکاران می توانند به هر یک از شرکاء که خواهند یا هر پنج نفر آنها متضامناً مراجعه کرده طلب خود را وصول نمایند.
تعقیب یکی از شرکاء و مطالبه ی کلیدی طلب مانع از مطالبه از دیگری نخواهد بود .
البته شریکی که در چنین موقعی طلب بستانکاران را پرداخته، می تواند به یکی از شرکاء خود مراجعه و سهم زیان آنها را به تناسب سرمایه ای که در شرکت داشته اند وصول نماید.
اهمیت شرکت تضامنی به قدری است که هرگاه شرکاء برخلاف آن در شرکت نام تراضی نمایند گرچه باطل نبوده و بین خودشان موثر و نافذ است ولی در مقابل بستانکاران به هیچ وجه ارزشی نخواهد داشت .
مثال : هرگاه در شرکت قرار شود یکی از شرکاء از نفع و ضرر به میزان نصف سهمی که به سهم الشرکه او تعلق می گیرد استفاده نماید، این تراضی در بین شرکاء موثر است ولی در مقابل طلبکاران تأثیری نداشته و بستانکاران می توانند آن راکان لم یکن دانسته و به هر یک از شرکاء که مایل باشند مراجعه نمایند.
تشکیل شرکت شرکت نام مطابق قانون تنظیم شده باشد.
تمام سرمایه نقدی تأدید و سهم الشر که غیر نقدی تماماً تقویم و تحویل شده باشد.
شرکت های تضامنی غالباً احتیاج به اساسنامه ندارند ولی اگر قراری بین شرکاء باشد که با تراضی قبلی بوده و محتاج به تعیین تکلیف باشد در اساسنامه قید می شود زیرا معمولاً در شرکت نام آن چه ذکر می شود امور اساسی شرکت است از قبیل : 1- اسم شرکت 2- موضوع شرکت 3- مدت شرکت 4- سرمایه و حصر هر یک از شرکاء اعم از نقدی و غیر نقدی با ذکر نام شرکاء 5- تقسیم سود و زیان 6- مقررات راجع به فسخ شرکت و فوت شرکاء.
شرکت نام مهم ترین پایه و اساس شرکت است و مسلم است که به هیچ وجه نمی توان آنرا تغییر داد مگر به رضایت تمام شرکاء، سرمایه نیز باید تماماً پرداخت شده باشد اعم از نقدی یا غیر نقدی ، در تقویم سهم الشرکه غیر نقدی، در شرکت تضامنی قانون مقررات خاصی را معمول نداشته، زیرا به نحوی که دیدم در شرکت های سهامی پس از واگذاری چیزی که در ازاء آن سهم داده می شد، شریک تعهدی ندارد.
و در شرکت های با مسئولیت محدود اگر سهم الشرکه غیر نقدی کمتر از ارزش واقعی تقویم شود شرکاء متضامناً مسئول اند.
ولی در این قبیل شرکت ها، اساس آن است که شرکاء منشول کمبود سرمایه باشند.
بنابراین قید آن در این مورد لزومی ندارد، و اگر مهم الشرکه ، غیر نقدی یکی از شرکاء کمتر از قیمت واقعی تقویم شده باشد سایر شرکاء به ضرر خودشان اقدام کرده اند.
فقط در ماده 118 به این عبارت مرقوم شده «شرکت تضامنی وقتی تشکیل می شود که تمام سرمایه نقدی تأدیه و سهم الشرکه ی غیر نقدی تقویم و تسلیم شده باشد».
مسلم است که سهم الشرکه غیر نقد علاوه بر آن که باید تسلیم شود تقویم آن نیز باید به تراضی تمام شرکاء به عمل آمده باشد تا میزان کل سرمایه معلوم باشد.
نام شرکت قانون یکی از شرایط شرکت تضامنی را داشتن «اسم مخصوص» دانسته و به شرح ماده 117 قانون «در اسم شرکت تضامنی باید عبارت (شکرت تضامنی) و لا اقل اسم یکی از شرکاء ذکر شود.
در صورتی که اسم شرکت مشتمل بر اساسمی تمام شرکاء نباشد باید بعد از اسم شریک یا شرکائی که ذکر شده است .
عبارتی از قبیل (و شرکاء) یا (برادران) قید شود».
چون شرکت دارای شخصیت حقوقی است از آن جهت باید مانند یک شخص طبیعی اسم داشته باشد و نام لا اقل یک شریک در آن ذکر شده و به بقیه شرکاء اشاره شده باشد.
مانند شرکت تضامنی احمد محسنی و شرکاء- یا شرکت تضامنی برادران رفعت.
قید کلمه ی شرکت تضامنی از دو جهت است : یکی اینکه معرف شخصیت حقوقی شرکت بوده و آن را از شخصیت شرکایی که به نام آنها نامیده می شود متمایز نماید.
دیگر اینکه این موضوع به نفع شرکت و معرف ضمانت شرکاء می باشد.
نام شرکت همان نام تجاری آن است ولی قابل انتقال نیست زیرا دیگری نمی تواند از عنوان آن استفاده نموده و نام و اعتبار اشخاص را برای خود نام تجاری قرار دهد.
اگر شریکی که شرکت به نام او نامیده می شود فوت نماید و یا از شرکت خارج شود مسلم است که نام او هم از شرکت حذف خواهد شد و شرکت به نام دیگری نامیده خواهد شد .
سود، زیان، سرمایه اصل کلی در تقسیم سود و زیان بین شرکاء، آن است که نسبت به سهم الشرکه که در شرکت دارند از منافع منتفع شده و از زیان هم پس از انحلال به همان نسبت تحمل نمایند.
نسبت به منافع قسمت اول ماده 119 مقرر می داد «در شرکت تضامنی منافع به نسبت سهم الشرکه بین شرکاء تقسیم می شود» و در قسمتی از ماده 124 هم تصریح شده « در روابط بین شرکاء مسئولیت هر یک از آنها در تأدیه ی تروض شرکت به نسبت سرمایه خواهد بود ».
البته عدالت هم همین اقتضاء را دارد که هر کس به تناسب سهمی خود از سود و زیان بهره داشته باشد و این موضوع در شرکت نامه ها هم تصریح می شود.
در صورتی که به وضوح تصریح نشود حکم همان است که فوقاً بیان شد ولی گاهی اتفاق می افتد که به علتی سهم یکی از شرکاء در نفع و یا ضرر کمتر یا بیشتر است مثلاً شرکت احتیاج دارد شخصی که دارای اعتبار زیادی است و یا خبروبت در امر معینی دارد وارد شرکت شود، سهم و منافع او را صدی ده بیش از آنچه که به نسبت سهم الشرکه به او می رسد قرار می دهد از آن جهت است که در آخر ماده 119 اضافه شده «مگر آن که شرکت نامه غیر از این ترتیب را مقرر داشته باشد» و هم چنین در زبان، شرکاء باشد یکی قرار می گذارند که در صورت ضرر نصف آنچه که به شریک مزبور تعلق می گیرد تحمل و بقیه را بین شرکاء تقسیم نمایند.
ولی باید توجه نمود که تعلق زبان فقط در روابط بین شرکاء موثر است و در تضامن آنها نسبت به اشخاص ثالث و طلبکاران اثری ندارد.
حکم خاصی درباره ی نفع در شرکت تضامنی جاری است و آن این است که طبق ماده 132 «اگر در نتیجه ی ضررهای وارده سهم الشرکه کم شود مادام که این کمبود جبران شده تأدیه ی هر نوع منفعت به شرکاء ممنوع است.» اگر شرکتی در سال اول مثلاً دویست هزار ریال زیان در سال بعد دویست و پنجاه هزار ریال سود داشته باشد این سود فقط به میزان پنجاه هزار ریال به شرکاء باید پرداخت شود.
در هر حال نفع سال های بعد تا ضرر سال های قبل جبران شده پرداخت نخواهد شد .
غیر از این می بود سرمایه شرکت برای همیشه مقداری کمتر از میزان اصلی را نشان می داد .
بر این جهت است که شرکت تضامنی منظور داشتن نفع ثابت برای شرکاء اشکال دارد.
قانون پرداخت ضررهای سال قبل را از مناع سال های بعد عنوان «تکمیل سرمایه» دانسته و ضمناً مقرر داشته «جز در مورد فوق هیچ یک از شرکاء را شرکت نمی تواند به تکمیل سرمایه که به علت ضررهای وارده کم شده است ملزم کرده و او را مجبور نماید بیش از آنچه که در شرکت نامه مقرر شده است دهد».
تقلیل سرمایه و ازدیاد آن نیز ممکن است ولی این امر میسر نمی شود مگر به اتفاق آراء شرکاء.
مدیران مدیر شرکت ممکن است یک یا چند نفر باشد، و از بین شرکاء انتخاب شود یا از خارج اغلب مدیر شرکت تضامنی یکی از شرکایی است که شرکت نام او نامیده می شود.
تعیین مدیر ممکن است ضمن شرکت نام باشد در این صورت اگر اتفاق آراء شرکاء نباشد نمی توان او را تغییر داد مگر به موجب حکم دادگاه آن هم باشد با ارائه ی دلایل محکم.
برخی عقیده دارند چون انتخاب مدیر که به موجب مندرجات شرکت نامه به عمل آمده باشد جزئی از شرکت نامه است لذا نمی توان او را تغییر داد مگر این که هم چنان که پس از استعفاء مدیر، شرکت باقی است پس از عزل او هم باقی خواهد بود .
منتهی در این مورد شرکاء باید اتفاق داشته باشند.
البته اگر در تغییر مدیری که در شرکتنامه تصریح شده اتفاق حاصل نشود و یا این که مدیر شرکت یکی از شرکاء باشد که با تغییر خودش موافق نباشد، برای عزل او حکم دادگاه لازم است.
هرگاه انتخاب مدیران به وسیله ی غیر از شرکتنامه و یا اساسنامه باشد، عزل او و انتخاب مدیر جدید به اکثریت آراء شرکاء اشکالی نخواهد داشت .
مدیر دارای کلیه ی اختیارات به جهت اداره کردن شرکت خواهد بود، مگر اختیاری که صراحتاً از ایشان سلب شده باشد.
هرگاه مدیران شرکت متعدد باشند، اساسنامه ی شرکت تکلیف آنان را تعیین خواهد نمود.
ممکن است اداره ی شرکت به اتفاق به عهدهی آنها باشد که در این صورت رأی کلیه مدیران در هر امری لازم است و نیز ممکن است هر یک به سمتی انتخاب شوند، در این صورت هر یک دارای اختیار مربوط به خود می باشند.
متضاد از ماده 121 این است که مسئولیت مدیر شرکت در مقابل شرکاء همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل خود دارد .
بنابراین مدیر شرکت بباید از حدود اذن و اجازه ی خود خارج شود و در هر حال باید صلاح و صرفه شرکت را رعایت نماید و از هر عملی که متضمن سود و صرفه شرکت است خود داری ننماید و حساب دوره تصدی خود را به شرکاء پس بدهد و در صورت تخطی و ارتکاب تفصیر مسول خواهد بود.
معمولاً اگر مدیر شرکت تضامنی شخصی غیر از شرکاء شرکت باشد، باید در امضاء اوراق و مخصوصاً تعهدات شرکت عبارت «مدیر غیر شریک» را قید نماید تا معامله کنندگان متوجه باشند که شخصی که تعهد را امضاء می نماید ضمانت ندارد و مسئولیت او فقط در حود وکالتی است که دارد .
هم چنین مدیر شرکت در موقع امضاء اسناد و تعهدات مهر مخصوص شرکت را به کار می برد تا صراحتاً معلوم شود که معامله مربوط به شخص مدیر نیست و مربوط به شرکت است .
چیزی که مسلم است این است که هر شریک شرکت تضامنی در صورتی که دلیل محکم و موجهی داشته باشد که بقای مدیر یا مدیران شرکت باعث زیان شرکت است، از لحاظ تضامنی که برای پرداخت دیون و زیان شرکت دارد، دلائل او را دادگاه خواهد پذیرفت و همان طول که در بالا ذکر شد حکم به عزل مدیر شرکت خواهد داد اعم از این که مدیر شرکتنامه یا اساسنامه تعیین شده باشد یا خیر .
هرگاه مدیر عملی کرده باشد که در حدود صلاحیت ایشان بوده ولی به نفع خودشان عمل کرده و از آن جهت ضرری به شرکت وارد شود، شرکت باید معامله را قبول کند ولی می تواند از مدیر خاطی خسارت خود را مطالبه کند ولی اگر مدیری عملی انجام داد که اصلاً در حدود صلاحیت او نبوده مثلاً با وجود نهی که در اساسنامه یا اختیار نامه او از طرف شرکاء شده اموال غیر منقول شرکت را انتقال داد شرکت ملزم به قبول آن نیست و شخص ثالث می تواند خسارت خود را از مدیر بگیرد.
مسئولیت مدنی مدیر شرکت مسئولیت مدنی مدیران در مقابل شرکت از مقررات عقد وکالت پیروی می نماید و مسئولیت مدنی مدیر در مقابل شرکاء تابع اصول کلی حقوق مدنی که در باب تسبیب و قانون مسئولیت مدنی پیش بینی شده است می باشد بالاخص در مواردی که قلمرو و اختیارات مدیران در اساسنامه تعیین شده است .
مسئولیت شرکاء در مقابل طلبکار شخصی خود طلبکاران شخصی شرکاء حق ندارند که طلب خود را از دارائی شرکت تأمین و یا وصول نمایند .
اما می توانند نسبت به سهمیه مدیون خود (شریک تضامنی شرکت) از منافع شرکت یا سهامی که ممکن است در صورت انحلال شرکت عاید مدیون مزبور گردد هر اقدام قانونی که مقتضی باشد به عمل آورند.
طلبکاران شخصی شرکاء در صورتی که نتوانسته باشند طلب خود را دارائی شخصی مدیون وصول کنند و سهم مدیون از منافع شرکت برای تأدید طلب آنها کافی نباشد می توانند انحلال شرکت را تقاضا نمایند.
(مستفاد از ماده 129 ق.ت) در مورد تهاتردیون مطالبی در ماده 130 ذکر گردیده که خلاصه آنها عبارتند از : مدیون شرکت حق ندارد در مقابل طلبی که از یکی از شرکاء شرکت مزبور دارد استناد به تهاتر کند.
شریک شرکت نیز نمی تواند در مقابل کسی که به شرکت مدیون بوده ولی از شریک مزبور طلب شخصی دارد استناد به تهاتر کند.
تهاتردیون طلبکار شخصی یکی از شرکاء پس از انحلال شرکت به دلیل از بین رفتن شخصیت حقوقی شرکت و تعلق دارایی آن به شرکاء تجویز شده است( در اینجا اصل تفکیک شخصیت حقوقی شرکت با شرکاء مورد توجه قرار گرفته است ).
تقسیم سود منافع در شرکت تضامنی به نسبت سهم الشرکه بین شرکاء تقسیم می شود مگر آنکه شرکت نامه ترتیب دیگری مقرر داشته باشد لیکن تادیه هر نوع منفعت به شرکاء تا زمانی که کمبود سهم الشرکه شرکاء به علت زیان های وارده جبران نشده باشد ممنوع خواهد بود .
تضامن به حکم قانون قانون تجارت هفت قسم شرکت پیش بینی نموده و هر شرکت تجارتی باید به صورت یکی از شرکت های هفتگانه در آمده و وضعیت خود را با آن تطبیق نماید و الا بر حسب قسمت اول از ماده 220 قانون تجارت «هر شرکت ایرانی که قبلاً وجود داشته یا در آینده تشکیل شود و با اشتغال به امور تجاری خود را به صورت یکی از شرکتهای مذکور در این قانون درنیامده و مطابق مقررات مربوط به آن شرکت عمل ننماید شرکت تضامنی محسوب شده و احکام راجع به شرکت های تضامنی در مورد آن اجرا می گردد.» انحلال شرکت تضامنی زمانی که شرکت مقصودی را که برای آن تشکیل شده است انجام داده یا انجام آن غیر ممکن شده باشد وقتی که شرکت برای مدت معینی تشکیل و مدت منقضی شده باشد و بالاخره در صورت ورشکستگی شرکت، شرکت تضامنی منحل می گردد (فقرات 1و2و3و ماده 93 قانون تجارت) موارد دیگری که باعث انحلال شرکت می شوند.
موارد انحلال شرکت تضامنی شرکت رای انجام هدفی تأسیس شده و آن امر را انجام گردد و یا انجام آن غیر مقدور باشد.
شرکت برای مدت معینی تشکیل و آن مدت منقضی شده و قبل از انقضای آخرین روز صورتجلسه تمدید مدت تحویل اداره ی ثبت شرکتها نشده باشد.
در صورتی که ورشکست شده باشد (ورشکستگی توقف از پرداخت دیون می باشد ) در صورت تصمیم مجمع عمومی فوق العاده شرکت تضامنی در صورت تراضی مقام شرکاء در صورتی که احدی از شرکاء بنا به دلایلی از محکمه درخواست انحلال کرده و محکمه آن دلایل را موجه دانسته و حکم به انحلال شرکت بدهد.
در صورتی که احدی از شرکاء ورشکست شود و مهم ورشکسته در شرکت از منافع کانی برای پرداخت دیون وی نباشد می توانند تقاضای انحال شرکت را نمایند مشروط بر اینکه شش ماه قبل قصه خود را بوسیله اظهار نامه به اطلاع شرکت رسانده باشند در این صورت سایر شرکاء می توانند قبل از صور رأی قطعی دایر بر انحلال شرکت با پرداخت طلب طلبکاران ( تا حد دارایی مدیون) یا با جلب رضایت آنان بطرق دیگر از انحلال شرکت جلوگیری بعمل آورند.
در صورتی که احدی از شرکاء شرکت را فسخ نماید و وفق اساسنامه اجاره این کار را داشته باشند.
در صورت فوت یا محجوریت یکی از شرکاء و قید این امر در اساسنامه در صورت انحلال شرکت احدی از شرکاء یا خارج از شرکاء به عنوان مدیر تصفیه انتخاب خواهد شد .
مدارک مورد نیاز برای تقاضای ثبت شرکت تضامنی 1- تقاضا نامه 2برگ 2- شرکت نامه 2برگ 3- اساسنامه 2جلد 4- فتوکپی شناسنامه شرکاء مرور زمان دفاتر هر شرکتی که محل شده با نظر ثبت اسناد در محل یعنی از تاریخ ختم تصفیه تا ده سال محفوظ خواهد ماند ( در ماده 217 قانون تجارت ) ضمناً مدت مرور زمان در دعاوی مطروحه از طرف اشخاص ثالث علیه شرکاء یا وراث آنها راجع به معاملات شرکت در صورتی که شرکاء یا وراث قانوناً مسئول باشند 5 سال است و مبدأ مرور زمان از روزی است که انحلال شرکت تضامنی یا استعفا شریک یا اخراج او از شرکت در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده و در روزنامه رسمی آگهی شود.
چنانچه طلب پس از ثبت و آگهی مزبور قابل مطالبه شده باشد مرور زمان از روزی شروع می شود که طلبکار حق مطالبه کرده باشد.
شرکای شرکت تضامنی در مدت 5 سال از تاریخ جاری شدن مرور زمان هر کدام منفرد او متضامناً در مورد تعهدات شرکت در مقابل اشخاص ثالث مسئول می باشد.
مرور زمان پیش بینی شده در ماده 219 ق.
ت که مدت آن 5 سال است مانند سایر مرور زمانهای مندرج در قانون تجارت قاعده خاص بوده و به قوت خود باقی است و با احراز شرایط زیر جاری می گردد: دعوی شخص ثالث علیه شرکای شرکت تضامنی یا وراث آنها باشد.
شرکا یا وراث آنها قانوناً مسئول قرار داده شده باشند.
دعوی شخص ثالث راجع به معاملات (تعهدات) شرکت باشند.
مبدأ مرور زمان از تاریخ ثبت انحلال شرکت یا کناره گیری شریک یا اخراج او از شرکت در اداره ثبت و اعلان در مجله رسمی شروع می شود.