تشخیص مفاهیم :
مقدمه:
ظهورسازمانهای اجتماعی وگسترش روزافزون انها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است . وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی وویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هرروز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود . بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا انجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و آسایش را به بوجود آورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج آن است نه شیوه انجام آن عمل.
مدیریت:
در باره مفاهیم مدیریت و وظایف مدیران، در ادبیات مدیریت بسیار بحث شده است .در سالهای اخیر تحولات بسیاری در فنون مدیریت رخ داده و رویکردهای نوین در مدیریت سازمانها مطرح شده ونقش مدیر از نقشهای فرماندهی و کنترل به نقش مربیگری تغییر یافته و دو مقوله کارایی و اثر بخشی محور توجه مدیران قرار گرفته است.
اگر چه موضوع مدیریت همزاد زندگی انسان است و از اولین روزهای پیدایش با او بوده است ،اما در یک قرن اخیر ،به علت پیدایش سازمان های جدید،پیچیده و متراکم از تکنولوژی و برخورداری از انسان های پر نیاز ،مورد توجه خاص قرار گرفته است. روند تحولات در اقتصاد دانش محور موجب رشد فزاینده پدیده های جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی شده است و در راستای این تحولات ، الگوی مدیریت تغییر یاقته و توجه به رویکرد مشتری مداری ، توان افزائی کارکنان و تغییر در سبکهای رهبری ، الزام آور شده است .
مدیریت:بوجود آوردن و حفظ کردن محیطی که در آن افراد بتوانند در جهت بر آوردن هدف های معینی بطور موثر و کار آمد فعالیت کنند .
مدیریت آموزشی :در فرهنگ لغات تعلیم و تربیت ،مدیریت آموزشی را راهنمایی ،کنترل و اداره امور مربوط به جریان تعلیم و تربیت در سازمان های تربیتی می داند.
بنا به آنچه گفته شد:
مدیریت آموزشی فرآیندی است اجتماعی که با بکارگیری مهارت های علمی ،فنی،هنری کلیه نیروهای انسانی ،مادی را سازماندهی و هماهنگ کرده و با فراهم آوردن زمینه های انگیزش و رشد با تامین نیازهای منطقی و گروهی معلمان ،دانش آموزان و کارکنان بطور صرفه جویانه به هدف های تعلیم و تربیت برسد.
علم مدیریت آموزشی از یک جهت به عنوان یک موضوع اجتماعی که با جمع انسان ها و کار کردن آنها مربوط است و از جهت دیگر به عنوان یک رشته تربیتی و تعلیمی که با بکارگیری و رشد انسان ها سرو کار دارد شناخته می شود.
مدیریت آموزشی از جنبه آموزش به عنوان یک علم مورد توجه است .یک مدیر آموزشی باید علوم تربیتی مثل فلسفه تعلیم و تربیت ،اصول آموزش و پرورش ،روانشناسی تربیتی و یادگیری را بتواند بر پایه آن ها آموزش مطلوب را پیاده کند.مدیر آموزشگاه باید یک مشکل شناس باشد تا با شناخت مسائل و تنگناهای جسمی ،روانی،اجتماعی دانش آموزان و رفع آنها ،آنان را در جهت مطلوب هدایت کند.
علم مدیریت یعنی مجموعه اصول،نظریه ها و علومی است که دانش کلی مدیریت را به ما یاد می دهد و معمولا برای مدیریت های مختلف یکسان است.
توضیح اینکه چرا مطالعه و آموزش مدیریت ضروری و سودمند است چندان مشکل نیست
اولا احتمال زیادی دارد که هر کس در مسیر زندگی یا شغل خود در مقام مدیر گیرد.از بالاترین سطوح سازمانهای دولتی تا پایین ترین رده های کادر موسسات آموزشی ،صنعتی،فنی و تجاری نیاز به مدیران موثر و کار امد به شدت محسوس است.
آموزش مدیریت بطور کلی دانش و معلوماتی را فراهم می سازد که به درجات متفاوتی در همه سازمانها کاربردی است.
در این راستا در سازمانهای امروز سود تعریف جدیدی دارد سود عبارت است ازمورد تقدیر و تمجید قرار گرفتن مدیر از سوی مشتریانی که خدمت خوبی از سوی کارکنان توانمند و مسئولیت پذیر دریافت می کنند. در این سازمانها مدیران در نقش مربی یا مرشد به توان افزایی کارکنان خود می پردازند این کارکنان توانمند هستند که با دلسوزی ها و ارائه خدمات بیش از انتظار به مشتریان، آنان را به طرفداران پروپا قرص سازمان تبدیل می کنند.
از این روست که تعریف کیفیت نیز در قالبی جدید ارائه می شود. کیفیت یعنی رضایت مشتری. سازمانی با کیفیت تر است که مشتریان راضی تری داشته باشد. کارکنان هر سازمان مشتریان داخلی آن تلقی می شوند . رضایت مشتریان خارجی در گرو مشتریان داخلی است . بنابرابن بر خلاف قرن گذشته که ارزشمند ترین دارائیهایی یک سازمان ابزار تولید بود، اموزه کارکنان درآمد و دانشگران، سرمایه های سازمان تلقی می شوند. الیته این سرمایه ها شمشیر دولبه هستند .چنانچه بدرستی مدیریت نشوند ، به قول مایکل دل، می توانند به بزرگترین تهدید برای سازمان بدل شوند.
انواع سبک های مدیریتی:
با وجود اینکه مدیریت در رهبری فرایند مشابهی است به طور ارگان و سازمان و گروهی راهبرد مشابهی دارد ، اما از لحاظ برخی ویژ گی ها تفاوتهائی بین انواع مدیریت می توان مشاهده کرد . روشن است با وجود اینکه همه مدیران امر رهبری و هدایت گروهی بزرگ یا گوچک را برای رسیدن به اهدافی معین بر عهده دارند ، این روند را با شیوه های مختلفی ممکن است پیش ببرند که هریک از این شیوه ها به عنوان یک سبک مدیریتی خاص طبقه بندی می شوند.
مدیریت علمی:
این نوع مدیریت که در اوایل قرن بیستم پدید آمد و بنیانگذاران آن دانشمندان یا مهندسان بودند در موسسات صنعتی و دولتی کار می کردند.بنیان گذار این نهضت فردریک تیلور بوده است .ویژگی بارز مدیریت علمی ،تاکید بر مدیریت در سطح عملیاتی ،مطالعه علمی عملیات به منظور تشخیص عوامل موثر بر آن و کشف موثر ترین روش انجام کار است
پیام ضمنی مدیریت علمی آن است که کارآمدتر و عقلانی کردن سازمانه از طریق کاربرد روش های علمی و برنامه ریزی و طراحی وظایف سازمانی امکان پذیر است.
مدیریت تحول گرا:
بر خلاف رهبری فرهمندکه بر نقش رهبران تاکید می کند ، در رهبری تحول گرا تاکید بر فرایند ایجاد و تقویت تعهد و سرسپردگی پیروان به اهداف سازمان وتقویت آنان در رسیدن به این اهداف است. برای رهبران تحول گراجاذبه شخصی لازم است ولی کافی نیست . به علاوه یک رهبر تحول گرادارای شرایط زیر است:
به اهداف طولانی مدت توجه دارد.
!پیروان رابه تعقیب یک بینش شخص تشویق می کند ،با تغییرو دگرگونی سیستم سازمانی به پیش بردبینش مورد نظر می پردازد.