دانلود مقاله تاریخ شهرهای ایران

Word 206 KB 4377 52
مشخص نشده مشخص نشده گردشگری و توریسم
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مشهد(استان خراسان رضوی)

     

    واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 ه . ق، بر گور اولیاء ائمه(ع) و رجال اطلاق می شده است، چنان که در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد میهنه ( آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسی در سال 202 ه . ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند.
    توس، عبارت بود از ناحیه شمالی خراسان، بر مسیر بالای کشف رود و سرشناس ترین شهرهای آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادکان. نوغان تا اواخر سده 3 ه . ق، دارای اهمیت و اعتبار بود. ویرانه های نوغان، در شمال باختری مشهد، نزدیک روستای حسین آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهمیت و گسترش یافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، که در آغاز، آرامگاهی در آبادی سناباد نوغان بود، اندک اندک گسترش یافت. نام نوغان از حدود سال 730 ه . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقیقت تابران نیز در سال 791 ه . ق، ویران شد و مشهد جای آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوی، مرکز ناحیه پیشین توس و تمامی خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» یاد شده است. در کتاب وندیداد نیز آمده است که اهورا مزدا اراضی شانزده گانه را آفرید و «اوروا» یکی از آن ها بود. این واژه را اوستا شناسان با شهر توس یکی دانسته اند. بر پایه داستان های ملی بنای اصلی شهر را به جمشید - شاه پیشدادی - و بازسازی آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ایران - نسبت می دهند. افسانه می گوید که وی نهصد سال در زیر آسمان این شهر زندگی کرد و نام خود را بر این شهر نهاد. این روایت ها می رساند، که شهر توس در روزگار ساسانیان وجود داشته است.
    بین سال های 31 و 32 ه . ق در زمان خلافت عثمان، بخشی از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملک مروان( 65- 86 ه . ق) بنی تمیم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 ه . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 ه . ق هارون الرشید به منظور رسیدگی به ستم های علی بن عیسی - حاکم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ایران، رهسپار آن دیار گردید. وی در راه بیمار شد و زمانی که به گرگان رسید، بیماری او شدت یافته در توس درگذشت. وی را در 193 ه . ق،‌ در محلی که ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاک سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 ه . ق، احمد بن عبدالله خجستانی، توس را ویران ساخت. در سال 336 ه . ق ابومنصور توسی - حاکم وقت توس - علیه نوح بن نصر سامانی سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار دیگر وی را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 ه . ق بکتوزون و فایق، از سرداران منصور بن نوح سامانی متحد شده منصور را کور کرد ند و برادرش عبدالملک بن نوح را به حکومت برداشتند. محمود غزنوی با باخبر شدن از این ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر کشید. وی‌ بکتوزون و فایق را شکست داد و تمامی خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حکومت توس منصوب کرد.
    از سال 421 ه . ق، سلجوقیان اندک اندک در شهرهای مهم خراسان رخنه کردند. ملکشاه سلجوقی در 465 ه . ق، توس را به تیول به خواجه نظام الملک توسی، وزیر خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقی از غزان در سال 548 ه . ق، امرای وی، خاقان رکن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت کردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در این زمان موید آی آبه، غلام پیشین سلطان سنجر، نیشابور، ابیورد، بیهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چیره گی غزان در 553 ه . ق، بار دیگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گردید.
    در سال 618 ه . ق، لشگریان چنگیز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نیز مانند نیشابور به دستور تولری، پسر چنگیز خراب شد. این شهر بار دیگر در روزگار حکومت اوکتای قاآن (626- 629 ه . ق) باز سازی شد و از آن زمان چندین بار مرکز فرمانروایی مغولان گردید. در این دوره مسیحیان توس از آزادی زیادی برخوردار بودند، به طوری که در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطرانی (سراسقفی) چین انتخاب شد. پس از برافتادن ایلخانان ایران، توس، قوچان، کلات،‌ ابیورد و نسا، جزء قلمرو حکومت کوچکی شد، که امیر ارغون شاه، رئیس طایفه جون باخترانی (جان قربانی) ایجاد کرده بود. در حدود سال 790 ه . ق، حاکم محلی توس از خاندان جان قربان،‌ نام امیر تیمور را از خطبه انداخت، اما طولی نکشید، که در سال 791 ه . ق، از میران شاه، پسر تیمورلنگ شکست خورد و باعث ویرانی دوباره توس شد. پس از این رویداد، توس اهمیت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازی آن پس از مرگ تیمور، در روزگار حکومت شاهرخ، یعنی در سال 807 ه . ق صورت گرفت.
    در دوران پادشاهی شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. در این دوره صحن عتیق استان قدس گسترش یافت، و شاهراهی میان اصفهان – مشهد و هرات ایجاد و کاروانسرا ها و آب انبارهای بزرگی در مشهد پی افکنده شد. در اواخر دوره صفوی ملک محمود سیستانی تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار یافت. در این زمان،‌ در قوچان بین شاه تهماسب صفوی، و نادر قلی افشار پیمانی بسته شد. به موجب این پیمان نادر فرمانده سپاه ایران شد و مشهد را در 1139 ه . ق، از ملک محمود سیستانی پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 ه . ق، علیقلی خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهی رسید، وی در 1161 ه . ق، به دست برادرش ابراهیم خان کشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلی میرزا و نوه نادر شاه به حکومت رسید.
    شاهرخ شاه تا سال 1210 ه . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروایی کرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حکومت برکنار شده درگذشت. با قتل نادرمیرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرین باز مانده افشار در سال 1217 ه . ق، به دست فتحعلی شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاریه افتاد. شهر مشهد درگذر تاریخ آسیب ها و خسارت های زیادی دیده شاهد چپاول ها و کشتارهای بسیاری بوده است؛ با این حال اکنون از شهرهای بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ایران به شمار می رود.

     

    ساری(استان مازندران)

    بنای ساری، مرکز استان مازندران را به طوس نوذر نسبت می دهند که در قرن اول هجری به دست فرخان بن دابویه از ملوک گاوباره تجدید بنا شده است. ساری بعد از «اسپهبدان» نیز تقریبا تا به امروز مرکز مازندران بوده و فرمانروایان طاهری، زیدی و آل باوند تا سال 635 هجری در آن جا حکومت کرده اند. مسجد بزرگ ساری اولین بنایی بود که مسلمین توسط ابوالخصیب، نخستین حاکم عباسی طبرستان، ‌در سنه 140 ه . ق احداث کرده و سپس در همان جا مسجد جامع شهر را نیز بنا نمودند. بنای این مسجد در زمان هارون الرشید و به وسیله یحیی بن یحیی شروع و توسط مازیاربن قارن تمام شد. این شهر در سال 298 هجری توسط اقوامی که از دریای مازندران و سواحل آن هجوم آورده بودند به آتش کشیده شد و در اوایل قرن چهارم نیز در اثر سیل صدمات بسیار دید و خراب شد. ساری درزمان سلطان محمود خوارزم شاه و نیز بعد از آن، در حمله مغول آسیب بسیار دید و در زمان مستوفی، شهر تقریبا ویرانه بود. حسام الدوله اردشیر، در«دولت آباد» یا «اترابن» قصری ساخت که احتمالا تپه های سنگر در دهکده های«لیمون» و«دولت آباد»، آثار خرابه های آن قصر باشند. در دوره صفویه – در زمان شاه عباس اول بناهای مهمی در ساری بنا کردند. هنگامی که زندیه، طبرستان را فتح کردند، مرکز طبرستان، از ساری به «بارفروش»( بابل کنونی) منتقل شد. در دوره آقامحمد خان قاجار (1200-1211 ه . ق( مرکز مازندران مجددا از بار فروش به ساری منتقل گردید. به همین جهت به آبادی و عمران آن کمک شد. زلزله سال 120ه . ق عده زیادی از سکنه آن را به دیار عدم فرستاد و شهر بیش از پیش رو به ویرانی نهاد. در دوران اخیر با عبور راه آهن از کنار شهر و احداث خیابان ها و ساختمان های دولتی بار دیگر ساری رو به آبادانی نهاد و امروزه یکی از شهرهای زیبای استان مازندران و شمال کشور است.

    قزوین (استان قزوین)

     

    در مورد علت نام گذاری قزوین؛ نظرات زیادی در متن های تاریخی مطرح شده است. تاریخ نگاران ایرانی و عرب عقیده دارند که واژه «قزوین» از جمله «این کش وین» گرفته شده است، به این شرح که وقتی سرکرده سپاه کسرا به هنگام نبرد، در صف لشکریان خود خللی دید، با عبارت «این کش وین» (یعنی به آن کنج بنگر) زیر دست خود را مأمور رفع خلل کرد و در نتیجه سپاهیان او پیروز شدند. آن گاه در آن محل شهری بنا کردند و آن را «کشوین» نامیدند و در دوره اسلامی، عرب ها، این واژه را معرب کرده و آن را «قزوین» نامیدند. عقیده یونانیان دراین مورد بر این است که پیش از دوران هخامنشی، مردمی که آن ها را «کاسی» یا «کاسیت» می نامیده اند، در کرانه باختری دریای قزوین می زیستند که به گفته بعضی از تاریخ نگاران یونانی و آریایی جزو نژاد «میت تانی» به حساب می آمدند. این قوم ظاهرا مدت ها پیش از مادها به ایران آمده و قرن ها در کرانه باختری دریای کاسپین (خزر) استقرار یافته بود. نام قزوین نیز از نظر آنان، از نام دریای کاسپین گرفته شده است. نظر دیگری، وجه تسمیه قزوین را متأثر از موقعیت طبیعی، جغرافیایی و حوادث تاریخی روی داده درآن می داند. گفته می شود که کوهستان های شمالی قزوین همواره زیستگاه مردمان سرکش بوده و آبادی های دشت قزوین پیوسته دست خوش تاخت و تاز و تاراج طایفه های گوناگون قرار داشته است. به فرمان حاکم وقت، برای جلوگیری از تاخت و تاز کوه نشینان، یک دژ در مدخل کوهستان شمالی قزوین و دژ بزرگ دیگری برای استقرار سپاهیان در محل کنونی قزوین بنا کردند. اولی را «دژ بالا» و دومی را «دژ پایین» نامیدند که با گذشت زمان، نام «دژ پایین» دچار دگرگونی شده و به «دژپین»، «گژوین» و سپس «کشوین» تبدیل شده است. در دوران شاپور ذوالاکتاف قلعه ای - در جای همان دژ - بنا کرده و همان کشوین نامیده شد. این نام در دوره اسلامی معرب شده و به قزوین تغییر یافته است.
    بنای اولیه شهر قزوین، به شاپور اول ساسانی معروف به شادشاپور نسبت داده می شود. او شهر قزوین را برای جلوگیری از تهاجمات دیالمه بنا کرد و سپاهیان خود را در دژها و استحکامات زیادی که در آن ایجاد کرده بود، مستقر نمود. به مرور زمان؛ این پایگاه نظامی توسعه یافت و هسته اصلی شهر قزوین - که همواره به عنوان گذرگاه مهم طبرستان و دریای مازندران (خزر) اهمیت فراوان داشته؛ به وجود آمد. با آغاز دوره فتوحات اسلامی و حملات اعراب به ایران در سال 24 هجری قمری قزوین به محاصره براء بن عازب - از سرداران معروف عرب - درآمد و چون مردم این شهر مانند بسیاری دیگر از شهرهای ایران ‌اسلام را پذیرفتند، ازپرداخت جریمه معاف شدند. قزوین در دوره اسلامی نیز همانند دوره ساسانیان - که پایگاه مستحکمی برای جلوگیری ازهجوم مهاجمان دیلمی بود – اهمیت جنگی پیدا کرده و پایگاه و مبدأ عملیات بعدی لشکریان عرب شد. در زمان امویان، پسرحجاج بن یوسف؛ نخستین مسجد جمعه آن را بنا نهاد که به «مسجد الثور» معروف شد. این مسجد تا زمان هارون الرشید معتبرترین مسجد قزوین بود. در سال 176 هجری قمری, قلعه یا شهر دیگری توسط خلیفه هادی موسی بن عباسی در مقابل شهر قدیم قزوین ساخته شد که به «مدینه موسی» یا «مدینه مبارکیه» معروف شد. وقتی هارون الرشید - خلیفه عباسی – به قصد خراسان از راه قزوین می گذشت، از گرفتاری های مردم قزوین در مقابل هجوم های دیالمه و مقاومت شجاعانه آن ها آگاهی یافت و به سعد بن العاس - والی عراقین و قزوین - دستور داد که حصاری به دور «مدینه موسی» بکشد و مسجدی نیز در آن بسازد، اما با مرگ او حصار ناتمام ماند، تا این که یکی از فرماندهان ترک دستگاه عباسی به نام موسی ابن بنا که مأمور جنگ با حسین بن زید علوی شده بود،‌ در سال 256 ه جری قمری بنای آن را به اتمام رساند.
     
  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

    فهرست

    مشهد 4 تبریز...................................25
    ساری 5 بیرجند.................................26
    قزوین 6 بوشهر.................................27
    اراک 7 بندرعباس.............................27
    ارومیه 8 بجنورد.................................28
    شهرکرد 9 ایلام....................................29
    همدان 11 اهواز..................................29
    گرگان 12 اصفهان...............................30
    یزد 16 اردبیل.................................31
    یاسوج 17 منابع..................................32
    کرمانشاه 17
    کرمان 17
    سنندج 19
    شیراز 20
    سمنان 21
    زنجان 22
    زاهدان 23
    رشت 24
    خرم آباد 24
    تهران 25

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

خلاصه مقالات اولین کنفرانس بین المللی تاریخ ترکمن ترکمن های سالر در دوره معاصر سالرها یکی از اقوام بسیار مهم ترکمن ها در طول تاریخ بشمار می روندعلاوه بر نقش آنان در هنر ترکمن در کشمکش های سیاسی نیز ایفای نقش کرده اندو اما در دوره قاجاریه و سپس حاکمیت بلشویسم در آن طرف مرزهای ایران وضعیت آنان بشدت متزلزل گردید . سالرها از دست بلشویکهای تندرو راهی افغانستان و ایران شدند. سالراز ...

در طول تاریخ ایران و به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقش مهمی را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی ویا یک دوره تاریخی بوده است. در ادیان الهی و کتب آسمانی، گاه رنگ ها به هر دو مفهوم معنوی و حقیقی خود دیده می شود. درانجیل، کتاب مقدس مسیحیان، رنگهای سبز، طلایی، قرمزو آبی به صورت صفت و در معانی حقیقی آن دو رنگ سفید و سیاه، به عنوان صفت و نیز با مفهوم معنوی آن به کار ...

قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد. رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار ...

قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد. رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم بگوییم این فرش کار ...

تاریخچه فرش ایران قدیمترین فرش دستبافت ایرانی در سال 1949 در دومین مرحله کاوشهای باستان شناس روسی، رودنکو در منطقه پازیریک کشف و به نام فرش پازیریک نامیده شد. رودنکو در کتابی که به مناسبت این اکتشافات در سال 1953 در روسیه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضیحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ایران و قدیمی ترین فرش ایرانی در دنیا بیان نمود. او نوشت: "بدون اینکه بتوانیم به طور حتم ...

مقدمه در زمانی که ساکنان حجاز واطراف آن به خاطر موقعیت جغرافیایی خود از قافله ی تمدن عرب واپس مانده بودند و به چادرنشینی روزگار می گذراندند محمد (ص) به پیامبری مبعوث گردید و عربی که گمراه عبادت بت ها بود به سوی پرستش خدای یگانه هدایت شد. اندیشه های نهفته و فکرهای بکری که در سرما بود با راهنمایی های حضرت محمد به راه صحیح ایمان به خدای لایزال افتاد و اعتقادی که این مردم نسبت به ...

مقدمه نقاشی ایران در سراسر تاریخ با فرهنگ‌های بیگانه و سنت‌های ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالباً به نتایج جدید دست یافته است. به راستی، ادوار شکوفایی و بالندگی این هنر باید محصول اقتباس‌های سنجیده و ابداعات تازه دانست. اما، با وجود تأثیرات خارجی گوناگون و دگرگون کننده، می‌توان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات تاریخی نقاشی ایران تشخیص داد. در مقایسه نمونه‌های تصویری ...

قلمزنی شناسنامه ماندگار هنر ایرانی سابقه تاریخی قلمزنی هنر قلمزنی سابقه بس طولانی و قدیمی دارد . دلیل این ادعا اشیائی است که متعلق به هزاران سال پیش می باشند . پایداری فلز در شرایط مختلف باعث حفظ مدارک پیشینه قلمزنی شده است. سابقه تاریخی این هنر به (( سیت )) ها یا (( سکا )) ها باز میگردد . سیتها در حدود پنج تا هفت هزار سال پیش در قفقاز یا جنوب روسیه فعلی زندگی می کردند . آنها به ...

مطلبی که ایران را از سایر سرزمین های اسلامی متمایز می کند، این است که اسلام بخوبی و با یک پیوند نمادین با معماری ایران درمی آمیزد و به نوعی اسلام و معماری ایران درجهت یک کمال گرایی دوجانبه حرکت می کنند. معمار ایرانی بعد از اسلام دو نگرش رادر ذهن دارد : الف- میراث معماری کهن ایران، ب- تعالیم اسلام که به نوعی در همه ابعاد زندگی متجلی می شود. یکی از خلاقیت های معمار ایرانی این است ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول