تقسیمات کشوری ، سلسله مراتبی اداری سیاسی در تقسیم هر کشور به واحدهای کوچکتر، برای سهولت اداره آن و تأمین امنیت و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی . این تقسیم بندی گاه برمبنای تاریخ و فرهنگ ، اوضاع جغرافیایی و جمعیت و گاه برحسب ملاحظات سیاسی (بویژه در دوره معاصر) صورت می گیرد.
1) در برخی مناطق جهان اسلام . در این بخش از مقاله به تقسیم بندی برخی کشورهای اسلامی اشاره می شود. ظاهراً اندیشه تقسیم بندی سرزمینهای جهان اسلام با فتوحات و گسترش سرزمینهای اسلامی مقارن بوده البته پیش از آن نیز تقسیم بندیهایی کلی ، از جمله بر اساس اقالیم و طول و عرض جغرافیایی محلّ، وجود داشته است (برای نمونه رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 4449). ابن خرداذبه در سده سوم ، بخش آباد و مسکون زمین را به چهار بخش تقسیم کرد: اَروفی ، شامل مناطقی مانند اندلس و روم و فرنگ و طَنجه تا حد مصر؛ لُوبِیه ، شامل مناطقی مانند مصر و قُلزُم و حبشه ؛ اِتیوفِیا، شامل مناطقی مانند تهامه و یمن و سند؛ و اِسقُوتِیا، شامل مناطقی از جمله ارمینیه و خراسان و خزر (ص 155). او همچنین در بیان سرزمینهای اسلامی ، چهار قسمت عمده را نام برده است : مشرق ، مغرب ، جَربا (سرزمینهای شمالی ) و تَیْمَن (سرزمینهای جنوبی ؛ ص 18، 72، 118، 153). در این تقسیم بندی ، سرزمینهای اسلامی عمدتاً به کوره ها (تقریباً معادل استان )، رُستاقها (ناحیه ای کوچکتر از کوره ) و طَسوجها (ناحیه ای کوچکتر از رستاق ) تقسیم شده اند (مثلاً رجوع کنیدبه ص 5 8).
در سده چهارم ، اصطخری (ص 34) سرزمینهای اسلامی را به این بیست اقلیم تقسیم کرده است : دیار عرب ، دریای فارس ، مغرب ، مصر، شام ، دریای روم ، جزیره ، عراق ، خوزستان ، فارس ، کرمان ، منصوره (شامل مناطقی از جمله بلاد سند و هند)، آذربایجان ، جبال ، دیلم ، دریای خزر، بیابان میان فارس و خراسان ، سجستان ، خراسان و ماوراءالنهر.
مقدسی نیز در سده چهارم ، جهان اسلام را مشتمل بر چهارده اقلیم دانسته است : شش اقلیم عربی (جزیره العرب ، عراق ، اَقُور، شام ، مصر و مغرب ) و هشت اقلیم عجمی (خاوران ، دیلم ، رُحاب ، جبال ، خوزستان ، فارس ، کرمان و سند؛ ص 910). در تقسیم بندی مقدسی (ص 47)، هر اقلیم چند کوره * و هر کوره یک یا چند قصبه * (به مرکزیت یکی از قصبات ) دارد و هر قصبه دارای چند شهر (مدینه ) و قریه تابع است . مقدسی (همانجا) شرط مدینه بودن را داشتن منبر دانسته و گفته است که گاهی «مصر» نیز چند ناحیه و شهرِ تابع دارد.
به نوشته مقدسی (همانجا) مصر مانند قَیْروان و دمشق شهری بوده که مقر سلطان در آن قرار داشته و والیان از آنجا به مناطق دیگر فرستاده می شدند و شهرهای یک اقلیم نیز به آن وابسته بودند. به نظر فقها، مصر شهری دارای مسجد جامع و محل اجرای حدود و جایگاه امیر بوده است ، مانند نابلس . به نظر لغت شناسان ، مصر شهری بزرگ و حائل میان دو منطقه بوده است ، مانند بصره . در نظر عوام مصر شهری بزرگ و با شکوه بوده است ، مانند ری و موصل ؛ بنا بر این ، شهرهایی مانند سمرقند، مکه ، بغداد و دمشق جزو امصار و شهرهایی مانند حِمْص ، هرات ، حلب ، بلخ و فاس جزو قصبات بوده اند (مقدسی ، ص 47 48).
به نوشته مقدسی (ص 222) تا قبل از وی کسی به کوره بندی سرزمینها و تعیین قصبات نپرداخته و برخی جاها که ابن خرداذبه آنها را شهر خوانده ، در طبقه بندی مقدسی قصبه شمرده شده است .
تقسیم بندی سرزمینهای اسلامی در دوره فتوحات ، متأثر از تعیین والی از میان صحابه یا فرماندهان سپاه ، برای مناطق فتح شده ، بود ( رجوع کنیدبه ادامه مقاله ). مثلاً اگر برای آن سرزمین پنج والی می فرستادند آنجا به پنج قسمت تقسیم می شد.
سرزمین عربستان که در نوشته های یونانی به سه قسمت عمده (عربستان بیابانی ، شامل بیابانهای داخلی شبه جزیره ؛ عربستان سنگی ، شامل مناطق کوهستانی شمال و مغرب ؛ و عربستان خوشبخت ، شامل سواحل غربی جنوبی و جنوب غربی ) تقسیم می شد پس از اسلام به پنج قسمت تقسیم شد: حجاز، تهامه ، یمن ، نجد و عروض . این تقسیم بندی به عبداللّه بن عباس منسوب است (جواد علی ، ج 1، ص 163؛ یاقوت حموی ، ذیل «جزیره العرب »).
در سده چهارم ، جزیره العرب گسترده ترین اقلیم به شمار می رفت و مشتمل بر چهار کوره (حجاز، یمن ، عمان و هَجَر) و چهار ناحیه (اَحقاف ، اَشحار، یَمامه و قُرْح ) می شد و صنعا سرآمد شهرهای آن بود (مقدسی ، ص 6769).
در دوره معاصر، مبنای تقسیمات کشوری عربستان منطقه و محافظه است . هر یک از مناطق سیزده گانه این کشور به دو یا چند محافظه تقسیم شده است . در این تقسیمات ، گاهی محافظه ها به سبب اهمیت طبقه بندی شده اند و علاوه بر شهرهای مهمِ مناطق که مرکز منطقه اند و شهرهای بزرگ و متوسط که مرکز محافظه اند، گاهی شهرهای کوچک نیز مرکز محافظه به شمار می روند. حاکم هر محافظه «امیر» خوانده می شود و پادشاه عربستان وی را انتخاب می کند (فخری ، ص 9؛ اطلس المملکه العربیه السعودیه ، ص 1415).
یمن که قبل از اسلام بخشی از سرزمین پادشاهی سبا بود در دوره فتوحات اسلامی ، با انتخاب والیانی از صحابه ، به چند ولایت تقسیم شد و پیامبر اکرم برای حَضْرَموت ، صنعا و اراضی آن ، زَبید، رِمَعْ، عدن و سواحل آن ، نَجْران و ولایت کِنده و صَدِف والی انتخاب کردند (بلاذری ، ص 76). در سده های اولیه اسلامی ، یمن به چند «مخلاف » تقسیم می شد. ابن خرداذبه نخستین جغرافیدانی است که از مخالیف نام برده است ( رجوع کنیدبه ص 136139). وی علاوه بر آن به تقسیم بندی کلی یمن به سه والی نشین جَنَد، صنعا و حضرموت (هر یک با مخلافهایشان ) اشاره کرده است ( رجوع کنیدبه ص 144). پس از او، یعقوبی (قرن سوم ؛ ص 317) از 84 مخلاف یمن ، بدون اشاره به وسعت و کیفیت آنها، یاد کرده است . مخلافهای یمن گاهی برابر با رستاق ، گاهی برابر با کوره و گاهی تقریباً مطابق با جُند (تقریباً منطبق بر استان و به معنای لشکرگاه )، نزد مردم شام بود (عماره یمنی ، ص 53 و پانویس 3؛ نیز رجوع کنیدبه کحّاله ، ص 254، پانویس 1). در سده چهارم ، اصطخری (ص 23 25) در معرفی یمن ، از بلاد (مانند بلاد اباضیه )، اَعمال (از جمله اعمالِ حضرموت )، شهر (مانند صنعا) و شهر کوچک (مانند عدن ) نام برده است . بعضی از این بلاد (مانند بلاد خَیْوان / خَوْلان ) جزو مخلافهایی اند که ابن خرداذبه از آنها نام برده است . مقدسی (ص 6970) یمن را به دو قسمت عمده تقسیم کرده است : جنوب ، در کرانه دریا به نام تهامه (قصبه آن زبید)؛ و کوهستانی و سردسیر به نام نجد (قصبه آن صنعا). وی قسمتی از یمن را ناحیه خوانده است (ص 70؛ نیز رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 9499). در سده ششم ، عماره یمنی از مخلافها و بلاد این سرزمین نام برده است ( رجوع کنیدبه ص 79، 82، 174 و جاهای دیگر).
امروزه در تقسیمات کشوریِ یمن «محافظه » (تقریباً معادل استان ) و «لِواء» (تقریباً معادل شهرستان ) مصطلح است . بنا به ملاحظات سیاسی که طبق آن شهر مرکزی و حومه آن ، واحد مستقل شمرده می شود شهر صنعا و حومه اش محافظه ای مستقل است (همان ، ص 53، پانویس 6؛ کریملو، ص 22).
در سده های اولیه اسلامی سرزمین عمان را یکی از چهار کوره بزرگ جزیره العرب یا بلاد یا ناحیه ای به مرکزیت صُحار ذکر کرده اند. همچنین عمان را مشتمل بر کوره هایی (از جمله صحار که بزرگترین کوره عمان بود) دانسته اند (ابن حائک ، ص 237؛ ابن حوقل ، ص 38؛ اصطخری ، ص 26؛ مقدسی ، ص 92). در تقسیمات فعلی این کشور، محافظه ، منطقه و ولایت اساس تقسیم بندی است . سه محافظه مسقط ، ظفار و مُسَنْدَم و پنج منطقه باطنه ، ظاهره ، شرقیه ، داخلیه و وسطی ، جمعاً 59 ولایت دارند ( عُمان 2000 ، ص 29).
بخش شمالی شبه جزیره عربستان که در سده های نخستین اسلامی شام و سواد (عراق ) خوانده می شد، مطابق الگوهای دیگری تقسیم بندی می شد. سرزمین شام که قبل از اسلام یکی از استانهای روم (به نام استان شرقی ) مشتمل بر یازده اقلیم یا شهرستان بود (زیدان ، ص 109)، در این دوره به چند جُند تقسیم می شد. به گفته بلاذری (ص 133134) در اینکه چه بلادی جند نامیده می شد، اختلاف نظر وجود داشته است . مسلمانان ، فلسطین و قِنَّسْرین و اردن و دمشق و حمص را، به سبب اینکه دارای مجموعه ای از کوره ها بودند، جند می خواندند اما گروهی دیگر به هر ناحیه ای که سپاهیان عایدی خود را از آنجا می گرفتند، جند می گفتند، مانند الجزیره که وقتی عبدالملک بن مروان آن را از قنّسرین جدا و مستقل کرد، سپاهیان عایدی خود را از خراج آنجا می گرفتند.
در تقسیم بندی شام ، گاهی نقش حاکمان برای تعیین حدود مناطق داخلی ، بیش از تقسیمات معمول اهمیت داشت . در عهد ابوبکر (متوفی 13) هر کس که قسمتی از شام (مانند فلسطین ، دمشق و اردن ) را فتح می کرد، والی آنجا می شد. در عهد عمر (متوفی 23) تمامی شام تحت حاکمیت یک نفر (ابوعُبَیده جراح ) بود ( رجوع کنیدبه زیدان ، ص 111). یزیدبن معاویه قنّسرین و انطاکیه را از حمص جدا کرد و به همراه توابع آنها به جند مستقلی تبدیل نمود. هارون الرشید نیز قنّسرین و کوره های آن را مستقل کرد و بعضی شهرهای منطقه ، مانند انطاکیه ، را عَواصِم (استحکامات مرزی ) نامید زیرا مسلمانان پس از نبرد، برای مصون ماندن از خطر، به عواصم پناه می بردند (بلاذری ، ص 133134). در نوشته های بلاذری ، گاهی سرزمین شام یا بخشهایی از آن به گونه دیگری معرفی شده اند، مانند ولایت شام (ص 112)، کوره حوران (ص 116)، سواد اردن (ص 119) و ناحیه اُقْحُوانه در اردن (ص 141).
به نوشته مقدسی در سده چهارم ، شام شش کوره (هر کوره دارای یک قصبه و چند شهر) داشت و بعضی دیه های آنجا با آنکه وسیعتر یا پر جمعیت تر از شهرها بودند، بنا بر عرف ، ده محسوب می شدند (ص 154 155). مقدسی (همانجا) نیز در توصیف شام از این امر پیروی کرده است . در سده های بعد، تحولات سیاسی موجب تغییراتی در نظام تقسیماتی شد. امروزه الگوی تقسیمات کشوری در کشورهای این منطقه ، مانند سوریه و لبنان ، بر مبنای محافظه و قضا (تقریباً معادل شهرستان ) است . همچنین بنا به ملاحظات سیاسی در لبنان ، شهر بیروت و حومه آن محافظه ای مستقل است ( رجوع کنیدبه یادگاری ، ص ] 200 [ ، نقشه تقسیمات اداری ؛ مَرْهَج ، جاهای متعدد).
سرزمین عراق که پیش از اسلام بخشی از آن جزو ایران بود پس از اسلام سواد یا سواد عراق (بین النهرین سفلا) و جزیره یا اقلیم اَقُور (بین النهرین علیا) خوانده شد. جزیره
سه کوره یا دیار داشت و هر ناحیه به نام قبیله ساکن در آنجا
دیارْ بکر، دیار مُضَرْ و دیار ربیعه خوانده می شد. هر کدام از این قسمتها یک قصبه داشتند و به چند ناحیه کوچکتر تقسیم می شدند ( رجوع کنیدبه مقدسی ، ص 136137). سواد، که ظاهراً به درخواست اهالی در اواخر خلافت منصور تقسیم بندی شد (بلاذری ، ص 267)، مشتمل برچند کوره و طسوج بود. ابن خرداذبه (ص 5) سواد را دارای دوازده کوره (هر کوره مشتمل بر چند طسوج ) و شصت طسوج ، و مقدسی (ص 114) آن را دارای شش کوره دانسته است .
با غلبه ترکهای عثمانی بر آسیای صغیر، تقسیم بندی سرزمینهای شمالی عراق بر اساس امیرنشین صورت گرفت ، که حدود آن تقریباً با ایالات قدیم برابر بود (قره چانلو، ج 1، ص 354 356). در این تقسیم بندی ، آسیای صغیر به ولایات و هر ولایت به چند سَنجَق و هر سنجق به چند قضا و هر قضا به چند ناحیه تقسیم می شد (لوئیس ، ص 387 388؛ لانگریگ ، ص 18، پانویس 1). حکام عثمانی ، پس از تسلط بر مناطق جنوبی آسیای صغیر، از همین الگو استفاده کردند، به طوری که در این دوره ، سرزمین عراق به عنوان یکی از مناطق مهم به سه ولایت ، چند سنجق (مانند سنجق بغداد و کربلا) و چند قضا (مانند قضای دَهُوک و قضای عمادیه ) تقسیم شد. والیان عراق نیز با حکم سلطان منسوب می شدند و مقامهای اداری پایینتر را والی انتخاب می کرد (لانگریگ ، ص 2731، 82). امروزه در عراق ، لوا و قضا مبنای تقسیم بندی است . در ترکیه نیز با حذف سنجق در 1300 ش / 1921، این کشور به ولایت و قضا و ناحیه تقسیم شد (لوئیس ، ص 392). امروزه در ترکیه ایل ، ایلچه و بوجاک / بوجاق مبنای تقسیم است ( رجوع کنیدبه > سرشماری عمومی جمعیت 1990 < ، ص 36).