فصل دوم
مقدمه:
از دید بسیاری از صاحبنظران مسئله ای مهم تر از سلامت، بهداشت، تغذیه، آموزش، رفاه، امید به زندگی، امنیت افراد یک جامعه نمی باشد و توسعه انسانی تمام اینها را در بر می گیرد و یا به عبارت دیگر شاخص های توسعه انسانی موارد مذکور است.
در این پروپزال سعی شده تا جایگاه توسعه انسانی بیان شده و پژوهش ها و تحقیقاتی که در این زمینه چه در جهان و چه در ایران انجام گرفته بیان شود و با توجه به آنان و تحقیقات خود من بتوان تا حدودی این مسئله را بازکرد، از دیدگاه من برای انتخاب موضوع دیدم هر موضوعی را بخواهم مطرح کنم سر منشاء آن توسعه انسانی است و چگونه می توان از چیزی سخن گفت که منشأ و مبدأش دچار مشکل و نقصان اساسی است:
زمانی که کودکان پابرهنه را در اطراف پارک ملت می بینم که هنوز راه رفتن را نیاموخته اند ولی در خیابانها سرگردان و به دنبال این هستند تا بتوانند از فرصت استفاده کرده و با دست های کوچک و نحیف خود کفشهای عابران را واکس بزنند شاید که پولی اضافه تر هم بدست آورند یا زمانی که پیرمرد را می بینم که زمان استراحت اوست نه کسب وی آنهم در کنار خیابان که با کفشهایی که به زمین می کشد با چند ویفر و بیسکویت از مردم می خواهد تا آنان را بخرند، یا با شنیدن این مطلب که پدر و مادری از روی فقر و نداری دختران نوجوان خود را به کشورهای عربی می فرستند تا از این طریق امرار معاش کرده باشند و یا نوجوانی که از روی نداری به بزهکاری و دزدی دست پازده است و…. سخت ناراحت و پریشان می شوم و در این اندیشه فرو می روم که من می توانم چه بکنم؟
خواستم در مورد راستی و درستی بنویسم ولی دیدم وقتی شکم گرسنه این را نمی فهمد چگونه از آن بنویسم چرا از آن شکم گرسنه ننویسم و از نامهربانی های روزگار با اوخواستم از دزدی ها و علت آن در حد کوچک و بزرگ در جامعه بنویسم از آن کسی که دزدیش در تکه نانی خلاصه می شود یا آن کسی که حسابهای سوئیس را از بیت المال برای خود انباشته می سازد و یا بر فقر و تنگدستی مردم کاخ های زیبا بنا می کند باز هم همه را در بی عدالتی هایی دیدم که توضیح همه را تنها در بیان توسعه انسانی دیدم.
استاد محترم شما ابتدا موضوع را نیز پذیرفتید ولی من باز هم پافشاری کردم چرا که اولین علت آن علاقه من به این موضوع بو د و دوم اطلاعات نسبتاً کامل و موثقی که در این زمینه داشتم، سپس آن را انتخاب کردم چراکه به راهی که انتخاب کرده ام ایمان دارم و امیدوارم زمانی همین پروپزال منشا پژوهش های مفید در این زمینه باشد تا شاید دیگر شاهد این همه نامهربانی نباشیم.
امید که آن روز بیاید و دست در دست هم به مهر میهن خویش را کنیم آباد.
سمیه علایی
فصل سوم:
مبانی نظری
مسئله توسعه انسانی هم برای جامعه شناسان و هم برای اقتصاددانان مسئله ای بسیار مهم است و هر ساله چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان گردهمایی هایی صورت می گیرد و ارکان توسعه انسانی باز شده و مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد، در اینترنت مرتب
مقاله هایی ارائه می شود و در سایر نشریات و ماهنامه ها، روزنامه ها می توان در صفحات هر کدام مطلبی در مورد آن مشاهده نمود و اگر کمی دقیق تر شدیم در جامعه در مورد برخورد براحتی می توانیم نشانه هایی از فقر، ظلم، بی عدالتی، گرسنگی، تبعیض، خودفروشی، دزدی بزهکاری، بی امنیتی و… را مشاهده نمود. آیا باز هم می توان برای همه سرپوش گذاشت و منکر آن چه هست شد، براستی که دیگر امکان ندارد، چون دیگر این دمل چرکین سرباز کرده و ترشحات چرکینش همه جا را فراگرفته، دیگر نمی توان از آن گریخت و یا آن را انکار کرد، وقت آن رسیده تا به صحبت های خود جامعه عمل پوشانیم و راه درمان را بیابیم.
فصل چهارم
پیشینه
شاخصه های اجتماعی در توسعه نیروی انسانی مورد توجه قرار گرفته است.
نیروی انسانی، شاخص ترین عامل رد توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری محسوب می شود. بشر در طول چند صد میلیون سالی که در روی کره زمین زندگی می کند، توانسته است با کار و اندیشه خود، دنیای خود را بسازد و ابزار و امکانات رفاه اجتماعی و اقتصادی را برای خود فراهم آورد. خلاقیت و نبوغ انسان در کنار ایجاد فضای مساعد برای پرورش استعدادها سبب شده است که چهره زندگی به ویژه در سه قرن اخیر بر روی زمین تغییر کند و هر روز تحولات شگرفی را در عرصه دانش و فناوری شاهد هستیم.
اهمیت موضوع توسعه نیروی انسانی به عنوان اصلی ترین شاخصه توسعه و تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سبب شده که نه تنها در سطوح ملی، بلکه در سطح بین المللی، دولت ها و سازمان های غیردولتی به بررسی آن از جنبه های گوناگون بپردازند و با تجزیه و تحلیل شرایط موجود و تفاوت آن با شرایط آرمانی، پیوسته درصدد جست و جوی راه های مختلف برای پیشبرد اهداف(توسعه نیروی انسانی) برآیند.
کارشناسان از جنبه های گوناگون مسایل مربوط به توسعه نیروی انسانی را دنبال می کنند. اما در عرصه بین المللی نیز سازمان ملل متحد همواره بحث توسعه انسانی را دنبال کرده تا بتواند جامعه جهانی را به نواقص موجود و یافتن راهکارهای مناسب دعوت نماید.
مفهوم توسعه و توسعه یافتگی تقریباً از نیمه دوم قرن بیستم در جهان متداول شده است . خرابی های ناشی از جنگ دوم و ضرورت بازسازی های وسیع به ویژه در کشورهای اروپایی که از جنگ صدمه زیادی دیده بودند ، طرح های گوناگونی را در زمینه عمران و آبادی مطرح کرد . این طرح ها زمینه ساز اقدامات وسیعی شد که پایه های استعمار نو را در جهان گسترش داد .
رشد اقتصادی یا افزایش متغیر های کمی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه که در آغاز نشانه توسعه و پیشرفت به شمار می آمد ، به زودی با ایجاد شکاف بیشتر بین کشورهای غنی و دیگر کشورها ، به عنوان تنها عامل مؤثر در توسعه مورد تردید واقع شد . چگونگی توزیع منافع حاصل از رشد اقتصادی و مباحث مربوط به عدالت اجتماعی ، ابعاد دیگری از توسعه را مطرح ساخت . کاهش فقر و نابرابری و بیکاری به عنوان شاخص توسعه کشورها مورد توجه قرار گرفت . زیرا این شاخص ها به خوبی می توانند نشان دهنده میزان موفقیت یا عدم موفقیت کشورها در دستیابی به مواهب توسعه به شمار آیند.
در هم تنیدگی ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی توسعه ، ضرورت رویکرد یکپارچه به این موضوع را مورد تأکید قرار می دهد. اگر افزایش تولید ناخالص داخلی در یک کشور با افزایش فقر ، بیکاری ، بیماری و نابرابری همراه باشد ، می توان نتیجه گرفت که توسعه به مفهوم واقعی در آن جامعه رخ نداده است.
زمانی که بشر و جوامع انسانی در مراحل آغازین توسعه قرار داشتند ، منابع طبیعی نقش اساسی در توسعه و سازندگی ایفا می کرد و میزان پیشرفت کشورها را در سطح برخورداری و آنها از منابع طبیعی و به دنبال آن احداث طرح های بزرگ اقتصادی و تشکیل می داد . اما امروزه صاحبنظران و اندیشمندان جهان اعتقاد دارند که انسان محور توسعه است و توسعه انسانی نقش مرکزی را در توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بر عهده دارد.
کشوری که قادر به افزایش دانش و آگاهی انسانها نباشد و راه درست بهره گیری از سرمایه های انسانی را نیاز موزد ، در فرآیند توسعه جهانی راه به جایی نخواهد برد.
امروزه مزیت دسترسی به منابع طبیعی در امکان بهره مندی از شاخص های توسعه و موفقیت در رقابت اقتصادی بین المللی جای خود را به مزیت بهره مندی از نیروی انسانی محقق ، خلاق و مبتکر داده است ، نیرویی که قادر است منابع و امکانات لازم توسعه را بیافریند ، بنابراین ابزار توسعه امروز را نه در کوه ها ، دشت ها و اعماق زمین که در مغز انسانها باید جستجو کرد.
مفهوم توسعه انسانی با توسعه منابع انسانی تفاوت دارد . در واقع توسعه انسانی مفهوم عام و گسترده است که توسعه منابع انسانی را نیز در بر می گیرد . در توسعه انسانی ، انسان هدف است نه وسیله ، ولی در توسعه منابع انسانی ، انسان ابزاری است که برای افزایش تولید کالا و خدمات مورد توجه قرار می گیرد . عناصر اساسی در الگوی توسعه انسانی ، بهره وری ، برابری پایایی و توانمند سازی است . در قالب این الگو بهره وری ، مشارکت فعال مردم در فرایند درآمد زایی و اشتغال به شمار می آید . برابری به امکان مساوی و کسب قابلیت ها و فرصت به کارگیری آنها مربوط می شود . پایایی به مفهوم امکان ذخیره و جبران هر نوع سرمایه فیزیکی انسانی و زیست محیطی است. توانمند سازی نیز به این معنی به کار رفته است که توسعه توسط مردم صورت پذیرد.
مردم ثروت واقعی ملتها هستند و هدف اصلی توسعه خلق شرایطی است که مردم امکان یک زندگی طولانی توأم با سلامتی و خلاقیت داشته باشند.
در نیم قرن گذشته هرگاه صحبت از توسعه به میان می آمد توسعه اقتصادی در اذهان مردم تداعی می شد و برای مقایسه کشورها از نظر توسعه یافتگی معیار تولید ناخالص داخلی سرانه مرود سنجش قرار می گرفت. گذشت زمان ، کافی نبودن این روش را برای اندازه گیری توسعه یافتگی کشورها و اثبات رساند و همگان به این باور رسیدند که باید عوامل دیگری را مورد سنجش قرار داد تا بتوان وضعیت اجتماعی و فرهنگی کشورها را با هم مقایسه کرد. بعبارت دیگر زندگی و میزان موفقیت کشورها در افزایش استانداردهای زندگی است که باید اندازه گیری شود.
در واقع توجه به توسعه انسانی به زمان ارسطو بر می گردد که ثروت و درآمد وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر می دانست او معتقد بود که تفاوت بین یک نظام سیاسی مطلوب و یک نظام سیاسی نامطلوب را باید از طریق کامیابی و شکست آنها در فراهم آوردن امکان زندگی شکوفا برای مردم سنجید.
تعریف توسعه انسانی :
فرآیندی است که در طی آن امکانات افراد بشر گسترش می یابد. اساسی ترین امکانات عبارتند از داشتن زندگی طولانی و توأم با سلامتی. فراگرفتن دانش و برخورداری از سطح زندگی مناسب. اصلاح و توسعه انسانی جریان گسترش امکانات انسانی و چگونگی ارتقاء سطح رفاه انسانها را در بر می گیرد. مفهوم توسعه انسانی، انسان را در مرکز الگوهای توسعه قرار می دهد و همچنین موضوع های عمیقی را درباره ویژگی های رشد اقتصادی و چگونگی توزیع آن بیان می کند.
در زمینه فقر، عدالت اجتماعی، تضاد طبقاتی، بهداشت و ملامت افراد جامعه شاید سالانه بیش از دهها هزار مقاله، کتاب و بروشور به چاپ می رسد و افراد زیادی در این زمینه تحقیق می کنند و هزاران کنفرانس، نشست، انجمن علمی برگزار می شود، یکی از مهمتری و معتبرترین آنها سازمان ملل است که همه ساله در این زمینه گزارشی از کل جهان ارائه می دهد و یقیناً تحقیق در این سطح جهانی باید از پشتوانه کامل برخوردار باشد و اعداد و ارقام و داده های آن قابل قبول و مناسب برای برنامه ریزی.
گزارش توسعه انسانی، گزارش رسمی بین المللی است که از سال 1990 میلادی به طور مستمر همه ساله توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد(UNDP) با استفاده از آخرین اطلاعات کارگزاری های وابسته به سازمان ملل متحد از جمله سازمان خواروبار جهانی، سازمان بین المللی کار و… منتشر می شود. این سلسله از گزارش ها مسائل و شاخصهای توسعه انسانی را بررسی می کند . دیدگاه نظری گزارشهای مزبور از ابتدا مبتنی بر محوریت انسان در فرایند توسعه اقتصادی – اجتماعی است و از این نظر از شاخصهای متعارف اقتصادی از قبیل درآمد سرانه، فراتر رفته و شاخص های مهم دیگری مانند متوسط به امید زندگی، رخهای باسوادی، شرایط اجتماعی جوامع از جهت کامیابی و رفاه همگانی و مسایل زیست محیطی را مورد توجه قرارداده است. مضمونه اصلی گزارش ها بر این اصل استوار است که توسعه انسانی در نهایت فرآیندی است که گسترش هزینه های مردم را مورد توجه قرار می دهد.
شاخص توسعه انسانی
انعکاس ابعاد توسعه انسانی را یم توان از طریق شاخص توسعه انسانی(HDI) ارائه نمود. HDI در برگیرنده سه عامل امید به زندگی پیشرفت تحصیلی و تولید ناخالص داخلی می باشد که این عوامل خود نشان دهنده طول عمر طولانی و سلامت، سطح علم و دانش و سطح زندگی مناسب می باشد .
شاخص طول عمر را به I1 نشان داده که در این شاخص:
Lmax = بالاترین امید زندگی در کشورهای مورد بررسی Lmin پایین ترین امید زندگی در کشورهای مورد بررسی و Lc امید زندگی در کشور مدنظر
شاخص دانش
Rmax = بالاترین میزان باسوادی بزرگسالان در کشورهای مورد بررسی.
Rmin = پایین ترین میزان باسوادی بزرگسالان در کشورهای مورد بررسی.
RC= میزان باسوادی در کشور موردنظر که SC, Smzx, Smin نیز نشاندهنده میانگین سالهای تحصیل می باشند.
W1 = وزنی که برای باسوادی است و برابر با دو سوم است.
W2= وزنی که برای سالهای تحصیل درنظر گرفته شده و برابر یک سوم است.
Ymax= بالاترین سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی تعدیل شده است.
Ymin=پایین ترین سرانه تولید ناخالص داخلی در کشورهای مورد بررسی.
YC= میزان تولید ناخالص داخلی کشور موردنظر.
شاخص درآمد
دشواری های موجود در تعریف توسعه به ویژه در شرایطی که نیاز به مقایسه در سطح بین المللی باشد ، اهمیت استفاده از بعضی از شاخص های کلیدی منعکس کننده مجموعه شرایط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع را دو چندان کرده است . زیرا برای مقایسه به هر حال باید به ابزار اندازه گیری متوسل شد و متغیرهای موجود را به کمیت های قابل محاسبه تبدیل کرد.
توجه به ابعاد انسانی توسعه ، موجب شده است که سازمان ملل متحد از سال 1990 شیوه جدیدی را برای اندازه گیری توسعه ارائه نماید ، که شاخص توسعه انسانی نام دارد . به طور خلاصه می توان گفت که این شاخص به منظور اندازه گیری توانمند سازی انسانی و گسترش دامنه انتخاب انسان محاسبه می شود و مفهوم آن فراتر از افزایش یا کاهش درآمد ملی است. توسعه انسانی ایجاد محیطی است که مردم را قادر سازد استعدادهای خود را صورت کامل بارور کنند. بنابراین می توان گفت که توسعه انسانی گسترش انتخاب انسانهاست . اساس گسترش انتخاب ها ، ایجاد توانایی ها یا توانمند سازی انسان است.
برخورداری از زندگی طولانی توأم با سلامتی ، دسترسی به آموزش و منابع لازم برای
بهره مندی از سطح زندگی مناسب و توانایی مشارکت فعال در جامعه ، دامنه انتخاب های انسان را گسترش می دهد . در واقع می توان گفت که توسعه انسانی دیدگاه مشترکی با حقوق انسانی دارد.
شاخص توسعه انسانی از متغیرهای آموزشی ، بهداشتی و اقتصادی تشکیل شده است. اهمیت آموزش به عنوان شاخص مهم در توسعه انسانی موجب شده است که نرخ باسوادی بزرگسالان (براساس دو سوم ارزش کل) و نیز میزان خام ثبت نام تحصیلی در تمام دوره های آموزش ابتدایی ، راهنمایی ، متوسطه و عالی ( بر اساس یک سوم ارزش کل ) مورد استفاده قرار گیرد.
شاخص دیگری که در ترکیب شاخص نهایی توسعه انسانی دخالت دارد ، امید به زندگی در بدو تولد است که سطح سلامت و بهداشت افراد جامعه را نشان می دهد. بسط و گسترش استعدادها و نیز انتخاب های انسانی در گرو عمر طولانی همراه با سلامت آنان است.