مقدمه
نظریه ولایت فقیه که پیش از امام خمینی ( ق) مطرح بوده است با ابتکارات او چهره ای تازه و عملی به خود گرفت . ایشان فقیه را قادر بر تشکیل و اداره حکومت اسلامی معرفی کرد ، با شجاعت خاص خود توطئه استکباری و استعماری مخالفت با ولایت فقیه را خنثی کرد ، نظریه تشیع در اداره حکومت را پیاده کرد ، با کتاب های کشف الاسرار ، الرسائل و بیع، بحث ولایت فقیه را گسترش داد و بالاخره پس از پیروزی انقلاب برای حل مشکلات پیش آمده ابعاد تازه ای از حکومت اسلامی را تبیین نمود . ا
امام راحل ، برای بیان این که حکومت اسلامی در عصر غیبت نیز لازم است سه دلیل آورده اند :
روش پیامبر اکرم ( ص) ؛
اجرای احکام اسلامی در همه زمان ها لازم است ؛
کیفیت قانون های اسلامی به ونه ای است که بدون حکومت قابل اجرا نیست .
ایشان تمام افراد را در اجرای قانون ، یکسان می دانند .
امام برای اثبات ولایت فقیه دلیل های عقلی و روایتی بسیاری آورده اند ؛ همچنین رهبر اسلامی را شخصی آگاه به قوانین اسلام ، عادل و در نتیجه دارای اختیارات ولایتی معصومان (ع) معرفی می فرمایند .
حاکم کیست ؟
نخستین اصل مورد قبول در بحث حکومت آن است که هیچ فردی بر فرد دیگر ولایت ندارد و ولایت و حکومت تنها از آن خداست . بنابر این باید تنها از خدا اطاعت کرد و پیروی غیر او برای کسی روا نیست . این اصل در حقیقت آزادی انسان را از قید و بند ، بندگی دیگران تضمین می کند . ولایت تکوینی خداوند یعنی او زمین و آسمان ها را آفریده است و ولایت تشریعی یعنی حق حاکمیت خداوند بر جامعه ، به عبارت دیگر تنها خداوند که پدید آورنده آسمان ها و زمین است حق حکومت بر آنها را دارد . و منظور از آسمان و زمین ، آن دو با تمام آن چیز هایی که در آن ها است از قبیل انسان ها و . . . .است .
ولایت پیامبران و امامان معصوم
آیات قرآن و روایات به روشنی دلالت می کنند که خداوند متعال مرتبه ای از ولایت خدا را به پیامبران اسلام (ص) و امامان معصوم ( ع) بعد از پیامبران اسلام واگذار کرده است به همین جهت اطاعت از دستور ههای آنان همانند اطاعت از دستورات خداست .
ولایت پیامبر و ائمه را به دو قسم ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم کرده اند و ولایت تشریعی آن بزرگواران دارای شاخه های متعددی است ، از جمله :
الف ) ولایت تشریع احکام و تبیین آنها .
ب ) زعامت سیاسی و اجتماعی .
ج ) ولایت در قضاوت و فصل حکومت
تاریخچه ولایت فقیه : غیبت
تا اینجا نتیجه گرفتیم که حکومت اسلامی ضروری است و ائمه مسئول اداره آن هستند . همه می دانیم که آخرین پیشوای معصوم امام زمان (ع) در سال 260 ه.ق از چشم های مردم پنهان شد و امت اسلامی از ارتباط ظاهری با آن بزرگوار محروم شد .
هرچند فیض وجودش جریان دارد . امام زمان در طول 7 سال اول خلافت خود که دوره صغری نام گرفته است . چهار نفر را نماینده ویژه و نایب خود تعیین فرمودند که یکی پس از دیگری به امور شیعیان رسیدگی می کردند . این بزرگواران : عثمان بن سعید عمروی و محمد بن عثمان بن سعید و ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری بودند .
البته ولایت و رهبری در این دوران روشن بود و هیچ ابهامی نداشت اما پس از آن دوره کوتاه ، در زمان غیبت طولانی آن حضرت که به غیبت کبری معروف شد شخص خاصی از طرف آن عزیز تعیین نشد و مسأله رهبری مشکل تازه ای یافت و دارای ابهام شد و چنان که روشن است فقیهان جامع الشرایط به عنوان نایبان عام آن حضرت به رهبری جامعه اسلامی پرداختند و امروزه به چنین فقهایی ولی فقیه گفته می شود .
ولایت فقیه تا به حال پنج دوره را گذرانده است که شامل :
دوران پیش از عصر غیبت تا قرن چهارم هجری که روایات را ثبت و ضبط می کردند .
از نیمه دوم قرن چهارم تا قرن دهم هجری قمری که فقیهان جمعیت اقلیت شیعه را با توجه به اینکه حکومت در دست طاغوتان بود سرپرستی و راهنمایی می فرمود .
دوران حکومت صفویان و درخشش مسأله ولایت فقیه و ساست حاکمان صفوی برای رونق تشیع به واسطه تشویق و استقبال از علمای مشهور .
از زمان ملا احمد نراقی تا زمان حاضر که مرحله نوین ولایت فقیه را او آغاز کرد و نظراتش نقد و بررسی شد .
بالاخره با انقلاب امام خمینی ( قدس سره ) زحمات صد ساله فقیهان شیعه به بار نشست و حکومتی با نام مقدس و مطهر اسلام در جهان تاریک امروزی ، بر پا شد.
ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی ( ره )
ولایت فقیه پیش از امام خمینی نیز مطرح بوده ، و مناسب است در اینجا از زبان او سخنی را بازو کنیم : (( همانطوری که قبلا عرض کردم ولایت فقیه یک چیز تازه ای نیست که ما آورده باشیم بلکه این مسأله از اول مورد بحث بوده است . حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو ، چون یک حکم حکومتی بود ، برای فقیه دیگر هم واجب التباع بود . . . .
در هر حال این مسأله تازگی ندارد و ما فقط موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار دادیم و بحث حکومت را ذکر کرده و در دسترس آقایان گذاشتیم تا مسأله روشن تر گردد و الا مطلب همان است که بسیاری از فقیهان فهمیده اند . ما اصل موضوع را مطرح کردیم و لازم است نسل حاضر و آینده در اطراف آن بحث کنند و فکر نماینده و راه بدست آوردن آنرا پیدا کند . ))
با اینکه حضرت امام در ادامه این کلام خود را به عنوان بررسی کننده و توضیح دهنده کلام فقیهان پیشین معرفی می کند اما باید ازعان داشت که در این مسأله چند ابتکار مهم داشته است :
1- بسیاری از فقیهان پیش از امام فقیه را قادر بر تشکیل حکومت نمی دانستند . . برای نمونه صاحب جواهر که از طرفداران ولایت فقیه است همین نظر را داشت ؛ اما امام خمینی با این نظریه مخالفت کرد و با شجاعت حکومتی اسلامی تشکیل داد .
پس از علامه نراقی برخی دامنه اختیارات ولی فقیه را گسترده نمی دانستند و به ویژه در حوزه نجف اشرف چنین نظری حاکم بود و استعمارگران و یارانشان نیز از این نظر بسیار حمایت می کردند و تبلیغ از آن را به جایی رساندند که بحث از ولایت فقیه ، یک بحث ناپسند و انحرافی قلمداد می شد و به زبان آوردن کلمه (( سیاست )) در حوزه نجف جرم بود . در همین شرایط تاریک و نابسامان مردی شجاعانه سکوت را شکست و از زاویه های مختلف به بررسی ولایت فقیه و حکومت اسلامی پرداخت . ایشان در بخشی از سخنان خود می فرمایند :
(( در زندگی سید الشهداء و همه انبیاء عالم (ع) این معنا بوده است که در مقابل جور حکومت عدل را می خواستند .))
ایشان همچنین مخالفت با ئلایت فقیه را نقشه شوم استعمار خواند و نوشت :
(( نقشه ، آن است که ما را عقب نگه دارند تا بتوانند از سرمایه های ما استفاده کنند و ما گرفتار و بیچاره بمانیم ، فقرای ما در همین بدبختی بمانند و به احکام اسلامی که مسأله فقر و فقرا را حل کرده است تسلیم نشوند و آنان و اعمالشان در کاخ های بزرگ بنشینند و آن زندگی مرفه و کذایی را داشته باشند . این ها نقشه هایی است که دامنه اش حتی به حوزه های علمی و دینی رسیده است ، بطوری که اگر کسی بخواهد راجع به حکومت اسلام و وضع حکومت اسلامی صحبتی بکند باید تقیه صحبت بکند و با مخالفت استعمارگران روبرو می شود . ))
به دلیل عدم تصمیم فقهان پیشین بر تشکیل حکومت اسلامی و دست کم عدم موفقیت، آنان ابعاد و زوایای حکومت اسلامی را بررسی نکرده اند اما امام خمینی چنین کرد و در واقع ، چشم انداز نظریه تشیع درباره چگونگی اداره مملکت را سامان بخشید .
امام خمینی (ق) یکی از افرادی بود که در زمان غیبت کبری قیام کرد و اولین فقیهی بود که در این دوران ، حکومت اسلامی را تشکیل داد و به آیه شریفه (( لیقوم الناس بالقسط )) جامه عمل پوشانید . پس از تشکیل حکومت ، دولت با مسائل مختلفی روبرو شد که امام راحل به عنوان رهبر و زمامدار حکومت [ در حالی که خود مرجع تقلید شیعیان نیز بود ] ، به حل مشکلات و پاسخ گویی به سؤالات پرداخت که این کار گسترش دامنه مسائل حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به دنبال داشت .
تبیین مسایل حکومت اسلامی پیش از انقلاب
امام خمینی (ق) در اولین مرحله از کار خود ، ولایت فقیه را تبیین و از آن دفاع کرد ونخستین بار ، در کتاب کشف الاسرار به سال 1322 ش . فرمود که ولایت فقیه فقط برای قضاوت و سرپرستی ورشکستگان و . . . نیست و از گسترش آن در مسائل سیاسی و اجتماعی سخن به میان آورد . ده سال بعد در کتاب الرسائل به مناسبت بحث اجتهاد و تقلید، در مورد ولایت فقیه استدلال کرد و در این باره چنین نوشت : (( این یک امر بدیهی است که خداوند متعال ، پیامبر و امامان معصوم (ع) در عصر غیبت حضرت ولی عصر – ارواحنا فداه – جامعه اسلامی را در رهبری امور ساسی و اجتماعی که مهمترین نیاز آنان است وانگذاشته اند و وظیفه آنان را تعیین فرموده اند . . . ))
ایشان در ادامه کلام خود ، اجازه ندادن اسلام برای رجوع به حاکمان و قاضیان ستمگر را نیز دلیل بر مدعا می گیرند و سپس به روایات و حکم عقل در این زمینه اشاره دارند و می نویسند : (( فقیه ، بر همه امور سیاسی و قضایی ، ولایت دارد.))
امام راحل در کتاب بدائع الدرر فی قاعده لا ضرر ، از قاعده (( لا ضرر )) سخن می گوید و برخی از شؤون و اختیارات ولی فقیه و احکام حکومتی را تبیین کرده می فرمایند که پیامبر اسلام (ص) سه منصب (( تبلیغ احکام )) ،
(( قضاوت )) و (( رهبری امور سیاسی را بر عهده داشتند . . . . وفقیه در عصر غیبت ، غیر از وظیفه اول دو وظیفه دیگر را دارد . . .
امام راحل بیست سال پس از تالیف کشف الاسرار ، تحریر الوسیله را در سال 1343 ش . در ترکیه نوشت ، در آنجا آمده است :
(( زعامت امور سیاسی ، قضایی و اقتصادی امت اسلامی مخصوص معصوم (ع) است و در زمان غیبت کبری نایبان عام حضرت ولی عصر (ع) در مسائل مربوط به آن حضرت ، جانشینان او هستند . ))
در این دوران لایت فقیه و حکومت اسلامی به طور اجمال بررسی شد و بالاخره در سال 1348 ش . در نجف اشرف در بحث بیع فرصتی پیش آمد که در طی 13 جلسه مبانی حکومت اسلامی را تبیین کنند که این درس ها نیز منتشر شد و پیام ها ، مصاحبه ها ، و سخنرانی های زمان تبعید ، نیز در ادامه این کار بود .
تبیین مسائل حکومت اسلامی ، پس از پیروزی انقلاب
تلاش ها و نظر امام راحل ، پس از پیروزی انقلاب ، نمود پیدا کرد و با گذشت زمان به جایگاه واقعی خود نزدیک تر شد ولی هنوز با معضلات و مشکلات رو به رو بود که سکان دار این کشتی یعنی امام راحل ، به حل آنها می پرداخت و ابعاد تازه ولایت را بازگو می کرد :
(( . . . باید عرض کنم حکومت – که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است ؛ حاکم می تواند مسجد ، منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزلش را به صاحبش رد کند . حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند . . . حکومت می تواند قرار دادهای شرعی را که خود با مردم بسته است ، در موقعی که قرار داد ، مخالف مصالح کشور و اسلام باشد ، یک جانبه لغو کند . . . ))
البته با این همه و با وجود آن که بنیان گذار و مدیر حکومت اسلامی شخص حضرت امام بود ، ایشان نتوانستند آن چه را که در دل داشتند بازگو کنند برای نمونه ، به شورای نگهبان می نویسند :
(( . . . بالاتر از آن هم مسائلی هست ! ))
دیدگاه های امام خمینی
اکنون فشرده ای از دیدگاه های امام خمینی (ق) را در باره حکومت اسلامی می آوریم :
ضرورت تشکیل حکومت
امام راحل قیام برای بر پایی حکومت اسلامی را واجب همگانی می دانند ، چرا که اجرای احکام اسلام در همه زمان ها ضروری است ؛ برای مثال ، حفظ مرز ها که در زمان نبی اکرم (ص) واجب بود هنوز هم واجب است و کیفر های اسلامی ، مالیات های اسلامی و . . . نباید تعطیل شوند . امام بر این باور است که پیامبر (ص) برای ادامه حکومت اسلامی جانشین خود را تعیین فرمود .
می توان گفت دلیل های ایشان برای لزوم تشکیل حکومت اسلامی از این قرار است :
الف ) سیره پیامبر (ص) ؛ پیامبر خدا برای تشکیل حکومت اسلامی قیام فرمود و آن را تشکیل داد و خود نیز راهبر آن شد . قضاوت کرد ، قاضی تعیین فرمود ، به کشور های مختلف آن روزگار سفیر فرستاد ، جنگ و جهاد کرده و از مملکت خود دفاع فرمود ، مالیات گرفت و . . . و این روش و سیره پیامبر (ص) برای مسلمانان حجت است .
ب ) اجرای احکام اسلامی ، همیشه لازم است ؛ مقررات حکومتی اسلام تنها برای زمان رسول اکرم نبوده تا پس از رحلت آن بزرگوار کنار گذاشته شود ؛ حدود ، قصاص ، دیات ، قانون های کیفری اسلام ، دفاع ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر نیز مانند نماز ، همیشگی و غیر قابل رد است و همه مسلمانان نیز اعتقاد داردند که احکام اسلام ، جاودانه است و تعطیل شدنی نیست .
ج ) قانون های اسلامی به گونه ای طرح ریزی شده است که بدون حکومت ، قابل اجرا نیست ؛ اگر احکام مالی ، دفاعی و قضایی و . . . پشتوانه قوی حکومتی نداشته باشد ، قابل اجرا نخواهد بود .
در کتاب حکومت اسلامی که همان درس های امام راحل در نجف اشرف است ، بنی امیه و بنی عباس را منحرف کننده اصل حکومت اسلامی از شاهراه خود معرفی می فرماید ، چرا که حکومت داری آنان مانند شیوه حکومتی پادشاهان ایران و امپراتوران روم و فرعون های مصر بود و این حرکت ضد اسلامی در دوران های بعدی نیز ادامه یافت . ایشان تاکید می کنند که شرع وعقل می گوید باید حکومت طاغوتیان نابود و زمینه تشکیل حکومت اصلی و جهانی اسلام فراهم آید ؛ باید مسلمانان متحد شوند و همه مسلمانان و عالمان دینی وظیفه دارند محرومان و مستضعفان و مظلومان را از دست ستمگران رهایی بخشند و پر واضح است که این کار با یک ساختار قوی حکومتی امکان دارد .
ولایت فقیه در عصر غیبت
پس از غیبت کبری نیز مانند زمان پیامبر اکرم حکومت به جانشینان او می رسد یعنی با واسطه امام به فقیه جامع الشرایط می رسد . امام بر این نظر با دلیل هلی نقلی و عقلی استدلال می کنند و بخش وسیعی از نوشته های او در همین باره است. ایشان ولایت فقیه را یک امر قراردادی می دانند که خود به خود ، مقامی نیست بلکه برای اجرای احکام قرار داده شده است .
ولی امر باید به تمام قوانین اسلام آگاه باشد چون حکومت اسلامی ، حکومت قانون است، و از طرفی باید عادل باشد و به آن قوانین نیز اعتقاد قلب داشته باشد و گرنه قوانین را درست اجرا نمی کند و ممکن است نزدیکان و دوستان خود را بر مردم مسلط کند و غرض های شخصی و هوسرانی های ایشان ، حکومت اسلامی را به بار ننشاند