دانلود تحقیق زندگی بودا

Word 88 KB 4427 11
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد.

    «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود.

    اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند.

    «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به «گوتاماشاکیامونی» یا «مرتاض شاکیاها» بوده است، بعد از آنکه وی به واقعیت رسید او را «بودا» یا «آنکه به واقعیت بیدار شده است» نام گذاردند و اسامی دیگری نیز چون «سیدارتا» «آنکه به هدف نهائی رسیده است» و «تاتهاگاتا» «آنکه بدان ساحل پیوسته است» یا «چنین رفته» (یا چنین آمده است) به او تعلق گرفت.

    رساله های «جاتاکا» شرح زندگی «بودا» را توأم با افسانه های معجزه آسا جلوه داده اند و ما بودا را بنا به همین افسانه ها معرفی خواهیم کرد.

    پیش از آنکه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی ساتوائی» (بودای بالقوه) بوده است که در فردوسی معروف «توشیتا» می زیسته است.

    خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد.

    بودای آینده پدر و مادر و خانواده نجیبی را که می بایستی در آن بدنیا آید و بزرگ شود برگزید.

    ما در آینده او «ماهامایا» همسر پادشاه «شاکیاها» شبی بخواب دید که فیل سفید و باشکوهی از آسمان پائین آمده و در بطنش جای گرفته است.

    منجمین شاه در تعبیر این رؤیا متفق الاراء گفتند که ملکه فرزندی در بطن دارد که یا به مقام فرمانروائی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترک گرفته و بودا خواهد شد.

    ملکه که روزی برای دیدن خویشاوندان خود بسوی شهر «دماهرادا» رهسپار بود در نزدیکی «لومبینی» احساس کرد که هنگام وضع حمل فرا رسیده است.

    وی دست راستش را برای گرفتن شاخه درختی دراز کرد و درخت خم شد و شاخه خود را در دست ملکه جای داد و ملکه بدون احساس کوچکترین دردی، فرزندی از پهلو بدنیا آورد.

    پیدایش بودا طبق این روایت نوعی تولد بکر و زایش دوشیزگانه بوده است و از این رو شباهت بسیار به وجود آمدن مسیح دارد.

    تمام خدایان از قبیل «ایندرا» و غیره در این وضع حمل معجزه آسا حضور داشتند و چهار فرشته برهمن، نوزاد را در دست گرفتند.

    نوزاد پس از دنیا آمدن پای روز زمین نهاد، سرود پیروزی خواند و هفت گام بسوی ده جهت فضا برداشت و کسی را نیافت که در جهان بتواند با او برابری کند.

    همزمان با تولد بودا همسر آیند?

    او و درختی که بعدها زیر سای?

    آن بواقعیت بیدار شد، بوجود آمدند .

    هنگام تولد بودا تمام جهان هستی در جوش و خروش بود.

    زمین لرزه های پی در پی بوقوع پیوست.

    گلهای زیبا و رنگارنگ شکوفا شدند و دانه های ملایم و لطیف باران فرو ریختند.

    سرودهای آسمانی از هر سوی بگوش می رسید و عطر سکرآرو و دلپذیری تمام فضای عالم را فرا گرفته بود و آبهای شور دریاها تلخی خود را از دست داده و شیرین شده بودند.

    این علائم در واقع غیر عادی تعبیر نشده اند، چون هرگاه بودائی ظاهر شود چنین علائم خارق العاده ای در بر خواهد داشت.

    نوزاد را نزد پدر بردند و نشان های او را باز شناختند و گفتند که وی در سن سی و پنج سالگی یا فرمانروای جهان خواهد شد و یا بودا.

    «سودودانا» پدر «بودا» اطلاع حاصل کرد که فرزندش پس از دیدن چهار علامت که شامل یک پیرمرد و یک بیمار و یک جسد و یک راهب است، زندگی دنیوی را ترک خواهد گفت و خرقه راهبان را بتن کرده و راه «بوداها» را در پیش خواهد گرفت.

    «سودودانا» چون بر این امر واقف شد، گفت: «از این پس هرگز نگذارید چنین افرادی نزد فرزند من شوند، من مایل نیستم که فرزندم بودا شود می خواهم که او فرمانروای چهار اقلیم و دو هزار جزیره اطراف آن گردد...

    و چون این گفت سپاهیان بسیار در هریک از جهات فضا نهاد تا هیچیک از چهار علامت به نظر فرزندش نیاید.

    بیشتر افسانه ها، «گوتاما» را جوانی نیرومند جلوه داده اند که دست به کارهای پهلوانی بسیار می زده است.

    وی در ضمن هوش سرشاری نیز داشته و مطالب مشکل را در اسرع اوقات می آموخته است.

    در سن شانزده سالگی در مسابقه تیراندازی، تیر او هفت درخت را در آن واحد سوراخ کرد و وی قهرمان مسابقه بزرگ شناخته شد و همچون پاداش، دختر عمویش را که «یاشودا» نام داشت برای همسری وی برگزیدند و «گوتاما» بعد از ازدواج دارای پسری شد که او را «راهولا» نامیدند.

    بودی ساتوا روی که در شهر گردش می کرد با چهار علامت پیش بینی شده برخورد کرد.

    با اینکه «سودودانا» پدر بودا تمام راهبان و بیماران و اجساد و پیرمردها را از شهر دور کرده بود، معذلک تقدیر چنین بود و خدایان خود، بصورت این چهار علامت ظاهر شده بودند و شاهزاده جوان برای نخستین بار با پیری و بیماری و مرگ و وارستگی شخصی که از بند حیات و مرگ گریز یافته است، برخورد کردو آنچنان تحولی ژرف در وجود خود احساس نمود، که بیدرنگ نزد پدر شد و قصد خود را برای گوشه گیری از دنیا، ابراز داشت.

    پدر موفق نشد که «گوتاما» را از تصمیم خود منصرف سازد و ناگزیر دستور داد تا تمام دروازه های شهر را ببندند و احدی را نگذارند که از شهر خارج شود.

    بودای آینده همان شب نزد همسر و فرزند شد و در حالیکه این دو بخواب ژرفی فرو رفته بودند، «گوتاما» در سکوت شب آرام آنها را وداع گفت و با ارابه ران و اسب خود «کانتاکا» از دروازه های شهر که بدست خدایان گشوده شده بود، خارج شد و بدون آنکه کسی او را ببیند، دور از خانه و زندگی و مقام و سلطنت، گوتامای جوان به سکوت مرگبار شب تاریک پناه می برد تا آرامش روح و بقای ابدی بدست آورد و از بند جهان ناپایدار و فانی بگریزد.

    پشت سر او «مارای» حیله گر همچون سایه ای او را تعقیب می کرد تا لحظه ای پیش آید و خللی در روح ریاضت جوی «گوتاما» پدید آید و بودای آینده در چنگال او افتد.

    کتب مقدس می گویند: «بودا در همان شب خانه خود را ترک گفت و به مکان لامکانی رهسپار شد».

    گوتاما راه بزرگ غربت جهان را در سن بیست و نه سالگی و در شباب زندگی در پیش گرفت.

    هنگامی که بودا به قعر جنگلهای بکر رسید، گیسوان خود را برچید و لباسهای فاخر را از تن درآورد و بصورت راهب دوره گردی درآمد و ارابه ران و اسب خود را به شهرباز گرداند.

    از این پس دوره ریاضت بزرگ آغاز می گردد.

    «بودا» نزد دو مرشد شد تا از آنها «راه آرامش ابدی» و «مقام جاویدانی نیروانا» را بیاموزد، ولی روش این دو استاد او را راضی نکرد و وی آنها را ترک گفت به دهکده «اوروولا» در سرزمین «ماگادا» رفت و در آنجا باتفاق پنج مرتاضی که بدو پیوسته بودند، به ریاضت طاقت فرسائی پرداخت و در امساک و پرهیزکاری و خلوت گزینی و ریاضت جسمانی و معنوی آنچنان افراط ورزید که نیرویش تحلیل رفت و جسمش طراوت و جلال جوانی را از کف داد و سرانجام از شدت ضعف و ناتوانی، وی همچون پیکری بی روح، نقش بر زمین شد، ولی روشنائی «نیروانا» در دلش نمی تابید و به هدف مطلوب نزدیک نمی شد.

    مدت شش سال «گوتاما» در تحمل این ریاضات مافوق بشری اهتمام ورزید و در پایان این مدت برای او واضح شد که واقعیت مطلق را از این راه بدست نمی آورد.

    پس به زندگی عادی بازگشت و خوراک خورد و شیر نوشید تا نیروی گم گشته خویش را باز یابد.

    همراهان و هم مشربان او گمان کردند که خللی در اراده مرتاض بزرگ پدید آمده است و از او مأیوس شدند و او را ترک گفتند و «گوتاما» تنها ماند.

    درباره این شش سال ریاضت بودا می گویند: «این زمان صرف بستن گره های (خیالی) در هوا بوده است.

    افسانه زندگی بنا بر داستان‌های بودایی، سیدارتا (واژه سیدارتا بمعنی کمالجو است) شاهزاده‌ای بود بنام سیدارتا گوتما از تیره شاکیا در منطقه کاپیلاواستو در نپال امروزی می‌زیست.

    او در باغ‌های لومبینی در نپال کنونی به دنیا آمد.

    پس از زایش توجه پیشگویان به او جلب شد و پیشگویی ایشان بدینگونه بود که سیدارتا در آینده یا پادشاهی جهانگیر خواهد شد یا روحانی‌ای بیداردل که جهانیان را از خواب نادانی خواهد رهاند.

    پدر سیدارتا یعنی سودودانا شاه برای اینکه پسرش در راه اول قرار گیرد وی را در ناز و نعمت پروراند و در کاخ‌هایی محفوظ قرار داد تا سیدارتا با رنج‌ها و کاستی‌های زندگی آشنایی نیابد.[۳] با این حال سیدارتای کمال‌جو از کاخ‌ها گریخت و در طی چهار بار گریز خویش با چهار منظره آشنا گشت: پیری، بیماری، مرگ و شخصی پارسا که در پی رهایی از رنجها بود.

    دیدن چهارمین منظره بر سیدارتا تأثیری ژرف نهاد و بر آن شد تا زندگی شاهزادگی را نهاده به جستجوی حقیقت شرایط آدمیان بپردازد.

    پس از گذراندن مدتی با مرتاضان در جنگل‌ها، آن راه را راه راستین حقیقت یابی ندانست و راهی میانه در پیش گرفت.[۴] سیدارتا پس از شش سال آزمودن و پویش در مکانی بنام بودگایا زیر درختی بنام درخت بیداری (بودی) به درون پویی (مراقبه و مکاشفه) نشست و پس از چیرگی بر ترفندهای مارا، دیو دیوان، به دریافت رموز و بیداری کامل رسید و بودا گشت.

    واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارتی به روشنی رسیده‌است.[۵] اولین خطابه بودا بعد از روشن بینی بودا تصمیم گرفت که دانش جدیدی که به آن دست یافته بود را با مردم به اشتراک بگذارد تا آنها نیز بتوانند چرخه زندگی و مرگ را تحت تسلط خود در آورند.

    او ابتدا می خواست دانش جدید را با استادانش در میان بگذارد ولی متوجه شد که دو استاد او دیگر در قید حیات نیستند.

    او برای انتقال این دانش دوستانش را در نظر گرفت و به محل اقامت آنها ،ایزیپاتانا ، رفت.

    وقتی که پنج دوست بودا او را دیدند تصمیم گرفتند که به او اعتنا نکنند چون می پنداشتند دلیل ترک اسکتیک گوتاما این بوده که از راه و روش زندگی مقدس خسته شده و تسلیم شده‌است.

    ولی آنها نتوانستند درخشندگی حضور او را نادیده بگیرند.

    آن شب شبی با ماه کامل در ماه جولای بود.

    در پارک آهو در ایزیپاتانا، بودا اولین خطابه خود را پس از روشن بینی ایراد کرد.

    این اولین خطابه دهاماچاکا نامیده شده‌است.

    دهاماچاکا به معنی بر پایی آگاهی است.

    اگرچه گاهی از آن به عنوان چرخ حقیقت یاد می کنند.

    یکی از دوستان بودا به نام کُندانا بعد از شنیدن اولین خطابه بودا به اولین مرحله از پیشرفت معنوی به نام سوتاپاتی رسید.

    ( این مرحله اولین مرحله از تقدس است و و اگر کسی به آن برسد او راابا عنوان« وارد شده به جریان» می نامند و قادر خواهد بود حداکثر تا هفت تولد دیگر از چرخه مرگ و زندگی خارج شود.) این خطابه به علت اولین خطابه بودن و در بر داشتن افکار بودا در خصوص حقایقی ناب و نشان دادن « راه میانی» از ارزش زیادی برخوردار است.

    «راه میانی» راهی بود که بودا پیمود تا به روشن بینی دست یابد.

    او ثروت و قدرت زیاد خود به عنوان یک شاهزاده و ریاضت کشیدن و شکنجه دادن خود با محروم کردن بدن از نیازهای اساسی را رها کرد و در عوض «راه میانی» را برگزید.

    او به نیازهای بدنش به جای خواسته های ذهنش توجه نمود.

    این «راه میانی» که او را در خروج از رنج و عذاب یاری نمود در اولین خطابه بودا در هشت نکته ارائه شده‌است: ۱.

    درک صحیح ۲.

    تفکر صحیح ۳.

    صحبت صحیح ۴.

    فعالیت صحیح ۵.

    امرار معاش صحیح ۶.

    تلاش صحیح ۷.

    اندیشه صحیح ۸.

    تمرکز صحیح پیروی از این هشت نکته باعث فهمیدن چهار حقیقتی می شود که باعث خروج انسان از چرخه مرگ و زندگی و رسیدن به نیروانا می گردد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

گوتاما بودا شاهزاده‌اي بود بنام سيدارتا گوتما از تيره شاکيا که پيرامون ???? سال پيش (سده پنجم پيش از زايش مسيح) در منطقه کاپيلاواستو در نپال امروزي ميزيست. بنابر داستان‌هاي بودايي سيدارتا (واژه سيدارتا بمعني کمالجو است) در باغ‌هاي لومبيني در نپال کن

بیوگرافى و شرح حال بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى ...

مقدمه ما هنگامي که واژه روانشناسي را ميشنويم ناخودآگاه دانش روانشناسي آنگونه که در باخترزمين تکامل يافته و امروزه در دانشگاه هاي جهان آموخته ميشود به ذهنمان خطور ميکند. اين نتيجه غرب-محوري غربيان و نفوذ اينگونه نگرش به ماست. يع

۱-دیدگاه های مختلف ۱-۱- پیشگفتار: نگرانی در باره ی معنی و هدف زند گی از ویژگی بشر بعنوان یک موجود متفکر و کاوشگراست. دیگر موجودات عالم،مسیر طبیعی زندگی خود را از ابتدا تا به انتها بدون پرس و سؤال و چون و چرا طی می کنند. این از شکوه و شاید شور بختی بشر است که در طول تاریخ، دم به دم این پرسش را برای خود و دیگران مطرح ساخته و چرائی هستی خود را زیر سؤال برده است. داستایوفسکی نویسنده ...

خود سهراب می گوید : ... مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شندیده است... سهراب سپهری پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل تولدش چنین می گوید : ... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام ...

مجموعه حاضر از پوياترين سايت ادبيات فارسي تهيه و تنظيم گرديده است که در انتهاي هر فصل فهرست پانويس و منابع آن و نام نويسنده مقاله اي که از آن استفاده گرديده با رسم امانت داري بيان شده است. در اين تحقيق ابتدا به تعريف اسطوره و اسطوره شناسي پرداخته

خوانش سمبل های گزیده فرش ترکمن شیوه زندگی هرملت وقومی آکنده ازآداب ورسوم،عقاید،ایده ها ووقایع تلخ وشیرین می باشد.هرقومی به تناسب نوع زندگی وکار خویش ونحوه ارتباط اجتماعی باسایر اقوام وجوامع دارای نگرش خاص خود نسبت به شیوه زیست می باشد.دروادی فرهنگ باید گفت هرملتی برای خود حماسه واسطوره هایی دارد که برای آن ملت مقدس وقابل احترام است.حماسه دردل ملت جای دارد ونماد،آرزوهای ...

درآمد دولت مدرن پدیده ای برخاسته از تمدن غرب است که ابتدا دراروپای غربی شکل گرفت و با سرعت به سایر نقاط جهان گسترش یافت. تکوین دولت مدرن در کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و استرالیا با موفقیت انجام پذیرفت. اما درسایرنقاط جهان، از جمله اروپای شرقی وآمریکای لاتین و به ویژه آسیا و آفریقا، تکوین و گسترش دولت مدرن با مشکلات متعددی مواجه گردیده که دلیل آنرا میبایست در مجموعه ای از ...

ريشه واژه اسطوره: اين واژه که جمع شکسته عربي آن به گونه اساطير بيشتر بکار مي رود، منشاء هند و اروپايي دارد و به نظر مي رسد از زبان روستايي وارد عربي شده باشد. به همين جهت برخي آنرا استوره مي نويسند. در زبانهاي هند و اروپايي نيز مشقاتي دارد. در سنسکر

لائوزي يا لائوتزو يکي از حکيمان افسانه اي چين باستان بود. او پدر و بنيانگذار حرکت فلسفي و مذهبي دائوايسم يا تااوايسم است. ماهيت اين حرکت فلسفي در کتاب دائودجينگ که تحت عنوان «کتاب راه و پرهيزکاري» به انگليسي برگردانده شده وجود دارد. مانند کنفسيوس، ل

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول