تاریخچه قاجاریه
فکر ایجاد لباس ، ناشی از احتیاج انسان به دفاع از عوارض طبیعی ، به خصوص در مقابل سرما بوده است . لیکن لباس نیز ، شامل هرگونه وسیله زندگی که از دایره رفع احتیاج ابتدائی بیرون می کذارد ، حالت تفننی (سرگرمی) به خود می گیرد ، درطول زمان از صورا ابتدایی بیرون آمده ، اقوام مختلف روی زمین ، هر یک بنا به مقتضیات اقلیتی و آداب و رسوم درجه و تمدن خود ، به ایجاد لباسهای گوناگون پرداخته و در دوخت و شکل و تزئین آن ، ابتکارات گوناگون به وجود آورده اند ، به طوریکه کم کم ، لبای نیز مثل تمام وسایل زندگی ، جلوه گاه ذوق و هنر بشر گردیده و مظهر درجه لطافت و ذوق و تکامل سلیقه افراد و ملل بشری است .
مطالعه و نمایش قطورات لباس های یک ملت امروزه نه تنها از لحاظ تعقیب سیر تاریخی و درک زیبایی و تنوع آنها قابل تعمق است ، بلکه از نظر فهم روانشناسی و عادات و رسوم مختلف آن ملت نیز ، شایان توجه می باشد . بنابراین ، از مطالعه و شکل و انواع لباس ها در زمانها و مکانهای مختلف ، می توان به روحیات یک قوم نیز پی برد شرایط سیاسی و اقتصادی در هر یک از این دوره ها متفاوت است تحول میان اولین دوره و آخرین دوره بسیار قابل توجه است . اما زیر بنای همه این دوره ها طرز تلقی نسبت به زندگی فرد در جامعه بود که تا مدت زیادی چگونگی عمل حکومت شکل آن را تعیین می کرد بنابراین گرچه تغییر در اشکال ظاهری چشمگیر بود ، اما در ساختار احتماعی کمتر نمود می یافت .
آقا محمد خان در مارس 1783 میلادی با استقرار در پایتخت در تهران به پادشاهی رسید . در این زمان با وقوع جنگ در سالهای 1795 – 1702 میلادی دول اروپایی در نتیجه شرکتهای تجارب محصول نساجی کمتر به ایران و مشرق زمین نفوذ کردند .
آقا محمد خان تاجی بر سر می گذاشت و شال و کلاه نادری و کریم خانی را به رجال مملکت داده بود لباسی رسمی برای تمام رجال و طبقات ، جبه و شال بود ، مؤلف کتاب ( شرح زندگی من ) با تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه از آقا محمد خان تا آخر ناصرالدین شاه نیز به همین مسئله چنین اشاره کرده است .
بعد از استیلای غرب به ایران تقلید از قوم غالب ، کلاه اعیانی ایرانیها تبددیل به عمامه کرد ، مردمان با حیثیت به خصوص اهل علم همه عمامه بر سر می گذاشتند ، حکومت بعضی از سلسله ها که اصلا ترک بوده اند شاید تغییری در سر پوش داده باشند .
در زمان آقا محمد خان به غیر از شال و کلاه ، جبه ، ترمه ،چاقچوری از ماهوت آتلی و کفش ساغری تمام لباس رسمی بود . از آنجا که حبه لباس روپوش راحت و پردوامی بود تمام ایرانیان آن را اتخاذ کردند و در موارد رسمی و نیمه رسمی به طور کلی در مواقع احترام می پوشیدند . در دوره قاجاریه به جای اینکه بیشتر وقت به رفاه و عمران مملکت ، صرف عیاشی می گذشت .
در این دوره فرصتی مناسب برای تجار و سودگران اروپائی داد تا نفوذ خود را در گمرکات ایران و بازار نساجی کامل نماید .
نسبت قاجاریه ( قاجاریه در تکاپوی زمامداری )
حمله مغول راه ورود بلامانع عده کثیری از قبایل ترک و تاتار را به ایران باز کرد و قبایلی که راه مقاصد چنگیز دست به کشتار نظامی مغول و سپس در سایه خدمتگذاری به ایلخانان مغول بسیاری از دشتها و دامنه های سبز و خرم کوهستانهای فلات ایران و قفقازیه را برای سکونت خود اختیار کردند و در مدت دو قرن حکومت ایلخانان در ایران با نقل و انتقالهایی که در محل سکونت این قبایل داده شد نژادهای مختلف تاتار و ترک بهم آمیخته و نامهای جدیدی از جمله ترکمان و ازبک را می توان ذکر کرد .
دوره اول سلطنت قاجاریه
سلطنت قاجاریه به سه دوره تشکیل می شد دوره اول سلطنت قاجاریه آقا محمد شاه و لشگر کشی به خراسان دوره اول سلطنت قاجاریه که قریب 40 سال به طول انجامید آقا محمد خان ( 1210 ذیقعده 1211 ) و فتحعلیشاه ( 1212 – 1250 ) به ترتیب زمام سلطنت را در دست داشتند . این دوره با مهم ترین وقایع تاریخ دنیا مثل انقلاب کبیر فرانسه و ظهور ناپلئون اول و توجه خاص بعضی از دول اروپائی با ایران مصادف می شود . و در این میان قاجار بعض ا زمنافع و مصالح کشور را به نفع بیگانگان از دست داده و تنها به فکر حفظ مقام سلطنت بودند .
زنجیره اصطلاحات مؤثر در تغییر لباس
الف : اصطلاحات نظامی : در واقع اولین قشر اجتماعی که لباس سنتی خود را ( به اجبار) از تن خود در آورده اند و لباس نظامیان اروپائیان را به تن کرد ، سربازان بودند . پولاک که از سال 1850 تا 1880 در ایران اقامت داشت در این زمینه می نویسد :
هر چند که روی هم رفته مدل لباس شرقیها و برش ، دگرگونیهایی در آن رخ می دهد به خصوص در این دو دهه اخیر تماس بیشتر با اروپائیان تأثیر خود را به جا می گذارد .
از آن هنگام نه تنها کوششی برای متحد الشکل کردن لباس نظامیان به عمل آمد بلکه این تماس در سر وضع غیر نظامیان نیز مؤثر بوده و به این ترتیب بعضی از پرسشهای اروپایی در ایران به نام ، ( دخت نظامی ) رواج یافت ، به همین ترتیب هم جنس و هم نوع پارچه تغییر کرد ، بسیاری از پارچه های داخلی از نظر زیبایی و قیمت با منسوجات از نظر جنس به پستی کرایید یا به کل از بازار خارج شد .
ب : اصطلاحات اجتماعی : اکثر مورخان اروپایی سعی کردند که اطلاحات عصر قاجار را ناشی از مسافرتهای پی در پی ناصرالدین شاه و درباریان به ممالک فرنگ اطلاق کنند .
حتی عمده ای از مورخان ایرانی سعی کرده اند که عامل اساسی اصلاحات در ایران را سفر شاه قلمداد کنند . از آن جمله ( ایوانف ) نویسنده روسی اشاره کرده است که شاه پس از مسافرت به خارجه ، تصمیم گرفته که پاره ای از تغییرات در دولت و دربار به وجود آورد که نتیجه آن دستکاه دولتی و درباره شکل اروپایی به خود بگیرد . هر چند که نمی توان منکر این مطلب شد که شاه قاجار تأثیر بسزایی در این تغییرات داشته است شاه ایران سه مسافرت به اروپا کرد که به ترتیب در سالهای 1873 ، 1878 ، 1889 میلادی بود و به تقلید اروپائیها ، وزارتخانه های جدید امورخارجه ، امور داخله ، عدیله ، معارف ، پست ،تلگراف و … تأسیس شد به دنبال آن لباسهای درباریان نیز کم و بیش اروپائی گردید .
پ : اصطلاحات طبقاتی : اگر بخواهیم طبقه بندی درستی از طبقات اجتماعی عصر قاجار ( ناصرالدین شاه ) ارائه بدهیم ناچاریم که از دو قطب طبقاتی عمده آن زمان نام ببریم :
طبقه برتر ( فرا دست ) جامعه بود که از لحاظ موقعیت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ، بر طبقه مخالف و مقابل خود برتری داشت که در آن طبقه اقشاری مانند شاه و شاهزادگان ، زنان حرمسرا ، درباریان و کارکنان تجار ، بازرگانان و نظامیان عالیرتبه ، امرای محلی خوانها و فئودالها جا داشتند . اما طبقه دوم طبقه فرودست را را عموما باید شامل ( کلاه نمدیها ) دانست طبقه کارگر ، کلاه نمدی تنگی بر سر می گذاشتند . از آنجا که این طبقه پاسدار حفظ سنتهای اجتماعی به شمار می رفت در مقابل دگرگونیهای تند و ناگهانی مثل تغییر و تبدیل لباس سنتی به لباس فرنگی ، حساسیت نشان داده و مقاومت می کرد به خصوص که این طبقه تحت نفوذ روحانیون بود .
تربیت و اخلاق عمومی
تربیت خانوادگی بر اساس آشنا ساختن اطفال به تکالیف شرعی و اجرای دستورهای مذهبی و انجام عبادات و حفظ مهارت و عفت و ناموس پرستی و گریز از منامی مانند : شرابخواری ، قمار و زنا به طور کلی هدف تربیت در خانواده این بود که کودکان و جوانان از سقوط اخلاقی محفوظ بمانند و به همین منظور بود که پدران و مادران به محض رسیدن پسران به سن و رشد جسمانی آنان را به ازدواج وا می داشتند و دختران را به سن 9 سالگی با بالا شوهر می دادند .
تمدن ایران در زمان قاجار
جامعه ایرانی در فاصله بین انقراض سلطنت صفویه و تأسیس سلطنت قاجاریه با همان خصایص روحی و اخلاقی خود باقی ماند و جامعه عصر قاجاریه نیز وارث همان خصایص گردید . اکثریت جامعه ایرانی یعنی قریب به 97 درصد مردم بی سواد بودند و غیر از آنانی که با علوم جدید سر وکار داشتند و با تمدن غرب آشنا بودند ، بقیه باسوادان در حدود خواندن و نوشتن و حساب کردن را می آموختند و از همان آغاز ورود به مکتب به فرا گرفتن قرآن و شرعیات می پرداختند و بطور کلی هیچگونه وسیله پرورش و رشد فکری برای اکثریت جامعه وجود نداشت . معتقدان مذهبی که پایه و اساس تعلیم و تربیت عمومی بود ، چنانچه گفته شد ، در پرورش وجدان اخلاقی و حسن تعاون اجتماعی مردم کاملا مؤثر و برای حفظ و فرار از خطا و لغزش و آلودگی به فساد و تباهی مفید و ضروری بود زیرا جز مکتب مذهب هیچگونه مکتب دیگری برای پرورش اخلاقی مردم وجود نداشت . قسمتی از این معتقدات به صورت شعائر مذهبی در جامعه رواج داشت که مهمترین آنها را باید روضه خوانی ، شبیه خوانی ، تعزیه گردانی ، و تظاهرات دسته جمعی حزن انگیز مردم در ایام ماه محرم و بعضی از روزها عزای عمومی دانست . و افراد این جامعه سخت پاینده آداب و سخن و رسوم ملی و شمائر مذهبی خود و بدون تردید از هر گونه نفوذ تأثیر شیوه جدید زندگی و تمدن غرب بر کنار مانده بودند .
شاهزادگان و اعیان زادگان معمولا به مکتب نمی رفتند و معلم اقتصادی یا به اصطلاح آن روز معلم سر خانه آنان تدریس می کرد . به خاطر ان اعتقادات عمیق مذهبی که مانع ازدواج فساد و فحشا در جامعه میان دختران و پسران شده بود .
اقتصاد
پول و نقش بانکها
واحد پول ایران قران بود که نقره ضرب می شد و هر قران معادل بیست شاهی و هر شاهی برابر با پنجاه دینار و در حقیقت هر قران برابر با هزار دینار بود . دو شاهی را صد دیناری و چهار شاهی را عباسی می خواندند و ده قران مساوی بود با یک تومان .
اصطلاح ریال در بعضی از شهرستانها معمول بود و در مورد یک قران و پنج شاهی گفته می شد و به این ترتیب دو ریال برابر بود با دو قران و پانصد دینار ( 5/2 ) قران ، در بعضی از ولایات ایران ده شاهی را شهی بناباد ( بناه آباد یا چمن آباد ) می خواندند و مدتها سکه های سیاه کم ارزش به نام پول و قاز نیز رایج و یک شاهی معادل بود با دو پول یا پنج قازولی و مرور زمان پول و قاز از گردش خارج گردید . رد اوایل دوره قاجاریه با آنکه ضرابخانه دولتی وجود نداشت و سکه های مورد احتیاج بازار در هر ولایت و ایالت به وسیله خود مردم و با نظارت عمال دولت ضرب می شده ، در صحت عیار سکه ها دقت و اهتمام کافی بکار می رفته ولی به مرور زمان سود جویان در امر ضرب سکه ها وارد و در عیار آن تقلباتی مرتکب شده اند و حتی بعضی از عمال و رجال بزرگ درباری نیز در این امر دخالت داشته اند . در خارج از محیط خانه فعالیت و کوشش اجتماعی منحصر به مردان بود و هیچگاه زنان در فعالیت شرکت نداشتند . مکتب تربیتی بعد از خانواده بود که هم مرکز اجتماع و آشنائی مردمان با یکدیگر و هم کانون ارشاد اخلاقی و مذهبی بود . تعلیم و تربیت اختصاصی یعنی آموختن سواد خواندن و نوشتن فارسی و قرآن شرعیات برنامه کار مکتبخانه بود و این وظیفه نیز اکثر نقاط ایران به عهده ملاها و روحانیون و بدین ترتیب تعلیم و تربیت و فرهنگ جامعه ایرانی تقریبا به طور درست در اختیار طبقه متنفذ روحانی ول یکسب سواد فارسی هم از لحاظ کیفیت و هم حیثیت بسیار محدود بود.
وضع اقتصادی
طبقه کشاورز ، اعم از ده نشینان و چادر نشینان در حدود هفتاد درصد جمعیت ایران را تشکیل می دادند و مهمترین و مشخص ترین طبقه مولد ثروت کشور بودند . اما در شرایط خاص ناشی از سیستم ارباب و رعیتی استعداد تولید در این طبقه چنانچه لازم بود بکار نمی افتاد . در رشته کشت و زرع بر اساس دو روش کشت دیم و کشت آبی ، غلات ( گندم و جو و ارزن ) برنج ، پنبه ، توتون ، تنباکو ، حبوبات ، بقولات ، محصولات صیفی ، میوه و تریاک بدست می آمد و ا زمنابع طبیعی نباتی محصولات جنگلی و کتیرا و انواع دیگر فراهم می شد .
در رشته دامپروری نگهداری و پرورش گاو و گاو میش و گوسفند و شتر و پرورش مرغان خانگی واج داشت و ایلات و عشایر فارسی و آذربایجان و خراسان مهمترین مولد محصولات حیوان از قبیل پشم و پوست و گوشت و لبنیات بودند . و به مقتضای فصل به علت کثرت گله ها در منطقه معینی تغییر مکان می دادند تا همیشه از چراگاههای طبیعی برای تغذیه دامها استفاده کنند .
کشاورزی همانطور که پایه و اساس ثروت مملکت را تشکیل م یداد با اجرا ی سیستم مالیات بر اراضی مزروعی ، یکی از منابع مهم در آمد دولت بود .
صنایع
درباره صنایع این اصل بطور خلاصه می توان گفت که تولیدات صنعتی مانند محصولات کشاورزی تقریبا تمام نیازمندیهای ساده زندگی و اکثریت جامعه ایران را تأمین می کرد و جز در مواردی محدود نیازی به کالاهای بیگانه در پیش نبود . صنایع ایران عموما دستی بود و ابزار آلات ساده و مختصر در صنعت بکار می رفت و نیروی اساسی مولد عبارت بود از نیروی فکری و قوه محرک عبادت بود از نیروی جسمی کارگران کارگاه در کارگاههای ریسندگی و نساجی ، برای ریسندگی دوک دستی یا پایی برای بافندگی نیز دستگاههای ساده پایی و دست بکار می رفت و هیچگونه نیروی طبیعی در کار صنعت دخالت نداشت .
صنایع این دوره بطور اجمال عبارت بود از : بافندگی شامل : بافت قالی ، قالیچه ، سنج ، کرباس و متقال و شال برگ ، زری بافی و ترمه بافی و مخمل بافی ، موتایی مواد اولیه بافندگی از قبیل پنبه و پشم و ابریشم در داخل کشور تهیه و تمام محصولات این صنایع نیز در ایران معروف می شد .
در گیلان و مازندران تقریبا در جمیع خانه ها تخم ابریشم تربیت می شد ابریشم خام ایران سه قسم بود : که قسم اول بهترین ابریشم نامیده می شد ، درجه دوم آن کرک و درجه سوم لاس نامیده می شد و ابریشم خشن و پست به نام خرواری ، ابرسشم کدخدا پسند از دیگر اقسام ابریشم بود . از سویی آنچه که بعدها به نام طلای سفید (پنبه مصطع گردید سطح تولید ایران بقدری بالا بود که بخشی ازمازاد نیاز به خارج کشورها صادر می شد) نامیده شد .