واقعه کشتار هفده شهریور 57 ( جمعه سیاه ) و پیامدهای آن و
بی اعتبارشدن راه حل های سیاسی و مسالمت آمیز
تزلزل ارتش و تحولات سریع روانی – سیاسی
تظاهرات عید فطر آرام برگزار شد . چهار روز بعد تهران تحت حکومت نظامی قرار گرفت و خبر این واقعه ناگهانی درجهان و اخبار بی بی سی منعکس شد .
قسمتی از اخبار رادیو بی بی سی در سال 57 :
دولت ایران در 12 شهر بزرگ ایران حکومت نظامی برقرار کرد . در ظرف ساعات اولیه اعلام حکومت نظامی زد و خوردهای شدیدی در خیابان های تهران آغاز شد .
نیروهای نظامی با خودروهای مسلح نظامی ، سلاح های اتوماتیک و گاز اشک آور به جمعیت عظیمی که در شرق تهران برای مخالفت با اعلام حکومت نظامی جمع شده بودند حمله بردند . گزارشات اولیه حاکیست که عده زیادی کشته شده اند . اما هنوز اطلاعی رسمی در خصوص تعداد کشته شدگان در دست نیست . تظاهر کنندگان در حالی که به دستورات متفرق شدن دولت وقعی نمی گذاشتند در خیابان ها می دویدند و علیه رژیم شاه شعار می دادند و پنجره ها را می شکستند . دستور اعلام حکومت نظامی شش ماهه ، به دنبال تشکیل جلسه اضطراری دولت ، امروز صبح در اولین بولتن اخبار رادیوی ایران اعلام شد .
ارتشبد قره باغی وزیر وقت کشور در این جلسه دولت حضور داشت .
به گفته ی قره باغی ، بالاخره ما نتونستیم بفهمیم که چطور شد که اون روز ، روز جمعه 17 شهریور به این حادثه خونریزی بیهوده منجر شد ، و چه نتایج بسیار شوم و بدی در روحیه نیروهای مسلح گذاشت و در حقیقت سبب انسجام تمام مخالفین گردید .
اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن که به ایران آمده بود آن شب تا صبح نزد شاه بود
زاهدی : «مرتب نخست وزیر تلفن می کرد حضور اعلیحضرت که همه نظردارند که حکومت بشه ، من نظرم رو به اعلیحضرت عرض کردم که حکومت نظامی اعلام نشه .
روز هفده شهریور بعدها به جمعه سیاه معروف شد .
دولت تعداد کشته شدگان را همان روز حدود 60 تن و روز بعد قریب به یکصد تن ذکر کرد . مخالفان صحبت را به هزاران تن هم کشاندند .
اهمیت حوادث میدان ژاله نه در تعداد کشته گان بلکه در اثر روانی این واقعه بر مردم کشور بود .
درکنار اقدام نظامی به گفته کریم سنجابی آن روز قرار بود گروهی از رهبران سیاسی هم دستگیر شوند .
سنجابی : « در واقعه به اصطلاح جمعه سیاه ، آمدند خبر به من دادند که تصمیم گرفتند همه شما رو از بین ببرند ، ما مخفی شدیم . همون روز حمله آوردند به خونه من و خانم و بچه ها ، اینها رو توقیف کردند و تا چهارساعت ، پنج ساعت ، نگهشون داشتند ، بعد آزاد کردند و خوب این به ظاهر نشانه قدرت واکنش دولت بود ، ولی بلافاصله ضعف دولت و شورش و هیجان مردم نمایش پیدا کرد » .
به عقیده داریوش همایون هم ، دولت ثبات رای نداشت و این خود ، نظام سلطنتی را به سراشیبی سقوط برد .
همایون : « خوب ، ارتش اون روز کاری که بهش گفته بودند کرد ، و اون روز اتفاق تأسف آوری افتاد ، ولی این اتفاق می تونست پایان موج انقلابی باشه ، برای اینکه اگر پی گیری شده بود ، محال بود که کار به اون جاها بکشه .
به گفته دکتر کریم لاهیجی این حادثه ، آخرین پل ارتباط میان شاه و مردم را ویران کرد .
لاهیجی : « برای یک گروه هایی دیگه آخرین خوشبینی ها یا توقعات یا انتظارهای راه حل سیاسی با رژیم شاه را از بین برد . یعنی او دیگه او موقع همه به این نتیجه رسیدند که فقط و فقط یک راه حل برای جامعه ایران وجود داره و اون خروج شاه از ایران و به اصطلاح سقوط رژیم است . اون روز آخرین پل ها رو واقعاً بین مردم و رژیم خراب کرد و از بین برد و از اون به بعد هست که دیگه تظاهرات خود انگیخته در گوشه و کنار مملکت اوج گرفت و روزبه روز بر شدت و حدتش افزوده شد » .
واقعه جمعه سیاه در هفده شهریور ، آغاز مرحله تازه ای در انقلاب بود ، حوادث آن روز ، شاه ، ارتش و دولت را سخت متزلزل کرد . راه مسالمت بین شاه و مخالفان را بست و به جریان انقلاب شتاب تازه ای داد . دیگر حتی بعضی از نمایندگان مجلس هم به اعتراض برخاسته بودند . دو روز بعد از واقعه هفده شهریور که مجلس جلسه داشت .
کریم سنجابی با اینکه خود در آن روزها مدتی مخفی شده بود می گوید که علیرغم خشونت ارتش در روز هفده شهریور ، مخالفان ضعف و تزلزل دولت را در یافته بودند .
سنجابی : « پشت سر این جمعه سیاه ، اقلیت مجلس بوجود آمد و شروع به استیضاح شریف امامی کرد و ما متوجه شدیم که دولت در حال عقب نشینی و ضعف و ناتوانی است . از اون طرف مردم تشویق به مبارزه شدند ، جریان ورود در خیابان ها ، ورود به مساجد و شب نشینی در مساجد ، بالاخره شروع اعتصابات ، همه اینها دست به هم داد که دولت را بلاتکلیف کرد » .
اعتصاب کارگران و کارمندان صنعت نفت در سراسر کشور که پس از جمعه سیاه آغاز شد ، یکی از ضربات مهلکی بود که اقتصاد کشور را فلج و حکومت شاه را متلاشی کرد .
بازاریان هم که از آغاز جزو فعال ترین گروهها بودند به اعتصابیون دیگر پیوستند و درعین حال آن چنانکه حاج محمد شانه چی می گوید ، هزینه زندگی بسیاری از اعتصابیون را نیز تأمین می کردند .
شانه چی : « حدوداً شش هفت ماه بازار تعطیل بود . تعطیلی بازار شوخی نیست ، خیلی مهمه ، هر روز که بازار تعطیل می شه میلیون ها تومن ضرر می خوره ، ولی در عین حال باز تعطیل بودند و به کارمندهاشون ، به شاگردهاشون کمک می کردند ، حتی حقوق شرکت نفت را بازاری ها تعهد کردند بپردازند . حقوق اساتید دانشگاه – در اواخر به اصطلاح 57 که تعطیل شده بود حقوق اونها– رومی پرداختند . خیلی کمک می کردند بازاری ها ، خیلی کمک می کردند ، به خانواده هایی که نداشتند ، امکان نداشتند کارمندهای خودشون و کارگرهایی که در بازار بودند و [ وضعشان ] وضع خوبی نبود ، به همه کمک می کردند » .
هرچه اعتصاب ها بیشتر اوج می گرفت ، آثار ضعف و دوگانگی در کار دولت بیشتر می شد . از یک طرف تهدید به سختگیری و خشونت بود و از طرف دیگر تسلیم شدن به خواسته های انقلابیون و اعتصابیون . انقلابیون در آغاز فقط درخواست های صنفی داشتند ، یا حداکثر اجرای قانون اساسی را می خواستند ، اما دیگر کم کم انقراض حکومت شاه و تغییر نظام را طلب می کردند .
در روز 26 شهریور عده ای از کارمندان بانک مرکزی سندی منتشر کردند که نشان می داد 177 نفر از صاحب منصبان کشور جمعاً بالغ بر 2 میلیارد دلار ارز از کشور خارج کرده اند . انتشار این سند ضربه سختی به اعتبار دولت زد . داریوش همایون که خود نامش دراین گزارش آمده بود می گوید که این جریان واقعیت نداشت و صرفاً حیله تبلیغاتی دیگری بود که انقلابیون برای بدنام کردن حکومت شاه به کار بسته بودند .
تحولات ایران که سرعت می گرفت آیت الله خمینی هنوز در نجف بود او بیشتر و بیشتر اعلامیه و پیام برای طرفدارانش درایران می فرستاد و این پیام ها به سرعت تکثیر و منتشر می شد .
تندتر شدن حوادث انقلاب و بالا گرفتن درخواست های انقلابیون ، برخی از سیاستمداران معتدل را به این فکر انداخته بود که لااقل قانون اساسی و نظام سلطنتی را حفظ کنند ولو اینکه خود شاه از سلطنت برکنار شود . یکی از این سیاستمداران دکتر علی امینی بود که شاه با او ملاقات و مشورت می کرد .
امینی : « روز اول هم که دیدمش گفتم آقا شما قانون اساسی را عوض کردید . الان بیایید این شورای سلطنت را تشکیل بدهید علیاحضرت بشه نایب السلطنه این پسرتون هم هیجده سالشه ، بیارید . خودتون برید استراحت بکنید ، برای اینکه بتوانید هدایت بکنید . گفت : برای من که بد [ است] نمی شه ، رفتم قم پهلوی شریعتمداری گفتم : آقا ، تو همین موضع قانون اساسی رو حفظ کن ، گفت : من تحت فشارم گفتم آقا تحت فشار چیه ؟ ! همونجا در قم وقتی اومدم بیرون از خونه شریعتمدار ، یه عده بچه آخوند دور منو گرفتند که شما در روزنامه کیهان اظهار کردید که اختلافاتتون رو با شاه حل کردید ، گفتم بله ، به شما چه ؟ گفت : آخه قبول دارید قانون اساسی رو ؟ گفتم : غلط می کنید ، به شما چه ؟ گفت : تشریف بیارید حجره به ما توضیح بدید ، گفتم : شما بیایید منزل در تهران به شما توضیح بدهم » .
اما حتی آیت الله شریعتمداری هم که به اعتدال شهرت داشت لحنش تندتر شده بود .
شریعتمداری : « مخالفت مال امروز نیست ، این ده بیست سال است که حکومت ایران به طور عادلانه رفتار نکرده ، حکومت مردم بر مردم ، دمکراسی ، نبوده است ، و این به مرور متراکم شده ، روهم آمده است و الان منفجر شده است . حکومتی که تمام موازین قانونی را مراعات کند و حکومت مردم بر مردم باشه ، دمکراسی باشه ، حکومت عدالت باشه » .
در روز 14 مهرماه ، شاه به هنگام افتتاح جلسات مجلسین شورا و سنا ، وعده داد که با وجود همه ناآرامی های کشور ، سیاست فضای باز را ، همچنان ادامه خواهد داد .
و در این مسیر شاه امتیازهای زیادی به مخالفان داد . آئین نامه ای برای جلوگیری از فساد خاندان سلطنتی تدوین شد ، حزب رستاخیز منحل گردید ، تقویم شاهنشاهی دوباره به تقویم هجری شمسی بدل شد و بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد گشتند . اما همه این امتیازها تنها بر شتاب انقلاب می افزود .