دانلود مقاله سلسله قاجار

Word 55 KB 4544 34
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۴,۸۵۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سلسله قاجار

    1- نظری کوتاه به آغاز کار این سلسله :

    ایل قاجار ، از زمان تشکیل سلسله صفویه نام و نشانی داشتند و در کنار سپاه قزلباش ، در رکاب شاه اسماعیل شمشیر می زدند . در عهد شاه عباس کبیر ، اینان عده ای به گرجستان و تعدادی نیز به دو سوی رودخانه گرگان کوچانده شدند . از این طایفه ، آن گروه که در سمت راست گرگان فعلی یا استر آباد آن روز سکونت داشتند به نام یوخاری باش و آن عده که در ساحل چپ اقامت کردند به نام اشاقه باش معروف شدند .

    ما با نام فتحعلی خان قاجار در بیان جریان بخشیدن کنیزی از جانب شاه سلطان حسین صفوی به او آشنا شدیم ، که چگونه کنیز اهدایی حامله از آب در آمد و پس از چندی محمد حسن حسن خان قاجار از این زن پا به عرصه وجود گذاشت . و در همان قسمت توضیح دادیم که در حقیقت محمد حسن خان فرزند فتحعلی خان قاجار نبوده بلکه پسر شاه سلطان حسین می شود .

    فتحعلی خان قاجار از قبیله اشاقه باش یک بار به یاری شاه سلطان حسین شتافت و بار دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو شاه ، او به استر آباد بازگشت و در صفر 1139 هجری به دست یکی از افراد ایل قاجار ، به تحریک نادر کشته شد . پس از کشته شدن فتحعلی خان قاجار ، بخت از اشاقه باش برگشت و قبیله یوخاری باش مورد لطف نادر قرار گرفتند و چون محمد حسن خان ، جان خود را در خطر دید از بیم ، مدت ها متواری شد و پس از قتل نادر به استر آباد آمد و مناطقی را به تصرف خویش در آورد ، و در سال 1171 هجری در راه مخالفت با کریم خان زند کشته شد و کریم خان دختر وی را به زنی گرفت و از نه پسر محمد حسن خان ، دو تن یعنی آقا محمد خان و حسین قلی خان جهانسوز را به شیراز برد ، و چون مردی با صفا و نیک نفس بود . حسین قلی خان را به حکومت دامغان فرستاد ولی او راه عصیان پیش گرفت و به دست ترکمانان کشته شد و آقا محمد خان تا مرگ کریم خان ، یعنی تا سال 1193 هجری در شیراز ماند .

    زمانی که مرگ کریم خان زند نزدیک شد و حال وی رو به وخامت گذاشت ، آقا محمد خان پیوسته در پی یافتن فرصت بود تا از شیراز بگریزد . به همین سبب آن هنگام که خواهرش یا به روایتی عمه اش زوجه کریم خان ، مرگ پادشاه زند را به اطلاع وی رسانید ، آقا محمد خان بی درنگ به مازندران رفت و با گرد آوردن افراد قبیله خود تلاشی همه جانبه را جهت به دست گرفتن قدرت آغاز کرد .

    با پایان گرفتن کار مخالفان به ویژه لطفعلی خان زند ، آقا محمد خان در صحنه ایران به عنوان نخستین پادشاه سلسله قاجار شناخته شد و فعالیت را برای تحکیم موقعیت خود چه از نظر مسایل داخلی و چه از جهت مسایل خارجی دنبال کرد تاریخ نشان می دهد که آقا محمد خان مقتدرترین و با کفایت ترین پادشاه سلسله قاجاریه بوده است ، زیرا بعد از و جانشینانش چنانکه به موقع خواهیم آورد از تدبیر و سیاست قدرتی برخوردار نبودند که از جهات سیاسی روی نام آنان تکیه شود ، و جز در جهت سستی عقیده ، شهوترانی و عیاشی و آلت دست این و آن بودن شهرتی به هم نرساندند . به قول حاج سیاح : « . . . از نصف زمان فتحعلی شاه ، و تمام زمان محمد شاه و ناصرالدین شاه ، تاریخ ایران چیزی ندارد جز اینکه شاه به شکار رفت ، با کدام حاکم چه کرد ؟ یا کدام عالم بر سر مردم چه بلا آورد؟ یا درباریان کدام دسته به دیگری غلبه کرد ؟ یا چه قدر نسوان در دستگاه سلطنت جمع شده اند ؟ . . . »

    در مورد نابسامانی و هرج و مرج و آشفتگی وضع به گفته دکتر فووریه طبیب مخصوص ناصرالدین شاه باید توجه کرد که می گوید : « در این مملکت دائما اوضاع و احوال به سهولت و به سرعت تغییر و تبدیل می یابد و بین تخت مقام ، با تخته تابوت فاصله زیادی وجود نداد . و این نشانه خود رایی و عدم ثبات فکری پادشاهان و دولتمردان زمان قاجار است ، و چه خوب نظریه هولباک فیلسوف و متفکر مادی فرانسه در قرن هیجدهم در مورد بسیاری از سلاطین قاجار صدق می کند . هولباک می گوید : « ما در روی زمین فقط پادشاهان و فرمانروایان نالایق و ظالمی را می بینیم که خوشگذرانی و عیاشی و تجمل در آنها ایجاد یک نوع رخوت و سستی نموده ، تملق و چاپلوسی اطرافیان آنها را گرفتار فساد و تباهی ساخته و به قدرت از آزادی سوء استفاده نموده اند و کسی آنها را مورد عتاب و مجازات قرار نداده که جز تشدید تباهی و فساد ، نتیجه دیگری عاید آنان نشده است . به طور کلی ، این فرمانروایان و سلاطین دارای استعداد ، اخلاق و خصایص حسنه نمی باشند . »

    نه سلسله قاجاریه ، بلکه هر سلسله دیگر نیز دارای پادشاهانی بودند که به قول ابوالعلاء معری شاعر آزاد اندیش عرب بر گرسنگی مردم توجه نمی کردند ، تمام شب را به عیش و نوش می گذراندند ، و کارشان موسیقی و شراب و کار حکام آنها باج و خراج گرفتن و چپاول ثروت مردم و تجاوز به ناموس آنها بود .

    ما در تاریخ نمونه های بسیاری داریم که سرسلسله در تحکیم قدرت ، شب و روز در تلاش بوده ، و اخلافش تمام موجودیت آن سلسله را به باد داده اند . حال که مطلب به اینجا رسید بد نیست اشاره کوتاهی نیز به آنها داشته باشیم تا به قاجاریه برسیم . چرا که این سلسله با عملکرد پادشاهانش بر کتاب حاضر نیز نقطه پایان می گذارد ، در مورد ساسانیان « روزی که اردشیر بابکان به طرف اصطخر می رفت خودش بود و زنش که او را بر ترک اسب خود نشانده بود ، اما روزی که یزدگرد سوم از برابر اعراب می گریخت آنچه گوهر و زرینه و سیمینه داشت بر گرفت و با زنان خود و هزار طباخ و هزار سگبان و هزار یوزبان و . . . به اصفهان و سپس به کرمان رفت .

    و وقتی یعقوب لیث جواب خلیفه را می داد ، مشتی نان خشک و شمشیر در کنارش بود ، و خلف بن احمد از بازماندگانش آنچنان نا خلف از آب در آمد . . . و لشکریان طغرل بزرگ سلجوقی روزی که نیشابور را گشودند کافورهایی را که در خانه مردم دیدند نمک پنداشتند و می گفتند این نمک چه حد تلخ است ؟ اما طغرل سوم روزی که به میدان جنگ دشمن رفت چنان مست بود که از مستی ، گرزی را که می بایستی بر سر دشمن بکوبد بر پای اسب خود ، یعنی در واقع بر سر خود کوفت . . . و شاه اسماعیل صفوی روزی که در مرو بر شیبک خان ازبک دست یافت در کاسه سر او شراب نوشید و به فرمان او جسدش را صوفیان خوردند ، اما شاه سلطان حسین صفوی در همان روزی که افاغنه پشت سر هم شهرهای شرقی را گرفتند ، او به اطرافیان ، یعنی قزلباش های کاخ های بیستون ، نه صوفیان ازبک خوار می گفت ما را همین اصفهان کافی است . . . و بالاخره آقا محمد خان قاجار ، شبی که کریم خان در شیراز فوت کرد فاصله صد فرسخی بین شیراز و اصفهان را با اسب سه روزه پیمود اما صدو پنجاه سال بعد احمد شاه آنقدر در اروپا ماند که قوم خودش شاهزاده جلال الممالک درباره اش گفت :

    فکر شاه فطنی باید کرد .                   شاه ما گنده و گول و خرف است

    تخت و تاج و همه را ول کرده    در هتل های اروپ معتکف است

    نشود منصرف از سیر فرنگ                این همان احمد لاینصرف است .

    2 وضع اجتماعی زنان :

    در دوره قاجاریه ، زنان آهسته آهسته به راهی می رفتند که بتوانند تا حدی از آزادی های فردی و اجتماعی برخوردار شوند . سختگیری و تعصب در این دوران مانند زمان صفویه نبود و رفت و آمد اروپاییان و مسافرت ایرانیان به خارج از کشور موجب شد تا فکر آزادی زن در ذهن مردم ترقیخواه ایران راه یابد پیش بینی حاجی پیرزاده در سفرنامه خودش قابل توجه است که گفته بود مدتی نخواهد گذشت که زیر این درختان نارون ، زنان با مردان می نشینند و چای می نوشند و دیگر حجاب و پرده ای در کار نخواهد بود . با این حال و با وجود کاسته شدن از تعصبات و حدود و قیود کهن ، زنان راه درازی در پیش داشتند تا بتوانند موجودیت خود را به عنوان یک انسان به جامعه ثابت کنند ، زیرا آنچه که از مطالعه تاریخ دوره قاجر دستگیر ما می شود این است که در زمان حکومت این سلسله نیز ، بهترین مکان زن را گوشه خانه و حرمسرا می دانستند ، محدودیت های رفت و آمد زنان در کوچه و بازار و رعایت شدید حجاب برای این طبقه ، همچنان پابرجا بود و رعایت نکردن آن گناهی بزرگ به شمار می آمد .

    « در دوره فتحعلی شاه و پس از آن ، چادر خارج از منزل به رنگ سیاه یا بنفش بود که آن را روی چاقچور به سر می کردند و صورت را با روبنده می پوشاندند . در دوره ناصرالدین شاه نیز چادر و چاقچور باقی ماند و بعدها روبنده جای خود را به پیچه داد . »

    در روستاها و در میان ایلات زنان وضع بهتری داشتند و به خاطر زحمتی که زن برای اداره کار ها می کشید در چشم مردان عزت و احترام بیشتری داشت و طلاق نیز بین آنان کمتر اتفاق می افتاد در جشن ها و عروسی ها نیز زنان همراه با مردان دست در دست هم به رقص و پایکوبی می پرداختند و ممنوعیتی از نظر ظاهر شدن در انظار برای زنان نبود « افراد ایل به ی زن قناعت می کردند و کمتر دیده می شد که کسی دو زن بگیرد صیغه کردن زن را نیز عملی زشت و مکره می شمردند . . . » اما به نظر کنت گوبینو در عهد ناصرالدین شاه ، حجاب زنان چندان جدی نبود و در گردشگاه های عمومی و باغ ها و مجالس روضه و تعزیه ، زن و مرد تقریباً خوب یکدیگر را می دیدند .

    میرزا حسین خان در کتاب جغرافیای اصفهان تحت عنوان صفت اناثیه ، وضع زنان اصفهان را در دروه ناصرالدین شاه بیان کرده و می نویسد : « . . . اناث هر جماعتی در این شهر تابع خیال و احوال مردان و مطیع و منقاد شوهران و معتاد به عسرت گذران ، الاقلیلی از آنها که بی صاحب و سالارند ، همگی بعد از فراغت خانه داری ، مشغول خیاطی و چرخ ریسی و سایر هنرها و کسب های یدی و اخذ مسایل شرعیه و مواظب نماز روزه و معتقد به ختم و ادعیه ، و تکامل و تعیش و بطالت میان اینها ننگ است و عرصه از همه جهت برایشان تنگ . چندین سبب دارد که غالب زن های این شهر خود سر به هوا نیستند ، یکی اوامر و نواهی و مواعظ علما و فضلا ، یکی کثرت عیالواری و زحمت خانه داری ، یکی قلت بضاعت و مکنت و عدم وجاهت ، یکی پرهیز از فساد و ولنگاری که زن های این شهر دباره هم حسودند و عیب جو ، نمی شود گفت که این شهر بزرگ هیچ زن ضایع روزگار ندارد ، شهوت در همه جا موجود است و جاهل در همه جمعیت ، اما با این حالت نمی تواند کسی بیست زن متجاهر و مشهور بر این شهر بشمارد . . . »

    آنچنان که از مطالعه زندگی زنان در عهد قاجار بر می آید ، وضع بانوان هر شهر و دیاری با هم متفاوت بود و حتی از نظر لباس و پوشاک و بر خورد بین زنان و مردان اختلاف هایی وجود داشته است . برای مثال در کاشان ، زنان کاملا تابع شوهران خود بوده اند و بی رخصت و اجازه آنان حق انجام هیچ کاری را نداشتند ، و از روزی که وارد خانه شوهر می شدند جز بریدن و دوختن و پختن و روفتن ، کار دیگری نمی توانستند داشته باشند . حتی زنان ثروتمندان و بزرگان نیز که کاری برای انجام دادن در منزل نداشتند و امور خانه به دست کنیزان و نوکران بود ، آنان نیز بی رضای مردان ، قدمی نمی توانستند بردارند . در جای دیگر و در توصیف زنان گیلان و زنان عرب خوزستان می بینیم که آنان در رفت و آمد های خود در انظار عمومی آزادی بیشتر داشتند و کمتر به مسأله و موضوع حجاب توجه می کردند . اما در نقاطی که رعایت حجاب سخت مورد توجه بود ، متجددین نقاب نازکی به نام پیچه به صورت می زدند و قدیمی ها روبنده می بستند . و بعضی از زنان نیز در این پیچه زدن ها آنچنان مهارت داشتند که زیبایی های خود را گاهی به عموم نشان می دادند . در موقع گردش و تفریح در خیابان ها نیز مردان و زنان با هم حق گشت و گذار نداشتند و مردان از یک سو و زنان از طرف دیگر خیابان ها می بایستی حرکت کنند .

  • فهرست:

     
    عنوان صفحه
    نظری کوتاه به آغاز کار این سلسله
    وضع اجتماعی زنان
    زن در تنگناهای اقتصادی خانواده
    قدرت خواجگان حرمسرا
    خدمه و ساکنان اندرون
    سلطان حقی
    نام و برخی مشخصات تعدادی از زنان فتحعلی شاه
    منابع و ماخذ


    منبع:

    1.روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه

    رائین  ، اسماعیل  ، حقوق بگیران انگلیس د رایران

    منصوری ، ذبیح الله  ، خواجه تاجدار

    دکتر فوویه ، ترجمه  ، اقبال  ، عباس ، سه سال در دربار ایران

    آزاد ، حسن  ، پشت پرده های حرمسرا

    باستانی پاریزی ، محمد ابراهیم  ، خاتون هفته قلعه

    راوندی  ، مرتضی  ، تاریخ اجتماعی ایران

     

مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند از این رو در لابه لای تالیف های خود به صورت پراکنده و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته اند اما ...

مقدمه مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند از این رو در لابه لای تالیف های خود به صورت پراکنده و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته ...

تاریخچه قاجاریه فکر ایجاد لباس ، ناشی از احتیاج انسان به دفاع از عوارض طبیعی ، به خصوص در مقابل سرما بوده است . لیکن لباس نیز ، شامل هرگونه وسیله زندگی که از دایره رفع احتیاج ابتدائی بیرون می کذارد ، حالت تفننی (سرگرمی) به خود می گیرد ، درطول زمان از صورا ابتدایی بیرون آمده ، اقوام مختلف روی زمین ، هر یک بنا به مقتضیات اقلیتی و آداب و رسوم درجه و تمدن خود ، به ایجاد لباسهای ...

قاجار نام دودماني است که از ???? تا ???? بر ايران فرمان راند.قاجارها قبيله‌اي از ترکمان‌هاي منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ايشان تبار خود را به کسي به نام قاجار نويان مي‌رساندند که از سرداران چنگيز بود. نام اين قبيله ريشه در عبارت آقاجر به معناي جنگجو

سلسله قاجار قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیله‌ای از ترکمان‌های منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان می‌رساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام ...

قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیله‌ای از ترکمان‌های منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان می‌رساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

بعد از قتل نادرشاه سپاهی که توسط او به وجود آمده بود متلاشی شد. قتل نادر مورد قبول و تأئید همه سران سپاه قرار گرفت جز احمدخان درانی که با نیروی ده هزار نفری خود و با دست اندازی به قسمتی از غنایم به دست آمده از هندوستان، تمام ایالت افغانستان را زیر فرمان خود در آورد و هرات و مشهد را نیز تسخیر کرد. از طرف دیگر عادل شاه، برادر زاده ی نادر، با انتشار اعلامیه ای مسدولیت قتل ظالمی مثل ...

محبوبی اردکانی در کتاب «تاریخ موسسات تمدنی جدید» ، در مورد تأسیس دارالفنون در دوره ی قاجاریه می نویسد: «نام مدرسه ای که به فرمان امیرکبیرتأسیس شد دارالفنون بود و این نام بالصراحه در روزنامه وقایع اتفاقیه مکرر دیده می شود ولی خود امیرکبیر در نامه ای که برای استخدام معلم به (جان داود) نوشته است آن را مکتب خانه پادشاهی خوانده و در نخستین خبر تأسیس آن هم(تعلیم خانه) نام برده شده ...

طایفهٔ زند از طوایف لُر بودند که در حدود قلعهٔ پرى از توابع ملایر مى‌زیستند. بعد از قتل نادر این طایفه قدرت یافتند و کریم‌خان زند توانست دولت زندیه را تشکیل دهد. کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجری قمری) علیمرادخان (۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ هجری قمری) جعفرخان (۱۱۹۹ تا ۱۲۰۳ هجری قمری) لطفعلی‌ خان (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری) کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجرى قمرى) در این دوره ایل بختیارى و زند ادارهٔ اصفهان ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول