پیشگفتار: محققین تا به حال راههای گوناگونی را که جهان اسلام بر اروپای قرون وسطی اثر گذاشته بررسی و مطالعه کرده و نتایج حاصله از مطالعات خود را نیز طی آثار محققانه و مقالات علمی عرضه کرده اند .
معهذا تلاشی برای نشان دادن این تاثیرات سالمی به صورت یکپارچه انجام نگشته و اهمیت آن در یاری به اروپا و جواب اروپا در مقابل آن نمایانده نشده است .
بنابراین هدف این بررسی کامل ارائه نظریه جامعی از این تاثیر و عکس العمل در مقابل آن است.
مع الوصف در آغاز بایستی بر این نکته پای فشرد که این نظریه از نقطه نظر اسلامی عرضه شده نه از نقطه نظر یک مورخ قرون وسطای اروپا.
امروزه وقتی که مسیحیان و مسلمین ،اروپائیان و اعراب در جهان واحدی هرچه بیشتر درگیر مسایل یکدیگر هستند، تاثیر اسلام بر اروپا مناسب به نظر می رسد .
نویسندگان مسیحی قرون وسطی، برای مدت مدیدی از اسلام تصویری ترسیم کرده بودند که از بعضی لحاظ بدنام کننده بود، ولیکن در نتیجه تلاشهای محققین سده های بعد و یا با مشاهده مستقیم ، حالا دیگر آن تصویر از ذهن افراد زدوده شده است.
فلسفه اسلامی اروپا: مسلمین و دانشمندان مسیحی اتفاق نظر دارند که به وسیله اسلام علوم مختلف در اروپا منتشر شده که فلسفه از جمله آن علوم می باشد.
فلسفه ، کلمه است یونانی و به دو قسم نظری و عملی تقسیم می شود.
فلسفه نظری : 1-فلسفه اولی ، فلسفه اوسط ، فلسفه ادنی .
فلسفه عملی : 1-تهذیب اخلاف 2-تدبیر منزل 3-سیاست مدینه جان دیون پورت می نویسد: در زمانی که اروپا در وحشیگری به سر می برد، فیلسوفان عرب مدارسی تاسیس کرده بودند که عده ای از مسیحیان در آن درس می خواندند .
و در حقیقت باید قبول کرد که کلیه علوم و از جمله فلسفه ، از قرن دهم ودر اروپا رونق گرفت و مسلمانان پدران فلسفه اروپائیان می باشند .
بغداد، کوفه ، بصره ،قاهره ،فارس ،مراکش ، قرطبه ،قرناطه ،و والانس همیشه از بلاغت محافل علمی و منبری برخوردار بودند و فلسفه مخصوصاً فلسفه ارسطو به سرعت در اروپا منتشر شد.1 فیلیپ ک حتی در تاریخ عرب می گوید: مسلمانان ، فلسفه و سایر علوم را به اروپا آوردند .
زیرا قبلاً در اروپا کسی از این علم بهره ای نداشت و مسلمانان بودند که حلقه تاریکی و ضلالت اروپا را پاره کردد و با پاره شدن این حلقه ، اروپائیان هم از خواب غفلت بیدار شدند .
پس در حقیقت اروپائیان باید ابدالدهر به مسلمین مدیون باشند.1 آلفرد کیوم ،مدیر دانگشاه کلمهم می نویسد: می توان گفت مغرب زمین ، اطلاعات خود درباره ارسطو را به مسملین مدیون است و آشنا شدن با افکار مسلمین ، اروپا را به ارسطو علاقمند ساخت و در این قسمت بدون شک اروپائیان در نتیجه تماس باافکار مسلمین به فلسفه عشق پیدا کردند و شوق فراوان به مطالعه آثار ارسطو پرداختندو یکی از عواملی که مسیحیان رابه فلسفه و عقاید اسلامی جلب نمود فلسفه ابن رشد بود.
جان برند ترنر ، استاد زبان اسپانیای دانشگاه کمبریج می نویسد: بزگرترین چیزی که مسلمین اسپانیا به اروپا آورده و اهدا نمودند ، آثار فلاسفه بود2 فرهنگ و علوم اسلام: فلسفه عرفان برای آغاز حرکت فکری و فلسفی در آندلس نمی توان تاریخ دقیقی تعیین کرد ولی در نیمه اول قرن سوم هجری بعضی از معتزله در آندلس زندگی کرده و فعالیت داشتند.
توجه به استدلالهای منطقی و مباحث عملی که معتزله آن را در جهان اسلام رایج کردند موجب ظهور متفکران بلند پایه ای درآندلس شد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود: ابن مسره : محد بن عباله بن مسره جبلی موسس مدرسه تصوف و عرفان در آندلس است او آموزش خود را در قرطبه آغاز کرد و آشنایی او با فلسفه و عرفان از محضر درس پدرش عبداله آغاز شد.
ابن مسره با اطلاع از فلسفه یونانیان مبانی فکری و فلسفی خود را که بر اساس نظریه فیض و مذهب اشراق است بنا نهاد.
رساله ای که احمد بن خالد الحباب فقیه مالکی علیه ابن مسره نوشت فقهای مالکی را نسبت به او کاملاً مشکوک و او را در معرض اتهام قرار داد.
ابن مسره برای متوقف کردن شایعات و نجات جان خود به قصد حج از آندلس خارج شد و پس از مدتی طوانی و بازگشت از مکه درهمان منطقه کوهستان سیرا مجدداً منزوی شد و به کار تربیتی و تدریس خود ادامه داد تا سوم ماه شوال بدرود حیات گفت.
دو کتاب اویکی کتاب التبصره و دیگری کتاب الحروف است.
افکار ابن مسره سنگ زیربنای مکتب تصوف و عرفان آندلس اس که بعدها با کوشش ابن باجه و ابن العربی شکوفا شد.
ابن باجه : ابوبکر محمد بن یحیی الصائغ معروف به ابن باجه است و باجه در زبان اسپانیایی به معنی نقره است ابن باجه دانشمندی لغت شناس ، شاغر ، ادیب ، حافظ قرآن بود و موسیقی را خوب می دانست در علم طب مروری داشت و در منطق و فلسفه و ریاضایت ، فلک و طبیعات سرآمد زمان خود بود .
کتابهای او عبارتند از : تدبیر المتوحد، رساله الوداع ، کتاب النفس ابن طفیل : فیلسوف بزرگ ،ابن طفیل در شهر قاوس نزدیک غرناطه چشم به جهان گشود و در آندلس آموزش و تعلیم خود را به کمال رساند .
ابن طفیل استاد ابن رشد است و به توصیه او ابن رشد شرح کتب و آراء ارسطو را نوشت که بزرگترین و بیشترین نفوذ را در غرب و اروپا داشته است .
مهمترین تالیف ابن طفیل در فلسفه « حی بن یقطان » می باشد.
انتقال علوم اسلام به اروپا: «انتقال علوم اسلام به اروپا به دو روش و در دو مرحله عملی شده است: 1-از راه ترجمه کتب عربی و تحقیقات علمای مسلمان آندلس .
2-از راه تماس و اصطکاک اروپائیان با ملتهای عرب و مسلمان به ویژه در روزگار جنگهای صلیبی .
ترجمه علوم اسلام به زبان لاتینی ( زبان علمی اروپا در قرون وسطی) مرهون خدمات برجسته و با ارزش گروهی از محققان و مترجمان مسلمان ،کلیمی ومسیحی است که در راس آنان باید از سه تن یاد کرد.: 1-قسطنطنین آفریقایی 2-جرارد کرمونی 3-فرج بن سلیم کلیمی »1 قسطنطنین در قرطاجه در نزدیکی شهر تونس در شمال آفریقا در خانواده ای مسیحی و عرب زبان چشم به جهان گشود .
قسطنطنین در زبان عربی و لاتینی و یونانی تبحر داشت و سرانجام پس از عمری فعالیت علمی و ترجمه کتب علمی و فلسفی از عربی به لاتینی در مونت گازینو درگذشت .
عصر فاتحان و والیان در آندلس : آخرین سنگر اسلام در آندلس در آن زمان که مراکز بزرگ آندلس پیاپی سقوط می کردند ، محمد بن یوسف بن هود جزا ، یکی از رهبران نظامی اندلس می کوشید بقایای اندلس را متحد کند و دوستی برای خود بنا کند که در این راه موفقیتهایی به دست آورد اما کشه شد سپس رهبر دیگری به نام محمد یوسف بن نصر بن احمر اولین حاکم «الغائب » با موفقیت به این مهم همت گماشت و هنگامیکه جنگجویان اسلامی گرد او جمع شدند به جیان و سپس غرناطه رفت و در آنجا پا گرفت و لشگریان به او پیوستند .
برخی از رهبران جنوب مثل : حاکم جیان او را حمایت کردند بدین گونه دولت بنی نصر در غرناطه که آخرین سنگر اسلام در آندلس بود بر پا شد .
خدمات مسلمانان به جغرافیا: گسترش دانش جغرافیای اروپای قرون وسطی و گسترش نخستین مراحل جغرافیای نوین را می توان از خدمات علمی مسلمانان دانست گروهی از دانشمندان برجسته و لایق اروپایی با انجام پژوهشهای فراوان در ماخذ علوم نوین شواهد غیر قابل انکاری از انتقال اندیشه های علمی اسلامی به اقوام اروپایی ارائه داده اند.
منشاء انتقال علم و جغرافیای اسلامی به اروپا و غرب فراوان بود.
این نقاط تماس مادی و فرهنگی در ا سپانیا ، ایتالیا ، سیسیل قرار داشت .
همانگونه که فعالیتهای نخستین در ترجمه کتب علمی در بغداد راه را برای آثار علمی جدید باز کرد، به همین ترتیب ترجمه آثار بی شمار عربی در اسپانیا ،ایتالیا و سیسیل به پیشرفت اندیشه های علمی کمک کرد.
اسلام و فرهنگ غرب: اسپانیا و سیسیل بازارهای معرفتی بودند که اهل اروپا را با این متاع های نو ظهور آشنا کرد.
در اسپانیا علاقه به فرهنگ اسلامی به قدری در مسیحی ها غلبه می یافت که حتی آلوارویک نویسنده مسیحی شکایت دارد از اینکه هموطنان مسیحی او از اشعار و قصه های عرب لذت می برند و آثار حکما اسلامی را می خوانند ، نه برای آنکه آنها را رد کنند بلکه به قصد آنکه در زبان عربی سبک بیان دلکش و درستی پیدا کنند آشنایی با زبان عربی و فرهنگ اسلامی در ایتالیا و فرانسه تا حدی محرک و انگیزه آن نهضت عظیم علمی و فکری شد که بعدها رنسانس نا میده شد و همه اروپا به جنب و جوش آورد بدین گونه اروپا حتی رنسانس خود را به مسلمین مدیون است.
درست است که غرب به تمدن اسلامی خیلی بیش از آنچه خود اعتراف دارد مدیون است اما در یک قرن و نیم اخیر نیز قسمت عمده ای از این وام خود را ا دا کرده است با این همه هنوز فرهنگ اسلامی مایه حیاتی خود را حفظ کرده است و هنوز در غرب ورش بینانی هستند که به درستی انتظار دارند تا آنجا که ممکن است الهامات تازه ای از شرق و اسلام دریافت دارند1 پس از اینکه فرهنگ و تمدن اسلامی ، مراحل پیشرف تو تکامل خود را طی کرد ، اثرات آن به اروپا هم رسید و موجبات بیداری مردم آن منطقه را نیز فراهم کرد.
ترجمه آثار دانشمندان اسلامی به زبان لایتن ، مهمترین گامی بود که دراین زمینه برداشته شد .
در طی مدت کوتاهی بیش از 1400 کتاب و رساله در جنبه های گوناگون علوم و ادبیات و فلسفه از زبان عربی به زبانهای اروپایی ترجمه شد با و رود این ترجمه ها ،انقلاب عظیمی در اروپا بر پا شد؛ دانشگاه های جدید تاسیس شد؛ برنامه های درسی مراکز علمی جهان اسلام به اقتباس گرفته شد و مبنای دروس دانشجویان بر پایه کتب السامی قرار گرفت ؛ در زمینه فلسفه و منطق کتابهای ارسطو ؤ فارابی ،ابن سینا ،و ابن رشد به تدریس گرفه شد؛ اندیشه های ابن سینا ، آلبرت کبیر را به شدت تکان داد و تفکرات ابن رشد د رتوماس موثر واقع شد: راجر بیکن علم فیزیک و نورشناسی را از ابن هیثم بهره گرفت و کتابهای غزالی و ابن عربی ،ریموند لول و دانته و ریموند مارتین راسخت تحت تاثیر قرار داد؛ اطلاعات جغرافیایی ادریسی به دست جغرافیدانان اروپا افتاد و ن قشه های جدیدی از رو ی آن تهیه شد و در پی آن اکتشافات جغرافیایی و دریایی گسترش یافت»1 تاثیرات تمدن اسلامی ، تنها به اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس منحصر نشد بلکه در قرون بعد نیز ادامه یافت در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی بود که تئوریهای ستاره شناسی رصدخانه های مراغه و سمرقند و استامبول به همراه آلات نجومی آنها مورد استفاده رصدخانه های اروپا قرار گرفت وپایه اصلی ترقیات منجمانی مثل تیکو براهه و کپلر و کوپرنیک شد.
در قرون هجدهم میلادی ، متسکیو و ولتر با الهام از آثار ابن خلدون ، علم جامعه شناسی را به وجود آوردند، بدون اینکه حتی یک بار مراتب امتنان خود را از این مرد اسلامی ابراز دارند.
تاثیرات تمدن اسلامی ، تنها به اواخر قرون وسطی و اوایل رنسانس منحصر نشد بلکه در قرون بعد نیز ادامه یافت در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی بود که تئوریهای ستاره شناسی رصدخانه های مراغه و سمرقند و استامبول به همراه آلات نجومی آنها مورد استفاده رصدخانه های اروپا قرار گرفت وپایه اصلی ترقیات منجمانی مثل تیکو براهه و کپلر و کوپرنیک شد.
راههای نفوذ تمدن اسلامی در اروپا از سه محور اسپانیا ، سیسیل و جنگهای صلیبی بود، اولاً پیش از اینکه جنگهای صلیبی آغاز شود قسمت زیادی از آثار تمدن اسلامی ابتدا از اسپانیا و سپس از طریق سیسیل به اروپا رسیده بود بنابراین ،اسپانیا و سیسیل از لحاظ تاریخ تاثیر گذاری مقدم بر جنگهای صلیبی هستند و به نظر می رسد که اگر حتی جنگهای صلیبی اتفاق نمی افتاد باز هم اروپا راه بیداری خود را پیدا کرده بود و د رمسیر تمدن و فرهنگ گام بر می داشت منتهی جنگهای صلیبی به حرکت آنها سرعت بخشید و به اوج کمال رسانید؛ ثانیاً تاثیرات تمدن اسلامی از طریق اسپانیا و سیسیل بیشتر جنبه فرهنگی و علمی داشت در حالیکه جنگهای صلیبی اروپائیان بیشتر با مسائل اجتماعی و اقتصادی مسلمانان آشکار شدند .
اکثر آثار دانشمندان اسلامی ،یهودی ،یونانی و هندی، که در قالب علوم اسلامی آشکار شده بود ،توسط مترجمین و دامشندان اروپای در مراکز علمی اسپانیا و سیسیل ترجمه می شود و از این طریق وارد اروپا شده طالبان تشنه علم آن منطقه را سیراب می کرد اما در جنگهای صلیبی آنچه اذهان مردم اروپا را واله کرده بود اوضاع و احوال حاکمان مسلمانان بود مسیحیان در طی این جنگها با دنیای وسیع تری آشنا شدند و به تبع آن اقتباسات نیز در سطح گسترده ای انجام گرفت آنها در این دوره برعکس اسپانیا وسیسیل بشتر به اخذ مسائل اجتماعی پرداختند .
آداب و رسوم مسلمانان وضع پوشاک و خوراک ، سبک معماری ساختمان ها ، شیوه های گوناگون آبیاری صنایع دستی و … از جمله مواردی است که در خلال این جنگها به اروپا راه یافته تحول عظیمی در وضع اقتصادی و اجتماعی مردم اروپا ایجاد کرد.
تردیدی نیست که نقش تمدن اسلامی در تحولات داخلی اروپا به ویژه در نهضت رنسانس نقش کلیدی بود و در مقایسه با عوامل دیگر رنسانس سهم تمدن اسلامی بیشتر از آنها بوده است.
اگر مروری بر تاریخ وقوع نهضت های رنسانس اروپا داشته باشیم خواهیم دید که همه آنها در یک مقطع زمانی اتفاق نیفتاده بلکه رنسانس ایتالیا پیش از همه و در قرن پانزدهم میلادی صورت گرفته است و پس از آن رنسانس اسپانیا و فرانسه پدید آمده است اما رنسانس انگلستان و برخی از کشورهای دیگر در نیمه دوم قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به وقوع پیوست یکی از دلایل تقدم رنسانس ایتالیا و اسپانیا بر دیگر کشورهای اروپای همان ارتباط و تماس تنگاتنگ این مناطق باتمدن اسلامی بود که چیزهای بسیار زیادی از آن اخذ کردند ؛ مثلاً یکی از پیشگامان نهضت رنسانس ایتالیا دانته بود که از بزرگترین شعرای دنیای غرب نیز به حساب می آمد.
دانته در دوره ای می زیست که بسیاری از دانشمندان اسلامی به اروپا راه یافته بود و او قطعاً با چنین آثاری، به ویژه اندیشه های علمی ، عرفانی و ادبی ابن عربی و ابن سینا و ابن رشد ، آشنایی داشت و حتی در خلق اثر خود ،نیز از آنها استفاده کرده بود.
وی به کرات از اینگونه افراد نام برده و آنها را در ردیف بزرگترین حکمای یونان باستان قرار داده است اما نکته مهم این است که علی رغم پذیرش تمام مسائل فوق ،نمی توان وقوع رنسانس در اروپا را تنها در سایه نفوذ تمدن اسلامی دانست زیرا که عوامل دیگری نیز در آن نهضت عظیم موثر بوده ان که برخی از آنها عبارتند از : اختراع چاپ و تکامل صنعت کاغذ ،تصرف قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی و مهاجرت تعدادی از دانشمندان بیزانسی به ایتالیا و سایر کشورهای اروپا ، گسترش اکتشافات جغرافیایی و دست یابی به آسیا و هندوستان ، کشف آمریکا و بالاخره ظهور فرقه پروتستان و در هم شکستن نفوذ کلیسا.1 فعالیت های اقتصادی مسلمانان اندلس و نقش آن در اقتصاد اروپا: کشاروزی و زراعت : ویل دورانت و آلبر ماله معتقدند که اروپائیان در توسع کشاورزی خود هم روش های فنی کشاورزان مسلمان در اسپانیا و سیسیل را فرا گرفتند و هم تعداد زیادی از نباتات و درخت های آنها را به اروپا آوردند.
آلبرماله می نویسد : نباتات تازه از قبیل کتان و شاهدانه و زعفران اغلب از ممالک مسلمان مشرق زمین و سیسیل و اسپانیا راهی به اروپا باز کرده و کشت آن کم کم رواج یافته است.
صنایع : پیش از ورود مسلمانان به اسپانیا تا دوره امویان اقتصاد کشور رشد خوبی نداشت اما تثبیت حکومت اویان وحمایت سلاطین آن از هنرمندان مسلمان از یک سو و داد و ستد مردم آن کشور با مسلمانان شمال آفریقا و مراکز تجاری شرق ، چون قاهره بغداد و دمشق و ارتباط با کشورهای اروپا تحول عظیمی در صنعت منطقه اندلس ایجاد کرد و باعث شکوفایی اقتصاد آن کشور شد و اثرات آن و به امروز اسپانیا و اروپا هم رسید و در رشد اقتصاد آنها ها هم موثر اقع شد.
طرق سرایت فرهنگ به اروپا: اساپنیا اوج هنرنمایی اسلامی است و اگر هم رشدی در جهان وجود داشت در اسپانیا صورت گرفت غنی ترین رشد و توسعه و عالی ترین شکوفایی در جایی قرار گرفت که کمترین سرمایه را دارا بود شکوفایی تمدن و فرهنگ اسلام در سرزیمن اسپانیا این گمان باطل که تمدن السلامی را فقط مقلد حکومتهای انحطاط یافته و آثار فرهنگی آنان می داند را بر ملا می سازد زیرا در اسپانیا چیزی برای جذب کردن آموختن تقلید کردن و نیمه کاره ای را به کمال رسانیدن و ادامه دادن وجود نداشت آنچه تمدن زیبای غنی و بی نظیر و یگانه آندلس از آن مایه گرفته است مسلماً نه پارسی است و نه یونانی بلکه بیش از هر چیز اسلامی است.
با کاشتن این نهال مشرق زمین در سرزمین اندلس نهال هنر اسلامی هم در آن سرزمین ریشه کرده و به خوبی پرورش یافت و به زودی شکوفا شد این درخت تناور قلعه های خود را بر فراز مرزها به دیگر شهرهای اروپا فرستاد هنر معماری اسلامی موزیک و آهنگ هنر شعر و شاعری و هنر عشق ورزیدن.
اروپا هنر خطاطی را نیز از مسلمانان آموخت نقاشیها و مجسمه ها زینت ساختمان های تمدن اسلامی هستند هنر معماری اسلامی که صدها سال در اروپا وطن کرده بود تاثیر خود را برای زمانی طولانی درمناطق مختلف اروپا به جای گذاشت نه تنها مسیحیانی که بر اندلس مسلمان نشین پیروز شدند ، کلیسا ها و قصرهایشان را به وسیله معماران و صنعتگران مسلمان ساختند و به همین علت امروزه در زبان اسپانیایی واژه هایی که برای مهندسی ساختمان و بنا و دیگر چیزها که به این شغل مربوط می شود عربی الاصل هستند.
جنگجویان صلیبی که به اروپا بازگشتند علاوه بر ساختن قلاع نظامی سنگی به سبک مسلمانان تعدادی از تکنیکهای دفاعی آنان را تقلید کرده اند که تاثیر آن بر باروهای شهرهای آسمان و نیز قصرهای انگلیسی قطعه های نظامی فرانسه به چشم می خورد.
اسلام در اروپا ؛ سیاستهای دین و امت: رویدادهایی که در آن زمان مورد توجه واقع شدند عبارت بودد از انفجار سفارت اسرائیل در لندن که به مسلمانان خاور میانه نسبت داده می شد ، ربودن یک هواپیما از سوی اسلام گرایان الجزایری و نجات حیرت آور گروگان ها در مارسی و بمب گذاری درمتروی پاریس و میدان شاری دو گل که تصور می رفت با افراطیون مسلمان در ارتباط باشد در عین حال در بسیاری از تحلیل های مربوط به درگیری های بوسنی هرزگوین این گرایش دیده می شود که پیچیدگی های زد و خورد در آن منطقه را در قالب ساده پندارانه نوعی رودررویی ابدی و قبیله ای بین مسلمانان و مسیحیان جلوه دهند در همان روزها در خود اروپا به طور روز افزون شواهدی ارائه می شد که به ظاهر در تایید نگرانی های دوران پس از جنگ سرد در زمینه یک «برخورد تمدنی» رو به ظهور بین دنیای اسلام و غرب مسیحی بود.
در واقع ، از زمان انقلاب ایران توجه عمومی و سوء ظن ارتجاعی در سراسر اروپا به سوی اجتماعات آشکار مهاجران مسلمان و فرزندنشان جلب شده است.
همان گونه که جان اسپوزیتو نشان داده است گرچه افسانه جاری در خصوص تهدید اسلامی از طریق ادغام عوامل متعددی پدید آمده است اما این پندار افکار عمومی جهان غیر مسلمان را به گونه ای تقریباً یکپارچه فرا گرفته است در واقع تصویرهای «جوهری شده»1 از اسلام ، پس از باز تولید و شرح و بسط مداوم در برخی حالف در حال حاضر از سوی بسیاری از ناظران به عنوان یک عامل تبیین کننده در امور جهانی مورد پذیرش اسلام قرار گرفته است .
در اوایل سال 1995 دبیر کل ناتو ویلی کلائوس اسلام رزمنده را به عنوان تهدید شماره یک دنیای غرب پس از سقوط کمونیسم اعلام کرد دیدگاهی که در موسسات پژوهشی و محافل دولتی در سراسر غرب هوادار بسیاری دارد هنگامیکه ساختمان فدرال در اکلاهماسیتی منفجر شد بخش اعظمی از مطبوعات جهان بلافاصله اسلام را مسئول دانستند تا این که اطلاعات بیشتری درباره این حادثه اعلام شد یکی از بدترین گامهای این چنینی بعداً معلوم شد که این بمب گذاری هیچ ارتباطی با آرمان های اسلامی ندارد با چنین ترس ، سوءظن دشمنی گسترده و پر طنینی نسبت به اسلام تعجبی ندارد که این قبیل احساسات مآلا متوجه جمعیت های مسلمان ساکن در اروپا شود به همین طریق در میان اقلیتهای مسلمان اروپایی فعالان دست راستی یک دستاویز آسان و ظاهراً مقبول عام یافته اند تا در فعالیت سیاسی انحصار گرایانه 1 خود به آن متوسل شوند همان طور که و.ا.ر شدید و پ.س.فان کونینگسولد اظهار می دارد نسبت دادن هرآنچه که ضد ارزشهای بنیادین تمدن غربی است به اسلام ، ابزار موفقی در بسیج سیاسی شده است 2 ایدئولوژیهای نژاد گرا هم اکنون در انتقال دیدگاههای سیاسی خود موفقند در صورتی که اگر همین عقاید تحت پوشش انتقاد از اسلام اشاعه داده نمی شدند با مقاومت سختی رو بهرو می شد امتزاج «نژاد» «ملت» و «مذهب» که اغلب تحت عنوان کلی فرهنگ انجام می گیرد، حربه آماده پدیده ای شده که «نژاد گرایی جدید» نامیده می شود به طور خاص حضور مسلمانان امروزه در اروپا سبب تغلیظ گفتارهای استعماری ونژادگرایانه شده است به طوریکه تصویر پردازی برتری نژادی و تصویر پردازی 1.
رقابت فرهنگی و مذهبی یکدیگر راتشدید می کنند.
در انگلستان این قبیل آراء را در دیدگاه های وینستون چرچیل می توان دید که باترسیم تصویری هولناک از بریتانیای در خطر از سوی خیل مسلمانان ، سفید پوستان را به هراس انداخته وعلیه مهاجران و سیاستهای مهاجرت بسیج کرده است.
ژان ماری لوپن جبهه ملی فرانسه را رهبری می کند که خواستار پایان بخشیدن به اسلامیزه شدن فرانسه است و فرانتز شوی نهو بر ، رهبر خوب دسراستی جمهوری خواه اعلام می کند که پرچم سبز اسلام هرگز بر فراز آسمان به اهتزاز در نخواهد آمد، و حزب ترقی خواه دانمارک با وعده دانمارک بدون مسلمانان ، کارزار انتخاباتی به راه می اندازد.
آنچه که به چشم نمی آید این حقیقت است که هر روزه میلیون ها مسلمان در سراسر اروپا در محیط اجتماعی و اقتصادی خود در نقش ساکنان ، همسایگان ، دانش آموزان و دانشجویان ، کارگران و افراد حرفه ای یا اروپایی های واقعی مشارکت می کنند.با این همه به رغم برخی علائم موفقیت ،انواع مختلف حذف اجتماعی اقتصادی ، سیاسی و فیزیکی همچنان وجود دارد حذف کردن این اشکال از متن جامعه تا حد زیادی مسئول تولید شرایط محرومیت جدی جمعیت مسلمانان در اروپا محسوب می شود جمعیتی که در یک پیمایش جدید به صورت زیر توصیف شده است: تقسیم شده ودردکشیده، رنجور از بیکاری و تحقیقر شده به دلیل اتکا به خدمات رفاهی اجتماعی جمعیت مسلمانی که به واسطه ارزش های فرهنگی که در آنها سهیم نیستند از حرکت بازماندهاند و در طول سالیان کاری برای جذب شدن در جامعه میزبان انجام ندادهاند.
«هم اکنون مسلمانان اروپا تأثیر تشدید روحیه ضد اسلام گرایی در اروپا (که خود می تواند بخشی از یک جوشش احساسات بیگانه ستیزی وخشونت در تودهها باشد) را احساس می کنند اعمال محدودیتهای بیشتر در زمینه مهاجرت که به نوبه خود با مفروضات نژادگرایانه و فرهنگ گرایانه روبه تزاید بی ارتباط نیست، بیکاری گسترده ووحشت از ایذا و اذیت که روزانه براساس اخبار مربوط به سرنوشت مسلمانان همچنان بوسنی در اذهان طنین افکن میشود، وجود دارد.
اگرچه به قول یک روزنامه انگلیسی در یک سرمقاله صریح الحسن، امروزه مسلمان بودن در اروپا آسان نیست،اما صف آرایی مخالفان از جمله تبعاتی که داشته، تشدید یک خودآگاهی جدید در بین مسلمانان اروپایی بوده است.
یکی از پیامدهای این خودآگاهی جدید، تمایل بیشتر مسلمانان به اروپا به مشارکت از راههای مختلف و در سطوح گوناگون در حوزه عمومی سیاست، در دولتهای محلی و ملی و در رسانههاست.
با وجودی که تعداد زیادی از مسلمانان پس از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا اسکان یافته و در طول دهههای پیشین سازمانهای اسلامی گوناگون تأسیس کردهاند، تنها از اواخر دهه 1980 به این سو به طور جمعی در حوزه عمومی اروپایی شرکت کرده و تأثیر قابل توجهی بر آن نهادهاند.
برای مسلمانان جای تأسف است که گام هایی که آن در بسیج خود برداشتند، با این دید که نگرانیهای اساسی گروهی خود را در افکار عمومی طرح و از حقوق خود دفاع کرده و موارد تبعیض را بیان کنند.از سوی بسیاری از غیر مسلمانان اروپایی چونان شاهد مثالی برای نیروگرفتن دشمنی و تجدد ستیز در میانشان تفسیر شده است.» 1 فتوای امام خمینی در14 فوریه 1989 که در آن خواستار مرگ سلمان رشدی شده بود، به عنوان مدرک دیگری از این خصوصیت گروهی در نظر گرفته شد و به مثابه یک تهدید جهانی از سوی اسلام علیه بریتانیا رنگ و لعاب زده شد.
در این میان، به درک وبرداشت خود مسلمانان درگیر در تظاهرات عمومی از اهانتی که به آنان رواشده بود واحساسات جریحه دار شده آنان کمتر توجه شد.نحوه برخورد رسانهها با ماجرای رشدی تصویر یک جمعیت همگن از مسلمانان را ایجاد و تقویت کرد که هم تهدیدی علیه ایدئولوژیهای ناسیونالیستی«بریتانیایی بودن» بود وهم تهدیدی علیه مفاهیم لیبرالی معطوف به تجدد، آزادی، و حقوق بشر.
در سال 1989 در قضیه روسریها در فرانسه شاهد طرح پرسشهایی از سوی مسلمانان در حوزه عمومی بودیم که شامل معضلات جامعه فرانسه و هویت فرانسوی، اصول فلسفه سیاسی جمهوری خواه فرانسوی، ماهیت سیاست همگون خواهی و راهبرهای اداره پس از آنکه سه دختر بچه مسلمان در یک دبیرستان در کری در پوشیدن روسری اصرر ورزیدند و قوانین مدرسه در ممنوعیت تظاهر به مذهب را نادیده گرفتند،از حضور ایشان در مدرسه جلوگیری شد.
این واقعه در میان مسلمانان منجر به گام اول به سوی ایجاد ساختارهای اجتماعی در محیط اجتماعی نامساعد شد.
در میان غیر مسلمانان سراسر فرانسه عناصری از چپ و راست روشنفکری و مردمی به تندی واکنش نشاده داده ودر پارهای موارد اتحادی مضحک پدید آوردند و در مواری دیگر به ظاهر به نقض یکدیگر پرداختند.
هیاهویی که به راه افتاد سرانجام شورای دولتی را در سال 1989 و در سال 1992 به نشان دادن واکنش مثبت در برابر حجاب واداشت وشورا اعلام کرد ک ه داشتن پوشش مذهبی در مدارس فرانسوی با آرمانهای کلی جامعه لاییک مغایرتی ندارد.
در اواخر سال 1994، در جریان جلوگیری از دهها دختر مدرسه ای دیگر در چهار شهر فرانسوی از حضور در کلاسها، این ماجرا دوباره سر برآورد وموج دیگری از احساسات ضد اسلامی و ضدمهاجران به راه افتاد.
«واژههای مسلمانی واسلامی به گونهای روزافزون در فضای عمومی اروپایی همره با تصاویری جامد، که ریشه در منابع اسلامی یاغیر اسلامی دارد، در معرض دید قرار گرفت.
برای غیر مسلمانان این تصاویر مبتنی بر مفروضاتی بود که به موجب آن در کشورهای غالباً مسلمانی که کشور مبدأ مهاجران به شمار می آمدند همه مردم به طور کامل و عمیق مؤمن به یک اسلام واحد و متحدالشکلاند.
تصویر از اسلام که بدین گونه ارائه می شود اسلامی را میشناساند که در قرون وسطی ایجاد یافته، به زنان ستم روا میدارد، غیر عقلایی، ضد غربی ، ضد تجدد و ضد دموکراتیک است، از سوی دین سالاران کنترل میشود و به هیجان های شدید و غلیانهای توده ای متمایل است.
به علاوه از آنجا که فرض می شد چنین سلامی به طور ماهوی رفتار مردم را تعیین می کند ، عقل سلیم اقتضا می کرد که همین خصوصیت ها باید در مسلمانان حاضر در اینجا هم وجود داشته باشد، بنابراین اینان در مهاجرت واقعاً در جای خود نیستند.
از سوی دیگر، سردار مشاهده می کند که برخی از مسلمانان در اروپا بدون نقد وبررسی تصویری از خود ساختهاند که متضمن نوعی برتری معنوی وانحصار حقیقت است و گونهای عقده قربانی شدن بردوش میکشند که به موجب آن همه مسائل مسلمانان مولود فساد، نژادپرستی و اسلام گرایی غربی است و در نتیجه این امکان را نادیده می گیرند که ممکن است برخی از مسائل آنان ناشی از خودشان باشد.»1 هر دو تصویر از اسلام و مردم مسلمان نسبت به انعطافپذیری وخلاقیت تاریخی و جغرافیایی ادبیات، اشکال اجتماعی، نهادها و آداب اسلامی که در مکاتب فقهی چند گانه، سنتهای اعتقادی و مردمی، و نسبت به تنوع آموزهها و عملکردهای منطقهای ، حتی در کشورهای کوچک اسلامی، بی عدالتی فاحشی روا می دارند.
این تصویرها همچنین برتنوعی که در جهان امروز در جلوههای متفاوت از باورها و آداب اسلامی وجود دارد، که آن نیز به نوبه خودبازتاب شرایط ماهوی تمایز بین شهر وروستا، ساختارهای متفاوت طبقاتی وسطوح گوناگون آموزش مذهبی و عادی است، پرده ساتر می افکند.
عامل دیگری که به این پیچیدگی میافزاید تفاوت های موجود در افراد و گروهها در زمینه میزان درک آنها از اسلام به عنوان یک مذهب خصوصی یا یک فعالیت عمومی و به عنوان یک اصل سیاسی محافظه کار یا یک برنامه انقلابی است.
در اذهان اروپائیان ،مسلمان به مردمی که از کشورهای عمدتاً مسلمان و دارای میراث تمدنی اسلامی آورده اند اطلاق میشود.
تعریفی یک کاسه از مسلمان در عین حال ممکن است تنوع وتفاوتهای موجود در شکل ومیزان این همانی بااسلام و عمل به آن تحریف کند.
مسلمانان جوان در فرانسه، با وجودی که هویت مسلمانی خود را با جدیت حفظ می کنند، نگرشها ورفتاری بروز می دهند که با دیدگاه والدینشان در مورد آنچه یک مسلمان باید باشد متفاوت است.
یک پیامد دیگری مسلمان بودن این است که اروپائیان غیرمسلمان حتی زمانی که مدعی می شوند به عمق دلبستگی مسلمانان به دیانت واقفند، این واژه را یکی از مبانی این استدلال قلمداد می کنند که مسلمانان واقعاً نمی توانند و نخواهند توانست بخشی از جامعه اروپایی بشوند.
به عبارت دیگر، این گونه استدلال می کنند که مسلمانان همواره در جذب و همگون شدن در جامعه اروپایی مشکل می آفرینند یا اگر مقامات دولتی یا سایر نمایندگان حوزه عمومی بخواهند ژستی در جهت همگون سازی مسلمانان بگیرند، این باور پیش می آید که می توان تعدادی رهبر اجتماعی نامنتخب از سوی مردم و غالباً مسن ومذکر را نماینده کل جمعیت اقلیت و واسط کمک های مالی در نظر گرفت.
تنوع چشمگیر مسلمانان در اروپا به لحاظ پیشینه های ملی، تقسیم بندیهای محلی و زبانی و خصوصیت های متفاوت اجتماعی ـ اقتصادی، جهتگیریهای مذهبی وتاریخچههای اسکان ارائه یک تصویر عمومی یا جامعه شناسی مسلمانان اروپایی غربی را غیرممکن می سازد.
«هالیدی می گوید: تنوع وسیاست موجود در زیر پوشش ظاهراً جهان شمول اسلام بریکی از جنبه های تکراری همه مطالعات جامعه اسلامی چه در اروپای غربی، چه در کشورهای دنیای سومی دیگر، دست می گذارد، این که عنوان اسلام تا چه میزان راهگشای فهم چگونگی رفتار این گروهها در محیطهای اجتماعی و سیاسی است..
مطالعه اجتماعات اسلامی را نمی توان صرفاً برپایه نوعی ، جامعه شناسی دین انجام داد، بلکه باید به جامعه شناسی روابط متقابل میان مذهب با سیر نیروهای قومی،فرهنگی و سیاسی نیز پرداخت.» 1 گرچه جامعه شناسی مسلمانان به عنوان یک گروه اجتماعی فرهنگی ممکن نیست، تحولات اخیر نشان دهنده آنست که نوعی جامعه شناسی سیاسی می تواند در خدمت یک رهیافت مناسب برای فهم آنچه که در نظر اول یک جنبش اجتماعی نوین وگسترده می آید وارزیابی فعل وانفعالات پیرامونی آن قرار گیرد.
روشن است که در سالهای اخیر در میان مسلمانان اروپا نوعی ، سیاست های دین وامت ظهور کرده است.