مقدمه
پیدایش شهر و شهرنشینی به قرن ها پیش بازمیگردد. این پدیده، فقط تحول جغرافیای را نشان نمیدهد بلکه همراه آن، نوع تفکر، نوع زندگی انسان دچار تغییر گردید. بتدریج شهرها بزرگتر و به شکل جدیدتری تبدیل شد تا به امروز که هر شهری، میلیونها انسان را دربرمیگیرد. همانطوری که انسان بر شهر و ساختار آن تأثیر داشته، شهر نیز بر انسان و رفتار و اندیشه وی تأثیر میگذارد. بررسی چنین حوزهای مربوط به جامعهشناسی شهری میباشد. ایران نیز دچار تغییر و تحولات شهری بودهاست. عامل اصلی در سکونت مردم در زمان کهن، آب بودهاست. در این تحقیق به بررسی و شناخت یکی از شهرهای کشورمان، سمنان پرداختهایم. این تحقیق شامل دو بخش میباشد، بخش اول مربوط به شهر و نظریههای شهری و بخش دوم مربوط به شهر سمنان است، که تمام مطالب به چهار قسمت شرایط اقلیمی، آثار و مشاهیر تاریخی، امکانات و تسهیلات شهری و حوادث اخیر سمنان، تقسیمبندی شدهاست. امید است که نتایج بدست آمده عاملی در جهت شناخت بیشتر نقاط سرزمینمان و ارتقاء دانش ما باشد.
فصل اول : شهر و شهرنشینی
دو مفهوم شهرگرایی urbanism و شهرنشینی urbanization از هم متمایز میباشد. به نظر عدهای مانند کوین، دیوید کانتیپر،شهرگرایی برای شناخت سکونت در شهر و شهرنشینی برای شناسایی شیوه خاصی از زندگی که با سکونت در شهرها بوجود میآید، بکار میروند. افراد دیگری مانند ارنستبرگل، گلنبییر، لوئیزورت نیز چنین نظری دارند.
شهر از آغاز به عنوان منبعی برای نوآوری و بدعتگذاری بودهاست. این نوعآوری نه تنها در تکنولوژی و صنعت بلکه در دین، فلسفه و افکار عمومی نیز بوقوع پیوست.
1-1- تعریف مفهوم شهر
شهر یک مفهوم تجریدی است و عناصر متشکله آن عبارت است از: ساختمانها، ساکنان وسایل حملونقل و غیره که دارای ماهیتی عینی هستند.( استیفا. ص 30)
دو ملاک اساسی را برای تعریف شهر در نظر گرفتهاند.
1- ملاک قانونی و حقوقی Legal
2- ملاک طبیعی Natural
طبق ملاک اول، شهر یک واحد حکومتی است. آن یک منطقه متشکل قانونی میباشد که حداقل جمعیت، مرزهای قانونی و نوع تشکیلات حکومت محلی، از طریق دولت تعیین میشود.
از نظر معیار دوم، شهر یک وجود طبیعی- اجتماعی است و واحدی را تشکیل میدهد که با ویژگیهایی مثل اندازه، تقسیمات شغلی و غیره، میتوان آنرا از قلمروهای همسایهاش جدا کرد.
لوئیزورت شهر را از دیدگاه جامعهشناختی تعریف میکند. به نظر او شهر عبارت است از استقرار دائمی نسبتاً وسیع و متراکم افرادی که از نظر اجتماعی نامتجانس میباشد.
بحث دیگری که در مورد شهر مطرح است. این امری میباشد که برچه اساس میتوان منطقهای را بعنوان شهر یا روستا تشخیص داد.
در یونان باستان وجود ورزشگاه، تأثر و تالار، دلایل متمایز منطقهای از روستا بود. در اروپا حصار اطراف منطقهای و وجود حکومتهای محلی مستقل، عاملی بود تا بعنوان شهر شناخته بشود. در امریکای لاتین این شناسایی وابسته بر وجود معبد در منطقه بود( شکوهی ص 421).
اما ملاکهایی مطرح گردید که بیشتر مورد قبول همگان قرار گرفت. در ابتدا تعداد نفرات را ملاک شهر قرار دادند. اکثر کشورهای اروپایی ملاک جمعیتی شهر را همان تعداد حداقل دو هزار نفر را که توسط فرانسه در سال 1846 مطرح گردید، پذیرفتهاند. ولی بعضی از کشورهای اروپایی، ملاک جمعیتی شهر را همان تعداد حداقل دوهزار نفر را که توسط فرانسه در سال 1846 مطرح گردید پذیرفتهاند. ولی بعضی از کشورها آن را اعمال نکردند، مثل مصر که تعداد را حداقل 11 هزارنفر قبول دارد. بعد از آن انبوهی و تراکم جمعیت را به تعداد جمعیت افزودند. سپس ویلکاس، عامل شغل را معرفی کرد. جنبه کارکردی شهر توسط مولرلیر مطرح شدهاست. بر این عوامل، جنبه اداری شهر نیز اضافه گردید. به معنی آن که شهرجایی است، که دولت آن را شهر بداند. جغرافیدانان شهر را محل تجمع مناظر مصنوعی میدانند.
سوروکین و زیمرمن، هشت مورد را جهت تمایز شهر و روستا معرفی کردهاند، شغل، محیط، اندازه اجتماع، انبوهی جمعیت، تجانس،تفاوتها و قشربندیها، تحرک و نظام کنشمتقابل.(استیفا،ص37)
از موارد ذکرشده، عامل شغل بخاطر سه مزیت، بهترین معیار میباشد، دقیق است، در همه جا اعتبار دارد و نقطهای است که منشاء شهر از همانجاست. براساس این تعریف، شهر جایی است که اکثر ساکنان آن در فعالیتهای غیرکشاورزی هستند.
2-1 تاریخچه پیدایش شهر
آنچه که باستانشناسان از آن به عنوان سکونت در دهکدهها نام بردهاند، در حقیقت تلاشی بود که منجر به احداث سرپناهی از نی و گل شد تا انسان را از گزند عوامل طبیعی، محافظت نماید. در واقع سکونت دائم، توجه به مسکن و سپس تأسیسات اجتماعی دیگر را پدید آورد(سلطانزاده ، ص36).
در مورد منشاء و پیدایش شهرها دو نظر وجود دارد.
پیدایش شهرها در مناطق مختلف زمین را جدا از هم دانسته و آنرا نتیجه جریان تکاملی انسان میدانند.
پخش و تراوش و انتشار شهرنشینی از بینالنهرین به سایر نقاط بودهاست( سلطانزاده، ص78)
ابتدا جامعه قومی و ماقبل شهری وجود داشته که بتدریج طی یک جریان کندگذر و با پیشرفت ابزارها به جوامع پیچیدهتری تبدیل شدهاست و به دنبال افزایش و مازاد مواد خوارکی که خود، موجب تخصصیشدن کارها و طبقات اجتماعی گردید. جامعه فئودالی شکل گرفت. دو پدیده مهم خط، نگارش و کاربرد سایر منابع انرژی بجز انسان و حیوان، در این دوران تجلی یافت. چنین جوامعی نیازمند نوع ویژهای از سازمان اجتماعی و محیط مساعد بودند. در حدود 3500 سال قبل از میلاد در منطقه بینالنهرین و درههای دجله و فرات که دامنه آن تا کرخه و کارون کشیده شدهاست، اولین شهرها شکل گرفتند.
در آن زمان قدرت سیاسی و دینی با هم یکی بود. از قدیمیترین شهرها، سومریان و آکادیان است.«اور» مشهورترین شهر سومر بود که پایتخت” اورناما” بود. ابتدا شهرت سیاسی داشت ولی بعدها حالت مذهبی پیدا کرد. از شهرهای مهم آکاد میتوان” کیش، اکاد و سیپار” را نام برد. از شهرهای مهم تمدن آشور شهرهای «نینوا، کامهو، بوریسپا، آشور» میباشند.
بابل ، شهر مهم بابلیان بودهاست که از نظر مذهبی- سیاسی و نظامی اهمیت داشتهاست. در اطراف رودخانه زرد و ایندوس شهرهای بسیاری ظهور گردید. شهرهایی مثل سومر، ارچ، لاگاش، کیش، و اور خیلی به هم شبیه بودند. اهالی آنها از گندم، جو،غلات، خیش، برنز، و ارابه استفاده میکردند و رهبری آنها بدست پادشاه و روحانیون و کاهنان بود.
حدود 2500 سال قبل از میلاد شهرهای موهنجو دارو – هاراپادا- در دره ایندوس( پاکستان فعلی) ظهور کردند و حدود هزارسال بعد اجتماعات شهری در اطراف رودخانه زرد چین پدید آمد.
تجارت و بازرگانی در شهرهای جلگهای، موجب گسترش آنها گردید و شهرها، منابع مادی و انسانی را در نواحی مختلف توسعه دادند و شهرهای تازهای پدیدار گشتند. امپراطوری هان HAN در چین بوجود آمد. گسترش امپراطوریها موجب توسعه شهرها شد و در طی پنج قرن عصر آهن. شهرها به اندازه 15 قرن عصر برنز گسترش یافتند. در قرن 5و 6 قبل از میلاد، جاده ابریشم از چین به ترکستان کشیده شد و ظهور شهرها، جلالی دیگر یافت. از سوی دیگر در سرزمین اروس، فینیقیها گسترش به سمت راست را آغاز کردند. و شهرهایی در طول ساحل افریقا و اسپانیا ایجاد کردند. امپراطوری روم، زندگی شهری را به نواحی غیرشهری غرب، فرانسه، انگلیس، آلمان و اروپای شرقی گسترش داد( استیفا ص61).
رابطه شدیدی بین ایجاد و زوال امپراطوری وآبادی و ویرانی شهرها وجود دارد. با آغاز قرن 11 بسیاری از شهرها به خود مختاری نسبی رسیدند و این خودمختاری در ممالک اروپایی بیشتر از جوامع آسیایی بودهاست ، ولی در اواخر قرون وسطی خودمختاری شهرها از بین رفت. انقلاب صنعتی تغییرات عمیقی در زندگی شهری پدید آورد. شهر صنعتی با سیاست نظام طبقاتی، ترویج آموزش عمومی، ارتباطات جمعی و تغییر محل نخبگان در حومه شهر، مشخص میگردد. طلوع شهر صنعتی بین 1750 تا 1850 میباشد. انسان با بهرهبری از علوم تجربی، بیشتر از دوران ماقبل صنعتی، قادر شد از طبیعت استفاده کند و آن را کنترل نماید. اولین شهرهای صنعتی در انگستان ظاهر شدند چرا که این کشورها از خشونت و قیدوبندها به دور بود.
فرآیند صنعتیشدن، نه تنها ادامه داشت بلکه با ظهور ماشینهای خودکار، سریعتر گردید و یکی از جلوههای آن، شهرهای غولپیکری است که هماکنون وجود دارد. خیابانها، ساختمانها و کارکردها، سه عاملی هستند که در توسعه و دگرگونی شهرها بسیار مؤثر بودهاند. یکی دیگر از عوامل شکلگیری شهرها، جنگ و عامل اقتصادی و عامل نظامی میباشد. حتی اوقات فراغت و موقعیت شهرهای دانشگاهی نیز در تشکل شهرها مؤثرند( استیفا ص 83)
3-1 شهرهای غولآسا
رشد و توسعه شهرها و شهرنشینی ، همچنان ادامه داشت تا قرن بیستم که موجب پیدایش شهرهای غولآسا گردید. این شهرها شریانهای حیاتی جامعه را در اختیار دارند. پیترهال عوامل رشددهنده شهرهای غولآسا را جمعیت و صنعتی شدن معرفی می کند .
لوئیس مامفورد بجای عبارت ما در شهر (Metropolis) که از دو واژه یونانی( مادر و شهر) ترکیب شدهبود، عبارت(Conturbation ) را که توسط پاتریک مطرح شدهبود، پذیرفت. از نظر مامفورد، مادر شهرهای جدید محصول کاپیتالیسمهای مالی و بوروکراسیهای توسعهطلبانه ناشی از جنگ است. اجزای اصلی ما در شهر عبارتست از:
1- مجتمع اقتصادی مرکزی
2- کارخانهها و تأسیسات صنعتی
3- خانهها با وسایل خدماتی
4- زمین و فضای باز
یکی از مزایای مادر شهر، این است که مردم بدون تغییر محل سکونت خود، میتوانند کار خود را تغییر دهند. اداره آمار ایالات متحده امریکا، حوزه مادرشهری را یک شهر هستهای با حداقل 50000 نفر معرفی میکند. ولی گرهارد انزنبرگ آن را تمرکزی از پانصدهزار نفر میداند که در حوزهای زندگی میکنند که فاصله آن از دور یا نزدیک به مرکز شهر، پیش از چهلدقیقه نباشد (استیفا ص 83). چندین طرح را برای آینده مادر شهرها در نظر گرفتهاند.
1- طرح شهرکهای ماهوارهای: شهرکها طوری قرار میگیرند که ضمن شباهت کموبیش، هر یک مستقل نیز میباشد.
2- طرح منظومهای: مجموعهای از واحدهای جدا و دور از هم که هر یک دارای کارکرد ویژهای میباشند.
3- طرح خطی: مرکز واحدی نیست بلکه، مراکز متعدد و بهمپیوسته، تشکیل یک خط میدهند. اصطلاح کلانشهر که در مورد منطقهای بکار میرود که شامل چند مادرشهر است. توسط ژانگوتمن جغرافیدان،معرفی شدهاست. یک مادرشهر، دارای شکل غالب یک هستهای است اما کلانشهر وقتی ایجاد میشود که مرزهای مناطق در حال گسترش، با یکدیگر تداخل یابند.
در دهه 1960، تعداد 24 شهر غولآسای مرکزی با جمعیت سهمیلیون و بیشتر و 13 مرکز با 5 میلیون نفر و 4 مرکز با جمعیتی بیش از 10 میلیون نفر در جهان وجود داشتهاست.( استیفا ص149)
برای مثال، امریکا سال 1920 حدود 2/51% شهرنشنی داشتهاست و این رقم در سال 1960 به 3/69% رسید. استرالیا، اسکاتلند حدود 80% داشتهاند و فرانسه سال 1955 حدود 9/55% شهرنشینی داشتهاست، در دهه 1950 قاره اقیانوسیه بیشترین حوزه مادرشهری را به خود اختصاص دادهبود. (استیفا ص 63)