قاره آسیا در قاره پهناور آسیا با مجموعه متنوعی از نظام های آموزشی مواجه می باشیم که از یک سو برخی به دلیل تطابق بیش تر وضعیت نظام با اهداف از پیش تعیین شده و برخورداری از امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی آموزش دیده از وضعیت مطلوب تری برخوردار بوده و از سوی دیگر برخی نیز با ادامه حاکمیت روش های سنتی برنظام آموزشی مدارس از بازدهی لازم برخوردار نبوده و به دلایل عدم تأمین منابع مالی مورد نیاز، عدم برخوداری از امکانات، فرصت ها، تجهیزات و شرایط لازم از آموزشی پویا محروم می باشند.
در این پیش گفتار تجزیه و تحلیل نظام آموزشی کشورهای جهان مد نظر نبوده بلکه به نگاهی توصیفی به اطلاعات موجود اکتفا می گردد.
مقطع آموزش پایه : براساس قوانین مصوب هر یک از کشورهای جهان بخشی از مقطع تحصیلی به عنوان مقطع آموزش پایه تلقی گردیده و کلیه شهروندان مؤظف اندکه پس از احراز شرایط لازم و قانونی ازآموزش قانونی این مقطع برخوردار گردند.
دولت ها نیز به نوبه خود مؤظف اند در جهت برخورداری هرچه بیشتر شهروندان از این مقطع تسهیلات لازم را فراهم نموده و به ارائه خدمات به صورت رایگان مبادرت نمایند.مقطع آموزش اجباری در برخی از کشورهای قاره آسیا (26 درصد) من جمله کشورهای ترکیه، سوریه، ویتنام، ایران، امارات متحده عربی و.....
تنها شامل مقطع آموزش ابتدایی و در سایر کشورها نیز (48 درصد) این مقطع دو مقطع آموزش ابتدایی و مقدماتی متوسطه را شامل می گردد.در میان کشورهای آسیایی طولانی ترین مقطع آموزش پایه به کشورهای برونئی دارالسلام با 12 سال و کشورهای آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان به مدت 11 سال تعلق دارد.
کوتاه ترین مقطع آموزش پایه نیز به کشورهایی اختصاص دارد که آموزش در آن مقطع تنها مختص مقطع ابتدایی بوده و حداقل دوره آموزشی 5 سال به طول می انجامد.
از جمله کشورهای فوق می توان به کشورهای میانمار، مغولستان، و.یتنام و.....اشاره نمود.
سن ورود به مقطع آموزش پیش دبستانیی : در میان کشورهای آسیایی کمترین سن ورود به آموزش پیش دبستانیی سن 2 سالگی ( در کشورهای قبرس و اسرائیل(فلسطین اشغالی) و بیش ترین سن ورود به این مقطع سن5 سالگی است که در کشورهای تایلند، اندونزی، ایران و....
مشاهده می گردد.
در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای قاره آسیا سن ورود به مقطع آموزش پیش دبستانیی 3 سال (48 درصد) و یا 4 سال (34 درصد) می باشد.لازم به ذکر است مقطع آموزش پیش دبستانیی در عمده نظام های آموزشی کشورهای دنیا اجباری نیست.
مقطع آموزش ابتدایی : پایین ترین سن ورود به مقطع آموزش ابتدایی سن 5 سالگی (در کشورهای، پاکستان، سریلانکا، میانمار) و مسن ترین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع ابتدایی نیز در کشورهای فلسطین و اردن به دلیل طولانی بودن آن مقطع با 15 سال سن و کشور یمن با 14 سال سن مشاهده می گردد.
طولانی ترین مقطع آموزش ابتدایی (10 سال) در کشورهای فلسطین و اردن مشاهده می گردد.
مقطع آموزش متوسطه : مقاطع آموزش رسمی با توجه به اهمیت مقاطع در نظام آموزشی کشورهای جهان به دو مقطع اصلی آموزش ابتدایی و متوسطه تقسیم می گردد در برخی از کشورهای قاره آسیا (14 درصد) نظام آموزشی تنها به دو مقطع مذکور تقسیم شده و از انشعابات بیشتری برخوردار نمی باشد.
به عنوان مثال درکشور آنگوئیلا (دوره ابتدایی 10 سال و مقطع متوسطه4 سال)، یمن (دوره ابتدایی 9 سال و مقطع متوسطه 3 سال ) به طول می انجامد و این درحالی است که در اکثر کشورهای این قاره (86 درصد ) مقطع آموزش متوسطه خود از دو مقطع کوتاه تر با عناوین مقطع مقدماتی متوسطه و مقطع تکمیلی متوسطه متشکل می گردد.کوتاه ترین طول مدت متوسطه در مجموع کشورهای قاره آمریکا در کشور ونزوئلا با طول مدت 2 سال و در کشور السالوادور و برزیل با طول مدت 3 سال و طولانی ترین مقطع متوسطه 8 سال نیز در کشورهای سریلانکا،کویت ودر کشورهای آذربایجان، بنگلادش، ترکمنستان، سنگاپور، هند به مدت (7سال) مشاهده می گردد.
طولانی ترین مقطع مقدماتی متوسطه در کشور سریلانکا با 6 سال طول مدت مقطع و کوتاه ترین آن با 2 سال طول مدت مقطع در کشور بوتان مشاهده می گردد.
طولانی ترین مقطع تکمیلی متوسطه 4 سال (در کشور های پاکستان، کویت، ایران) و کوتاه ترین مقطع در کشورهای چین، گرجستان، مغولستان، مالدیو و....مشاهده می گردد دانشمندان با تصویربرداری از اعماق زمین به مدارک جالب توجهی در خصوص وجود اقیانوسی از آب در زیر قاره آسیا پی برده اند.
به گزارش خبرگزاری مهر، به گفته دانشمندان این اقیانوس زیر زمینی ابعادی در حدود اقیانوس منجمد شمالی دارد.
این کشف جدید برای نخستین بار در جهان نشان داد امکان وجود چنین حوزه های آبی گسترده ای در پوسته های عمیق زمین وجود دارد.
این کشف تاریخی از سوی دانشمندان دانشگاه سنت لوئیس و کالیفرنیا در آمریکا صورت گرفته و قرار است جزئیات آن از سوی اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا منتشر شود.
بر اساس گزارش لایو ساینس، این دانشمندان بیش از 600 هزار منحنی ترسیم شده به وسیله لرزه نگارها در نقاط مختلف زمین را مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند که در منطقه ای در زیر آسیا جایی که امواج زمینی رو به افول می گذارند، آب سرعت امواج را کاهش می دهدآسیای صغیر، نام کهن بخش آسیایی کشور ترکیه.
وجه تسمیه: در منابع مختلف از این منطقه با نام آناطولی، بلاد روم، رومیهالصُّغری، روم شرقی (بیزانس = بوزنطیه) یاد شده است.
آسیای صغیر نامی است که یونانیان به بخش آسیایی کشور ترکیه کنونی داده بودند.
درباره واژه آسیا نظرهای مختلفی ابراز شده است.
در روزگاران کهن ولژه آسیا را مأخوذ از نام آسیه همسر و مادر پرومتئوس و یا از نام آسییس فرزند کوتیس میدانستند.
برخی این واژه را مأخوذ از واژه مشابه عبری به معنای «سرزمین مرکزی» و یا «سرزمین حاشیه ای» دانسته و یا آن را مشتق از کلمه آشوری «آسو» به معنای مشرق پنداشتهاند (پاولی، ذیل Asia Minor).
یونانیان شبهجزیره آناتولی را آسِوْس یا آسیا مینامیدند.
بعدها پس از آشنایی با قاره بزرگ آسیا، شبهجزیره آناطولی، آسیای صغیر یا آسیای کوچک نامیده شد.
واژه آناتولی که در ترکیه آن را «آنادولو» تلفظ میکنند از ریشه یونانی «آناتوله» به معنای مشرق یا خاستگاه خورشید آمده است.
آناتولی که در منابع اسلامی از آن به عنوان الناطلوس (ابنخردادبه، 107)، الناطلیق (قدامهبن جعفر، 257) ناطلیق (حدودالعالم، 184) و ناطوس (ابنخلدون، 1/137) یاد شده به معنی خاور است.
آناتولی بزرگترین ناحیه روم یا بلادالروم نیز یاد شده است.
این نامی است که مسلمانان به ممالک مسیحی روم شرقی یا بیزانس اطلاق میکردند.
سرزمینهای آسیای صغیر که در سده 5ق/11م با استیلای سلجوقیان در زمره کشورهای اسلامی درآمد، بعدها از سوی اعراب روم نامیده شد.
جغرافیا: حدود و موقع جغرافیایی: حدود جغرافیایی آسیای صغیر در طول تاریخ به تدریج شکل گرفته است و با توجه به واژههای آناتولی، روم شرقی، بیزانس و یا ممالک روم میتوان گفت که در ادوار مختلف گسترش متفاوتی داشته است.
در دوره بیزانسی آناتولی یک بخش نظامی در غرب شبهجزیره آسیای صغیر بود و به عبارتی به حوزههای اداری قونیه و عموریه هم اطلاق میشد.
اصطخری (ص 7) حدود مملکت روم را از غرب و جنوب، دریای محیط، از شمال، اعمال چین و از شرق، دیار اسلام دانسته است.
به روایت حدودالعالم (184) ناحیت روم از 14 ناحیه تشکیل شده بود، که 3 ناحیه در مغرب قسطنطنیه یعنی در بخش آسیایی قرار داشت.
حمدالله مستوفی (ص 94) مملکت روم را بالغ بر 60 شهر دانسته که حدود آن تا ولایات گرجستان و ارمن و سیس و شام و بحر روم پیوسته است.
در اوایل دوره عثمانی آناتولی به ایلتهای واقع در بخش آسیایی گفته میشد که نواحی شمالی و غربی شبهجزیره را به همراه سرزمینهای ارمنستان و بینالنهرین علیای آن روزی در بر میگرفت، لیکن در منابع جغرافیایی نظیر «علوم زمین» هارمز که به کشورشناسی علمی میپردازند آسیای صغیر (آناتولی و ارمنستان) عبارت از سرزمین آناتولی یعنی بخش آسیای ترکیه و بخشی از ارمنستان است که مرزهای سیاسی کنونی ترکیه آن را از کشورهای همجوار جدا کردهاند.
از نظر ترکها آناطولی آن بخش از قلمرو کشورشان است که در شرق تنگههای بوسفور و داددانل قرار دارد و فلات ارمنستان را نیز در بر میگیرد.
حدود جغرافیایی و قلمرو فضایی آسیای صغیر با آناتولی بیشتر قابل تطبیق است تا با روم شرقی یا بیزانس، زیرا آسیای صغیر و آناتولی مفهوم مکانی و جغرافیایی دارند، در حالی که نامهای روم شرقی، بیزانس و یا رومیهالصغری دارای مفهوم سیاسیاند و به قدرتهایی گفته میشد که بر تمام یا بخشی از این قلمروهای جغرافیایی حکومت داشتند.
آسیای صغیر بین ْ36 تا ْ42 عرض شمالی و ْ26 تا ْ45 طول شرقی قرار گرفته است.
بزرگترین طول آن از کناره دریای اژه تا مرز شرقی حدود 1800 کم و بزرگترین عرض آن از سواحل دریای سیاه تا مدیترانه حدود 700 کم است.
آسیای صغیر امروز با 576/756 کم 2 مساحت، بخش اعظم (حدود 97 %) خاک ترکیه را که 587/780 کم 2 و.سعت دارد، شامل میشود.
این شبهجزیره را دریاهای سیاه و مرمر از شمال، دریای اژه از غرب و مدیترانه از جنوب در بر گرفتهاند.
تنگههای بوسفور و داردانل و دریای مرمره آن را از بخش اروپایی ترکیه و و بدین ترتیب از اروپا جدا میکنند.
مرزهای خشکی آن از مشرق به ایران، از شمال شرق به جمهوریهای ارمنستان و گرجستان شوروی و از جنوب به کشورهای عراق و سوریه محدود میشود.
یک چنین موقع جغرافیایی از یک طرف بر شرایط محیط طبیعی نظیر آب و هوا، پوشش گیاهی و شبکه آبها اثر گذاشته، از طرف دیگر در شکلگیری سیمای زیستی و چشمانداز معیشتی مانند نوع مساکن، اشکال فعالیتهای اقتصادی، پراکندگی جوامع روستایی و شهری، شبکه ارتباطات، ساخت اجتماعی و حتی آمیزشهای قومی و فرهنگی مؤثر افتاده است.
به دلیل چنین موقعیتی آسیای صغیر محل برخورد فرهنگ قدیمی و پربار مشرق زمین با فرهنگ قدیم و جدید اروپایی نیز میباشد.
اثرات این برخورد فرهنگی در آمیزشهای قومی، زبانی، دینی، مذهبی و هنری به خوبی نمایان است.
نقش ارتباطی حاصل از این موقع جغرافیایی موجب شده است که آسیای صغیر سرزمین گذرگاه نیز نامیده شود.
ناهمواریها: شبهجزیره آسیای صغیر روزگاری به اروپا متصل بوده است، لیکن در دوران چهارم زمینشناسی به دنبال ایجاد شکستی در دریای اژه و پر شدن دره رودخانههای بوسفور و داردانل، ارتباط آن با اروپا قطع شده است.
بخشهای شمالی و جنوبی آسیای صغیر را چشماندازهای کوهستانی تشکیل میدهند.
بلندی ارتفاعات از غرب به شرق افزایش مییابد و در تبعیت از همین شکل ناهمواریها، جهت جریان برخی از نظر ساختمان و ناهمواریها به 4 بخش تقسیم میشود: بخش چین خوردگی شمالی، توده مرکزی یا فلات داخلی آسیای صغیر (آناتولی)، بخش چینخوردگی جنوبی، و بالاخره ادامه سپر عربستان (گودرزینژاد، 9).
شبهجزیره آسیای صغیر را 2 رشته کوهستان چینخورده از شمال و جنوب در بر گرغتهاند.
در شمال کوههای پونتوس که امتداد غربی آن کوههای بیتینی (بیتینیا) نامیده میشوند و در جنوب کوههای توروس چینخوردگیهای کوهستانی را تشکیل میدهند.
امتداد شمال شرقی کوههای توروس که به فلات ارمنستان ختم میشود، آنتی توروس نامیده میشود.
ارتفاع بسیاری از قلل این کوهها به بیش از 000‘3 متر میرسد.
کوههای ارارات در شمال شرقی آسیای صغیر و هممرز با ایران و ارمنستان شوروی قرار دارند.
این کوهها به زبان ارمنی ماسیس و به ترکی آغریداغ خوانده میشوند و دارای 2 قله به نام آرارات بزرگ به ارتفاع 156‘5 متر و آرارات کوچک به ارتفاع 914‘3 متر میباشند.
در منابع اسلامی از این 2 کوه به نام الحارث و الحُوَیرِث یاد شده است (قدامهبن جعفر، 232).
در نواحی پیرامونی شمال و جنوب آسیای صغیر زمینهای پست و جلگهای قرار دارند.
در کنارههای دریای سیاه عرض جلگههای ساحلی کم است و فقط در مصب رودخانههای قزلایرماق و یَشیل ایرماق وسعت پیدا میکند، در حالی که در سواحل جنوبی بهویژه در بخشهای ساحلی خلیجهای انطالیه و اسکندرون اراضی جلگهای وسیع و حاصلخیزی وجود دارند، که جلگه معروف چوکوروا با شهرهای ادنه و مَرسین و طَرسوس، از آن جمله است.
فلات داخلی آناطولی چشمانداز یکدستی ندارد.
ارتفاع متوسط آن از 800 متر در غرب تا 200‘1 متر در شرق افزایش مییابد.
فلات مرکزی به حوضههای داخلی متعددی تقسیم میشود.
شهر آنکارا نیز در یکی از همین حوضههای داخلی قرار گرفته است.
بخشی از سطح فلات داخلی آسیای صغیر را دریاچههای نمک میپوشانند.
این دریاچهها بقایای دریای نسبتاً وسیعی هستند که در گذشته اینجا را میپوشانده است.
مهمترین این دریاچهها عبارتند از توزگولو یا دریاچه نمک که شوری آب آن به 32 % میرسد و همچنین دریاچههای آقشهر، و بِیشهر و آغریدیر که همگی دارای آبشور هستند.
بخش جنوب شرقی ترکیه امروزی سرزمینی است که ارتفاع آن در مقایسه با نواحی کوهستانی ناچیز است.
مرز طبیعی این توده مقاوم را خطی که از انطاکیه، دیاربکر و سورث میگذرد با بخش کوهستانی شمالی مشخص میکند.
دانشمندان با تصویربرداری از اعماق زمین به مدارک جالب توجهی در خصوص وجود اقیانوسی از آب در زیر قاره آسیا پی برده اند.
برخی این واژه را مأخوذ از واژه مشابه عبری به معنای «سرزمین مرکزی» و یا «سرزمین حاشیهای» دانسته و یا آن را مشتق از کلمه آشوری «آسو» به معنای مشرق پنداشتهاند (پاولی، ذیل Asia Minor).
بزرگترین طول آن از کناره دریای اژه تا مرز شرقی حدود 1800 کمـ و بزرگترین عرض آن از سواحل دریای سیاه تا مدیترانه حدود 700 کمـ است.
آسیای صغیر امروز با 576/756 کمـ 2 مساحت، بخش اعظم (حدود 97 %) خاک ترکیه را که 587/780 کمـ 2 و.سعت دارد، شامل میشود.
بلندی ارتفاعات از غرب به شرق افزایش مییابد و در تبعیت از همین شکل ناهمواریها، جهت جریان برخی از نظر ساختمان و ناهمواریها به 4 بخش تقسیم میشود: بخش چینخوردگی شمالی، توده مرکزی یا فلات داخلی آسیای صغیر (آناتولی)، بخش چینخوردگی جنوبی، و بالاخره ادامه سپر عربستان (گودرزینژاد، 9).
امتداد شمال شرقی کوههای توروس که به فلات ارمنستان ختم میشود، آنتیتوروس نامیده میشود.
آب و هوا: آب و هوای آسیای صغیر به دلیل موقغ جغرافیایی و وضع ناهمواریها بسیار متنوع است.
فلات داخلی آن که توسط کوههای حاشیهای احاطه شده است اقلیم قارهای دارد.
تابستانهای آن گرم و خشک و زمستانهای آن سرد است.
میزان بارش و ریزش برف زمستانی در فلات داخلی به تبعیت از ارتفاع و از غرب به شرق افزایش مییابد و به همین نسبت میانگینهای دمای سالانه و ماهانه نیز در جهات فوق کاهش مییابند.
سواحل دریای سیاه پربارانترین نواحی آسیای صغیر است.
دمای آن نیز از اعتدال خاصی برخوردار است و میانگین آن در طول ساحل از غرب به شرق افزایش مییابد.
حداکثر بارش در فصل زمستان است، لیکن تابستانها نیز کاملاً خشک نیست.
به دلیل جهت شمال غربی بادها دامنههای رو به شمال شرق مانند سامسون دارند.
بهطور کلی آب و هوای سواحل دریای سیاه ملایم و مرطوب دریایی است و دامنه تفییرات میانگینهای دمای زمستانی و تابستانی زیاد نیست.
کنارههای دریایی اژه و مدیترانه آب و هوای نوع مدیترانهای دارند، که تابستانهای خشک و نسبتاً طولانی با حداکثر بارش در زمستان از خصوصیّات آن است.
سواجل جنوبی بهویژه در نواحی جلگهای تابستان گرمی دارند.
در فصول زمستان و بهار بادهای سرد فرودی تعدیل هوا را موجب میشوند.
جدول آمار اقلیمی ایستگاههای مختلف در آسیای صغیر نام ایستگاه میانگین دمای سالانه سانتیگراد میانگین دمای ماه دی (ژانویه) سانتیگراد میانگین دمای ماه مرداد (اوت) سانتیگراد بارش سالانه میلیمتر آنکارا ارزروم طرابزون زونگولداغ ریزه ازمیر ادنه 7/11 9/5 7/17 4/13 0/15 5/17 6/18 0 6/8- -/6 -/6 9/6 6/8 1/9 -/24 6/19 -/23 6/21 6/22 3/27 0/28 360 476 837 1245 2440 693 611 شبکه آبها: شبکه آبهای آسیای صغیر را رودخانههای بزرگ و کوچکی تشکیل میدهند که به حوضههای داخلی یا خارجی میریزند.
تمام رودخانههایی که از فلات داخلی سرچشمه میگیرند، در قسمتهای بالا، به سبب هموار بودن زمین جریانی آرام دارند، لیکن به هنگام ورود به نواحی پیرامونی فلات داخلی به علت کاهش شدید ارتفاع و ایجاد شیب، جریان آب آنها تند میِود.
آسیای صغیر از نظر جغرافیای ناهمواریها و آبها (اوروهیدروژئوگرافی) مجموعاً به 6 حوضه آبریز به شرح زیر تقسیم میشود: 1.
حوضه آبریز دریای سیاه با رودخانههای قزلایرماق، یشیلایرماق، ساکاریا و فیلیوس .
2.
حوضه آبریز مرمره با رودخانه سیماو .
3.
حوضه آبریز دریای اژه با رودخانههای مریچ، اِرگِنه، بَکر و مِنْدِرِس یا میاندِر.
4.
حوضه آبریز دریای مدیترانه با رودخانههای کوچا، دالامان، آقسو، گوگسو، سیحان و جیحان.
5.
حوضه آبریز دجله و فرات که آب شعبات خود را جمع کرده و به خلیجفارس میریزند.
6.
حوضه آبریز داخلی نظیر وان، توزگولو و حوضه قونیه.
پوشش گیاهی: جنگلهای آسیای صغیر حدود 5/10 میلیون هکتار وسعت دارند، که نزدیک به 5/6 میلیون هکتار آن جنگلهای سوزنی برگ هستند.
کوههای توروس و پونتی در نواحی ساحلی خود اغلب از جنگلهای پهنبرگ مانند چنار، گردو و بلوط پوشیده شدهاند.
سواحل دریای اژه و مدیترانه عموماً دارای گونههای گیاهی و جنگلی مدیترانهای است.
در سواحل دریای سیاه گونههای اروپایی مانند کاج و آلِش بیشتر است.
پوشش گیاهی در جهت داخلی آسیای صغیر تُنُک شده و گیاهان بیشهای پست و سازگار با خشکی جای جنگلها را میگیرند.
سابقه تاریخی عصر پیش از تاریخ و باستان: فلات داخلی آسیای صغیر و جلگههای ساحلی و کنارههای دره رودخانه هالیس (قزلایرماق) و فرات از گذشتههای دور محل سکونت و معیشت اقوام ابتدایی بوده است.
پژوهشهای باستانشناسی در جلگه حاصلخیز قونیه حاکی از تمدن پیشرفتهای در عصر نوسنگی است.
به نظر میرسد که نخستین قوم ساکن در آسیای صغیر قوم لووی باشند (دولاندلن، 1/43) شاید اینها همان اقوامی باشند که در عصر نوسنگی در نقاط داخل انحنای رود هالیس زندگی میکردند و در کتب تاریخی از آنها به عنوان ماقبل حِتّیان (هیتیها) نام برده شده است (مشکور، 32).
در دوره برنز میانی، تمدن حتّیان به وجود آمد.
حتیان که قومی آریایینژاد بودند، از حدود 000‘2 ق م در آسیای صغیر اقامت گزیدند (دولاندلن، 1/43).
تمدن و قدرت حتیان در سدههای 14 و 13ق م به اوج خود رسید.
آنان که خدایان متعددی از مظاهر طبیعت را میپرستیدند، تا قرن 8 ق م در این سرزمین حکومت کردند.
در میان اسامی خدایان آنان، نام خدایان ایرانی و هندی نیز دیده میشود (شییرا، 126).
حتیان پس از تشکیل دولت خود، شهر هاتوسا را به پایتختی انتخاب کردند و به گسترش متصرفات خود پرداختند.
لیکن پیدایش دولت جدید دیگری به نام میتانی مدتها مانع پیشرفت آنان در قسمت جنوب شد.
اهمیت تمدن حتیان از تمدنهای مصر و بینالنهرین و اژه کمتر نبود.
در 1304ق/1887م در (تلالعَمارِنه) مصرالواحی به دست آمده است که با خط میخی و به زبان بابلی نوشته شده است.
این الواح جاکی از مناسبات میان شهرهای مختلف شام و بینالنهرین و جزیره قبرس است.
مجموعه قوانین به دست آمده از این قوم حاوی ضوابط حقوقی معیّنی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، بازرگانی، جزائی و آداب و اخلاق میباشد.
از قرن 12 ق م اقوام فریگی که از تراکیه آمده بودند، تمام نواحی مرکزی آسیای صغیر را به تصرف خود در آوردند.
هجوم فریگیها به آسیای صغیر به زوال امپراتوری حتّیان در سوریه حکومت میکردند.
در فاصله زوال امپراتوری حتّیان و روی کار آمدن دولت لیدی اقوام مختلفی بر آسیای صغیر تسلط داشتند.
دولت لیدی در زمان پادشاهی ژیژس نخستین پادشاه از سلسله مرمناد از طریق توسعه تجارت ثروت هنگفتی به دست آورد.
جانشینان وی مرزهای لیدی را از مشرق توسعه داده و با مادها همسایه شدند و رود هالیس مرز میان دو کشور شناخته شد.
با استخراج معادن طلای پاکتول ثروت و قدرت دولت لیدی افزایش یافت ظاهراً سکه هم در لیدی اختراع شد.
آخرین پادشاه لیدی کُرِزوس بود، که دربار مجللی در پایتخت خود سارد به وجود آورده بود، اما لیدیاتیها با تمام قدرت و ثروت خود نتوانستند در برابر هخامنشیها پایداری کنند.
حکومت آنها در 546 ق م به دست کوروش از بین رفت.
هخامنشیان بعد از تسلط بر آسیای صغیر اقدام به بسط و ترمیم جاده معروف شاهی نمودند.
این جاده شهر سارد را به ایران مربوط میکرد.
آنان به مدت 200 سال بر آسیای صغیر تسلط داشتند و برای اداره مملکت آن را به 10 خْشَتْرِه یا ساتراپی تقسیم کرده بودند: 1- لیدیم (لیدیا) ، 2- ایونیه (ایونیا) ، 3- کاریه (کاریا) ، 4- میسیه (میسیا) ، 5- فریگیه (فریگیا) ، 6- کاپادوکیه (کاپادوکیا) ، 7- پافلاگونیه (پافلاگونیا) ، 8- بیتی نیه (بیتی نیا) ، 9- لیکیه یا لیسیه (لیکیا یا لیسیا یا لوکیا) ، 10- سوریه (سوریا.
این ساتراپیها، دارای استقلال نسبی بودند.
یونانیان که از حکومت ایرانیها بر آسیای صغیر ناخشنود بودند، پیوسته ساکنان این ایالات را بر ضد ایران تحریک میکردند.
این تحریکات به بروز جنگهای مادی انجامید، که طی آن داریوش و خشایارشا به یونان لشکرکشی کردند.
آسیای صغیر به مدت 2 قرن میدان کشمکش دو کشور ایران و یونان بود.
سرانجام اسکندر مقدونی پس از شکست هخامنشیان در 334 ق م آسیای صغیر را تسخیر کرد و آن سرزمین به حکومتهای مستقل یونانی و بعضی ساتراپنشینهای قدیم تقسیم گشت، که پِرگامون مهمترین آنها و مرکز فرهنگ هلنیستی بود.
تسلط یونانیان بر شبهجزیره آسیای صغیر چندان طول نکشید.
در قرن 3 ق م.
گالاتها از شمال بالکان به آسیای صغیر روی آوردند و در آنجا مستقر شدند.
حکومت سلوکیها در قسمتهای شرقی آسیای صغیر تا پیروزی رومیان در 190 م.
ادامه داشت.
دوره امپراطوری روم شرقی یا بیزانس: امپراطوری روم شرقی یا بیزانس در 395م از امپراطوری غرب جدا شد و مرکز آن بیزانتیوم بود.
کنستانتین بزرگ یا قسطنطنین، نخستین امپراتوری بود که عقیده یونانیان را رها کرد و به دین مسیحیت گروید.
وی در 313م به دنبال فرمان میلان، دین مسیحی را به رسمیت شناخت (یعقوبی، 1/186).
تئودوتیئس اول در 380م.
مسیحیت ارتودوکس را به عنوان دین رسمی امپراتوری اعلام کرد.
در زمان رومیان آسیای صغیر از نواحی پرجمعیت و آباد دنیای قدیم بود که شهرهای بزرگ و ثروتمندی داشت و میدان کارزار با پادشاهان اشکانی و ساسانی بود.
رومیان با احداث شبکه منظمی از جادهها و کاروانسراها این شهرها را به هم مربوط کرده بودند.
فعالیتهای کشاورزی با شبکه آبیاری منظم رونق فراوانی داشت و بازرگانان در رفاه نسبی به سر میبردند.
ساکنان آسیای صغیر در دوره تسلط رومیانؤ تا قبل از اشاعه و نفوذ اسلام، فرهنگ یونانی را پذیرفته بودند.
زبان یونانی و لاتینی زبان رسمی دستگاه اداری تحصیلکردهها بود، لیکن توده مردم به زبانهای لیکیایی، گالاتی و فریگیایی صحبت میکردند.
تجزیه امپراتوری روم راه تجارتی مصر را از رونق انداخت و راه خشکی کشورهای آسیایی مانند هندوستان و چین که از طریق ایران و افغانستان به آسیای صغیر و بوسفور میرفت بیشتر مورد توجه قرار گرفت و رفتهرفته تجارت ابریشم منحصربه ایران شد (کرزن، 2/631).
امپراتوری روم شرقی که از اتحاد و آمیزش سنن حکومتی روم.
فرهنگ یونانی ـ هلنیستی و دین مسیح به وجود آمد، توانست بیش از 000‘1 سال در آسیای صغیر دوام یابد.
در این دوره دین مسیح تمامی زمینههای فرهنگی، هنری و ادبی را در آسیای صغیر تحت تأثیر قرار داد.
سرانجام با نفوذ سلجوقیان و به دنبال آن تأسیس امپراتوری عثمانی راه بسط فرهنگ اسلامی در آسیای صغیر هموار گشت.
بیزانس با پذیرش و تعمیم دین مسیح در قرن 4 م میدان جغرافیایی فعالیت آن را وسعت بخشید و با استمداد از کلیسای روم برای مقابله با مسلمانان و سوق دادن مشرق زمین کرد.
جنگهای صلیبی که در 7 دوره از 489ق/1096م تا سقوط عَکّا در فلسطین در 690ق/1291م ادامه داشت به مدت 2 قرن آسیای صغیر را میدان تاخت و تاز و نبردهای سنگین قرار داد.
این جنگها هرچند که نتوانست موفقیتهای سیاسی نظامی موردنظر را برای مغرب زمین فراهم سازد و یا اتحاد بین کلیسای روم و بیزانس را عملی نماید، لیکن اثرات درازمدت عمیقی در اروپا و جهان اسلام برجای گذاشت.
ازجمله توانست امنیت راههای دریایی و نیز و دیگر دولت شهرهای واقع در مشرق مدیترانه را برای مدت زیادی تأمین نماید.
برخورد دنیای غرب با امپراتوری روم شرقی و از طریق آن با جهان اسلام موجب شد که فرهنگ یونانی و مشرق زمین در اروپا شناخته شوند.
جنگهای صلیبی از یک طرف، برخوردهای فرهنگی میان شرق و غرب را موجب شد و از طرف دیگر قدرت نظامی و اقتصاد بیزانس را به تحلیل برد.
درحقیقت انحطاط امپرانوری روم بعد از ژوستینِیَن (527-565م) آغاز شد و به تدریج ادامه یافت.
با ظهور اسلام در جنوب امپراطوری و اشاعه آن در جهات مشرق و مغرب و شمال شبهجزیره عربستان فشار بیشتری بر پیکر بیزانس مسیحی، سرانجام مثدمات نفوذ تدریجی اما پایدار اسلام را در آسیای صغیر فراهم ساخت.
عقبنشینی رومیان در مقابل مسلمانان در آسیای صغیر طی مراحل مختلفی انجام گرفت که از صدر اسلام تا سقوط امپراطوری روم شرقی در 857ق/1453م به دست عثمانیها ادامه داشت.
دوره اسلامی: ظهور دین اسلام و تبدیل سریع آن به یک قدرت سیاسی ـ دینی اثرات عمیقی در امپراطوری روم شرقی بر جای گذاشت.
نخست اینکه اعراب مسلمان در چهارچوب سیاست بروننرزی خویش بخشی از متصرفات امپراطوری روم شرقی از قبیل سوریه، مصر و آفریقای شمالی را به تصرف خود درآوردند.
دیگر اینکه مسلمین از همان صدر اسلام به اهمیت برخی از نقاط جغرافیایی حوزه مدیترانه شرقی از قبیل جزایر قبرس و رودِس پی برده بودند (لسترنج، 137).
به دنبال همین شناخت بود که در 27ق/648م سپاهیان اسلام به فرماندهی معاویه به قبرس حمله کردند (یعقوبی، 2/58).
هدف اصلی مسلمین دستیابی به قسطنطنیه بود.
در زمان امویان مسلمانان موفق شدند 3 بار قسطنطنیه را محاصره نمایند که با ناکامی مواجه شدند.
نخستین محاصره در 32ق/653م در زمان خلافت عثمان توسط معاویه انجام گرفت (یعقوبی، 2/62).
دومین محاصره در 49ق/669م.
در زمان خلافت خود معاویه بود که پسرش یزید را به جنگ کنستانتین چهارم فرستاد.
و بالأخره سومین و مهمترین محاصره که چند سال طول کشید، در زمان خلافت سلیمانبن عبدالملک توسط برادر وی مَسْلَمه در 96ق/715م.
انجام گرفت (یعقوبی، 2/160، 158؛ لسترنج، 146).
در زمان عباسیان میتوان از حملات جسته و گریخته دوران خلافت هارونالرشید و مإمون و همچنین از حمله مشهور معتصم به عموریه در 223ق/838م نام برد (لسترنج، 147).
بعد از این تاریخ خلفای عباسی به دلیل گرفتاریهای داخلی از جنگ با رومیان منصرف شدند.
با وجود این مرزهای سیاسی میان مسلمین و رومیان پیوسته تغییرات جزئی به خود میدید.
به گفته لسترنج (ص 137) مرز میان ممالک اسلامی و روم در آغاز مرزهای طبیعی بودند، که به وسیله کوههای توروس و آنتیتوروس مشخص میشدند.
این مرزهای طبیعی تا زمان امویان و عباسیان نیز معتبر بودند.
حدود این مرزها را خطی از طرسوس در نزدیکی ساحل مدیترانه تا مَلَطیه در کنار فرات علیا معین میکرد.
در طول این خط مرزی سنگرها و دژهای متعددی وجود داشتند که به عربی ثغور نامیده میشدند.
ثغور جزیره در بخش شمال شرقی، که مرکز آن شهر مَلَطیه بود و به وسیله آنها از استان جزیره حراست میشد؛ و دیگر ثغور شام در بخش جنوب غربی، که مرکز آن شهر طرسوس و نقش آنها پاسداری از ولایات شام بود.
این سنگرها در جریان جنگهای مسلمین با رومیان بین طرفین دست به دست میگشت.
در حدودالعالم (صص 170-171) فهرست کاملی از شهرهایی که ثغور میان اسلام و روم بودند، آورده شده است، که جملگی از شهرهای آباد و پرنعمت بودهاند.
شهرهای مرزی که به تصرف مسلمین در میآمد بسیار مورد توجه قرار میگرفت.
سیمای این شهرها بعد از تصرف مسلمانان با ساختن مسجد جامع رنگ اسلامی به خود میگرفت.
شهرهایی مثل هارونیه واقع در یکی از درههای جبللکام (آنتیتوروس) و یا کنیسه که آن را کلیسای سیاه (الکنسیهالسوداء) نیز میگفتند از استحکامات مرزی میان مسلمانان و رومیان بودند، که بعد از تسلط مسلمانان چهره اسلامی به خود گرفتند.
در شهرهای مصیصه و ادنه و طرسوس نیز در دوره امویان و عباسیان مساجد، پل، آبانبار و برج و باروی سنگی محکمی ساخته شد.
به گفته ابنحوقل (ص 168) شهر طرسوس 2 باروی سنگی داشت و دارای سواران و مردان و ساز و برگ و ستوران و سلاح و ساختمانها بود.
در معجمالبلدان (4/28) نیز از محاصره و تصرف این شهر توسطِ نقفور یا نیکفوروس در 354ق/965م یاد شده است.
مرز طبیعی میان سرزمینهای اسلامی و بلاد روم در حدود طرسوس رود لاموس (النهراللاموس) بود و شهر سلوقیه (سلوکیه) که ترکها بدان سِلِفْکه میگویند در آن طرف رودخانه قرار داشت.
در این محل اسرای مسلمان و مسیحی با یکدیگر مبادله میشدند.
به دلیل وجود مرز طبیعی کوهستانی میان ممالک اسلام و روم رفت و آمدها از گذرگاههای معروف موجود صورت میگرفت.
گذرگاههای مهمی که برای عملیات نظامی و رفت و آمد مورد استفاده قرار میگرفتند، عبارت بودند از معبر دربالحدث در شمال شرقی که از طریق مَرعش به سمت شمال میرفت و له اِلْبستان میرسید و دیگر معبر کیلیکیه از شمال طرسوس که از طریق یک شاهراه به قسطنطنیه میرفت (لسترنج، 143).
شرحدقیق منازل میان این راه در المسالک والممالک ابنخردادبه (ص 113) آمده است.
میان ممالک روم و اسلامی، شهرها و راههای تجاری نیز وجود داشت.
مهمترین این شهرها طرابزون یا طرابزونده (اطرابزنده) در کنار دریای سیاه بود که کالاهای تجاری نظیر پارچههای کتان یونان و پارچههای پشمی و دیبای رومی از طریق بوسفور به آنجا میرسید و سپس به کشورهای اسلامی حمل میشد.
در صورهالارض ابنحوقل (ص 91) از طرابزون به عنوان راه مردم ارمنیه به روم یاد شده است که بازرگانان بلاد اسلام در آن گرد آمده و از آنجا به کشور روم رفت و آمد میکردند.
حاکم آنجا از طرف قیصر روم تعیین میشد و کالای فراوانی در آن وجود داشت.
این کالاها از راههای کوهستانی به مَلَطیه و دیگر شهرهای فرات علیا حمل میشدند.
مناسبات تجاری میان سرزمینهای اسلامی و بلاد روم از یک طرف و بروز جنگهای طولانی از طرف دیگر، راه نفوذ تدریجی اسلام را به آسیای صغیر هموار کردند.
تداوم این درگیریها به تحلیل قوای اقتصادی و نظامی بیزانس انجامید تا سرانجام در قرن 5ق/11م ظهور ترکان سلجوقی که به سلاجقه روم معروف شدند، اوضاع آسیای صغیر را دگرگون کرد.
دوره ترکان سلجوقی (سلاجقه روم): در قرن 5ق/11م میان سران لشکری و کشوری امپراتوری روم شرقی رقابت و کشمکشهای شدیدی وجود داشت.
بهویژه هنگامی که قدرت به دست غیرنظامیان میافتاد، عملاً در اداره امور نظامی کشور اختلال به وجود میآمد.
بروز این بینظمیها به ترکان سلجوقی فرصت داد که برخی نقاط آسیای صغیر نفوذ کنند.
بعد از مرگ قسطنطنین دهم دوکاس، امپراطور غیر نظامی روم، در مه 1067 م نظام اداری و لشکری کشور مختل گردید.
بدین جهت یکی از رهبران نظامی به نام رومانوس چهارم دیوجانس به امپراطوری انتخاب شد.
البارسلان سلجوقی در بهار 463ق/1071م در جنگ ملازگرد بر سپاهیان روم پیروز شد و رومانوس دیوجانس را را به اسارت گرفت (ابناثیر، 10/65).
این پیروزی زمانی به دست امد که اندکی قبل از آن یعنی در 456ق/1064م سلجوقیان شهر آنی پایتخت ارمنستان را تسخیر و حکومت بقراطی ارمنستان قدیم را سرنگون کرده بودند و روپن به جای آن، حکومت ارمنستان صغیر را در کیلیکیه توروس بنیان نهاده بود که شهر سپس مرکز آن بود.
پس از پیروزی ملازگرد، سلیمانبن قُتُلْمِش یکی از اعضای خاندان سلجوقی به فرماندهی سپاهیان ترک در آسیای صغیر منصوب شد.
وی شهر نیقیه (ازنیق) را مقرّ فرماندهی خود قرار داد.
جنگجویان وی با اقدام به جنگهای نامنظم و قطع ارتباط میان شهرها در اداره امور امپراطوری روم شرقی اختلال به وجود میآوردند.
با اسکان سلجوقیان در فلات آسیای صغیر عملاً بخشی از آن در زمره سرزمینهای اسلامی درآمد.
با آغاز اولین جنگ صلیبی در 490ق/1097م ادامه پیشروی سلجوقیان به سمت غرب آسیای صغیر متوقف شد.
نیروهای امپراطوری روم شرقی با کمک صلیبیون توانستند شهر نیقیه را که مقر حکومت قِلجارسلان سلجوقی بود محاصره و تسخیر نمایند.
وی به شهر قونیه که در 477ق/1084م آن را فتح کرده بودند، عقب نشست و آن را پایتخت خود قرار داد.
در جنگ دوم صلیبی نیز در 542ق/1147م سلطانمسعود پسر قلیجارسلان از لوئی هفتم پادشاه فرانسه شکست خورد و بالأخره با جنگ سوم صلیبی به فرماندهی فریدریش اول معروف به بارباروزا (ریش قرمز) امپراطور آلمان در 586ق/1190م شهر قونیه پایتخت به دلیل غرق شدن امپراطور آلمان در رودخانه کالوکادنوس (گوگسو) و یا به روایت لسترنج (ص 150) احتمالاً در رودخانه لاموس در حوالی سلوکیه، حاصل زیادی برای صلیبیون به همراه نداشت.
جنگ چهارم صلیبی در جهت تأمین منافع تجاری ونیزیان به قسطنطنیه کشید و پس از تسخیر این شهر در 600ق/1204م موجد یک امپراطوری لاتینی در آن شد.
بیزانسیها نیز در مقابل آن یک امپراطوری یونانی در نیقیه ایجاد کردند.
این تفرقه به سلجوقیان فرصت داد تا در محدوده متصرفات خود ارتباطی بین بندر سینوپ در کنار دریای سیاه و بندر علائیه (آلایا) یا آلانیای کنونی در کنار دریای مدیترانه برقرار سازند.
با کامل شدن این ارتباط در دوره علاالدین کیقباد که در 616ق/1219م به تخت نشست و بزرگترین پادشاه سلجوقی روم بود، امکان تجارت با جمهوریهای ساحلی و جزیرهای مدیترانه برای دولت سلجوقی فراهم آمد و به دنبال آن، قلمرو سلجوقیان رو به عمران و آبادانی نهاد.
حدود قلمرو سلجوقیان در مدت بیش از 2 قرن تسلط آنان، یعنی از 470 تا 700ق/1077 تا 1301م تغییر مییافت.
این تغییرات با فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی قدرت خود آنان و دیگر حکومتهای موجود در آسیای صغیر در ارتباط بود.
نواحی مهم قلمرو فرمانروایی آنان در غرب یا شمال ارمنستان صغیر قرار داشت و عبارت بود از قونیه، قیصریه، ملطیه، سیواس، نَکیسار یا نیکسار، توقات، امامیه، انگوریه، هِرقِلیه یا هراکلیه، نِگْدَه و ابلستان یا اِلبستان.
سلجوقیان روم با وجود این که در آغاز کار زندگی چادرنشینی داشتند، با توسعه متصرفات خود و آمیزش با همسایگان به زندگی شهری و شهرنشینی روی آوردند.
دربار انان پناهگاه دانشمندان و هنرمندان ایرانی بود که پس از هجوم مغول و تاتار از دیار خود آواره شده بودند.
پادشاهان سلجوقی و وزرای دانشمند آنان در نشر زبان فارسی در آسیای صغیر همت گماشتند.
زبان فارسی در عهد آنان زبان رسمی دربار بود و تکلم بدان در بیشتر قلمرو حکومت آنان مخصوصاً در قونیه به مثابه زبان بومی رواج داشت و تا زمان سلاطین عثمانی نیز مدتی معمول بود (همایی، 2/1004).
هجوم مغولها به اسیای صغیر و تسخیر شهر قونیه در 655ق/1257م حکومت انان را درهم ریخت و سرانجام در 700ق/1301م سرزمین روم میان امرای دهگانه ترکمان تقسیم شد.
حدود این امیرنشینها با حدود ایالات قدیم یونان تقریباً بر هم منطبق بود و عبارت بود از قرامان یا لیقونیه قدیم، تِکِه یا لیقیه و پمفیلیه قدیم، امیرنشین حمید یا پیسیدیه و ایزوریه سابق، گرمیان یا فریجیه، قزل احمدلی یا پَفْلَغونیهؤ مَنْتَشا یا کاریه، آیدین و صاروخان مطابق با لیدیه قدیم، قرهسی یا میسیه سابق و بالأخره ولایت عثمانلی در کنار دریای مرمره که بعدها بر امیرنشینهای دیگر غلبه کرد و شالوده امپراطوری عثمانی را بنیان نهاد.
نواحی واقع در مشرق امیرنشینهای دهگانه زیر نظر ایلخانان مغولی اداره میشد.
شهرهای مهم آن عبارت بودند از فیساریه یا قیصریه که مسجد و کلیسای بزرگی در آن ساخته شده بود، همچنین سامسون، البستان یا البستان، نیکسار، سیواس و توقات.
این ایلتها تا روی کار آمدن عثمانیان در آسیای صغیر میان حکومتهای مختلف دست به دست میگشتند.
دوره امپراطوری عثمانی: عثمانیها یکی از شعب طایفه غز ترکستان بودند که در قرن 7ق/13م از آسیای میانه به ارمنستان و آسیای صغیر آمدند و به تبعیت پادشاهان سلجوقی گردن نهادند.
گروهی از آنان به فرماندهی ارتغرل و سپس فرزندش عثمان به خاطر کمکهای نظامی که در جنگهای صلیبی به علاءالدین ایوبی کردند، سرزمینهایی را به عنوان تیول به دست آوردند و سپس بر وسعت زمینهای خود افزودند.
امارت سوگوت واقع در شمال غرب آناتولی و هممرز با بیزانس برای پاسداری به ارتغرل و سپس فرزندش عثمان (698-726ق/1299-1326) سپرده شد.
حمله مغول به آسیای صغیر سلجوقیان را برانداخت و عثمان با کمک آنان در 619ق/1300 حکومت ترک مستقلی به وجود آورد.
فلمرو حکومت عثمانیها در مرز بین سرزمینهای اسلامی و یونانی قرار داشت و آنان با توجه به این موقعیت و انتخاب استراتژی دفاع از اسلام در مقابل مسیحیت به منزله پاسداران اسلام قلمداد میشدند و همین نقش روز به روز بر اهمیت آنان افزود (بیانی، 138، 139).
علاوه بر این طوایف ترک جنگ با یونانیان را سنت باستانی خود میدانستند و همین انگیزه به همراه نیّت دفاع از اسلام و همچنین اشتهار ثروت افسانهای امپراطوری روم شرقی دلایل کافی برای حمله به متصرفات آنان را فراهم ساخت.
میراثهای فکری و فرهنگی و زندگی شهری سلجوقیان از قبیل سازمانهایی نظیر اخی (انجمن برادری بازرگانان و پیشهوران و علما، طبقه معلمان و مفسران اسلام) نظام اسلامی اصناف، انضباط سخت رهبران انجمنهای جوانان و برخی معیارهای اخلاقی و اجتماعی دیگر شالوده دستگاه اداری و رشد حکومت عثمانی را به وجود آوردند (ووسینیچ، 7).
کاهلی حکومت بیزانس و آشفتگی سیاسی حاکم بر حکام بالکان نیز پیروزی عثمانیها را اسان کرد.
آنان پس از تسخیر نیقیه (731ق/1331م) به تسلط بیزانس در آسیای صغیر پایان دادند.
عثمانیها در طول قرن 8ق/14م توانستند با از میان بردن رقبای خود ولایات قرهسی، حمید، گرمیان، صاروخان، آیدین، منتشا، تکه، قرهمان و قزلاحمدلی را ضمیمه خاک خود سازند.
در نیمه دوم قرن 8ق/14م امپراتوری آشوبزده بیزانس و کشورهای بالکان آماج حملات عثمانیها بودند.
مراد اول (760-791ق/1359-1389م) با استفاده از تحرک ارتش سازمانیافته خود و آشفتگی اوضاع بالکان موفق به فتح آن شد.
عثمانیها با سربازگیری از نواحی متصرفی خود که بدان دِوْشیرمَه میگفتند به اشاعه اسلام پرداختند.
در اواخر قرن 8ق/14م سرزمینهای عثمانی از نظر تشکیلات اداری به 2 بخش آسیایی (آناتولی) و اروپایی (روم ایلی) تقسیم میشد که هریک را بیگلربیگلیک میگفتند.
حمله تیمور لنگ به آسیای صغیر و شکست و اسارت سلطان بایزید، امپراطوری عثمانی را به آشوب کشانید.
بیزانسیها و ونیزیها و برخی از امیرنشینهای داخلی آسیای صغیر مجدداً سر برافراشتند و قسطنطنیه حدود نیم قرن دیگر در دست مسیحیان باقی ماند.
پس از بازگشت تیمور از آسیای صغیر، محمداول (816-824ق/1413-1421م)و سپس مراد دوم (824-855ق/1421-1451م) با چیرگی بر دشمنان داخلی و خارجی مجدداً قدرت عثمانیها را اعتلا و اقتدار بخشیدند.
در زمان محمد اول شیخبدرالدین که از فقهای برجسته عثمانی است، با نوشتن کتابهایی در تصوف، اندیشه دارایی همگانی را منتشر ساخت.
پس از کشته شدن وی پیروانش پراکنده شدند و به صوفیان صفویه و یکتاشیه پیوستند (ووسینیچ، 11).
با سلطنت محمد دوم (855-886ق/1451-1481م) دوران تازهای در تاریخ عثمانی آغاز گشت.
در زمان وی یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ متأخر جهان یعنی سقوط قسطنطنیه، به وقوع پیوست و بدینسان عمر بیش از 000‘1 ساله امپراطوری روم شرقی به پایان همیشگی خوذ رسید.
این واقعه سرنوشت خاورمیانه و اروپا را دگرگون ساخت.
سلطانمحمد دوم با تدوین قانوننامه در 881ق/1476م حدود اختیارات و وظایف دولت، دستگاههای اداری، فئودالها و علما را نظم قانونی بخشید و به نیروهای نظامی سر و سامان داد.
وی مساجد و بناهای عمومی بسیاری ساخت و در زمینه روابط میان مسلمانان و دیگر اقلیتهای دینی اهل کتاب مقرراتی وضع کرد.
پس از مرگ وی نیز پسرش بایزید دوم بر امپراطوری عثمانی فرمان راند.
تشکیل دولت عثمانی در آسیای صغیر و توجیه سیاستهای توسعهطلبانه آنان با دفاع از اسلام و جهاد علیه کفار، همچنین فتح قسطنطنیه، بالکان، جزایر و سواحل شرقی مدیترانه، حمله به ایران و کشتار حدود 40 هزار تن از پیروان شیعی مقیم شرق آسیای صغیر به بهانه جاسوسی، اثرات بزرگی در اروپا، ایران و خاورمیانه برجای گذاشت (باوزانی، 210؛ طاهری، 135).
از این زمان به بعد اوضاع کلی آسیای صغیر با تاریخ سلاطین عثمانی پیوند میخورد و این وضع تا پیدایش حکومت جمهوری در ترکیه کنونی ادامه دارد.
مآخذ: ابناثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، دارصادر، 1399ق؛ ابنحوقل، ابوالقاسم محمد، صورهالارض، بیروت، مکتبهالحیاه، 1979م؛ ابنخردادبه، عبیداللهبن عبدالله، المسالک والممالک، لیدن، 1938م؛ ابنخلدون، عبدالرحمان، مقدمه، ترجمه و نشر کتاب، 1347ش؛ باوزانی، آلساندرو، ایرانیان، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، روزبهان، 1359ش؛ بیانی، حانبابا، تاریخ نظامی ایران، تهران، ستاد ارتش، 1353ش؛ پاولی؛ پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، دنیای کتاب، 1362ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، 1362ش؛ دولاندلن، ش، تاریخ جهانی بیش از تاریخ تا قرن شانزدهم، ترجمه احمد بهمنش، دانشگاه تهران، 1345ش؛ شییرا، ادوارد، الواح بابل، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، ابنسینا، 1341ش؛ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، جیبی، 1345ش؛ قدامهبن جعفر ابوالفرج، کتابالخراج، به کوشش یاندخویه، لیدن، 1889م؛ کُرزن، جرج، ن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1362ش؛ گودرزینژاد، شاپور، جغرافیای ترکیه، تهران، سحاب، 1354ش؛ لسترنج، گای، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگ، 1364ش؛ ماله، آلبر وژول ایزاک، تاریخ قرون وسطی، ترجمه عبدالحسین هژیر، تهران، دنیای کتاب، 1362ش؛ مستوفی، حمدالله، نزههالقلوب، به کوشش گای لسترنج، لندن، 1915م؛ مشکور، محمدجواد، اخبار سلاجقه روم، تهران، 1350ش؛ ووسینیچ، وین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمه، سهیل آذری، تبریز، کتابفروشی تهران، 1346ش؛ همایی، جلالالدین، مولوینامه، تهران، آگاه، 1356ش؛ یاقوت حموی، ابوعبدالله، معجمالبلدان، بیروت، 1376ق؛ یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362ش؛ نیز: امروزه قاره آسیا بعنوان وسیع ترین و پرجمعیت ترین قاره جهان، کانون توجه جهانی و منبعی عظیم برای آینده اقتصاد جهان تلقی می گردد.
آسیا سرزمین فرصت هاست، بیش از نیمی از مردم جهان در آسیا زندگی می کنند و این قاره بیش از 70% نفت وگاز صادراتی جهان و 4/1 صادرات و تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داده است.
این قاره کهن و متمدن در سایه پتانسیل عظیم انسانی و طبیعی خود و از جمله با عنایت به منابع عظیم انرژی در کشورهای منطقه، و با همگرایی فراگیر خواهد توانست به نحوی شایسته در فرآیند توسعه و از جمله توسعه جهانی مشارکت نماید.
اشتراک کشورهای منطقه در بهره مندی از منابع عظیم انرژی و تشکیل بازار مشترک انرژی بعنوان فصل مشترک کشورهای آسیایی در توجه به این همگرائی است.
توجه به منابع حاصل از وحدت منطقه ای، غنای فرهنگی و منابع اقتصادی در میان این کشورها و توجه خاص به اتحادیه های درون منطقه ای، موقعیت کشورهای منطقه را ارتقاء داده سبب تأمین حداکثری منافع دولت های این قاره از طریق برقراری ثبات و امنیت پایدار درحوزه های مختلف و از جمله در زمینه های حقوقی و قانونگذاری را فراهم خواهد نمود.
امروزه آسیا شامل سرزمین ها و دریاهایی است که گستره آن از خاورمیانه تا جزایر جنوبی اقیانوس آرام پیش رفته است.
کشورهای آسیائی نیز همانند کشورهای غربی توانائی آن را دارند تا تحت لوای مشترکات فراوان و ارزنده خود و با بهره مندی از زیرساخت فرهنگی و مذاهب متفاوت، وحدتی شایسته در آسیا فراهم آورند.
این وحدت خواهد توانست اندیشه استثمارگرایانه قدرتهای سیاسی و اقتصادی دیگر مناطق جهان و تلاش آنها برای افزایش نفوذ خود در منطقه آسیا را خنثی کرده و سبب تحول مثبت کشورهای قاره کهن در جهت توسعه بیشتر گردد.
اکنون کشورهای آسیائی خواهند توانست در سایه توجه خاص به همگرائی قانونی، ظهور اتحادی فراگیر را تجربه نماید.
برقراری ثبات و امنیت در منطقه، ایجاد توازن جهانی و حمایت از یکپارچگی منطقه، و ایجاد شبکه اقتصادی منظم اقدام نموده و با گرایش به تسهیل مبادلات تجاری بین کشورها و کاهش هزینه های آن و توسعه بازار منطقه، زمینه سرمایه گذاری مشترک در زمینه فنآوری اطلاعات و تجارت الکترونیک،و همچنین افزایش حجم مبادلات و سرمای گذاریهای منطقه ای و مشترک را فراهم آورد.
توجه به صنعت توریسم و مسائل زیست محیطی از دیگر موارد مهمی است که می تواند موضوع و هدف اتحاد مذکور را تشکیل میدهد.
“مقررات عمومی” ماده یک: تأسیس مجمع پارلمان آسیائی این اساسنامه سند تأسیس مجمع پارلمان آسیائی است که از این پس در مواد و اسناد بعدی “پارلمان” نامیده می شود.
ماده دو: اصول تأسیس مجمع پارلمان آسیائی کلیه کشورهای عضو؛ - با تأکید بر اصل برابری کلیه اعضاء، - با احترام به حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، همزیستی مسالمت آمیز و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، - با اعتقاد به اصل صلح دوستی و حل و فصل مسالمت آمیز هرگونه اختلافات، - با تشویق وترویج احترام به حقوق بشر و رد فعالیتهای تروریستی و احترام به حقوق و آزادی ملتها، - با تأکید بر ضرورت همکاری همه جانبه در توسعه پایدار و حمایت از محیط زیست، - با تلاش در جهت ایجاد نهادهای مشترک برای فراهم ساختن زیرساختها و توسعه اقتصادی با بهره گیری از اشتراکات منطقه ای، - با اعتقاد به لزوم همکاری مشترک در قانون گذاری و بهره گیری ملتهای آسیایی از قوانین پیشرفته و منطبق با فرهنگ و وضعیت سیاسی، اقتصادی آسیا، - با پذیرش ظرفیتها و امکانات گسترده منطقه آسیا در جهت فعال کردن روابط حقوق و یکسان سازی و هماهنگ سازی مقررات، - و با هدف تقویت ارتباطات، هماهنگی ها و تبادل تجربیات میان پارلمانها و نمایندگان مجالس کشورهای عضو و ارتقاء AAPP به APA، آمادگی خود را برای تشکیل مجمع پارلمان آسیای اعلام می دارند.
ماده سه: اهداف تأسیس مجمع پارلمان آسیائی اهداف و انگیزه اعضاء از تأسیس نهاد مذکور به شرح ذیل است: 1- حفظ آزادی و عدالت اجتماعی در راستای حصول به خواسته های مشروع ملل آسیایی.
2- دستیابی به دانش روز در عرصه های مختلف و ترویج آن بین اعضاء بمنظور گسترش زمینه برابری و هماهنگی بین کشورهای عضو.
3- بهره برداری از منابع عظیم طبیعی و انسانی با همکاری و تأمین منافع کشورهای عضو و اعلام حق حاکمیت دائمی بر منابع طبیعی خود.
4- تأمین رفاه و آسایش مردم آسیا از طریق همکاری در زمینه های بهداشت، درمان و تغذیه.
5- کمک به همگرائی میان ملل آسیائی بمنظور بهره برداری از ظرفیتهای عظیم منطقه.
6- تلاش در جهت وضع قوانین مشترک میان کشورهای آسیایی، از جمله در رابطه با حقوق بشر، تأسیس بانک آسیایی، تضمین سرمایه گذاری خارجی، تسهیل سرمایه گذاری خارجی در کشورهای عضو، اجراء راهکارهای فرهنگی و نیز ترویج جهانگردی و همکاری در زمینه های میراث فرهنگی.
ماده چهار: عضویت در پارلمان عضویت در پارلمان برای کشورهای آسیایی آزاد است.
“ارکان و تشکیلات” ماده پنج: ارکان پارلمان پارلمان آسیایی دارای سه رکن اصلی به شرح زیر می باشد: الف: مجمع عمومی ب: دبیرخانه ج: کمیسیونهای تخصصی “مجمع عمومی” ماده شش: اعضاء مجمع عمومی مجمع عمومی بعنوان بالاترین رکن پارلمان، مرکب از نمایندگان منتخب مجالس ملی کلیه کشورهای عضو است که با رأی مستقیم نمایندگان انتخاب و توسط مجالس ملی کشورهای عضو برای مدت 3 سال عضویت در مجمع عمومی معرفی می گردند.
مجالس ملی می توانند حسب تشخیص نمایندگان خود را تغییر دهند.
ماده هفت: صلاحیت مجمع عمومی مجمع عمومی خط مشی کلی پارلمان را تعیین نموده و درخصوص موضوعات مشترک تصمیم گیری می نماید.
ماده هشت: تعداد نمایندگان هر کشور عضو به تعداد نمایندگان خود در مجمع عمومی دارای حق رأی است.
تعداد نمایندگان به ترتیب ذیل تعیین می گردد: - کشورهای بین 50 تا 200 میلیون نفر جمعیت 2 نماینده - کشورهای بیشتر از 200 میلیون تا 500 میلیون نفر جمعیت 3 نماینده - کشورهای بیشتر از 500 میلیون نفر جمعیت 4 نماینده کشورهای عضو می توانند نفرات بیشتری را جهت شرکت در مجمع عمومی اعزام دارند ولی رأی آنها برابر با تعداد نمایندگان عضو مجمع عمومی می باشد.
ماده نه: جلسات مجمع عمومی مجمع عمومی در هر سال حداقل یکبار تشکیل جلسه عادی داده و در صورت ضرورت بنا به تقاضای هر عضو و تصویب 3/2 اعضاء اجلاس فوق العاده تشکیل خواهد داد.
ماده ده: هیأت رئیسه موقت مجمع عمومی اداره جلسه افتتاحیه مجمع عمومی پارلمان آسیائی با هیأت رئیسه مجلس کشور میزبان خواهد بود.
هیأت رئیسه موقت مجمع عمومی بلافاصله انتخابات را برای تعیین هیأت رئیسه دوره ای برگزار می نماید.
ماده یازده: هیأت رئیسه مجمع عمومی توسط یک هیأت رئیسه متشکل از یک رئیس، دو نایب رئیس، دو منشی اصلی و یک منشی علی البدل اداره می شود.
رئیس پارلمان که ریاست مجمع عمومی را نیز بعهده دارد با رأی 3/2 اعضای پارلمان برای مدت 3 سال انتخاب می گردد.
انتخاب مجدد رئیس برای یک دوره دیگر بلامانع است.
در اولین نشست هر دوره ریاست مجمع، رئیس دوره ای مجمع برای دوره بعد انتخاب خواهد گردید.
هیأت رئیسه دوره ای مجمع عمومی موظف است در اولین اجلاس مجمع عمومی نسبت به تهیه و تصویب آئین نامه داخلی مجمع عمومی اقدام نماید.
ماده دوازده: نصاب رأی گیری جلسات عادی مجمع عمومی با حضور حداقل 3/2 اعضاء رسمیت می یابد و کلیه مصوبات مجمع عمومی بایستی به تصویب 3/2 نمایندگان حاضر در جلسه برسد.
تصمیمات در جلسات فوق العاده مجمع عمومی پارلمان با اکثریت 3/2 اعضای حاضر خواهد بود.
اصلاح اساسنامه با رأی 4/3 اعضای مجمع عمومی صورت خواهد گرفت.
“دبیرخانه” ماده سیزده: محل استقرار دبیرخانه دبیرخانه در کشوری که ریاست مجمع عمومی را عهده دار می باشد استقرار خواهد یافت و مدت آن نیز برابر با مدت ریاست آن کشور خواهد بود.
کشور میزبان امکانات لازم را برای استقرار دبیرخانه پارلمان و جلسات مجمع عمومی فراهم خواهد نمود.
ماده چهارده: وظایف دبیرخانه عمده وظایف دبیرخانه به قرار ذیل است: ارتباط با اعضاء و برگزاری اجلاس پارلمان- اجرای تصمیمات مجمع عمومی - حفظ و نگهداری اسناد و مدارک پارلمان – ارتباط با سازمانهای بین المللی منطقه ای و جهانی – تشکیل کمیسیونها و کمیته های ویژه و موقتی پس از تصویب مجمع عمومی.
“کمیسیونهای تخصصی” ماده پانزده: تشکیل کمیسیونهای تخصصی مجمع عمومی اختیار دارد تا با توجه به زمینه های همکاری و اهداف پارلمان، کمیسیونهای تخصصی و ویژه جهت پرداختن به موضوعات مورد نظر پارلمان تشکیل دهد.
ماده شانزده: انواع کمیسیونهای تخصصی کمیسیونهای تخصصی با توجه به موضوع فعالیت در زمینه های زیر تشکیل می گردد: 1- کمیسیون سیاسی و بین المللی 2- کمیسیون انرژی 3- کمیسیون علوم، تحقیقات و فناوری 4- کمیسیون اقتصادی 5- کمیسیون فرهنگی 6- کمیسیون بهداشت و محیط زیست 7- کمیسیون حقوق بشر همچنین مجمع عمومی میتواند حسب ضرورت کمیته های موقتی برای تحقیق پیرامون مسائل مورد نظر پارلمان تشکیل دهد.
تعداد اعضاء شیوه کار و حوزه فعالیت این کمیته ها بوسیله مجمع عمومی تعیین می گردد.
“بودجه” ماده هفده: درآمد و هزینه های پارلمان درآمد پارلمان از محل کمک دولتهای عضو تأمین می گردد.
مجمع عمومی در اولین جلسه نسبت به کمک دولتهای عضو و بودجه سالیانه پارلمان اتخاذ تصمیم خواهد نمود.
بودجه سالیانه پارلمان بنا به وضعیت اقتصادی کشورهای عضو براساس ارزیابی سازمان ملل متحد توسط دبیرخانه پارلمان تعیین جهت تصویب به مجمع عمومی تقدیم می گردد.
در هر حال سهم هیچ عضوی در تأمین بودجه پارلمان نبایستی بیش از 25 درصد کل بودجه پارلمان باشد.
“امضاء و تصویب” ماده هجده: الحاق به اساسنامه این اساسنامه جهت امضاء کشورهای آسیایی آماده است.
کشورهای آسیایی می توانند با طی ترتیبات مقرر در قانون اساسی کشور خود به اساسنامه ملحق گردند.
کشورهای عضو مختارند در هر زمان تقاضای خود را جهت الحاق به اساسنامه به رئیس مجمع عمومی تسلیم نمایند.
تقاضای مربوطه توسط رئیس مجمع عمومی میان نمایندگان کشورهای عضو توزیع خواهد گردد.
تقاضاهای مربوطه در صورت تصویب اکثریت اعضاء به مورد اجرا گذاشته خواهد شد.
کشور متقاضی نیز پس از تصویب عضویت آن در طی مجمع عمومی از طریق ارائه یک یادداشت کتبی توسط دبیرخانه از این امر آگاهی خواهد یافت.
“زبان اساسنامه و پارلمان” ماده نوزده: زبان اساسنامه سند حاضر و اسناد ضمیمه به زبانهای عربی، فارسی، چینی، انگیسی، روسی و فرانسوی با اعتبار یکسان می باشد.
رونوشت اساسنامه در اختیار دولتهای عضو قرار خواهد گرفت.
اسناد اصلی و تأئید شده بایستی نزد دبیرخانه موقت پارلمان تودیع گردد.
ماده بیست: زبان پارلمان زبان های رسمی پارلمان، عربی، فارسی، چینی، انگلیسی، روسی و فرانسه خواهد بود.
“اجراء اساسنامه” ماده بیست و یک: اجراء اساسنامه این اساسنامه متعاقب تصویب حداقل 3/1 از کشورهای آسیایی عضو قابل اجراء خواهد بود.
“اصلاح و بازنگری” ماده بیست و دو: اصلاح و بازنگری اعمال هرگونه اصلاح و بازنگری اساسنامه با تصویب حداقل 4/3 کشورهای عضو امکانپذیر خواهد بود.
کشورهای عضو متقاضی اعمال اصلاحات بر اساسنامه باید نسبت به تسلیم درخواست کتبی خود در این خصوص به رئیس مجمع عمومی اقدام نمایند.
رئیس مجمع موظف است نسبت به مطلع ساختن مجمع عمومی در این ارتباط اقدام نموده تا موضوع در دستور کار اجلاس مجمع قرار گیرد.
“فسخ عضویت” ماده بیست و سه: فسخ عضویت هر یک از کشورهای عضو مایل به بازپس گیری و فسخ عضویت خود در پارلمان موظف است درخواست خود را در اینخصوص طی یک یادداشت کتبی به اطلاع رئیس مجمع عمومی برساند.
عضویت کشور مذکور شش ماه پس از دریافت نسخه نهایی یادداشت درخواست فسخ عضویت توسط کلیه اعضاء فسخ خواهد گردید