تاج محل؛ ایده ای از قدرت و زیبایی یا نمادی از بهشت
گروه فرهنگ، کیان مهر احمدی_همایش «باغ های ایران و هند» با حضور تعداد زیادی از اساتید، دانشجویان معماری و علاقمندان به تاریخ ،روز یکشنبه 19 مهرماه به همت دفتر پژوهشهای فرهنگی در سالن گفت و گو خانه هنرمندان گشایش یافت.
در این همایش دکتر ناصر تکمیل همایون ، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی و مدیر گروه تاریخ دفتر پژوهش های فرهنگی درباره روابط تاریخی ایران و هند سخن گفت.سپس پروفسور «ابا کخ» از آْلمان درباره تاج محل سخنرانی کرد. با اینکه در ابتدا قرار بود دکتر حسین سلطان زاده رئیس دانشکده معماری قزوین و سردبیر فصلنامه فرهنگ و معماری در این نشست درباره «باغ مزار های ایران» سخنرانی کند اما عملا به دلیل طولانی شدن سخنرانی«ابا کخ» وی فقط کلیاتی از بحث خود را ارائه و شرح مفصل آن را به حلسه دیگری موکول کرد.
استقبال از این همایش آن قدر زیاد بود که تعداد زیادی از دانشجویان تا آخر همایش روی زمین نشسته بودند. دکتر تکمیل همایون در ابتدای سخن ، کشورهایی را که با ایران رابطه فرهنگی دارند به سه قسمت تقسیم کرد و درباره هر یک گفت:یک سری کشورهایی هستند که تاکنون با آنها هیچ رابطه فرهنگی نداشته ایم و تازه در آغاز راه هستیم مانند برزیل یا آرژانتین.دسته دوم کشورهایی هستند مثل تاجیکستان و افغانستان که ما با آنها اشتراکات فرهنگی زیادی داریم و گویی قرن ها با هم در یک فرهنگ زندگی کرده ایم. دسته سوم کشورهایی هستند که ما از گذشته با آنها داد و ستد فرهنگی داشته ایم ولی نه مثل تاجیکستان و افغانستان به ما نزدیکند نه مثل برزیل از ما دورند که این دسته شامل کشورهایی چون هند و چین می شود.
این استاد تاریخ درادامه برای تبیین بیشتر نوع رابطه ایران وهند به تاثیر گذاری فرهنگ و زبان
فارسی بر هندی ها اشاره کرد و گفت:شما به نام باغ های هندی نگاه کنید. جهان آرا، نورافروز، فرح بخش، آرامگاه همایون، باغ انگوری، انگوری باغ، چهلستون، هشت بهشت.......وقتی نام باغ های هند این اسامی باشد آن وقت ببینید از لحاظ معماری و باغ سازی چه تاثیراتی از ما گرفته اند. وی با اشاره به لشگرکشی های سلطان محمود غزنوی به هند، این نوع ایجاد رابطه را «تماس بدی» خواند و گفت هیچ کس از طریق جنگ نمی تواند چیزی را به ارمغان ببرد اما در کنار این برخورد هی نظامی و سیاسی، عرفان و تصوف ایران نیز به هند راه پیدا کرد و هند چون مثل ایران مایه عرفانی داشت توانست عرفان اسلامی را بپذیرد و از آن تاثیر بگیرد.
پروفسور« اباکخ»خانم دانشمند آلمانی که مدت بیست سال است درباره باغ های هند و مخصوصا تاج محل تحقیق می کند نفر بعدی بود که میکروفون را به دست گرفت. وی در آغاز شرح مفصلی درباره تاج محل داد و گفت: تاج محل یکی از باارزشترین و زیباترین ساختمان های مقبره گون است که امپراطور شاه جهان پنجمین پادشاه سلسله مغول(تیموریان) به عنوان آرامگاه برای همسرش ممتاز محل ساخته است.او که به زبان آلمانی سخن می گفت و سخنانش به فارسی ترجمه میشد در ادامه به این نکاه اشاره کرد که در عصر استعمار افراد زیادی از این محل دیدن کرده اند و مخصوصا در قرون 18 و 19 این بنا خیلی مورد توجه بوده است. بنا به نظر کخ ، تاج محل نه فقط یک مقبره که نماد و سمبلی از اهمیت و قدرت حکومت مغول بوده است.
بنای تاج محل از یک ساختمان سفید اصلی و دو ساختمان قرمز کوچک تر که در دو طرف بنای اصلی ساخته شده اند تشکیل شده است. کخ گفت که از حدود بیست سال پیش که مطالعه
تاج محل را آغاز کرده به این نتیجه رسیده که « برای درک بهتر معماری این بنا باید این ساختمان را در تمامیت خودش ببینم نه قطعه قطعه.» در حالی که همیشه تاکید محققان روی ساختمان اصلی که سفید رنگ است متمرکز می شده است.
قسمت های زیادی از تاج محل اکنون از بین رفته است. آن چه که امروز باقی مانده یک باغ اصلی است به نام چهار باغ و ساختمان سفید مقبره که انگار روی یک سکو قرار گرفته و به رودخانه جامو مشرف است.پروفسور آلمانی تاکید کرد که قرار گرفتن ابن بنا کنار رودخانه نکته بسیار مثبتی برای آن است چون هم منظره جالبی دارد و هم اینکه رودخانه به انسان آرامش می دهد.
بنا به نظر کخ چهار باغی را که اطراف تاج محل قرار گرفته، می توانیم به چهار سوق های بازار تشبیه کنیم که دو راسته از دو طرف پیش می آیند واین چهارسوق ها را قطع می کنند.وی گفت که ممکن است در گذشته در این منطقه کاروانسرا یا بازاری نیز موجود بوده اما هنوز قطعیت این مسئله برای او کاملا روشن نیست.
وی تاکید کرد که ابن بنا فقط یک مقبره نیست بلکه مجموعه ای است از بازار، کاروانسرا، باغ و مقبره که با وجود عملکردهای متفاوت و مختلف هر یک از این بناها، تمامی آنها خیلی خوب طراحی شده اند.
کخ که برای درک بهتر سخنرانی اش مجموعه متنوعی از تصاویر و نقشه های تاج محل و ساختمان های اطرافش را نشان می داد به بناهای دوطرف ساختمان اشاره کرد .
این بناها به نام قلعه سرخ شهرت دارند. وی ضمن نشان دادن تصاویری از جزئیات هر کدام
از بناها ، هارمونی، نظم، تناسب و قرینه سازی آنها را ستود. در این ساختمان ها سه نوع ستون به اسم ستون «سرو اندام»، ستون «هندسی» و ستون «طبیعی» به کاررفته است.
رنگ های به کار رفته در ساختمان اصلی سفید و رنگ ساختمان های طرفین قرمز است. کخ گفت که استفاده از دو رنگ یکی از خصوصیات معماری عصر مغول است که بهترین جلوه اش
در تاج محل بروز کرده است.
وی بانشان دادن کنده کاری ها، نقوش به کار رفته در« مقبره» ممتاز محل و آیات قرآنی که بر روی مقبره حک شده، این بنا را ساختمانی با تزئینات جالبی در خور یک مقبره و «خیلی احساس گرایانه» توصیف کرد و آن را ایده ای از قدرت و زیبایی و نمادی از بهشت خواند.
دکتر سلطان زاده، آخرین سخنران این همایش در سخنان کوتاه اما موجزی به پیشینه باغ مزار های ایرانی اشاره کرد و در ابتدا گفت: در آیین زرتشت، دفن اجساد مکروه بود و زرتشتیان مردگان خود را دفن نمی کردند. بنابراین زرتشتیان نه تنها مقبره ای برای خود نساختند بلکه پادشاهان ساسانی هر آنچه مقبره بود به غیر از آرامگاه کوروش را از بین بردند.آن هم به این دلیل که گمان می کردند مقبره مادر حضرت سلیمان است. با این حال چون در ایران اقوام مختلفی زندگی می کردند که اجساد خود را دفن می کردند آرامگاه هایی هم در یافته های باستانشناسی به چشم می خورد. فردوسی در بیتی به باغ مزار اشاره می کند و می گوید:
به باغ اندرون دخمه ای ساخته/ سرش را به آن اندر انداخته در سفرنامه های تاریخی هم اشاره شده که پیرامون آرامگاه کوروش ، حیاط محصوری وجود داشته.از سوی دیگر هرودوت نیز به باغ هایی اشاره می کند که به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار می گرفته است. با این تفاصیل این سوال پیش می آید که پیشینه تاریخی این باغ مزار ها در ایران به کجا می رسد؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: هخامنشیان بخش عمده ای از فرهنگ و هنرشان را مدیون عیلامی ها بودند و در امور مختلف از آنها اقتباس می کردند. از آنجا که در عیلام مقبره و باغ مزار وجود داشته می توانیم سنت باغ مزار را به عیلامی ها منتسب کنیم. این استاد معماری سپس به دوران پس از اسلام اشاره کرد و گفت با وجود اینکه باغ مزار های هندی تحت تاثیر فرهنگ ایرانی ساخته شده اند اما این سوال به جاست که چرا چنین باغ مزارهایی در ایران وجود ندارد؟ برای اینکه تا سه قرن پس از اسلام ساختن بنایی بر روی مقبره مکروه شناخته می شد و از قرن سوم به بعد است که شاهد مزار های یادمانی مثل گنبد قاموس یا مقبره سلطان سنجر هستیم.