کوچ نشینی تنها یک نوع زندگی و طریقی از زیستن نیست بلکه یک فرهنگ و یک تاریخ کهن با آداب و رسوم و سنن اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که پشت این زندگی ساده و بی پیرایه نهفته است. پس همانطور که تاکنون از آثار بی جان و بدون تحرک به عنوان ارزش ها و افتخارات ملی و فرهنگی خودمان حفاظت کرده و هزینه های زیادی را نیز در این راه صرف کرده ایم، می بایست با این پدیده زنده و پویا که نه تنها بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را بازگو می کند بکله جامعه ای تولیدکننده نیز هست که در عین حال با مشکلات فراوانی روبروست با حساسیت بیشتری برخورد شود.
سه رکن اصلی زندگی کوچ نشینی انسان، دام و مرتع است که در حال حاضر مردم کوچ نشین ایران در هر سه رکن با مشکلات اساسی روبرو هستند.
عوامل مختلفی همچون شخم های بی رویه مراتع، افزایش تعداد دام ها به ویژه دام روستایی، از بین رفتن مراتع میان بند، از هم پاشیدگی نظام ایلی، کمبود علوفه دامی و گرانی آن، وجود واسطه ها و جاذبه های شهری، نبود امکانات رفاهی در جامعه عشایری، کمبود داروهای دامی، خشکسالی های پیاپی، کمبود نیروی انسانی خبره از جمله چوپان و... موجبات از هم پاشیدگی زندگی عشایری را فراهم نموده است که بدون شک آشنایی عمیق و هماهنگی مدیران ساختار تشکیلاتی دستگاه های اجرایی مربوطه با فرهنگ و بافت جامعه عشایری و برنامه ریزی همه جانبه می تواند کلید حل مشکلات این قشر از جامعه شود. البته برنامه ریزی که مبنی بر اصول و واقعیت های ساختار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این جامعه است که از جمله آنها می توان به اصلاح قوانین مربوط به مراتع میان بند، مشخص کردن حدود ایل راه های عشایری، بیمه دام ها، تشکیل خانه های بهداشت عشایری، تامین علوفه و جو مورد نیاز دام عشایر، خرید تضمینی دام و... ایجاد مدرسه در مقاطع راهنمایی و دبیرستان یا شبانه روزی، ایجاد شغل های جایگزین و خرید محصولات دامی اشاره کرد.
مزایای زندگی کوچ نشینی
حفظ روحیه مقاومت و تحمل مشکلات که به دلیل مبارزه با طبیعت و برخورد با انواع سختی ها و رنج ها به دست آمده از جمله ویژگی های زندگی عشایری است که ساده زیستی، عدم تجمل گرایی، قانع بودن به امکانات کم، حفظ سلامتی و شادابی در زندگی ایلی از جمله مزایای زندگی عشایری است. لذا این طور می توان نتیجه گرفت که این زندگی انباشته از مشکلات و فشار روزمره عشایری و موانعی است که روز به روز آنان را ناتوان و وادار به اسکان بی رویه در حاشیه شهرها می کند.
براساس آخرین آمار سرشماری اجتماعی و اقتصادی عشایر کوچنده در سال 1377، استان آذربایجان غربی دارای 14448 خانوار با جمعیتی بالغ بر 114617 نفر است که نسبت جنسی عشایری استان به تعداد 105 نفر مرد در برابر 100 نفر زن است و میانگین اعضای هر خانوار عشایری 7/9 نفر است که در توزیع کلی جمعیت عشایر کشور، استان آذربایجان غربی با 8/6 درصد چهارمین استان عشایری محسوب می شود.
ایلات و طوایف
عشایر استان آذربایجان غربی در قالب 12 ایل و 21 طایفه مستقل در حاشیه مرزی با کشورهای نخجوان، ترکیه و عراق زندگی می کنند و بزرگ ترین ایل استان جلالی است که جزو 10 ایل بزرگ کشور محسوب می شود، اسلات جلالی، میلان، شکاک، پناشین، زرزا، ،قره پاپاق، مامش و سادات از جمله ایلات شناخته شده در استان هستند.
جمعیت دامی
عشایر استان 1809993 واحد دامی در اختیار دارند که عمدتا کوچک بوده و میانگین دام عشایر استان 125 واحد دامی است. به طوری که متوسط دام خانوارهایی با کوچ بلند 138 واحد دامی (بیش از 30 کیلومتر) و متوسط دام خانوارهایی با کوچ متوسط 91 واحد دامی(15 الی 30 کیلومتر) و خانوارهایی با کوچ کوتاه 76 واحد دامی (کمتر از 15 کیلومتر ) است.
تولیدات عشایر استان
عشایر استان به طور متوسط سالیانه 11 هزار تن گوشت،20 هزار تن شیر، 1761 تن پشم، 4/44 تن مو و کرک تولید و بیش از 25 درصد از مواد پروتئین استان را تامین می کنند.
وسعت مراتع استان
در استان آذربایجان غربی حدود 2/7 میلیون هکتار مرتع وجود دارد که 1614720 هکتار دام مراتع ییلاقی و قشلاقی استان را تشکیل می دهد و در شرایطی فعلی قریب به 2/5 برابر ظرفیت مراتع دام مازاد عشایر در مراتع تعلیف می کنند و عشایر در مدت طولانی اقامت در قشلاق (حدود 9 ماه از سال) دام های خود را تغذیه می کنند که بیشترین هزینه خانوار را تشکیل می دهد و این موضوع به فقر بیشتر خانوارهای عشایری منجر می شود.
وضعیت سواد
درصد باسوادان در جامعه عشایری استان آذربایجان غربی بر اساس سرشماری سال 77 کودکان 6 الی 10 سال 59/98 درصد، نوجوانان 11 الی 14 سال 62/44 درصد، جوانان 15 الی 24 ساله 54/35 درصد، میانسالان 25 الی 64 ساله 21/17 درصد و بزرگسالان و بیشتر 3/55 درصد باسواد هستند که از میان 41 درصد باسواد عشایر استان 57/29 درصد مرد و 24/16 درصد زن هستند.
ایلات و طوایف عشایری استان در عرصه ای بالغ بر 60 درصد از قلمرو مرتعی کشور که عموما در مناطق دور از دسترس حاشیه مرزها، قرار دارند. شیوه زندگی عشایر مبتنی بر کوچ است و کوچ به عنوان تکنیک بهره برداری از منابع طبیعی، عمدتا با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف دام ها انجام می شود و براساس برآورد سازمان ملل در جهان کنونی سازمان ملل در جهان کنونی بیش از 200 میلیون نفر شیوه زندگی عشایری مبتنی بر دامداری توام با کوچ دارند.
عشایر حافظان و حاملان ارزش ها و میراث فرهنگی ایران زمین هستند و با توجه به تعداد ایلات و طوایف عشایری و پراکندگی آن در گستره وسیعی از فضای جغرافیایی کشور می توان مجموعه ای از بقایای سنن، عادات، آداب، آئین و مناسک و ارزش های ملی، دینی، اجتماعی و فرهنگی را در مناطق عشایری مشاهده کرد.