مقدمه
انقلابی به اسم انقلاب امپرسیونیستی آنچه را که برای هنرمندان به ارمغان میآورد علاوه بر شیوه نورپردازی کمال از کمال نیافتگی بود و نیز استقلال تصویری در برابر واقعیت و همچنین از شیوههای به اصطلاح اشرافی بود.
امپرسیونیسم در واقع اساس دیدن را در دنیا دگرگون کرد به رغم تمام موانع و مشکلات طبیعی و غیرطبیعی به موفقیت مکتب امپرسیونیسم را علاوه بر ارزش ذاتی آن در ارائه بینش اخلاقی دورهاش باید داشت.
کلمه امپرسیونیسم از واژهای فرانسوی به معنای احساس و ادراک و دریافت ذهنی برگرفته شده است و این جنبش عظیمم در سده 19 آغاز گردید و به این دلیل امپرسیونیسم خوانده شده که روزنامهنگاری ذهن دیدن نمایشگاهی از آثار هنرمندان بزرگ یکی از آثار آنان را به نام امپرسیونیسم ((طلوع خورشید)) به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت که این اثر هیچ چیز غیر از یک امپرسیونیسم زودگذر را در بیننده القا نمیکند و این سبک بوجود آمد.
از هنر نقاشی سخن نمیگوئیم که از ارتباط سخن به میان میآوریم. آنگونه که میدانید نقاشی تنها نقاشی نیست بلکه پل ارتباطی میان تفکرهاست و نقاش می گوید دردها و مشقتها را پشت سر میگذارد تا تفکر خود و جامعه را در راستای پیش برد بهتر تحقق بخشد و تسلی دلی باشد برای همگنانش.
یک اثر نقاشی را عناصر بصری و تکنیک به وجود میآورند اما بیشتر ارزش آن را مدیون تفکر آن است و نقاش با تفکر بخشیدن به اثر و به وجود آوردن خلاقیت در اثر حکم آن است.
طرح تحقیق
انگیزه اولیه من شخصی بوده و برای این موضوع امپرسیونیسم را انتخاب کردهام که :
وابسته به رشتهام بوده
این سبک برایم سوالاتی بیشمار ایجاد کرده است و برای پاسخگویی به سؤالات خودم و دیگران و اطلاع هر چه بیشتر از این سبک و چگونگی بوجود آمدن و پیدایش و ادامه یافتن آن و چگونگی عملکرد این سبک و وجح تمایز آن با سبکهای دیگر را برای خود و دیگران مشخص کرده و تحقیقی کامل را داشته باشم.
هدف اصلی
هدف اصلی من از این تحقیق بیان واقعیت و حقایق است و بررسی مشکلات این سبک و هدف این سبک چگونه بوده است.
بیان یک مسئله علمی
آیا سبک امپرسیونیسم سبکی بیاشتباه و بینقص از سبکهای دیگر بوده؟
آیا سبک امپرسیونیسم فقط وابسته به نور است
کل روش امپرسیونیسم با همه مفتضیات و فوت و فنهای هنری آن بیش از همه معطوف بر آن است که بیان این دید هوا کلیتوسی باشد و تاکید ورزد که واقعیت نه بودن که شدن است یه یک موقعیت که یک فراگشت است هر تصویر امپرسیونیستی ته نشست یک لحظه در حرکت دائم زمان و باز نمائی تعادل موقت و بیثبات نیروهای متخالف است دید امپرسیونیستی طبیعت را به فراگشت رشد و زوال تبدیل میکند.
فرضیهها
سبک امپرسیونیسم سبکی نوری است: فرضیه خنثی
سبک امپرسیونیسم سبکی نوری است برتر: فرضیه مثبت
سبک امپرسیونیسم سبکی است با معایب: فرضیه منفی
ما برای یک امپرسیونیسم فرضیه و در واقع بیان حدس و گمانی را ایجاد میکنم تا روابط احتمالی آن را متوجه شویم و برای این سبک با نظریه استاد 3 فرضیه برای خنثی، مثبت و منفی را ایجاد کردهایم و هدف ایجاد این فرضیهها رسیدن به مرادات و من محقق باید پیشبرد این فرضیهها تحقیقم را دنبال میکنم و بر احساسی این فرضیه ها تحقیق را پیش برده و یا میتوان درست بودن یا غلط بودن فرضیهها را اثبات کرده و به نتیجه مورد نظر رسید.
پاورقی
امپرسونیست: نام یکی از سبکهای نقاشی در اروپا
ناتورآیسینم: نام یکی از سبکهای نقاشی قبل از امپرسونیست
رئالیسم: نام یکی از سبک های نقاشی قبل از امپرسیونیست
پیساور: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم
نران: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم
منه: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم
ونگوگ: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم
پالت: نوعی وسیله برای گذاشتن موقت رنگ بر آن و به هم زدن و دقیق کردن رنگها بر روی آن و بدست آوردن رنگ موردنظر و گذاشتنن آن بر روی بوم
تاش: حرکت قلم مو با ضربه زیاد بر روی بوم
متباین: جدا شده از یکدیگر، آنچه با دیگری دوری و تفاوت دارد ضد یکدیگر کنتراست. لایههای رنگی که از تشکیل شدن خاکستریهای رنگها و رنگی به دست میآید.
فامهایی: لایهلایه شدن رنگ روی بوم رنگهای متفاوت شبیه به هم
مروری بر ادبیات تحقیق یا پیشینه تاریخ و گذشته سبک امپرسیونیسم
امپرسیونیسم که دنیا را به صورت نور تجزیه و آن را به رنگهای گوناگون تقسیم میکند و چون زنجیرههایی از دریافتهای حسی ضبط میکند بیش از پیش بیانگر رابطه ذهن عین بسیار پیچیده و کم دوامی شد فردی که گرفتار تنهایی شده و در خود فرو رفته است جهان را چون رشتهای از عکسالعملهای عصبی برداشتها و حالات رومی چون (آشفتگی پرتلالو) چون تجربه (من) مشاهده میکند امپرسیونیسم در نگاهپرداری منطبق است با ایثارگرایی در فلسفه نیز جهان را چون تجربه (من) و احساس (من) میشمارد؛ نه واقعیتی عینی که مستقل از احساس فردی ما وجود دارد عنصر طغیان در امپرسیونیسم بر واسطه وجود عنصری دیگر عقیم میماند یعنی به وسیله فردگرایی شکاک و گریزان و غیرمبارز و طرز تفکر نگرندهای که به برداشتهای خود میپردازد و قطه دگرگون کردن جهان را ندارد.
در نیمه دوم سده نوزدهم نقاشی هنر عمده میشود به هنگامی که در جهان ادبیات هنوز کشمکشی پیرامون ناتورالیسم برپا است امپرسیونیسم به سبکی مستقل تحول مییابد تخستین نمایشگاه گروهی امپرسیونیستها در سال 1874 برگزار میشود ولی تاریخ امپرسیونیسم از حد سال پیشتر میآغازد و با هشتمین نمایشگاه گروهی به سال 1886 به پایان میرسد حدود همین زمان امپرسیونیسم به عنوان یک جنبش گروهی یکپارچه از هم میباشد و دورهای جدید موسوم به (پس از امپرسیونیسم) شروع میشود که تا سال 1906 میپاید امپرسیونیسم نه ناگهان پایان مییابد و نه ناگهان آغاز میشود. یکی از نقاشان امپرسیونیسم که قانون رنگهای مکمل و رنگآمیزی سایهها را کشف کرده پیشدرآمد گرایش هوای آزاد در نقاشان باربیزن گاه بعدی را در این تحول عرضه میدارد ولی آنچه بیش از همه در پیدایی امپرسیونیسم به عنوان یک جنبش گروهی سهم دارد از یکسو تجربه هنری شهر است که آغازش را در آثار یک هنرمند معروف میتوان یافت همچنین امپرسیونیسم چیزی دربراه فرودستان در خود نداشت که برداشتی نامطلوب در مخاطبان بورژوا ایجاد کند.