مقدمه انقلابی به اسم انقلاب امپرسیونیستی آنچه را که برای هنرمندان به ارمغان میآورد علاوه بر شیوه نورپردازی کمال از کمال نیافتگی بود و نیز استقلال تصویری در برابر واقعیت و همچنین از شیوههای به اصطلاح اشرافی بود.
امپرسیونیسم در واقع اساس دیدن را در دنیا دگرگون کرد به رغم تمام موانع و مشکلات طبیعی و غیرطبیعی به موفقیت مکتب امپرسیونیسم را علاوه بر ارزش ذاتی آن در ارائه بینش اخلاقی دورهاش باید داشت.
کلمه امپرسیونیسم از واژهای فرانسوی به معنای احساس و ادراک و دریافت ذهنی برگرفته شده است و این جنبش عظیمم در سده 19 آغاز گردید و به این دلیل امپرسیونیسم خوانده شده که روزنامهنگاری ذهن دیدن نمایشگاهی از آثار هنرمندان بزرگ یکی از آثار آنان را به نام امپرسیونیسم ((طلوع خورشید)) به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت که این اثر هیچ چیز غیر از یک امپرسیونیسم زودگذر را در بیننده القا نمیکند و این سبک بوجود آمد.
از هنر نقاشی سخن نمیگوئیم که از ارتباط سخن به میان میآوریم.
آنگونه که میدانید نقاشی تنها نقاشی نیست بلکه پل ارتباطی میان تفکرهاست و نقاش می گوید دردها و مشقتها را پشت سر میگذارد تا تفکر خود و جامعه را در راستای پیش برد بهتر تحقق بخشد و تسلی دلی باشد برای همگنانش.
یک اثر نقاشی را عناصر بصری و تکنیک به وجود میآورند اما بیشتر ارزش آن را مدیون تفکر آن است و نقاش با تفکر بخشیدن به اثر و به وجود آوردن خلاقیت در اثر حکم آن است.
طرح تحقیق انگیزه اولیه من شخصی بوده و برای این موضوع امپرسیونیسم را انتخاب کردهام که : وابسته به رشتهام بوده این سبک برایم سوالاتی بیشمار ایجاد کرده است و برای پاسخگویی به سؤالات خودم و دیگران و اطلاع هر چه بیشتر از این سبک و چگونگی بوجود آمدن و پیدایش و ادامه یافتن آن و چگونگی عملکرد این سبک و وجح تمایز آن با سبکهای دیگر را برای خود و دیگران مشخص کرده و تحقیقی کامل را داشته باشم.
هدف اصلی هدف اصلی من از این تحقیق بیان واقعیت و حقایق است و بررسی مشکلات این سبک و هدف این سبک چگونه بوده است.
بیان یک مسئله علمی آیا سبک امپرسیونیسم سبکی بیاشتباه و بینقص از سبکهای دیگر بوده؟
آیا سبک امپرسیونیسم فقط وابسته به نور است کل روش امپرسیونیسم با همه مفتضیات و فوت و فنهای هنری آن بیش از همه معطوف بر آن است که بیان این دید هوا کلیتوسی باشد و تاکید ورزد که واقعیت نه بودن که شدن است یه یک موقعیت که یک فراگشت است هر تصویر امپرسیونیستی ته نشست یک لحظه در حرکت دائم زمان و باز نمائی تعادل موقت و بیثبات نیروهای متخالف است دید امپرسیونیستی طبیعت را به فراگشت رشد و زوال تبدیل میکند.
فرضیهها سبک امپرسیونیسم سبکی نوری است: فرضیه خنثی سبک امپرسیونیسم سبکی نوری است برتر: فرضیه مثبت سبک امپرسیونیسم سبکی است با معایب: فرضیه منفی ما برای یک امپرسیونیسم فرضیه و در واقع بیان حدس و گمانی را ایجاد میکنم تا روابط احتمالی آن را متوجه شویم و برای این سبک با نظریه استاد 3 فرضیه برای خنثی، مثبت و منفی را ایجاد کردهایم و هدف ایجاد این فرضیهها رسیدن به مرادات و من محقق باید پیشبرد این فرضیهها تحقیقم را دنبال میکنم و بر احساسی این فرضیه ها تحقیق را پیش برده و یا میتوان درست بودن یا غلط بودن فرضیهها را اثبات کرده و به نتیجه مورد نظر رسید.
پاورقی امپرسونیست: نام یکی از سبکهای نقاشی در اروپا ناتورآیسینم: نام یکی از سبکهای نقاشی قبل از امپرسونیست رئالیسم: نام یکی از سبک های نقاشی قبل از امپرسیونیست پیساور: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم نران: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم منه: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم ونگوگ: نام یکی از نقاشان بزرگ سبک امپرسیونیسم پالت: نوعی وسیله برای گذاشتن موقت رنگ بر آن و به هم زدن و دقیق کردن رنگها بر روی آن و بدست آوردن رنگ موردنظر و گذاشتنن آن بر روی بوم تاش: حرکت قلم مو با ضربه زیاد بر روی بوم متباین: جدا شده از یکدیگر، آنچه با دیگری دوری و تفاوت دارد ضد یکدیگر کنتراست.
لایههای رنگی که از تشکیل شدن خاکستریهای رنگها و رنگی به دست میآید.
فامهایی: لایهلایه شدن رنگ روی بوم رنگهای متفاوت شبیه به هم مروری بر ادبیات تحقیق یا پیشینه تاریخ و گذشته سبک امپرسیونیسم امپرسیونیسم که دنیا را به صورت نور تجزیه و آن را به رنگهای گوناگون تقسیم میکند و چون زنجیرههایی از دریافتهای حسی ضبط میکند بیش از پیش بیانگر رابطه ذهن عین بسیار پیچیده و کم دوامی شد فردی که گرفتار تنهایی شده و در خود فرو رفته است جهان را چون رشتهای از عکسالعملهای عصبی برداشتها و حالات رومی چون (آشفتگی پرتلالو) چون تجربه (من) مشاهده میکند امپرسیونیسم در نگاهپرداری منطبق است با ایثارگرایی در فلسفه نیز جهان را چون تجربه (من) و احساس (من) میشمارد؛ نه واقعیتی عینی که مستقل از احساس فردی ما وجود دارد عنصر طغیان در امپرسیونیسم بر واسطه وجود عنصری دیگر عقیم میماند یعنی به وسیله فردگرایی شکاک و گریزان و غیرمبارز و طرز تفکر نگرندهای که به برداشتهای خود میپردازد و قطه دگرگون کردن جهان را ندارد.
در نیمه دوم سده نوزدهم نقاشی هنر عمده میشود به هنگامی که در جهان ادبیات هنوز کشمکشی پیرامون ناتورالیسم برپا است امپرسیونیسم به سبکی مستقل تحول مییابد تخستین نمایشگاه گروهی امپرسیونیستها در سال 1874 برگزار میشود ولی تاریخ امپرسیونیسم از حد سال پیشتر میآغازد و با هشتمین نمایشگاه گروهی به سال 1886 به پایان میرسد حدود همین زمان امپرسیونیسم به عنوان یک جنبش گروهی یکپارچه از هم میباشد و دورهای جدید موسوم به (پس از امپرسیونیسم) شروع میشود که تا سال 1906 میپاید امپرسیونیسم نه ناگهان پایان مییابد و نه ناگهان آغاز میشود.
یکی از نقاشان امپرسیونیسم که قانون رنگهای مکمل و رنگآمیزی سایهها را کشف کرده پیشدرآمد گرایش هوای آزاد در نقاشان باربیزن گاه بعدی را در این تحول عرضه میدارد ولی آنچه بیش از همه در پیدایی امپرسیونیسم به عنوان یک جنبش گروهی سهم دارد از یکسو تجربه هنری شهر است که آغازش را در آثار یک هنرمند معروف میتوان یافت همچنین امپرسیونیسم چیزی دربراه فرودستان در خود نداشت که برداشتی نامطلوب در مخاطبان بورژوا ایجاد کند.
امپرسیونیسم بیشتر سبکی (اشرافی) ظریف و باریکبین عصبی، حساس، نفسانی بود؛ شیفته موضوعهای نادر و نفیس متمایل به تجربه های شخصی محض، تجربههای تنهایی و گوشهنگرینی و احساس حاصل از اعصاب بسیار حساس بود.
با اینحال امپرسیونیسم ابداع هنرمندانی است که نه فقط بیشترشان از بخشهای پایینی و میانه بعد ژوازی میآیند بلکه بسیار کمتر از هنرمندان سالهای پیشین به مسایل فکری و زیبایی شناختی میپردازد آنها کمتر از پیشینیان خود طرف و سفسطه باز و بیشتر صناعتگر هستند.
استفاده امپرسیونیستها از علامات شکسته رنگ استفاده کلانی از رنگ یکنواخت و طرحهای سنگینی ترسیم مستقیم فرووها از رنگ خالص برای القاء انرژی و استفاده کوبیتها از سطوح صاف برای تحلیل ساخت کمکی تازگی داشتند برای امپرسیونیستها روش دیدشان که بر نظریه نورشان مبتنی بود به اندازه موضوعاتی خاص که در برابر آن بساط نقاشی خود را پهن میکردند اهمیت پیدا کرد.
اسلوب نقاشی امپرسیونیستی را اصطلاحاً اسلوب بیواسطه مینماند مقصود آن است که نقاشی بدون مطالعه مقدماتی و تهیه طرحهای آزمایش آنچه را در برابر خود میبیند از طریق جفت و جور کردن رنگها و سایه- رنگها مستقیماً روی بوم میآورد این طرز نقاشی پیش از این هم سابقه داشت.
امپرسیونیستها در جهت حل مسئله فقدان رنگها خالص و درخشان در آثار نقاشان پیشین به این نتیجه رسیدند که باید بین رنگ موضعی یا (طبیعی) اشیاء و رنگی که از اشیاء به چشم میآید تمایز قائل باشند آنها نه فقط بر ارزشهای مبنی سایه- رنگها تأکید کردند بلکه با تأثیر متقبل رنگها روی بووم نیز توجه نشان دادند.
مناطق سایه به دیده ایشان دیگر سیاه یا قهوهای نمینمود بلکه متشکل از رنگهای متباین با رنگهای مناطق نور بود بدینسان رنگهای مکمل- یعنی نامهایی که در دایره رنگی نیوتنی روی یک قطر قرار دارند و تأثیر متقابلشان را در نقاشیهایشان نشان داده میشود و اکنون برای امپرسیونیستها اهمیتی بسیار یافت.
در واقع امپرسیونیست ها به نظریه نیوتنی باز گشتند و یا دقیقتر بگویم: نکات و مسأله رنگ را که در واقع نظریه نیوتنی به حوزه کاربردی رنگ بود در تجربههای بصری خود باز یافتند.
در این جا میبینیم که آثار امپرسیونیست ها یکسره از رنگهای تیره رویگردان شده آنان در جور کردن رنگهای مکمل که کیفیت آنها را در نامههایشان به دقت شرح میدهند دیده میشود.
ابتدا رنگهای موردنظر را روی تخته رنگآمیزی و سپس آنها را به صورت لختههای ضخیم روی بوم میگذارند ضربههای پیچان متمایز از یکدیگر کار آنها را همچون موزاییکی از تکه رنگها مینمایاند ضربههای کوتاه و بریده جزییات مشکل را مرزبندی و تکرار میمکند و شبیه امواج آب از مرکز هر شکل به اطراف گسترش میدهد تا به بخشهای دیگر تصویر برسند.
امروزه اصطلاح (امپرسیونیسم) نه فقط در زبان منتقدان و اخوستاران هنر رواج کامل یافته است بلکه در معنای وسیعتر نقاشیهایی با رنگهای تابناک را به ذهنها متبا در میکند.
در زمان آخر بینندگان این آثار را با صفت (سنتی) و گاه استادان قدیم وصف میکند حال آنکه بیش از قرن پیش کوششهای همین هنرمندان را (غریب) و اهانت به حرفه نقاشی قلمداد میکردند.
اما یکی از منظرههای منه تحت عنوان امپرسیون: (طلوع خورشید) جنجال اصلی را برانگیخت .
تابلوی وی نقاشان مزبور را به صحنه (امپرسیونیستها) نامیدند.
که این تابلو شیوه بسیاری از نقاشان امپرسیونیستها را بیان میکرد بنابراین تحریف نقاشان امپرسیونیست به تحلیل مشکل نمیپردازد بلکه فقط نوری را که از مشکل بر شبکیه چشمش انعکاس مییابد دریافت میکند؛ امپرسیونیستها بسیار بیشتر از نقاشان پیشین به فوریت دید یعنی کیفیت آشکارسازی ناگهانی و موضوع اهمیت میدادند در نقاشی امپرسیونیستی ناب گویی کل موضوع برون تعمد و در خالق انتفاقی رخ مینماید.
گرچه مرحله نهایی پردههای امپرسیونیستی غالباً درکارگاه اجرا میشد.
اما کیفیت کلی آنها حاکی از تخستین برخورد نقاش با موضوع است به علاوه بر این امپرسیونیستها به منظور آنکه نور رنگینی را نوری که از اشیاء رنگارنگ دنیای پیرامون باز میتابد نقاشی کنند سطح بوم را با هزاران تکهرنگ در هم میشکنند و مرزشکها را ناروشن مینمایند این نوآوریها مستلزم چشمپوشی از استواری شکلهاست.
وقتی کل تصویر بر عرصه هماهنگی رنگ و جلوههای خاص نور بدل شود از ساختار محکم و قالب خطی شکلهای بر جای نمیماند بدینسال امپرسیونیست حجمنمایی و حتی طرح را کنار میگذارد پیساور به شاگردانش اندرز میداد که فقط سایه رنگها و رنگهای درست را دریابند و با ضربههای کوتاه قلممو روی بوم آورند او شاگردانش را از تأکید بر طراحی خطی دقیق منع میکرد زیرا به عقیده وی طراحی مانع بروز امپرسیون کلی میشود و احساسی را ضایع میکند.
امپرسونیست ها میکوشیدند تصور شکلها را در میان دریایی از نو و هوا به بیننده القا کنند این کار مستلزم مطالعه عمیق نورد در مقام منبع احساس رنگ توسط ما بود و این حقیقت مهم را عیان ساخت که رنگ موضعی رنگ واقعی هر شیئی غالباً در اثر نوع نوری که آن را احاطه کرده است در اثر بازتابهای نور از اشیا دیگر و تأثیر رنگهای مجاور تغییر مییابد مثلاً رنگهای مکمل اگر پهلو به پهلوی یکدیگر در نقاط بزرگ به کار برد شوند به شدت یکدیگر میافزایند ولی به مقادیر کم یا در حالت مخلوط با هم مخلوس میشوند و به صورت خنثی در میآیند بر خلاف آنچه بسیاری از نقاشان پیشین میپنداشتند سایهها خاکستری یا سیاه نه نظر نمیرسند بلکه ترکیبی از رنگهایی به نظر میرسند که در اثر بازتابها یا عوامل دیگر تغییر یافتهاند .
ژرژدیولو در سال 1877 امپرسیونیسم را چنین تعریف کرد: برخورد با موضوع بر اساس سایه رنگها و نه به خاطر خود موضوع از سوی دیگر روش امپرسیونیستی متضمن رشتهکاهشها یک سیستم محدودیتها و ساده کردنها است نمونه وی تدین امر در نقاشی امپرسیونیستی این است که با آن مییابد از فاصله مشخص نکریست و وقتی از فاصله دیده شود چیزها را با نسبتهای اجتناب ناپذیریشان توصیف میکند سلسله کاهشهائی که اعمال میکند با محدود کردن عوامل بازنمایی به عناصر صرف بصری آغاز میشود که هر چیزی را که دارای سرشت غیربصری است و یا نمیتوان به اصطلاحات بصری برگردانده شود حذف میکند.
غفلت از باصطلاح عناصر ادبی موضوع داستان یا حکایت برجستهترین بیان اسن تجدید خاطره و مسائل خاص خویش به وسیله نقاشی است کاهش همه انگیزهها به حد منظره طبیعت بیجان و تکچهره یا با هرگونه موضوع همچون منظره یا طبیعت بیجان برخورد کردن چیزی جز علامت تسلط به اصل به طور احض تصویری در نقاشی نیست همچنان که یکی از نخستین مورخان و نظریهپردازان جنبش خاطر نشان میسازد (برخورد با موضوع به خاطر سایه رنگها ونه به خاطر خود موضوع امپرسیونیستها را از دیگر نقاشان متمایز میسازد روش انجام کار روش انجام کار من به دو صورت بوده است: کتابخانهای میدانی روش کتابخانهای : به این صورت است که من محقق برطبق انتخاب موضوع خود روزهای بیشماری در کتابخانههای متعدید در رفت و آمد بودهام و تمامی کتابهایی که به گونهای به سبک امپرسیونیست اشارهای کرده بودند یا درباره این کسب توضیحاتی داده بودن و یا نقاشانی که با این سبک کارکرده بودند و یا آن را امتحان کرده بودنند و با کسانی که یک امپرسیونیست را ابداع کرده بودند و آن را به سرانجام رسانیده بودنند در ارتباط بوده و اگر وقت من زیاد بود میتوانستم بسیاری از این صفحات و مطالعات خود را بیشتر و یا زیادتر کنم اول از کتابخانه دانشگاه استفاده کردم و به چند کتاب که تاریخچه سبک امپرسیونیست و چگونگی شکلگیری این سبک و ادامه یافتن این یک در میان سبکهای دیگر را مورد مطالعه قرار دادم و بر طبق طرح مسئله علمی و فرضیههایم تحقیقم را پیش بردم و کمکم به تمامی سؤالاتی که در ذهن داشتم پاسخ گفتم و بعد به علت محدود بودن کتابهای دانشگاه به کتابخانه آستان قدس رضوی مراجعه کردم و ادامه تحقیقم را در آنجا شروع کردم و کتابهای بیشماری از نویسندههای بیشماری را زیر و رو کرده و مطالبی که کمک کننده من بود را جمعآوری کرده و آنها را یکی کرده و از آنها استفاده کردم.
میدانی: بعد از کمی تحقیق از کتابها شروع به تحقق میدانی کرده و پرسش نامهای را تهیه کردم و بر طبق آن از اساتید باتجربه دانشگاه خود شروع به گزینش یا پریش کردم و با این تحقیق میدانی به جواب فرضیههایی خود دست یافتهام چون تحقیق میدانی بسیار مؤثر است.
تجزیه تحلیل اطلاعات شناخت و درک مکتب نقاشی امپرسیونیست مستلزم آشنایی با مبادی و اصولی است که از طریق برخی هنرمندان درست قبل از پیرایش امپرسیونیسم در این رشته از هنر رواج یافت امپرسیونیستها استقلال بیان و زبان را نشانه میداند منتها اصول و مبادی مزبور بیش از آنکه به بیان و زبان بیردازد به حالت نماد واقعیتی میپرداخته که عمیقاً با خودآگاهی عجین بوده و در نهایت هر نوع تجدیدگرایی ذهنی و افسانهای را نفی میکرده است.
امپرسیونیسم مکتبی است که به مدد آن وجود بشری توانست طبیعت را به همان منظری درآورد که خود میدید و احساسی میکرد.
این مکتبی که از هر نوع مشکلگرایی فارغ بود و از نظر بیننده نیز دگرگون نقاشی را سرانجام به عرضه مطلوبی برای آزادی مبدل کرد.
امپرسیونیست توانست خیل عظیمی را به خود جلب کند که همگی از قواعد ناپایدار اخلاقی و ذهنیات بیهوده طبقه متوسوا بیزار شده بودند.
هنگامی که امپرسیونیستها در جوار مقاوتمهای بسیار کورکورانه و در عین حال بسیار نافع مشغول تسخیر نور بودند جنبشهایی هم در حول و حوش نهضت آنها و نیز بیآنکه خود واقف باشند در وجود خود آنها در جوش و خروش بود این جنبشها یا همگام با امپرسیونیستها بود یا شروع شده بود و یا در حال شکلگیری و یا حتی به سرانجا رسیده بود.
در اینجا به اثبات درست بودن یا غلط بودن فرضیهها میپردازیم ما از این تحقیق نتایج فرضیهها را مشخص میکنیم.
یک امپرسیونیسم سبکی است نوری: در اینجا ما به نتایج مورد نظر رسیدهایم: بله: سبک امپرسیونیسم سبکی است که وابسته به نور است یعنی هنرمندان یک زمان خاص را شروع به نقاشی میکردند و نور خورشید وقتی به شی مورد نظر میتابیدند آن را به سرعت با همان طیف نوری میکشید و اگر نور خورشید بعد از چند دقیقه کم یا زیاد میشود دست از کار میکشیدند و بقیه تابلو را خود تکمیل میکردند و سبک امپرسونیست بر حسب نور است و تمامی نقاشان آن سبک با نور کار میکردهاند و ما به درست بودن فرضیه خود پی میبریم که سبک امپرسیونیست سبکی است نوری و بر منابع نور است.
سبک امپرسونیست سبکی برتر است: در جواب این فرضیه میتوان گفت: خیر.
چون سبکهای بیشماری وجود دارند که از سبک امپرسونیست برتری دارند اگر بخواهیم آن را با سبکهای دیگر مقایسه کنیم ولی اگر آن را با خود کسب مقایسه کنیم بلی سبکی است تازه که خود هنرمندان آن را خلاقیت بیشمار بوجود آوردهاند و با گذاشتن تاش بر روی بوم و گذاشتن تکههای رنگ بوم سبکی تازه ایجاد کردهاند و بسیار متنوع و شاد.
سبک امپرسیونیست سبکی است با معایب: بله: سبک امپرسیونیست از معایب خاصی برخوردار بود نقاشان آن دوره بعد از کمی گذشت زمان رنگ تیره را از پالت خود حذف کرده و از رنگهای روشن استفاده میکردند و تا وقتی که نور به منظره میتابید به نقاشی خود ادامه میدادند همان که نور کم یا زیاد میشد دست از کار کشیده و بقیه کار خود را بدون منظره و در کارگاه خود به انجام میرساندند و در اوایل این سبک کسی این روش نقاشی را قبول نداشتند.
خلاصه و نتیجهگیری خلاصه و نتیجهگیری که من از این تحقیق داشتهام این بوده که سبک امپرسیونیسم سبکی نو و تازه است این سبک وابسته به نور بود یعنی تا وقتی که نور خورشید بتابد موضوع که نقاش آن را میخواست بکشد مینابید هنرمند آن را میکشید و تا وقتی که نور کمی، کم یا زیادتر میشود دست از کار کشیده و بقیه کار خود را در منازل خود و یا در کارگاههای خود میکشید.
هنرمندان سبک امپرسیونیسم به نتایجی رسیدند که رنگهای تیره را از پالت خود حذف کرده و به جای رنگ های سیاه یا خاکستریهای تیره از رنگهای شادی آخرین و رنگهای از طزف کمانی استفاده کنند.
هنرمندان سبک امپرسیونیسم واقعگرا بوده و هر چیزی را میدیدند آن را بر روی بوم میآوردند و نقش میکردند بیشتر موضوعهای آنها طبیعت بوده و از کوهها، جویبارها، گلها و آبشارها و یا هنگام تفریح کردن مردم در طبیعت را در بوم میکشیدند.
نقاش امپرسیونیس فقط مختص طبقه اشراف نبود بلکه از تمامی مردم عادی نقشهایی میکشید و خلی کم در کارهای آنها از نقاشیهای اشرافی دیده میشود در کسب امپرسیونیست نقاشان بسیار بزرگی رشد کرده و به کار خود ادامه دادن نقاشانی که بعد از گذشت سدهها و سالهای بسیار زیاد هنوز سبک آنها و نقاشی آنها بر سر زبانهاست مانند: سزان، ونگوگ، دلکابروا، مانه و .......
مقالات شناخت هنر 1 و 2 تاریخ امپرسیونیست نور یا امپرسیونیست مصاحبه: میدانی، پرسشنامه پرسشنامه: مقدمه: فاطمه مهاجرزاده موضوع: تاریخچه امپرسیونیسم اهداف محقق: هدف اصلی من محقق از این تحقیق بیان واقعیتها و حقایق این سبک و بررسی موانع و مشکلات و بیان چگونگی ایجاد این سبک و پرورش یافتن و ادامه داشتن این کسب است خواننده محترم تمامی سؤالات ذیل را با بلی و خیر پاسخ بگویید و از هر گونه توضیح خودداری فرمایید 1- آیا سبک امپرسیونیست سبکی قابل انتقال و یادگیری میباشد؟
بلیٱ خیر ٱ 2- آیا سبک امپرسیونیست سبکی است که در هنر نقاشی کاربرد داشته باشد؟
بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونیست سبکی است که بتوان از آن تقلید کرد؟
بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونست وابسته به نور بود؟
بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونیست از لحاظ استادان نقاشی سبکی خوب است؟
بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونیست سبک ی شناخته شده است؟بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونیست سبک ی است با رنگهای شاد؟بلی ٱ خیر ٱ آیا سبک امپرسیونیست سبک ی است مختص به اشراف؟بلی ٱ خیر ٱ آیا استادان امپرسیونیست از اول کار تا آخر آن با نور سر و کار داشتهاند؟
بلی ٱ خیر ٱ 10- آیا در حال حاضر کسی از سبک امپرسیونیست پیروی میکند؟بلی ٱ خیر ٱ 11- آیا سبک امپرسیونیست سبکی قابل درک است؟
بلی ٱ خیر ٱ پاورقی امپرسیونیست: نام یکی از سبکهای نقاشی در اروپا ناتورآیسیم: نام یکی از سبکهای نقاشی قبل از امپرسیونیست رئالیسم: نام یکی از سبکهای نقاشی قبل از امپرسیونیست پیسارو: نام یکی از نقاشان دوره امپرسیونیستها منه: نام یکی از نقاشان دوره امپرسیونیستها زوال: نیت شده- زدوده شدن- از بین رفتن- دور شدن- مسایل گشتن خورشید از میانه آسمان به سوی مغرب به هنگام ظهور که آفتاب از بلندی رو به انحاط را میگذارد منباین: حدا شده از بیادیگر، آنچه با دیگری دوری و تقاوت دارد ضد یکدیگر کنتراست لایههای رنگی که از تشکیل شدن خاکستریهای رنگها و رنگی به وجود میآید فمهایی: لایهلایه شدن رنگها روی بوم رنگهای متفاوت متعدد شبیح به هم بدل: عوض- خلف- جانشین- هر چه بجای دیگری واقع شود و نیز همین کریم دسترنت ابدال جمع در فارسی بدل و بدل بمعنی ساختگی گفته میشود مثل جواهر بدلی عقیم: نازا- استرون- سترون- استاغ- رنی که فرزند نیاورد- مردی که از آن فرزند بوجود نیامد- عقائم جمع- عقماء جمع پالت: نوعی وسیله برای گذاشتن موقت رنگ بر آن و به نم زدن و رقیق کردن رنگها بر روی آن و بدست آمدن رنگ موردنظر و گذاشتن آن بر روی بوم تاش: حرکت قلم مو با ضربه زیاد بر روی بوم پیوستها منابع و مآخذ تاریخ اجتماعی هنر (4)، نوشته: آرنوردهوزر امپرسیونیستها و آشنایی با تاریخچه آن نویسنده: ماریاگودفری بلودن تاریخ هنر امپرسونیستها: تألیف امین مهاجری در جستجوی زبان نو، تحلیلی از سید تحول هنر نقاشی در عصر جدید تألیف روبین پاکباز امپرسیونیسم (بلون نگاری) تألیف امین موعید تاریخ هنر جهان تألیف: منصور دوالو هنر در نگرش جهان تألیف: محمد وزیری مرکز آموزش عالی علمی کاربردی سوره (واحد مشهد) درس: روش تحقیق عنوان: تاریخچه امپرسیونیسم استاد راهنما: جناب آقای یاراحمدی نگارش: فاطمه مهاجرزاده- سحر ریحانی تابستان 83 عنوان تحقیق : تاریخچـه امپرسیونیسـم استاد گرامی : سرکار خانم صفرزاده تنظیم کننده : زهرا پیراسته فرد تابستان 84