مقدمه :
این تحقیق درباره بزرگ مرد قاجار عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلیشاه انجام گرفته است . در این تحقیق به دوران کودکی و پیروزیهای وی در جنگ های ایران و روس و مبارزه های او با سی سیانف سردار روس و در آخر به علل مرگ او پرداخته شده است و اشاره به برخی مبارزات او و مردم شجاع ایران در برابر حکومت ظالم روس و دلاوران گمنامی دارد که با وجود کمبود امکانات و قدرت فراوان دشمنان در مقابل آنها ایستادگی و مقاومت کرده و به پیروزیهایی نیز دست یافته اند .
عباس میرزا با وجود نالایقی شاه ( فتحعلیشاه )و ناجوانمردی های دولت انگلیس و مذاکرات پشت پرده ابر قدرتها و حسادتهای فرزندان دیگر فتحعلیشاه با کمک مردم به دفاع از ایران پرداخت و ثابت کرد غیرت ایرانی در برابر هر تجاوزی ایستادگی خواهد کرد .
او برعکس پدر خود فتحعلیشاه مرد شجاع ، با تدبیر ، دلیر و وطن دوستی بود و اما از خصوصیات پدرش فتحعلیشاه ،او مردی خسیس بود و این خصیصه را از عموی خود به ارث برده بود همچنین خوشگذرانی و شهوت پرستی از خصوصیات او بوده است و در برخی از کتب برای او حدود 100 زن تعبیر کرده اند.
همسران او از قبائل و نژادهای مختلف بوده اند در این میان مادر عباس میرزا از بزرگان قاجار بوده است .
عباس میرزا اکنون در بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) مدفون شده است امید است این تحقیق برخی از ویژگیهای او و دلاورانی که در برابر ارتش روس و استبداد ایستادگی کردند را معرفی کرده باشد.
کودکی و جوانی عباس میرزا
عباس میرزا در قصبه (نوا ) از توابع لاریجان قدم به عرصه وجود گذاشت ،در آن موقع فتحعلیشاه که هنوز ولیعهد بود و برای گذراندن فصل تابستان در این قصبه که محل خوش آب و هوا و ییلاقی مفرح و زیبا بود اقامت داشت و در همان روزها که وی سرگرم سیر و گشت و گذار و غوطه ور در لذت و شادمانی بود اطلاع یافت که خداوند به او فرزندی عنایت کرده است .
باباخان (فتحعلیشاه ) نام این مولود جدید را عباس گذاشته نسبت به وی مهر وانس خاصی یافت . در خلال آن سال باباخان صاحب پنج پسر شده بود که بزرگترین آنها محمد علی میرزا بود که مادرش گرجی و از اهالی تفلیس بود . محمد علی میرزا در شب هفتم ربیع الثانی متولد شد و عباس میرزا که چهارمین پسر به شمار می رفت در روز چهارم ذیحجه دیده به دیدار جهان شود .
عباس به عکس برادرش محمد علی که در ایام کودکی از لحاظ جسم نیرومند و دارای اندامی رسا و از لحاظ روح و اخلاق فوق العاده جسور و متهور و گستاخی می نمود ، طفلی مریض المزارج و فوق العاده مؤدب و سربزیر و محبوب بود که درسن ده سالگی به کسالت و درد مفاصل و استخوان مبتلا گشته بود .
در جوانی عباس میرزا ضمن فرا گرفتن تعالیم مختلف و روش های گوناگون فنون سواری و جنگ در ایام فراغت و بیکاری به مطالعه کتب سودمند و مفید می پرداخت و به آسانی به بیشتر زبان های شرقی آشنایی داشت او علاوه بر این به فرا گرفتن السنه بیگانه و عبادی فلسفه های جدید غرب همت گماشت و در اینگونه علوم و موضوعات نیز در سایه و استعداد فطری احاطه و تسلط کاملی یافت .
کشته شدن آقا محمد خان و پادشاهی فتحعلیشاه
آقا محمد خان قاجار قبل از حرکت به گرجستان به میرزا محمد خان حاکم تهران سفارش کرده بود که هرگاه در این سفر جنگی حادثه سوئی برای وی روی داد ، دروازه تهران را به روی کسی جز برادرزاده اش (فتحعلیشاه ) نگشاید .
باباخان وقتی کشته شدن عم خود را به دست فراشان خاصه شنید بدون درنگ از شیراز خود را به تهران می رسانید و حاکم تهران نیز دروازه تهران را به روی او باز کرده و باباخان را با احترام و استقبال با شکوهی به تهران وارد می کند.
انتخاب عباس میرزا به ولیعهدی
فتحعلیشاه در سال دوم جلوس خود از بزرگان کشور دعوت می کند تا در زمینه و تفویض ولیعهدی به فرزند قابل و کاردانش عباس میرزا به مشورت و گفتگو بپردازد.
عباس میرزا با اینکه جوانی تازه سال و نازک و ظریف بود ولی در صلابت و اراده و گاهی تحمل ناملایمات و حوصله و شکیبایی در بین همسالان خود بی نظیر بود و همین امتیازات ، این جوان خوش قریحه با هوش را در چشم پدر عزیز و محبوب می ساخت.
در آن مجلس عموم بزرگان و سران قاجار که به شجاعت و امتیازات برجسته عباس میرزا اتفاق نظر داشتند با فتحعلیشاه همصدائی کردند و سخنان شاه را تأئید کردند .
انتخاب عباس میرزا به ولایت عهدی از طرف فتحعلیشاه که خشم و اعتراض محمد علی میرزا برادر بزرگ عباس میرزا را برانگیخته بود ، کاری کاملاً عاقلانه بود زیرا نه تنها در میان فرزندانش از همه لایق تر بود بلکه با خصوصیات اخلاقی و بشردوستی اش بر دیگران امتیاز داشت .
آقا محمد خان یکی از وزیران خود به نام « میرزا بزرگ » را که مردی محتاط ، شایسته و سیاست مداری برجسته بود به پیشکاری عباس میرزا برگزیده بود . این مرد از همان ابتدا، رموز سلطنت و مملکت داری را به آموخت .
میرزا عیسی یا میرزا بزرگ که پدر قائم مقام بود تا آخرین لحظه حیات عباس میرزا را ترک نگفت .
ازدواج و حرکت به سمت آذربایجان
فتحعلیشاه ،پیش از عزیمت نایب السلطنه عباس میرزا به آذربایجان به فکر ازدواج و زناشویی برای فرزند خود بر آمد و بهمین ملاحظه پس از آنکه با عباس میرزا در این زمینه صحبت کرد ، دختر میرزا محمد خان دولوی قاجار را که از زعمای طایفه قاجار به نام « خرده خانم» برای وی نامزد ساخت.
بالاخره لحظه ی که ولیعهد قاجار می باید تا بر سفربسته به مقر حکومت و فرمانروایی خویش حرکت کند فرا رسید ، و قرار شد از سمت قزوین به آذربایجان برود .
نایب السلطنه سه روز بعد نزدیک شهر قزوین رسید و محمد علی میرزا که قبلاً خود را برای استقبال آماده کرده بود شاهزاده قاجار را با احترام و تجلیل فراوان به داخل شهر برد.
اواخر ذیحجه ،عباس میرزا به دارالسلطنه تبریز نزدیک می شود و از اینکه توانسته بود این مسافرت طولانی را که برای اولین بار صورت می گرفت با موفقیت به پایان برساند خوشحال بود .
اقدامات عباس میرزا در آذربایجان
نایب السلطنه پس از ورود به آذربایجان و استقرار در این سرزمین شروع به یک سلسله تحقیقات و مطالعات به منظور اصلاح امور ادارات و اصلاح وضع دیوانی و کارهای اجتماعی آن انجام داد و اقداماتش را برای تأمین حال مردم و آسایش عمومی آغاز کرد .
نایب السلطنه ابتدا دستور داد که منشیان بصیر و مأمورین بی نظیر با توجه به جوانب و اطراف قضیه و رسیدگی تحقیقات دقیقی صورت جدیدی از آنها برداشته با طرز نوین و تازه ئی از آنها بهره برداری کنند.
سپس دستور داد که شهرهای مهم آذربایجان از جمله اردبیل و خوی ومراغه و غیره از شکل و صورتهای قبلی خارج شوند و مخصوصاً ترتیب خیابانها و عمارات به طرز نوین و خوش قواره ای احداث گردند ، بفرمان و تأکید نایب السلطنه در مراکز مهم ایالت آذربایجان چندین قلعه مهم ساخته و پرداخته شد.
عباس میرزا وضع چاپار خانه های آذربایجان را نیز مرتب کرده و سروصورتی به آنها داد و برای اینکه مسافرینی که از دلایات عبور می کنند خرج و هزینه ای جداگانه ای به رعایا تحمیل نکند ترتیب جدیدی برقرار و مقرر گردید که حرکت مسافرین خارجی و نمایندگان و فرستادگان اروپایی بهزینه دولت در شهرهای آذربایجان انجام گیرد و بموجب این مقررات تازه تأکید گردید که کسی را حق این نیست که حتی توبره ی کاهی از رعایابگیرد.
نیروی نظامی و اقدامات عباس میرزا
نیروی نظامی ایران در این زمان براساس اصلاحات عباس میرزا عبارت بود از شصت هزار سواره و صدوچهل هزار نفر پیاده و دو هزار و پانصد نفر توپچی .
افراد پیاده تفنگ های سرپر بسیار سنگینی داشتند و به هر دو سرباز یک اسب تعلق می گرفت .
اما افراد پیاده نظام آذربایجان و اراک تفنگ های سرپر فتیله ای داشتند و در این زمان توپها را با گاو می بردند و کارخانه های توپ ریزی در اصفهان ، شیراز ، تبریز و مشهد دایر بود .
گلوله های توپ که در ایران بیشتر معمول بود ، گلوله هایی بود که پس از عقب نشینی روس ها از ایشان غنیمت می گرفتند .
لشگریان ایران ، ابتدا لباس متحد الشکلی نداشتند ولی عباس میرزا لباس آنها را متحدالشکل کرد و تغییرات نوینی در نظامیان آذربایجان داد . فرماندهان آنها نیز که خود او آنها را تعیین کرده بود همگی از افراد لایق ، دلیر و شجاعی بودند که بعداً از دلاوریهای آنها نیز می گوییم .
اولین آزمایش رزم عباس میرزا و سرکوبی جعفرقلی خان
جعفر قلی خان دنبلی یکی از سرکردگان و آشوب طلبان خودخواه و حریص بود وی یکی از متنفرترین روسای طوایف غربی آذربایجان بود و یک بار عده زیادی از مردم « کرد » که معروف به کرد یزدی بودند ،دور خود جمع کرده آنها را با وعهده های بی اساس و توخالی اغفال و بزیر علم خود کشاند.
موقعی که عباس میرزا به حکومت و فرمانروایی آذربایجان برقرار می گردد و با سرعت سرگرم رتق و فتق امور آن ایالت و اصلاح کارهای این سرزمین می شود مجدداً این فرد بدخواه جاه طلب و لجوج به قصد تسلط بر آذربایجان و شهرهای غربی ایران خوی تعرض کرده پس از مرگ برادرش شهر را زیر فرمان می گیرد .