ایران در زمان تیموریان
ابتدای کار تیمور
هنگامی که چنگیز خان متصرفات خود را میان فرزندانش تقسیم کرد ، آسیای مرکزی و ماوراء النهر را به جغتای داد ، مدتی بعد قلمرو نوادگان جغتای نیز مانند قلمرو ایلخانان در ایران ، به دلیل جنگ میان فرماندهان مغول دچار آشفتگی شد . از جمله ی این فرماندهان ، شخصی به نام تیمور بود که ادعا می کرد از بستگان چنگیز است وی که فرماندهی بی باک و در عین حال بی رحم بود توانست به تدریج بر آسیای مرکزی و ماوراء النهر حاکم شود .
لشکر کشی های تیمور
تیمور پس از آنکه پایه های حکومت خود را محکم ساخت و سمرقند را پایتخت خویش قرار داد ، به مناطق اطراف از جمله ایران حمله کرد . چنان که خواندید در این زمان چند حکومت محلی در ایران وجود داشت که بیشتر مشغول جنگ با یکدیگر و یا درگیری های داخلی خود بودند ، تیمور در لشکر کشی هایش عده ی زیادی را می کشت و حاکمان محلی را مطیع خود می ساخت . از جمله این حکومت ها حکومت سربداران بود . با این حال در بعضی شهرها از جمله اصفهان قیام هایی بر ضد او رخ داد تیمور در مجموع ، سه بار به ایران حمله کرد و طی این یورش ه ا ، سراسر ایران و کشورهای اطراف را به خاک و خون کشید و بسیاری از آبادی ها را ویران ساخت .
تمدن و فرهنگ ایران از ظهور اسلام تا پایان دوره تیموریان
با ورود اسلام به ایران ، در زمینه های گوناگون تحولاتی ایجاد شد و فرهنگ و تمدنی شکل گرفت که تا آن زمان بی نظیر بود . میراث های دوران پیش از اسلام نیز به تدریج چهره ی اسلامی به خود گرفت و ایرانیان مسلمان – که مردمی کوشا و توانا بودند – توانستند به پیشرفت های چشم گیری دست یابند . در این درس با چگونگی اداره ی ایران و فرهنگ و تمدن ایرانیان مسلمان آشنا می شوید .
خلیفه و سلطان
از هنگام ورود اسلام به ایران تا زمان خلافت مامون عباسی ( اوایل قرن سوم هجری) ، « خلیفه » برترین مقام سیاسی و دینی جهان اسلام ( از جمله ایران ) شناخته می شد : زیرا مدعی جانشینی پیامبر (ص) بود . با وجود این ، چون خلافت امویان و عباسیان غاصبانه و همراه با ستم فراوان بر مردم بود ، گروه هایی از مسلمانان با انان به مخالفت بر خاستند . تا پیش از دوره ی طاهریان ، ایران را حاکمانی اداره می کردند که از سوی خلفا تعیین می شدند . از آن پس ، حکمرانان ایران با وجود وابستگی به خلیفه ی عباسی ، در اداره ی امور قلمرو خود استقلال بیشتری یافتند . آنان به مرور زمان از قالب فرماندار و استاندار به در آمدند و به مقام پادشاهی و سلطنت رسیدند ، بدین ترتیب ن مقام سیاسی تازه ای در کنار خلیفه به وجود آمد . از این پس ، ایران به وسیله ی این سلاطین ( پادشاهان ) اداره می شد و دوستی آن ها با خلیفه بیشتر جنبه ی ظاهری داشت پس از آن که مغول ها خلافت عباسی را از میان بردند ، سلاطین ایران کاملا مستقل شدند .
وزیر و اداره ی کشور
ایرانیان از دوران پیش از اسلام ، تشکیلات وسیعی برای اداره ی کشور خود داشتند برای تنظیم امور سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و مذهبی کشور ادارات و مقاماتی وجود داشت . علاوه بر پادشاهان ، وزیران و فرماندهان نظامی و رهبران دینی نیز هر کدام در اداره ی امور جامعه سهمی داشتند .
با ورود اسلام به ایران ، شیوه های اداری پیشین با تغییراتی به کار گرفته شد .
از میان مقامات کشوری ، « وزیر » بیش از همه در اداره ی کشو رنقش داشت . وزیران در بیشتر موارد از میان افراد هوشمند ، توانا و با تجربه انتخاب می شدند ، گاهی قدرت وزیر بسیار زیاد می شد ؛ بطوری که قادر بود سلطان را هم عوض کند .
وضع شهرها
در ایران پس از اسلام ، شهرهای بزرگ و کوچک فراوانی وجود داشت که برخی از آنها مانند مرو ، نیشابور و ری شهرت جهانی داشتند . هر شهر مجموعه ای از خانه ها ، مراکز عمومی ( مسجد ، حمام و . . . ) اداره های دولتی و مراکز تجاری و صنعتی بود . کشاورزی نیز در اطراف شهرها انجام می شد معمولا گرداگرد شهر دیواری کشیده می شد که در بعضی از قسمت های آن برج هایی برای مراقبت و دیده بانی وجود داشت . گاهی نیز برای جلوگیری از هجوم دشمن خندق هایی در پشت دیوار شهر حفر می کردند و آن را از آب پر می کردند هر شهر دروازه هایی داشت که شب ها بسته می شد مسجد جامع هر شهر محل تجمع مردم و برگزاری مراسم مهم بود . از دیگر بناهای موجود در هشرهای بزرگ یا حومه ی آن ها کاروان سراها بودند که برای آسایش مسافران و گاه داد و ستد ساخته می شدند . اداره ی امور هر شهر به عهده ی حاکم یا والی بود . مرکز حکومت در قلعه ای در وسط شهر قرار داشت که بدان ارگ می گفتند . افراد دیگری نیز حاکم را در اداره ی امور یاری می کردند . یکی از این افراد محتسب بود که بر مسائل دینی و معاملات نظارت دشات و خلافکاران را مجازات می کرد .
زندگی روستایی
بیشتر مردم ایران را روستاییان تشکیل می دادند و بخش اصلی زندگی اقتصادی جامعه یعنی کشاورزی و دامداری به آنها وابسته بود در گذشته همه ی کشاورزان زمین نداشتند . بخشی از زمین ها متعلق به حکومت یا شخص سلطان بود و قسمتی هم به زمین داران بزرگ تعلق داشت و کشاورزان بر روی آن ها کار می کردند بعضی از کشاورزان نیز زمین داشتند . زمین ها ی دیگری هم وجود داشت که در آمد آنها در امور خیریه مصرف می شد به این زمین ها « وقفی » می گفتند .
علم و دانش
در قرآن کریم و سخنان پیامبر (ص) بر فراگیری علم تاکید بسیار شده است به همین جهت ، ایرانیان مسلمان از همان ابتدا برای آموختن علوم گوناگون بسیار می کوشیدند . در قلمرو اسلامی ، سرزمین ها و ملت های گوناگون با میراث های علمی و تمدنی گوناگونی وجود داشت و نیز به علت همسایگی این قلمرو با کشورهایی مانند هند ، یونان و روم میزان پیشرفت های علمی در میان مسلمانان بسیار زیاد بود . در واقع مسلمانان با کسب دانش های دیگران و ترکیب آن ها با دانسته ها و عقیده های اسلامی خود ، فرهنگ و دانش های جدیدی را پایه گذاری کردند ایرانیان در این زمینه در جهان اسلام سر آمد بودند . فراگیری خواندن و نوشتن ، نخستین مرحله ی ورود به دنیای علم و دانش بود . کسانی که در خواندن و نوشتن مهارت می یافتند به دنبال کسب علوم گوناگون می رفتند ، دانشمندان ایرانی در زمینه های خداشناسی ، فلسفه ، تاریخ ، جغرافیا ، ریاضیات ، فیزیک ، پزشکی و دیگر رشته های علمی به مطالعه و تالیف مشغول بودند فارابی ، زکریای رازی ، ابن سینا ، ابوریحان بیرونی و خواجه نصیر الدین توسی از جمله این نام آوران هستند .