مقدمه : در مرداد 1297 یعنی مقارن آخر جنگ جهانی اول دولت بریاست وثوقالدوله تشکیل گردید.
وزارت فرهنگ به نصیرالدوله (احمد بدر) سپرده شد.
پس از برقراری امنیت نخستین اقدام دولت نسبت به فرهنگ تاسیس دارالمعلمین مرکزی به ریاست ابوالحسن فروغی و دارالمعلمات وحشت دبیرستان غیر مجانی و چهل دبستان چهار کلاسه جهانی در تهران و ده دبستان در حومه پایتخت بود.
در سال 1297 دولت برای اولین بار رسماً به تربیت آموزگار در داخله مملکت اقدام کرد در ولایات نیز به تناسب اهمیت و موقعیت آنها اقداماتی در توسعه مدارس بعمل آمد.
در سال 1298 مدرسه حقوق با عدهای استاد ایرانی و فرانسوی و مدرسه دندانسازی نیز ایجاد گردید.
و در مدرسه طب که تا آن زمان جزو دارالفنون بود اصلاحاتی به وجود آمد.
و مجزا گردید.
پس از کودتای 3 اسفند 1299 و ظهور مرد با اراده و مقتدری در راس کارها، ثبات در اوضاع حاصل و ممد سال بر بودجه وزارت فرهنگ افزوده شد.
و به همان تناسب بر عده مدارس در تهران و ولایات اضافه گردید.
در اسفند 1300 قانون شورای عالی فرهنگ به تصویب رسید و کلیه امور فنی مدارس مانند برنامهها و امتحانات و صلاحیت معلمین در آنجا متمرکز شد وبه تصویب رسید و به تناسب سبط قدرت دولت مدارس دولتی از حیث سازمان و برنامه و امتحانات یکسان شد.
دولت در امور مدارس ملی مداخله کرد.
و برای مدارس خارجی مقرراتی وضع نمود و رفته رفته آنها را محدود ساخت تا مدارس آمریکایی و انگلیسی در سال 1319 بکلی تعطیل گشت و تنها مدارس فرانسوی در اثر استمهای باقی ماند و به واسطه اشغال مملکت از طرف متفقین در 3 شهریور 1320 آموزشگاههای مذکور توانستند به کار خود ادامه دهند.
تشویق جوانان: در سال 1304 که قانون نظام وظیفه وضع شد امتیازات خاصی برای شاگردان دبیرستانها و مدارس عالی قائل شدند.
و به این ترتیب جوانان را تشویق به تحصیل نمودند.
اعزام دانشجو: در سال 1307 در زمان وزارت اعتماد الدوله (یحیی قراگزلو) گام بسیار مهمی برای پرورش کارشناس و رفع جوائج فنی و علمی برداشته شد و به موجب قانون اعزام محصل به خارج مقرر گردید به مدت 6 سال هر سال لااقل یکصد دانشجو برای فراگرفتن فنون و علوم طبیعی و ریاضی و تعلیم و تربیت و پزشکی و مهندسی از میان فارغالتحصیلان دبیرستانها با امتحان مسابقه انتخاب و به اروپا روانه شدند.
قانون مذکور مقرر داشت که 35 درصد از دانشجویان در رشته معلمی به تحصیل اشتغال ورزند برای آماده کردن عده مذکور در مدارس موجود اصلاحات اساسی به عمل آمده و بر عده دبیرستانها افزوده شد و عده ای معلم فرانسوی برای آنها استخدام شد.
برای تهیه دبیر جهت مدارس مذکور دارالمعلمین مرکزی تبدیل به دارالمعلمین عالی شد و چند نفر استاد فرانسوی برای آنها جلب گردید.
تعلیمات جهانی: کتب درسی ممتاز برای تمام دبستانهای کشور با اسلوب واحد توسط نویسندگان عالیقدر تالیف و توسط وزارت فرهنگ طبع و به قیمت ارزان در تمام کشور معمول گردید.
و به عده ای از شاگردان نیز به رایگان داده شد.
و به موجب قانون متمم بودجه 1312 از اول فروردین 1312 در تمام مملکت دبستانهای دولتی برای کلیه شاگردان مجانی شد.
و در سال 1317 دانشسرای تربیت بدنی برای تهیه علم به وجود آمد.
مدارس مختلط: در سال 1314 دبستانهای مختلط تشکیل شد و تا ده سالگی پسران و دختران در یکجا مشغول تحصیل گشتند و در دانشسرای عالی پسران، از شهریور 1314 دوشیزگان نیز مجاز به ورود بودند در 17 دی ماه همان سال و دانش سرای تهران رضاشاه با حضور ملکه و شاهدخت ها برابری زن و مرد را اعلام داشت و بر افکندن حجاب را دستور داد.
آموزش سالمندان: در سال 1315 مورد توجه واقع شد و دبستانهای دولتی کلاسهایی برای تعلیم خواندن و نوشتن و حساب و مختصری تاریخ و جغرافیا در تمام کشور در اوائل شب دائر گردید.
و کتابهای مخصوص برای این کار تالیف و چاپ شد و به این ترتیب صدها هزار نفر از اکابر توانستند باسواد شوند.
سیر قهقرائی: در سال 1317 در سازمان و برنامه دبیرستانها تجدید نظر شد و از دبیرستانهای فرانسه تقلید ناقصی به عمل آمد و چون دولت مقتدر بود به انتقادات اشخاص مطلع توجه نکرد تحصیلات متوسطه شش ساله که تا آن زمان به دو دوره سه ساله و دوره دوم به چند شعبه ادبی- علمی- بازرگانی- کشاورزی- صنعتی تقسیم می شد به سه دوره مبدل گردید.
دوره اول سه ساله- دوره دوم دو ساله و کلاس آخر یک سال و در آخر هر دوره امتحانات اسمی مقرر گردید.
برنامه بسیار سنگین شد و بر مقدار مواد درسی افزوده شد.
بدون رعایت وقت شاگرد و ساعاتی که باید صرف پرورش اخلاقی و بدنی او شود موادی که در برنامه منظور شد در زندگانی مورد حاجت نبود و تحمیل زائدی بر حافظه دانش آموز بود.
در همین سال در برنامه دانشسرای عالی، وزیر فرهنگ تجدیدنظر کرد و ذوق و شخصیت محصل که از 1311 مواد تحصیلی و اخذ شهادتنامههای گوناگون داشت لغو گردید و مواد معینی بین سه طی سال تحصیلی تقسیم شد و همه محصلین را مقید به خواند آنها کرد.
تاسیس دانشگاه تهران: در سال 1310 که نگارنده به دعوت دانشگاه کلمبیا در نیویورک مشغول مطالعه بود.
به دستور دولت نقشه و طرح تفصیلی سازمان دانشگاه تهران را تهیه کرد.
از اینرو دارالمعلمین عالی را در اراضی نگارستان هسته مرکزی دانشگاه قرار داد و آن را به شکل یک موسسه نوین تعلیمات عالیه در آورده با سازمان و برنامه جدید و انتظامات تازه مبتنی بر آزادی و شخصیت دانشجو و شش آزمایشگاه و یک کتابخانه و شعبه علوم تربیتی و کارهای فوق برنامه، در خرداد 1313 در زمان وزارت آقای حکمت قانون تاسیس دانشگاه به تصویب مجلس رسید.
در 15 بهمن همان سال بنیاد آن بدست رضا شاه در اراضی جلالیه در شمال غربی تهران گذاشته شد و از 24 اسفند 1316 به بعد به تدریج که بناهای جدید آماده شد دانشکده طب و دندانسازی و داروسازی و دانشکده حقوق و علوم سیاسی که هر دوی آنها با سازمان مختصری از سابق وجود داشت و دانشکده فنی که در سال 1313 تاسیس گردیده بود به اینجا منتقل گردید.
دانشکده ادبیات و علوم هم در سال مذکور به وجود آمد.
تربیت معلم: از اقدامات دیگری که در دوره رضاخان بعمل آمد تاسیس دانش سراهای مقدماتی برای تهیه آموزگار و وضع قوانین مخصوص برای تثبیت تمام معلم و تامین آینده او بود.
در اسفند 1312 قانون تربیت معلم تصویب شد.
و به موجب آن مقرر شد 25 دانشسرای مقدماتی در ظرف 5 سال در تمام کشور دایر شود.
تربیت بدنی: در همان سال نسبت به ورزش توجه خاص معطوف گردید.
و انجمن ملی تربیت بدنی که توسط حسین علاء و ابراهیم حکیمی و نگارنده در آغاز 1312 تاسیس شده بود رسمیت یافت و سازمان پیشاهنگی و اعطا جوایز بدست شاهنشاه جنبش مهمی در کشور پدیدار گردید.
در مدت زمامداری رضا شاه علاوه بر کتب درسی ابتدایی و متوسطه عده ای از شاهکارهای زبان فارسی همچون شاهنامه و دیوان حافظ و کلیات سعدی و نظامی و عدهای از نسخ خطی فارسی چون تفهیم ابوریحان بیرونی و تاریخ بیهقی و تاریخ سیستان و حدودالعالم تصحیح و طبع گردید.
عدهای هم از کتب خاورشناسان و دانشمندان معذب زمین ترجمه و چاپ شده و عده زیادی کتاب در رشتههای مختلف ادبی و علمی و فنی و فلسفی و تاریخی و تربیتی از طرف نویسندگان مملکت تالیف و منتشر گردید.
و در تمام این دوره نه فقط هر سال بر عده مدارس افزوده می شد و بودجه فرهنگ رو افزایش رفت بلکه بتدریج بناهای مرغوب برای دانشسرا و دبیرستان و دبستان در مرکز شهرهای مهم ساخته شد.
تعلیمات عمومی: در سال 1320 در بحبوحه جنگ در شهرستانها شورای فرهنگ تاسیس شد تا مردم در کار فرهنگ شرکت جویند- قانون تعلیمات اجباری در سال 1322 وضع شد.
ظرف ده سال تعلیمات ابتدایی در مملکت اجباری شد.
سپاه دانش: مهمترین اقدام نسبت به توسعه تعلیمات ابتدایی در دهات تشکیل سپاه دانش بود.
از سال 1342 هر سال در دو نوبت سپاه دانش به روستا اعزام شدند و علاوه بر تعلیم کودکان و سالمندان در نقاط دوردست اصول اولیه بهداشت را در مورد مسکن و چشم و قناعت و … عملاً آموختند و با کمک خود مردم اجرا کردند.
و با کمک سپاه بهداشت و ترویج آبادانی و روستائیان مدرسه و درمانگاه ساختند.
تالیفات کتاب در زمان رضا شاه و محتویات آن در دوران رضا شاه، اهل دانش و ادب بیشتر به تحقیقات تاریخی و تتبعات ادبی روی آوردند.
ارباب قلم این دوره اسلوب مطالعه و تحقیق علمی و مقایسه اسناد و ماخذ را از دانشمندان غرب آموختند و به حکم اهل البیت آدری بما فی البیت نتایج بسیار سودمندی در کوششهای خود به دست آوردند.
در آن روزگار کتابهای تاریخی درباره ایران منحصر بود به کتابهایی که نویسندگان اروپایی مانند سرجان ملکم و پرسی سایکس نوشته بودند و آموزگاران و روشنفکران از کمبود کتابهای تاریخی به خصوص کتابهای تاریخی درسی شکایت داشتند.
در سالهای 1306-1307 ش دو جلد کتاب نفیس ایران باستانی و داستانهای ایران قدیم تالیف میرزا حسن خان مشیرالدوله پیرنیا که با نهایت دقت و احتیاط و رعایت طرز کار اروپایی و استفاده از جمیع منابع و ماخذ موجود ترتیب یافته و برای کسانی که بعدها بخواهند این مرحله را بپیمایند راه را هموار کرده بود از چاپ در آمد.
پس از آن وزارت معارف ایران در عهد تصدی اعتمادالدوله قراگزلو برای رفع احتیاج مدارس دست به کار تالیف یک سلسله کتب درسی زد و مقرر شد که سلسله تاریخ ایران از ابتدا تا نهضت مشروطیت به ترتیب زیر فراهم گردد.
1) از ابتدا تا صدر اسلام به قلم حسن تقی زاده 2)از صدر اسلام تا استیلای مغول به قلم حسن تقی زاده 3) از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت به قلم عباس اقبال- پیرنیا به ذوق شخصی اوقات خود را صرف این منظور کرد و علاوه بر دو جلد تاریخ ایران باستانی و داستانهای ایران قدیم که نام بردیم و یک جلد درسی که خلاصه دو جلد مذکور بود، دو مجلد بزرگ شامل تاریخ ایران از ابتدا تا اوایل دوره اشکانی فراهم و به چاپ رسانید.
قسمتی که بنا بود به قلم تقی زاده نوشته شود متاسفانه به علت ماموریتهای دولتی و گرفتاریهای او به آخر نرسید و فقط جزوه وی در 78 صفحه به نام از پرویز تا چنگیز در 1301 منتشر گردید.
دانشمندان و تاریخ نویسان فرهنگی زمان رضا شاه علاوه بر کوششهای پرثمری که در آن عهد در زمینه تاریخ نویسی به عمل آمد به همت استادان و محققانی مانند قزوینی- تقی زاده- اقبال- فروزانفر- بهار- بهمنیار و دیگران بسیاری از زوایای تاریک تاریخ ادبی ایران روشن شد.
دانشمندان دیگری چون پورداوود- کسروی- بهار- یاسمی به تحقیق در ادبیات و زبانهای ایران پیش از اسلام و مطالعه در لهجهها و نیم زبانهای فارسی پرداختند.
و بعدها تحصیل و تدریس زبانهای پهلوی و اوستایی در ایران آغاز شد و کسانی به ترجمه متون پهلوی به فارسی دری و مطالعه و جمعآوری فولکلور ایران سرگرم شدند.
و بدین قرار تاریخ نوسی و ادب شناسی و به طور کلی تحقیق و مطالعه در آنچه که به گذشته ایران مربوط می شد در عهد رضا شاه پیشرفت زیادی کرد.
شرح حال و آثار تعدادی که در پیشرفت عهد رضا شاه سعی زیادی داشته اند: 1- پیرنیا (حسن) حسن پیرنیا ملقب به مشیرالدوله در اوایل سال 1291 ق (1252 شمسی) در تهران پا به دنیا نهاد پدرش میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینی از اعاظم رجال عهد قاجاریه بود.
وی تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را از معلمین سرخانه فرا گرفت و حدود 17 سالگی عازم روسیه شده و تحصیلات حقوق را در دانشگاه مسکو به پایان برد.
وی در 1317 که مظفرالدین شاه به اروپا رفت به عنوان مترجم در رکاب او بود و در مراجعت شاه از این سفر در 27 جماد الثانی 1320 ق به سفارت ایران در قپزبورگ تعیین گردید در بازگشت سفر سوم مظفرالدین شاه او را به تهران فراخواند و ورود میرزا حسن خان مشیرالدوله به تهران مصادف بود با سالهای پرتشنج انقلاب مشروطیت ایران.
در این هنگام به پدر که صدراعظم ایران شده بود کمک می کرد.
وی در تدوین قانون اساسی سهم مهمی داشت.
در کابینه مشیرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید چون پس از 2 ماه کابینه مشیرالسلطنه برافتاد و ناصرالملک زمام امور را در دست گرفت در آن کابینه به لقب پدرش مشیرالدوله به وزارت خارجه رسید.
مشیرالدوله در 1319 ق هنگامی که کمتر از 30 سال داشت کتابی در حقوق بینالمللی برای محصلین مدرسه علوم سیاسی تالیف و چاپ کرد و از آن پس به واسطه اشتغال به سیاست و امور مملکتداری اثری از خود به وجود نیاورد.
اما بعد از سال 1304 ش زمانی که دستش از کارهای دولتی کوتاه شد به تالیف کتابی به نام «ایران باستان» پرداخت.
بعد ا زچاپ این کتاب کتاب داستانهای ایران قدیم را که حاوی داستانهای قدیمی تاریخی و حماسی بود به چاپ رسانید.
در 1312 مشیرالدوله به بیماری او رمی و سپس سکته ناقص دچار شد که قسمتی از بدن و چشم راستش از کار بازماند و بعد از 2 سال بدرود حیات گفت.
2- اقبال آشتیانی (عباس) یکی دیگر از محققان به نام ایرانی در دوره رضاشاه عباس اقبال آشتیانی بود و اوست که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد.
وی در سال 1314 ق (1276ش) در یک خانواده پیشه ور و تهیدست و گمنام از مردم آشتیان به دنیا آمد.
خیلی زود وارد عرصه زندگی شد با وجود سختی معیشت در ضمن کار به مکتب رفت و مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت و بعد به تهران آمد و به دارالفنون راه یافت.
کار نویسندگی اقبال با جمله دانشکده آغاز شد که مدیریت آن را بهار به عهده داشت.
اقبال در 1304 به سمت منشیگری هیئت نظامی ایران به پاریس رفت و از دانشگاه سور بن لیسانس زبان و ادبیات گرفت.
در 1308 به ایران بازگرشت وزارت فرهنگ از او دعئت کرد که در تالیف کتب درسی تاریخ و جغرافیای اقتصادی ایران شرکت کند در 1312 جلد اول کتاب «تاریخ مفصل ایران» از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، در 1318 کتاب «تاریخ ایران از صدر اسلام تا استیلای مغول» به چاپ رسید در رشته های زبانشناسی و سبک شناسی در تاریخ ادیان و جغرافیا مطالعات زیادی داشته و در 58 سالگی در شهر رم زندگی را بدرود گفت.
3- کسروی (سید احمد): سید احمد کسروی تبریزی در 1269ش در تبریز در یک خانواده روحانی به دنیا آمد مقدمات فارسی و عربی را در مکتب آموخت.
12 ساله بود که پدر درگذشت و درس و مکتب را کنار گذاشت و به قالی باقی پرداخت و بعد دوباره از کار دست کشید و به مکتب رفت و با شیخ محمد خیابانی آشنا شد.
در 1285 به مشروطه خواهان پیوست در التیماتوم روس به ایران شبها از بالای منبر به شورانیدن مردم می پرداخت.
در 1293 جنگ جهانگیر اروپا آغاز شد و سید احمد برای اینکه زبان انگلیسی یاد بگیرد به آموزگاری زبان عربی وارد مدرسه آمریکا شد.
در 1299 به عضویت استیناف تبریز منصوب و روانه آذربایجان شد.
در 1300 به تهران حرکت کرد و چندی مامور دماوند شد.
پس از آنکه سردار سپه به نخست وزیری رسید به ریاست عولیه خوزستان مامور شد.
در 1305 که پادشاهی خاندان قاجار پایان پذیرفت و رضا شاه روی کار آمد ریاست یکی از محکمه های جدید التاسیس انتظامی را داشت.
که داور وزیر عدلیه را منحل کرد.
باز کسروی بیکار ماند و فرصت مطالعه یافت و در تاریخ و زبانشناسی مقالات و رسالات بسیار نفیسی به وجود آورد.
2 جلد کتاب آیین را منتشر کرد و شهرت فوقالعاده پیدا کرد.
کسروی با شعر و شاعری مخالفت داشت و آن را کاری لغو و بیهوده می دانست و معتقد است بیشتر آنها یادگار دوره زبونی ایرانیان است و روزگاری که رادمردی و مردانگی کمیاب شده است.
4- فروزانفر (بدیع الزمان) در تیرماه 1322 ق در روستای کویری بشرویه از توابع طبس خراسان در خانه ادهای از اهل علم به دنیا آمد.
مقدمات علوم را در زادگاه خود آموخت در 1338 به مشهد آمد و ادب منطق را نزد ادیب نیشابوری آموخت.
در 1342 ق به تهران آمد و شرح اشارات و شفا و کلیات قانون را نزد میرزا طاهر تکابنی خواند.
فروزانفر در آغاز ورود به تهران با ادیب پیشاوری و شمس العلمای گرگانی، میرزا رضاخان نائینی و شاهزاده افسر و علامه محمد قزوینی مانوس و محشور بود.
در 1305 به جای شمس العلمای گرگانی در مدرسه دارالفنون به تدریس فقه و اصول مشغول شد از ابتدای تاسیس دانشگاه تهران، استاد تاریخ ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و استاد تصرف اسلامی در دانشکده معقول و منقول و از 1323 رئیس دانشکده شد.
او سفرهای متعدد به خارج از کشور از جمله بیروت جهت تاسیس که سی زبان فارسی داشت.
68 سال عمر کرد در اردیبهشت 1349 در تهران در گذشت.
از آثار او می توان به منتجنات ادبیات فارسی- تاریخ ادبیات ایران به فیه مافیه اشاره کرد.
5- بهمنیار (احمد): احمد بهمنیار در سال 1301 ق در شهر کرمان به دنیا آمد.
پدرش محمدعلی مدرس مردی فاضل و به علوم ریاضی قدیم و فنون ادبی دانا بود.
وی تحصیلات خود را در محضر پدر آغاز کرد.
در آن زمان که سرگرم تدریس در حوزه های علمی کرمان بود نهضت مشروطه خواهی در کشور کمال گرفت و او به حزب دموکرات کرمان پیوست.
در کشاکش جنگ جهانی اول به گناه آزادی خواهی به شیراز تبعید و 14 ماه زندانی شد.
پس از آزادی به تهران آمد و وارد خدمت در وزارت دارایی شد و به سمت بازرسی از اداره تمدید تریاک مامور خراسان شد.
و 7 سال در خراسان با شاعران و سخنوران زمان معاشرت داشت در 1301 روزنامه فک آزاد را دو سال در شهر انتشار داد.
در 1306 به تهران آمد و به دعوت وزارت عدلیه منصب قضاوت اختیار کرد.
پس از تاسیس دانشگاه تهران استادی زبان و ادبیات عربی را در دانشکده ادبیات داشت و تا پایان عمر بیست سال یکسره به تحقیق و تالیف گذرانید.
در 12 آبانماه 1334 در گذشت.
از آثار او می توان به تحفه احمدیه- چاپ رساله حورائیه- مقدمه و تصحیح اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ادبی سعید اشاره کرد.
6- دهخدا (علی اکبر): علی اکبر دهخدا در حدود سال 1297 ق در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات قدیمی را نزد شیخ غلامحسین بروجردی کسب کرد و چون مدرسه علوم سیاسی تهران دایر شد به آن مدرسه رفت و مبانی علوم جدید را فرا گرفت در 1321 در اروپا در شهر وین مقیم بود .
هنگامی که به ایران بازگشت نهضت مشروطه خواهی در کشور رواج گرفته بود و او به جمع آزادیخواهان پیوست.
در 1325 میرزا جهانگیر خان شیرازی، با همکاری میرزا قاسم خان تبریزی روزنامه صوراسرافیل را در تهران بنیاد نهاد.
شهرت فوقالعاده این روزنامه به دلیل مقالات طنز آمیز نیش داری بود که دهخدا به عنوان «چرند و پرند» به امضای «دخو» در آن منتشر می کرد.
پس از بسته شدن مجلس به دست محمدعلی شاه دهخدا هم ناچار به استانبول رفت و صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد.
پس از فتح تهران از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب شد.
مهمترین تالیف دهخدا لغت نامه اوست که حدود 45 سال در تدوین آن زحمت کشید در ضمن امثال و حکم را نیز در لغت نامه گنجانده بود.
و دهخدا به شاعری علاقه داشت اما وظیفه اصلی او نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت از آثار دیگر او می توان شرحوحال ابوریحان بیرونی- حواشی و ملاحظات بر دیوان ناصرخسرو مجموعه اشعار را نام برد.
7- منیوی (مجتبی) در سال 1283 ش به دنیا آمد پدرش شیخ عیسی شریعتمداری مردی معمم و مودب بود دوران بچهگی اش در سامره گذشت و موقعی که به ایران بازگشت او را به مدرسه «امانت» و سپس مدرسه «اسلام» بردند و در دارالفنون با حضرت الله باستان، صادق هدایت شمن الدین وفا هم دوره بود.
در 1299 که کودتا اتفاق افتاد وارد دارالمعلمین شد.
مدتی ریاست کتابخانه ملی را به عهده داشت.
سپس به پاریس جهت آموزش زبان انگلیسی رفت و مدتی سرپرست محصلین ایرانی در آنجا بود و بعد مدتی برای تدریس در شرکت نفت آبادان و دوباره به تهران بازگشت و با صادق هدایت و بزرگ علوی، مسعود فرزاد دوست شد.
دست از سیاست کشید و به نوشتن ویس و رامین پرداخت.
ترجمه کتاب شاهنشاهی ساسانیان بهانه ای برای تبعید به خارج و قطع حقوق او شد.
در لندن هم عقیل و هم تدریس میکرد مدتی در استانبول رئیس دبستان ایرانیان بود که باعث آشنایی با کتابخانههای ترکیه شد.
در سال 1332 ش دستوری از دانشگاه رسید که دانشکده ها از بزرگان علم دعوت کنند که فروزانفر پیشنهاد مجتبی مینوی را داد و در سال 34 با رتبه استادی در دانشکده معقول و منقول مطرح شد.
مینوی اهل سیاست نبود و هیچ گاه عضو حزب یا دسته بندی سیاسی نشد.
چاپ و انتشار رستم و سهراب در 1353 صورت پذیرفت.
رمان نویسان و هنر آفرینان در عهد رضا شاه 1- رکن زاده آدمیت (محمدحسین) دلیران تنگستانی شرح یک رشته وقایع تاریخ است که هنگام جنگ بینالمللی اول در جنوب ایران در ناحیه تنگستان و اطراف به شهر رخ داده که رکن زاده آن را به صورت مخیه تا رنح و نحنه داستان نوشته است آدمیت یک سال و نیم بعد در خرداد 1312 کتاب فارسی و جنگ بین الملل را انتشار داد که مولف خود آن را جلد دوم دلیرانی تنگستان نامید.
2- سالور (حسینقلی میرزا عمادالسلطنه) از داستانهایی که به شرح احوال و آثار حکیم فردوسی آفریننده حماسه ملی ایران حصر شده دو جلد رمان به اصطلاح تاریخی «جفت پاک» است که آن را حسینقلی در فروردین 1311 به چاپ رسانید.
3- رحیم زاده صفوی، کتاب شهربانو که در سال 1310 انتشار یافت به شرح حوادث دوران آخرین پادشاهان ساسانی و حمله اعراب به ایران وقف شده و حوادث شوم 47 ساله را که از اوایل کار آزرمیدخت تا وقایع خونین کربلا کشیده می شود در بر دارد.
4- نعمایی (حبیب) داستان کوچک تاریخی دخمه ارغون در سال 1312 ش چاپ شده و نویسنده آن جیب یغمایی بنیانگذار مجله ادبی یغماست.
5- محمد حجازی در فروردین 1280 ش در تهران متولد شد.
در سال 1300 قدم به عالم نویسندگی گذاشت و در پاریس کتاب هما را قلم زد.
در سال 1308 رمان پریچهر را انتشار داد.
وی از آن رمان قطور و مفصل زیبا را پدید آورد.
از آثار بعد از شهریور 1320 نمایشنامه محمودآقا را وکیل کنید- ساغر و آهنگ- پروانه و سرشک.
6- نفیسی (سعید) متولد 1274 در تهران.
تحصیلات متوسطه را در مدرسه علمیه در تهران به پایان رسانید از 25 سالگی برادرش برای ادامه تحصیل او را به اروپا برد.
در 1297 به ایران بازگشت.
در این سال به گروه نویسندگان «دانشکده» پیوست و با ملکالشعرای بهار همکاری کرد.
در 1300 ریاست اداره فلاحت و مدریت مجله فلاحت را تا 1304 به عهده داشت.
در 1312 به دعوت شوری در کنگره بزرگداشت فردوسی شرکت و طی نطقی اهمیت ادبیات ایران را در جهان ایراد کرد.
در 1339 در کنگره بینالمللی هنر باستانشناسی ایران سفر چند ماههای به امریکا و کشورهای عربی داشت آرزو داشت در اواخر عمر در پاریس زندگی کند ولی در سفری که به ایران داشت در جهت شرکت در نخستین کنگره جهانی ایران شناسان به تهران آمده بود و به بیماری آسم دچار شد و در 22 آبان 45 در تهران درگذشت از آثار نفیسی می توان به ماه نخست- فرنگیس- نیمه راه بهشت اشاره کرد.
7- صادق هدایت: متولد 1281 در 1309 زمینه ای در ادبیات ایران ظهور کرد که نه تنها در کشور خود بلکه در بیرون مرزهای کشور نیز شهرت و معروفیت یافت این نویسنده توانا صادق هدایت بود هدایت در 1303 قله به دست گرفت و کتاب کوچک ولی جالب انسان و حیوان که پیش از سفر اروپا در تهران نوشته است.
نخستین اثر ادبی هدایت قطعه ناتمام مرگ است که در 1305 در گان بلژیک نوشت.
در 1306 رساله «تمیز و تقریباً بی ایراد» فواید گیاهخواری را به قلم زد.
در 1308 و 1309 داستانهای زیبای مادلن- زنده بگور- اسیر فرانسوی و حاجی مراد در پاریس به رشته تحریر کشید.
و پس از بازگشت به تهران داستان آتش پرست داستانهای داوود گوژپشت- آبجی خانم و رده خوارها را در تهران نوشت.
از مجموعه مختص به نام سه قطره خون و سایه روشن و داستان علویه خانم و سفر نامه اصفهان نصف جهان را نوشت.
هدایت به جز داستانهای زیبایی که از خود به یادگار گذاشته کارهای علمی و تحقیقی- متن شناسی- زبان شناسی- مطالعه در فرهنگ عامه- پژوهش در متون ادبی و ترجمه زبانهای اروپایی به فارسی نیز کار کرده و آثار ارزندهای از خود به جای گذاشته است.
ویژگی چشمگیر تاریخ ایران از سال 1317 تا 1340 یکی از چشمگیر ترین ویژگیهای تاریخ ایران از سال 1317 تا 1340 نقش متقابل پیچیدهای بود بین نیروهای مختلف ایران که تلاش می کردند حکومت مشروطه و دخالت دولت های روسی و انگلیس را در ایران برقرار سازند.
شاید بتوان هدف اصلی رضاشاه را در مورد ایجاد یک ارتش واقعی که بتواند موازنه داخلی را حفظ کند و مانع مهمی فرا راه دخالت مسلحانه بیگانگان باشد قبول کرد، می توان از اصلاحات وی سخن راند.
نیاز اول رژیم رضاشاه پول بود.
به خاطر احتیاج روز افزون به پول و برای نوسازی ارتش منابع جدید در آمد ضروری بود.
صنعتی کردن کشور، افزایش تولیدات داخلی نیاز به تعداد بی شماری از افراد تحصیل کرده و تعلیم یافته داشت تا بتواند ضروریات یک ارتش نوساخته و توسعه صنعتی و رواج خدمات جدید و وابسته از قبیل بانکداری را برطرف سازد.
که همین کار ضرورت توسعه و بهبود تسهیلات آموزشی و تربیت ایرانیان را در خارج از کشور پیش کشید و در این تلاش ملی همیاری و شرکت زنان نیز ضروری بود.
به همین جهت مدارس، ادارات جدید دولتی، بیمارستانها و یا هتلهایی ساخته شد.
قشر عمده ای که مشکلاتی سر راه اجرای سیاسات رضاشاه به وجود میآورد.
نقش روحانیت و جایگاه تشیع در زمان رضاشاه قشر روحانیت بود از دیدگاه تشیع رضاشاه مثل پیشینیان قاجار یک غاصب به شمار می رفت و رهبران برجسته مذهب تشیع در شهرهای مقدس نجف و کربلا اقامت داشتند.
تهدید فراخوانی طلبه علوم دینی برای خدمت سربازی و در آوردن تعلیم و تربیت عمومی از نظارت روحانیون و از بین بردن حجاب زنان و رواج سرگرمی های غربی نظیر سینما همه و همه از دیدگاه تشیع اسلامی اخلاق عمومی را به طرف نابودی می کشید.
شاه در روابطش با غربیان خصوصاً به خاطر مقالات انتقادی که در مطبوعات خارجی منتشر می شد هرچه بیشتر حساس تر و شکاک تر شد.
چنین می نماید که وی چیزی از آزادی مطبوعات سرش نمی شد.
در سال 1308 برای برطرف کردن کمبود نیروی انسانی کارآمد مبلغ زیادی در راه تربیت دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در مدت یک دوره شش ساله اختصاص یافت در سال 1317 حدود 400 دانشجوی دولتی به ایران بازگشتند.
تشکیل دانشگاه ایران و چگونگی پذیرش دانشجو طبق گزارش هان بعدی قریب به 1500 نفر دانشجو به فرجه دولت و خودشان در خارج از کشور فارغالتحصیل شدند عدم همکاری موثر محصلین فارغالتحصیل خارج با عدم کارآیی تجارب عملی آنها و بی میلی دیوانسالاری متجاوز برای ایجاد مشاغلی برای آنها که آنان را به چشم نیروی پشتیبانی می دید بدتر شد.
و روحیه محصلین فارغالتحصیل خارجی با مقتضیاتی که آنها مواجهش می شدند تقویت نشد شاه در سال 1314 اولین سنگ بنا دانشگاه را پی نماد لباس های متحدالشکل مدارس رواج یافت.
زنان مقطع مدارس دختران بالاجبار بدون حجاب راهی مدارس شدند و به افسران ارتش تکلیف شد که حق ندارند در معیت زنان حجاب دار دیده شوند.
کودتای سوم اسفند 1299 و وقایع بعد از آن پس از کودتای سوم اسفند 1299 ه.ش در اثر اراده و قدرت رضاشاه در کارهای ثبات ایجاد شد و تمام امور به تدریج به مجرای طبیعی افتاد و هرسال به بودجه و اعتبارات آبادی و عمران و اصلاحات افزوده شد و فرهنگ هم سهمی از آن برد و در نتیجه عده مدارس و موسسات معارفی رو به فزونی گذاشت.
در اسفند 1300 به موجب قانون خاصی شورای عالی فرهنگ بوجود آمد.
و امور فنی آموزشگاهها از قبیل اساسنامه ها و بدنامه ها- آئین نامه های امتحانات از آن پس به تصویب آن شورا رسید و به این ترتیب چنانکه در ممالک متمرکز معمول است اتحاد شکل بوجود آمد به تدریج که دولت مقتدر شد مداخله اش در مدارس غیر دولتی زیاد گشت در مدارس خصوصی (که عموماً ملی نامیده می شود) سازمان و برنامه و امتحانات مانند مدارس دولتی گردید و تنوع و قوع ابتکار از بین رفت به موجب مقرراتی که در سال 1306 وزارت فرهنگ برای مدارس خارجی وضع گردید حدود و قبولی برای آنها تعیین شد.
در سال 1319 مدارس آمریکایی و انگلیسی برچیده شد و مدارسی فرانسوی بواسطه استمهالی که کرده بودند و پیش آمد واقع سوم شهریور 1320 باقی ماند و یکی از مهمترین اقداماتی که برای پرورش و رفع حوایج فنی و علمی این دوره انجام گرفته فرستادن دانشجو به اروپا و امریکا بود.
در سال 1307 به موجب قانون اعزام محصل به خارج مقرر شد که وزارت فرهنگ تا 6 سال هر سال لااقل 100 نفر برای فراگرفتن علوم طبیعی و ریاضی و فنون مختلف و تربیت و تعلیم و طب و مهندسی به وسیله امتحان و مسابقه از میان فارغ التحصیلهای دبیرستانها انتخاب و به خارج روانه کند.
2- وزارت جنگ و وزارت خانه های دیگر نیز برای تربیت صاحب منصب و متخصص عده ای به اروپا گسیل داشتن.
3-دبیرستانهاو فارغ التحصیل های متوسط کم بود از این رو چند دبیرستان تازه تاسیس شد و مدارس موجود اصلاح گردید.
4- عده ای دبیر از فرانسه استخدام شد.
دارالمعلمین مرکزی برای تهیه دبیر تبدیل به دارالمعلمین عالی گردید.
5- از اول فروردین 1312 برحسب قانون متمم بودجه همان سال در تمام مملکت دبستانهای دولتی که تا آن زمان ماهیانه جزئی می گرفتن مجانی شد برای مدارس ابتدائی کتابهای درسی ممتاز به دستور وزارت فرهنگ توسط استادان عالی قدر تهیه و بصورت جالبی به طبع رسید و به بهای ارزان در تمام کشور معمول گشت و به عده ای از شاگردان هم مجاناً داده شد.
6- برای پرورش آموزگار در اسفند 1312 قانون تربیت معلم وضع شد و به موجب آن مقدر گردید 25 باب دانشسرای مقدماتی ظرف 5 سال در تمام مملکت تاسیس شود در آن قانون طرز استخدام آموزگار و دبیر و درجات خدمت و ترتیب ارتقاء و بازنشستگی پیش بینی شد و برای نخستین بار آموزگار خدمتگذار مملکت محسوب و مقام او تثبیت شد .
7- اصطلاحات دبستان و دبیرستان و هنرستان و دانشکده و دانشگاه و دانشسرا و آموزگار و دبیر و هنرآموز و استاد تعریف شده و رسمیت یافته است.
8- در سال 1317 در سازمان و برنامه دبیرستانها تغییرات نامطلوبی داده شد که باعث سنگینی دستور تحصیلات و رعایت نکردن ذوق شاگردان و مواردی منظور گردید که در زندگانی مورد حاجت نیست.