دانلود مقاله چارچوب تحلیلی روابط خارجی ایران و روسیه (از عصر صفوی تا کنون)

Word 117 KB 471 24
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای برخوردار بوده است.

    ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است.

    بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقه‌‌‌‌ای و بین المللی توجه وافر داشت.

    شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقه‌‌‌‌‌ای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بوده‌‌اند.

    از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأ‌ثیر قرار داده است.

    بنابراین در پاسخ به این سوا‌ل که چه علل و عواملی در جهت‌گیری‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأ‌‌ثیر داشته‌‌اند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقه‌‌‌‌‌ای وبین‌‌‌المللی در دوره‌‌‌‌‌های مختلف تاریخی را فرض می‌گیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بوده‌‌‌‌‌اند.

    در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.

    دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسا‌‌ئل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.

    دوره اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دوره دوم به عصر قاجاریه، دوره سوم به عصر پهلوی، دوره چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت.

    درپایان هم یک جمع‌‌‌بندی از مباحث ارائه خواهیم داد.

    ملاحظات نظری ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا 1648 را نقطه آغار شکل‌‌‌‌‌‌گیری روابط بین‌‌المللی به حساب می‌‌‌‌آورد.

    براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین‌‌‌‌‌‌‌‌ المللی بودیم.

    دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلی‌ترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی می‌شوند.

    این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمی‌دانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها می‌‌پرداختند.

    از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهم‌‌‌شأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های برابر وارد سازند.

    سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است[1].

    نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصه رقابت را ساماندهی نماید.

    پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت می‌پرداختند.

    روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت همکاری را بنیان نهادند.

    براساس مؤلفه‌های قدرت در هردوره، توزیع توانایی‌‌‌ها متفاوت بوده، اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی می‌‌شده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد.

    این توازن سیستیمی می‌‌تواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد.

    بنابراین، حالتی از رژیم‌های بین‌‌‌ المللی بین اعضا شکل می‌گرفت که آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.

    با توجه به سطح و میزان قدرت و توانایی دولتها(نا برابری) بر حسب مؤلفه‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، می توان 5 سطح مختلف را در نظر گرفت :‌ سطح ابر قدرت، سطح قدرت‌های بزرگ ، قدرت متوسط، قدرت کوچک و بالاخره واحدهای ذره‌‌ ای در کل جامعه بین‌المللی مرکب از دولت‌ها، تعدا د مختلفی از این 5 دسته دولتها می‌‌توانند در منا‌ طق مختلف جغرافیایی وجود داشته باشند[2].

    برای بررسی و تبیین رفتار واحدهای نظام بین المللی، برخلاف برخی دیدگاههای تک سویه و تک بعدی که برخی یا افراد، یا دولت‌ها و یا ساختار نظام بین‌الملل را عامل تعیین کننده در جهت‌‌گیری‌ها، الگوهای رفتاری و پویشهای بین‌المللی در نظر می‌گیرند‌، باید به دیدگاه پیوندی روی آوریم که تأثیر متقابل سطوح تحلیل مختلف را بر همدیگر، مد نظر دارد.

    1 سطح واحد مرکب از عناصر ذیل است: - ساختارها : جغرافیایی، اقتصادی، نظامی، سیاسی؛ - تاریخ ملی؛ - فرهنگ ملی - نخبگان و افراد 2- عناصر تشکیل دهنده سطح منطقه‌‌ای عبارتند از: - ساختار جغرافیایی؛ - حوزه فرهنگی تمدنی؛ - واحدهای سیاسی(همگون ناهمگون) / سازمان سیاسی؛ - کیفیت اقتصادی / سازمان اقتصادی؛ - نهادهای نظامی / اتحادها، اتفاق‌ها، پیمان‌های دو جانبه و غیره.

    3- مؤلفه‌ها و عناصر سطح ساختار نظام بین المللی: - گونه نظام بین‌الملل اعم از: تک قطبی، دوقطبی، چند قطبی، موازنه قدرت و غیره؛ - نهادها و رژیم‌های بین المللی: سیاسی (مثل کمسیون اروپا، جامعه ملل، سازمان ملل و …..) اقتصادی (گات، سازمان جهانی تجارت … ) و نظامی ( اصل امنیت دستجمعی نهادهای منطقه‌‌ای جهان‌‌نگر ( ناتو)[3].

    بطور کلی، روابط دو جانبه ایران و روسیه هم با توجه به شرایط و متغیرهای گفته شده در موقعیت‌های مختلف زمانی بر حسب تغییر و تحولات سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی دچار تغییر وتحول بوده‌‌است و براساس مدل زیرقابل تحلیل و بررسی است: دوره اول از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه این دوره سالهای 1502 تا 1800 ( 907 – 1215 ه .

    ق ) را در برمی‌گیرد.

    اکثر مورخین تأسیس و تشکیل دولت و سلسله صفوی را در ایران، آغاز عصر جدیدی تلقی می‌کنند که ملت – کشور به معنای مدرن آن ترتیب یافت.

    شاه اسماعیل نواده شیخ صفی‌الدین اردبیلی بینانگذار این سلسله محسوب می‌شود.

    هدف وی آن بود که بساط ملوک‌الطوایفی را از ایران برچیده و به جای حکام و خوانین محلی، یک حکومت مقتدر و مرکزی تحت لوای مذهب شیعه ایجاد کند.

    شاه اسماعیل پس از حدود 13 سال جنگ مداوم در نواحی مختلف ایران توانست وحدت ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت نوینی را برای ایران فراهم آورد[4].

    مهمترین مشغله و درگیری‌های ایران در این دوره با همسایگانی بود که همواره ایران را در معرض دست‌اندازی و درگیری‌های خود قرار می‌دادند.

    عمده‌ترین درگیری با عثمانی بود که جنگهای متعددی بین ایران و عثمانی درمی‌گرفت.

    مقابله با تهاجمات خوانین ازبک هم در نواحی شمال شرقی یکی از مناطق بحرانی برای ایران به حساب می‌آمد.

    امپراتوری هند یکی دیگر از همسایگان ایران بود که سلسله صفوی روابط جدیدی را با آن آغاز نمود.

    عمده‌ترین دولت های اروپایی خارج از منطقه که ارتباطاتی با ایران داشتند عبارت بودند از: پرتغال، آلمان، اسپانیا، انگلیس و روسیه[5].

    هنگام جلوس شاه اسماعیل، در کشور عثمانی بایزید دوم، فرزند سلطان محمد فاتح، سلطنت می‌کرد ( 1512 – 1481 ).

    این کشور سنی مذهب همواره با سلسله صفویه که به ترویج مذهب شیعه همت داشتند، به دیده خصومت و عناد می نگریست.

    در سال 1512 شاهزاده سلیم به کمک سربازان ینی چری علیه پدرش قیام کرد و قسطنطنیه را تصرف و پدرش رااز سلطنت خلع و به قلع و قمع برادران و مدعیان سلطنت پرداخت.

    یکی از برادرزادگان وی به نام شاهزاده مراد با سپاهیان قابل توجهی به ایران پناهنده گردید و شاه اسماعیل با او از در دوستی درآمد و و را پذیرفت.

    اختلاف سلطان سلیم و شاه اسماعیل بر سر به رسمیت شناختن سلطان سلیم، استرداد شاهزاده مراد و دست اندازیهای شاه اسماعیل در نواحی شرقی عثمانی به تیر‌گی روابط ایران و عثمانی و نهایتاً جنگ چالدران و شکست سپاه ایران از عثمان به سال 1514 انجامید[6].

    شدت خصوصت و درگیری ایران با عثمانی موجب شد که شاه اسماعیل به دنبال متحدین اروپایی باشد.

    در نواحی جزیره هرمز، پرتغالی‌ها تشکیلاتی را مستقر کرده و امیر جزیره هرمز تحت‌الجایه پرتغال شده بود.

    شاه اسماعیل با مکاتبات و مراسلات مختلف نهایتاً توانست آلبرکرک را متقاعد به همکاری کند و در سال 1515 قراردادی بین دو کشور منعقد گردید که بر اساس آن مقرر شد نیروی دریایی پرتغال به سپاه ایران در لشکرکشی به بحرین، قطیف و فرونشاندن اغتشاشات سواحل بلوچستان و مکران یاری کند و نیروهای دو دولت متفقاً با عثمانی به جنگ و مقابله بپردازند.

    اما عمده ترین نتیجه این اتحاد و قرارداد یادگیری استفاده از سلاحهای آتشین برای ایرانیها بود.

    در کنار پرتغال شاه اسماعیل به دنبال اتحاد با مصر، و نیز، مجارستان و لهستان بود که از کشورهای مصر و ونیز نتیجه‌ای حاصل نشد، اما روابط حسنه‌ای بین ایران و مجارستان و امپراتور آلمان و اسپانیا برقرار شد.

    مرگ شاه اسماعیل در سال 1512 و جلوس فرزندش شاه تهماسب به تخت سلطنت گرفتاریهای جدیدی برای ایران فراهم کرد.

    حمله خوانین هرات و ازبک از طرف شرق یکی از این مسایل بود.

    با روی کارآمدن سلیمان در عثمانی درگیریها و جنگهای جدیدی بین ایران و عثمانی آغاز شد که 20 سال ادامه داشت و نهایتاً بین سلیمان و شاه تهماسب معاهده صلح ( 1515 ) امضا شد که به صلح آماسیه مشهور است و روابط مسالمت‌آمیز برقرار شد[7].

    برقراری روابط با امپراتوری هند، ادامه روابط حسنه با پرتغال و پذیرفتن بازرگانان انگلیسی از اقدامات قابل توجه ایران برای آرامش نسبی مملکت بود.

    اما با جلوس شاه اسماعیل دوم در سال 1576 به تخت سلطنت، روابط ایران و عثمانی مجدداً به تیرگی گرایید و در اثر جنگهای آن زمان ایالات قفقاز و آذربایجان به تصرف عثمانی درآمد و حتی تبریز هم در سال 1585 به دست عثمانی‌ها افتاد.

    فرصت طلبی عبید‌اله خان ازبک هم از ناحیه شرق به آشفتگی اوضاع ایران شدت بخشید تا اینکه با ظهور شاه عباس اول، یکبار دیگر وحدت و آرامش داخلی به ایران بازگشت، شاه عباس در سال 1587 در اصفهان تاجگذاری کرد و حکومت مقتدری را برقرار نمود.

    از مهمترین کارهای این بود که تصمیم گرفت از هندیها در مقابل ازبکان و از روس‌ها در برابر عثمانی کمک بخواهد.

    با روی کارآمدن سلیمان در عثمانی درگیریها و جنگهای جدیدی بین ایران و عثمانی آغاز شد که 20 سال ادامه داشت و نهایتاً بین سلیمان و شاه تهماسب معاهده صلح ( 1515 ) امضا شد که به صلح آماسیه مشهور است و روابط مسالمت‌آمیز برقرار شد.

    قبل از شاه عباس، شاه محمد خدابنده ( فرزند ارشد شاه تهماسب ) به فکر همکاری با روسیه افتاده بود و به همین خاطر سفیری به نام هادی بیگ به دربار تزار فئودور اول فرستاد.

    بازگشت‌ هادی بیگ و آمدن گریگوری واسیل چیکف، سفیر روسیه به ایران، مصادف شد با تغییر سلطنت و جلوس شاه عباس، اما این روابط برقرار شد و شاه عباس با تراز از در دوستی درآمد.

    قبل از به نتیجه رسیدن اتحاد با روسیه علیه عثمانی، پیشروی و فتوحات عثمانی شاه عباس را وادار به پذیرش معاهده صلح استانبول ( 1590 ) کرد.

    مهمترین حادثه این ایام، مذاکره خان احمد گیلانی ( حاکم گیلانی )با روسها بود.

    اوسفیری به مسکو اعزام کرده بود تا برای استقلال و تجزیه آن ایالت کمک دریافت کند.

    روس‌ها هم بی‌میل نبودند تا گیلان را دست نسانده خود کنند و لذا به احمد خان قول مساعد داده بود.

    با امضای معاهده صلح استانبول و با خبر شدن شاه عباس از این ارتباطات، وی خان احمد گیلانی را به عثمانی فراری داد و آن ایالت را متصرف گردید.

    شاه عباس پس از انتقاد صلح با عثمانی‌ها، به نبرد با ازبک‌ها پرداخت و آنها را از نواحی خراسان و هرات بیرون کرد.

    او با سازماندهی جدید داخلی، برقراری مناسبات حسنه با دول اروپایی یعنی روسیه با فرستادن حسینعلی بیگ به دربار روسیه، طرح اتحاد سه جانبه روسیه، اتریش و ایران، اتحاد ایران و اسپانیا قوت قلب پیدا کرد.

    قدرت و فتوحات شاه عباس سلطان عثمانی را به صلح واداشت و قراردادی در سال 1613 در استانبول به امضا رسید و به طور کلی توافق شد که سر حدات دو کشور به همان صورتی که در زمان سلطان سلیمان قانونی بوده، باقی بماند.

    شاه عباس هم تعهد کرد که بین‌النهرین را تخلیه و به عثمانی‌ها واگذار بکند.

    آغاز درگیری‌های ایران و عثمانی بر سرگرجستان و ارمنستان از سال 1616 به نفع ایران تمام شد و عثمانی‌‌ها مجدداً در برابر قدرت ایران سرتمکین فرود آورده و عهدنامه صلح ایروان در سال 1618 امضا شد که مواد و شرایط عهدنامه دوم صلح استانبول را تأیید کرد.

    شاه عباس در این وضعیت، سیاست گسترش روابط با دول اروپایی را مورد توجه قرار داد و رابرت شرلی را به پاس خدمات شایسته‌اش به ایران عازم اروپا کرد تا از راه روسیه، بالهستان، انگلستان ایتالیا، اسپانیا و در راه بازگشت به هند رابطه برقرار کند.

    بروز اختلافات میان ایران و اسپانیا، تصرف بندر گمبرون بدست پرتغالی‌ها، گسترش روابط بازرگانی با انگلیس و نهایتاً اتحاد ایران و انگلیس علیه پرتغالی‌ها، باعث شد تا هرمز به تصرف ایران درآید و پس از این تحول پرتغال از جنوب ایران خارج و روابط سیاسی ایران و انگلیس وارد مرحله جدیدی شد.

    روابط ایران با روسیه در زمان شاه عباس پس از بوریس گودونوف تزار روسیه ( 1605 ) نسبتاً مسالمت‌آمیز بود.

    هرج و مرج و ناآرامی روسیه را فراگرفته بود و حاکمان مختلفی در آنجا بر سر کار آمدند ( دیمتری غاصب، واسیلی شویسکی، میخائیل رومانوف و … ).

    جنگ روسیه بالهستان و رقابت با عثمانی باعث شده بود که تا فاصله روسیه و ایران روابط دوستانه‌ای داشته باشند.

    فتوحات ایران در شرق و غرب، شاه عباس را بسیار مقتدر ساخته بود، به طوری که در سال 1628 بصره را نیز متصرف شد.

    اما با درگذشت شاه عباس، حملات عثمانی‌ها مجدداً آغاز شد و پیشرویهای عثمانی ادامه یافت، تا اینکه لشکرکشی‌های سلطان مراد، ایران را مجبور به انعقاد قرار داد صلح قصر شیرین ( زهاب ) در سال 1639 کرد.

    این قرارداد بسیار اساسی تلقی گردید و تا حدود پایان سلسله صفویه آرامش نسبی بین ایران و عثمانی برقرار بود.

    جنگهای ایران در نواحی شرق عمدتاً بر سرقندهار، روابط نه چندان جدی با برخی دول اروپایی ( انگلیس، فرانسه و آلمان )، تیرگی روابط با عثمانی بر سر بصره و جلوس پترکبیر و آغاز سیاستهای توسعه طلبانه برای دسترسی به آبهای گرم و مداخله در امور هندوستان تحولات عمده این عصر بودند تا اینکه به علت آشوب و نا آرامی‌های داخلی سلسله صفویه فروپاشید.

    با تضعیف تدریجی قدرت ایران در این مقطع، روسیه به عثمانی نزدیک شده و حتی قرار داد تقسیم ایالات ایران را ( 1724 ) امضا می‌کنند.

    بدین ترتیب عثمانی از مناطق غربی و جنوبی و روسیه از طرف شمال به تجاوز علیه ایران پرداختند.

    ظهور نادر و اخراج افغانها، مرگ پترکپر و تغییر سیاست روسیه برای تخلیه ایالات ایران‌ اندکی اوضاع ایران را بهبود بخشید.

    امضای قرار داد رشت ( 1732 ) بین ایران و روسیه، معاهده گنجه ( 1735 ) ناشی از مشکلات داخلی روسیه، قدرت یابی ایران و تیرگی روابط روسیه با عثمانی بود.

    پس از این نادرشاه به عثمانی روی آورد و فتوحات چندی انجام داد و نهایتاً سراسر ایالات قفقاز که مدت 13 سال در تصرف روسها و عثمانی‌ها بود، به تصرف ایران در آمد.

    تاجگذاری نادرشاه (1736) و امضای قرارداد صلح با عثمانی (1736) اندکی به نواحی غربی ایران آرامش بخشید.

    حمله نادر به شرق برای تسخیر قندهار و امپراتوری هند ،‌توجه او را از عثمانی سلب نموده و عثمانی‌ها مجدداً به دست اندازی پرداختند.

    حملات نادر به قففاز ، ‌روسیه را هم نگران کرد.

    مخاصمات نادر با عثمانی ادامه داشت و مذاکرات او با عثمانی و علمای نجف سودی نبخشید و جنگ دیگری بین ایران و عثمانی درگرفت، و بالاخره فتوحات نادر منجر به انعقاد معاهده صلح بین ایران و عثمانی (1746) گردید که سرحدات دو کشور به همان سیاقی که در زمان سلطان مراد چهارم بود تثبیت گردید.

    با مرگ نادر شاه (1747) مجدداً اوضاع داخلی ایران به آشوب و ناآرامی گرایید و ایران به نوعی تقسیم گردید که در هر قسمت یک نفر حکومت می کرد .

    بالاخره کریم خان زند در سال 1757 با غلبه بر رقبای خود به تخت سلطنت نشست.

    دولت عثمانی به شدت گرفتار جنگ با روسیه و سایر دول اروپایی بود و روسها هم تا زمانیکه سلطنت کاترین دوم بنیان و استحکام یافت، گرفتار شورش های داخلی و جنگ با ترک ها بودند.

    وضعیت ایران هم کمی تثبیت گردید.

    رقابت و مخاصمات اروپایی ها باعث شد که ایران به روابط جدید با آنها فکر بکند.

    تجدید روابط با هلند، فرانسه و انگلستان تسهیل شد.

    روسیه به تدریج در نواحی شمالی ایران نفوذ کرده و از راه تجارت منافع قابل توجهی به هم می زد.

    اختلاف ایران و عثمانی باعث شد تا روسیه در سال 1778 سفیری به ایران بفرستد.

    و پیشنهاد اتحاد علیه عثمانی را مطرح نماید.

    کریم خان از این پیشنهاد استقبال کرد، اما عملی نشد.

    با مرگ کریم خان ، اوضاع ایران مجدداً آشفته و برسر جانشینی وی در داخل کشور مبارزات مفصلی صورت گرفت.

    اشغال جزیره قشم توسط انگلیسی ها ، اخراج تدریجی فرانسویها و هلندیها از شبه قاره هند، توسعه سیاست نفوذی انگلستان در ایران، مداخلات و تجاوزات روسیه در مرزهای شمالی ایران به ویژه گرجستان و قطع کردن دست عثمانی از گرجستان و قفقاز موجبات جسارت یابی جدید روسیه علیه ایران شد.تا اینکه ، آقا محمدخان قاجار توانست بر رقبا پیروز شده و سلسله قاجاریه را تأسیس کند.

    دوره دوم - عصر سلسله قاجاریه با ظهور آقامحمدخان و تأسیس سلسله قاجاریه،‌تا حدودی ثبات به ایران بازگشت،‌اما روند تضعیف ایران کم کم رخ می نمود.

    در این دوره، عثمانی به سبب شکستهای چندگانه از روسیه در مسیر زوال افتاده بود و مثل گذشته به ایران فشار وارد نمی کرد.

    اروپائیان مشغول مهار انقلاب فرانسه بودند.

    روسیه با لهستان بیشتر درگیر بود.

    انگلستان قدرت جدیدی بود که همه اروپائیان را تحت تأثیر قرار داده و در حوزه شبه قاره هند و ایران نیز رو به پیشرفت بود.

    مرزهای شرقی ایران نیز نسبتاً آرام بود.

    روس ها پس از حملات و اقدامات فجیع آقامحمدخان در گرجستان ،‌به نواحی جنوبی معطوف شدند و از 1796 دربند، باکو، طالش را تصرف و حتی از رود ارس عبور کردند.

    پیشروی روسها ادامه داشت، تا اینکه در همان سال کاترین دوم درگذشت و پل اول تزار جدید (1796-1801) دستور داد تا روسها گرجستان و کلیه نواحی ایالات اشغالی ایران را تخلیه نمایند.

    پس از این حادثه آقا محمدخان مجدداً به گرجستان حمله ور شد و مرگ او موجب انقطاع موقتی این جنگها گردید.

    ظهور آلکساندر اول (1801-1825) در روسیه منجر به آغاز درگیریهای ایران و روسیه شد.

    در گام اول گرجستان را قسمتی از خاک روسیه (1802) اعلام داشتند.

    تلاش ایران برای اتحاد با انگلیس و فرانسه هم فایده بخش نبود.

    حملات روسیه به گنجه و ایروان ادامه یافت و بالاخره با ترغیبات انگلیس پیمان صلح گلستان (1813) امضا و قسمتهای عمده ای از خاک ایران جدا و به روسیه تعلق گرفت.

    انگلستان با امضای قراردادهای مختلف (عهدنامه مفصل – 1812، عهدنامه تهران – 1814) با ایران سعی می کرد که از هجوم مداوم روسها جلوگیری و به نوعی استقلال ایران را حفظ نماید.

    تا منافعش در هند و افغانستان به خطر نیافتد.

    جنگ های ایران و عثمانی با دسیسه چینی روس ها مجدداً آغاز شد و در سال 1823 عهدنامه اول ارزروم امضا شد و سر حدات دو کشور در همان شرایط زمان نادرشاه تثبیت شد.

    در حین جنگهای ایران و عثمانی روسیه حملات جدیدی به خاک ایران کرده مذاکرات و اختلافات همچنان ادامه داشت، اما نهایتاً جنگهای جدیدی بین ایران و روسیه درگرفت که پیشروی روسیه تا تبریز در سال 1827 ایران را به شدت نگران کرد و سرانجام با میانجیگری انگلیس عهدنامه ترکمانچای (1828) همراه با رژیم کاپیتولاسیون برایران تحمیل گردید.

    متعاقب عهدنامه های گلستان و ترکمانچای ، مرگ عباس میرزا و جسارت یابی روسیه،‌انگلیسیها به شوراندن عشایر و قبایل به ویژه در شرق کشور اهتمام ورزیدند تا مخصوصاً در حوزه افغانستان یک حریم امنیتی برای هندوستان فراهم کنند برای اینکه آنجا خطر نیافتد.

    شورش های شرق ایران به ویژه در هرات موجب حملات ایران به آن مناطق شد ولی نهایتاً با برنامه ها و سیاستهای انگلیس هرات هم براساس معاهده صلح پاریس برای همیشه از ایران جدا شد.

    روسیه پس از شکست در جنگ کریمه به خوبی دریافت که دولتهای اروپایی دیگر اجازه نخواهند داد که پس از این دامنه متصرفات خود را در بالکان و اروپا توسعه دهد،‌به این جهت متوجه ترکستان و آسیای مرکزی شد و بالاخره قوای روسی بین سالهای 1816 تا 1866 قسمت اعظم ناحیه سمرقند، تاشکند و بخارا را متصرف گردیدند و تا سال 1873 کلیه‌آن نقاط به انضمام بقیه سرزمین بخارا و خیوه به تصرف روسها درآمد.

    روسیه با امضای پیمان آخال (1881) توانست از برنامه‌توسعه ارضی احساس رضایت بکند.

    این اقدام روسیه باعث شد تا انگلیسی ها احساس خطر کرده و به مقابله با پیشروی روس ها بپردازند و به دفاع از حریم امنیتی شبه قاره هند اهتمام ورزند.

    در این هنگام ضعف داخلی ایران در زمان ناصرالدین شاه ، سفرهای او به اروپا، آغاز روند اعطای امتیازات مختلف به روسها و انگلیسیها به نفوذ بیشتر آنها در ایران منجر شد.

    توجهات شدید انگلیس به کنترل اوضاع منطقه و ایران باعث شد تا مجمع الجزایر بحرین از ایران جدا و سرحدات شرقی ایران بوسیله انگلیسها مشخص شود.

    نقش روسها در تشکیل و تأسیس قزاقخانه شاهنشاهی هم بسیار اهمیت دارد.

    داستان قرضه های مظفرالدین شاه نیز بر حرص روس و انگلیس جهت نفوذ فزاینده در امور ایران افزود.

    یکی دیگر از محورهای جدید قدرت که در اروپا مجدداً مطرح می شد، آلمان بود که با روس و انگلیس رقابت داشت و ایران را هم تحت تأثیر قرار داده بود که با امضای فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی (1906) اوضاع ایران وارد مرحله جدیدی شد.

    رقابت روسیه ،‌انگلیس ،‌اتریش ، آلمان و فرانسه به عنوان عمده ترین قدرتهای آن زمان در اروپا تشدید می شد تا جائیکه قرارداد روسیه و انگلستان (1907) درباره تقسیم ایران به مناطق نفوذ، محصول این رقابت ها بود.

    روابط ویژه روسیه با محمدعلی شاه ،‌رویکرد محمدعلی شاه به مشروطیت ، سکوت انگلستان و ‌ماجرای اقدامات شوستر در ایران باعث شد تا اختناق و انفعال داخلی و مداخلات خارجی به اوج برسد.

    با آغاز جنگ جهانی اول و اعلام بی طرفی ایران، روس و انگلیس برای مقابله با نفوذ آلمانها موجب شد تا ایران به اشغال روس و انگلیس درآید.

    وقوع انقلاب کمونیستی روسیه در سال 1917 و ‌پایان جنگ جهانی اول 1918 باعث تحولات نوینی در منطقه گردید.

    رویکرد شوروی به ایران و ممالک جنوب ،‌ضعف آلمان ، آغاز تجزیه امپراطوری عثمانی و فرصت طلبی نوین انگلیسها سرفصل های جدیدی برای سیاست خارجی ایران گشود.

    اعلامیه 1918 شوروی مبنی بر الغای کلیه امتیازات و حقوق دوره تزاری ، قرارداد 1907، کاپیتولاسیون و غیره اهمیت زایدالوصفی داشت.

    ضعف شدید مالی ایران و بحران اجتماعی باعث شد تا انگلیس بر میزان نفوذ خود افزوده و حتی به تحمیل قرارداد 1919 به ایران بپردازد.

    مطامع نوین شوروی هم منجر به تصرفات جدید آنها در قفقاز و شمال ایران گردید.

    بدین ترتیب موازنه‌جدیدی بین شوروی و انگلیس در منطقه و ایران ‌آغاز شد.

    کودتای 1921 (سوم اسفند 1299) ،‌انعقاد عهدنامه مودت 1921 بین ایران و شوروی، الغای قرارداد 1919 و تخلیه خاک ایران از نیروهای روس و انگلیس حوادث مهم این مقطع اند.

    بدین ترتیب با روی کارآمدن رضاخان، طرزبرخورد احمدشاه و بازی های روس و انگلیس در مورد ایران زمینه های سقوط احمد شاه و پایان سلسله قاجاریه را فراهم کرد در مجموع این دوره برای ایران بسیار پرتجربه و تلخ بود.

    دوره سوم – عصر پهلوی ها مساعی انگلیس در به قدرت رساندن رضاخان و اقتدار روزافزون او موجبات احتیاط هر چه بیشتر شوروی شد.

    روسیه به تغییر رویه پرداخت تا با رفاقت مقطعی از منافع اقتصادی بهره جوید، لذا قرارداد بازرگانی در سال 1924 در همین راستا به امضا رسید.

    تحکیم قدرت برای سردار سپه و حتی خلع سلسله قاجاریه در سال 1924 همگی از مستظهر بودن رضا شاه به انگلیس حکایت داشت.

    اختلاف ایران و شوروی در مورد حمایت شوروی از فعالیت های کمونیستی در ایران بسیار پرماجرا بود و نفوذ انگلستان با انعقاد قرارداد نفتی 1933 (به جای امتیاز دارسی ، وارد کردن ایران به پیمان سعدآباد (1937) بر سوء ظن شوروی می افزود.

    تلاش انگلیسها راحتی به تخریب روابط ایران با سایر کشورها مثل آمریکا هم کشانده اند.

    تضعیف تدریجی قدرت بریتانیای کبیر، اوج گیری قدرتهای جدید و رقیب مثل آلمان و آمریکا و نگرانی جهان غرب از کمونیسم معادلات جدیدی را در عرصه بین المللی مطرح کرده بود.

    ظهور هیتلر و برنامه هایش موجبات تمایل رضاشاه به آلمان را فراهم می کرد.

    با آغاز جنگ جهانی اول و پیشروی های هیتلر در شرق اروپا و روسیه نگرانی متفقین را تشدید کرده و نزدیکی آلمان و ایران را بهانه اشغال ایران قرار دادند.

    معاضدت مجدد قدرتهای بزرگ (شوروی ،‌انگلیس و آمریکا) برای اشغال ایران موجبات حذف رضاشاه و استعفای او گردید.

    انعقاد پیمان اتحاد سه جانبه ایران ، شوروی و انگلیس (1942) اعلامیه کنفرانس تهران (1943 ) هم از موازنه بازدارنده بین رقبای همکار حکایت داشت تا جائیکه با برگزاری کنفرانس متعدد در خلال جنگ بین قدرتهای بزرگ به ویژه کنفرانس یالتا و پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم و ظهور دو ابرقدرت شرق و غرب تکلیف تمام جهان را از این به بعد مشخص ساخت.

    سعایت انگلیس و آمریکا برای به قدرت رساندن محمدرضا پهلوی، تلاش شوروی برای گرفتن امتیاز و اعمال فشار در قضیه آذربایجان و عدم ترک خاک ایران از بازی جدید این قدرتها در ایران حکایت داشت.

    دیپلماسی قوام در انعقاد قراداد نفتی با سادچیکف و فشار تعیین کننده آمریکا به شوروی ،‌به پایان اشغال ایران انجامید (1946) و غربیها برای تعیین حریم بهداشتی برای شوروی ،‌از استقلال و تمامیت ارضی ایران دفاع کردند.

    موافقتنامه قوام سادچیکف هم در مجلس شورای ملی رد شد، غائله آذبایجان فیصله یافت و شوروی مترصد اتخاذ برنامه های جدید گردید.

    تحکیم نسبی و تدریجی قدرت محمد رضا پهلوی در داخل با اطمینان از پشیمانی غرب و استفاده از برنامه‌های کمک آمریکا در قالب طرح مارشال و غیره، ایران را هم سرنوشت غرب ساخت.

    سیاستهای جاه‌طلبانه شاه در منطقه، نزدیکی و همکاری با اسرائیل تحت کنترل‌های آمریکا و انگلیس، به جدایی ایران از اعراب انجامید.

    رقابت با عراق ، مصر و عربستان باعث می‌شد تا شوروی به دنبال نفوذ در خاورمیانه باشد تا موازنه‌ لازم را ایجاد نماید و از فضای جنگ سرد زیاد از حد متضرر نشودو موازنه‌ نسبی برقرار باشد.

    تحولات داخلی ایران برای به چالش کشیدن قدرت مطلقه‌ شاه، تعدیل امتیازات نفتی و مقابله با زیاده خواهی‌های انگلیس در مسئله نفت و ملی شدن این صنعت، روابط ایران با قدرتهای بزرگ را وارد مرحله دیگری ساخت.

    انگلیس با تمام برنامه‌های تهاجمی وارد عمل شد و امریکای نه چندان جدی را به مبارزه واقعی کشاند، چرا که مطالع خود را در این اقدام تصور نمودند.

    شوروی ابتدا ب رضایت و بعداَ با بی‌ اعتنایی بر تحولات نظارت می‌کرد، ولی با کمک نکردن به دولت تحت فشار مصدق و ندادن 11 تن طلای مورد نظر ماهیت خود را نشان داد و سقوط مصدق با کودتای 28 مرداد به ثمر نشست.

    ارسال کمکهای بی دریغ آمریکا به ایران و تجدید روابط گرم سیاسی، اقتصادی و نظامی به صورتی شد که ابتدا با قرار داد معروف کنسرسیوم نفتی با ایران در سال 1954 و سپس با عضویت ایران در پیمان بغداد ( 1954 ) نگرانی شوروی را برانگیخت.

    تلاش شوروی بای نفوذ در میان اعراب بویژه مصر، شرکت در اجلاس باندوگ که به تأسیس جنبش عدم تعهد ( 1955 ) منجر گشت، بحران کانال سوئز و عدم همراهی شاه با مخالفان غرب و اسرائیل ، مجدداَ در تعیین مواضع ایران و شوروی مؤثر بود.

    اما زیرکی در نزدیکی به ایران تحت لوای قرار دادهای بازرگانی و اقتصادی از عملگرایی آنها حکایت داشت.

    موافقتنامه حل مسائل مالی و مرزی ایران و شوروی ( 1954 ) و پس دادن طلاهای ایران در این راستا بود.

    روی کارآمدن نیکسون، امضای قرار دادها و موافقتنامه‌های مختلف همکاری نظامی – امنیتی و دریافت تسلیحات نظامی باعث می‌شد تا اعتراضات شوروی شدت بگیرد.

    اما با نزدیکی خوشچف و کندی از حملات سیاسی شوروی کم می شد.

    بنابراین شرا یط دوران تنش‌زدایی به همکاری شوروی و ایران در امور اقتصادی و بازرگانی منجر شد.

    در سال‌های 1963،1964، 196،1967 قرار دادهای قابل توجهی بین دو کشور امضا شد.

    اما تضاد سیاسی همچنان ادامه داشت و شوروی برای قطع روابط و وابستگی به آمریکا، به ایران فشار می‌آورد، ایران هم چاره‌ای نداشت تا روابط تنگاتنگ با غرب را همچنان ادامه دهد.

    محمدرضا پهلوی در دوره‌ تنش زدایی در نظام بین‌المللی ، شروع به اجرای برنامه‌های نوین داخلی نظیر انقلاب سفید کرد.

    اما مخالفت‌های داخلی و موانعی بر سر راه آن، اقدامات مشکلاتی را بوجود می‌آورد.

    بنابراین برای تداوم کار خویش، شاه با آمدن لنیدون جانسون روابط خود را با آمریکا گرمتر نمود.

    شوروی نیز تلاش وافری برای همکاریهای بازرگانی، اقتصادی و فنی می‌نمود.

    همزمان با آغاز زمزمه‌های خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس اختلاف ایران و عراق، ایران و بحرین، و ایران و امارات متحده عربی عمده‌ترین مسئله منطقه شد.

    اعلام و اجرای سیاست دوستونی درمنطقه توسط ایران و عربستان بر قدرت ایران افزود، چرا که شاه با سرعت تمام به خرید تسلیحات نظامی روی آورده بود.

    ایران مسئله بحرین را با رضایت انگلستان و آمریکا در مقابل استرداد جزایر سه‌گانه( ابوموسی و تنب‌های کوچک و بزرگ) فیصله داد.

    در جنگ ظفار مشارکت کرده و ایده‌ ژاندارمری منطقه را دنبال می‌نمود.

    افزایش قیمت نفت و استطاعت شاه برای قدرتنمایی موجب شد که روابط اقتصادی خود را با شوروی ادامه دهد و حتی با بلوک شرق وارد مرواده شود.

    جالبتر اینکه برای نشان دادن استقلال و اقتدار خود حتی به خرید تسلیحاتی نظامی از شوروی اقدام می‌نمود.

    نزدیکی تدریجی غرب و شرق، به ویژه توافقات فورد و برژنف ( 1974) در بازبینی شرایط امنیتی جهان، اروپا و مناطق بحران خیز، زمینه‌هی آرامش منطقه خاورمیانه را هم در پی داشت.

    مذاکرات ایران و عراق منجر به انعقاد قرار داد معروف الجزایر( 1975) گردید که حل اختلاف آنها برای منطقه مهم بود.

    روابط اسرائیل و اعراب به نوعی روابط ایران با منطقه و قدرتهای بزرگ را هم تحت تأثیر قرار داده بود.

    اما گرایش و گرانش سیاست ایران به سمت غرب و اسرائیل بود که مغایر نیات اعراب و مذهبی‌های داخلی کشور بود.

    ظهرو کارتر در اواخر دهه 1970 در آمریکا و نگرش‌های سیاسی- استراتژیک‌ او تحولات مهمی را در جهان رقم زد.

    تحدید فعالیت‌های نظامی – امنیتی در مناطق مختلف آسیا، آ‌فریا، آمریکای جنوبی و خاورمیانه از یک طرف و تشدید سیاست‌های حقوق بشری درکشورهای اقتدارگر و غیر دمکراتیک فشار مضاعفی را بوجود آورد.

    نفوذ شوروی در افغانستان ، فشارهای آمریکا برای رعایت حقوق بشر و باز کردن فضای سیاسی همراه با گسترش امواج نارضایتی وناآرامی‌های داخلی، شاه را درمانده ساخته بود.

    تزلزل حکومتی و تعویض مکرر سران مملکتی از جمله نخست وزیرها نتوانست به آرامش داخلی کمک کند.

    طرز تلقی و رفتارهای شاه در مقابل این نا آرامی‌ها ، موجب سرعت گرفتن حملات داخلی و خیزش توده‌ها گردید که نهایتاَ با فرار شاه و بازگشت امام خمینی ( ره) آخرین صفحات تاریخ زمامداری پهلوی‌ها نیز ورق خورد.

    دوره چهارم – از انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی شوروی ( 89-1979 ) کارکرد نامطلوب نظام سیاسی پهلوی، اقدا مات محمد رضا شاه، اطرافیان و مجموعه سیاسی – اقتصادی موجبات اعتراضات گسترده و انباشت خشم مردمی را فراهم و نهایتاَ به انفجار انقلابی منتهی شد.

    معادلات خاص قدرتهای بزرگ هم در رابطه ب تحولات جهانی، منطقه و ایران باعث گردید تا پیوندها و ارتباطات سابق پاسخگو نباشد.

    هر یک از این قدرتها، رویکرد خاصی به تحولات داخلی ایران داشتند، بنابراین عملکرد داخلی ایران هم متأثر از برخورد آنها همراه با سایر عوامل دیگر به واژگونی رژیم پهلوی انجامید.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

ایران و قدرتهای بزرگ در آستانه جنگ جهانی اول از آنجا که شناخت واکنش جامعه ایران در برابر قدرتهای متخاصم در سالهای جنگ جهانی اول، با شناخت اهداف، سیاستها و مطامع دولتهای مزبور پیوند مستقیم دارد، در این گفتار کوشش می‌شود تا به شیوه‌ای گذرا بر ماهیت و نوع روابط چهار قدرت بزرگ روسیه، بریتانیا، آلمان و عثمانی با ایران پرتو افکنده شود تا در این رهگذر علل و ریشه‌های نقض بی‌طرفی ایران ...

مقدمه: بعد از نادر شاه روابط خارجي ايران از توسعه‌اي که در زمان او پيدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثماني و نمايندگيهاي تجارتي دول اروپايي در خليج فارس گرديد. در مدت 22 سال حکمراني کريم خان زند (1757-1779) مردم از يک دوره

مقدمه: بعد از نادر شاه روابط خارجی ایران از توسعه‌ای که در زمان او پیدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثمانی و نمایندگیهای تجارتی دول اروپایی در خلیج فارس گردید. در مدت 22 سال حکمرانی کریم خان زند (1757-1779) مردم از یک دوره ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابیهایی که در اثر جنگهای داخلی به وجود آمده بود تا حدودی ترمیم کنند. و در این دوران دوباره پای ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

مقدمه: بعد از نادر شاه روابط خارجي ايران از توسعه‌اي که در زمان او پيدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثماني و نمايندگيهاي تجارتي دول اروپايي در خليج فارس گرديد. در مدت 22 سال حکمراني کريم خان زند (1757-1779) مردم از يک دوره ‌

نگاهى گذرا به پيشينه نام خليج فارس از روزگار يونانيان کهن که پيش از ميلاد مسيح آغازگر مطالعه نوين جغرافيا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب يافته تا پس از اسلام و آثار ابوريحان بيرونى و ابن فقيه هيچگونه تشکيکى در نام خليج فارس

مقدمه : از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، کیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقاء بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) و انقلاب صنعتی، موج پیشرفت‌های شتابان کشورهای غربی آغاز شد. تنها کشور آسیایی که تا حدی با جریان رشد قرن‌های 19 و اوایل قرن 20 میلادی غرب همراه شد کشور ژاپن بود. پس از رنسانس که انقلابی فکری در اروپا رخ داد، توان ...

مشخصات عمومي: کشور ترکيه در نيمکره‌ي شمالي و نقطه‌ي تلاقي در قاره‌ي مهم آسيا و اروپا مکان‌يابي شده است. و همانطور که مي‌دانيم اين کشور در جنوب شرقي اروپا و غرب آسياي ميانه واقع شده است و بين مدار 35 درجه و َ50 دقيقه‌اي و 42 درجه و 6 دقيقه عرض شمالي

مقدمه : امروزه با توجه به رشد جمعيت وپيشرفت هاي صنعتي نياز روزافزون به انرژي مخصوصا انرژي برق که از پاکترين انرژيها مي باشد و به راحتي قابل تبديل به انرژي هاي ديگر و قابل انتقال و توزيع واستفاده مي باشد و ازطرفي پايه و اساس پيشرفت وص

شش-پنج.اسرائيل اسرائيل قدرت فرا منطقه اي ديگري است که به صورت خزنده در حال افزايش حضور خود در منطقه ي آسياي مرکزي مي باشد. برقراري پيوند هاي اقتصادي به ويژه انرژي و در برخي موارد، همکاري هاي نظامي با کشور هاي آسياي مرکزي، چالش و تهديدي جدي براي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول