متن کامل سخنرانی عمادالدین باقی در نشست جبهه مشارکت حوزه شمال تهران در تاریخ چهارشنبه 17 دی 1382
(بخش عمده این گفتار در روزنامه شرق 11/3/1383 و 12/3/1383 به چاپ رسید)
این روزها چون فضا، فضای انتخاباتی است عمدتا به یک واقعه پیش رو پرداخته میشود و نگاهی که به پدیده انتخابات می شود نگاه لحظه ای است به پدیده ای که قرار است در یک روز معین اتفاق بیفتد و مردم در آن شرکت کنند و تمام شود. اگر بخواهیم با رویکرد تاریخی به انتخابات نظر کنیم ابعاد دیگری هم از این اتفاق پیش رو شناخته میشود و اهمیت این اتفاق را بیشتر می کند و به ما نشان می دهد که بر خلاف تصوری که پس از انقلاب چنان به شدت القاء کردند که گویا اصلا تاریخ بشریت از سال 1357 به بعد شروع شده و قبل از آن هیچ تاریخی نداریم خواهیم دید که درخت رو به رشد دموکراسی در ایران درختی است که نهالش بیش از یکصد سال پیش در این کشور کاشته شده. انقلاب ایران و جنبش اصلاح طلبی در امتداد جنبشی است که در این یکصد سال جریان داشته و شاید با همین نگاه تاریخی است که می توانیم بفهمیم چرا با وجود اینکه همواره مخالفان انتخابات آنرا تحریم میکنند و نارضایتی خود را اعلام میدارند با این حال نیمی از مردم در انتخابات شرکت میکنند . وقتی که ما قدمت این رفتار را و پدیده انتخابات را در کشورمان بشناسیم می فهمیم که انتخابات امری است که به صورت عادت درآمده و در جامعه ما نهادینه شده است. دقیقا به همین دلیل است که نه تنها کسانی که می خواهند به نحوی مانع شرکت مردم در انتخابات شوند و از طریق تحریم مبارزه سیاسی میکنند موفق نمیشوند بلکه متقابلا رژیم سیاسی نیز همیشه در اهدافش ناموفق است یعنی آنها هم با وجودیکه با شگردهای مختلفی چون خشن ترین نوع نظارت استصوابی به میدان می آیند اما هیچ گاه نتوانسته انددر طول 25 سال گذشته مجلس یکدستی ایجاد کنند علت این امر برمیگردد به پیشینه تاریخی این پدیده و بنابراین انتخابات نه به عنوان یک واقعه پیش رو و زودگذر بلکه انتخابات و شرکت در آن ادامه معماری بنای رفیعی است که پیشینیان ما در گذشته ساخته اند و ما هم میخواهیم آنرا ادامه بدهیم.
گرچه تاریخ شکل گیری پارلمان به طور دقیق به 97 سال پیش بازمیگردد اما اگر بخواهیم سنت فکری و سنت عملی قانون و قانونیگرایی و انتخابات را از هم جدا کنیم این پیشینه را میشود جلوتر برد یعنی از حدود سی سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در ایران ادبیات قانون و قانونگرایی و انتخابات را داریم. کتابهایی که در مورد ارزش قانون نوشته شده معروفترینشان «رساله دوکلمه» است و دیگران هم (بخصوص کسانی که به فرنگ رفته بودند) مطالبی در باب قانون و قانونگرایی و پارلمان نوشته بودند. این را باید به عنوان بستر فکری آن رویدادی که منجر به فرمان مشروطیت شد در نظر گرفت حتی اگر بخواهیم سنت فکری قانون به مفهوم اصلی خود را کمی وسیعتر بگیریم (به مفهوم مدرن) در واقع میتوان گفت 30 سال قبل از صدور فرمان مشروطه بوده اما اگر این را در نظر بگیریم که عناصر مساعد فرهنگی در جامعه ما وجود داشتهاند که قابلیت پذیرش آنرا ایجاد می کردند مثل آنچه که در آموزه های دینی از گذشته وجود داشته مثلا در باب تسامح پیامبر، تسامح خلفا یا فرض کنید شیوه حکومتی امیرالمومنین(ع) که مردم در مجالس مذهبی یادگرفته بودند اگر اینها را به عنوان عناصر مساعد پذیرش این فکر در نظر بگیریم شاید بتوان گفت این سنت فکری به عقبتر هم میرود. مجموعه این زمینه های فکری جنبش مشروطیت را چون خارج بحث است مطرح نمیکنیم.
ماجرای مهاجرت صغری، مهاجرت کبری، بست نشینی در سفارت انگلستان و درگیری و زد و خوردهایی که بین مردم و مامورین شد و به نهضت مشروطیت در ایران منجر شد و مظفرالدین شاه در 14 جمادی الثانی 1324 برابر با 13 مرداد 1285 شمسی و 5 اوت 1906 (که مصادف بود با یازدهمین سالگرد سلطنت او و سالروز تولد خودش) فرمان تاسیس مجلس شورای ملی را صادر کرد بعد از صدور این فرمان بود که جشن ملی برپا شد اعتصابات و بست نشینیها پایان پیدا کرد علمایی که مهاجرت کرده بودند با کالسکه دولتی به تهران برگشتند بازارها که در تعطیلی بود بازگشایی شدند. این روز روز آغاز پارلمان در ایران است که از آن روز تا کنون حدود یکصد سال (دقیقا 97 سال) میگذرد.
مجلس اول: یکسال و نیم مبارزه مردم در نهضت مشروطه طول کشید تا اینکه نتیجهاش تشکیل مجلس و تبدیل رژیم شاهنشاهی مطلقه به رژیم مشروطه سلطنتی شد حدود یک ماه بعد از صدور این فرمان نیز شاه آیین نامه انتخابات مجلس را امضا کرد و بدنبال آن انتخابات در تهران برگزار شد اما چون مجلسی که تشکیل شد مرکب از نمایندگان تهران بود مردم تبریز هم به عنوان مشروطه خواهی قیام کردند و در اثر اعتراض مردم تبریز شاه پذیرفت که تبریزیان هم نماینده داشته باشند. به این ترتیب انتخابات به صورت یک جریان عمومی درآمد و در همه شهرهای کشور انتخابات برگزار شد و نمایندگان به مجلس فرستاده شدند. اولین کار مجلس تدوین قانون اساسی بود. قانون اساسی تدوین شد و در 8 دی ماه 1285 به امضای مظفرالدین شاه رسید 10 روز بعد هم مظفرالدین شاه از دنیا رفت. هنگامی که قانون اساسی تصویب شد چنان این اتفاق برای مردم خوشایند بود که جشن برگزار کردند و نمایندگان مجلس همدیگر را میبوسیدند و مردم و نمایندگان از شدت شوق میگریستند. برای اولین بار بود که قانون به طور رسمی در کشور حاکم شد بعد از درگذشت مظفرالدین شاه، محمدعلی میرزا تاجگذاری کرد و از همان آغاز بنای ناسازگاری با مجلس را گذاشت طوری که برای مراسم تاجگذاری از همه نمایندگان خارجی و سفارت خانه ها و از شخصیت های روحانی دعوت می کند اما نمایندگان مجلس را برای این مراسم دعوت نکرد که خود زمینه سوء تفاهم شد و نمایندگان فهمیدند که محمدعلی شاه بنای ناسازگاری با آنها را میگذارد. در مجلس اول اتفاقات زیادی افتاد از جمله اختلاف بین علما در موضوع قانون اساسی که یک عده ای طرفدار رای مردمند و یک عده ای مثل شیخ فضل الله نوری معتقد بود به این که اعتبار به اکثریت آرا مردم است و اختلافات فکری که بر سر رای مردم و بر سر وکالت حقوق مردم بر سر آزادی مطبوعات وجود داشت. مثلا معتقد بودند که نشر مقالات ومطالب ضاله حرام است و بایستی قانون در مورد آنها تصمیم بگیرد. و اختلافات و درگیری که بین شاه و مجلس بوجود می آید و تکفیر متقابل علمایی که همه شان در جریان مشروطه فعال بوده اند و ترور محمد علی شاه که از عوامل تشدید کننده اختلاف بین مجلس و شاه بود از همه این وقایع که بگذریم اختلافات محمدعلی شاه و مجلس به این جارسید که سرانجام در اول تیر ماه 1287 با هماهنگی محمدعلی شاه قزاق های روسی مجلس را به توپ بستند و اولین پارلمان به این وسیله تعطیل شد بعضی از نمایندگان بازداشت شدند بعضی ها هم مثل ملک المتکلمین و جهانگیر خان بلافاصله اعدام شدند و این حادثه نقطه عطفی در تاریخ ایران گردید. پس از تعطیل شدن اولین پارلمان در ایران حوادث آذربایجان بوجود آمد. مردم آذربایجان به عنوان اعتراض به دیکتاتوری محمدعلی شاه (که از زمانی که در تبریز بود مردم تبریز با او مخالف بودند) مبارزه ای را شروع کردند که منجر به جنگ خونین 14 ماهه شد یک طرف محمدعلیشاه بود که با فتوای شیخ فضل الله نوری و بعضی از روحانیون با مشروطه طلبان می جنگید و یک طرف مشروطه خواهان بودند و علمایی چون طباطبایی و خراسانی و بهبهانی. پس از 14 ماه جنگ، اهالی آذربایجان توانستند به کمک بختیاری ها و مجاهدین گیلان تهران را محاصره کنند و شاه به سفارت روسیه پناهنده شد به این ترتیب مجددا زمینه برای شکل گیری مجلس دوم فراهم شد نکته ای که باید بیشتر به آن بپردازیم این است که اولین تجربه پارلمانی در ایران نشاندهنده این است که نهال انتخابات و دموکراسی چه ویژگیها و نواقصی در آغاز کار داشت و چگونه رشد پیدا کرد. نمایندگان چون اولین بار بود که به مجلس میآمدند با وظایف و اختیارات پارلمان آشنا نبودند جزئی ترین و ساده ترین مسایل مربوط به نمایندگی در دوره اول مورد بحث قرار میگیرد.
اولین قانون در انتخابات ایران: در نخستین قانون انتخابات محدودیت هایی برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان مقرر شده بود. برای انتخاب کنندگان شرایط مالی تعیین کرده بودند. مالکین و فلاحین باید دارای ملکی باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد، تاجران باید صاحب حجره و تجارت معینی باشند، اصناف باید صاحب دکانی باشند که کرایه آن مطابق میانگین کرایه های محل باشد. افرادی بجز اینها حق رای دادن نداشتند. برای انتخاب شوندگان نیز یک سری شرایط قرار داده بودند از جمله اینکه بایستی تابعیت ایران را داشته باشند با سواد شغل دولتی نداشته باشند و محبوبیت محلی و حداقل 30 سال و حداکثر 70 سال داشته باشند. وظیفه برگزاری انتخابات طبق اولین قانون انتخابات که به امضای مظفرالدین شاه رسیده بود، بر عهده انجمنی بود به اسم «انجمن نظار» این انجمن از معتمدین محلی تشکیل شده بود معتمدین از 6 طبقه جامعه بودند. مشکلی که وجود داشت این بودکه حکام محلی در برگزاری انتخابات همکاری نمی کردند و کارشکنی می کردند. انتخاباتی که در تهران برگزار می شود انتخابات پرشورتری است زیرا تهران محل تجمع رجال و نخبگان ملت است و مردم از آگاهی سیاسی بیشتری برخوردارند نمایندگانی که در ابتدا قرار بود از تهران انتخاب شوند 61 نفر بودند. قانون اساسی کل نمایندگان مجلس را در کشور 162 نفر اعلام کرده بود و تا 200 نفر قابل افزایش می دانست . بیشترین سهم را به تهران داده بودند و از این 61 نفر 31 نفرش از اصناف و بقیه از طبقات 6 گانه بودند. طبقات 6 گانه عبارت بود از شاهزادگان قاجاریه 4 نفر، از علما و طلاب 4 نفر، طبقه تجار 10 نفر و طبقه ملاکین و فلاحین هم 10 نفر از اصناف نیز هر صنفی 1 نفر حق داشتند انتخاب کنند که مجموع آن 32 نفر گردد. البته هیچ گاه تعداد نمایندگان به آن رقم واقعی نرسید چون بعضی استعفا دادند و در بعضی شهرها نمایندگان کمتری انتخابات شدند. در تهران انتخابات یک مرحله ای و در شهرستانها به صورت 2 مرحله ای بود. انتخابات دو مرحله ای یعنی اینکه طبقات شش گانه و اصناف نمایندگان خود را انتخاب کرده و به مرکز ایالت می فرستادند و آنها از بین خود نماینده ای را برگزیده و معرفی میکردند.
زنان در انتخابات حق شرکت نداشتند و خیلی از مردم به دلیل شرط مالی که وجود داشت نمی توانستند در انتخابات شرکت کنند. البته این نحوه دموکراسی منحصر به ایران آن روز نبود بلکه در کشورهای غربی هم دموکراسی کم و بیش در همین سطح قرار داشت.