نشان های کالا و ضرورت توجه به آن؛الزامات توسعه تجارت جهانی
اگر به صورت کلان به موضوع تجارت بین المللی کشورمان توجه کنیم تراز تجاری، شمای تجارت کشور است که اگر صادرات نفت و فرآورده های نفتی را از این تراز حذف نمائیم وضعیت تراز تجاری ایران روشن خواهد شد.
خوشبختانه در سال های اخیر صادرات محصولات غیرنفتی مرتباً سیر صعودی داشته است ولی در مقابل واردات نیز هر ساله افزایش یافته است.
در مورد ورود محصولاتی که تولید آن در کشور وجود ندارد مسئله قابل هضم است (جدا از بررسی علت های عدم تولید) اما چرا محصولاتی وارد کشور می شود در صورتی که تولید آن در کشور وجود دارد که ذیلاً به عمده دلایل اشاره می نمائیم:
قیمت: امروزه بحث قیمت که برای 75 درصد مصرف کنندگان در دنیا مسئله اول است و طبعاً زمانی که قیمت محصول خارجی از محصول داخلی کمتر باشد تجارت آن را به صرفه می کند و به دلیل مطلوبیت متقاضی توسعه تجارت آن نیز طبیعی بنظر می رسد و در بحث WTO نیز این موضوع اساسی ترین خطر نظام تجاری کشور محسوب می شود که طراحی مهندس نظام تجاری برای آن غیرقابل اجتناب خواهد بود.
البته تدوین نظام بهره وری و چرخه کامل تامین مواد اولیه و تجهیزات مدرن تولید انبوه و منابع تامین سرمایه گذاری کم بهره (هماهنگ با نرخ بهره جهانی) عمده عوامل موثر بر قیمت می باشند.
2- کیفیت: یکی از دلایلی که سبب ایجاد شرکت های چند ملیتی و تسلط بر اقتصاد کشورها شد، کیفیت تولید محصولات بود که در سایه سرمایه گذاری کافی و مدیریت تولید و بهره وری و استفاده از مواد و قطعات مناسب و تجهیزات مدرن و مهم تراز همه تحقیق و آزمایش مستمر بدست می آید.
شهرت و برند: دلیل مهم در توسعه تجاری شرکت های معتبر بازارشناسی و رساندن آوازه محصولات خود به گوش مصرف کنندگان در سراسر جهان بوده است که در پی آن برند یا نام تجاری محصول تثبیت شده است که تبلیغ عامل اصلی آن بوده است و از این به بعد در این بحث به برندینگ می پردازیم.
گفتیم که برندسازی در پی یک چرخه کامل بوجود می آید ولی پس از طی دوره ای این برند است که عامل اصلی اشغال سهم بازار حتی در سطح جهانی است.
تا آنجا که کشورها اهداف سیاسی خود را با نام محصولات محقق می نمایند و جوامع را به خود وابسته می کنند و از سود سرشار ناشی از این تجارت متعاقباً برای حصول هر هدفی بعنوان پشتوانه مالی اقدام می کنند.
سؤال اینکه آیا تاکنون اثر برند را تحلیل کرده ایم و آیا بطور کلان در توسعه تجارت موردنظر قرار داده ایم.
چرا ما از توان بالقوه ارائه محصول به نزدیک 1.5 میلیارد مسلمان استفاده نمی کنیم. جامعه مسلمان بدلیل ایدئولوژیک بودن، محصولات کشور مسلمان را در شرایط یکسان بر محصولات اجانب ترجیح می دهد مخصوصاً زمانی که بخشی از این سود تجاری در جهت دفاع از آرمان های مسلمانان خرج گردد. که لزوم آن طراحی مهندسی تجارت با رعایت ساز و کارهای خاص خود است.
نقطه مقابل آن اختصاص بخشی از سود شرکت های صهیونیستی در سراسر جهان به بودجه رژیم صهیونیستی است که در سایه فروش محصولات به کشورهای مسلمان عاید می شود.
اگر به موضوع برندینگ توجه کافی نشان دهیم چه بسا بتوانیم در نظام تجاری کشور نیز تاثیر ایجاد نمائیم، البته موضوع آنقدر وسیع است که مجبوریم از موضوعات کلیشه ای عبور کنیم ولی حقیقتی آشکار است که تا جایگزین مناسبی در اختیار مصرف کننده نهایی که (تعیین کننده نهایی است) قرار ندهیم هیچ تحولی اتفاق نخواهد افتاد تا جایی که معتبر ترین سرمایه گذاران افتخار خود می دانند تا نماینده شرکت های معتبر بین المللی باشند. ایجاد تحول نیازمند بسترسازی و فرهنگ سازی است
ارزش مارک گذاری محصولات:
سیاست مارکگذاری محصولات نهفقط برای تولیدکنندگان بلکه برای خردهفروشان و مصرفکنندگان نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای خردهفروشان به این دلیل اهمیت دارد که مشتریان، محصولات مورد نیاز خود را از فروشگاههایی که مارک دلخواه آنها عرضه مینمایند، خریداری میکنند. بعضی از خردهفروشان، نام تجاری خاصی را انتخاب میکنند و بدینوسیله وفاداری بیشتر مشتریان خود را بهدست میآورند؛ مانند فروشگاههای زنجیرهای که با استفاده از نام تجاری خود محصولات مصرفی را در نواحی مختلف تهران به فروش میرسانند. با این حال مصرفکنندگان ممکن است بیشترین استفاده را از مارکگذاری محصولات بکنند زیرا با تشخیص محصولات رقیب از طریق علائم تجاری، خرید خود را بهتر انجام میدهند. آنها میتوانند محصولاتی را که رضایتشان را جلب نکرده، خریداری نکنند و به مارکهایی که رضایت آنها را فراهم کرده، وفادار بمانند.
جهان در تسخیر برندها
حتی اندازه کف دست نبود، وقتی آخرین لقمه را خوردم به این فکر می کردم که یک همبرگر نازک معمولی، دو حلقه پیاز و کاهو، یک برش نازک خیارشور و دو تکه نان فرانسوی نرم و کوچک آیا واقعاً ارزش داشت که ۱/۵ یورو برایشان بپردازم و خوشحال باشم که طعم «مک دونالد» را چشیده ام و دست آخر هم سیر نشوم .شاید شما هم مثل من، مواقعی تجربه کرده اید که برای دریافت کالا یا خدمتی هزینه ای گزاف پرداخته اید که اصلاً متناسب با کیفیت مورد نظرتان نبوده و یا اصلاً به نظر نمی رسیده که خدمت ویژه ای دریافت کرده باشید.
بخشی از این مسأله به ارزش اقتصادی «برند» یا همان نشان تجاری برمی گردد. اطلاعات موجود نشان می دهد که یک سوم ثروت دنیا از «برند» به دست می آید.
حتی نشریه «بیزنس ویک» ارزش ۱۰۰ برند اول دنیا در سال گذشته میلادی را برابر با یک هزار و ۸۹ میلیارد دلار ذکر کرد. این رقم حدوداً با درآمد ناخالص ملی ۶۳ کشور دنیا که از سوی بانک جهانی، «کشورهای کم درآمد» نامیده شده اند برابری می کند. این ۶۳ کشور نیمی از جمعیت جهان را دارند.
در حالی که ۱۲ نشان تجاری برتر در کشور برزیل کمتر از پنج دهم درصد در درآمد ناخالص ملی آن کشور نقش دارند اما پنج درصد از درآمد ناخالص ملی کشور آمریکا از ۱۲ نشان تجاری برتر عاید می شود.
امروزه مشتریان کالاها و خدمات در کشورهای مختلف بویژه کشورهای توسعه یافته، هزینه بیشتری را برای کالای دارای نشان تجاری می پردازند. زیرا «مارک» بخش قابل توجهی از اطمینانی که مشتری به دنبال آن است، عطا می کند.
● نقش برند در ایجاد حاشیه سود
در حالی که کشورهای جهان سوم برای تأمین مواد اولیه، تولید و تأمین نیروی کار برای شرکت های صاحب نام بین المللی به سودی ناچیز بسنده کرده اند اما در مقابل آنها، کشورهای ثروتمند به وسیله بسته بندی، ایجاد برند و خرده فروشی محصول نهایی حاشیه سود بالایی را برای خود ایجاد می کنند.
به اعتقاد کارشناسان، هرچند تا پیش از جهانی شدن، فروش مواد اولیه راهی برای تداوم اقتصاد پایدار محسوب می شد اما با گسترش پدیده «برند» فروش مواد اولیه به عنوان یک مزیت و راهی برای کسب درآمد رنگ می بازد.
● ارزش برترین «برندهای دنیا»
قرن نوزدهم میلادی شرکت های پیشتاز تجاری بسته بندی و نام گذاشتن برای کالای خود را رواج دادند تا بتوانند به راحتی اجناس مختلف را به نقاط دورتر صادر کنند اما جالب است بدانید که از سال ۱۹۴۰ به این سو، تولیدکنندگان فقط به فروش کالا فکر نمی کردند، آنها برای حضور دائمی در بازارهای مختلف به «برقراری ارتباط» مصرف کننده نیاز داشتند. بنابراین علم روانشناسی و جامعه شناسی به کمک توسعه برند آمد و دهه ۱۹۸۰ ملل مختلف شیفته برند شدند به طوری که در طبقه بندی بازاریابی این سال ها «دهه شیفتگی برند» نام گرفت.
بی تردید در شرایط کنونی حفظ ارزش تجاری «برند» از ایجاد آن بیشتر مهم است. بررسی ارزش برندهای معتبر جهان نشان می دهد که چقدر تولیدکنندگان با چنگ و دندان از آن محافظت می کنند.
«کوکاکولا» اولین نشان تجاری معتبر دنیاست که از سال ۲۰۰۵ میلادی تاکنون این رتبه را حفظ کرده است. ارزش برند «کوکاکولا» ۶۷ میلیون دلار است. هر چند این شرکت ۵۲۵ هزار دلار با افت ارزش برند در سال ۲۰۰۶ مواجه شد اما تاکنون رقیبی نداشته است.
برند «ماکروسافت» نیز از دوره زمانی مذکور تاکنون دومین نشان تجاری معتبر دنیا شناخته شده است. زیرا ۵۶ میلیون و ۹۲۶ هزار دلار قیمت گذاری شده است.
همچنین شرکت های IBM با ۵۶ میلیون و ۲۰۱ هزار دلار، GE با ۴۸ میلیون و ۹۰۸ دلار و اینتل (Intel) با ۳۲ میلیون و ۳۱۹ هزار دلار به ترتیب در ردیف های سوم تا پنجم برندهای معتبر دنیا قرار گرفته اند.
از سوی دیگر نوکیا (Nokia) با ۳۰ میلیون و ۱۳۱ هزار دلار و تویوتا نیز با ۲۷ میلیون و ۹۴۱ هزار دلار ششم و هفتمین برند معتبر دنیا هستند.
اما مک دونالد، نهمین نشان تجاری معتبر دنیاست که ۲۷ میلیون و ۵۰۱ هزار دلار ارزش دارد و از سال گذشته میلادی یک رتبه سقوط کرده است.
مرسدس بنز دهمین نشان تجاری معتبر دنیا را به ارزش ۲۱ میلیون و ۷۹۵ هزار دلار دارد که از سال قبل تاکنون یک پله صعود کرده و BMW (بی ام و) نیز شانزدهمین نشان معتبر دنیا را به ارزش ۱۹ میلیون و ۵۷۹ هزار دلار دارد.
جالب است که برند «سامسونگ» در جدول ۲۰ ردیفی برترین برندهای دنیا، رتبه آخر را دارد. ارزش برند سامسونگ ۱۶ میلیون و ۱۶۹ هزار دلار است.
شرکت هایی که آمار ارزش تجاری آنها ارائه شد به طور متوسط ۲/۵ تا ۶ برابر لیست کارمندان خود به طور مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی کرده اند. براین اساس می توان نتیجه گرفت که شرکت های بزرگ صاحبنام و دارای نشان تجاری، نقش مهمی در اقتصاد ملی ایفا می کنند و باعث رونق اقتصادی می شوند.
برند خدماتی :
تشکیل بانک بشکل جدید نخستین بار در سال 1285 هجری شمسی( 1324 ه - ق ) ده سال قبل از بوجود آمدن بانک شاهی از سوی حاج محمد حسن امین دارالضرب یکی از صرافان بزرگ تهران به مظفرالدین شاه قاجار پیشنهاد شد . در این پیشنهاد پس از اشاره به تاثیر بانک درپیشرفت صنعتی کشورهای اروپایی و ذکر اینکه رواج صنعت و احداث خطوط آهن و تلگراف بدون ایجاد بانکی بزرگ میسر نیست و تاکید براینکه چنین موسسهای باید با اشتراک و اتفاق دولت و ملت بوجود آید. متاسفانه این پیشنهاد با دخالتهای بیگانگان و عوامل آنان جامعه عمل نپوشید و بجای آن بانک شاهی در ایران مستقر گردید.
پس از استقرار مشروطیت هنگامی که دولت از مجلس شورای ملی اجازه استقراض خارجی خواست، احساسات ملی که از وامهای گذشته و رفتار بانک های بیگانه جریحه دار شده بود به هیجان آمد و نمایندگان مردم بمنظور قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی بانکهای مذکور و در ترمیم وضع مالی خزانه ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسیس بانک ملی را خواستار شدند، و جمعی از بازرگانان و صرافان متعهد مشارکت در این بانک ر ا نمودند و در آذرماه 1285 اعلان آن که مبین احساسات عمومی و علاقه مردم به تاسیس یک بانک اعتباری ملی در ایران بود انتشار یافت .