مقدمه مفاهیم و روشهای ارائه شده در این تحقیق غالباً در رابطه با واحدهای تولیدی، مورد بحث قرار می گیرد.
اما باید توجه داشت که این مفاهیم و روشها در موارد دیگر از قبیل: (1) واحدهای تجاری کوچک (بطور اعم) (2) واحدهای غیرتولیدی مانند فروشگاه ها و مؤسسات خدماتی نظیر بانکها، شرکتهای بیمه و هتلها و (3) سازمانهای غیرانتفاعی مانند بیمارستانها، کتابخانه ها، مدارس، دانشگاه ها و مؤسسات دولتی، کاربرد دارد.
عملاً هر سازمانی که مسئولیت استفاده مؤثر از منابع را بعهده دارد، می تواند و باید از مفاهیم و روشهای حسابداری صنعتی استفاده کند.
حسابداری صنعتی مانند بسیاری از رشته های دیگر، در سالهای اخیر تحت تأثیر روشهای مقداری مدیریت و مدلهای تصمیم گیری قرار گرفته و روشهائی مانند با صرفه ترین مقدار سفارش، ارزش فعلی جریان وجوه، بررسی و ارزیابی برنامه ها، تحلیل سودآوری، تحلیل مخاطرات، احتمالات و تحلیل همبستگی آماری و برنامه ریزی خطی برای به حداقل رساندن هزینه و افزایش سودآوری، در آن مطرح می باشد.
در این تحقیق، علاوه بر تشریح مباحث فوق، مطالبی درباره روشهای کاملاً تازه مانند نظریه منحنی فراگیری، بودجه بندی بر مبنای صفر، بودجه بندی بر اساس احتمالات، مفاهیم جدید بازاریابی، نظریه جدید قیمت گذاری انتقالات داخلی و قیمتهای سایه به بحث گذارده شده است.
ترکیب مدلهای ریاضی و تصمیم گیری همراه سیستم اطلاعاتی کامپیوتری با جنبه های بنیادی نظری و عملی حسابداری صنعتی و مفاهیم مربوط به علوم رفتاری، قابلیت استفاده این کتاب را برای تدریس در کلاسهای درسی و دوره های آموزشی افزایش می دهد.
مضافا، این کتاب، علاوه بر قابلیت استفادهای که برای آموزش کامل حسابداری صنعتی در دانشگاه ها و مراکز آموزشی دارد، میتواند بعنوان مرجعی برای بهبود سیستم حسابداری صنعتی واحدهای تولیدی و غیرتولیدی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تخصیص هزینههای سربار برحسب دوایر بمنظور هزینهیابی و کنترل هزینه در این فصل موارد مزبور با استفاده از نرخهای جذب سربار کارخانه برای هر دایره، مورد بررسی بیشتر قرار می دهد.
هدف از این بررسی، تشریح مواردی از قبیل منظور کردن هزینه های سربار به محصولات با سفارشات، کنترل هزینه ها از طریق حسابداری سنجش مسئولیت و فراهم آوردن اطلاعات مفید برای تصمیم گیری و تجزیه و تحلیل می باشد.
روشهای کنترل هزینه های مواد و دستمزد در جلد دوم مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
از آنجائیکه تولید هر محصول به حداقل مشخصی مواد و نیروی کار نیاز دارد، لذا به میزان محدودی میتوان از طریق کنترلهای مزبور، اینگونه هزینه ها را کاهش داد.
این وضعیت در مورد سربار کارخانه متفاوت است زیرا هر چه کنترل هزینههای سربار دقیق تر باشد، امکان کاهش آنها بیشتر میگردد.
اعمال کنترل مسئولیت بمنظور نگاهداشتن بهای تمام شده یک واحدو کل هزینه ها در سطح بودجه تعیین شده از طریق تخصیص هزینههای سربار کارخانه به دوایر تسهیل می گردد.
تخصیص هزینه های سربار کارخانه به دوایر در مؤسسات غیرتولیدی و غیرانتفاعی نیز در این فصل مورد بررسی قرار می گیرد.
مفهوم تخصیص هزینه های سربار به دوایر تخصیص هزینههای سربار کارخانه به دوایر به مفهوم تفکیک کارخانه به بخشهائی (دایره، مرکز هزینه) است که هزینه ها به آن بخشها منظور میگردد.
از نقطه نظر حسابداری، دلایل اساسی تفکیک کارخانه به دوایر و مراکز هزینه عبارتست از (1) هزینه یابی دقیق تر و صحیح تر سفارشات و محصولات و (2) کنترل مسئولیت هزینه های سربار.
از آنجائیکه تخصیص هزینه های سربار کارخانه به داویر مستلزم بکارگیری نرخهای متفاوت جذب هزینه های سربار است، لذا این امر هزینه یابی دقیق تر و صحیح تر سفارشات و محصولات را امکان پذیر می سازد.
بدین ترتیب سهمی از هزینه های سربار کارخانه هر دایره، با استفاده از نرخ جذب سربار دایره مزبور، به سفارش یا محصولی که از آن دایره می گذرد منظور می شود.
بنابراین بجای اینکه هزینه های سربار کارخانه بر اساسر یک نرخ کلی جذب سربار به حساب سفارشات یا محصولات منظور شود، مبالغ متفاوتی از هزینه های سربار (برحسب دوایری که محصولات از آنها می گذرند) به حساب سفارشات یا محصولات منظور می گردد.
استفاده از تخصیص هزینه های سربار به دوایر که سبب واگذاری مسئولیت وقوع هزینه ها به سرکارگر یا سرپرست دایره می شود، کنترل مؤثر هزینه های سربار را امکان پذیر می سازد.
هزینه هائی که منشاء آنها به یک دایره مربوط می شود از طریق سرکارگری که مسئولیت سرپرستی آن دایره را به عهده دارد شناسائی می شود.
محاسبه نرخهای جذب سربار، مستلزم فرآیند تسهیم هزینه های برآوردی سربار دوایر به یکدیگر است.
فرآیند مزبور محدود به هزینههای سرباری است که تسهیم آنها، برای محاسبه نرخهای دوایر مختلف، قبل از شروع سال مالی ضروری است.
هزینه های سربار واقعی هر دایره به دوایر دیگر تسهیم نمی گردند.
محاسبه بهای تمام شده بمنظور تعیین قیمت فروش مستلزم شناسائی کلیه هزینه های ساخت بدون توجه به ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم آنها به یک دایره یا محصول مشخص می باشد.
هر محصول باید علاوه بر هزینه های مستقیم، سهم متناسبی از هزینه های غیرمستقیم از قبیل آب و برق و تلفن، نقل و انتقال مواد، بازرسی، انبارداری و غیره را نیز متحمل گردد.
انتخاب بهترین شیوه تسهیم هزینه های سربار به محصولات، بمنظور تخصیص سهم متناسبی از هزینه های غیرمستقیم، امر مهمی است.
فرآیند تخصیص هزینه های سربار به دوایر، ادامه شیوههائی است که قبلاً مورد بررسی قرار گرفت.
علاوه بر ضرورت انجام برآورد و بودجه بندی هزینه ها و انتخاب یک مبنای صحیح بمنظور جذب آنها، تخصیص هزینه های سربار به دوایر نیاز به برآوردها یا بودجه های جداگانه برای هر دایره را نیز ایجاب می نماید.
هزینه های سربار واقعی یک دوره نیز در این روش باید از طریق استفاده از حساب کنترل سربار کارخانه و دفتر معین سربار کارخانه برای هر یک از دوایر بطور جداگانه گردآوری شود تا مقایسه آنها را با سربارهای جذب شده توسط هر دایره امکان پذیر سازد.
اضافه یا کسر جذب سربار کارخانه برای هر دایره بطور جداگانه محاسبه و تجزیه و تحلیل میگردد تا انحراف هزینه و انحراف ظرفیت بلا استفاده هر دایره مشخص شود.
دوایر تولیدی و خدماتی دوایر موجود در یک واحد تجاری برحسب ماهیت آنها به دو گروه تولیدی و خدماتی بشرح زیر تقسیم می گردد: دوایر تولیدی دوایر خدماتی برش تراش نیروگاه تعمیرات و نگاهداری طراحی قالب ریزی نقل و انتقال مواد رستوران مونتاژ مخلوط کردن بازرسی کارگزینی روکش تصفیه انبارداری کنترل کیفیت تکمیل حفاظت بهداشت خرید ارسال کالا دریافت کالا دایره تولیدی دایره ای است که از طریق تغییر دادن در شکل و نوع مواد یا مونتاژ قطعات و تبدیل آنها به محصول، در تولید شرکت میکند.
دایره خدماتی دایره ای است که خدماتی را بطور غیرمستقیم در جهت ساخت محصول ارائه می دهد.
خدمات ارائه شده بتنهائی قادر به تغییر دادن شکل و ماهیت موادی که به کالای ساخته شده تبدیل می گردد، نمی باشد.
انتخاب دوایر تولیدی یک واحد تولیدی معمولاً از طریق دوایری که تولید محصولات در آنها انجام می شود، سازمان دهی می گردد.
فرآیند تولید، نوع سازمان مورد نیاز را از نقطه نظر: (1) اجرای عملیات مختلف بنحو مؤثر و کارآ، (2) انتخاب بهترین روند تولید و (3) برقراری و تعیین مسئولیت برای کنترل عینی تولید، مشخص می نماید.
سیستم اطلاعاتی حسابداری صنعتی در یک واحد تجاری به گونهای طرح ریزی می شود که متناسب با تفکیک فعالیتها به دوایر مورد نیاز جهت اهداف تولیدی باشد.
این سیستم، هزینه های تولید را برحسب دوایر و بدون در نظر گرفتن نوع عملیات که ممکن است با استفاده از روش سفارش کار یا مرحله ای انجام گیرد، گردآوری میکند.
عواملی که در تصمیم گیری نسبت به نوع دوایر مورد نیاز جهت کنترل هزینهها و تعیین نرخهای دقیق سربار هر دایره مورد توجه قرار می گیرند بشرح زیر می باشد: تشابه عملیات، مراحل و ماشین آلات در هر دایره.
موقعیت مکانی عملیات، مراحل وماشین آلات مسئولیتهای تولید و کنترل هزینه ها ارتباط عملیات با جریان گردش محصول تعداد دوایر یا مراکز هزینه ایجاد دوایر تولیدی بمنظور هزینه یابی وکنترل یکی از مشکلاتی است که مدیریت هر واحد تجاری با آن مواجه میباشد.
هیچگونه دستورالعمل قطعی و صریحی در این مورد وجود ندارد.
معمولاً روش متداول این است که کارخانه را به فعالیتهای مختلفی طبقه بندی کرده و هر فعالیت یا گروه فعالیتهای مشابه را بعنوان یک دایره تلقی نمود.
بمنظور اعمال کنترلهای مناسب نسبت به هزینه های سربار کارخانه و هزینه یابی صحیح سفارشات و محصولات، تفکیک کارخانه به واحدهای مجزا و مستقل که با یکدیگر در ارتباط میباشند از اهمیت خاصی برخوردار است.
تعداد دوایر تولیدی مورد استفاده به تاکید سیستم هزینه یابی بر کنترل هزینه ها و بهبود نرخهای جذب سربار بستگی دارد.
در صورتیکه تأکید بر کنترل هزینه ها باشد، ممکن است دوایر مختلفی تحت سرپرستی مدیر کارخانه و هر یک از سرپرستان و سرکارگران ایجاد شود.
در مواردیکه بهبود نرخهای جذب سربار بمنظور هزینه یابی دقیق تر مورد نظر باشد، ممکن است دوایر کمتری مورد استفاده قرار گیرد.
برخی اوقات، تعداد دوایر مورد نیاز برای کنترل هزینه ها بیشتر از دوایر کمتری مورد استفاده قرار گیرد.
برخی اوقات، تعداد دوایر مورد نیاز برای کنترل هزینه ها بیشتر از دوایر مورد نیاز برای بهبود نرخهای جذب سربار میباشد.
در چنین مواردی سیستم کنترل هزینه می تواند جهت هماهنگی با نرخهای صحیح جذب سربار، از طریق ادغام دوایر با یکدیگر، تعدیل شود.
بنابراین بدون چشم پوشی از کنترل هزینه ها، تعداد نرخهای مورد استفاده کاهش می یابد.
در برخی حالات، مشخصاً در مواردی که ماشین آلات مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد، بمنظور کنترل هزینه و بهبود نرخهای جذب سربار، دوایر به قسمتهای فرعی تری تقسیم می شود که این امر باعث کنترل دقیق تر هزینه های سربار و جذب آنها به سفارشات یا محصولاتی می گردد که از یک دایره می گذرند.
انتخاب دوایر خدماتی انتخاب و طرح ریزی دوایر خدماتی اثر قابل توجهی بر کارآئی هزینهیابی و کنترلها دارد.
خدمات موجود برای استفاده دوایر تولیدی و سایر دوایر خدماتی، می تواند از طریق (1) تعیین یک دایره خدماتی جداگانه برای هر فعالیت، (2) ترکیب چندین فعالیت در یک دایره، (3) منظور نمودن هزینه های خدمات در دایره ای بنام «خدمات عمومی کارخانه»، سازمان یابد.
در صورتیکه هزینه های خدمات مربوط به عملیات تولیدی و خدماتی در دایره خدمات عمومی کارخانه گردآوری شود، شناسائی یک خدمت ارائه شده خاص امکان پذیر نخواهد بود.
در تعیین نوع و تعداد دوایر خدماتی نکات زیر باید در نظر گرفته شوند: (1) تعداد کارکنان مورد نیاز برای هر فعالیت خدماتی، (2) هزینه ارائه خدمات، (3) اهمیت خدمات، (4) تخصیص مسئولیت سرپرستی.
تعیین یک دایره جداگانه برای هر فعالیت خدماتی، حتی در واحدهای تجاری بزرگ، بندرت صورت می گیرد.
در مواردیکه تعدادی از کارکنان درگیر یک فعالیت خدماتی بوده و فعالیتها در ارتباط نزدیک با یکدیگر باشند، بمنظور صرفه جوئی، فعالیتهای خدماتی با یکدیگر ادغام می گردند.
تصمیم گیری در مورد ادغام فعالیتهای خدماتی، تابع شرایط هر واحد تجاری است.
از آنجائیکه برای هزینه یابی سفارشات و محصولات، نرخهای جذب سربار صرفاً برای دوایر تولیدی محاسبه می گردد، لذا بمنظور تعیین نرخ جذب سربار و تجزیه و تحلیل انحرافات، هزینه های دوایر خدماتی به دوایر تولیدی منتقل می شود.
سربار مستقیم دوایر اکثر هزینه های سربار مستقیم هر دایره می تواند بشرح زیر طبقه بندی گردد: 1- سرپرستی، دستمزد غیرمستقیم و اضافه کاری.
2- مواد غیر مستقیم.
3- تعمیرات و نگاهداری.
4- استهلاک تجهیزات طبقه بندی هزینه ها بشرح فوق معمولاً با دایره ای که هزینه های مزبور در آن واقع می شود، اعم از تولیدی یا خدماتی، بآسانی قابل شناسائی می باشد.
در زیر طبقه بندی هزینه های سربار مستقیم هر دایره بطور مشروح مورد بررسی قرار می گیرد.
سرپرستی، دستمزد غیر مستقیم و اضافه کاری – اینگونه هزینهها، برعکس هزینه دستمزد مستقیم، شکل و محتوای محصول را تغییر نمی دهند.
بعبارت دیگر اینگونه هزینه ها در تولید نقش کمکی دارند.
لازم به توجه است که هر گونه کار انجام شده در کارخانه که بعنوان کار مستقیم تلقی نشود، ناگزیر جزء هزینه های سربار کارخانه منظور خواهد شد.
هزینه دستمزد مستقیم هزینه سربار کارخانه از آنجائیکه هزینه های سربار به کلیه محصولات تسهیم می گردند، لذا اشتباه در طبقه بندی هزینه کار.
مستقیم که در واقع باید صرفاً به یک محصول یا سفارش اختصاص یابد، موجب طبقه بندی این هزینه بعنوان غیرمستقیم شده و باعث تسهیم این هزینه بین کلیه محصولات یا سفارشات می گردد.
این موضوع موجب کمتر نشان دادن بهای تمام شده یک محصول یا سفارش و بیشتر نشان دادن بهای تمام شده سایر محصولات با سفارشات می گردد.
بنابراین تلقی یک هزینه بعنوان مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر مهمی بر تعیین نرخهای جذب سربار خواهد داشت.
در چنین حالتی تصمیم گیری در مورد طبقه بندی هزینه دستمزد بعنوان «غیرمستقیم» باعث کاهش مخرج و افزایش صورت کسر ( ) که برای محاسبه نرخهای جذب سربار بکار می رود، خواهد شد.
در زیر تأثیر احتمالی اشتباه در شناسائی 000/1 ریال هزینه دستمزد مستقیم، بعنوان غیرمستقیم، نشان داده می شود: شناسائی صحیح بعنوان دستمزد مستقیم – ریال شناسائی نادرست بعنوان دستمزد غیرمستقیم – ریال دستمزد مستقیم 000/6 000/5 سربارکارخانه: دستمزد غیرمستقیم 000/5 000/6 سایر هزینه های سربار 000/1 000/7 هزینه سربار کارخانه نرخ جذب سربار کارخانه 100% 140% نرخ جذب سربار کارخانه 100% 140% ( ) پرداخت فوق العاده اضافه کاری معمولاً هزینه سربار دایره ای محسوب می شود که اضافه کاری در آن صورت گرفته است.
این روش باید در مورد کلیه هزینه های مربوط به دستمزد، به استثناء حالات خاصی که در فصلهای دستمزد (جلد دوم) به آن اشاره خواهد شد، رعایت شود.
در صورتی که فوق العاده اضافه کاری مستقیماً قابل ارتباط با محصول یا سفارش خاصی باشد باید هزینه دستمزد مستقیم آن محصول یا سفارش تلقی شود.
مواد غیر مستقیم – تشخیص نادرست بین مواد مستقیم و غیرمستقیم (مواد غیرمستقیم جزء هزینه های سربار تلقی می شود) همان تأثیری را دارد که در مورد عدم تشخیص صحیح بین دستمزد مستقیم و غیرمستقیم ذکر گردید.
تشخیص مواد مستقیم از مواد غیرمستقیم معمولاً مشکل نیست.
در عملیات تولیدی، مواد مستقیم موادی هستند که با گذشتن از مراحل تولیدی تغییر شکل می دهد جزء لاینفک کالای ساخته شده می گردد.
در حالی که مواد غیرمستقیم لزوماً به جزئی از کالای ساخته شده تبدیل نخواهند شد.
دو روش حسابداری در مورد هزینه مواد غیرمستقیم وجود دارد که عبارتند از: (1) تلقی اینگونه هزینه ها بعنوان سربار مستقیم هر دایره (2) گردآوری اینگونه هزینه ها در یک حساب موجودی.
سربار مستقیم دایره – یک شیوه ساده، اما نه مؤثرترین شیوه، برای به حساب گرفتن هزینه مواد غیرمستقیم عبارتست از منظور کردن این هزینه بحساب دایره ای که درخواست خرید آنرا صادر نموده است.
در این روش فرض بر آنست که (1) سرپرست دایره اجازه خرید را دارد و (2) هزینه خرید در چارچوب بودجه دایره مزبور قرار دارد.
منظور نمودن به حساب موجودی – در مواردی که اعمال کنترلهای دقیق تری نسبت به مواد غیرمستقیم ضروری است یا در مواردیکه بیش از یک دایره از مواد غیرمستقیم استفاده می کند، منظور کردن این هزینه در لحظه خرید به حساب یک دایره، عملی و صحیح بنظر نمیرسد.
در چنین مواردی مواد غیر مستقیم استفاده می کند، منظور کردن این هزینه در لحظه خرید به حساب یک دایره، عملی و صحیح بنظر نمی رسد.
در چنین مواردی مواد غیرمستقیم خریداری شده، در لحظه خرید به یک حساب موجودی منظور و به تناسب استفاده دوایر، به حساب آنها بدهکار می شود.
در مواردیکه از یک حساب موجودی استفاده می شود، هزینه مصرف مواد غیرمستقیم ممکن است به یکی از دو روش زیر محاسبه شود: 1- در صورتیکه مواد غیرمستقیم فقط در یک دایره مورد استفاده قرار گیرد، تعیین میزان هزینه قابل تخصیص به آن دایره از طریق زیر امکان پذیر است: الف – موجودی برداری عینی در پایان هر ماه.
ب- اضافه کردن خریدهای طی ماه به مانده ابتدای دوره.
ج – کسر کردن هزینه موجودی پایان ماه از جمع مبالغ ثبت شده در حساب موجودی و تعیین میزان مواد غیرمستقیم مصرفی طی ماه.
2- دومین روش حسابداری برای هزینه های مزبور استفاده از یک حساب موجودی است که مستلزم بکارگیری برگهای درخواست مواد می باشد.
با استفاده از درخواستهای تأیید شده توسط مقامات مسئول واحد تجاری می توان هزینه های مواد غیرمستقیم مصرف شده را بطور صحیح و مناسب به دوایر مربوطه منظور نمود.
بدین ترتیب اعمال کنترلهای بهتری نسبت به مصرف مواد در مقایسه با موجودی برداری پایان ماه، امکان پذیر خواهد شد.
ولی این روش مستلزم کارهای دفتری بیشتری در ارتباط با تهیه درخواستها، قیمت گذاری و تلخیص آنها است.
تعمیرات و نگاهداری – در ارتباط با هزینه های تعمیرات و نگاهداری لازم است: (1) کنترلهای لازم نسبت به هزینه های انجام شده توسط دایره تعمیرات و نگاهداری اعمال گردد (2) شیوههای مناسبی برای منظور کردن هزینه های مزبور به دوایر استفاده کننده از این خدمات، بکار گرفت.
کار گروه تعمیرات و نگاهداری باید زیر نظر یک سرپرست اداره شود.
در صورت امکان و عملی بودن، کلیه هزینه های تعمیرات و نگاهداری باید به حساب دایره تعمیرات و نگاهداری منظور گردد بطوریکه جمع هزینه توسط سرپرست این دایره کنترل شده و در چارچوب بودجه دایره مزبور قرار گیرد.
ولی از آنجائیکه تعمیرات و نگاهداری یک وظیفه خدماتی می باشد لذا هزینه های آن باید بین دوایری که از این خدمات استفاده کرده اند، تسهیم شود.
خدمات ارائه شده در ارتباط با تعمیرات و نگاهداری برای اکثر دوایر دارای ماهیتی مستمر است و هزینه های مزبور بطور یکنواخت طی سال واقع می شوند.
بهرحال برخی از کارهای تعمیرات و نگاهداری از قبیل رفع خرابی دستگاه ها و تعمیرات کلی آنها در فواصل زمانی غیرمتناوب اتفاق می افتد و اغلب شامل هزینه های هنگفت می باشد.
در چنین مواردی، واحدهائی که برای هر یک از دوایر خود بودجه جداگانه نگاهداری می نمایند ممکن است با استفاده از نرخهای از پیش تعیین شده و از طریق منظور نمودن ماهانه هزینه ها به حساب عملیات، هزینه های تعمیرات عمده را در طی سال سرشکن نمایند، اینگونه نرخها معمولاً با توجه به تجربیات گذشته واحد تجاری تعیین میگردد.
مبالغ ماهانه که با استفاده از نرخهای مزبور محاسبه میشود به حساب هزینه تعمیرات و نگاهداری بدهکار و به حساب ذخیره تعمیرات و نگاهداری بستانکار می شود.
هزینه های واقعی تعمیرات به حساب ذخیره تعمیرات و نگاهداری منظور می شود.
بدین ترتیب هزینه های عمده تعمیرات بطور مستقیم و با استفاده از نرخهای از پیش تعیین شده به عملیات منظور گردیده و احتمالاً برابر با هزینه های واقعی تعمیرات دستگاه ها می گردد.
استهلاک تجهیزات – استهلاک هزینه ای است که معمولاً توسط سرپرستان دوایر قابل کنترل نیست.
ولی میزان استفاده از تجهیزات عامل موثری در هزینه های تعمیرات و نگاهداری و استهلاک میباشد.
این موضوع در مورد کلیه دارائیهای استهلاک پذیر از قبیل ماشین آلات و تجهیزات، ساختمان، وسایط نقلیه، اثاثه و منصوبات و غیره صادق است.
برخی واحدهای تجاری هزینه استهلاک را در گزارش هزینه دایره، به عنوان غیرقابل کنترل درج می کنند.
بمنظور هزینه یابی و اعمال کنترلهای موثر، استهلاک معمولاً در ارتباط با دایره استفاده کننده از دارائی، شناسائی و هزینه استهلاک مستقیماً بحساب دایره مزبور منظور می شود.
روش توصیه شده آنست که استهلاک را از طریق دوایر و بر اساس بهای تمام شده دارائی مربوطه که جزئیات آن در کارتهای دارائی ثابت موجود می باشد، محاسبه نمود.
هنگامیکه هیچگونه اسناد و مدارکی موجود نبوده یا دارائی استهلاک پذیر مشخصاً توسط یک دایره مورد استفاده قرار نگرفته است، هزینه استهلاک غالباً به حساب هزینه های دایره خدمات عمومی کارخانه منظور می شود.
سربار غیرمستقیم دوایر هزینه هائی از قبیل نیرو، روشنائی، اجاره و استهلاک هنگامی که دوایر مختلف از آنها منتفع شده اند قاعدتاً نمی توانند به حساب یک دایره تولیدی یا خدماتی خاص منظور گردند.
منشاء این هزینه ها هیچ دایره خاصی نیست و جهت استفاده کلیه دوایر واقع شده اند.
بنابراین هزینه های مزبور باید بین دوایر استفاده کننده تسهیم شوند.
انتخاب مبنای مناسب برای تسهیم اینگونه هزینه ها مستلزم مطالعه دقیق در این مورد است.
انتخاب یک مبنای مناسب برای تسهیم هزینه های عمومی کارخانه مشکل بوده و در برخی حالات تعیین مبنای تسهیم، اختیاری است.
برای منظور کردن سهم مناسبی از هزینه ها از قبیل اجاره، به حساب هر دایره، لازمست با استفاده از برخی عوامل مشترک در کلیه دوایر، مبنائی را تعیین کرد.
برای مثال می توان از مبنای سطح زیربنا نام برد که در بسیاری موارد برای تسهیم هزینه اجاره از آن استفاده می شود.
در کارخانه هائی که دوایر موجود در آنها از لحاظ ارتفاع با یکدیگر برابر نمی باشند، می توان از مبنای حجم اشغالی استفاده کرد.
سطوح زیر بنای پله، آسانسور، پله برقی، راهرو و غیره نیز باید مورد توجه قرار گیرند.
برخی از هزینه های عمومی کارخانه که نیاز به تسهیم دارند و متداولترین مبانی تسهیم آنها بشرح زیر می باشد: هزینه های عمومی کارخانه مبنای تسهیم اجاره کارخانه سطح زیربنا استهلاک – ساختمان سطح زیر بنا تعمیرات ساختمان سطح زیر بنا حرارت سطح زیر بنا سرپرستی تعداد کارکنان تلفن و تلگراف تعداد کارکنان – تعداد مکالمات روشنائی کیلووات – ساعت هزینه حمل بداخل مواد مصرفی نیرو اسب بخار – ساعت بعد از انتخاب مبنای تسهیم، باید برای کسب اطلاعات مورد نیاز برای تسهیم، بررسیهای کافی صورت گیرد.
اطلاعاتی از قبیل جمع سطح زیربنا و تفکیک آن به هر یک از دوایر، تعداد کارکنان هر دایره، سرمایه گذاری در ماشین آلات دوایر و برآورد کیلووات ساعت و اسب بخار ساعت در زمره اطلاعاتی است که در بررسی فوق باید در نظر گرفته شود.
تسهیم هزینه های سربار دوایر خدماتی به دوایر استفاده کننده برای محاسبه نرخهای جذب سربار کارخانه و همچنین تجزیه و تحلیل انحرافات، لازمست هزینه های دوایر خدماتی نهایتاً به دوایر تولیدی سرشکن شوند.
لازمه یک سیستم کنترل هزینه موثر و کارآ، آنست که هر دایره خدماتی ابتدا با هزینه های سربار مستقیم خود بدهکار گردد.
یک دایره خدماتی ممکن است علاوه بر بدهکار شدن با هزینه های سایر دوایر خدماتی، با سهمی از هزینه های عمومی کارخانه نیز بدهکار شود.
اکثر هزینه های سربار که در مورد دوایر تولیدی مورد بحث قرار گرفت، طبیعتاً در دوایر خدماتی نیز یافت میشوند.
تعداد و نوع دوایر خدماتی در یک واحد تجاری، بستگی به عملیات آن واحد و میزان کنترل هزینه ها دارد.
دوایر خدماتی که بمنظور بررسی در این فصل مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: (1) دایره نقل و انتقال مواد، (2) دایره بازرسی، (3) دایره نیروگاه، (4) دایره خدمات عمومی کارخانه.
دایره نقل و انتقال مواد – نقل و انتقال مواد با استفاده از جرثقیل، کامیون، لیفت تراک و غیره انجام می گیرد.
از آنجائیکه دوایر بیشماری از اینگونه خدمات استفاده می کنند، لذا روش مناسب و ارجح آنست که یک دایره جداگانه به منظور نقل و انتقال مواد در نظر گرفته شود.
کلیه هزینه های مربوط به نقل و انتقال مواد به حساب این دایره منظور می گردد و سرپرست دایره مسئولیت کنترل اینگونه هزینه ها را بعهده دارد.
هزینه های منظور شده به چنین دایره ای، مشابه هزینه های منظور شده بحساب هر دایره دیگر بوده و شامل حقوق و دستمزد رانندگان کامیون و لیفت تراک و ملزوماتی از قبیل باطری، بنزین و غیره و تعمیرات و نگاهداری تجهیزات میباشد.
علاوه بر متمرکز کردن مسئولیت نقل و انتقال مواد، تخصیص هزینه های سربار به دوایر این ارجحیت را نیز دارد که هزینه های مربوط به نقل و انتقال مواد در یک محل نگاهداری شده و بنابراین اندازه گیری سریع نتایج و کاهش هزینه ها از طریق بکارگیری شیوه های نوین نقل و انتقال و تغییر مسیرها یا تولید را امکان پذیر می سازد.
دایره بازرسی = بمنظور کنترل هزینه ها، نحوه عمل در مورد هزینههای بازرسی مشابه با هزینه های سایر دوایر خدماتی میباشد.
هزینه های اینگونه بازرسیها، قابل منظور کردن به همان سفارش یا محصول خاص خواهد بود.
بمنظور گردآوری اینگونه هزینه ها، مراکز هزینه جداگانه ای جهت منظور نمودن زمان و مواد لازم جهت بازرسیهای خاص ممکن است در نظر گرفته شود.
دایره نیروگاه – نیرو و سوخت به دو دلیل عمده مصرف می شود: (1) بمنظور عملیات تولیدی مانند راه اندازی ماشین آلات، دستگاههای جوشکاری، جرثقیلها (2) بمنظور روشنائی، تهویه هوا و سایر موارد مشابه.
در اکثر موارد برای نیروی برق یا گاز مصرفی تنها یک صورتحساب دریافت می شود.
تعیین میزان مصرف برای هر یک از موارد فوق بطور مستقیم عملی نیست.
غالباً تسهیم مستقیم هزینه های فوق بین دوایر، مطلوب و امکان پذیر می باشد.
روش متعارف مورد استفاده آن است که بمنظور تعیین میزان مصرف هر یک از ماشین آلات و تجهیزات فوق یک کنتور نصب نمود.
در سایر موارد ممکن است برای هر یک از تسهیلات و تجهیزات، نیروی جداگانه ای (بنزین، گاز طبیعی، ذغال سنگ یا برق) مورد استفاده قرار گیرد که در اینصورت تعیین هزینه نیرو و سوخت هر یک از دوایر امکان پذیر است.
بمنظور هزینه یابی، دو روش حسابداری بشرح زیر برای هزینه های نیروگاه توصیه می شود: (1) منظور کردن کلیه هزینه های نیرو و سوخت به یک دایره جداگانه بنام نیروگاه و سپس تسهیم هزینه های مزبور به دوایر استفاده کننده.
(2) منظور کردن هزینه نیرو و سوخت به دوایر خاص در مواردیکه کنتورهای جداگانه برای هر یک در نظر گرفته شده است و منظور کردن سایر هزینه های باقیمانده نیرو و سوخت به دایره نیروگاه و یا به دایره خدمات عمومی کارخانه.
نهایتاً هزینه های منظور شده به حساب دایره خدمات عمومی یا دایره نیروگاه، با توجه به مبانی انتخابی به دوایر استفاده کننده از اینگونه خدمات تسهیم می شود.
تسهیم هزینه های نیرو و سوخت به دوایر خاص، بر اساس مطالعاتی است که مشخص کننده نیروی اسب بخار، تعداد ماشین آلات هر دایره و غیره می باشد.
دایره خدمات عمومی کارخانه – برخی از هزینه ها باستثنای هزینههائی که در بالا مورد بررسی قرار گرفتند، تحت سرفصل و طبقه «خدمات عمومی» قرار می گیرند، زیرا این گونه هزینه ها را نمیتوان به یک دایره تولیدی یا خدماتی خاص ارتباط دارد.
بنابراین جهت گردآوری و کنترل اینگونه هزینه ها یک مرکز یا دایره جداگانهای اختصاص می یابد.
مسئولیت مستقیم دایره مزبور بعهده سرپرست تأسیسات کارخانه می باشد.
حقوق مدیرانی که با تولید سروکار دارند ولی فعالیت آنها را نمی توان بطور مستقیم به یک دایره خاص ارتباط داد، باستثنای تسهیم های اختیاری، به حساب دایره خدمات عمومی کارخانه منظور می گردد.
حقوق کارگران نظافت چی کارخانه و همچنین هزینه ملزومات در صورتی که به حساب دایره تعمیرات و یا دایره نگاهداری ساختمانها منظور نشود، باید بحساب هزینه های دایره خدمات عمومی کارخانه منظور شود.
هزینه عوارض و نوسازی و بیمه آتش سوزی ساختمانها در صورتیکه مستقیماً با فعالیتهای یک دایره ارتباط نداشته باشد را میتوان به حساب هزینه های دایره خدمات عمومی کارخانه منظور کرد.
نحوه تعیین نرخهای جذب سربار هر دایره در مواردی که از یک نرخ کلی سربار کارخانه استفاده می شود، سربار کارخانه معمولاً بر اساس هزینه دستمزد مستقیم یا ساعات کار مستقیم جذب می گردد، زیرا این روش بعنوان روشی پذیرفته شده و آسان تلقی می گردد.
تعیین و بکارگیری نرخهای سربار هر دایره مستلزم شناخت دقیق هزینه های سربار هر یک از دوایر تولیدی میباشد که اغلب این امر منجر به استفاده از مبانی گوناگون جذب سربار برای دوایر مختلف می گردد.
برای مثال این امکان وجود دارد که مبنای جذب سربار در یک دایره ساعات کار مستقیم و در دایره دیگر ساعات کارکرد ماشین آلات باشد.
انجام یک بررسی دقیق تر ممکن است به تعیین مبانی و نرخهای مختلف برای مراکز هزینه موجود در دوایر مزبور منجر شود.
در تعیین نرخهای جذب سربار دوایر تولیدی، کلیه هزینه های سربار کارخانه، اعم از اینکه دارای ماهیت عمومی یا خدماتی داشته باشد، باید نهایتاً به دوایر تولیدی منتقل شود.
آن گروه از هزینه های سربار که مستقیماً قابل منظور شدن به یک دایره تولیدی یا خدماتی میباشند را می توان از طریق مراجعه به اسناد و مدارک گذشته و یا از طریق مراجعه به برآوردهای جدید یا تجدیدنظر شده که توسط دایره بودجه یا حسابداری صنعتی و با مشورت رئیس دایره تهیه گردیده است، تعیین کرد.
هزینه های عمومی کارخانه از قبیل حرارت، نیرو، آب، اجاره و غیره باید ابتدا به دوایر تولیدی یا خدماتی و در برخی موارد صرفاً به دوایر تولیدی تسهیم شوند.
نحوه تسهیم به نظر مدیریت واحد تجاری بستگی خواهد داشت.
سپس هزینه های دوایر خدماتی باید بطور عادلانه به دوایر تولیدی و خدماتی و یا صرفاً به دوایر تولیدی تسهیم گردند.
تسهیم ممکن است بر مبنای تعداد کارکنان، مصرف کیلووات ساعت، مصرف اسب بخار ساعت، سطح زیربنا، ارزش دارائی، بهای مواد مورد درخواست و غیره صورت گیرد.
بعد از آنکه هزینههای دوایر خدماتی تسهیم گردیدند، نرخ سربار هر دایره تولیدی بر مبنای ساعات کار مستقیم، هزینه دستمزد مستقیم، ساعات کارکرد ماشین و یا سایر مبانی مناسب دیگر، قابل محاسبه خواهد بود.
در پایان دوره مالی، هزینه های سربار واقعی دوایر تولیدی و خدماتی، بهمان ترتیبی که در مورد سربار پیش بینی شده کارخانه در ابتدای سال عمل شد، گردآوری می گردند.
هنگامیکه کلیه هزینه های واقعی سربار در حسابهای مربوطه گردآوری شدند، آنها را می توان با هزینه های سربار جذب شده مقایسه کرده و میزان اضافه یا کسر جذب سربار را محاسبه کرد.
نحوه تعیین نرخهای جذب سربار هر دایره – مثال در مثال ارائه شده در صفحه 340 چهار دایره تولیدی برش، تراش، مونتاژ و روکش و همچنین چهار دایره خدماتی نقل و انتقال مواد، بازرسی، سوخت و روشنائی و خدمات عمومی کارخانه وجود دارد.
جمع سربار برآورد شده کارخانه بشرح صفحه 293 فصل 9 ، در اینجا به تفکیک دوایر ارائه گردیده است.
برای سهولت عمل در محاسبه نرخهای جذب سربار هر دایره تغییراتی جزئی در ارقام بعمل آمده است.
طبقه بندی هزینه ها به ثابت و متغیر بهمان صورت سابق میباشد.
برآورد یا بودجه بندی هزینه های مستقیم دوایر تولیدی و خدماتی از مسئولیتهای مشترک رؤسای دوایر، سرپرستان یا سرکارگران و کارکنان دایره بودجه یا حسابداری صنعتی می باشد.
هزینه های مربوط به حق بیمه های اجتماعی توسط کارکنان دفتری محاسبه میگردد زیرا سرپرست دایره، اطلاعات کافی و جامع در مورد نرخها و ارقام مربوطه ندارد.
هزینه مواد غیرمستقیم و دستمزد غیرمستقیم مورد توجه شدید سرپرستان دوایر است.
هزینه های تعمیرات و نگاهداری غالباً بحث انگیز است، مگر آنکه نسبت به یک برنامه قطعی در این مورد توافق بعمل آمده باشد.
هزینه های استهلاک هر دایره، بر اساس تصمیمات مدیریت با توجه به روشها و نرخهای استهلاک محاسبه می شود.
در مثال ارائه شده، هزینه استهلاک تجهیزات بر اساس بهای تمام شده دارائی مربوطه و نرخهای تعیین شده، بطور مستقیم به حساب دوایر منظور می گردد.
آن گروه از هزینه های سربار که بطور مستقیم قابل منظور شدن به یک دایره خاص نمیباشند، در حساب دایره خدمات عمومی تأسیسات کارخانه گردآوری می شوند.
مدیر کارخانه که با کارکنان دایره بودجه همکاری می کند، اینگونه هزینه ها را سرپرستی و برآورد می نماید.
قبل از آنکه هزینه های دوایر خدماتی را بتوان به دوایر استفاده کنند و نهایتاً به دوایر تولیدی تسهیم کرد لازم است برخی اطلاعات در دسترس قرار گیرد.
بررسی تسهیلات موجود و اسناد و مدارک کارخانه معمولاً اطلاعات مورد نیاز از قبیل کیلووات ساعت، تعداد کارکنان هر دایره، برآورد هزینه حقوق و دستمزد، سطح زیربنا، برآورد مصرف مواد خام، ارزش دارائیها و غیره را فراهم می نماید.
جهت تعیین مناسبترین مبنای تسهیم هزینه های دوایر خدماتی، لازمست فعالیتهای دوایر مزبور بدقت مورد بررسی قرار گیرد.