دانلود تحقیق فیزیک الکترو مغناطیس

Word 81 KB 4793 10
مشخص نشده مشخص نشده فیزیک - نجوم
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مبدا علم الکتریسیته به مشاهده معروف تالس ملطی در 600 سال قبل از میلاد بر می گردد.

    در آن زمان تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده های کاه را می رباید.

    از طرف دیگر مبدا علم مغناطیس به مشاهده این واقعیت بر می گردد که بعضی سنگها (مانند سنگهای ماگنتیت) به طور طبیعی آهن را جذب می کنند.

    این دو علم تا سال 1199/1820به موازات هم تکامل می یابد.

    در سال 1199/1820 هانس هانس کریستسان اورستدمشاهده کرد که جریان الکتریکی در یک سیستم می تواند عقربه قطب نمای مغباطیسی را تحت تاثیر قرار دهد.

    بدین ترتیب الکترومغناطیس به عنوان یک علم مطرح شد.

    این علم جدید توسط بسیاری از پژوهندگان که مهمترین آنها مایکل فاراده بود،تکامت بیشتری یافت.

    جیمز کلرک ماکسول قوانین مغناطیس را به شکلی که اساسا امروزه می شناسیم ، در آورد .

    این قوانین که معادلات ماکسولنامیده می شوندهمان نقشی را در الکترو مغناطیس دارند که قوانین حرکت و گرانش نیوتن در مکانیک دارا هستند.

    اگر چه تلفیق الکتریسیته و مغناطیس توسط ماکسول بیشتر مبتنی بر کار پیشینیانش بود اما خود او نیز سهم عمده ای در آن داشت.

    ماکسول چنین نتیجه گرفت که که ماهیت نور ، الکترو مغناطیسی استو سرعت آن را می توان با اندازه گیری های صرفا الکتریکی ومغناطیس تعیین کرد.

    از این رو اپتیک با الکتریسیته و مغناطیس رابطه ی نزدیکی پیدا کرد میدان عمل معادلات ماکسول وسیع است ؛این میدان اصول اساسی وسایل الکترومغناطیسی و اپتیکی بزرگ مقیاس، از قبیل موتور ها ،رادیو، تلویزین،فرستنده ،رادار،میکروسکوپ ها و تلسکوپ ها را در بر می گیرد.

    تکامل الکترو مغناطیس کلاسسیک به ماکسول ختم نشد.

    فیزیک دان انگلیسی الیور هویسایدو بویژه فیزیک دان هاندی اچ.

    آ.لورنتس، در پالایش نظریه ماکسولمشارکت اساسی داشتند.

    هاینریش هرتز بیست سال و اندی پس از آنکه ماکسول نظریه خود را مطرح کرد ، گام موثری برداشت.

    وی ((امواج ماکسولی)) الکترو مغناطیسی را ، از نوعی که امروزه امواج کوتاه رادیو می نامیم ، در آزمایشگاه تولید کرد.

    مارکونی و دیگران کاربرد عملی امواج الکترومغناطیسی ماکسول و هرتز را مورد استفاده قرار ذاذند.

    امروزه الکترومغناطیس از دو جهت مورد توجه است .

    یکی در سطح کاربردهای مهندسی ،که در آن معادلات ماکسول عموما در حل تعداد زیادی از مسایل عملی مورد استفاده قرار می گیرندو دیگری در سطح مبانی نظری.

    در این سطح چنان تلاش مداومی برای گسترش دامنه آن وجود دارد که الکترو مغناطیس حالت ویژه ای از یک نظریه عمومی تر جلوه می کند.

    این نظریه عمومی تر نظریه های مثلا گرانش و فیزیک کوانتومی را در بر می گیرداما پرداخت این نظریه کلی هنوز به نتیجه ی نهایی نرسیده است.

    الکتریسته به 600 سال قبل از میرسد در داستانهای میلتوس میخوانیم که یک بار در اثر مالش کاه را جذب میکند مغناطیس از موقعی شناخته شد که مشاهده گردید بعضی از سنگها مثل مگ نی تیت اهن را میربایند علم الکتریسیته ومغناطیس در ابتدا جدا گانه تو سعه پیدا کرده اند تا اینکه در سال 1820 هنس کریستا ل اور ستد 1777تا 1851 رابطه بین انها مشاهده کردند وبه این ترتیب که اگر جریانی از سیم بگذرد میتواند مغناطیس را تحت تا ثیر قرار دهد بعد از او علمای زیادی راجع به الکترو مغناطیس تحقیق یکی از مهشور ترین انها فارادی است ولی خدمات ماکسول1831-1879 بود که قوانین الکترو مغناطیس به صورتی در امد که امروز می شنا سیم که این قوانین به معدلات ماکسول شناخته شدند این قوانین به اندازه قوانین حرکت جاذبه نیوتون در مکانیک اهمیت دارند ماکسول نشان داد که نور یک موج الکترو مغناطیس است و سرعتش را تنها با انداره گیری های الکترو مغناطیس میتوان پیدا کرد بدین ترتیب علم نور با علم الکترو مغناطیس رابطه پیدا کرد .

    معادلات ماکسول شامل: قسمتهای اساسی الکترو مغنا طیس ونور مثل سیکلو ترنها – ماشین های محاسبه – رادیو –رادار ...میباشد تئوری الکترو مغناطیس با معدلات ماکسول خاتمه پیدا نکرد فیزیسین انگلیسی هوی ساید1850-1925 و فیزیسین هلندی لرنس 1857-1926 معادلات ماکسول را تشریح کرده ند هرتس 185۷-1894 20سال بعد از ماکسول در لابراتوار امواج الکترو مغنا طیس را به طور تجربی به وجود اورد امواج هرتس را امواج کوتاه مینامیم .

    الکترو مغناطیس در دو جهت تو سعه مییابد:از طرفی در صنعت واز طرف دیگر تئورسین ها کوشش میکنند که قوانین ماکسول را دیسکتئوریش عمومی تری بگنجانداین تئوری شامل قوانین ماکسول وقوانین جاذبه وقوانین کوانتومی خواهد بود (هادیها وعایقها) هر گاه میله فلزی رادر دو دست گرفته وبا پوست خود مالش دهیم این میله دارای بار الکتریکی نخواهد شد در صورتی که اگر یک میله شیشه را مالش داده ودست به ان بزنیم دارای بار الکتریکی خواهد شد .دلیلش این است که فلزات وبدن هادی الکتریسیته هستند در حالی که میله شیشه ای الکتریسیته را هدایت نمیکند وان را عایق الکتریسیته نامند در اجسام هادی بار های الکتریکی میتوانند حرکت کنند ولی در عایق ها نمیتوانند (حرکت بار الکتریکی منطق است ) در زمان فرانکلین عقیده بر این بود که جریان الکتریسیته جریان پیوسته است ولی تئوری اتمی ماده نشان داد که حتی اب هم پیوسته نیست بلکه از حرکت اتم ها تشکیل شده است.

    حرکت اتم ها تشکیل شده است.

    تجربه نشان میدهد که جریان الکتریسیته مجموعه ای از یک بار الکتریکی که حداقل بار اکتریسیته است میباسد این حداقل بار الکتریکیکه نام ان را (ای ) گذاسته ابم .هر بار الکتریکی (کیو) دیگری را میتوان بصورت (ان.ای)نوشت .(ان)یک عدد صحیح مپبت یا منفی است .وقتی یک خاصیت فیزیکی قبل حرکت بار بار الکتریکی دائمی نبوده و منطق باشد میگویند این خاصیت و یا کوانیتزه است.

    کوانیتزه بودن پایه فیزیک مدرن است.

    وجود اتم والکترون وپورتون نشان میدهد جرم هم کوانیتزه است که خواص زیادی کوانیتزه هستند به شرط اینکه انها را با مقیاس اتمی مشاهده کنیم .ممتنم زاویه ای وانرژی جزو این خواصند.تئوری کلاسیک المترو مغناطیس در باره منطق بودن حرکت بار الکتریکی بحثی نمیکند هم چنین قوانین نیوتون از وجود پرتون ها و الکترون ها در ماده حرفی نمیزند هر دو تئوری نا قصند چون خواص بار و ماده را با مقیاس اتمی شرح نمیدهند تئوری کلاسیک الکترو مغناطیس مثلا کاملا تشریح میکند که چه اتفاقی می افتد اگر یک میله مغناطیسی را وارد یک سیم پیچ میکنیم ولی شرح ولی شرح خواص مغناطیسی میله از روی اتم هایی که تشکیل میله را میدهند با تئوری کلاسیک الکترئ مغناطیس ممکن نیست برای اینطور مسائل و نظیر انها تئوری فیزیک کووانت ها لازم است انجمن فیزیکدانان جوان ایران شبکه فیزیک هوپا اخبار مقالات و نرم افزار های علمی www.hupaa.com کوانتوم کروموداینامیک QCD معرفى دستاوردهاى برندگان نوبل فیزیک 2004 برهم کنش ذرات رنگى اکتشافى که جایزه نوبل فیزیک امسال را از آن خود کرد اهمیتى اساسى در فهم ما از چگونگى کارکرد یکى از نیرو هاى بنیادین طبیعت داشته است.

    نیرویى که کوچک ترین ذرات ماده یعنى کوارک ها را به یکدیگر مى چسباند.

    دیوید گراس، دیوید پولیتزر و فرانک ویلچک توانستند با کار هاى تئوریک خود مدل استاندارد ذرات بنیادى را کامل کنند.

    مدلى که کوچک ترین ذرات طبیعت و برهمکنش بین آنها را توضیح مى دهد.

    تصاویر: دیوید گراس (David J.

    Gross) از موسسه فیزیک نظرى دانشگاه کالیفرنیا در سانتابارباراى آمریکا.شهروند آمریکا، متولد سال 1941 در واشینگتن دى سى آمریکا (63 ساله) دانشنامه دکتراى خود در رشته فیزیک را در سال 1966 از دانشگاه کالیفرنیا در برکلى اخذ کرد.

    استاد فیزیک نظرى موسسه کاولى در دانشگاه کالیفرنیاى آمریکاست.

    دیوید پولیتزر ( David Politzer H.) از مرکز فیزیک انرژى زیاد در موسسه فناورى کالیفرنیا.

    شهروند آمریکا، متولد سال 1949 (55 ساله) دانشنامه دکتراى خود در رشته فیزیک را در سال 1974 از دانشگاه هاروارد اخذ کرد.

    استاد گروه فیزیک موسسه فناورى کالیفرنیا (کلتک) در پاسادناى کالیفرنیا است.

    فرانک ویلچک (Frank A.

    Wilczek) از مرکز فیزیک نظرى موسسه فناورى ماساچوست.

    شهروند آمریکا، متولد 1951 (53 ساله) در کوئینز نیویورک آمریکا.

    دانشنامه دکتراى خود را در رشته فیزیک در سال 1974 از دانشگاه پرینستون اخذ کرد.

    استاد گروه فیزیک در MIT در ماساچوست آمریکاست.

    نیروى برهمکنش قوى نیروى برهمکنش قوى که اغلب به آن برهمکنش رنگى نیز مى گویند یکى از چهار نیروى بنیادین طبیعت است.

    این نیرو بین کوارک ها که ذرات بنیادى سازنده پروتون ها، نوترون ها و نوکلئون ها هستند عمل مى کند.

    دیوید گراس، دیوید پولیتزر و فرانک ویلچک خاصیتى از نیروى برهمکنش قوى را کشف کردند که به کمک آن مى توان توضیح داد به چه علت رفتار کوارک ها تنها در انرژى هاى بسیار زیاد مانند رفتار ذرات آزاد است.

    (در حالى که بقیه ذرات بنیادى در انرژى هاى معمول نیز چنین رفتارى را از خود بروز مى دهند.

    به عبارت دیگر کوارک ها در انرژى هاى پایین همیشه در دل ذرات که از دو یا سه کوارک ساخته شده اند محبوس هستند.

    آنها در انرژى هاى پایین همیشه به صورت ترکیب شده با کوارک هاى دیگر دیده مى شوند.

    شکل 1 این تئورى از بسیارى جهات توسط آزمایش هاى مختلفى به خصوص در سال هاى اخیر در آزمایشگاه سرن (CERN) بررسى شده است.

    این کشفیات توانسته اند پایه اى براى تئورى برهمکنش رنگ ها (کرومودینامیک کوانتومى (QCD پى ریزى نمایند.

    مدل استاندارد و چهار نیروى بنیادى طبیعت اولین نیرویى که انسان ها با آن آشنا شدند نیروى گرانش است.

    این نیرو باعث افتادن اجسام بر روى زمین و همچنین گردش سیارات به دور خورشید و حرکت ستاره ها در کهکشان است.

    به نظر مى رسد که نیروى گرانش نیروى بسیار قوییاى است به عنوان مثال ارسال یک موشک به خارج از جو زمین احتیاج به صرف انرژى و سوخت بسیارى دارد.

    با این حال در جهان ریز (میکرو سکوپیک) در مقایسه با نیروى بین ذراتى از قبیل الکترون و پروتون نیروى گرانش نیروى بسیار ضعیفى است [شکل (1)].

    سه نیروى دیگر طبیعت که اثر آنها اغلب در حوزه جهان هاى ریز (میکروسکوپیک) دیده مى شود عبارتند از نیرو هاى برهمکنش.

    الکترو مغناطیسى بر همکنش ضعیف و برهمکنش قوى.

    چگونگى عملکرد این سه نیرو توسط نظریه مدل استاندارد توضیح داده مى شود.

    این نظریه، نظریه اى بسیار قوى است براى اینکه مى تواند نظریه نسبیت خاص اینشتین و مکانیک کوانتومى را یکجا دربربگیرد.

    (البته به خاطر مسائل و مشکلات تکنیکى هنوز نمى توان آن را نظریه اى کامل و سازگار دانست.) مدل استاندارد مى تواند توضیحى براى کوارک ها، لپتون ها و ذراتى که نیروها را حمل مى کنند ارائه کند.

    کوارک ها به عنوان نمونه سازنده ذراتى مانند پروتون ها نوترون ها هستند.

    الکترون ها که سازنده پوشش بیرونى اتم ها هستند در دسته لپتون ها قرار دارند.

    تا جایى که مى دانیم الکترون ها خود از ساختار هاى ریزترى تشکیل نشده اند.

    7برهمکنش الکترومغناطیسى سازنده نور و چسبندگى مواد برهمکنش الکترو مغناطیسى مى تواند توصیفى مشترک براى بسیارى از پدیده ها که در جهان ما را دربرگرفته اند ارائه دهد.

    به عنوان نمونه اصطکاک، مغناطیس و علت اینکه چرا جسمى بر روى میز از درون میز عبور نمى کند، به کمک این نیرو قابل توضیح هستند.نیروى الکترومغناطیسى که در اتم هیدروژن، الکترون و پروتون را به هم پیوند مى دهد به اندازه غیرقابل تصور 1041 بار از نیروى گرانشى بین آ نها قوى تر است.

    اندازه این دو نیرو متناسب با مربع فاصله کاهش مى یابد با این حال نیروى هاى بلند برد محسوب مى شوند.

    هر دوى این نیرو ها یعنى الکترو مغناطیس و گرانش توسط ذرات حامل که به ترتیب فوتون (ذرات نور) و گراویتون هستند حمل مى شوند.

    برخلاف فوتون ذره گراویتون هنوز به صورت آزمایشگاهى کشف نشده است.

    دلیل بلندبرد بودن این دو نیرو را مى توان به کمک این واقعیت که ذرات حامل این نیرو ها بدون جرم هستند توضیح داد.فیزیکدانان توانسته اند به کمک تئورى الکترودینامیک کوانتومى QED توصیف مناسبى براى برهمکنش الکترو مغناطیسى ارائه نمایند.

    این تئورى یکى از موفقیت آمیزترین تئورى هاى فیزیکى است که با دقت یک در ده میلیون با نتایج آزمایشگاهى توافق دارد.

    توموناگا، جولیان شوینگر و ریچارد فاینمن جایزه نوبل فیزیک در سال 1965 را براى این نظریه از آن خود کردند.

    یکى از دلایل موفقیت این نظریه وجود یک ثابت کوچک به اسم ثابت کوپلاژ با مقدار 137/1 در معادلات است.

    وجود این ثابت کوچک تر از یک این امکان را فراهم مى سازد که براى محاسبه اثر نیروى الکترو مغناطیس از بسط سرى ها در معادلات استفاده شود.

    این روش ریاضى که به آن روش حل اختلالى مى گویند توسط فاینمن بسط و گسترش یافت.

    یکى از خواص مهم نظریه الکترو دینامیک کوانتومى (QED) این است که ثابت کوپلاژ در انرژى هاى مختلف مقادیر مختلفى دارد.

    این مقدار با افزایش انرژى افزایش مى یابد.

    به عنوان نمونه در شتاب دهنده CERN مقدار آن به جاى 137/1 ، 128/1 در انرژى حدود 100 بیلیون الکترون ولت اندازه گیرى شده است.

    اگر نمودار اندازه ثابت کوپلاژ نسبت به انرژى رسم شود، آن گاه این منحنى داراى یک شیب آرام به سمت بالا خواهد بود که فیزیکدانان اصطلاحاً مى گویند شیب منحنى یا تابع بتا مثبت است.

    7برهمکنش ضعیف و واپاشى رادیواکتیویته نیروى برهمکنش ضعیف توسط ذرات بوزونى +- Wو Z0 حمل مى شود که برخلاف فوتون و گراویتون داراى جرم هستند (حدود 100 برابر جرم پروتون!) و این توضیحى است براى اینکه چرا این نیرو یک نیروى کوتاه برد است.

    این نیرو هم بر روى کوارک ها و هم بر روى لپتون ها اثر مى کند و علت واپاشى رادیواکتیویته است.

    این نیرو نسبت بسیار نزدیکى با نیروى الکترو مغناطیس دارد به طورى که فیزیکدانان توانستند هر دوى آنها را به صورت نیروى واحدى به نام برهمکنش الکترو ضعیف وحدت ببخشند (1970).

    جرارد هوفت و مارتینز ولتمن به خاطر فرمول بندى این دو نیرو در یک نظریه واحد جایزه نوبل سال 1999 را از آن خود کردند.

    شکل 2 برهمکنش قوى _ بار و رنگ از دهه 1960 مشخص شده بود که پروتون و نوترون از ذرات بنیادى ترى به اسم کوارک ساخته شده اند.

    اما نکته عجیب این بود که امکان ساخت ذره کوارک به صورت آزاد وجود نداشت.

    آنها همیشه محبوس هستند و این خاصیتى بنیادى براى این ذرات است.

    تنها جمع کوارک ها به صورت دوتایى و سه تایى مى تواند وجود داشته باشد.

    بار الکتریکى کوارک ها کسرى از بار الکتریکى پروتون است به صورت یک سوم یا دو سوم بار پروتون و این خاصیتى است عجیب که هنوز توضیحى براى آن یافت نشده است.

    هر کوارک علاوه برداشتن بار الکتریکى خاصیت ویژه دیگرى نیز دارد که مانند بار الکتریکى کمیتى کوانتنیزه است و تنها مى تواند مقادیر ویژه اى داشته باشد.

    به این خاصیت بار رنگى گفته مى شود.

    کوارک ها مى توانند بار رنگى قرمز، آبى و سبز داشته باشند.

    براى هر کوارک یک پادکوارک نیز وجود دارد مانند پوزیترون که پاد ذره الکترون است.

    پادکوارک ها داراى بار رنگى پاد قرمز، پاد آبى یا پاد سبز هستند.

    جمع کوارک هایى که در طبیعت مى توانند وجود داشته باشند باید داراى بار رنگى خنثى باشند همانطور که تشکیل مولکول هاى خنثى (از نظر الکتریکى) به خاطر جاذبه الکتریکى بین اجزاى مثبت و منفى آن است.

    نیروى بین پروتون ها و نوترون ها در هسته اتم ها به خاطر نیروى بین بار هاى رنگى کوارک هاى تشکیل دهنده آنها به وجود مى آید.نیروى بین کوارک ها توسط ذرات حاملى به اسم گلوئون ها حمل مى شود.

    این ذرات مانند فوتون بدون جرم هستند ولى برخلاف فوتون ها داراى بار رنگى هستند.

    همین خصوصیت باعث پیچیدگى توضیح این نیرو و تفاوت آن با نیروى الکترو مغناطیس است.

    براى سال ها فیزیکدانان اعتقاد داشتند که نمى توان روشى براى محاسبه برهمکنش قوى میان کوارک ها یافت که شبیه روش محاسبات برهمکنش هاى الکترو مغناطیسى و ضعیف باشد.

    به این دلیل که ثابت کوپلاژ براى برهمکنش قوى بزرگ تر از یک است و نمى توان روش اختلالى فاینمن (که در بالا توضیح داده شد) را براى محاسبات این نظریه به کار برد.

    متاسفانه تا به امروز نیز روش رضایت بخشى براى محاسبه برهمکنش قوى یافت نشده است.به نظر مى رسد که شرایط در انرژى هاى بالا بدتر هم باشد البته به شرط آنکه تابع بتا براى این تئورى مثبت باشد که در نتیجه ثابت کوپلاژ با بالا رفتن انرژى افزایش مى یابد و محاسبات را دشوارتر مى سازد.کورت زیمانسکى فیزیکدان آلمانى دریافت که تنها راه رسیدن به یک نظریه معقول پیدا کردن یک تابع بتا منفى براى این نظریه است.

    این رهیافت همچنین مى تواند علت آنکه گاهى اوقات کوارک ها در داخل پروتون به صورت ذره هاى آزاد خود را آشکار مى سازند توضیح دهد.

    اثرى که در آزمایش برخورد میان الکترون و پروتون دیده مى شود.

    متاسفانه زیمانسکى خود نتوانست به این نظریه دست یابد حتى جرارد هوفت در تابستان 1972 به این کشف نزدیک شده بود ولى فیزیکدانان دیگر ناامید شده بودند زیرا شواهد نشان مى داد که یک نظریه واقعى باید داراى تابع بتاى مثبت باشد.

    اما امروزه دیگر مشخص شده است که این موضوعى نادرست است زیرا در ژانویه 1973 دو مقاله پى در پى در مجله فیزیکال ریویولترز توسط گراس و ویلچک و دیگرى توسط پولیتزر به چاپ رسیدند که در کمال تعجب نشان مى دادند تابع بتا مى تواند مقادیر منفى داشته باشد.

    آنها زمانى این کشف را انجام دادند که کاملاً جوان بودند در این حد که حتى گراس و ویلچک هنوز دانشجویان تحصیلات تکمیلى بودند.مطابق نظریه آنها حامل هاى نیروى برهمکنش قوى یعنى گلوئون ها داراى خاصیتى غیرمنتظره و ویژه هستند به این صورت که آنها نه تنها با کوارک ها بلکه خودشان نیز برهمکنش مى کنند.طبق این خاصیت هنگامى که کوارک ها به یکدیگر نزدیک مى شوند برهمکنش بار رنگى میان آنها کاهش مى یابد.

    کوارک ها موقعى به یکدیگر نزدیک مى شوند که انرژى آنها افزایش یافته باشد و طبق این نظریه اندازه برهمکنش در این هنگام کاهش مى یابد.

    این خاصیت که به آن «آزادى مجانبى» مى گویند به معنى منفى بودن تابع بتا است.

    به عبارت دیگر برهمکنش با افزایش فاصله افزایش مى یابد که این مى تواند توضیحى براى این باشد که چرا کوارک ها همیشه در نوکلئون ها محبوس هستند.

    آزادى مجانبى این امکان را فراهم مى سازد که بتوان فاصله اى را که در آن کوارک ها و گلوئو ن ها به صورت ذرات آزاد رفتار مى کنند، محاسبه کرد.

    با برخورد دادن ذرات در انرژى هاى بسیار زیاد با یکدیگر مى توان آنها را به اندازه کافى به یکدیگر نزدیک کرد.

    هنگامى که آزادى مجانبى کشف شد و نظریه QCD فرمول بندى شد محاسبات توانستند توافق بسیار خوبى با نتایج آزمایشگاهى از خود نشان دهند.

    شکل 27 آبشار ذرات حقیقت را فاش مى کند.

    یکى از مهم ترین اثبات هاى نظریه QCD توسط آزمایش برخورد الکترون و پاد ذره آن یعنى پوزیترون در انرژى هاى بالا صورت مى گیرد.

    در این آزمایش الکترون و پوزیترون یکدیگر را نابود مى کنند و مطابق معادله اینشتین E=mc2 انرژى این ذرات مى تواند به صورت ذرات جدیدى ظاهر شود، به عنوان مثال ذرات کوارک.

    در این فرآیند ذرات کوارک در فواصل بسیار نزدیک به هم آفریده مى شوند و با سرعت بسیار زیادى از یکدیگر دور مى شوند.

    امروزه مى توان این فرآیند را به کمک مفهوم آزادى مجانبى به دقت محاسبه کرد.در حقیقت وقتى کوارک ها مى خواهند از یکدیگر دور شوند تحت تاثیر نیروى افزایش یابنده برهمکنش قوى قرار مى گیرند (در بخش قبل توضیح داده شد) که این نیرو باعث تولید زوج ذرات جدید کوارک مى شود و بدین ترتیب آبشارى (رگبارى) از ذرات در جهت کوارک و پادکوارک اولیه تولید مى شود.

    با این حال این فرآیند خاطره اى از آزادى مجانبى ذرات اولیه را در خود نگه مى دارد که مى توان تاثیر آن را بر احتمالات وقایعى که در آبشار ذرات اتفاق مى افتد محاسبه کرد.

    نتایج این محاسبات با آزمایش ها توافق زیادى دارد.واقعه بسیار قانع کننده دیگرى که در شتاب دهنده DESY در هامبورگ آلمان در اواخر 1970 یافت شد وجود سه آبشار در آ زمایشات بود که این فرآیند را مى توان در نظر گرفتن تابش گلوئون از کوارک _ پادکوارک اولیه به خوبى توضیح داد.

    (شکل سه)آزادى مجانبى حتى توانست پدیده اى را که قبلاً در شتاب دهنده استانفورد دیده شده بود توجیه نماید.

    (فریدمن_ کندال و تیلور- جایزه نوبل 1990) اجزاى سازنده پروتون ها که داراى بار الکتریکى هستند (کوارک ها) در انرژى هاى بالا به صورت ذرات آزاد عمل مى کنند در این حالت اندازه حرکت کوارک ها تنها نصف اندازه حرکت پروتون ساخته شده از آنها است و بقیه اندازه حرکت پروتون ناشى از اندازه حرکت گلوئون ها است.

    آیا مى توان نیروهاى طبیعت را وحدت بخشید شکل 3 به وجود آمدن امکان توصیف واحد براى نیروهاى طبیعت QCD یکى از جالب ترین آثار آزادى مجانبى در نظریه است.

    هنگامى که نمودار مقدار ثابت کوپلاژ بر حسب انرژى را براى برهمکنش هاى الکترومغناطیسى، ضعیف و قوى بررسى مى کنیم، این موضوع آشکار مى شود که این سه نمودار یکدیگر را در یک نقطه اى با انرژى بالا (به طور تقریبى نه به صورت دقیق) قطع مى کنند و در این نقطه مقدار یکسانى دارند.

    بدین ترتیب مى توان دید که این سه نیرو با همدیگر یکى شده اند و این یکى از رویاهاى قدیمى فیزیکدانان است که دوست دارند قوانین طبیعت را به ساده ترین زبان ممکن توضیح دهند.با این حال براى آنکه رویاى وحدت نیروها به واقعیت بپیوندد باید اصلاحاتى در مدل استاندارد به وجود آورد.

    یک راه ممکن در نظر گرفتن ذرات جدیدى به اسم ذرات ابرتقارن است که اگر جرمشان به اندازه کافى کم باشد مى توان وجود آنها را در شتاب دهنده در حال ساخت LHC در CERN بررسى کرد.اگر ابرتقارن کشف شود مى تواند پشتوانه قویى براى نظریه ابرریسمان ها باشد که آن نیز شاید بتواند نیروى گرانش را با بقیه نیروها وحدت ببخشد.

    صرف نظر از این پیشرفت ها کشف آزادى مجانبى در QCD تغییرات عمیقى را در فهم ما از نیروهاى بنیادین طبیعت به وجود آورده است.

    به نقل از سی پی اچ تئوری منبع : bikaraneye-elm.blogsky.com Copyright © 2003-2006 by HUPAA, All rights reserved.

    http://www.hupaa.com/ استفاده از مطالب هوپا با ذکر عنوان منبع اصلی و نقل از هوپا مجاز می باشد.

    Design and Managment by: Ashkan Arefi اشکان عارفی Saeed Soyouf سعید سیوف

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.
     

تاريخچه پيدايش الکترومغناطيس مبدا علم الکتريسيته به مشاهده معروف تالس ملطي (Thales of Miletus) در 600 سال قبل از ميلاد بر مي‌گردد. در آن زمان تالس متوجه شد که يک تکه کهرباي مالش داده شده خرده‌هاي کاغذ را مي‌ربايد. از طرف ديگر مبدأ علم مغناطيس به

مقدمه امروزه می دانیم که نور یک موج الکترمغناطیسی است و بخش بسیار کوچکی از طیف الکترمغناطیسی را تشکیل می دهد. بنابراین برای شناخت نور بایستی به بررسی امواج الکترومغناطیسی پرداخت. اما از آنجاییکه مکانیک کلاسیک قادر به توضیح کامل امواج الکترومغناطیسی نیست، الزاماً بایستی به مکانیک کوانتوم مراجعه کرد. اما قبل از وارد شدن به مکانیک کوانتوم لازم است با برخی از خواص نور آشنا شد و دلیل ...

دید کلی در مکانیک کلاسیک و ترمودینامیک تلاش ما بر این است که کوتاهترین وجمع و جورترین معادلات یا قوانین را که یک موضع را تا حد امکان به طور کامل تعریف می‌کنند معرفی کنیم. در مکانیک به قوانین حرکت نیوتن و قوانین وابسته به آنها ، مانند قانون گرانش نیوتن، و در ترمودینامیک به سه قانون اساسی ترمودینامیک رسیدیم. در مورد الکترومغناطیس ، معادلات ماکسول به عنوان مبنا تعریف می‌شود. به ...

الکترومغناطیس (Electromagnetism) تاریخچه پیدایش الکترومغناطیس مبدا علم الکتریسیته به مشاهده معروف تالس ملطی (Thales of Miletus) در 600 سال قبل از میلاد بر می‌گردد. در آن زمان تالس متوجه شد که یک تکه کهربای مالش داده شده خرده‌های کاغذ را می‌رباید. از طرف دیگر مبدأ علم مغناطیس به مشاهده این واقعیت برمی‌گردد که بعضی از سنگها (یعنی سنگهای ماگنتیت) بطور طبیعی آهن را جذب می‌کند. این ...

يا حق الکتريسيته و مغناطيس الکتريسيته و مغناطيس تاريخي طولاني و درازي دارند. الکتريسيته و مغناطيس ابتدا در قرن هشتم قبل از ميلاد مورد توجه يونانيان باستان قرار گرفتند. مهمترين عاملي که موجب جذب و توجه مردم به الکتريسيته ومغناطيس شد، دو ماده ط

مقدمه کمیت‌های فیزیکی ... سنگ بنای علم فیزیک کمیتهای فیزیکی است که ما برای بیان قوانین فیزیک از آنها استفاده می‌ کنیم از جمله می‌توان از طول، جرم، زمان، نیرو، سرعت و چگالی، مقاومت و شدت میدان مغناطیسی نام برد. بسیاری از این واژه‌ها مانند طول و نیرو در گفتگوهای روزمره نیز بکار می‌روند. مثلاً ممکن است گفتهشود: « من اینکار را هر قدر هم طول بکشد، بخاطر شما با تمام نیرو انجام ...

مقدمه انرژی شکلهای متنوعی چون نور مرئی گرما و غیره دارد که توسط امواجی موسوم به الکترومغناطیس قابل انتقال هستند انتشار اغلب امواج یعنی اشعه ایکس ماورا بنفش و مایکروویو نیز بصورت تشعشع الکترومغناطیس است . برخلاف امواج مکانیکی (مانند امواج صوتی ) که برای انتقال نیاز به یک محیط واسط دارند امواج الکترومغناطیس حتی در خلاء نیز منتشر می شوند سرعت انتشار این امواج در خلاء برابر با سرعت ...

زندگی بشر را چیزی جز مکانیزم حرکتی ( دینامیک) و الگوهای ثابت و بی حرکت(ایستاتیک) تشکیل نمی دهد.در ابتدای زندگی بشر امکان اکتشاف قوانین از لابلای حوادث زندگی روزمره او وجود نداشته است. شاید خود او نیز از حضور چنین قوانینی در زندگی اش که معیشت او را امکان پذیر ساخته بی خبر بوده است و هر رویداد و حادثه ای را امری طبیعی می پنداشت و هیچ وقت کشش و جاذبه ای برای کشف علت و معلول نداشته ...

فيزيک چيست ؟ زندگي بشر را چيزي جز مکانيزم حرکتي ( ديناميک) و الگوهاي ثابت و بي حرکت(ايستاتيک) تشکيل نمي دهد.در ابتداي زندگي بشر امکان اکتشاف قوانين از لابلاي حوادث زندگي روزمره او وجود نداشته است. شايد خود او نيز از حضور چنين قوانيني در زندگ

جی . رابرت . اوپنهایمر در کتاب علم و فرزانگی در رابطه با سرگذشت کوانتوم چنین می گوید : « شاید هرگز تمامی تاریخ این حادثه روایت نشود . برای عرضه کردن آن هنری به آن اندازه توانا لازم است که برای روایت کردن سرگذشت اودیپوس یا کرامول ضرورت داشته است ، ولی این حادثه در قلمروی چندان دور از تجربه های روزانه ی ما صورت پذیرفته است که کم تر احتمال آن می رود که شاعر یا مورخی از آن با خبر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول