دوازدهم بهمن ماه بیست و شش سال پیش، هنگامی که «امام» از میقات 15 ساله خویش بازگشت، چنان آرامش ملکوتی داشت و نفس مطمئنهای مینمود که گویی همچون «موسی کلیم» در قیام «لله» خویش به مقام «صعق» و «صحو» نائل شد، و اینک از میقات بازگشته است. میقاتی که نقطه آغاز آن هنگامی بود که برگونه متجاوزان «قبطی» (آمریکایی) چنان سیلی زد که عزّت مسلمین و استقلال کشور را تضمین کرد. گمان آن بود که آن پنجشنبه روز، روز پایان شاهنشاهی است. امّا خدا چنان خواست که «ده روز» دیگر این میقات تمدید شود: «و اتممناها بعشر» باشد تا در پایان این دهه، که فجر دین در عصر دین گریزی و دین ستیزی بود، دولت حق و عصر دین بدمد. آن روز شامگاه یکشنبه 22 بهمن 1357 بود و شاید این پیام نمادین را داشت که از این پس نه تنها از منارههای مساجد که از ناقوس کلیساها نیز بانگ پیوند دین با سیاست، طغیان بر قیصر، و دفاع از مظلوم و استقرار حکومت حق بر مدار دین نواخته خواهد شد.
از آن روز تاکنون بیست سال پرتلاش و چالش گذشته است، انقلاب اسلامی در گذر از گردونههای سخت و دشوار همچنان مقتدر و تنومند، شجره طبیهای است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء». آن امام همام، نه سال است که در جوار پروردگار خویش آرمیده است: «فیمقعد صدق عند ملیک مقتدر» یاران و پیروان بسیاری از او همگی در سفره ارتزاق ربوبی «عند ربهم یرزقون» اند.
و زمام امور کشور به دست یکی از خیل یاران «من ینتظر»ی است که «صدق» و «وفاداری» و پایداری را در حوادث ایام آزموده و سربلند است و در پیمان خود با امام و شهیدان تبدیل و تحویلی نخواسته است:... و ما بدّلوا تبدیلاًاز سویی جوانان برومند این کشور، نسلی نوین هستند که باید این ودیعه را از جوانان دیروز به امانت بستانند و پاس دارند و امانتدار صدیق این ولیده و ودیعه الهی باشند. نگاهی به تلاشها و چالشهای این دوره ضرورت حتمی در «اعتبار» از تجارب و اتخاذ منش صحیح در تداوم راه دارد. به نظر میرسد تحلیل مناسب این فرایند با تقسیم به چهار دوره بهتر میسر شود:
1- آغاز پیروزی انقلاب تا هفتم تیرماه 1360 (انقلاب و چالشهای سیاسی، درگیریهای نظامی)
2- از سال 1360 تا پایان جنگ در سال 1367 (جنگ)
3- عروج امام از سال 1368 تا سال 1376 (سازندگی- توسعه)
4- دوره هفتم ریاستجمهوری از سال 1376 تاکنون (چالشهای تقابل آزادی و عدالت)
مسائل انقلاب در هر دوره چه بوده و پاسخ انقلاب نسبت به این معضلات چه بوده است؟
نگاهی هر چند گذرا بر این ادوار اسباب عبرت و تجربت است. اگر رفتار با تقوی آمیخته شود، از سقوط در چالههای حوادث مصون میمانیم.«... و اما من له العبر من المثلات حجزته التقوی عن تقحم الشبهات».
و هر کس از حوادث ایام پند نگیرد، اقبال خویش را به ادبار بدل خواهد کرد: «یستدل عل الادبار باربع بسوء التدبیر و قبح التبذیر و قله الاعتبار و کثره الاغترار.»
از سویی چالشهای این دوران را به چالشهای سیاسی- فرهنگی و اقتصادی میتوان تقسیم نمود. چالشهایی که در دوران انقلاب نیز به گونهای دیگر وجود داشته است. پرداختن تفصیلی به این امور کاری است که مجال بیش از یک مقاله و فرصتی افزونتر میطلبد. با ذکر فهرستی از موضوعات و معضلات این دورهها جدالهای اقتصادی را با تأملی بیشتر مورد توجه قرار دادهایم.
بیست سال در یک نگاه
از آغاز اداره کشور، شورای انقلاب با نگرشهای متضاد درونی مواجه گردید. جناح دولت موقت که به میانهروی، سازشکاری و لیبرالیسم شهرت یافت، و جناح اصولگرای انقلاب که طیف روحانیون مبارز شورای انقلاب را تشکیل میدادند. تأکید بر قطعیت اجرای احکام شرعی و انطباق شرایط زمان بر قواعد دینی، در مقابل مسامحه و تساهل در تطبیق دین بر شرایط خارجی و عصری کردن دین، دو سوی نگرشی بود که در تقابل با یکدیگر جبهه انقلاب را دچار تنش کرد. در قانون اساسی جریان اول اندیشه خود را در پیشنویس متجلّی کرد و نگرش دوم در قانون اساسی مدون فعلی ظهور و بروز کرد. تلاش جریان نخست برای انحلال مجلس منبعث از رأی مردم و تحمیل شرایط مطلوب خود بر نظام ناموفق ماند. مواضع امام و خط پیرو امام در این دوره مصروف هدایت به سوی اصول ناب اسلامی، حفظ پیامهای اصلی انقلاب در یک نظام هماهنگ (استقلال- آزادی- جمهوری اسلامی) و استقرار نهادهای قانونی نظام در چهارچوب قانون اساسی، استقرار نظم و امنیت، رفع محرومیت و حمایت از مستضعفین در قالب طرحهای ایجاد بنیاد مسکن، جهاد سازندگی، بنیاد شهید، طرح شهید رجایی، شد. واقعه اشغال لانه جاسوسی، انقلاب فرهنگی و حرکت جناح اصولگرای انقلاب در دانشگاه، برای قطع سلطه بیگانه و استقرار نظام نوین آموزشی در این دوره شکل گرفت. در مقابل جناح سازشکار با غرب موفق به کسب پایگاه قدرت ریاست جمهوری شد - مجلس در اختیار طیف همسو با خط امام قرار گرفت و تقابل فکری در قالب دو نهاد مهم قدرت حاکم، آسیبهایی را بر کشور تحمیل کرد. 25 خرداد 1360، روز سختی در تقابل نظام دینی و نظام سکولار بود که به نفع نظام دینی خاتمه یافت، و «جبهه ملّی» در پرتگاه «ارتداد دینی» موضع روشنی در برخورد با انقلاب یافت. نهضت آزادی از پرتگاه این حادثه، توانست خود را وارهاند، و یک بار دیگر نظام دینی در یک حضور ملّی و فراگیر، تثبیت شد. طیف مقابل انقلاب در تلاشهای مختلف با ائتلاف با جریانهای محافظهکار- التقاطی، و گروههای مختلف، طرح براندازی نظام اسلامی را پی میگرفت. از سوی دیگر فشارهای خارجی، حول حقوق بشر، تحریم اقتصادی، کودتای داخلی، حمله نظامی، جنگ تحمیلی (از پایان سال 57 تا پایان نیمه اول سال 59) جبهه مخالفت داخل را با خارج پیوند زد. بالاخره در سیام خردادماه 1360، منافقین که با رئیس جمهور وقت (بنیصدر) به وحدت و همکاری و هماهنگی رسیده بودند، همزمان با طرح استیضاح رئیسجمهور در مجلس، جنگ مسلحانه شهری را آغاز کردند.
پس از عزل رئیسجمهور، دوره دوم درگیریها و تنشها با جنگ مسلحانه آغاز میشود. انفجار 6 تیرماه 60 در مسجد ابوذر تهران و ترور امام جمعه تهران (مقام معظم رهبری) و تکمیل حوادث در هفتم تیرماه 1360، نقطه عطف مقابله تروریسم و نظام جمهوری اسلامی است. موضع خشن و در عین حال شفاف منافقین و طیفهای مختلف و ضدانقلاب، موجب مداخله روشن مردم در مقابل ضدانقلاب شد. پس از فاجعه هفت تیر، سازمانها و نهادهای حکومتی، همسویی مناسبی یافتند و ضربه هشتم شهریور سال 60 نتوانست این هماهنگی را مختل کند. جنگ سامان بهتری یافت، و قدرت دفاعی کشور جنگ را در مواضع برتر به نفع جمهوری اسلامی قرار داد، بخش اعظمی از خاک کشور از اشغال دشمن، پیروزمندانه خارج شد و در عین حال ترورهای مکرر شخصیتهای برجسته فرهنگی، دینی و سیاسی و آحاد مردم که پایگاه حساس انقلاب بودند، کشور را با آسیبهای جبرانناپذیری مواجه ساخت و باعث شد تا کشور یک پارچه در مقابل تروریسم داخلی و حامیان خارجی قرار گیرد. متأسفانه به تدریج اختلاف نظرات جبهه خودی در اداره کشور رخ نمود و از سال 61 به بعد چالشهای اقتصادی و سیاسی نمودار شد و ناکامی احزاب و گروههای سیاسی، آشکار شد. «فقه پویا» در مقابل «فقه سنتی» از مخترعات این دوره است. که عمدهترین انگیزه طرح آن حل مشکلات اقتصادی و محرومیت زدایی بود. تلاشهای مقدس اعتقادی را در این عرصه نباید نادیده گرفت. به هر حال جد و جهد هر دو سو برای یافتن راه حل اسلامی و فقهی برای مشکلات جاری بود. نظریه «ولایت مطلقه فقیه» از سوی امام، تئوری دینی حل معضلات زمان در مجرای فقه غنی شیعی بود که علیرغم استقبال بسیار از آن و احیاناً بعضی تصفیه حسابهای سیاسی، اخیراً با بیمهری و یا تحریف از سوی جناحهای تجدیدنظرطلب و مخالف، مواجه شده است.