چند ماه پس از کودتای 28 مرداد دکتر دانلد. ان. ویلبر مأمور ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا و یکی از طراحان و فعالان اصلی کودتا جزوه ای به نام « سرنگونی مصدق، نخست وزیر ایران» تهیه کرد که در آن ضمن بیان چگونگی شکل گیری پروژه کودتا به نام پروژه آژاکس، به شرح رویدادهایی پرداخته است که منجر به سرنگونی دکتر محمد مصدق شد.
کودتای 28 مرداد 32 در ایران نخستین کودتایی بود که دولت آمریکا توانست از آن طریق، دولتی را سرنگون سازد.
جزوه « ویلبر» تا سال 2000 جزو اسناد محرمانه سازمان سیا تلقی می شد و انتشار نیافته بود ولی در ماه ژوئن آن سال در اختیار روزنامه نیویورک تایمز قرار گرفت و منتشر شد. این جزوه از گزارش های نادری است که درباره کودتای 28 مرداد از زبان یک دست اندرکار کودتا نوشته شده و در آن جزییات عملیات آن روز آمده است. در اینجا خلاصه ای از مطالب گزارش دکتر دانلد . ان . ویلبر را می خوانید:
نطفه کودتا از زمستان سال 1331 با دیدار مقامات امنیتی - اطلاعاتی بریتانیا با مقامات بخش خاور نزدیک و آفریقای سیا در واشنگتن بسته شد.
کرمیت روزولت رییس بخش خاور نزدیک و آفریقای سازمان سیا نیز در این دیدار شرکت داشت. در 16 فروردین 32 رییس سیا بودجه ای یک میلیون دلاری به ستاد سیا در تهران اختصاص داد تا هر طور که لازم باشد برای سرنگونی مصدق خرج کند.
به « هندرسون» سفیر آمریکا و « راجر گویران» رییس ستاد سیا در تهران اختیار تام داده شد تا بدون نیاز به مجوز اضافی همه این یک میلیون دلار را به مصرف برسانند. در اردیبهشت 32 ویلبر مشاور مخفی ان ای ا ، بخش خاور نزدیک و آفریقای سیا مأموریت یافت تا در همکاری نزدیک با سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ( اس آ اس) نقشه سرنگونی مصدق را بریزد.
ستاد سیا در تهران بر این عقیده بود که شاه قاطعانه علیه مصدق وارد صحنه نخواهد شد. توافق شد که ستاد سیا در تهران با تبلیغات « خاکستری» سیاست جدید خود را در حمله به دکتر مصدق شروع کند. ستاد سیا در تهران این خط را به عوامل خود و از طریق سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ( اس آ اس ) به برادران رشیدیان انتقال داد. از بخش طراحی و هنری سیا در تهران خواسته شد تا مقدار زیادی کاریکاتور ضد مصدقی تهیه کند.
در 20 خرداد 32 همه آنهایی که در شکل گیری طرح کودتا شرکت داشتند وارد بیروت شدند. از جمله کرمیت روزولت رییس کل پروژه و راجر گویران رییس ستاد سیا در تهران و ویلبر. در 26 خرداد جلسه دیگری در لندن تشکیل شد و تصمیم نهایی گرفته شد.
در پایان تیر ماه 32 ژنرال شوارتسکف که از سالهای 21 تا 27 ریاست هیأت نظامی آمریکا در ژاندارمری ایران را به عهده داشت و دوستی و احترامی بین او و شاه به وجود آمده بود مأموریت یافت تا با سفر به ایران سه سند را به امضای او برساند: یک فرمان به نام زاهدی در مقام رییس ستاد، نامه ای حاکی از اعتماد وی به زاهدی تا بتوان به اتکای آن به نام شاه از طریق اسدالله رشیدیان افسران ارتش را برای طرح براندازی جلب کرد و بالاخره فرمانی خطاب به همه صفوف ارتش تا از رییس قانونی ستاد وی حمایت کنند.
در اوایل مرداد ماه یک کارزار تبلیغاتی و برنامه ریزی شده به نفع شاه و علیه مصدق در آذربایجان به راه افتاد. در 4 مرداد 32 روزولت و شوارتسکف در تهران بودند. با ورود روزولت به تهران، به عنوان بخشی از جنگ روانی تصمیم گرفته شد که از میزان تماس نزدیک بین مقامات بلند پایه آمریکا و دولت مصدق کاسته شود.
در روز 6 مرداد جان فاستر دالس، وزیر خارجه آمریکا در یک مصاحبه مطبوعاتی که به پیشنهاد سیا انجام گرفت گفت فعالیت های روز افزون حزب کمونیست غیر قانونی در ایران و مدارای دولت مصدق با آن مایه نگرانی دولت ماست، این وضعیت اعطای کمک های مالی به ایران را با دشواری روبه رو می سازد.
در 10 مرداد شوارتسکوف توانست با شاه دیداری طولانی داشته باشد. در این دیدار شاه تأکید کرد که اگر مصدق همه پرسی را اجرا و مجلس را منحل کند آنگاه وی طبق قانون اساسی اختیار تام دارد که مصدق را برکنار کند و نخست وزیر منتخب خود را به جای وی بنشاند.
در این زمان توجه مصدق به مجلس معطوف بود. یعنی جایی که ظاهرا مخالفت ها سخت تر می شد. وی در 23 تیر نمایندگان طرفدار دولت را تشویق به استعفا کرد. شماری از نمایندگان بی طرف و مخالفان کم جرئت مصدق نیز به دیگران تأسی کردند و شمار مستعفیان به 28 تن رسید. ستاد مرکزی سیا مصرانه می خواست که نمایندگان ضد مصدق برای حفظ کرسی نمایندگی خود تشویق شوند و در مجلس بست بنشینند.
قرار شد زمینه سازی شود تا نمایندگانی که استعفا نداده بودند خودشان مجلس را به عنوان نهادی قانونی تشکیل دهند. این موضوع باعث شد که مصدق بیشتر در انحلال مجلس مصر شود. وی اعلام همه پرسی کرد و از مردم خواست به انحلال مجلس رأی آری یا نه بدهند. همه پرسی در 13 مرداد در سراسر کشور انجام و گزارش شد که دو میلیون نفر به همه پرسی رای مثبت داده اند و فقط چند صد نفر رای نداده اند.
بیانیه های آیت الله کاشانی در این روزها تأکید بر غیر قانونی بودن همه پرسی داشت. در روز 12 مرداد رشیدیان جزییات عملیات را به شاه گفته بود. در همین روز روزولت دیداری طولانی و بی نتیجه با شاه داشت. در روز 17 مرداد روزولت بار دیگر شاه را دید و کوشید بر تردید او فایق آید. شاه موافقت کرد شفاها به افسران برای عملیات دلگرمی بدهد. 20 مرداد سرهنگ حسن اخوی با شاه ملاقات و فهرست افسرانی را که آماده اند با فرمان شاه دست به عملیات بزنند به او داد. شاه دوباره تأکید کرد که گرچه با این عملیات موافق است اما پای هیچ ورقه ای را امضا نخواهد کرد. اخوی به این تصمیم اعتراض کرد و به دنبال رشیدیان فرستاد.
رشیدیان پیامی از روزولت برای شاه آورد که وی با بیزاری کامل ایران را ترک خواهد کرد مگر آنکه شاه ظرف چند روز آینده دست به کار شود. سرانجام شاه گفت که اوراق را امضا می کند و زاهدی را می بیند و سپس به رامسر می رود.
رشیدیان و روزولت به این نتیجه رسیدند که دو فرمان سلطنتی وجود داشته باشد یکی فرمان برکناری مصدق و دیگری فرمان انتصاب زاهدی به نخست وزیری. رشیدیان و بهبودی سرپرست کارکنان دربار که یکی از مأموران با سابقه بریتانیا بود متن فرمان ها را آماده کردند.
روز 21 مرداد سرهنگ نعمت الله نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی متن فرمان ها را برای امضا به رامسر برد. به گفته نصیری، سرانجام ثریا شاه را راضی به امضای فرمان ها کرد.
بر اساس بیانیه تیمسار محمد تقی ریاحی ریاست ستاد ارتش که طرفدار مصدق بود، او در ساعت 5 بعد از ظهر 24 مرداد، از جزییات توطئه آگاه شده بود. ساعت 11 شب ریاحی معاون خود تیمسار کیانی را به باغ شاه فرستاد. در باغ شاه سرهنگ نصیری که پیشتر به آنجا رسیده بود به همراه افسران طرفدار شاه، کیانی را دستگیر کرد. در همین ساعات تعدادی کامیون پر از سربازان طرفدار شاه به دستگیری افراد پرداختند. به نظر می رسد ریاحی توانسته بود قبل از نیمه شب دسته هایی از سربازان را به نقاط حساسی که امکان حمله به آنها می رفت گسیل کند.
اینکه چه حادثه یا چه واکنشی از سوی ریاحی و دیگر نظامیان طرفدار مصدق روی داد که موجب ضعف افسران طرفدار زاهدی در انجام وظایف خود شد، به درستی معلوم نیست. با این حال معلوم شد که تیمسار باتمانقلیج رییس ستاد زاهدی ترسید و پنهان شد. بی تردید این کار و همچنین خبر دستگیری کیانی که به سرعت در همه جا پراکنده شد تأثیر چشمگیری در تضعیف روحیه ها آن هم در لحظات حساس داشت. صبح روز 25 مرداد تیمسار باتمانقلیج دستگیر شد و تیمسار آبان فرزانگان از مأموران ارشد ستاد سیا در تهران به این ستاد پناه آورد.
در سحرگاه 25 مرداد رادیو تهران بیانیه ویژه دولت را پخش کرد که در آن از انجام کودتای شب پیش یاد شده بود. ستاد سیا در تهران با این وظیفه رو به رو شد که طرح را از شکست کامل نجات دهد و به سرعت تصمیمات مهمی اتخاذ کند. چندی نگذشت که خبر رسید شاه گریخته است.
روزنامه « شجاعت» که به جای روزنامه اصلی حزب توده « بسوی آینده » منتشر می شد، از 22 مرداد وقوع یک کودتا را پیش بینی کرده بود. این روزنامه همچنین خبر داده بود که مصدق روز 23 مرداد از آن با خبر شده بود. حزب توده از نقشه کودتا مطلع بود ولی چگونگی آن معلوم نیست. ظهر 25 مرداد رادیو برنامه کوتاهی از دکتر مصدق پخش کرد که در آن گفته می شد بر اساس اراده ملی که از طریق همه پرسی ابراز شد مجلس هفدهم منحل و انتخابات مجلس هجدهم بزودی برگزار می شود.
حوالی ساعت 4 عصر دو تن از مقامات ارشد سفارت امید خود را از دست داده بودند ولی روزولت هنوز شانس کمی برای موفقیت قایل بود به شرط آنکه شاه که به بغداد گریخته بود، پیامی می فرستاد و زاهدی در موضع تهاجمی قرار می گرفت. ستاد سیا در تهران پیش نویس پیامی را که می بایست شاه قرائت کند آماده کرد. صبح 26 مرداد خبر بیانیه ای که شاه از بغداد فرستاده بود از رادیوهای خارج پخش شد.
در این پیام شاه گفت که فرمان هایی مبنی بر عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست وزیری صادر کرده است و افزود که از سلطنت کناره گیری نکرده و به وفاداری مردم ایران اعتماد دارد. غروب روز 26 مرداد پرکارترین و فرساینده ترین زمان برای ستاد سیا در تهران بود. تصمیم گرفته شد که عملیاتی برای روز چهارشنبه 28 مرداد انجام گیرد.
در همین روز پیامی به ستاد تهران رسید که در آن گفته شده بود بهتر است روزولت به خاطر مسایل امنیتی هر چه زودتر تهران را ترک کند و از شکست طرح اظهار نارضایتی شده بود.
صبح روز 27 مرداد شاه بغداد را با یک فروند هواپیمای تجاری به سوی رم ترک کرد. ساعت ده و نیم صبح روز 27 مرداد تیمسار ریاحی رییس ستاد ارتش با افسران عالی رتبه ارتش در تالار سخنرانی دانشگاه جنگ ملاقات کرد و برنامه شورش را برای آنها خواند و تأکید کرد که ارتش باید به دولت وفادار باشد.
دفتر اس آی اس در نیکوزیا از لندن خواست که شاه را تحت فشار بگذارد که برای زیارت عتبات عالیات به عراق باز گردد تا با روحانیون آنجا در تماس مستقیم باشد. جنگ تبلیغاتی کیوانی و جلیلی از مأموران سیا در تروریست جلوه دادن حزب توده به اوج خود رسید.
در شب 28 مرداد دستجات بظاهر توده ای را به خیابانها گسیل داشتند. این دسته ها مأموریت داشتند که در خیابان های لاله زار و امیریه هر مغازه ای را که به دستشان رسید غارت کنند و درهم بشکنند و نشان دهند که این کارها کار اعضای حزب توده است.
قبل از ساعت 9 صبح روز 28 مرداد گروههای طرفدار شاه در منطقه بازار گرد آمدند. اعضای این گروهها نه تنها انتخاب خود را بین شاه و مصدق کرده بودند بلکه تحت تأثیر حرکات روز گذشته منتسب به حزب توده به اندازه کافی تحریک شده و آماده اقدام بودند. این جماعت فقط به یک رهبری احتیاج داشتند. جلیلی که یک گروه را در پیشروی به سوی مجلس همراهی می کرد، در سر راه خود به روزنامه « باختر امروز» که متعلق به حسین فاطمی، وزیر خارجه بود حمله کرد.
این روزنامه را که در روزهای 26 و 27 مرداد خضمانه ترین حملات را به شاه کرده بود، به تحریک او آتش زدند و تقریبا درهمان ساعت ها فرد دیگری به نام افشار گروههای دیگری را به سوی روزنامه های توده ای هدایت کرد که همه آنها منهدم شدند
خبر اینکه رویدادهای کاملا تکان دهنده در حال وقوع است به سرعت سطح وسیعی از شهر را در نوردید. دستوراتی به جلیلی و کیوانی داده شد تا بکوشند نیروهای امنیتی را در کنار تظاهر کنندگان قرار دهند و به سوی رادیو بروند و آن را تصرف کنند. اینکه تا چه اندازه فعالیت های بعدی حاصل تلاش های مشخص مأمورین ما بود هرگز معلوم نمی شود.
تا ساعت ده و پانزده دقیقه صبح، کامیون های حامل نیروهای نظامی طرفدار شاه در میدان های اصلی شهر مستقر شده بودند. گروههای بزرگ و کوچک چوب و سنگ به دست در میدان سپه به یکدیگر پیوستند و به سوی شمال و مرکز شهر پیش رفتند. حدود ظهر پنج تانک و بیست کامیون سرباز به این جمعیت پیوستند.
حدود ساعت 10 صبح تیمسار ریاحی به مصدق اطلاع داد که ارتش دیگر تحت فرمان او نیست و تقاضای کمک کرد. سرهنگ ممتاز تنها توانسته بود یک گردان فراهم آورد که آن را در اطراف خانه مصدق مستقر ساخت. سلطنت طلبان با به دست آوردن و تصرف تجهیزات مهم این امکان را به دست آوردند تا سیل تلگرام و پیام راهی شهرستانها شود و مردم را به قیام به طرفداری از شاه تشویق کنند.