دانلود تحقیق تفکر در مدیریت

Word 37 KB 4889 18
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جامعه ما به علل بسیار گرفتار نوعی ناکارایی ملی است .

    علل ناکارایی فرهنگی ، قدیمی ، ریشه دار و متعدد است .

    از آنجا که کشورهای پیشرفتهجهان با تمام امکانات و سرعت به سوی بیشترین کارایی پیش می روند، در ارتباط جهانی ابعاد این ناکارایی وسیع تر و آثار آن عمیق تر می شود.

    برای نجات از این گرفتاری باید از همان راهی رفت که دیگران رفته و مکررا‏‎ً آنرا تجربه کرده اند وآن راه فقط تفکر عملی است .

    به کار گیری تفکر عملی و هدایت جامعه به سوی آن از طریق سازمان و مدیریت سرعت فزاینده به خود می گیرد و از این جهت دانش مدیریت به عنوان ارائه دهنده الگو ، روش و اندیشه یا نرم افزار پیشرفت معرفی گردیده است.(مدیریت دولتی/1368) نگاهی به تاریخ فلسفه و توجه به سیر اندیشه دانشمندان در پیدا کردن تعریفی جامع و مانع برای شناساندن انسان نشان می دهد که فلاسفه جهان در غالب موارد نطق و بیان را یکی از امتیازات آدمی دانسته و در کوتاهترین کلام گفته اند : «انسان حیوانی است ناطق» اما این بدان معنی نیست که تنها مایه برتری آدمی بر دیگر حیوانات سخن گفتن است.

    آنچه انسان را در بالاترین درجات آفریده شدگان قرار می دهد و از دیگر موجودات متمایز می سازد ، قدرت اندیشه و نیروی تفکر است.

    انسان اندیشمند تفکر می کند ، مدل می سازد و مدل خود را پیاده می کند .

    انسان اولیه برای کندن خاک فکر کرد و مدلی از وسیله انگاشت بعد کوشش کرد این مدل را از سنگ بسازد و نهایتاً کلنگی سنگی یا سخت افزار مربوط را تهیه کرد.

    انسان امروزی نیز همین طور است .

    می اندیشد و بر اساس اندیشه خود مثلاً مدلی از ابزار به کارگیری اشعه لیزر را در فکر خود خلق می کند و سس می کوشد این تصور فکری خود را عینیت بخشد .(محمد علی طوسی/1369) نکته قابل توجه در این جریان آن است که بین مدل یا الگو سازی جهت ساخت یک ابزار سنگی در ده هزار سال قبل و مدل سازی جهت ابداع یک دستگاه جراحی با اشعه لیزر تفاوت چندانی نداردو تنها اختلاف اساسی مربوط به الگوهای مقدماتی است که از طریق کسب دانش در اندیشه خطور می کند و بر مبنای این مقدمات مدل پیچیده تر از گذشته ساخته می شود و مجدداً مجموعه مدلهای فکری بصورت اطلاعات منظم و سازمان یافته یا دانش به دیگری منتقل می گرددو زمینه فکری جهت مدل سازی کاملتر از قبل میگردد.مجموعه اندیشه ها ، الگوها ، نظریه ها و روشها انسان یا جامعه را نرم افزار فرد یا جامعه می نامیم.

    یک جراح قلب مجموعه اندیشه ها ، الگوها، نظریه ها و ورشهای خاص یا نرم افزار کاری را قبلاً می آموزدو سپس تمرین میکند تا مهارت یابد و جهت عمل واقعی آماده گردد.

    برعکس یک کارگر ساده نیازی به یادیگری این نوع نرم افزار ندارد بلکه جهت کار خود به اندیشه و آموزشی ساده نیازمند است.

    همانطوری که هر فرد به تنهایی دارای نرم افزار خاص خود است و این نرم افزار سیستم شخصی خاص به فرد می دهد .

    هر گروه و هر جمعیتی نیز یک سیستم نرم افزاری خاص دارد .

    بر اساس این نرم افزار است که الگوهای مختلف از جوامع یا از فرد می یابیم.

    فردی اقتصادی است ، دیگری اجتماعی ، انسانی متدین است و دیگری بی دین.

    همچنین بر اساس این نرم افزار است که جامعه ای پیشرفته و جامعه ای دیگر عقب افتاده محسوب می شود.

    سیستم نرم افزاری جامعه ژاپن است که ژاپن را به این صورت درآورده و یا مردم دانمارک است که با دارا بودن وضع آب و هوایی شبیه مازندران و با همان وسعت سه برابر نیاز غذایی خود تولیدات دارد.

    آیا اگر امکانات سخت افزاری مردم دانمارک را عیناً در اختیار مردم مازندران قرار دهیمبه همان درجه از تولیدات می رسند؟

    به طور قطع خیر.

    مورد جالب دیگر اینکه نرم افزار راستگوشه ای[1] که هم اکنون در تمام تقسیمات کشوری و شهری در ایالات متحده امریکا مشهود است در سال 1785 میلادی یعنی در زمانی که در ایران بین علی مراد خان برادرزادن کریم خان زند و دیگر مدعیان حکومت جنگ خونین خانمان برانداز جریان داشت به صورت مقررات تفصیلی تقسیمات کشوری و شهری تصویب و به اجرا گذاشته شدو به همین علت است که در این کشور پهناور غیر از مناطقی که توسط سلسله جبال و یا رودخانه ای از یکدیگر جدا شده و تقریباً خط کجی وجود ندارد .

    نتایج و آثار پیشبینی شده و پیش بینی نشده ، آشکار و پنهان یک چنین تفکری از جهت منافع ملی و آسایش عموم غیر قابل باور است.

    از جهت دیگر ازدید منفی در کشورهای صنعتی نیز مشکلات اخلاقی و اجتماعی بعد از اشاعه افکار غیر اخلاقی ظاهر گردید.

    مثلاً گرفتاریهای وسیع اجتماعی و اخلاقی امروز امریکا مولد اندیشه هایی بود که در دهه 1960 رواج یافت.

    در این دوره بود که عده ای به این فکر افتادند که در مفهوم ازدواج و خانواده تجدید نظر به عمل آورند و یا ضرورت وجود این نهاد اجتماعی را مورد تردید قرار دهند.

    این افکار باعث گردید که روابط خانواده سست شود و در بسیاری موارد از هم بگسلد.

    هم اکنون ما شاهد آن هستیم و البته این جریان به همین جا ختم نخواهد شد و احتمالاً آثار ناگوار بسیاری از خود به جا خواهد گذاشت.

    بدیهی است به منظور اصلاح این جزء سیستم می باید از طریق اشاعه نرم افزار یا اندیشه های مناسب اقدام کرد.

    از دیدی دیگر ، نرم افزار جوامع بشر به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود .

    نرم افزار فیزیکی و نرم افزار متا فیزیکی .

    هر جا که تفکر و اندیشه روابط علت و معلولی را شناسایی و کاربرد آن را در طبیعت ملاحظه کند ، نرم افزار فیزیکی است .

    دانش انسان درباره علت زلزله ، بیماریها و تولید مثل جزء نرم افزار فیزیکی انسان می شود.

    در هر جا که روابط نا معلوم و مبهمی و یا غیر محسوس باشد، جزء نرم افزار متا فیزیکی محسوب می شود.

    هر قدر که دانش پیشرفت کند از مجموعه نرم افزارهای متا فیزیکی کاسته می شود و به مجموعه نرم افزارهای فیزیکی اضافه می گردد.

    مثلا انسان قرنها بیماری را به یک دست نامرئی مربوط میدانست که با شناخت علمی جزء نرم افزار فیزیکی درآمد.

    استفاده از یک چنین زیر بنای فکری (ارتباط دادن علت پدیده های فیزیکی به عوامل متا فیزیکی ) در دوره قرون وسطی رواج داشت و به همین علت بود که در این دوره کسب علم فقط در انحصار طلاب علوم دینی بود.

    پدیده های فیزیکی ( عینی) توجیهمی شد.

    کسب علم جنبه جزمی یا دگماتیستی داشت به این صورت که علم فقط در تایید آن چیزی که قبلاً مورد قبول قرار گرفته بود، مورد استفاده قرار می گرفت.

    طرز تفکری که هنوز فقط طلبه علوم دینی را عالم می داند ، از یک چنین ریشه فکری سرچشمه میگیرد.

    (حسین عظیمی/1368) تحولات فیزیکی و یا پیشرفتهای صنعتی از زمانی آغاز گردید که بشر به این راز پی برد که مشکلات فیزیکی را باید با نرن افزار فیزیکی رفع کند نه متا فیزیکی؛ «آمانوئل کانت»[2] در این حرکت نقش اساس ی داشت که در این جریان راه افراطی آن نقش« کارل مارکوس»[3] اشاعه یافت.

    آنچه مسلم است انسان مشکلاتی از قبیل پی بردن به سرنوشت خود بعد از مرگ یا کشف راز آفرینش و مسائلی از این دست دارد که نرم افزارهای فیزیکی جواب گوی آن نیست.

    نکته مهم در این تحلیل این است که با توجه به زمینه فرهنگی و حفظ بقای جامعه از طریق هماهنگی با پیشرفتهای فیزیکی نقطه تعادل بین نرم افزار فیزیکی و متا فیزیکی حفظ شود و برای ایجاد زمینه تحول با اشاعه دانش تعادل جدیدی در به کار گیری نرم افزارهای فیزیکی و متا فیزیکی بوجود آورد نه فقط حفظ تعادل بین نرم افزار فیزیکی و متافیزیکی ضروری است ، بلکه باید بین فرهنگ مرگ وعزا و خشنودی و امید نیز تعادل ایجاد کرد .

    بشر هم غم دارد و هم خوشی .

    ولی فطرت بشر همیشه به سوی خوشی است نه رنج و الم.

    همانطور که یک جامعه آلوده به غم و اندوه نمی تواند پیشرفت کند .

    یک جامعه خوش گذران نیز نمی تواند ترقی کند .سازندگی معلوم خوشنودی از زندگی و امید به آینده است.

    یک فرد یا جامعه ناامید نه فقط قدرت سازندگی خود را از دست می دهد ، بلکه گرفتار مرگ زودرس نیز میگردد.[4]( عظیمی/ 1368) استفاده غیر واقعی و نامتعادل ازنرم افزار های فوق الذکر باعث عدم تعادل روانی، اشاعه فساد، احساس تحقیر، به هم خوردن روابط منطقی اجزا، سیستم جامعه و سردرگمی نظام حاکم می شود.

    همانطوری که یک کارخانه بدون تفکر،مطالعه ، محاسبه و برنامه ریزی صحیح امکان موجودیت نمی یابد.

    یک نظام اجتماعی نیز بدون اندیشه ، مطالعه ، محاسبه و برنامه ریزی درست امکان پیشرفت پیدا نمیکند.همانطوری که اولین نرم افزار فکری بصورت رنسانس و سپس سخت افزار آن بصورت انقلاب صنعتی ظاهر شد.

    به همین علت است که کشورهای صنعتی به منظور سرعت بیشتر در تحولات کشور خود در ابداع و اختراع از طریق تحقیق ، توسعه و آموزش سرمایه گذاری می کنند و درصد بسیار بالایی از درآمد ملی را جهت آموزش و تحقیق مصرف می کنند یا به عبارت دیگر این مبلغ صرف تقویت بنیه نرم افزار جامعه می شود .

    پس از رشد نرم افزار به طور طبیعی سخت افزار شکل می گیرد.

    بطوریکه ملاحظه می شود، نرم افزار جامعه دارای مفهومی وسیع می باشد و شامل تمام افکار و ارزشها ، عقاید ، اطلاعات و دانش فنی یک جامعه می گردد و چنانچه آگاهانه بخواهیم در آن نفوذ کنیم، باید از راه نرم افزارهای کلیدی وارد سیستم فکری شویم تا امکان تحول و پیشرفت حاصل گردد.

    در غیر این صورت جامعه گرفتار دور و تسلسل باطلی می شود که نه فقط نمی تواند پیشرفت کند ؛ بلکه از طریق گرفتار شدن در تضادهای شبکه بسیار گسترده غیر محسوس دچار ، عقب ماندگی مزمن می شود.

    به همان ترتیب که از طریق شناخت و ایجاد تحول در نرم افزار های خاص کلیدی به اهرم تحول می توان دست یافت، در جهت مخالف نیز از راه اشاعه و تقویت نرم افزار های نابجا و نادرست می توان جامعه ای را به هم ریخت.

    به همین علت است که کشورهای سلطه جو اول از طریق فرهنگ نفوذ پیدا می کنند و سپس نظام را بی هویت و اسیر و تابع خود می سازند.

    به هر حال ، در ارتباط با نرم افزار کلیدی لازم است که از مفهوم دانش مدیریت سازمان سخن به میان آید.

    دانش مدیریت در تعریف انسان ذکر گردید که انسان حیوانی است متفکر و عاقل.

    انسان عاقل دارای رفتاری عقلانی است.

    زیرا مجموعاً کوشش می کند که امور مربوط به خود را به طور عقلانی انجام دهد .

    یعنی در راه نیل به اهداف خود کوتاهترین راه را که در عین حال بهترین آن نیز می باشد، انتخاب کند.

    و طبیعی است که مسیر کوتاه بهترین را هبا توجه به قدرت اندیشه و تفکر و نیل به نوآوری همیشه یکسان نیست و به همین علت است که هر روز تکنولوژی جدیدی نزدیکتری را در اختیار انسان قرار می دهد.

    تکنولوژی که وسیله عقلانی کردن امور [5] انسان است در مفهوم خاص خود در ارتباط با ماشین مورد استفاده قرار می گیرد و مفهوم آن مکانیزه کردن وسایل تولید و خدمات و به کار گیری ماشین به جای انسان می باشد مظاهر عینی این نوع تکنولوژی هواپیما ، ماشینها الکترونیکی ، وسایل حمل و نقل و وسایل گوناگون رفاهی می باشد .در مفهوم عام خود تکنولوژی عبارت است از شکل و ترکیب و کاربرد دانش که جهت نیل به اهداف عملی با کسب حداکثر کارایی مورد استفاده قرار می گیرد.

    در مجموعه هدف تکنولوژی تغییر یا کنترل محیط است.

    از دیدگاه تفکر سیستمی تکنولوژی عبارت است از مجموعه اطلاعات ، وسایل و روشهایی که به منظور تبدیل درونداد یا ورودی یک سیستم به برونداد یا خروجی لازم می باشد.

    این سیستم ممکن است کارخانه ، بانک ، بیمارستان، مرکز پژوهش و یا مرکز خدمات کامپیوتری باشد .

    از این دید به همان اندازه که خود کامپیوتر نوعی تکنولوژی است ، کارخانه تکنولوژی است،‌سازمان آن نیز نوعی تکنولوژی است، تکنولوژی هم نرم افزار است و هم سخت افزار.

    (حسین عظیمی/1368) پیشرفت در تکنولوژی سازمان به حدی رسیده است که به علت دست یابی حکومتها به این تکنولوژی ضعیف ترین حکومتهای امروزی به مراتب از قویترین حکومتهای یک قرن قبل قویتر می باشند.

    علت اصلی این برتری تسلط حکومتها به نوع پیشرفته تری از تکنولوژی سازمان است.

    وجود سازمانهای بزرگ و پیچیده و دانش فنی اداری آن برای هر نوع تحول و پیشرفت الزامی است و این الزام علی رغم سیستم های مختلف فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیهای سیاسی بطور یکسان وجود دارد .

    تکنولوژی مدیریت سازمان با پیشرفت و تحولات تکنولوژی فیزیکی تکامل یافته و همواره با آن هماهنگ و پیشگام بوده است.

    مثلا وقتی ماشینهای الکتورنیکی ابداع گردید و به خدمت سازمان درآمد ، نرم افزار مربوط نیز تحت عنوان مدیریت سیستم اطلاعات ساخته و پرداخته شد و این سخت افزار و نرم افزار ساخت و کار سازمانها را در روند افزایش کارایی تغییر داد .

    در جریان این تحول کنترل سازمانها متمرکز و در عین حال تصمیم گیری غیر متمرکز گردید .

    زیرا از طریق وسایل الکتورنیکی ترتیبی داده شد که اطلاعات به سادگی در اختیار هر فرد د سازمانی که به مشکل نزدیکتر باشد ، جهت اخذ تصمیم قرارداده می شود و تصمیم اتخاذ شده از طریق ماشینها الکترونیکی ردیابی می گردد و هر نوع نحراف از برنامه و اهداف سازمان در اختیار مدیر گذاشته می شود.

    به هر حال ، دانش ایجاد سازمانها عظیم و نحوه مدیریت آنها از پدیده های قرون اخیر است.

    زمانی که ، «مارکس» در اواسط قرن نوزدهم به نگارشکتاب معروف خود «سرمایه»[6]اشتغال داشت، پدیده مدیریت در مفهوم امروزی خود ناشناخته بود .

    بزرگترین واحد تولیدی آن روز که یک کارخانه ریسندگی بود، به«فردریک انگلس» همکار مارکس تعلق داشت که با کمتر از سیصد کارگر کار می کرد و ضمناً پر سودترین نیز بود .

    در این کارخانه هیچ مدیری وجود نداشت .

    کارگران زیر نظر سر کارگران کار می کردند.

    در طول تاریخ به ندرت نهادی چون مدیریت ظاهر گردیده استک هیک چنین آثار سریع و عظیمی داشته باشد، زیرا در کمتر از 150 سال بافت و ساخت اقتصادی و اجتماعی جهان را دگرگون کرده است.

    از ابتدای رشد پدیده مدیریت وظایف اصلی ثابت مانده است زیرا وظایف اصلی مدیر عبارت است از قدرت بخشیدن به کار جمعی ، از طریق اهداف مشترک ، ارزشهای مشترک ، ساخت صحیح سازمانی و آموزش و پرورش افراد جهت شناخت و پاسخ مناسب به تحولات محیط .

    اما کیفیت کار به کلی تغییر کرده است .

    زیرا نیروی کار افراد غیر ماهر به نیروی کار افراد بسیار تحصیل کرده و متخصص تبدیل شده است .

    یک بررسی تاریخی دیگر نشان میدهد که در حدود هشتاد سال قبل در آستانه جنگ بین الملل اول که توجه به دانش مدیریت شروع شده بود ، تقریباً چهار پنجم از مردم کشورهای صنعتی امروز ، از سه شغل امرار معاش میکردند .

    یک سوم از نیروی کار ، خدمتکار نیمی از چهار پنجم در کار کشاورزی و بقیه کارگران سرگرم امور صنعتی بودند که در 1925 تعدادشان در کشور امریکا به چهل درصد نیروی کار بالغ گردیده بود .

    امروز خدمتکاران ( نوکران و کلفتان ) تقریباً وجود ندارند .

    کشاورزان بین سه تا پنج در صد از جمعیت کارگر را تشکیل میدهند که تولیداتی بین چهار تا پنج برابر هشتاد سال قبل دارند .

    کارگران صنایع به هجده در صد تقلیل یافته اند که آخر این قرن پیش بینی میشود ضمن افزایش تولید تا 50 درصد به 10 درصدتقلیل یابند .

    بزرگترین نیروی کاری که در این بین ظاهر گردیده است مربوط به طبقه مدیران و متخصصان میشود که یک سوم کل نیروی کار را تشکیل میدهند .

    (عظیمی/1368) امروز خدمتکاران ( نوکران و کلفتان ) تقریباً وجود ندارند .

    (عظیمی/1368) مدیریت تنها عامل این تحول بی سابقه میباشد .

    زیرا مدیریت است که برای اولین بار در طول تاریخ به کارگیری جمعیت انبوهی از دانشمندان و متخصصان در کار تولید ممکن ساخته است .

    هیچ جامعه ای در دسته یک چنین امکاناتی نداشت.

    درقرن هیجدهم این بیشترین مشاغل را جهت افراد تحصیل کرده است، این تعداد تقریباً به بیست هزار نفر در سال رسید که از کل مشاغل مجموع کشورهای اروپایی بیشتر می شد اما امروزه ایالات متحده امریکا با معینی تقریباً مساوی جمعیت آن زمان چین سالی ــــــ میلیون نفر فارغ التحصیل دانشگاهی را با پرداخت مناسب به کار می گمارد.

    فقط مدیریت است که یک چنین امکانی را به وجود می آورد.

    دانش بخصوص دانش پیشرفته و تخصصی به خودی خود هیچگونه تولیدی ندارد.

    اما مدیریت می تواند هزاران نفرازاین نوع افراد را که ممکن است در شصت رشته مختلف علمی ،مانند انواع رشته های مهندسی ، طراحی بازاریابی ، اقتصاد، آمار، روانشناسی، برنامه ریزی، حسابداری و از این قبیل پراکنده باشد در یک کار جمعی به کار تولیدیبپردازند که قبلاً تصور آن هم نمی رفت .مدیریت دانش را از لحاظ تفننی و تجملی به یک سرمایه ملی تبدیل کرده و مرکز سرمایه گذاری ملی شده است.

    ژاپن هشت درصد درآ,د ملی ناخالص خود را صرف صنایع می کند ولی حداقل دو برابر این را صرف آموزش و پرورش میکند.

    آمریکا حتیاز ژاپن پیشی گرفته و تا بیست درصد درآ,د ناخالص ملی را صرف آ,وزش وپرورش میکند.

    زیرا در دنیای امروز دانش منبع اصلی ثروت ملی است.

    پیشرفتهای اقتصادی در گذشته مبتنی بر اختراعات تکنولوژیکی بود.

    بریتانیای کبیر در اواخر قرن هیجدهم بر اساس اختراعاتی در زمینه ماشین بخار ، نساجی، راه آهن، فولاد سازی و بانکداری بین المللی به قدرت اقتصادی رسید.

    درخشش اقتصادی آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم با اختراعاتی در شیمی، برق، عدسیها، فولاد و بانکداری جدید شروع گردید.در همان زمان ایالات متحده امریکا با رهبری اختراعاتی در فولاد، الکترونیک، ارتباطات ، اتوموبیل، لوازم اداری و کشاورزی و صنایع هوایی به صورت قدرت اقتصادی ظاهر گردید.

    اما ژاپن یکی از قدرتهای اقتصادی قرن حاضر در هیچ یک از زمینه های تکنولوژیکی پیشرو نبود، بلکه مدیریت را از غربیها آموخت و با فرهنگ خود تطبیق دادو بهتر از آنها به کار بردو به این راز نیز پی برد که مدیریت رابه عنوان یک منبع بنگرد، نه به عنوان هزینه.

    از اوایل قرن حاضر تاکنون درآ,د واقعی کارگر کشورهای صنعتی بین 20 تا 30 برابر شده و این در حالی است که ساعات کار آنان به پنجاه درصد تقلیل یافته است.

    در جریان این تحول تغییر اساسی دیگر درروابط اقتصادی جامعه ایجاد شده و آن این است که با تغییر در توزیع درآمد نود درصد از درآمد ناخالص ملی در کشورهای پیشرفته صنعتی غیر کمونیست به سوی پرداخت حقوق و دستمزد هدایت می شود.

    و بدین علت کم کم ثروت مفهوم خود را از دست می دهد.(عظیمی/1368) بر اساس آمار سال 1986 دو سوم سهام بالغ بر هزار شرکت بزرگ امریکا متعلق به صندوق تامیناجتماعی کارکنان آن کشور استو این نسبت مرتبا رو به افزایش است و به طوری که ملاحظه می شود افراد حقوق بگیر به صورت مالکین اصلی وسایل تولید در می آیند.

    شاید با اطمینان بتوان گفت که مدیریت جدید مبانی فکری فلسفه سرمایه داری وسوسیالیستی را در هم ریخته است.

    زیرا مارکس تصور می کرد که سرمایه دار فقط آنقدر دستمزد به کارگرمی دهدتا بتواند زنده بماند و برایش کار کند و حال آنکه امروز می بینیم اجرت کار بیش از بیست برابر شده و زمان آن به نصف تقلیل یافته است.

    البته شاید عامل عامل دیگر به قول «ژوزف شومپیتر» قدرت خلاقه سرمایه داری باشد که باعث از بین رفتن نظام سنتی آن شده است.(ناطقی /1368) به هر حال با توجه به مطالب بیان شده درباره مدیریت بهتر است آن را دقیقتر بازشناسی کنیم .

    آیا مدیریت مجموعه ای از تکنیک و یا دسته از ابزار های تحلیلی است که آموزش داده می شود.

    ممکن است تا حدودی درست باشد .

    اما آنچه تاریخ و رشد تکاملی این مفهوم ارائه میدهد چیزی بالاتر از اینهاست.

    از این دید ، مدیریت اصولی بنیادی به قرار زیر است : مدیریت درباره انسان است که وظیفه آن قادر ساختن انسان برای کار در یک فعالیت مشترک است بصورتی که حداکثر توان مفید خود را بکار برد.

    از آنجا که مدیریت با ترکیب انسانها در یک فعالیت مشترک در ارتباط است ، عمیقا در بستر فرهنگ جریان دارد .

    آنچه مدیران در آلمان ،ژاپن ، انگلستان، و امریکا انجام می دهند ، کاملاً یکی است ولی ممکن است در چگونگی آنبا یکدیگر فرق داشته باشند.

    از این جهت یکی از مسائل اساسی مدیران در کشورهای در حال تحول این است که باید سنت ، تاری و فرهنگ جامعه خود را بشناسند و مورد استفاده قرار دهند.

    هر سازمان الزاماً دارای اهداف روشن و ساده ای است که افراد سازمان باید برای نیل به آن متعهد باشند ، زیرا هیچ سازمانی نمی تواند بدون تعهد وجود داشته باشد و فقط جمعیتی محسوب می شود .

    وظیفه مدیریت تفکر، تعیین و توجیه مقاصد ، ارزشها و اهداف می باشد.

    وظیفه مدیر امکان دادن رشد و پیشرفت به سازمان و هر یک از اعضایش در یک وضع متغیر می باشد .

    آموزشو پیشرفت باید به عنوان یک جریان دائم مورد نظر باشدو هیچوقت متوقف نگردد.

    ارزیابی کار مدیریت بالا باید بر اساس عوامل متعددی مانند نوآوری ، بهره وری، کیفیت تولید، واز این قبیل انجام پذیرد وبر یک عامل تکیه نکند.

    مهمترین عاملی که باید مورد توجه مدیریت باشد این است که نتایج در داخل سازمان ظاهر نمی شود ، در خارج سازمان ملاحظه و ارزیابی میگردد.

    اینک نظر به اهمیت موضوع ، مفهوم مورد بحث از دیدی دیگر مورد بررسی قرار می گیرد، مدیریت عبارت است از هم اهنگ کردن منابع انسانی و مادی جهت نیل به اهداف عناصر اصلی در این تعریف عبارتند از :1- اهداف 2- افراد انسانی 3- تکنیکها 4- سازمان مدیریت در تعریف متداول عبارت است از : فرآیند برنامه ریزی ، سازمان دادن و کنترل فعالیتها .

    بعضی افراد مدیریی را تصمیم گیری عنوان می کنند .

    به عبارت دیگر مدیریت کار مغز است که در سازمان انجام میگیرد .

    مدیریت سیستم فرعی کلیدی سازمانی است که حیطه آن کل سازمان را در بر میگیرد.

    و نیرویی است حیاتی که تمام اجزاء سازمان رابه هم پیوند می دهد.

    وظایف مدیریت شامل موارد زیر است: هم آهنگ کردن نیروی انسانی ، مواد و منابع به منظور نیل به اهداف سازمانی با کارآیی و اثر بخشی.

    ارتباط دادن سازمان با محیط خارج و پاسخ به نیاز اجتماع .

    ایجاد جوی در سازمان که اعضاء بتوانند به اهداف فردی و گروهی نایل آیند.

    اجرای وظایفی مشخص مانند تعیین هدف ، برنامه ریزی ، جمع آوری منابع ، سازمان دادن ، اجرا کردن و کنترل.

    اجرای نقشهای مختلفی در ارتباط با افراد، اطلاعات و تصمیم گیری.

    مدیریتی که این چنین ظاهر گردده و به این نتایج رسیده است ریشه های عمیق تر از دوران اخیر دارد.ریشه آن در برخورد فکری منطق تجربی با منطق ارسطویی استکه در قرون وسطی حاکم بر جهان بود.(عظیمی/1368) وقتی یک چنین تفکر یا نرم افزاری که ریشه مذهبی تعصب آمیزی دارد در حل مشکلات فیزیکی مردم به بن بست رسید عقاید مذهبی در اروپا متحول گردید و پیروان افکار جدید مذهبی به عنوان پروتستان با خلق و خوی خاص خود ظاهر گردیدند.

    اخلاق پروتستانیبه زندگی شادی ، امید و جنبش داد.

    این جنبش مذهبی با شروع تجدید حیات فکری (رنسانس)اروپا همراه بود.

    تفکری علمی اساس نرم افزار فییکی گردید.

    دانشمندان به این نتیجه رسیدند که مشکلات فیزیکی یا مادی مردم باید از طریق به کار گیری تفکر علوم تجربی حل گردد و راه پیشرفت مادی نیز استفاده از همین نرم افزار است .

    این تحولات آثار آشکار و پنهان ، پیش بینی شده وغیر پیش بینی شده ناشی از استفاده از تفکر علمی در تکنولوژی های فیزیکی و غیر فیزیکی است.

    تفکر علمی باعث تغییراتی از قبیل افزایش جمعیت ، آلودگی هوا ، رواج اطلاعات و ایجاد امکانات تخریبی وحشتناک شده است.

    تفکر علمی باعث کنترل سیلها و مقاومت در برابر زلزله شده است.

    در مواردی که تفکر علمی مشکلاتی ایجاد میکند باید از طریق تفکر علمی به رفع آن پرداخت.کما اینکه برای کنترل جمعیت یا حل مشکل غذایی جمعیت اضافی باید از طریق تفکر علمی اقدام کرد.

    حال باید دید تفکر علمی در مفهوم عام خود چیست؟

    در مفهوم خاص خود (مدیریت) چه معنی دارد؟

    برای شناخت تفکر علمی بهترین راه این است که آن را با تفکر غیر علمی مقایسه کرد و به نکات زیر توجه داشت: چارچوب فکری یا نظری صاحب تفکر علمی با غیر علمی اختلاف دارد.

    تفکر غیر علمی علت بیماری را گناهکاری بسیار تلقی می کند و یا بحران اقتصادی را به کلیمیان نسبت می دهد.

    در صورتی که تفکر علمی مبتنی بر ساختار تئوریک منظمی است که ارتباط اجزاء آن با یکدیگر قابل آزمایش است و این نکته نیز مورد قبول است که مفاهیم مورد نظر ساخته فکر انسان است و ممکن است با واقعیت وفق ندهد.

    صاحب تفکر علمی منظماً و عملاً فرضیه ها و نظریه های خود را به بوته آزمایش میگذارد.

    ممکن است در تفکر غیر علمی نیز فرضیه ای باشد ولی برای اثبات آن فقط دلایلی جمع آوری می شود که در تائید فرضه منظور باشد.

    در تفکر علمی کلیه عوامل در یک تحقیق تحت کنترل قرار دارند.

    مثلاً جهت شناخت میزان اثر قند مصنوعی در خون ریزی مغزی دو دسته حیوانات آزمایشگاهی از تمام جهات غذا ، هوا و فضا و نور یکسان نگه داشته می شوند فقط به غذای یک گروه قند مصنوعی اضافه می شود و به گروه دوم داده نمی شود.

    چنانچه تعداد تلفات بیشاز حد طبیعی بود از آنجا که تمام عوامل تحت کنترل قرار داشته و فقط عامل متغیر قند مصنوعی بوده است علی هذا رابطه علت و معلولی قند مصنوعی با خون ریزی مغزی قابل شناسایی خواهد بود.

    آخرین اختلاف در این است که پدیده های مودر نظر به طرق مختلف توجیه می شود.

    در تفکر علمی تضیحات متافیزیکی کلاً کنار گذاشته می شود .

    هر نوع نظری که قابل آزماش نباشدمتافیزیکی تلقی می شود .

    مثلاً اگر یک چنین نظری بیان گردد که عده ای از مردم به دلیل خواست خدا گرسنه و فقیرند یا قانون شکنی از فقدان میاه اخلاقی ناشی می شود .

    یا اداره کلاس به صورت مقتدرانه و آمرانه نادرست است .

    این مطالب متافیزیکی محسوب می شود.

    زیرا قابل آزمایش نیستند.

    تفکر علمی نظرات فوق را مردود نمی شمارد..

    فقط انها را از محدوده کار خود خارج نگه میدارد.

    بطور خلاصه تفکر علمی فقط در ارتباط با چیزهایی است که عموماً قابل ملاحظه و قال آزمایش باشند.

    با این دید ابداعات و اختراعات یکی پس از دیگری ظاهر گشت.

    صنایع رونق گرفت.و تولید انبوهگردید.

    تولیدات انبوه به رقابت پرداختندو انبوه تر شدند.

    ساخت اجتماع تغییر یافت.

    و مشکلاتی در بخشعمومی و خصوصی بروز کرد .

    که حل آن تنها از طریق همان تفکر علمی انجام پذیر است.

    اوج بهره گیری از این نرم افزار در اصول مدیریت علمی یا تیلوریسم در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرا حاضر ظاهر گردید.

    چنانچه این نحوه تفکر در مدیریت سازمان مورد استفاده قرار گیردو باعث افزایش تولید و کارآیی گردد، مدیریت علمی خواهد بود.

    استفاده از تفکر علمی در سازمان همراه با رشد و تکامل سازمانهای تولیدی حداقل از دو قرن قبل شروع شده ولی ظهور آن بصورت یک مکتب فکری در مدیریت به اوایل قرن حاضر می رسد.پرچم دار این مکتب فکری «فردریک تیلور» سرمهندس معروف آمریکایی است .

    خلاصه نظریه های او این چنین است : « تیلور جامعه آن روز آمریکا را گرفتار یک ناکارایی ملی میداند و معتقد است که رهایی از این مشکل و درمان این بیماری درمدیریت منطقی نهفته است و نه در جستجوی مردی استثنائی، و بای اثبات نظر خود از راه یک رشته نمونه های ساده به اثبات می رساند که به علت ناکارایی در بیشتار اعمال روزانه ما زیان بزرگی بر همه کشور وارد می آید.

    برخلاف این نظر که بسیاری تصور می کنند و اعتقاد دارند که منافع بنیادی کارفرمایان و کارگران به هم ناسازگارند ، تیلور بر این باوراعتقاد راسخ دارد که از دید مدیریت علمی منافع واقعی هر دو گروه همانند و یکسان است.

    او بر این باور نادرست تعداد زیادی از کارگران اشاره می کند که اگر آنها با بهترین آهنگ کار کنند ستم بزرگی به کل پیشه خود روا داشته اند .

    زیرا تولید بیشتر باعث خواهد شد که بسیاری از مردان از کار بیرون رانده شوند.

    ولی تاریخ نشان داده است با هر پیشرفت یا بهبود چه از طریق اختراع یک دستگاه جدید یا ابداع روشبهتر که باعث افزایش ظرفیت تولید کارگران در آن پیشه و پائین آوردن هزینه ها را در بر داشته ، به جای بیرون انداختن کارگران از کار باعث کاربیشتر برای دیگرن شده است .

    زیرا ارزان شدن هر کالا باعث افزایش تقاضا برای آن کالا می شود .

    مثلاً وضع ساخت کفش درنظر گرفته شود.

    بد استفاده از ماشین آلات و تولید انبوه قیمت کفش پائین می آید و طبقه کارگر این امکان را یافته که برای خود، زن، و فرزند سالی یک تا دو جفت کفش خریداری کند .

    تا همیشه کفش به پا داشته باشند و حالآنکه در زمانهای گذشته هر کارگر شاید در پنجسال یک کفش یک جفت کفش می خریدو فقط در مواقع خاصی ازآن استفادخ می کرددر صورتی پس از ارزان شدن تقاضا برای کفش چنان بالا رفته است که هم اکنون شمار کارگرانی که در صنعت کفش سازی کار می کنند به نسبت بشتر از شماره آنان در زمان گذشته است دلیل دیگر کم کاری ،غریزه طبیعی و گرایش انسان به آسوده گذراندن زندگی است که مبنای جهت کم کاری منظم ارادی است که تقریباً گریبانگیر همه مدیریتها میباشد.

    در مدیریت علمی برای هر بخشی از کار یک انسان ،دانشی پدید می آورندکه جای روش کهنه را می گیرد.

    به روش عملی کارگر انتخاب می شود .آموزش و پرورش داده میشود.در حالی که در گذشته کارگر خود کارش را انتخاب می کرد وخود را آموزش می داد.

    بر اساس الگوی مدیریت علمی کارفرمایان از ته دل با کارگران همکاری می کنند تا اطمینان کنند همه کارها بر اساس موازین علمی به انجام میرسد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.
     

مقدمه‌ ‌توانمندي‌ و موفقيت‌ هر کشوري‌ در صحنه‌ اقتصاد جهاني‌ منوط‌ به‌ موفقيت‌ سازمانها، و موفقيت‌ آنها درگرو خلاقيت، نوآوري‌ و کارايي‌ است. به‌عبارت‌ ديگر تحول‌ و رشد اقتصادي‌ هر کشور تحت‌ تاثير مستقيم‌ تحول‌ سازمانها و مديريت‌ در آن‌ تحقق‌ مي

مديريت منابع انساني در سازمانهاي تحقيق و توسعه چکيده سازمانهاي تحقيق و توسعه (R&D) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينکه خلاق، خود

مقدمه : انسان موجودی اجتماعی است ،بطوریکه بدون ارتباط با اجتماع (اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته که با استفاده از تجربیات آن زندگی انسان نمود پیدا می‌کند .) مفهوم زندگی بشر از بین می‌رود و حیات او با زیست حیوانات پست تفکیک ناپذیرمی‌شود ،به هر حال زندگی در اجتماع ،آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است : و او برای ادامه حیات بشری ناگزیر است در اجتماعات متعددی ...

دنیای امروز دنیای تحولات مستمر است ؛تحولاتی که با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع هستند و نظامهای مختلف را تحت تاثیر قرار داده اند . نظامهای تکنولوژیک، انسانی و سازمانی از جمله سامانه‌هایی هستند که هم از روند تغییر و تحولات عرصه‌های داخلی و خارجی تاثیر پذیرفته و هم توان بالقوه تاثیرگذاری بر آن را دارا می‌باشند .در دنیای امروز که بدون شک مملو از پیچیدگی‌ها ، ابهام‌ها ، نایقینی‌ها و ...

مقدمه نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند ...

مقدمه اهمیت مطالعه مستمر آفرین یافته های علمی در زمینه " دانش مدیریت 1" بر هیچ کس پوشیده نیست. این اهمیت به جهت گستردگی روز افزون این دانش از یک سو و پیچیدگی پدیده های مورد مطالعه این علم از سوی دیگر روز به روز افزوده تر می گردد. از طرف دیگر نیاز مدیران در کلیه سطوح و کارشناسان به مطالعه مطالب علمی در زمینه مباحث مدیریت و علوم مربوطه به جهت شناخت بیشتر این دانش و استفاده کار ...

مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین‌رشته‌ای است که علوم، مهندسی، و مدیریت را به‌هم پیوند می‌زند. از دیدگاه مدیریت تکنولوژی، تکنولوژی اصلی‌ترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که می‌تواند عواملی همچون ارتقاء دانش، سرمایه‌ی فکری، استفاده‌ی موثر از منابع، حفظ منابع طبیعی و سایر عوامل موثر در ارتقاء استاندارد و کیفیت زندگی را شامل شود. مدیریت تکنولوژی، در واقع مدیریت سیستمی ...

رقابت پذیری در اقتصاد جهانی به توانمندی های تکنولوژیکی و نوآوری وابسته است. این امر شامل توانایی توسعه محصولا ت جدید و دسترسی به بازارهای جدید، به کارگیری تکنولوژی جدید، اعمال بهترین الگوهای مدیریتی در بنگاه ها و توسعه سطوح مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار است. دانشگاه ها قادرند در تمامی این موارد نقش مهمی ایفا کنند. در نتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل ...

چکيده سازمانهاي تحقيق و توسعه (R&D) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينکه خلاق، خودانگيخته، سيار، يادگيرنده، مستقل، متفکر، انعطاف پذ

مقدمه تلاش برای بهبود و استفاده مؤثر و کارآمد از منابع گوناگون چون نیروی کار سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات، هدف تمامی مدیران سازمانهای اقتصادی و واحدهای تولیدی صنعتی و مؤسسات خدماتی می باشد. وجود ساختار سازمانی مناسب، روشهای اجرائی کارآمد، تجهیزات و ابزار کار سالم، فضای کار متعادل و از همه مهمتر نیروی انسانی واجد صلاحیت و شایسته از ضروریاتی می باشند که برای نیل به بهره وری مطلوب ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول