ستاره شناسان با استفاده از تلسکوپ فضایی مادن قرمز آژانس فضایی اروپا موفق شدند با دقت به تولد ستارگان درخشان بنگرند.
دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی مادن قرمز آژانس فضایی اروپا (ISO ) موفق شدند تولد ستارگان غول آسایی را مشاهده کنند که 100000 برابر خورشید ما درخشندگی دارد.این کشف به ستاره شناسان این امکان را می دهد تا بتواند مطالعات خود را در این ضمینه آغاز کنند که چرا ستارگان بزرگ تنها در برخی از نواحی فضا متولد می شوند. فضا پر از ابرهای عظیم گازی (سحابی) است و در قسمت هایی از این سحابی ها که گاز متراکم می شود ستارگان شکل می گیرند اماسوال اساسی اینجاست که چرا بعضی از این سحابی ها میزبان ستارگان بزرگ و کوچک و متنوع اند اما در برخی دیگر از سحابی ها تنها ستارگان کوچک با جرم های کم شکل می گیرند. پیش بینی شرایط لازم برای شکل گیری ستارگان بزرگ بسیار دشوار است زیرا این جنین های ستاره ای در دور دست ها و در پشت لایه هایی از غبار قرار گرفته اند . تنها طول موج های بلند مانند مادون قرمز می توانند از میان این لایه ها عبور کرده و مکان شکل گیری هسته ی ستاره را نمایان سازند.
ستاره شناسان انستیتوی ماکس پلانک با استفاده از دوربین ISOPHOT (طول موج مادن قرمز دور) موفق به جمع آوری اطلاعاتی از دو هسته بسیار بزرگ و متراکم سرد شدند که هرکدام مقدار ماده ی لازم را برای تبدیل به یک ستاره پرجرم را دارا می باشند. به گفته ی دانشمندان، این پروژه نقطه ی عطفی در رصد ستارگان پرجرم پیش از شکل گیری محسوب می شود. ISO پس از ماموریت خود بین سالهای 1995 تا 1998 خود فهرستی از رصد های خود را منتشر کرد . پژوهش گران انستیتوی ماکس پلانک به رهبری استفن برکمن توانستند 15 جنین ستاره ای را پیدا کنند که به احتمال زیاد در آینده تبدیل به ستاره گان سنگین خواهند شد.آنها در ادامه با استفاده از تلسکوپ های زمینی موفق به کشف دو هسته ی متراکم سرد شدند که بیش ترین استعداد را دارا می باشند و در فهرست ISO با نام های ISOSS J18364-0221 شناخته شده بودند. هسته ی اول دمایی برابر 16.5 درجه کلوین (256.5- درجه سانتی گراد) و جرمی معادل 75 برابر خورشید دارد ، دمای هسته ی دوم 16 کلوین (261- درجه سانتی گراد) می باشد و جرم آن 280 برابر جرم خورشید ماست.
پژوهشگران هم اکنون در حال جستوجو برای دیگر موارد مشابه می باشند.
نام گذاری ستارگان
مقدمه
بشر در طول تاریخ همواره مجذوب آسمان شب بوده است .بسیاری از ستاره ها و صورت های فلکی ، نام خود را از تمدن های باستانی و اولیه به هدیه گرفته اند . برای مثال با جستجویی ساده درآثار تاریخی به داستان ها و افسانه های بسیاری در مورد صورت فلکی جبار دست خواهید یافت که به دوران سامری ها ، روم باستان و بسیاری تمدن های دیگر باز می گردد . در این مقاله سعی میشود تا ضمن بررسی تاریخچه نامگذاری ستاره ها به روشهای نامگذاری و قواعد مرتبت با آن بپردازیم .
نام برخی از ستارگان از کجا آمده است ؟
با مراجعه به کتاب ها ومنابع نجومی به نام هایی برای ستارگان برمی خوریم که در هیچ یک از قواعد نامگذاری ستارگان نمی گنجد .
نام بسیاری از ستاره ها به نحوی با نام صورت فلکی خود در ارتباط است. برای مثال Deneb به معنی “دم” همان ستاره ای است که در قسمت انتهایی و دم صورت فلکی قو یا دجاجه قرار دارد .
گاهی نیز نام ستارگان بر اساس ویژگی خود آن ستاره می باشد و هیچ ارتباطی با نام صورت فلکی خود ندارد .برای مثال سیروس به معنی داغ و سوزان می باشد . با این ترتیب این نام ، لایق درخشان ترین ستاره آسمان می باشد و در عین حال هیچ نشانی از نام صورت فلکی خود (کلب اکبر ) در آن موجود نمی باشد .
به ندرت نام های شگفت انگیز در میان نام ها یافت میشود که در آنها نه نشانی از ارتباط با صورت فلکی هست و نه ارتباطی با ویژگی خود آن ستاره . برای مثال در صورت فلکی خرگوش ستاره ای وجود دارد که از گذشته به نام Nihal خوانده می شده است . ترجمه این کلمه را میدانید ؟ Nihal در اصطلاح به معنی " شتر ها عطش و تشنگی خود را رفع میکنند" است . به نظر شما دلیل این نامگذاری چیست ؟
نام برخی از ستارگان عربی است و معمولا با استفاده از حرف تعریف "ال" که در جلوی آنها می آید شناخته میشوند مانند Algol(که دارای ریشه فارسی است!)
بسیار از این نام ها در زمان های مختلف به شکل های گوناگون آمده اند و گاهی "ال " از این نام های حذف شده است مانند همین ستاره Algol که در برهه ای از تاریخ با نام Ghoul خوانده شده است .
برخی دیگر از نام ها دارای ریشه های یونانی و لاتین و یا حتی چینی می باشند . در این میان گاه با نام های بر خواهیم خورد که دارای ریشه فارسی بوده ولی در شکل ظاهری آن هیچ نشانی از فارسی یافت نمی شود و عمدتا در میان نامهای عربی و یا لاتین دسته بندی می شوند .
در بخش اول این مقاله به بررسی سیستم های نامگداری می پردازیم که ویژه ستارگانی است که تنها با چشم غیر مسلح دیده می شوند .
بخش اول
سیستم نام گذاری بایر Bayer
در سال 1603 میلادی Johann Bayer (1572-1625) وکیل آلمانی که بسیار به نجوم علاقمند بود بر اساس اطلاعات و دیتا های منجم دانمارکی تیکو براهه Tycho Brahe (1546-1601) یکی از منسجم ترین اطلس های آسمان به نام Uranometria را تدوین کرد .
این اطلس حاوی 51 جدول می باشد که 48 جدول آن هرکدام به یکی از 48 صورت فلکی بطلمیوسی اختصاص یافته است و یک جدول به 12 صورت فلکی جدید که توسط 2 کاشف هلندی-آلمانی Pieter Dircksen Keyzer و Frederick de Houtman در نیکره جنوبی آسمان کشف شده بود اختصاص یافت 2 جدول دیگر نیز به تمامی بخش شمالی و جنوبی کره سماوی اختصاص داده شد .
بایر ستاره های هر صورت فلکی(تنها ستارگانی که با چشم برهنه دیده می شد ) را بر اساس میزان روشنایی یا قدر آنها دسته بندی کرد .سپس به هر یک از ستاره ها یکی از حروف کوچک یونانی را از آلفا تا امگا اختصاص داد .بعد از این 24 حرف به سراغ حروف کوچک لاتین رفت و هر یک از این حروف را به جز j و u (که ممکن بود با i و v اشتباه شود ) به هر یک از ستاره های باقیمانده نسبت داد .
سپس به عنوان پسوند نام صورت فلکی را پس از این حرف ذکر کرد . برای مثال نام درخشان ترین ستاره در صورت فلکی قنطورس alpha Centauri ذکر شد . در این دسته بندی ستارگان یک صورت فلکی که بسیار به هم نزدیک بودند و یا درخشندگی یکسانی داشتند نام یکسانی گرفتند . برای مثال در فهرست بایر 6 ستاره در قسمت گرز صورت فلکی جبار نام pi Orionis گرفتند که امروزه این 6 ستاره توسط منجمین با نام های π1- π6 Orionis تصحیح شده اند .
سیستم نام گذاری Flamsteed
سیستم نامگداری بایر محدودیت هایی داشت . از آن جمله می توان به محدودیت در تعداد حروف یونانی و لاتین اشاره کرد . مشکلی که بیش از این مسئله به چشم می خورد ، دشواری بیش از حد در درجه بندی نور ستارگان کم نوری بود که با چشم برهنه به سختی دیده می شد و مقایسه و دسته بندی بر اساس میزان درخشنگی این ستاره ها را دشوار می ساخت .
John Flamsteed منجم درباری انگلیسی در نامه ای به انجمن منجمین سیستم نامگذاری بایر را به باد انتقاد گرفت و خواهان لغو آن شد. او در این نامه پیشنهاد کرد که به جای حروف کوچک یونانی و لاتین از شماره استفاده شود و به جای دسته بندی بر اساس روشنایی ستارگان یک صورت فلکی ، موقعیت ستاره در آن صورت فلکی از غرب تا شرق به عنوان معیار قرار گیرد . به این معنی که غربی ترین ستاره هر صورت فلکی با شماره 1 مشخص شود و اولین ستاره ای که در شرق این ستاره بیاید با شماره 2 مشخص شود و به همین ترتیب تا شرقی ترین ستاره آن صورت فلکی .
برای مثال غربی ترین ستاره صورت فلکی قنطورس با نام 1 قنطورس مشخص شد .
به این ترتیب می توان گفت که سیستم نامگذاری Flamsteed نسخه تصحیح شده ای از سیستم بایر بود .
انجمن منجمین این قاعده را پذیرفت با این حال سیستم نامگذاری بایر را نیز برای ستارگانی که با چشم به خوبی دیده می شد معتبر دانست .به همین دلیل بسیاری از ستارگان که با چشم برهنه دیده می شود نامهای متفاوتی دارد برای مثال Deneb و Alpha Cygniو 50 Cygni همگی نام های یک ستاره می باشند .
بخش دوم
نسل جدید قوانین نامگذاری ستارگان
با ورود دروبین های نجومی به عرصه ، نامگذاری ستارگان وارد مرحله جدیدی شد .دروبین های نجومی دنیایی نو از ستارگان را به منجمین معرفی کرد و نیاز به قاعده ای جدید برای نامگذاری هر لحظه بیشتر حس می شد . در همین موقع بود که انجمن منجمین و ستارشناسان تعداد انبوهی از کاتالوگ های نجومی را در مقابل خود یافتند که در آنها هر منجم بر اساس سلیقه خود به نامگذاری ستارگان پرداخته بود . گروهی ترتیب یافتن هر ستاره را معیار قرار داده بودند و گروهی مختصات و به خصوص میل هر ستاره را و گروهی دیگر تاریخ کشف آن ستاره و گروهی رده طیفی و رنگ و سایر ویژگی های ستاره را معیار قرار دادند . این تنوع تا حدی بود که برای یک ستاره گاه چندین اسم متفاوت یافت می شد و این خود کار را دشوار تر کرده بود
انجمن ستارشناسان به منظور ایجاد وحدت ، مختصات هر ستاره بر حسب میل و بعد به همراه سال کشف آن ستاره یا سال نشر آن اطلس را به عنوان معیار در نظر گرفت .