چکیده
بسیاری از مصادیق فناوری در دنیای امروز، ماحصل تسلسل زنجیره وار یک سری ازخلاقیتها ونوآوریهای نوع بشر در طول تاریخ است که روندی تکاملی را طی کرده و به موجودیت کنونی رسیده است . زنجیرههای تکاملی خلاقیت وجهی دیگر از تکامل پیوسته دانش وفناوری هستند که در آنها نقش حلقههای (مراحل) تکامل بارزتراست .
رشد این زنجیره ها تا پیش از این ، حالت خودجوش داشته و عمدتاً مدیون درخشش افراد خلاق و نوآور بوده است، اما امروزه انتظار می رود که مدیریت خلاقیت و نوآوری نقش بارزتری در تکامل وهدایت هدفمند زنجیرههای خلاقیت ایفا کند. تحقق این امر با توجه به چالشهای قرن حاضر مستلزم بازنگری در مفهوم، مأموریتها و مکانیزمهای اعمال مدیریت نوآوری است .
در این مقاله ضمن تشریح مفاهیم زنجیره وشبکه خلاقیت، تلاش شده است با بررسی موردی یک زنجیره، مصداقی عینی برای این مفاهیم آورده وبا استناد به آن بحثهای نظری در قلمرو مدیریت خلاقیت ارائه شود.
1. مقدمه
برای واژه های خلاقیت و نوآوری تعاریف متعددی ارائه شده است [3 و 34]. وجه مشترک این تعاریف ارائه وتوسعه فکروطرح جدید است[24]. واژه پردازان و صاحبنظران اصطلاحات خلاقیت ونوآوری را معادل هم نمیدانند و برای آنها تعاریف جداگانهای ارائه میکنند [3 و 24]. در این مقاله از تمایزات تعریفی بین این دو واژه صرفهنظر شده است و با تکیه برقلمرو مشترکات مفهومی آنها معادل یکدیگر به کاررفتهاند.
پی بردن به اهمیت خلاقیت و نقش اساسی افراد خلاق در رشد علوم و فناوریها و توسعه جوامع موجب شده است تا اندیشمندان حوزههای مختلف از دیدگاه تخصصی خود به این موضوع بنگرند و نظریات متنوعی را از دیدگاههای فلسفی، اجتماعی، روانشناسی، آموزشی، سازمانی و مدیریتی در باره خلاقیت اظهار کنند. [3 و 21]. .محتوای این مقاله در حیطه مدیریت خلاقیت است. در خصوص مدیریت خلاقیت و نوآوری [36] نیز تعاریف مختلفی ارائه شده است که بعضاً مقوله نوآوری را در سازمانها به طور کلی مد نظر قرارمی دهند. [33 و 35] میتوان گفت که وجه بارز در تعریف مدیریت خلاقیت و نوآوری، زمینه سازی برای بروز و هدایت نوآوری هاست.
2. جنبش مدیریت خلاقیت
اکثر سازمانها نوآوری را مزیتی رقابتی [20] ومدیریت نوآوری را امری اجتناب ناپذیر می دانند [2] وحتی صاحبنظران معتقدند که نوآوری رمز بقای سازمان است [7].
درحالی که برخی از سازمانها بحث مدیریت نوآوری را به صورت درون سازمانی دنبال میکنند، عده ای ازصاحبنظران و سازمانها به صورت فراسازمانی به این موضوع می نگرند.ماحصل نگرش فراسازمانی به موضوع مدیریت نوآوری پدیدارشدن ضرورت تعاملات بین سازمانی در این زمینه و به تبع آن تشکیل سازمانهایی خاص باهدف بسترسازی تعاملات بین سازمانی برای شناسایی، پرورش وتکامل ایدههای نو ست، مانند تشکیل مرکز سلامت بهتر، در دانشگاه واندربیلت برای تبادل ایدهها و همکاری در زمینه نوآوریهای پزشکی [6].
حیطه مدیریت نوآوری در چارچوب سازمانی و فرا سازمانی محدود نمانده و در سطوح ملی و بین المللی نیز نمایان شده است. برنامهریزی و تلاش کشورها برای شناسایی و پرورش افراد نخبه و فراهم آوردن زمینه برای تعامل و فعالیت و هدایت خلاقیتهای آنها گستره و شتاب روزافزونی یافته است و دور از انتظار نیست که اظهارشود سازماندهی خلاقیتها چالش عمده قرن 21 است.[26].
فراگیرشدن موضوع مدیریت خلاقیت ونوآؤری درسطوح سازمانی ، ملی و جهانی در قرن حاضر آنچنان گستره و شتابی یافته است که نگارنده آن را جنبش جهانی مدیریت خلاقیت می نامد .
درجریان چنین جنبشی عده ای معتقدند که پرورش خلاقیتها مأموریت اصلی دانشگاهها در آینده است.[26].
3- اقدامات وجهت گیری های عمده درجنبش مدیریت خلاقیت
شاید بتوان از ایجاد بانکهای اطلاعاتی نوآوری هادرزمینه های مختلف، ایجاد مراکز همکاری و تبادل نوآوریها، ایجاد سازمانهای متولی حمایت از نوآوریها در سطوح ملی و بین المللی، ایجاد نظامهای ثبت و حفظ مالکیتهای معنوی، برگزاری کنفرانسها و سمینارها، برگزاری مسابقات و جشنوارههای علمی، ایجاد دروس و رشتههای تحصیلی در دانشگاهها در ارتباط با موضوع خلاقیت و ایجاد نظامهای تشویقی در سازمانها برای بروزنوآوریها به عنوان مصادیق بارز برنامهریزی و اعمال مدیریت نوآوری درحال حاضر نام برد.
به اعتقاد نگارنده چنین اقداماتی گرچه به دلیل فراهم آوردن فرصت تعامل بین نوآوران، تسهیل دسترسی به اطلاعات، ایجاد انگیزه و اشتیاق نوآوری در افراد و... حایز ارزش واهمیتاند، اما به دلیل استوار نبودن آنهابرچارچوبهای نظری قوی ازانسجام وهدفمندی مطلوب برخوردارنیستند.
ازدیدگاه نگارنده انتقادات زیر به جنبش جهانی مدیریت خلاقیت وارد است:
3-1- باوجود برنامه ریزیها و اقدامات گسترده و چشمگیر در زمینه مدیریت خلاقیت هنوزهم در روند تکاملی نوآوریهای سرنوشتساز، نقش اصلی با درخشش افراد نابغه و جرقههای ذهنی ایشان است، نه عملکرد برنامههای مدیریتی.
3-2- مدیریت خلاقیت و نوآوری در بررسی چرخه حیات یک نوآوری عمدتاً مراحل و چگونگی تبدیل یک ایده جدید به یک کالا یا خدمت را مدنظر قرار میدهد[18 و 21] و حداکثر روند اتصال آن به چرخه حیات محصول را دنبال میکند در حالی که به چگونگی شکلگیری ایده و مبانی آن کمتر توجه و بررسی تاریخچه تکامل ایده ها تارسیدن به نوآوری مورد نظرونکات قابل استفاده آن را مهجورمی گذاردواین در حالیست که این مباحث مهم در جایی خارج ازمحدوده مدیریت خلاقیت مثلا در حیطه تاریخ علم یا داستانهای علمی ممکن است مدنظر قرارگیرد.
3-3- دولتمردان وصاحبان سازمانها وحرف، سردمداران و داعیه داران اصلی جنبش مدیریت خلاقیت راتشکیل میدهند، در حالیکه اندیشمندان و نظریهپردازان مدیریت کمتر این داعیه را دارند. شاید این امر بدان علت باشد که مدیریت نوآوری هنوز درحال طی کردن دوره تجربی خود است و بلوغ لازم را برای مطرح شدن به عنوان یک علم ندارد.
3-4- مدیریت خلاقیت بیشتر در حال گسترش سطح [وسیع شدن زمینههایی که به آن میپردازد] است تا عمق یافتن؛ به عبارت دیگر، توسعه عرضی مدیریت خلاقیت بیشتر مشهود است تا توسعه طولی آن .
به نظر میرسد که عمق بخشیدن به مدیریت خلاقیت مستلزم نگرشهای جدید است. یکی از این نگرشهای جدید میتواند توجه به زنجیرهها و شبکههای خلاقیت باشد.
4- زنجیره خلاقیت
زنجیره خلاقیت را میتوان توالی خلاقیتها و نوآوریهای مرتبط با هم در طی یک روند تکاملی نامید.
نمودار زیر نمونهای از یک زنجیره خلاقیت را نشان میدهد.
اختراع چرخ اختراع گاری اختراع موتورهای درون سوز اختراع اتومبیل
طبیعتاً هر نوآوری در طول یک زنجیره، یک حلقه را تشکیل میدهد و قابل انتظار است که برخی از حلقههای یک زنجیره، درخشانتر باشند، اما همه حلقهها مهمند.
از دید مدیریت خلاقیت باید به این سؤالات پاسخ داد که زمینههای شکلگیری زنجیرهها و ظهور حلقههای جدید چیست؟ عوامل تأثیرگذار مربوط کدامند؟ چگونه میتوان اثرگذاری این عوامل را هدایت کرد؟ چرا مدت زمان اضافه شدن حلقههای جدید گاهی اوقات طولانی و گاهی کوتاه است؟
احتمالاً وابسته بودن حلقههای میانی زنجیره های خلاقیت به توسعه سایر زنجیرهها یکی از علل طولانی شدن زمان اضافه شدن حلقههای جدید است . به عنوان مثال، در زنجیره یاد شده، اختراع موتورهای درون سوز تا قبل ازاختراع/ کشف بنزین امکان پذیر نبوده است.
معمولاً آخرین بودن حلقه آخر در یک زنجیره خلاقیت تا زمانی تداوم دارد که یک نوآوری جدید، حلقه جدیدی را به زنجیره اضافه کند. زنجیرهای که رشد آن در یک مرحله برای همیشه متوقف شود، زنجیره ناکام یا منحط یا منسوخ خواهد بود. مهمترین علت انحطاط ، ظهور زنجیره های جایگزین است.
بااین توضیح ، یکی از مأموریت های مدیریت خلاقیت ونوآوری این است که زنجیرههایی را که رو به ناکامی هستند، به موقع شناسایی کند و مانع از سرمایهگذاری روی توسعه آنها شود.
همچنین، نظام مدیریت خلاقیت باید تشخیص دهد که برای تحقق اهداف رویائی اما ارزشمند، سرمایهگذاری روی کدام زنجیرهها مفیدتر است.
5- شبکه خلاقیت
ارتباط چند زنجیره خلاقیت یک شبکه خلاقیت را به وجود می آورد. این ارتباط زمانی به وجود می آید که یک نوآوری ، زمینه ظهور دو یا چند نوآوری مختلف را پدید آورد یا اینکه یک نوآوری بر مبنای دو یا چند نوآوری از زنجیره های مختلف ظهور یابد.