زیلو و زیلوبافی زیلو فرشی است که برای تابستان مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا از نخ بافته شده و ایجاد احساس خنکی مطبوعی در تابستان میکند.
پود آن همانند قالی از جنس نخ است و خلاصه آن که در قالی پشم است، در زیلو نخ است.
بنابراین برای استفاده در فصل تابستان بسیار مناسب است.
در تعریف واژه زیلو در فرهنگ معین چنین آمده است: «زیلو (zilu) فرشی کم بها که در اتاق گسترند، گلیم، شطرنجی».
و در تعریف «شطرنجی» نیز عبارت «قسمی فرش» به کار رفته است.
در فرهنگ دهخدا نیز «زیلو» با این جمله توصیف شده است: «پلاس و گلیم را گویند و آن را شطرنجی نیز خوانند.» در توضیح پلاس نیز چنین آمده: «قسمی پشمینه که گستردنی باشد شبیه جاجیم.
چیزی مثل کرباس که از ریسمان پوست درخت سن بافند.» در مناظم اطباء آمده است: «پلاس و گلیم و گلیم پنبهای و بهترین زیلوها را در یزد میبافند».
در بیان عامیانه امروز بین زیلو و پلاس و گلیم تفاوتی هست.
گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوع خاصی از فرش پنبهای اطلاق میشود.
زیلو یکی از قدیمیترین محصولات دستبافته است که از دیرباز در شهرستان میبد بافته میشده است، قدمت این دستبافته زیبا را در میبد به پیش از اسلام نسبت میدهند به دلیل شباهت زیاد زیلو به حصیر، در نقش و بافت، میتوان احتمال داد که زیلوبافی مرحله تکمیل یافته حصیربافی است و بافندگان آن از این صنعت الهام گرفته اند.
در متون کهن کمتر به نام زیلو برمیخوریم و فقط هر جا سخن از مسجدی بوده، از زیلو به عنوان فرش نام برده شده.
بر اساس شواهد موجود، صنعت زیلوبافی پیش از اسلام در میان اعراب وجود داشته و اصطلاحات عربی در این صنعت خود گواه این ادعاست، اصطلاحاتی چون «شیلت»، «مداخل»، «مج» که در ادامه توضیح داده خواهند شد.
اکثر مساجد و زیارتگاههای ایران را زیلوهای میبد مفروش بود.
در حال حاضر نیز زیلوهای این منطقه جهت استفاده در اماکن متبرکهای چون کربلا، نجف، سامرا و ...
و به عراق صادر میشود و شاید این بهترین دلیل باشد که زیلوبافان میبدی این صنعت را از ابداعات اجداد خود بدانند.
در این راستا «سید رکن الدین محمد» پدر «میرشمس الدین» که از سادات و رجال نامی یزد بود، مدتی در رونق قالی بافی میبد نقش مهمی ایفا کرده است.
ولی در زمان حیات خود، به جز موقوفات بسیلز و تأسیس بنای اصلی مسجد جامع کنونی، پنج مسجد بزرگ در یزد بنا نهاد که بیتردید برای تأمین فرش این مساجد، خود یکی از خریداران عمده زیلوی میبد بوده است.
یکی از نقشهای زیلو نیز «رکن الدینی» (رکنه دونی) نام دارد که به احتمال زیاد از وی به یادگار مانده است.
در کتابهای مختلف از شهرهای دیگری نیز نام برده شده که زیلوبافی در آنها رواج داشته است، از جمله جهرم و سیستان، مولف کتاب حدود العالم نیز از ناحیهای در پارس و شهرکی در «آزرابادگان» نام میبرد که در آنجا زیلو میبافتهاند.
روایت دیگری از«احمد بن حسین بن علی کاتب» در کتاب «تاریخ یزد» آمده که در شرح مسجد جامع یزد چنین گفته است:«مرتضی اعظم امیر شمس الدین از تبریز زیلوهای عالی جهت گنبد مقصوره قدیم بفرستاد.» از آنجا که «میرشمس الدین» یزدی بوده به نظر میرسد که در این نوشته منظور از زیلوهای عالی تبریز، همان گلیمهای زیبای تبریزی است نه زیلو.» شهرهای دیگری که بافت زیلو در آنها رونقی داشته کاشان، اصفهان و مشهد بوده که به گفته استادان اهل فن میبدی، از محلی به نام «بشنیغان» در میبد به این شهرها برده شد که خود خاستگاه هنر زیلوبافی بوده است.
از استاد «حاجی بمان اکبر حقیری» نقل گردید که زیلوبافی توسط استاد «ابوالحسن زیلوباف» از میبد به کاشان برده شد و در حدود 150 سال پیش استاد «غلامحسن علی محمد» این صنعت را به اصفهان برد که پس از وی، پسرش استاد «ماشاءا...» و نیز «استاد محمدحسن علی زیلوباف» در رونق این هنر در اصفهان سهم بسزایی داشتهاند.
این استاد زیلوباف در مشهد را نیز مدیون «استاد غلامحسن ولد هاشم رجب میبدی» میداند.
به هر حال خواستگاه زیلو خواه در میبد باشد خواه در جای دیگر، این هنر در میبد دارای سابقهای بس طولانی است.
هر چند از قدمت بافت زیلو در میبد مدرک مستندی در دست نیست اما قدیمیترین زیلوی بافت این شهر در مسجد جامع آن، تاریخ 1188 ه .ق را داراست که نشان از قدمتی بیش از 200 سال دارد.
فتاحی بافنده باسابقه و نابینای اردکان قدمت زیلو را 2000 سال بیان کرده.
در میان نظرات بافندگان به ارقام 900، 200 یا حتی 100 سال نیز برمیخوریم.
اگر مشاهده میشود که این دستبافته زیبا، خاص مناطق حاشیه کویر میباشد، مزایای متعددی است که زیلو، چه در مصرف خانگی و چه به عنوان فرش مساجد، داراست.
در اصل زیلو با زندگی روستایی و جامعه کشاورزی سازگاری دارد.
زیرا تار و پود آن از پنبه به دست میآید، در حالی که گلیم با معیشت دامداری و شیوه تولید عشایر متناسب است.
مصالح گلیم بیشتر از پشم است و ویژه مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبهای است و با مناطق گرمسیری به ویژه حاشیه کویر تناسب دارد.» پنبه گرمی آفتاب سوزان کویر را به خنکی مطبوعی بدل میکند تا کویرنشینان بر آن بیاسایند و به دور از هرم آفتاب خستگی از تن به در کنند.
زیلوها در هنگام شست و شو نیز تن به آفتاب میسپارند تا شعاع خورشید، نمناکی را از پیکر آنان بزداید بیآنکه از اشعه سوزنده آن بیمی در میان باشد.
تار و پودهای پنبهای زیلو نیز آن چنان درهم تنیده میشوند که این زیرانداز زیبا و ساده را از گزند شنهای روان کویر مصون میدارند، حال آنکه قالیهای رنگارنگ پشمی در برابر توفان شن تاب مقاومت نخواهند داشت.
ساکنان کویر در انتخاب جنس اسن دستبافته، تندرستی را نیز پیوسته مدنظر داشتهاند.
چرا که در قالیبافی، پرز حاصل از پشم سبب بروز بیماریهایی در دستگاه تنفسی خواهد شد، در حالی که زیلو به سبب کاربرد پنبه به عنوان عنصر اولیه بدون پرز در بافت، سلامتی بافنده و مصرف کننده را به مخاطره نخواهد افکند.
علاوه بر تطابق این فرش با نوع زندگی مردم منطقه و اعتقادات مذهبی آنها، تأثیر معماری، طبیعت و گویش مردم این منطقه بر نقش، رنگ و نام زیلوها انکارناپذیر است.
کاربرد عمده زیلو در مساجد بوده است.
در این رابطه علاوه بر مزایای ذکر شده، بانیان مساجد ترجیح میدادند که خانه خدا چون مساجد صدر اسلام، ساده ولی بیپیرایه باشد و راستی که زیلو تأمین کننده این مقصود است.
دار زیلو دار زیلو شبیه دار قالی بافی است، با تفاوتهای اندک.
اجزای دار زیلوبافی عبارت است از: تیر (Tir): تیر دو میله قطور و مکعبی شکل از جنس چوب درخت توت است که به طور افقی به فاصله سه متری موازی یکدیگر روی دو ستون چوبی بنام «اسون» مستقر میشود.
ضخامت تیر به نسبت عرض دستگاه متفاوت است.
معمولا تیر یک دار سه متری حدود cm75 ضخامت دارد.
اسون (Osun): دو پایه یا ستون اصلی دار زیلوبافی، اسون نامیده میشود که عمود بر زمین و به موازات یکدیگر به فاصلهای برابر با عرض تیرها نصب میشود.
اسون نیز مانند تیر از چوب درخت توت ساخته میشود، با این تفاوت که برای ساختن اسون تنه درختی را در نظر میگیرند که خمیدگی مختصری داشته باشد، تا وقتی تیری در آن جا میگرفتند، تیر بالا مقداری جلوتر از تیر پایین قرار گیرد.
در این حالت چله مایل میایستد و بافنده که باید حالت ایستاده کار کند در آن تسلط بیشتری خواهد داشت.
تنگ (Teng): تنگ میله چوبی قطوری است که نوک تیز آن در حفرههای دو سر تیز میکنند و آن را برای پیچیدن چله میچرخانند.
سپس برای محکم نگهداشتن چله تا جایی که ممکن است به عقب میکشند و با چوبی دیگر به دیوار یا سقف کارگاه حایل میکنند و به همان حال باقی میگذارند.
شمشه (Semse): «چوب گرت» چوبی است که در عرض دستگاه به موازات یکدیگر قرار گرفته است و به طوری که خواهیم گفت به کمک «کمونه» برای یافتن نقش زیلو به کار گرفته میشود.
پیشبند (Pishband): چوب یا میله آهنی بلندی است که دو سر آن در دیوار طرفین کارگاه تعبیه شده است.
این میله که در عرض «دار» قرار دارد یک وسیله نگهدارنده «کمونه» و «کلی» است.
کمونه (Kamune): چوبی کمانی است به عرض cm5 و طول یک متر که در دو سر آن شیارهایی وجود دارد.
کمونه را در پشت «پیشبند» قرار میدهند یک سر آن را با طناب به «شمشه بالا» و سر دیگرش را به «شمشه پایین» میبندند.
کلی (Kali): چوب دو شاخه قلاب مانند است که یک شاخه آن cm20 طول دارد و بلندی شاخه دیگر تقریباً دو برابر شاخه اول است.
کلی به وسیله دو رشته نخ ضخیم به نام «اوسال کلی» از یک سو به تیر بالا و از سوی دیگر به «پیشبند» به گونهای بسته میشود که در حد فاصل «پیشبند و شلیت» قرار گیرد.
شلیت (Shelit): یکی دیگر از متعلقات دار زیلوبافی «شلیت» است.
شلیت یک مجموعه از نخهای تابیده شدهای است که آن را موازی هم در یک ردیف افقی به دو چوب که در طرفین دستگاه (مقابل هر اسون یک عدد) عمود بر زمین نصب شده است، بستهاند.
شلیت در حد فاصل و به موازات «دستگاه» و «پیشبند» به نحوی قرار گرفته است که وقتی بافنده پشت دستگاه میایستد، شلیت بالای سر و پشت کردن او قرار میگیرد.
«شلیت» از چندین رشته نخ ترکیب و هر رشته از به هم تابیدن 28 تا 30 لایه نخ شماره 5 تهیه میشود.
این مجموعه را به 12 دسته کوچکتر 5 تا 6 رشتهای تقسیم میکنند و با نخی به هم میبندند.
هر یک از این دستهها نام و عملکرد مستقلی در بافت زیلو دارد.
دو دسته از آنها به نام «سفید جو» و «سیاه جو» و سه دسته به نام «مداخل» مربوط به نقش حاشیهاند.
و هفت دسته دیگر که مج (Maj) نام دارند، در بافت نقش زمینه موثرند.
تعداد «مج»ها متناسب با نوع نقشه کم و زیاد میشود.
هر چند نقشه پیچیدهتر باشد بر تعداد «مج» افزوده میشود.
در زیلوهای معمولی و ساده که برای خانه میبافند از شلیت هفت مج استفاده میکنند، اما شلیت زیلوهایی که حاشیهنویسی دارد و برای مساجد و امامزادهها بافته میشود، دارای سیزده مج است.
به طوریکه از شیوه نامگذاری مجها استنباط میشود، زیلو در اصل دو مج به اسامی «مج بالا» و «مج پایین» داشته است به تدریج که نقشها متنوع شود.
بر تعداد مج افزوده شده است، اما چون نتوانستهاند نام جدیدی برای آن انتخاب کنند، مجهای اضافه شده را در مقیاس با دو مج اولیه نامگذاری کردهاند.
نامگذاری اجزای شلیت از جایی که بیشتر در دسترس بافنده است یعنی از قسمت پایین آغاز میشود.
این اجزا از پایین به بالا به شرح زیر است: 1- سفید جو، 2- سیاه جو، 3- مج پایین، 4- برمج پایین، 5- برمج میون پایین، 6- مج میون، 7- برمج میون بالا، 8- برمج بالا، 9- مج بالا، 10- مداخل پایین، 11- مداخل بالا، 12- مداخل میون.
هر یک از اجزای شلیت را که مرکب از چند نوع نخ است با نخهای ضخیم دیگری به نام «گرت» به تدهای چله میبندند.
گرت (Gort): مجموعه نخهایی است که یک سر آن چله و سر دیگرش را به شلیت و شمشه میبندند.
دستهای که به شلیت بسته میشود از دو بخش تشکیل میشود.
بخش اول به نام «گرت رج» به نقش حاشیه و بخش دوم به نام «گرت نقش» به نقش زمینه مربوط میشود.
آنچه به شمشه میبندند «گرت ساده» نام دارد.
منظور از بستن «گرت رج» و نقش فراهم کردن امکان جابجایی تارها برای نقشآفرینی است و هدف از بستن «گرت ساده» قابل تقسیم کردن تار به دو دسته مساوی و ایجاد فضایی بین آن دو جهت عبور پود است.
«گرت ساده» را در تمام نقشهها یکسان میبندند و به عکس شیوه بستن «گرت نقش» با تعویض هر نقشه تغییر میکند.
در سالهای اخیر «گرت رج» نیز در اکثر نقشهها ثابت ولی تغییر است.
گرتبندی یکی از دشوارترین کارهای زیلوبافی است.
برای نقش حاشیه اصطلاح رج و برای نقش زمینه اصطلاح مجرد «نقش» به کار میبرند.
گرتبندی از قسمت حاشیه زیلو شروع میشود.
حاشیه یا رج، نقوش مختلفی دارد که هر جزء آن با نام ویژهای مشخص شده است که شامل 1- کش و کناره 2- مداخل 3- کش 4- کنگره 5- چارکش 6- بندوگل 7- تکرار چارکش 8- تکرار کنگره 9- سه کش مراحل فنی بافت زیلو برای درهم تنیدن تار و پود از فن «کلی» و «کمونه» بهره میگیرند، یعنی آنچه را در دستگاههای بافندگی چالهدار با پدال و متعلقات آن و ...
در قالی بافی با دست ماهر بافندگان انجام میشود، در زیلوبافی بوسیله «کلی»، «کمونه» و «شلیت» صورت میگیرد.
تقسیم شلیت به اجزای مختلف و سپس گرت بندی آن برای تحقق چنین امری است ولی تا رسیدن به مرحله بافت دو کار دیگر باید انجام شود.
انتخاب شلیت: بافنده زیلو برای بافتن نقش، از شلیت کمک میگیرد، چون شلیت به دسته یا رشتههای مختلف تقسیم شده است.
استاد بافنده هر چه رشته شلیت را که مربوط به نقش موردنظرش باشذ به آسانی با دست راست جدا میکند، به عقب میکشد و با دست چپ نگه میدارد، سپس آنها را به قلاب کلی میاندازد.
کلی رشتههای انتخاب شده شلیت را در طول مدت زمان لازم در همان حالت نگه میدارد.
بعد از این عمل استاد کمونه را که در مواقع کلید باز و بسته کردن دهانه چله است بالا میزند.
با این دو حرکت ضمن این که فضایی را بین تارها ایجاد میکند و عمل بافتن را سهولت میبخشد، نقش دلخواه را هم به بافنده میدهد.
پودکشی: پودکشی نیز به عهده استاد است، به همین دلیل به استاد «پودکش» نیز میگویند.
پودکش پس از بالا زدن کلی و کمونه، با یک دست دامی را در دهانه چله میگذارد و با دست دیگر، که تا ساعد از میان تارها به لایه میانی چله برده است، دامی را میگیرد و با سرعت به طرف دیگر پرتاب میکند.
چون دامی به گونهای پیچیده شده است که به آسانی باز میشود و شکل آن نیز با فضای ایجاد شده بین تارها مناسبت دارد، با یک حرکت پرتابی فاصله زیادی به جلو میرود.
این فاصله با احتساب طول ساعد دست استاد حدود 10/1 تا 20/1 متر است.
بنابراین یک استاد ماهر با رو یا سه حرکت دامی را از پهنای سه متری زیلو عبور میدهد.
در این فاصله «پنجه زدن» نیز با سرعت با «پنجه» پود را میکوبد استاد در هر رفت و برگشت در صورت نیاز به سرعت کلی و کمونه یا دامی را عوض میکند و مجدداً پود میکشند.
عوض کردن کلی و دامی متناسب با نوع نقش است، چه بسا نقشی که فقط با یک رنگ بافته میشود، در این صورت مادام که بافت نقش به سرانجام نرسد، نیازی به عوض کردن کلی و دانی نیست.
ولی برای اینکه پودها روی هم نیفتند، کمونه در هر رفت و برگشت عوض میشود.
منظور از عوض شدن کلی تعویض شلیت است.
برای این کار، استاد آن دسته از شلیتها را که قبلاً انتخاب کرده با پایین کشیدن «کلی» آزاد میکند و دستهی دیگر را به جای آن انتخاب و به «کلی» الصاق میکند.
زیلوبافان برای بیان این تعویض از اولین صیغه جمع مضارع فعلهای گرفتن و انداختن استفاده میکنند.
زیلوبافان مقیاس طول ویژهای به نام «بنوم» به کار میبرند، هر شش یا هشت پود بافته شده یک «بنوم» است.
هر نقش دوازده بنوم یا 16×12 پود دارد (منظور از نقش یک گل کامل یا یک نقش «مداخل» است.) زیلوبافان مقیاس طول ویژهای به نام «بنوم» به کار میبرند، هر شش یا هشت پود بافته شده یک «بنوم» است.
هر نقش دوازده بنوم یا 16×12 پود دارد (منظور از نقش یک گل کامل یا یک نقش «مداخل» است.) مراحل آمادهسازی ماده اصلی در زیلوبافی : همانطور که گفته شد، پنبه ماده اصلی زیلو به حساب میآید.
در گذشته زنهای خانهدار به ویژه در میبد شبها تا پاسی از شب با وسایل ابتدایی و دستی به امر پنبه ریسی برای تهیهی نخ زیلو مشغول بودهاند.
ولی امروزه کارخانههای ریسندگی با وسایل مدرن نخ مورد نیاز زیلوبافان را تولید میکنند.
پنبه را در کارخانههای ریسندگی به شکل نخ پنبهای با نمره پنج در آورده و سپس در کارگاههای نختابی آن را هفت لا کرده و میتابند و به شکل کپی در میآورند.
زیلوباف کپیها را خریداری کرده و برای تولید 10 زیلو حدود 20 کیلو از کپیها را تهیه میکند.
آنگاه در کوچهای که رفت و آمد چندانی نداشته باشد، دو میله بر دیوار به فاصله 32 متر نصب میکنند و نخها را یکییکی از این میله میاندازند تا 660 نخ برای تار آمده شود که به این عمل «کاردوانی» گفته میشود، پس از اتمام کار آن را از میله خارج کرده جمع میکنند و در یک مکان وسیع پهن میکنند و نخها را به فاصلهی معینی از هم باز کرده و از دو طرف محکم میکشند، که به این کار «راست گفتن» میگویند.
سپس آرام روی زمین گذاشته و دور چوبی میپیچند و به کارگاه زیلوبافی میبرند.
در کارگاه تارها را ابتدا روی تیر پایین میپیچند.
سپس کم کم آن را روی تیر، هنگامی که تمام تارها، روی تیر بالا پیچیده شد کار نقشبندی شروع میشود.
به این شکل که ابتدا تارها را به چهار قسمت مساوی تقسیم میکنند، در زیلوبافی به این عمل «سه گزون» میگویند.
بعد از اینکه تارها یک در میان مشخص شدند، از تارها با نخی به شمشه پایین وصل میشوند.
دیگر از تارها به شمشه بالا وصل میشوند.
این دو شمشه به وسیله کمانه به چوب عقب دستگاه متصل میباشد که در هر حال یکی از این شمشهها جلو و دیگری عقب است.
یعنی تارهایی که به این چوب وصل است با بالا و بایین بردن کمانه جلو و عقب میروند و کار قرینه کردن زیلو را از نظر رنگ زمینه و نقش بوسیله همین سیستم انجام میشود.
سپس دیگر از تارها که یک در میان مشخص شده برای ایجاد نقش در نظر گرفته میشود.
پود از جنس پنبه میباشد، که در کارخانه ریسندگی آن را یک لا آماده میکنند.
زیلوباف آن را خریداری نموده و به شکل هفت لا آنها را کلاف میکند و برای رنگآمیزی نزد رنگرز میبرد.
در قدیم برای رنگآمیزی نخهای زیلو از رنگ نفتال ثابت استفاده میشد، ولی امروزه چون این رنگ شیمیایی است و باید از خارج از کشور خریداری گردد و کمیاب است بیشتر از رنگ معمولی استفاده میشود.
پس از رنگآمیزی نخها آن را به شکل اولیه باریک و کوتاه درآمده و میبافند.
برای بافت زیلو معمولاً از دو نفر استفاده میشود.
یک نفر که پشت دستگاه قرار میگیرد، کار نقشاندازی را به عهده دارد که به او «پودکش» (پوکش) گفته میشود.
نفر دوم که حکم شاگرد را دارد، در طرف دیگر قرار میگیرد و هنگامی که استاد پود را از لابلای تارها عبور داد، پودها را محکم میکوبد، که به نفر دوم «پنجهزن» گفته میشود.
این دو نفر حتماً باید ایستاده کار کنند (البته یکنفر هم میتواند هر دو کار را انجام دهد).
برای بافت زیلو انرژی فراوانی مصرف میشود.
زیلوی شش متری حدود دوازده کیلو وزن دارد، که دو کیلو از آن تار و حدود ده کیلو پود است که همانطور که گفته شد تارها نخ پنبه تابیده و به رنگ سفید است ولی پود، نخ پنبه رنگ شده میباشد.
رنگ زیلو بیشتر به سلیقه افراد و میزان تقاضا بستگی دارد و به طور معمول از دو رنگ استفاده میشود.
رنگهای رایج در زیلوبافی عبارتند از: سبز و نارنجی، آبی و سفید، آبی و گلی، فیروزهای و گلی، نخودی و گلی، فیروزهای و شتری، سفید و قهوهای، سبز و سفید.
ویژگی های زیلو: همانطور که گفته شد زیلو به سبب خنکی، مقاومت در برابر شن و آفتاب و عدم ایجاد بیماریهای تنفسی، فرشی کاملاً متناسب با نیازهای مردمان حاشیه کویر است.
زیلو بسته به مصارف متفاوت آن دارای ویژگیهایی است که به آنها اشاره میشود.
در ابتدا لازم است این نکته بیان شود که واحد شمارش زیلو «فرد» میباشد اما در نوشتههای زیلوها گاهی «عدد» نیز به جای آن به کار رفته است.
اندازه: زیلوها از نظر اندازه به طور عام در ابعاد 3×2 یا 4×3 متر بافته میشوند که با اندازه اتاقهای منازل کاملاً تناسب دارد.
اما زیلوهایی که خاص مساجد بافته شده است به طور عام دارای اندازههای بسیار متفاوت میباشد.
به گونهای که طول آن گاهی تا 20m هم میرسد.
ابعاد زیلو بسته به مکانهایی که بر آنها وقف شده متغیر است.
به عنوان مثال زیلوهایی که در چشمه مسجد (فاصله دو ستون مسجد) پهن گردیده به طور تقریبی دارای طول 2-1 متر و عرض 1-5/0 متر است.
زیلوهایی که بر محراب یا مقصوره (جایگاه امام جماعت) وقف شده، از نظر اندازه به جانماز مطابقت دارد و نوشته وقف به طور معمول مختصر و کوتاه است، اما زیلوهایی که برای پوشش کلی مسجد یا حسینیه بافته شده اند بطور عام بر اساس ایجاد مکان سفارش داده شده و به دلیل طول زیاد آنها اکثراً سجادهای هستند.
رنگ: زیلو برخلاف بسیاری از فرشها و زیراندازها، فاقد تنوع رنگی است که به طور مثال در قالی، گلیم، گبه و ...
مشاهده میشود.
البته زیلوهای خانگی نسبت به زیلوهای مساجد دارای تنوع رنگی بیشتری است و در رنگهای آبی و سفید، سبز و نارنجی، آبی و گلی بافته میشوند.
یکی از علل مفروش کردن مساجد با این دستبافته شاید همان سادگی و بیپیرایگی باشد که مختص خانه خداست و دیگر آرامش است که به خاطر رنگ آبی زیلوها به انسان دست میدهد.
در منازل نیز این زیراندازها با اندک تفاوتی نسبت به زیلوهای مساجد، زمانی متداولترین زیرانداز مناطق کویری بوده است.
رنگهای زیلو آبی، سفید، سبز، قرمز- نارنجی است (قرمز- نارنجی را گلی گویند)، که همگی از گیاهان کویری تهیه میشوند.
ماده اولیه ساخت این رنگها عموماً گیاه روناس (قرمز)، نیل (آبی)، کروزه (قهوهای)، پوست گردو (قهوهای روشن) است.
شاید علت اصلی و استفاده از رنگهای گیاهی، ثابت ماندن رنگ زیلو به هنگام شست و شو و مقاومت در برابر قدرت سفیدکنندگی اشعه خورشید باشد که با گذشت سالیان دراز شفافیت و کیفیت رنگ همچنان دست نخورده باقی خواهد ماند.
این مسئله به هنگام بررسی زیلوهایی با قدرمت حدود 100 تا 250 سال با وجود پاخوردگی و شست و شو همچنان کیفیت رنگ خود را حفظ کرده بودند، حال آنکه رنگ زیلوهای جدیدتر- حدود 20 تا 50 سال اخیر- به هنگام شست و شو داخل یکدیگر رفته، کاملاً مات و بدون جلا شدهاند.
یکی از استادان زیلوباف میبدی، علاوه بر بیان مطلب فوق اظهار میدارد که علت مهم استفاده از رنگهای گیاهی آن است که این رنگها وطنی بوده، گیاهش توسط فردی مسلمان به بار آمده و از این رو پاک است و چون این رنگها در بافت پوشش خانه خدا مورد استفاده قرار میگیرد، لذا باید پاک و مطهر باشد.
در حالی که منشأ رنگهای شیمیایی خارجی است و اصل پاک بودن آن جای شک و تردید دارد.
به طور کلی زیلوها از نظر کاربرد رنگ به سه گروه تقسیم میشوند: زیلوهایی که با رنگ آبی و سفید بافته میشود و مختص مساجد و اماکن متبرکه میباشد.
زیلوهای جوهری که با رنگ آبی و گلی بافته میشود و برای مصارف خانگی به کار میرود.
این نوع زیلو نسبتاً ارزان قیمت میباشد.
زیلوهای «نفتال» که با رنگ سبز و گلی بافته میشود و مرغوبترین نوع زیلوست.
نکته قابل ذکر در مورد زیلوها آن است که زیلوهای سبز و قرمز نسبت به زیلوهای آبی و سفید متأخرتر میباشند.
در حال حاضر به دلیل عدم وجود رنگرز و استفاده از رنگهای متداول صنعتی تعداد محدودی در بافت زیلو به کار میرود و در حدود 30 سال گذشته تقریباً بخش عمدهای از رنگهای زیلو به صورت صنعتی تهیه میشود و این در حالی است که در میبد فقط یک نفر کار تهیه نخهای رنگی را برای زیلوبافان انجام میدهد و البته برخی از کارخانجات نیز گاهاً کار رنگرزی زیلوبافان را انجام میدهند.
بقول استاد: «حاج میرزا محمد باغستانی میبدی» به نقل از پدرش در گذشته حدود 70 رنگ بصورت جفت جفت بافته میشده که در اینجا به ده نمونه متداول آن اشاره میکنیم که عبارتند از: گلی- آبی سبز- نارنجی آبی- سفید آبی- فیروزهای قهوهای- سفید سورمهای- سفید زرشکی- سبز گلی- سفید جفت (قهوهای)- سفید نقش: همانگونه که ذکر شد در زیلو دو نوع نقش وجود دارد: نقش «حاشیه» که در اصطلاح «رج» Raj گفته میشود و نقش کار یا زمینه که آن را تحت عنوان «نقش» میشناسند.
نقش حاشیه عموماً ثابت و یکنواخت است و از نقوش گوناگونی تشکیل میشود که پیش از این ترتیب آن بیان گردید.
نقش حاشیه بیشتر بر اساس سلیقه استاد زیلوباف ممکن است به شکل کنگره، مداخل، لده، و هشت پر بزرگ یا کوچک بافته شود.
اما نقش زمینه بسته به ذوق بافنده یا مکان مورد استفاده تغییر میکند.
امروزه بیشتر نقشها هفت مجی و در موارد استثنایی سیزده مجی بافته میشوند.
مشهورترین نقشههای هفت مجی عبارتند از: پرت توره (Part-e-ture) زلفک (Zolfog) بندک یا مورک (Bandog) دو بندک بافتک زنجیرگ سبرگ یا سرو (Sabrog) تالک (Talog) رکنه دونی (رکن الدینی) هشتیر کوچک مهر بریده مشهورترین نقشههای سیزده مجی که به سیزده تی، 13 تایی (Sizatoy) معروفند عبارتند از: بندرومی گره کلید هشتیر (هشتیر بزرگ) چیتی بالنگ (پیله) بریده بافته (که با بافتک متفاوت است) خط نوشتهها: پیش از بررسی نوع خط در زیلوها، توجه به نحوه تقسیم بندی نوشتهها از نکات حائز اهمیت در این رابطه میباشد.
به طور کلی زیلوها از نظر نحوه نگارش به شش نوع گوناگون دیده شدهاند: نوشته در دو طرف طول زیلو و نقش در وسط.
نوشته در دو سمت عرض زیلو و نقش در وسط.
نوشته در دو سمت عرض و یک طرف طول و نقش در وسط.
نوشته در چهار طرف زیلو و نقش در وسط.
نوشته در وسط و نقش در طرفین آن، که این نوع نوشته میتواند در یک، دو یا سه ردیف بیاید.
زیلو بدون نوشته و فقط با نقش (تصویر).
لازم به ذکر است که در عرض زیلوها به طور معمول اعداد مربوط به تاریخ بافت یا نام بافنده و گاهی نیز عبارت «وقف» یا «وقف نمود» بافته میشود.
زیلوهایی که در وسط دارای نوشته هستند اکثراً از نظر ابعاد، کوچک و مختص چشمه مساجد میباشند.
نوشتههای طول زیلو جملات همانندی هستند که در سر تا سر طول زیلو آمدهاند.
خطی که عبارت وقفی با آن نوشته میشود تا حدودی به «نسخ» شباهت دارد که پیچ و خمهای بافت، به آن تنوع خاصی بخشیده است.
در این نوع خط، قاعده خاص عدم استفاده از حرف «گ» و گاهی «چ» وجود دارد که حروف «ک» و «ج» جانشین آن شده است.
ابتکار بافندگان زیلو پیوسته سبب به وجود آمدن مواردی شده که شایان توجه است.
این هنرمندان به سبب حرمتی که برای کار خود قایل بودند به دلیل پاخوردگی زیلو از نوشتن نام متبرکه «الله» در آن خودداری نموده، این کلمه را به صورت «ا...» نقش میکردهاند.
یکی از موارد بسیار زیبا و قابل توجه در نحوه بافت، جدا کردن حروف نام افراد از هم یا اتصال کلمات یک عبارت به یکدیگر و ایجاد تنوع در متن نوشته میباشد.
نکته قابل توجه در مورد تاریخ بافت و نام بافنه در زیلوهای سجادهای آن است که این نوشتهها در وسط سجاده، به صورت معکوس بافته و به عنوان سجاده محسوب میشده است.
زیلوهایی نیز از نظر نحوه کاربرد نوشتهها، کاملاً منحصر به فرد هستند، ابیات اشعاری که در این زیلوها آمده نشانه ذوق و ابتکار افرادی است که هر یک در به وجود آمدن این آثار ارزشمند نقشی به سزا داشتهاند.
همانند اشعار زیر: «وقف کـرد تـا که سـال دراز مومنان جهان کنند نماز» (زیلوی مسجد جامع مجومرد) «هر که خواند دعا طمع داریم زانکه ما بنده گنهکاریم» (زیلوی شیخ دادا بندرآباد) دارایی و دارایی بافی دارایی پارچهای رنگارنگ و دستبافت است که در منطقه یزد بافته میشده است امروزه این دستبافته با تارهایی از جنس ویسکوز و پودی از جنس ابریشم بافته میشود دارایی 16 نوع است و کاربردهای متفاوتی دارد از جمله انواع این دستبافته میتوان بقچه، چادرشب، پرده، روکشِ لحاف و پتو و ...
را نام برد.
از لحاظ رنگ دارایی دو نوع است: 1- بیرقی و 2- پیچازی رنگهای نوع بیرقی سه رنگ است همان رنگهای پرچم سبز، سفید و قرمز.
فلسفه کاربرد این رنگها این بوده است که در گذشته به علت وجود حشرات زیاد در منزل و همچنین عدم وجود حشرهکش و یا سمهای کشنده حشرات این رنگها به وفور در وسایل منزل از جمله پرده یا شیشهها استفاده میشده است.
چرا که این رنگها باعث آزار چشم حشرات میشده است و به کار بردن این رنگها یکی از راههای دور کردن حشرات از محیط زندگیشان بوده است.
همانطور که گفته شد در بافتن دارایی از سه رنگ استفاده میشود و برای هر رنگ یک ماکو وجود دارد.
اجزای دار دارایی جَک: برای هدایت کردن ماکو به چپ و راست کار میباشد.
ماکو: ماسوره در آن قرار میگیرد و پود را بین تارهای تونه حرکت میدهد و کار بافته میشود.
شیطانک: بین قوطی خانه قرار میگیرد و توسط ضربه زدن ماکو را به دو طرف هدایت میکند.
قوطی خانه: محفظهای است که ماکو در آن قرار میگیرد.
پوشال: کشیدن پا توسط پوشال که دهنه کار را میزان کرده برای رفت و برگشت ماکو.
زنجیر پوشال: بین پوشال و قابها قرار میگیرد و پوشال را بالا و پایین میبرد.
کمریجک: نورد در آن قرار میگیرد و نورد را نگهداری میکند.
برانداز: بین سوراخهای نورد قرار گرفته و نورد را محکم در جای خود نگه میدارد.
نورد: نگه داشتن کار و پیچیدن کار بافته شده.
شانه: نخها بین دندانههای شانه عبور داده و کار را محکم میکند.
دفتین: عقب و جلو بردن کار و کار را محکم کردن.
گرد: نخها از بین سوراخی که در وسط گرد قرار دارد عبور داده میشود و عقب و جلو میرود.
بردی: گردها روی آن قرار میگیرد و گرد و قاب را بهم مربوط میکند.
قاب گرد: بردی بین آن قرار گرفته است.
قرقرجک: بند جک روی آن قرار گرفته و شیطانک را به دو طرف چپ و راست هدایت میکند.
ساز کوچک: بالا بردن و چرخیدن توسط پوشال که دهنه کار با آن باز و بسته میشود.
ساز بزرگ: باز نگه داشتن سازهای کوچک دستک: برای نگه داری کلیه وسایل (چوفیل،چوپل، قاش) است.
پوچول: استخوانی که زیر چوفیل قرار میدهند برای روان کردن چوفیل.
چوفیل: بازوهای دفتین به آن بسته و عقب و جلو میرود.
قاش: چوفیل و پوچول روی آن قرار میگیرد و برای میزان کردن نورد و دفتین به کار میرود.
بندخرک: برای بالا و پایین آوردن خرک و میزان کردن خرک استفاده میشود.
خرک: بین منجنیخ و پشت کار ما تعادل برقرار میکند.
نیِ پیش کار: بالا بردن نخهایی که مهم پیچیده است و صاف کردن نخها و نیها را بالا میبرد.
تونه پیش کار: کل نخهای تونه را تونه پیش کار میگویند.
کیسه کونه کار: خاک به میزان لازم در آن قرار میگیرد و برای میزان نگهداشتن کار استفاده میشود.
چله پیچ: کپی تونه روی آن قرار میگیرد و برای بالا و پایین بردن لنگر استفاده میشود.
کپی تونه: از چله کشی آمده و مورد استفاده قرار میگیرد.
قرقره: تونهها روی آن عبور میکند.
میل و سوامنجنیخ: قرقرها روی آن قرار گرفته است.