پیشگفتار با توجه به رشته تحصیلی اینجانب که درزمینه سفال گری است و تمام هم و غم خود رابرای آموختن این هنر و صنعت دیرینه فلات ایران قرار داده ام و از هر لحاظ این هنردارای گستردگی فراوان است و مطمئناٌ با انجام یک تحقیق و مطالعه چند کتاب نمی توان حتّی اندکی از این هنر و صنعت را بیان کرد و اینجانب در این تحقیق کوچک سعی کرده ام تا اندازه ی به تمام مطالب اشاره داشته باشم هر چند کوتاه و مختصر امّا در حدّی باشد به کسی که مطالعه می کند این امکان بدهد تا آمادگی ذهنی را در مورد این هنر به وجود آورد البتّه شایان ذکراست که منظور از شخصی است بدون اطلاعات قبلی ومطالعه شما حضرت عالی برای برآورد موفقّیت این بنده حقیر در انجام این امر است.
به امید مقبول واقع شدن این مطلب.
در راستای این تحقیق به بازدید از 2 کارگاه سفال گری پرداخته و مطالبی را جمع آوری کرده ام که البتّه، با دلایلی که در متن بازدید ذکر شده کوتاه مختصر است وسعی کرده ام در متن اصلی مطالب را به گونه ای سلیس تر بیان کنم وپیوستگی مطلب را از دست ندهم و دور از ذهن نیست که کتب خوانده شده بر روی نگارش و بیان مطلب از طرف من بنده تأثیر داشته باتشکر.
تعاریف لغت «سفال» (Pottery) که امروزه به هر مصنوع ساخته شده از هر نوع خاکی هم قابل اطلاق است، از لحاظ فنی عبارت است ازآن دسته از آثار، اشیاء، ظروف و محصولاتی که با «خاک های ثانویه» که شاخص ترین آن «خاک رس» است، ساخته می شود.
واژه «سرامیک» (Ceramic) که مشتق از کلمه «کراموس» (Keramos) یونانی است از لحاظ معنا «لوله ای از گل پخته» را مفهوم می سازد و از نظر فنی عبارت است از کلیه فرآورده هایی که با «خاک های اولیه» که شاخص ترین آن «خاک کائولین» یا «خاک سفید» است، ساخته می شود.
به هر حال سفالگری یکی از قدیمی ترین صنایع بشری است و جالب آن است که بدانیم، سفال در واقع حاصل استفاده از «چهارعنصر» یا «عوامل اربعه» یعنی آب، خاک، باد وآتش است و در تمامی تمدن های شناخته شده جهان، سفال یکی از صنایع، حرفه ها و هنرهای مطرح و سفالگری عرصه ای برای بروز خلاقیت هنری گروهی از صنعتگران و هنرمندان آن بوده است.
امروزه سفال، سرامیک و کاشی، جزیی از دانش وسیع و گسترده سرامیک است و در تمامی کشورهای جهان از پایگاه و منزلت مناسبی برخورداراست.
تاریخچه سفال، سرامیک و کاشی در جهان به اعتقاد برخی از پژوهشگران و به پشتوانه ظروف و نمونه های به دست آمده از کاوش های باستان شناسی، زادگاه سفالگری، ایران بوده و از این کشور به دیگر نقاط جهان راه یافته است.
نمونه های به دست آمده توسط «رمان گیرشمن» - باستان شناس معروع فرانسوی- در حفریات بختیاری که مربوط به ده هزار سال ق.م.
است قدمت سفالگری در کشورمان را مشخص می سازد.
اشیاء مذکور تماماٌ بدون استفاده از چرخ سفالگری ساخته شده و بررسی ها نشان می دهد که در آن زمان، سفال سازان از کوره پخت سفال نیز بی اطلاع بوده اند و احتمالاً ظروف گلین تولیدی را کنار همان آتشی که برای پخت گوشت شکار مهیا می کردند، می پختند.
به هر حال سفال، سرامیک و کاشی که امروزه یکی از مصالح ضروری ساختمان نیز می باشد، از هزاران سال پیش به صورت ابتدایی وحتی بدون استفاده از کوره پخت تهیه می شده است.
در 6000سال ق.م.
نخستین نشانه پیدایش کوره پخت در سفال سازی دیده می شود چرا که، ظروف سفالینی که از آن دوره باقیمانده تا حدودی «آتش خوار»است.
چرخ سفالگری هم یکی از قدیمی ترین ماشین هایی است که بشر شناخته است و آثار و مدارک نشان می دهد، اولین چرخ سفالگری در مصر باستان ساخته شده است.
قدمت چرخ سفالگری چینی نیزبه چندین هزار سال پیش می رسد.
چنان که ایرانی ها و یونانیان نیز چرخ سفالگری را قبل از میلاد مورد استفاده قرار می دادند.
در روزگاران گذشته، سفال، سرامیک وکاشی بیشتر برای تزیین معابد، آرامگاه ها، خانه ها، پیاده روها، کلیساها وشهرها به کار برده می شد.
مقبره «ملکه سبا» در شهر«اور» (Aure) از شهرهای سومر با سفالینه ها و سرامیک هایی به شکل برگ که با طلا و صدف زینت یافته بود، ساخته شده است و از نخستین ثراره ق.
م.
تا سده شانزدهم میلادی در مکزیک باستان و آمریکایی مرکزی، این نوع سفال وسرامیک تزیینی در سطح مجسمه ها، زینت آلات و جواهرات با تکه هایی از طلا ونقره به کار برده می شده است.
مصری ها هم زمان با فرهنگ سومری ها، دیوار معابد وستون ها را با این نوع سرامیک وشیشه و سنگ های نمیه قیمتی تزیین می کردند و در حدود 300 سال ق.م.، یونانی ها برای اولین بار متوجه شدند که اگر سرامیک در اندازه های کوچک ساخته شود، مقاومتش بیشتر می شود.
در قرن های بعد یونانی ها و رومی ها استفاده بیشتری از سرامیک کرده و آن را برای ساختن دیوارها، فرش کف ویلاها، تزیین چشمه ها، پیاده روها ومیادین به کار بردند.
اندازه های سرامیک، چهارگوش های کوچک و رنگ های آن سیاه، سفید، قرمز و سبز بود.
سال های اوج سرامیک مربوط به دوره اولیه مسیحیت در ایتالیای جنوبی است که مقارن با دوره بیزانس بود.
مسیحیان اولیه، دیوارهای سرداب ها را با سرامیک تزیین می کردند ودر زمان «امپراتورکنستانتین» هنر سرامیک سازی و طراحی آن از سرداب ها به زینت دیوارهای کلیساهای کوچک و کلیساهای جامع رسید.
عامل روحانیت دین مسیح، هنر سرامیک سازی را تغییرداد و طرح های جهانی آن روزگار جای خود را به طرح های مذهبی داد وسرامیک ها طوری طراحی می شد که ازروی این طرح ها، موعظه های مذهبی به وسیله دیوار به بی سوادان ارائه و آموخته می شد.
هنرمندان سرامیست در آن زمان از قسطیطنیه به شهرهای دیگر فرستاده می شدند که داخل کلیساها را با سرامیک تزیین کنند.
آنها همراه با سرامیک از گوهرهای درخشان و شیشه هم استفاده می کردند.
بنابراین در این دوره از تاریخ، بشر شیشه را شناخت و این شناسایی مقدمه تولید سرامیک هایی با لعاب شیشه ای بود.
درسده های چهارم تاششم بعد از میلاد، هنر سرامیک سازی به حد اعلای اوج خود رسید و شهرهای ونیز، رم و قسطنطنیه، مراکز بزرگ و عمده این هنر شد وبهترین نمونه های آن هم اکنون در «مسجد ایاصوفیه» در استانبول موجود است.
درآغاز قرن دهم میلادی، طرح و نقش و مضامین سرامیکها، ناشی از موضوعات مذهبی بود.
در قرن چهارم میلادی و بعد ازدوره رنسانس، دوران زوال سرامیک سازی آغاز و برای قرن ها ادامه پیدا می کند.
در این سال ها، هنرمندان سرامیک ساز که از اهمیت کار نقاشان دوره رنسانس مطلع بودند، با تلاش فراوان سرامیک ها را به گونه ای طراحی و ارائه می کردند که بیننده به اشتباه می افتاد و تردید می کرد که طرح روبه رو نقاشی با رنگ روغن است یا سرامیک و به این ترتیب تابلوهای نقاشان آن زمان را روی سرامیک ارائه می دادند.
پس از سال ها با تغییر وضع اقتصادی، به دلیل آنکه مصالح، طراحی ونصب سرامیک، گران بود، نقاشی با آب و رنگ روی دیوار گچی در معماری، جانشین سرامیک شد وهنرسرامیک سازی بخصوص در شهر فلورانس ادامه پیدا کرد.
ایتالیا در اواسط سده نوزدهم میلادی، شاهد احیای هنر سرامیک سازی بود و سرامیک سازان، در نما و دکوراسیون دیوارها سرامیک را مورد استفاده قرار دادند ولی جنگ دوم جهانی باعث شد که تکنیک قدیمی و باستانی تهیه مصالح از بین برود که بخصوص این تغییر در آمریکا بیشتر مشاهده می شود.
پس از جنگ جهانی دوم، سرامیک سازان، سبک جدید سرامیک سازی را با روش باستانی آمیختندو این هنر را با صحیح ترین شکل ارائه کردند.
این زمان که پایان دوره باستانی سرامیک بود، صنعت جدیدتری توسعه پیدا کرد و سرامیک جزء لوازم ضروری ساختمان ها و تزیین داخلی آنها شد.
با توسعه این هنر، اجزاء و مصالح تهیه سرامیک تکامل یافت وانواع سرامیک ها مانند لوازم داخلی حمام، آشپزخانه، سرامیک برای مفروش کردن کف ها و پوشش دیوارها در چهارگوش های مربع و مستطیل و حتی چند ضلعی های بزرگ و کوچک با رنگ ها و طرح های مختلف تهیه شد.
در حال حاضر نیز سفال و سرامیک سازی از اهمیت و اعتبار خاصی در کارهای صنعتی و ساختمانی و حتی تولید ظروف، اشیاء ومحصولات مصرفی و تزیینی برخوردار است و هنرمندان زیادی در سراسر جهان انواع ظروف و فرآورده های گوناگون را با صرف وقت و دقت فراوان با کیفیتی مطلوب و به گونه ای هنری عرضه می دارند که مورد توجه و عنایت ویژه هنردوستان است.
از میان کشورهای آسیایی بجز ایران، ممالکی مانند ژاپن، چین، هند، تایلند، اندونزی، کره جنوبی و مالزی و دربین ممالک اروپایی ، فرانسه، ایتالیا، آلمان و انگلیس شاخص ترین آثار سفالی و سرامیکی را تولید و عرضه می دارند.
ضمن آنکه هنر سفالگری در بسیاری از کشورهای آفریقایی و قاره اقیانوسیه و نیز درمیان ممالکی همچون ایالات متحده آمریکا و کانادا از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار است.
تاریخچه سفال وسرامیک سازی در ایران: همان طور که ذکر شد، زادگاه سفال سازی، ایران است واولین سفالینه هایی که مربوط به حدود 10.000 سال ق.م.
است،مؤید پیشینه این «هنر- صنعت» است.
ضمن آنکه برخی از نمونه های کاشی که در کاوش های باستان شناسی به دست آمده و مربوط به 14.000 سال پیش است، قدمت سفال و سرامیک سازی در ایران را به 12.000سال ق.م.
می رساند.
تردیدی نیست که نخستین سفالینه ها صرفاٌ به وسیله دست و بدون استفاده از چرخ سفالگری، لعاب و حتی کوره پخت تولید و عرضه می شد و نمونه های به دست آمده حاکی از آن است که این گونه محصولات، به تقلید از سبدهایی که با ترکه درختان می بافتند، ساخته شده و در بسیاری موارد، سبد به صورت قالبی برای ساختن ظروف سفالین به کار می رفته است.
ظروف سفالین منقوش و غیر منقوش متعددی که از نقاط مختلف ایران به دست آمده، نشان می دهدکه این هنر در دوره پیش از تاریخ ایران، طرف توجه فوق العاده مردم کشورمان بوده و تعداد زیادی از آثار سفالین مربوط به دوران پیش از تاریخ در قبرهای مردگان دفن شده است، زیرا مردم آن زمان عقیده داشتند که پس از مرگ، احتیاجات مادی آنها در دنیای دیگر ادامه خواهد یافت وهنگام به خاک سپردن آنان خوراکی ها وآشامیدنی های مورد نیازشان را برای آخرین بار در ظروف سفالی ریخته و در کنار آنها قرار می دادند.
صحبنظران اعتقاد دارند که شروع کشاورزی و استقرار انسانها در مکانی خاص که در «دوره نوسنگی» صورت پذیرفته در تولید و ساخت سفال تأثیر بسزایی داشته است و نمونه هایی که از منطقه «گنج دره» و نیز غارهای «کمربند» و «هوتو» در نزدیکی بهشهر به دست آمده مؤید و جود سفالگری در ایران در حدود 8000سال ق.م.
است.
پیدایش کوره پخت در 6000سال ق.م.
دگرگونی کیفی قابل ملاحظه ای در محصولات سفالی ایران و دیگر مناطق جهان برجای گذاشت و موجبات رونق تدریجی این صنعت را فراهم آورد.
صنعت سفال سازی در حدود هزاره پنجم ق.م.
باز هم از نظر کیفی وفنی ترقی کرد.
ظروفی که در «سیالک» (سیلک) –کاشان- و همچنین در «شوش» به دست آمده قرمز رنگ و دارای لکه های دودی وسیاه است و حتی در مواردی خطوط عمودی و افقی مانند سبد بافی روی آنها دیده شده است.
ضمن آنکه جداره داخلی این ظروف ماده ای شبیه لعاب دارد.
به طور خلاصه می توان گفت: سفال سازی به عنوان یک صنعت یا حرفه در 4700سال ق.م.
در ایران آغاز شده است و در همان تاریخ در دره های «دجله» و «فرات» و «سند» نیز معمول بوده است.
بدون تردید، اختراع چرخ سفاگری ساده و استفاده از آن در شکل بخشیدن به ظروف سفالین- که به حدود هزاره چهارم ق.م.
مربوط می شود- تحولی جدید در صنعت سفال سازی به وجود آورد و باعث شد تا محصولات از نظر شکل، متنوع تر و از لحاظ ساخت، ظریف تر گشته و میزان تولید نیز افزایش یابد.
در اواسط هزاره سوم ق.م.
نمونه هایی از سفال های تولیدی در شوش به دست آمده که یقیقناًٌ با چرخ های سفالگری کاملی تولید و در حرارتی مناسب- حدود 1000درجه سانتیگراد- پخته شده است.
افزون بر این، نمونه هایی از ظروف سفالین نقش دار دوره مورد اشاره در نقاط مختلف ایران نظیر سیالک، لرستان، تپه حسنلو (آذربایجان)، تپه حصار(دامغان)، اسماعیل آباد (قزوین) و تخت جمشید کشف شده که زیباترین اشیاء جهان در زمینه سفال سازی محسوب می شود و به خوبی مهارت استادکاران آن زمان را بازگو می کند.
این سفال ها که اغلب دارای رنگ قرمز آجری است و نقوشی سیاه رنگ دارد، از زیباترین اشیاء سفالین پیش از تاریخ محسوب می شود.
نقوشی که روی این ظروف به کار رفته، اگر چه دارای جنبه تزیینی است، اما ظاهراً برای سازندگان ظروف و کسانی که آنها را مورد استفاده قرار می دادند دارای ارزشی بیش از این بوده است و بیشتر حکم وسیله ای را داشته تا با کمک آن جنبه ها و جهات مختلف زندگی خویش ار به نمایش بگذارند وبیم ها، امیدها، آرزوها، و آرمانهای خویش را تجسم بخشند.
در پی اختراع چرخ های سفالگری اولیه که شرح آن گذشت، درکوره های ابتدایی نیز که به طور عمده شامل یک گودال و دو مجرا برای ورود و خروج هوا بود، تغییراتی به وجود آمد و در آنها محلی برای آتشدان ومحفظه ای برای قرار دادن ظروف سفالی که به وسیله شبکه ای آجری از هم منفک می شد، پیش بینی شد که کوره های جدید امکان پخت بهتر و طبعاً کیفیت مناسب تر فرآورده های سفالین را فراهم آورد.
از ویژگی های سفالینه های پیش از تاریخ ایران توجه سفال سازان به استفاده از طرح ها و نقوش واقعی در آثار است وآنها تلاش می کردند تا نقوش حیوانات و پرندگان نظیرمار، روباه، قوچ، لک لک و ...
را بر روی بدنه سفالینه پدید آورند و البته گاه پای حیوان یا شاخ حیوانی بلند ترو کشیده تر از اندازه واقعی او- به گونه ای که در سفالینه های به دست آمده از شوش مشاهده می شود- تصویر شده است.
در حدود 1500 سال ق.م.
به علت گسترش فلزکاری و تهیه انواع ظروف از فلز، ساخت ظروف سفالین تا حدودی از رونق و رواج پیشین افتاد اما در اوایل هزاره اول ق.
بهترین نمونه کاشی های ایرانی تولید می شد که کاشی های دروازه معروف «ایشتارد بابل» که هم اکنون در «موزه برلن» موجود است، از آن جمله است.
در همین زمان هنر کاشی کاری در شوش و نواحی غربی و مرکزی ایران رواج داشته و در تزیینات دیوارهای «کاخ هگمتانه» کاشی های الوان به سبک دروازه ایشتارد بابل به کار رفته است.
نکته جالب در خصوص کاربرد سفال در دوران پیش از تاریخ کشورمان، استفاده از آن به عنوان مهر برای مراقبت از کالا واحراز هویت مالک آن است که در این رابطه مهرهای جالب و کوچک سفالی که به طور عمده با طرح ها ونقوش نباتی و حیوانی وگاه انسانی به صورت هندسی و بسیار ساده همراه بوده است تولید شده و نمونه های متعددی از آن در مراکز تمدنی ایران پیش از تاریخ- نظیر آنچه که در هند هم دیده شده است- به دست آمده است.
طی حفریات انجام شده در «زیگورات چغازنبیل» نمونه های متعددی از انواع کاشی ها و آجرهای لعاب دار- به رنگ های سفید، آبی و سبز- به همراه تعدادی از پیکرهای کوچک سفالی به دست آمده که خود نشان دهنده رونق تولید آجرهای لعاب دار و رواج سفالگری در دوره تمدن عیلامی دارد.
آنچه که مسلم است در حدود 1000سال ق.م.
سفال سازان با فن لعاب کاری ظروف آشنایی پیدا کرده بودند، به طوری که کاسه لعاب داری که درشوش به دست آمده و متعلق به 1000سال ق.م.
است را می توان درزمره نخستین نشانه های صنعت لعب کاری دانست.
منطقه سیلک کاشان در زمره مهم ترین مراکز سفال سازی طی هزاره های پنجم تا اول ق.م.
بوده است وآثار و نمونه های متعددی از انواع سفالینه های منطقه مذکور که به هزاره های پنجم ، چهارم، سوم، دوم و نخست ق.م.
مربوط می شود به دست آمده که هم اکنون در موز ههای بزرگ دنیا از جمله در موزه ایران باستان تهران موجود است، اما از جمله سفالینه های زیبا و جالب مربوط به هزاره اول ق.م.
منطقه سیلک را باید به «ظروف تدفینی» مربوط دانست.
این ظروف که البته نمونه هایی از آن در دیگر مراکز سفالگری هم عصر با سیلک چون «گیان» در نهاوند، «خورین» در قزوین، «حسنلو» درارومیه و ...کشف شده، درارای لوله ای بلند شبیه به منقار پرندگان و نقوش حیوانی همراه با نقش خورشید به رنگ قهوه ای تیره وآجری است.
صاحبنظران گفته اند ظروف مذکور به هنگام مراسم تدفین مورد استفاده قرار می گرفته و از طریق لوله بلند ومنقاری شکل آن مایع یا محلول خاصی که از نظر آنها مقدس بوده است،به گوش های مرده چکانده می شده است.
از نمونه های جالب سفالینه های پیش از تاریخ ایران باید به سفالینه هایی که به شکل حیواناتی نظیر گاو کوهان دار وگوزن ساخته شده، اشاره داشت که طی حفریاتی در مناطقی نظیر«مارلیک» در استان گیلان و «کلاردشت» دراستان مازنداران به دست آمده است.
در برخی از آثار بدن حیوا ن طوری طراحی شده که مایع از آن عبور کند وامکان نوشیدن داشته باشد، از این ظروف که بعدها در دوره های ماد وهخامنشی با بهره گیری از فلز هم ساخته می شود با نام «ریتون» یا دشده و گفته شده ایرانیان باستان بر این عقیده بودند که نوشیدن از ظرف یا جامی که به شکل حیوانی قوی و نیرومند است موجب قوی تر و نیرومندتر شدن نوشنده می شود.
صاحبنظران در نوشته های خود اظهارکرده اند که سفالسازی در دوره مادها- 700تا 550 ق.م.
ازرونق برخوردار بوده است ولی متأسفانه جز ظروف سفالین محدودی که در اکتشافات تپه هگمتانه و نیز در «تپه نوشیجان» در ملایر به دست آمده، آثار دیگری کشف نشده ومدارک مستندی در دست نیست و تحقیقات جامعی هم صورت نپذیرفته است.
اگر چه در دوره هخامنشی ـ 550 تا 330 ق.م.
و از آنجا که توجه صنعتگران به ساخت ظروف تجملی ازطلا و نقره معطوف شده بود، سفالگری از رونق چندانی برخوردار نبوده است ولی هنر تولید آجرهای برجسته لعاب دار ونیز کاشی کاری در این دوره رشد وتوسعه بسیار پیدا می کند.
به طوری که در «کاخ آپادانا» درشوش و در «کاخ تخت جمشید» برای تزیین تالارها ودیوارها و ایوان ها از آجرهای لعاب دار وکاشی های زیبایی استفاده شده است.
که نمونه های شاخص آن هم اکنون در موره های «لوور»- در پاریس- و «ایران باستان» - در تهران- موجود است.
همچنین نقش کوروش که از کاشی های باریک مستطیل شکل ساخته شده، چگونگی هنر کاشی سازی را در این دوره نشان می دهد گفتنی است که از دوره هخامنشی ضمناً برخی از ظروف سفالین با نقش های ساده به شکل خمره، قمقمه و...
و نیز کتیبه های بر جسته لعاب دار نیز به دست آمده است اما همان طور که گفته شد هنرمطرح در دوره هخامنشی فلز کاری بوده و سفال دارای درجه اهمیت چندانی نبوده است.
سفالگری دروه اشکانی از روی نمونه هایی که در نواحی مختلف «بین النهرین» - نظیر سامرا، سلوکیه، تیسفون و بابل – کشف شده، شناخته میشود.
البته آثاری نیز درخوزستان (منطقه شوش)، شهر ری، سیستان (در کوه خواجه) و ترکستان (در سمرقند) به دست آمده که تعداد آنها چندان زیاد نیست.
سفالگری در دوره اشکانی ترکیبی از سفال های گذشته و نیز سفالینه هایی است که در همان زمان ساخت آنها در دیگر نقاط جهان رایج بوده است.
به طور مثال اشکال ظروف سفالین قرمز نقاشی شده ساخت «نینوا» را عیناًٌ درمیان سفال های نواحی «دریای اژه» - دریونان- نیز می توان مشاهده کرد و برخی از نمونه های باز یافته در شوش دارای انواع مشابه مصری است.
به طور کلی، شکل منظم ظروف متعلق به اوایل دوره اشکانی تدریجاً حالت ساده ای به خود گرفته و این سیرنزولی از دوره سلوکی ها تا اشکانیان کاملاً محسوس است.
زیرا اشیای مربوط به زمان سلوکی ها که در بابل کشف شده دارای حالت زیبایی است، در صورتی که ظروف مصرفی دوره اشکانی نسبت به آنچه ک متعلق به دوره هخامنشی است، ارزش کمتری دارد.
به طور مثال حالت انحنای بیرونی خمره های هخامنشی در این دوره به صورت مسطحی در آمده و گردن کوتاه آن نیز حذف شده و به این ترتیب شکل بیضی ساده و معمولی رابه خود گرفته و لبه خشنی به دور دهانه آن اضافه شده است.
از نظر فنی نیز در سفال این دوره سیری قهقرایی مشاهده می شود، حال آن که در اوایل، لعاب محصولات به طور یکنواخت کلیه سطوح را پوشانده وبندرت لعاب مصرفی در یک قسمت از محصولات سفالین متراکم شده ودر مجموع دارای ظرافت هایی در ساخت نیز می باشد.
درزمان اشکانیان، برای ساخت ظروف، معمولاً از چرخ سفالگری استفاده می شد، مگر در مواردی که اشیای مورد نظر فوق العاده بزرگ یا بسیار کوچک بود که در این صورت سفالگران با دست آن را شکل می دادند وگاهی نیز از قالب استفاده می کردند.
ضمناً برخی از اشیاء نظیر چراغ و تنگ های مخصوص حمل مایعات، ابتدا به شکل قطعات جداگانه ای تهیه و سپس با ماده ای شبیه به گچ متصل می شدو برای تولید اشیاء نازک و ظریف بعد از ساخت محصول، روی آن را با دقت می تراشیدند.
طرح ها نیز یا روی ظروف کنده کاری می شد، یا قالب گیری شده ویا با استفاده از مهر به صورت برگردان منتقل می شد و یا اینکه به کمک دست ایجاد می شد.
نقوش مورد استفاده در سفالگری این دوره بیشتر شامل خطوط عمودی، موج دار و شکسته (زیگزاگ)، نقطه چین های برجسته درردیف های مختلف، نواری باریک به شکل کنده کاری یا برجسته و «طرح طنابی» است و به هیچ وجه نقش جانواران که تا قبل از دوره اشکانی جای خاصی در سفالگری ایران داشت بر روی آثاری که طی این دوره ساخته شده دیده نمی شود.
همچنین لازم به ذکر است که استفاده از لعاب مخصوصاً در رنگ های کرم مایل به زرد، خاکستری روشن، قهوه ای، آبی و سبز در این دوره رواج فراوانی داشته است.
به طور کلی سفال های «عهد پارتی» (= دوره اشکانی) را می توان به دو گروه «سفال های بدون لعاب» و «سفال های لعاب دار» تقسیم کرد.
گفتنی است که سفال های بدون لعاب نیز خود به دو دسته «سفال های قرمز» و «سفال های خاکستری» تقسیم می شوند.
سفال های خاکستری شامل کاسه، پیاله و خمره های بزرگ است که با کف محدب و بدون تزیین ساخته شده وبعضی از ظروف نیز جلا یافته اند.
سفال های قرمز رنگ عهد اشکانی که تولید و ساخت آن بیشتر از سفال خاکستری مرسوم بوده، به صورت کاسه، خمره بزرگ و کوره با لبه برگشته ساخته می شده است.
در دوره اشکانی ساخت ساغرهای سفالین (= ریتون های سفالی) به شکل حیوانات با سفال قرمز، خاکستری و حتی نخودی رنگ نیز مرسوم بوده است، ضمن آن که مهم ترین تحول این صنعت در عهد پارتی، توسعه لعاب قلیایی است.
کاشی کاری در دوره اشکانی از رونق برخوردار نبوده است.
زیرا اشکانیان به این «هنر صنعت» علاقه ای نشان نمی دادند و باید گفت از زمان حمله اسکندر مقدونی ونفوذ معماری خاص یونانی – هلنی یا هلنیسم یا یونانی مآبی- در ایران تا دوره ساسانیان وقفه و رکوردی در کاشی کاری کشورمان مشاهده می شود.
سفال و سرامیک سازی ایران در دوره ساسانی، پیشرفت زیادی نکرد وعلت اصلی آن نیز در ارتباط با شرایط و عواملی بود که کم وبیش از دوره قبل وجود داشت.
زیرا همان گونه که گفته شد از حدود 1500 سال ق.م.
صنعتگران بیشتر متوجه تولیدد مصنوعات فلزی گرانبها شدند وازسفال فقط در مواردی معدود و برای تولید محصولاتی محدود استفاده به عمل می آمد.
از این دوره اشیاء زیادی در مناطقی همچون نیشابور، تخت سلیمان، سیراف، دامغان، کوه خواجه و ...
به دست آمده که همه این آثار نشان دهنده آن است که سفالینه های این دوره هیچ گونه ویژگی مشخصی ندارد که بیان کننده نوعی خصوصیات فرهنگی زمان تولید شان تلقی شود.
مع ذلک تزییناتی که روی اشیاء ظریف این دوره مشاهده می شود که از نظر فنی به نحو مطلوبی انجام گرفته به این نحو که طرح های بزرگ کنده کاری شده، طرح های پیچیده با قالب گیری به اجرا در آمده و سایر طرح ها به صورت برگردان روی محصولا منتقل شده است.
در نتیجه حتی هنگامی که سطح اشیاء با لعاب پوشیده شده چنین به نظر می رسد که تزیینات به کار رفته نسبت به دوره اشکانی دقیق تر وپیچیده تر است.
لعاب های سفال دوره ساسانیان کما کان ادامه همان لعاب کاری اشکانی است و در این دوره رنگ های سبز و آبی هم چنان متداول ترین رنگ بوده است.
ضمن آن که ظروف لعاب دار نیز با همان دقت و ظرافتی که در ساخت ظروف بدون لعاب به کار می رفت، تهیه می شد.
بر روی سفالینه های دوره ساسانی طرح ها و نقوش نباتی، حیوانی وگاه انسانی که بعضاًٌ با خط پهلوی هم توأم و همراه بود و به صورت هندسی به اجرا در آمده است دیده می شود ودر مجموع باید گفت سفال گری این دوره بسیار تحت تأثیر فلزکاری ساسانی بوده و در مواردی حتی می توان آن را تقلیدی از محصولات زرین، سیمین یا برنزی دانست کما این که در پاره ای موارد ساخت ظروف به گونه ای است که احتمال می رود عیناً از روی محصولات فلزی قالب گیری و ساخته شده باشد.
با آغاز دوران اسلامی، به علت روح سادگی و پرهیز از تجمل پرستی فرهنگ اسلامی، منع مذهبی استفاده از فلزات گرانبها جهت ساخت ظروف و هم چنین به دلایل اقتصادی، صنعت سفال سازی مورد توجه بیشتری قرا گرفت و هر چند تولیدات ابتدایی این دوره، تقلیدی از سفالینه های دوره های قبل و قبل تر است، اما در بررسی آثار باقیمانده نوعی تحول تدریجی مشاهده می شود که حکایتگر مهارت صنعتگران وابداعات جدید آنان درزمینه سفال، سرامیک و کاشی دارد.
از سفالگری اسلامی، طی حفریات انجام شده در نیشابور نمونه های متعددی به دست آمده است که نمایانگر اهمیت این شهر ونیز گستردگی سفال سازی در آن است.
از دیگر مراکز مهم سفالگری در دوره نخستین اسلام (=قرن 1 تا قرن پنجم ه.ق.) باید از گرگان، ری، کرمان وشوش ذکر کرد.
سفال های دوره مذکور، مخصوصاً آنچه در حفریات ری کشف شده، اگر چه به علت شباهتی که با شکل پرندگان و حیوانات منقوش روی کارهای فلزی دوره ساسانی دارد به دوره پیش از اسلام منسوب شده است، اما در مجموع سفال های عصر اسلامی دارای تزیینات بریده، لعاب چند رنگ و نیز نقاشی زیر لعاب و لعاب های هم رنگ فلز است.
تولیدات سفال و سرامیک دوره آل بویه و دوره سامانی- قرون سوم و چهارم ه.ق.
– معمولاًٌ دارای رنگ قرمز و لعاب گلی غلیظ است که روی آن تزییناتی به صورت فرورفته انجام شده و سپس با لعاب سربی به رنگ های شفاف پوشش یافته است.
نقوش این ظروف را که بیشتر شامل کاسه، بشقاب و تنگ است بیشتر طرح های گل وگیاه به شکل هندسی و بعضاً – البته از قرن سوم ه.ق.
به بعد- نقوش انسانی و حیوانی تشکیل می دهد.
گفتنی است که برخی از سفالینه ها وآثار سرامیک با خط کوفی مزّین شده است.
در دوران نخستین اسلام و در پی کسب مهارت سفالگران، استفاده از «روش اسلپ» - یعنی پوشاندن ظروف و محصولات با دوغاب غلیظی از پودر سیلیس نرم تا بر سطح کار زمینه سفیدی چون ظروف چینی به وجود آید-، مرسوم و متداول می شود که صاحبنظران معتقدند که این کار برای امکان رقابت با آثار سرامیک چین و ضمناًٌ به تقلید از ظروف چینی که در تولید آن ها از کائولین استفاده می شد صورت پذیرفته است.
در دوره صدر اسلام، ضمناً تولید ظروف و محصولات با لعاب پاشیده- به ویژه در شهر نیشابور-، ساخت ظروف زرین فام- که از آن ها با نام زرین فام اولیه یاد شده است- نیز مرسوم و متداول بوده است.
ضمن آن که در این دوره کاشی سازی و کاشی کاری هم رشد و توسعه زیادی می یابد واین هنر به نحو گسترده ای در خدمت زیبا سازی ابنیه تاریخی و مذهبی در می آید.
در اوایل قرن پنجم ه.ق.
با به قدرت رسیدن سلجوقیان، فصل نوینی در هنرها و صنایع ایرانی گشوده شد و ضمن تعالی و تکاملی که نصیب فلزکاری، گچبری وبالا تر از همه معماری شد، صنعت سفالگری نیز تحول ودگرگونی فوق العاده ای یافت و شهرهایی نظیر نیشابور، گرگان و گنبد (جرجان)، ری و کاشان به صورت مراکز عمده سفالگری در آمد و از سفالگران آثاری به جای مانده که آنها را می توان در زمره بهترین و زیباترین کارهای موجود محسوب داشت.
در این دوران انواع ظروف سفالی و سرامیک با لعاب فلزی رنگ، تولید گسترده ای داشته است و رنگ های متنوع دیگری از طلایی کم رنگ تا قهوه ای تیره مورد استفاده سفال سازان قرار می گیرد وظروف مینایی که از نظر زیبایی نقش و همچنین ازلحاظ مرغوبیت لعاب اهمیت فوق العاده زیادی دارند به بهترین شکل ممکن ساخته می شد.
مهم ترین مرکز ساخت ظروف مینایی در قرون سوم و چهارم ه.ق.«ری» بود.
ظروف فلزی رنگ بیشتر در کاشان ساخته می شدو مراکز دیگر سفال گری عبارت بودند از: ساوه، گرگان، شوش و ...
همچنین نوعی سفال لعاب دار در کاشان ساخته می شد که بیشتر برای تزیین ساختمان مورد استفاده قرار می گرفت و شهرت کاشان در این مورد به قدری زیاد بود که برخی معتقدند کلمه «کاشی» از نام آن شهر گرفته شده است.
هنرمندان این شهر، از ترکیب خطوط عربی، کوفی و فارسی و اشکال تزئینی با رنگ های آبی، فیروزه ای و سفید که گاهی صاف و گاهی برجسته نقاشی می شد، طرح های تزیینی جدیدی برای کاشی به وجود آوردند که هنوز هم بسیاری از آنها مورد استفاده کاشی سازان قرار می گیرد.
در دوره سلجوقی، افزون بر طرح های نباتی، جانوری و انسانی، مضامین و موضوعاتی نظیر مجالس بزم، رزم و شکار و چهره شخصیت های داستان های مشهور ایرانی بر روی سفالینه ها، آثار سرامیک و کاشی با مهارت بسیار نقش می شد.
طی قرون پنجم تا هفتم ه.ق.
انواع و اقسام ظروف، اشیاء و محصولات نظیر قاب وقدح، کاسه و بشقاب، کوزه، آبخوری ، خمره، قمقمه، قندیل، ابریق، گلدان، پیه سوز و ...
در عرصه سفال و سرامیک تولید و عرضه می شود و ضمناً سفالگران این دوران از خمیر سفید برای ساخت بدنه- که شبیه به خاک کائولین بدنه های ظروف چینی ساخت کشور چین بود- استفاده می کنند و ازروش ها و تکنیک های متفاوت و گوناگونی نیز در ساخت، نقاشی و لعاب کاری بهره می گیرند.
صاحبنظران، آثار دروان سلجوقی را به طور عمده به 9 گروه متفاوت تقسیم می کنند که عبارت از: