چکیده تحقیق قالیچه های بلوچ بر خلاف نامشان نه محصول بلوچستان ایران و نه محصول بلوچستان پاکستان میباشد.
بلکه این قالیچهها دستبافته قومی عشایر و کوچ نشین در شرق خراسان میباشد که بخش اعظمی از آنان در منطقه زیرکوه قاینات ساکن میباشند که حوزه تحقیق من میباشد که سعی کردهام با معرفی اقوام ساکن در منطقه و دستبافتههای آنان گامی در جهت شناخت بیشتر فرش ایران زمین برداشته باشم.
واژگان کلیدی بهلولی، بلوچ، دستبافته ها عشایر فصل اول 1 1 مقدمه: زیرکوه یکی از بخشهای 5 گانه شهرستان قاینات میباشد.
این بخش به لحاظ داشتن 150 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و کوچ تعدادی از بلوچهای استان سیستان و بلوچستان و ساکن شدن در این منطقه فرهنگ و سنتهای خاص خود را داشته که با فرهنگ غالب شهرستان مغایرت دارد.
موقعیت جغرافیایی و صعبالعبور بودن راهها، وجود بادهای 120 روزه سیستان که تا حدودی این منطقه را نیز در بر میگیرد و شنهای روان این بخش اختلاف سطح زندگی و فرهنگ آنها را دو چندان نموده است، از طرفی فرهنگ بومی و دستنخورده بلوچ زیرکوه و عدم استحاله آنها در فرهنگ جدید برقراری رابطه با آنها را مشکل نموده به نحوی که ابتدا افراد غیر محلی را به عنوان غریبه و غیرقابل اعتماد تلقی مینمایند، ولی بعد از آشنایی و برقراری ارتباط با آنان و جلب اعتماد این اقوام، همانند سایر قوم بلوچ و عشایر از مهمان نوازی شایسته و بیحد وصفی برخوردارند.
و به جرأت میتوان گفت بهترین قوم و قبیله و مردمی هستند که حداقل در منطقه قاینات زندگی میکنند.
2 بیان مسأله: 1- چند قوم بلوچ در منطقه زندگی میکنند.
2- این بلوچها برای چه و از کجا آمدهاند.
3- بهلولیها چه قومی هستند و از کجا آمدهاند.
4- دستبافتههای این اقوام شامل چه چیزهایی میشود.
5- قالیچه های موجود در منطقه دارای چه نقشها و رنگهایی میباشند.
13 ضرورت و اهمیت تحقیق: شرایط جغرافیایی، مرزنشینی، خشکسالیهای طولانی و بلایای طبیعی مانند زلزله، زندگی را برای مردم این منطقه سخت و دشتوار نموده است.
که بیشک تأثیراتی عمیق در اقتصاد و معیشت مردم ساکن در زیرکوه گذاشته است و فرش و دستبافتههای آنان را نیز دستخوش تغییر کرده است به گونهای که از قالیچههای مرغوبی که در گذشته بافته میشد اثری نماینده و اگر باشد انگشتشمار است.
بنابراین برخود لازم میدانم با نوشتن این مقاله حداقل اطلاعاتی مکتوب از کیفیت و تکنیک بافت این قالیچهها برجای گذاشته باشم.
14 پیشینه تاریخی تحقیق: ادوارد، سیسیل، قالی ایران، مترجم مهینوخت صبا، چاپ پدیده صور اسرافیل، شیرین، برکوبرهای سبز جنوب فرش خراسان، انتشارات احیاء کتاب 1383.
لانگلدین، آرمن، قالیهای ایرانی، مترجم اصغر کریمی انتشارات فرهنگسرا(سیاولی) چاپ اول،تهران 1357.
اشنربز، اریک، قالیها و قالیچههای شهری و روستایی، ترجمه مهشید تولائی و محمدرضا نصیری، انتشارات فرهنگسرا(سیاولی) چاپ اول، تهران 1374.
پرهام، سیروس، قالی بولوردی، انتشارات فرانگلین تهران 1352.
شماره ثبت کتابخانه ملی 1213 به تاریخ 12/8/1352.
Azadi .
s : carpets in the baluch tradition .
munich 1986 Black .
david : rugs of the wandering baluchi .
london 1976 Boucher .
jeff : baluchi woven treasures .
london 1989 Craycraft .
michael : belouch prayer rugs 1982 Homer.
J .
p .
j : exclusively Belouch 1986 Konieczny .
m .
g : textiles of baluchistan 1979 فصل دوم 1 2 نوع تحقیق: در این مقاله هم از تحقیقات میدانی و هم از تحقیقات کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است.
البته پایه و اساس کار پژوهش بر مبنای تحقیقات میدانی بوده است که شامل 8 سفر به منطقه زیرکوه و مشاهده اوضاع و احوال مردمی منطقه و مصاحبه با افراد بوده است.
22 روش تحقیق: الف مطالعات کتابخانهای: در این بخش به پیشینه تاریخی این مردم پرداخته شد.
ب مطالعات اینترنتی: که در این بخش تحقیق اطلاعاتی که مورد نظر بود یافت نشد و کمک خاصی به من نکرد.
ج تحقیقات میدانی: این بخش مهمترین قسمت پژوهش میباشد و بخش اعظم تحقیقات را شامل میشود، با وجود مشکلات فراوان در این قسمت پژوهش ولی بهترین قسمت کار با تجربههای فراوانی برای من محسوب میشود.
د مصاحبه: آقای نهتانی، حاج عبداله سلام (7) آقای اسعدزاده (8) آقای سهراب یاری(4) آقای نزشتی (9) آقای رجبی (10) آقای دهمرده،حاجی ملنگ(11) ر پرسشنامه: این قسمت پژوهش برای بدست آوردن تکنیکهای بافت و مقایسه فرش جدید و قدیم این منطقه تنظیم شده بود.
23 فرضیه پژوهش: موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی و معیشتی مردم تأثیر عمیقی در دست بافتههای این قوم عشایر داشته است.
رنگ تیره قالیچههای این مردم نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد.
24 اهداف تحقیق: آشنایی بیشتر با اقوام عشایر ساکن در زیرکوه قاینات و قالیچههایی که در این منطقه بافته میشود.
فصل سوم یافته های تحقیق ارائه یافتههای قومی و قبیله: مردمشناسی عشایر بلوچ عشایر بلوچ از اصیلترین و شاخصترین عشایر ایران و شاید از آخرین بازماندگان ایلات و عشایر کوچرو و دامداری هستند که هنوز زندگی و آداب و رسوم آنها رنگی از شیوه و شیرین زندگی عشایر را دارد.
به اقوام بلوچ و منطقه بلوچستان به نام مکا (به گفته هرودوت میکا) که یونانیان آنرا گدروزیا مینامیدند، در کتبیههای داریوش هخامنش اشاره شده است.
فردوسی بزرگ در شاهنامه جاودان خویش از مردمان بلوچ چنین یاد میکند: سپاهی زگردان کوچ و بلوچ سگالیوهی جنگ مانند قوچ که کس در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت آنان ندید درفش برآورد پیکر پلنگ همی از درفشش ببارید جنگ اسناد و مدارک مربوط به دورانهای مختلف، مردمان بلوچ را افرادی قدرتمند و مقاوم و خشن یاد کرده است که بر حسب روابطی که با حکومتهای وقت داشتهاند، نه تنها مردمانی متعصب و وفادار و مدافع سرزمین خویش بودهاند، بلکه در شرایط صلح و آرامش مردمانی تلاشگر نیز بودهاند.
این امر نه فقط خاصی مردان که سرپرستان و حافظان گله و دام بودهاند، بلکه در مورد زنان آنان نیز که در انواع هنرها و صنایع دستی مهارت داشتهاند نیز مصداق است(12).
چنانچه نویسندهای بخواهد شرحی واقعی و قابل درک از عشایر بلوچ خراسان تهیه نماید، با اظهارات و گزارشهایی مبهم و متناقض مواجهه خواهد گردید که کار او را دشوار و او را گیج و پریشان میسازد.
یکی از مراجع معتبر اظهار میدارد که عشایر بلوچ در قرن ششم بعد از میلاد از قفقاز وارد ایران شدند و جو آخرین افراد ایرانی بودند که در این کشور مستقر گردیدند، ولی معلوم نمیکند که به کجا آمدند و یا شرح نمیدهد که چرا وقتی به خطه آذربایجان که نسبتاً منطقه حاصلخیزی است رسیدند آن جا را ترک کردند و به جانب شرق ایران رهسپار گردیدند.
امروز این عشایر به صورت جوامع پراکنده در قسمت کوچکی از منطقه وسیع ولم یرزع دنیا که از سرخس، یعنی منتهی الیه شمال شرقی ایران، تا کراچی پایتخت پاکستان ادامه دارد سکنی گزدیدند.(13) عشایر بلوچ نظیر بسیاری از ایلات و اقوام کوچرو در گذشته بسیاری از نیازهای خود را در بین ایل تهیه میکردند.
و ذوق و مهارت به کار رفته در بسیاری از این تولیدات آن را به نوعی صنعت هنری زیبا تبدیل میکرده است.
از مهمترین صنایع و هنرهای دستی بلوچ که بعضاً شهرت ملی دارد عبارت است از بافت چادر سیاه، سوزندوزی، سکهدوزی، سفالدوزی، خراطی و در آخر بافت گلیم و قالیچه.(14) عشایر ساکن در قاینات شهرستان قاین یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی میباشد که از شمال به شهرستان گناباد و خواف، از شرق به مرز افغانستان، از جنوب به بیرجند و از غرب به شهرستان فردوس محدود است وسعت این شهرستان 17832 کیلومتر مربع است.(15) این شهرستان دارای 5 بخش به نامهای بخش نیمبلوک، بخش مرکزی، بخش سده، بخش زهان و بخش زیرکوه میباشد.
عشایر شهرستان قاینات مقدار کمی از آنها در بخش مرکزی و عمده آنها در بخش زیرکوه ساکن میباشند.(16) این شهرستان دارای 5 بخش به نامهای بخش نیمبلوک، بخش مرکزی، بخش سده، بخش زهان و بخش زیرکوه میباشد.
عشایر شهرستان قاینات مقدار کمی از آنها در بخش مرکزی و عمده آنها در بخش زیرکوه ساکن میباشند.(16) آب و هوا: آب و هوای این منطقه نیمه گرمسیری با اقلیم نیمهبیابانی میباشد.
عمده بارندگی منطقه در زمستان به صورت برف و در بهار به صورت باران با شدت و مدت کم میباشد.
تغییرات شدید درجه حرارت در طول شبانهروز ماه و حتی فصول مختلف، از ویژگیهای خاص این سامان میباشد.
وجود کوههای نسبتاً مرتفع توانسته تا حدودی تأثیرپذیری مستقیم تغییرات چوبی بیابانهای خشک و سوزان دشت کویر، لوت و دشت نا امید افغانستان را کاهش دهد.(17) نحوه کوچ: چون نوع کوچ عشایر منطقه از نوع درون کوچ بوده و بعد مسافت کوچ عشایر از حداکثر 30 کیلومتر تجاوز نمیکند لذا ایل راهی که ارتباط مستقیمی با کوچ عشایر داشته باشد، در سطح زیست بوم وجود ندارد و عشایر منطقه در خصوص حمل و نقل خاص کوچ با توجه به کوتاه بودن مسیر، مشکل چندانی ندارند.(18) البته این نحوه کوچ در سالهایی میباشد که میزان بارندگی آن سال به صورت نرمال بوده باشد.
بدین صورت که در سالهای خشکسالی این مردم تا 600 کیلومتر نیز کوچ میکنند که به استانهایی مانند استان گلستان میروند تا مراتع و علوفه کافی برای گوسفندان آنها باشد.
(19) طایفههای عشایری ساکن در زیرکوه قاین در این منطقه به طور کلی دو نوع عشایر وجود دارد: 1ـ عشایر فارس 2ـ عشایر بلوچ که هر کدام به طایفههایی جداگانه تقسیم میشوند.
(20) 1ـ عشایر فارس: بهلولی، بارفروش، دلاکه (21) 2ـ عشایر بلوچ: نهتانی، ده مرده، برآهویی (22) گویش و مذهب عشایر بلوچ این منطقه اهل تسنن میباشند و زبان آنها بلوچیست ولی عشایر فارس شیعه مذهبند و زبان آنها فارسی میباشد(23) سابقه تاریخی این مردم طبق نظر آقای سجادی اهل مشهد که خود درباره ایلات خراسان منبعی موثق به شمار می رود ،نادرشاده در قرن هیجدهم عشایر بلوچ شمال خراسان را به آنجا آورد که امروز هسته مرکزی جمعیت این ایالت را تشکیل می دهند واز بلوچی های جدید که جزء مهاجران بعدی می باشند متمایز هستند مهاجرت بعدی در حدود شصت سال قبل صورت گرفت .این مهاجران اخیر ابتدا به سیستان رفتند وبعد براثر خشکسالی آن خطه به شمال خراسان نقل مکان کردند .(24) قدیمی ترین مردمی که در این منطقه زندگی می کردند بیشتر در حواشی روستاهای آبیز ،اسفاد بودن اند .(25) که به زمان هخامنشیان وساسانیان باز می گردد ودین آنها زرتشت بوده است .ودر منطقه های دیگر زیرکوه به آن صورت قوم یا قبیله ای زندگی نمی کرده است ولی چیزی که مشخص است ،این است که دیگر هیچ آثاری از آن مردم بر جای نمانده است .
(26) منشا نژادی عشایر قاینات 1- اعراب،پس از ورود لشکریان اسلام به منطقه قهستان و مسلمان شدن مردم قبایلی از اعراب در منطقه قاینات سـاکن شـدند که امروزه به نامهای خزائی ، نخعی ، ثقفی ، زنگویی، شیبانی ، خزیمه ، عامری ، وبرخی نیز به میر ومیرزا معروفند .
احفاد و اعقاب این طوایف به طور پراکنده در بسیاری از روستاهای شهرستان سکونت دارند.
اغلب این طوایف بازماندگان قبایل سپاه حازم بن خزیمه بوده که در زمان خلیفه دوم وارد این منطقه شدند .
خاندان خزیمه که سالهاحکومت قاینات رادردست داشتند از این گروه می باشند.طایفه عرب خزایی از منطقه بیرجند آمدند و در روستاهای بین قاین وبیرجند همچون گزخت،کمادو، کال قاضی،قلعه نبی، چاه مزاری، النگ میان استقرار یافته اند.عشایر عرب منطقه امروزه فارس شده و به زبان فارسی تکلم می کنندوبا گذشت زمان در جمعیتهای محلی حل شده اند.
(27 ) 2-عشایر بلوچ،بلوچها از زمان صفویه به قصد جلوگیری از حمله افاغنه بدین خطه آمده اند و چون شغل عمده آنها دامداری بود ییلاق و قشلاق داشتند .گاه قهر طبیعت و بروز پدیده خشکسالی و زمانی رضا شاه عشایر را اجبارا تخته قاپو نمود .
ساخت خانه های گلی از حدود سالهای 1313 رواج یافت ویکجا نشین شدند.پس از اصلاحات ارضی باخرید اراضی علم و خاندانش توسط تعدادی از عشایر در ملکی و رحیم آباد و تاجکوه ،و چاه الله داد و کرت آباد ،اسکان و یکجا نشینی رواج یافت.(28) تعدادی از عشایر بلوچ بازماندگان همان مأمورین ژاندارمری سابق بوده که در عصر پهلوی از زابل به این منطقه منتقل شده و در خطه مرزی خدمت می کردند .پس از بازنشستگی چون محیط را مساعد دیدند دیگر به زابل مراجعه نکرده وبه مرور بر تعدادآنها افزوده شد.(29) بلوچهای قاینات ،شامل طوایف ده مرده ، نهتانی و براهوئی می باشند(30) بلوچ های قاینات مردمی مسلمان ، متدیّن و اکثرا اهل تسنن بوده وعشایری غیور وسلحشورو مرزبانانی شجاع در برابر اشرا رمی باشند.(31) 1-2 ده مرده، ده مرده ها در زمان حکومت نادر شاه افشار به علت اختلافاتی که بین آنها و طوایف منگول و گرگیج پیش آمد به این ناحیه کوچ کردند.آنها از مسیر کیخا و بندان بصورت کوچ نشینی به ملکی وچاه کامخان آمدند و طی سالهای بعد به تدریج تعداد خانوار دیگری از عشایر ده مرده به آنها پیوستند.(32) 2-2 براهویی،این طایفه تا اواخر دوره قاجار از قدرتمندترین طوایف سیستان و بلوچستان بوده که در محدوده کشور های پاکستان ، افغانستان وایران کوچ می کردند.
هم اکنون در کرت آباد و چاه الله داد وحسن آباد تاجکوه ، سکونت دارند.
وجه نامگذاری براهویی را برخی محققان از واژه ابراهیم ،نام یکی از بزرگان براهویی می دانند که بعد ها ابراهیم به براهم وبراهو تغییر یافته است.
گفته اند براهو روحی است که بالای کوه است.
زبان شناسان زبان براهویی را شعبه ای از زبان دراویدی دانسته که به زبان فارسی نزدیک است.(33) 3-2 نهتانی،در بین بلوچ ها ،طایفه نهتانی پر جمعیت ترین طایفه بلوچ می باشد که 55% بلوچها را در بر می گیرد.نهتانی ها در روستاهای تاجکوه، حسن آباد، رحیم آباد وملکی ودارج علیا استقرار دارند.(34) 3-بارفروش ها ،شخصی به نام حسن بارفروش،اهل شهر بارفروش(بابل فعلی) به علت درگیری با عوامل و سلاطین وقت از بابل به جنوب خراسان تبعید می شود، نامبرده فرزندان زیادی داشته که مشهورترین آنها مولا داد نام داشت .
به دلیل روحیه کاری و تمایل به امور دامداری ، وی منطقه چاه پایاب را برای این کار انتخاب و با حفر چاه، دامداری را رونق بخشید.
این طایفه در چاه پایاب ، چاه شط، دوچاهی وگردتیغ سکونت دارند(35).
4-دلاکه ها،این طایفه در نوار شرق کشور و در محدوده شهرستان های قاینات و بیرجند ییلاق و قشلاق داشته اند.
که در حال حاضر یکجا نشین شده و تنها در محدوده ای بسته کوچ بهاره دارند.
این طایفه در ابتدا دولاک نامیده می شد که به مرور زمان به دلاکه تغییر یافت.عشایر محلی معتقدند که در زمان شاه عباس صفوی طایفه دلاکه از مناطق خلیج فارس به این محل کوچ داده شده اند .علت نامگذاری به دلاکه را ناشی از این می دانند که رئیس طایفه برای صرف غذا از ظروف طلا و مسی استفاده می کرده و چوپان هایش از ظروف چوبی.دلاکه ها طایفه ای مستقل و شیعه مذهب هستند که شامل تیره های کامکار در آبمهان و آبیز ، بخشایی در مهرک، صفری در بقرایی ، حسن آباد و حسین آباد،کدخدایی در حسین آباد و عبدالهی در مهرک می باشند.(36) 5.بهلولی ها ،این طایفه بزرگترین طایفه عشایری منطقه زیرکوه می باشد .
بهلولی ها طایفه خود را از فردی به نام بهلول یا بهلور دانسته که در نواحی خواف ، باخرز، تایباد، زیرکوه ، بیرجند، نهبندان وسرخس پراکنده شده اند.
این طایفه پس از حمله اعراب به سمت شمال استان فارس مهاجرت نمودند.
در عصر صفویه به دلیل مسائل امنیتی و دسترسی به مراتع جنوب خراسان از نهبندان تا تایباد بطور پراکنده مستقر شدند.
برخی از بزرگان طایفه بهلولی معتقدند در ابتدا سه برادر به نامهای افضل ، ساران و بهلول از استان فارس به این منطقه کوچ داده شد.هم اکنون 20% بهلولی هادراستان فارس و7% درخوزستان ساکنند.
افضل به منطقه سرخس ، بهلول در منطقه قهستان و ساران در جنوب خراسان سکنا گزیدند .
افضل در جوانی بر اثر درگیری کشته شد و از ساران طایفه سارانی بوجود آمد که گرایش به طوایف بلوچ نمود.
بهلول که مردی غیور و جنگ جو بود از خواف تا نهبندان را تحت سلطه خویش درآورد .
بهلول سه فرزند داشت به نام های احمد،حسین و ناد که بعدا تیره هایی به همین نام در منطقه بوجود آمدند.
طایفه بهلولی در زمان زندیه و قاجاریه از قدرت و سیطره زیادی برخوردار بود.اماپس از تخته قاپو قدرت این طایفه رو به زوال نهاد تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مرکز طایفه بهلولی روستای چاه زرد و حاجی حقداد اسعد زاده رئیس بزرگ طایفه بود و کلیه تیره های بهلولی هنوز از فرزندان ایشان با عنوان بیک تبعیت می کنند.(37) بهرام بلوچ ها در بمرود مستقر ند و شیعه مذهب هستند.
بهلولیها مردمی مسلمان و متعهد و شیعه بوده که با زبان فارسی تکلم می کنند و عشایری غیور واز مرزداران شجاع خطه شرق ایرانند.
تمامی عشایرسالهاست که درکنارهم باصلح وصفا زندگی می کنندواغلب خویشاوندبوده وبه برکت حضورآنهادرکنارنیروهای مرزبانی یزدان وشاهرخت قاینات ازآرامش وامنیت برخوردار است.در منطقه پسکوه طایفه رمضانیها در روستاهای قیصار، چاه یوسف، علی آباد موسویه، شونگان و اسماعیل آباد وآفریز پراکنده می باشند فصل دوم 1ـ 2ـ نوع تحقیق: در این مقاله هم از تحقیقات میدانی و هم از تحقیقات کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است.
2ـ2ـ روش تحقیق: الفـ مطالعات کتابخانهای: در این بخش به پیشینه تاریخی این مردم پرداخته شد.
بـ مطالعات اینترنتی: که در این بخش تحقیق اطلاعاتی که مورد نظر بود یافت نشد و کمک خاصی به من نکرد.
جـ تحقیقات میدانی: این بخش مهمترین قسمت پژوهش میباشد و بخش اعظم تحقیقات را شامل میشود، با وجود مشکلات فراوان در این قسمت پژوهش ولی بهترین قسمت کار با تجربههای فراوانی برای من محسوب میشود.
دـ مصاحبه: آقای نهتانی، حاج عبداله سلام (7) آقای اسعدزاده (8) آقای سهراب یاری(4) آقای نزشتی (9) آقای رجبی (10) آقای دهمرده،حاجی ملنگ(11) رـ پرسشنامه: این قسمت پژوهش برای بدست آوردن تکنیکهای بافت و مقایسه فرش جدید و قدیم این منطقه تنظیم شده بود.
2ـ3ـ فرضیه پژوهش: موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی و معیشتی مردم تأثیر عمیقی در دست بافتههای این قوم عشایر داشته است.
2ـ4ـ اهداف تحقیق: آشنایی بیشتر با اقوام عشایر ساکن در زیرکوه قاینات و قالیچههایی که در این منطقه بافته میشود.
فردوسی بزرگ در شاهنامه جاودان خویش از مردمان بلوچ چنین یاد میکند: سپاهــی زگـردان کـوچ و بـلوچ سگالیـوهی جنگ مانند قوچ که کس در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت آنان ندید درفش بــرآورد پیکــر پلنــگ همی از درفشش ببارید جنگ اسناد و مدارک مربوط به دورانهای مختلف، مردمان بلوچ را افرادی قدرتمند و مقاوم و خشن یاد کرده است که بر حسب روابطی که با حکومتهای وقت داشتهاند، نه تنها مردمانی متعصب و وفادار و مدافع سرزمین خویش بودهاند، بلکه در شرایط صلح و آرامش مردمانی تلاشگر نیز بودهاند.
از مهمترین صنایع و هنرهای دستی بلوچ که بعضاً شهرت ملی دارد عبارت است از بافت چادر سیاه، سوزندوزی، سکهدوزی، سفالدوزی، خراطی و در آخر بافت گلیم و قالیچه.(14)